نویسنده: دکتر نیلوفر مهدوی
خودآگاهی
نقاط قوت من چیست؟ چه نقطه ضعف هایی دارم؟ اهداف و انگیزه های من کدامند؟ چه گام هایی برای رسیدن به اهدافم برداشته ام؟ از چه موضوعاتی هراسناک می شوم؟ چه مسائلی مرا عصبانی یا غمگین می کند؟ تصویر من در نظردیگران چگونه است؟آیا من از خودم اطلاعات کاملی دارم؟ آیا رویارویی با برخی واقعیات درونی برایم دشوار است؟
و...
خودآگاهی چند بخش دارد. توانایی شناسایی احساسات مان، توانایی نام گذاری آنها، درک ارتباطات موجود بین افکار، احساسات و واکنش های مان و نهایتاً شناسایی نقاط قوت و ضعف خود. هدف نهایی از خودآگاهی این است که خود را با دیدی مثبت و واقعی ببینیم.
تصویری که ما از خود داریم، از کودکی و با توجه به دستاوردهای مان و واکنش های اطرافیان شکل گرفته است، ولی درکنار این تصویر، همه ی ما به طور خودآگاه یا حتی ناخودآگاه، یک تصویر دلخواه و ایده آل نیز از خودمان در نظر داریم، تصویری که برای خود می پسندیم و آرزویش را داریم. هر قدر تصویر واقعی خودمان به تصویر دلخواه مان نزدیک تر باشد، احساس ارزشمندی، رضایت وعزت نفس بیش تری خواهیم داشت و در واقع تایید بیش تری برای خود قایل هستیم. بدیهی است چنان چه این دو تصویر از هم فاصله داشته باشند، اعتماد وعزت نفس ما خدشه دار خواهد شد و ما باید برای نزدیک شدن دو تصویر تلاش کنیم که یا با ایجاد تغییرات مثبت در خودمان موجب نزدیک شدن به تصویر ایده آل ذهنی خود شویم و یا اگر تصویر دلخواه خیلی اغراق آمیز و دور از دسترس است، آن را با توانمندی ها و امکانات مان هماهنگ کنیم تا فاصله ی کم تری با خود واقعی ما داشته باشد. اما برای تمام این کارها، در ابتدا نیاز به شناختی جامع و کامل از خود داریم. هر چه بهتر خود را بشناسیم،پذیرش بیش تری در مورد خودمان خواهیم داشت و بهتر می توانیم نکاتی را که نمی پذیریم و نمی پسندیم، تغییر دهیم. با ناآگاهی نسبت به خود، به نیروها و شرایط محیطی اجازه و فرصت می دهیم تا در ما تغییراتی ولو نامطلوب ایجاد کنند. دنیای کنونی که به سرعت در حال تغییر است علت دیگری برای نیاز به تغییر و پیشرفت مستمر در ماست.
برای دستیابی به خودآگاهی باید واقع بین باشیم. نقاط ضعف مان را بزرگ نمایی نکنیم و بالعکس سعی در توجیه یا نادیده انگاشتن آن ها نداشته باشیم و به نقطه نظرات دیگران نیز گوش دهیم. ممکن است دیگران بتوانند برخی ویژگی ها و نکاتی را که ما به دلایلی متوجه شان نیستیم در ما ببینند و اطلاعات ارزشمندی در اختیارمان قرار دهند. اما باید توجه داشت که ممکن است آن ها نیز اشتباه کنند و گوش دادن الزاماً به معنای پذیرفتن نیست ولی تأمل روی نظر دیگران می تواند سودمند باشد، به ویژه اگر آن ها افراد مهم زندگی ما مثلاً والدین مان باشند که سال های زیادی را با ما سپری کرده اند و آشنایی زیادی با منش و رفتار ما دارند. گام های بعدی پس از خودآگاهی تأیید، تغییر و پذیرش است. تایید برای ویژگی های مطلوب مان، تغییر درآن چه نمی پسندیم و پذیرش محدودیت هایی که داریم و در نهایت برخورداری از دیدی واقعی نسبت به خود و پتانسیل های وجودی مان و ارزش قایل شدن برای این خود واقعی یا عزت نفس سالم.
عزت نفس پایین پیامدهای نامطلوبی از قبیل مشکل در روابط بین فردی و ارتباط با دوستان، کاهش عملکرد اجتماعی، ایجاد اضطراب و استرس و احتمال سوء مصرف مواد دارد. این پیامدهای نامطلوب خود موجب نامطبوع تر شدن تصویر خود و متعاقب آن کاهش بیش تر عزت نفس می شود که در نهایت می تواند فرد را به سوی یک زندگی غیر مولد و رفتارهای خود تخریب گر سوق دهد.
شاید تشخیص عزت نفس پایین در فرد مغموم، ناامید و شکست خورده ای که از هر مسئولیتی می گریزد و بدون قاطعیت و توان ابراز وجود همیشه دنباله رو و تکیه کننده است، کار دشواری نباشد، اما گاه با نمودهای متفاوتی از عزت نفس پایین رو به رو هستیم، مثل افرادی که بدون لذت بردن از دستاوردهای شان دایم در جهت کسب موفقیت های چشمگیر برای کسب تایید دیگران هستند و دچار رقابت های توان فرسا و دلزدگی و روزمرگی می شوند، بدون آن که بتوانند آن را درونی کنند، یا کسانی که بالعکس تمام هنجارها، قوانین و موفقیت های و توانمندی های دیگران را نادیده می گیرند یا با آن مخالفت می کنند و سعی دارند چنین نشان دهند که این ها معیارهای مورد تأیید آن ها نیست، ولی در واقع خود را فاقد آن ها یا ناتوان از دستیابی به آن ها می پندارند و توانایی روبه رو شدن با این واقعیت را ندارند یا از تلاش برای تغییر خود و کسب توانمندی های لازم ناامید هستند که نمایی از عزت نفس پایین است. اما چه راهکارهایی برای ارتقای عزت نفس وجود دارد؟ اولین گام باور به امکان تغییر در جهت مثبت است و نکته ی بعدی این که بدانیم تغییر الزاماً سریع یا آسان رخ نمی دهد و نیاز به تلاش و ممارست دارد.
گام بعدی تغییر افکار منفی و سرزنش درونی در جهت دیدگاهی واقع بینانه است. مثال هایی از مورد اخیر عبارتند از:
ـ پرهیز از تعمیم یک موقعیت بد: من امروز نمره ی خیلی بدی گرفتم، من هیچ چیز از این درس نمی فهمم، من استعداد ندارم و هیچ وقت نمی توانم دانشجوی خوبی باشم.
درحالی که می توان به طور واقع بینانه، موقعیت مذکور را چنین بیان کرد: من امروز نمره ی خیلی بدی گرفتم در حالی که در سایر درس ها عملکرد قابل قبولی داشتم. باید روی این موضوع بیشتر کار کنم تا متوجه شوم در چه زمینه ای اشتباه کرده ام. باید برای این درس تلاش بیش تر و برنامه ریزی بهتری داشته باشم.
ـ پرهیز از برقراری ارتباط های غیر منطقی بین رویدادها: او امروز اخم کرده بود، گرچه چیزی نگفت اما می دانم که به خاطر من بود، چون از من خوشش نمی آید.
بدون تحریف واقعیت می توان شرایط را چنین توصیف کرد: او امروز اخم کرده بود و حرفی نمی زد، نمی دانم چرا. ممکن است به من مربوط باشد و ممکن است موضوع دیگری او پیش آمده باشد. باید در یک زمان مