اصطلاح مثلث بیانگر وجود سه رأس است که به گونه ای با یک دیگر در ارتباط اند. این اصطلاح در مفهوم خاص و بین فردی برای بیان روابطی کاربرد دارد که بین سه فرد یا سه موضوع برقرار است و هر یک از رأس ها به نوعی با یک دیگر در ارتباط و از هم و بر هم تأثیرگذار خواهند بود.
در حریم زناشویی توقع و انتظار همه این است که روابط بین زوج، دوسویه و مانند یک خط مستقیم باشد. اما همیشه این طور نیست و وجود مسائل و افراد متعدد، موجب تغییر شکل این رابطه می شود و آن را از شکل یک خط مستقیم، خارج و در آن رأس سومی را ایجاد می کند که موجب شکل گیری مثلث در رابط زن و شوهر می شود و حریم زناشویی آن ها را تحت تأثیر خود قرار می دهد. مثلاً تولد فرزند، مشکلات اقتصادی، کار، ظهور یک رقیب، یا حتی والدین هر یک از دو طرف و... از جمله مواردی هستند که می توانند روابط زوج را از یک رابطه ی دوسویه صرف خارج کنند و آن را به شکل یک مثلث دراورند. زیرا گرچه حریم زناشویی صرفاً میان زن و شوهر معنادار است، اما ضرورتاً فقط دو نفر در این حریم قرار ندارند و همواره این حریم تحت تأثیر موضوع یا فرد سومی است که سبب شکل گیری مثلث زناشویی می شود.
نه تنها هیچ زن و شوهری، بلکه هیچ یک از افراد جامعه در روال طبیعی، تنها و در خلأ زندگی نمی کنند؛ برعکس، در میان جمع بی شمار افراد و در بطن مسائل و موضوعات متعدد و گوناگونی قرار دارند که هر یک از موارد می تواند در ارتباط با زوج قرار بگیرد و حریم آن ها را تحت تأثیر خود قرار دهد. حتی وقوع یک حادثه ی طبیعی مثل زلزله که منجر به از بین رفتن خانه و زندگی زوج می شود، می تواند در رابطه ی زن و شوهر رأس جدیدی را ایجاد و مثلثی را در حریم زناشویی آنان ترسیم کند.
هم چنین رؤیاها و تصوراتی که هر یک از طرفین از روابط زناشویی در ذهن دارند نیز از جمله مسائلی هستند که حریم زناشویی شان را تحت تأثیر خود قرار می دهند و به عنوان رأس سوم، موجب شکل گیری مثلث در روابط بین فردی زوج می شوند؛ و در صورتی که بین آرمان های زن و مرد هماهنگی وجود نداشته باشد، مثلث، و در نهایت حریم زناشویی آن ها با مشکل مواجه می شود.
بنابراین ارتباط بین یک ضلع مثلث ( که همان رابطه و دادوستدهای زوج با یک دیگر است) و دو ضلع دیگر مثلث، ( یعنی رابطه ای که هر کدام از طرفین با موضوع مشترک برقرار می کنند) مثلث ارتباطی نامیده می شود.
اضلاع این مثلث پیوسته پویا و زنده است، زیرا روابط بین همسران، همواره ماهیت پویایی دارد و به همین دلیل حریمی که هر یک از زوج ها در روابط زناشویی شان شکل می دهند، در موقعیت ها و مقاطع مختلف زندگی شان شکل و کارکرد متفاوتی دارد و در نتیجه قوانینی هم که از سوی زن و شوهر به منظور کارایی بیش تر حریم وضع می شود، متغیر خواهد بود. بنابراین هر رابطه ای که میان هر یک از افراد برقرار می شود، فرایندی پویا و غیرثابت است و امکان دارد در هر لحظه و برهه، شکل و ماهیت این فرایند تغییر کند. مثال های زیر نمونه هایی روشن از عوامل شکل دهنده ی مثلث های ارتباطی هستند:
اگر در یک مثلث ارتباطی مرد را (الف) و زن را (ب) فرض کنیم، و کشمکش زن و شوهر را در تصمیم گیری برای بچه دار شدن، گزینه ی (ج) در نظر بگیریم، اضلاع آن به شکل یک مثلث با رئوس (الف و ب)، (الف و ج) و (ب و ج) خواهد بود.
چنان چه رئوس الف (مرد) و ب (زن) برای تحقق بخشیدن به رأس سوم یا همان ج ( بچه دار شدن) نظر مشترک و هماهنگی داشته باشند، مثلاً هر دو طرف با بچه دار شدن موافق باشند، حریم زناشویی آن ها در این مقطع کارایی بیش تر و شکل و الگوی مناسب تری را خواهد داشت. اما اگر یکی از رئوس با چنین تصمیمی موافق نباشد موضوع یا رأس ج، روابط آن ها را به چالش می کشد و حریم زن و شوهر را با مشکل مواجه می کند.
البته عوامل بیرونی دیگری نظیر تأثیر نظرات یا گفت و گو با اطرافیان، بار دیگر می تواند اضلاع این مثلث را تحت تأثیر خود درآورد و جهت آن ها را تغییر دهد و به شکل گیری یک مثلث جدید بینجامد که گاهی می تواند در جهت ایجاد هم سویی نظرات زوج با یک دیگر نقش مثبتی داشته یا برعکس فاقد چنین کارکرد مثبتی باشد و بیش تر موجب ایجاد چالش در روابط زوج شود.
مثال دیگر توافق یا عدم توافق زوج بر سر شغل زن است. بار دیگر مرد را (الف)، زن را (ب) و این بار شغل زن را حرف (ج) در نظر بگیرید. فرض کنید مرد علاقه دارد که همسرش شغلش را رها کند و به خانه داری بپردازد. چنان چه زن بنا به دلایل مختلف موافقت خود را با نظر همسرش اعلام کند، چالش بین آن ها می تواند با توافق بر سر ترک شغل از جانب زن خاتمه یابد و رأس سوم مثلث با این توافق و هماهنگی ایجاد شده از بین برود و درنتیجه حریم زناشویی آن ها شکل مثبتی به خود بگیرد. البته این توافق در صورتی سبب حذف رأس سوم و کارکرد مثبت در حریم زناشویی می شود که تصمیمی که از جانب زن گرفته شده با رضایت کامل و میل درونی او باشد و هیچ گونه تهدید یا فشار بیرونی ای موجب اخذ آن نباشد.
البته رأس (ج) و حذف آن می تواند به شیوه ی دیگری نیز رقم بخورد و نقش و کارکرد دیگری هم داشته باشد. به عنوان مثال اگر دو طرف شاغل بودن زن را بنا به دلایل مختلف و با تجزیه و تحلیل نکات مثبت و منفی آن، مثبت و ارزشمند ارزیابی کرده اند، این بار برخلاف مورد قبلی که با طرد رأس (ج) موضوع حل شد و مثلث به شکلی مثبت از بین رفت جذب موضوع و پذیرش رأس (ج)، عامل حل مسئله و از بین رفتن مثلث می شود و حریم زناشویی این بار با حذب رأس سوم خود را آرایش می کند.
در واقع آن چه به همسران کمک می کند حریم زناشویی پویا و روبه تکامل داشته باشند استفاده از بخش بالغ ذهن هر کدام و بنابراین نوازش هایی به شکل درک و همدلی و نیز ایجاد تغییر و تحول و ساخت وضعیتی مطلوب تر برای زوج است نه صرفاً لذت جویی کودک درون یا ارزش ها، و بایدها و بایدهای آموخته شده در والد درون افراد.
اما در صورتی که هیچ یک از حالات ذکر شده اتفاق نیفتد و زن و شوهر به هیچ گونه توافق و هماهنگی با یک دیگر نرسند، به مرور زمان از یک دیگر دور و با هم بیگانه می شوند. در نتیجه روابط زوج درگیر یک کشمکش دو جانبه می شود و حریم زناشویی شان صدمه می بیند؛ و چون زن و شوهر با یک دیگر بر سر موضوع توافق ندارند، رابطه ی هر یک از آن ها با رأس سوم (ج)، به شکل یک رابطه ی خطی و یک سویه در می آید که اگرچه این بار نیز مثلث از بین می رود اما این دفعه حذف رأس سوم با توافق بر سر موضوع مطرح شده نیست، بلکه برعکس این بار عدم هماهنگی بین زوج است که موجب از بین رفتن مثلث بین زن و شوهر می شود.
بنابراین موضوعات و عوامل تشکیل دهنده ی مثلث ها گاهی باعث بهبود و ارتقای روابط زناشویی و گاهی سبب تخریب و آسیب دیدگی حریم زوج می شوند. در واقع همسرگزینی و رابطه ی زناشویی با شکل گیری این مثلث ها، هم می تواند عمیق تر، جذاب تر و چندبعدی تر شود؛ یا برعکس، ظهور هر مثلثی می تواند شکاف بین زن و شوهر را عمیق تر و فاصله ی آن ها را از یک دیگر بیشتر کند تا جایی که حتی ممکن است زوج پس از مدتی متوجه ظهور و بروز طلاق عاطفی بین خودشان شوند و از حریم زناشویی جز بخش بیرونی و ظاهری آن چیزی باقی نماند.
رأس سوم مثلث های زناشویی معمولاً حول چه افراد یا موضوعاتی شکل می گیرد؟
موضوعات متعددی می توانند سبب شکل گیری رأس سوم مثلث های زناشویی شوند. در نتیجه هر باور، موضوع و مسئله ای می تواند بالقوه موجب شکل گیری مثلث بین زن و شوهر شود و رابطه ی آن ها را تحت تأثیر خود قرار دهد. به عنوان مثال اگر زن بر این باور باشد که هر دوِ آن ها ( زن و شوهر) باید همپا و به طور مساوی در خانه کار و کمک کنند، و برعکس شوهر چنین تصوری را از نقش و کارکرد خود به عنوان مرد نداشته باشد، قطعاً این موضوع بین آن ها موجب ظهور یک رأس، و در نهایت شکل گیری مثلث می شود و چنان چه این نگرش در یکی به سود دیگری تغییر نکند، روابط زناشویی آن ها دچار مشکل می شود و چه بسا منجر به طلاق عاطفی میان آن ها شود.در حقیقت باور و نگرش هر یک از زوج ها به مسائل مختلف از جمله مسائل مربوط به روابط جنسی، بین فردی، اجتماعی، باورها و اعتقادات دینی و... می تواند رأس سوم مثلث را شکل و حریم زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد.
علاوه بر این هر یک از فرزندان با توجه به ویژگی های فردی شان می توانند موجب به وجود آمدن یک رأس جدید در روابط بین زوج باشند، حتی تعداد فرزندان و سن آن ها نیز می تواند سبب شکل گیری مثلث در روابط زوج شود، زیرا همه ی افراد در هر یک از مقاطع سنی ویژگی ها و خصوصیات متفاوتی دارند و بر حسب تغییرات سنی و رشدی شان آهنگ رفتار و عملکرد آن ها تغییر می کند. مثلاً کودکی که دوران پیش از دبستان را طی می کند عملکرد متفاوتی از کودک دبستانی دارد. این بچه ها توجه بیش تری به کودک درون شان دارند و اغلب خود را سرگرم بازی و تفریح می کنند و به انجام دادن تکالیف اجتماعی خود بهای زیادی نمی دهند. در حالی که بچه ها در دوره ی دبستان مسئولیت پذیرتر می شوند و بیش تر از بالغ درون شان بهره می برند. در دوره ی بلوغ نیز عملکرد آن ها تغییر می کند و علاوه بر این که آمادگی پذیرش مسئولیت های بیش تری را دارند، هویت و نیازهای جنسی آن ها نیز سیر تکاملی را طی می کند و همین امر موجب شکل گیری خلق و خو و ویژگی های رفتاری خاصی در آن ها می شود.
همین تغییرات سنی در بچه ها در هر مقطع و دوره ای بنا به کارکردی که دارند رئوس مختلف و متفاوتی را در روابط زوج می آفرینند که می توانند سبب چالش ها و تغییراتی در حریم زناشویی پدرها و مادرها باشند.
در واقع فرزندان در سال های پیش از مدرسه در مرحله ی هویت یابی جنسی خود هستند و میزان همانندسازی آنان با والد هم جنس یا غیرهم جنس مثلث ارتباط آنان با والدین شان را به چالشی جدی و اغلب پنهان و ناخودآگاه می کشاند مثل درخواست برای خوابیدن در اتاق خواب والدین و... که آگاهی و اطلاعات مناسب همسران از رشد روانی عاطفی انسان در این مقطع می تواند به تکامل روانی کودک و حتی پویایی بیش تر حریم زناشویی والدین منجر شود. در غیر این صورت ممکن است دختربچه به اصطلاح عمومی بیش تر « بابایی» یا پسربچه «مامانی» شود یا وابسته و ناپخته ی پرورش یابند و این افراد به دلیل عدم تکمیل مرحله ی اول هویت یابی دوران بلوغ و نیر بخش عمده ایی از زندگی خود در نقش پذیری و هویت یابی جنسیتی و به دنبال آن هویت فردی، بین فردی و جنسی با مشکلاتی مواجه می شوند. مرحله ی اول در روان شناسی به نام مرحله ی اُدیپ در پسران، و مرحله ی اِلِکْتْرا در دختران نام گذاری می شود. اگر مراحل اولیه هویت یابی ناموفق باشد معضلات و تعارضات هر یک از افراد درگیر در مثلث رشدی شدیدتر خواهد شد و این موضوع همچنان که اشاره کردیم می تواند تا قبل یا بعد از ازدواج هم ادامه یابد.
این گونه روابط وابسته، درهم تنیده و نابالغ - که یکی از مهم ترین چالش های زوج محسوب می شود - به راحتی می تواند منجر به سردی روابط همسران و آسیب جدی حریم زناشویی شود. در واقع آنان پس از این بیش تر پدر و مادری خسته و ناکارآمد هستند، تا همسرانی که فضایی برای تعامل و پویایی زوج داشته باشند. بنابراین تعدد فرزندان بر کاهش توان و انگیزه ی عشق ورزی والدین مؤثر است و در شکل دیگر هم اگر افراد ( هر یک از همسران) از ناپختگی و درگیری عاطفی با والدین خود رنج ببرد. مثلث زوج با والدینِ یکی از دو همسران (مادرشوهر، مادرزن، پدرشوهر، پدرزن) می توانند از همان آغاز شکل گیری پیوند زناشویی معضلی در شکل گیری ساختار و معنای حریم زناشویی زوج باشند.
تک تک اعضای خانواده ی اولیه ی هر یک از همسران ( خانواده ی اولیه همان پدر و مادر فرد هستند که تا قبل از 18 سالگی مسئول نگهداری از فرد و تأمین نیازهایش هستند) و نحوه ی ارتباط با آن ها نیز می توانند رأس سوم مثلث باشند و بار دیگر شکل و جهت خاصی را به حریم زناشویی افراد ببخشند. یا بروز روابط خارج از حریم زناشویی با فرد دیگری که به صورت آشکار یا حتی تنهایی توسط افراد صورت می گیرد و البته منجر به بروز مثلث هایی می شود که حریم زناشویی را به شدت به خطر می اندازد.
و اگر فردی که به یک نفر سوم اجازه ورود به رابطه ی زوج و تشکیل مثلث را داده بالغانه رفتار نکند و دست به انتخاب معقولانه ای نزند نه تنها حریم زناشویی خود را به خطر می اندازد بلکه حتی می تواند در صورت پایان رابطه با همسرِ اوّل خود، در برقراری رابطه و حریم زناشویی با افراد جدید نیز ناتوان باشد.
گاهی عدم بلوغ روانی و نداشتن آمادگی لازم برای شروع زندگی از سوی هر یک از همسران ( چه زن، چه مرد) می تواند عامل تشکیل دهنده ی مثلث ها باشد. مثلاً مرد یا زنی که در 30 سالگی به دلیل عدم بلوغ روانی هنوز از نظر ذهنی در دوره ی نوجوانی به سر می برد، نه تنها قادر به اداره و ایجاد روابط پویا و کارامد زناشویی نخواهد بود، بلکه به دلیل عدم بلوغ روانی موجب ایجاد چالش و درگیری در روابط و مثلث های زناشویی خواهد شد. معمولاً چنین افرادی در زندگی، کارهای بچگانه ای می کنند که حریم زناشویی را با مشکل مواجه می کند.
از آن جایی که این افراد اغلب به جلب توجه همسرشان تمایل دارند، در نتیجه برای آن که بتوانند به نوعی احساسات او را نسبت به خودشان تحرک کنند، به زنان یا مردان مختلف اظهار تمایل می کنند.
اما هدف آن ها از اِعمال چنین ترفندهایی فقط جلب توجه همسر خود است و هرگز قصد آن ها هرزگی و بی بندوباری نیست. اما این امر برخلاف تصور آن ها سبب کاهش انرژی و پویایی روابط زناشویی می شود و مشکلاتی را در روابط زوج ایجاد می کند.
گاهی نیز به دلیل همین عدم بلوغ روانی و به منظور جلب توجه بیش تر از سوی همسر، ممکن است یکی از طرفین موقعیتی را خلق کند که طی آن همسرش او را با دیگران مقایسه کند و پس از این که متوجه برتری او شد بار دیگر در ذهنش او را انتخاب و تحسین کند. این انتخاب مجدد و خلق این فضا که موجب شکل گیری مثلث در روابط زوج می شود می تواند لذت و قدرت کاذبی را در فرد عامل ایجاد کند که به گمان خودش پایه های زندگی را استحکام می بخشد، در حالی که همیشه این طور نیست و هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین ترفندی همیشه پیامد مورد نظر را به همراه داشته باشد.
همواره طلاق و وجود حریم زناشویی قبلی افراد بر شکل و محتوای روابط مثلثی زوج جدید تأثیرگذار است. حتی اگر جدایی و گسست حریم زناشویی قبلی، به خواست و اراده ی فرد یا بر اثر جبر زندگی ( مثلاً فوت همسر) انجام شده باشد، سوگ حاصل از آن می تواند روابط زوج جدید را تحت تأثیر خود قرار دهد و بر آن سایه بیَفکنَد. مثلاً خانمی که همسر قبلی اش مردی پرخاشگر و عصبی بوده، ممکن است در ازدواج جدید خود نیز ناخودآگاه به دنبال چنین نشانه ای در همسرش باشد، در نتیجه رابطه ی قبلی مثل سایه ای در زندگی جدیدش سبب شکل گیری مثلث و چالشی تازه در روابط او می شود. یا مثلاً ممکن است مردی که به دلیل فوت همسر اولش بار دیگر ازدواج می کند و حریم دوباره ای را شکل می دهد، انتظار داشته باشد که همسر دومش نیز خصلت ها و رفتارهایی شبیه به همسر اولش داشته باشد، و همین رویکرد موجب ایجاد مثلث در حریم زناشویی آن ها شود.
بنابراین هر موضوع و مسئله ای بالقوه توانایی ایجاد مثلث را در روابط هر زوجی دارد، و فقط نگاه و قابلیت های زن و شوهر است که جهت، شکل و روش حل و فصل رئوس مثلث را تعیین می کند.
منبع مقاله :
خواصی، لیلا؛ (1389)، معنای حریم همسران در ازدواج های موفق، تهران، نشر قطره، چاپ اول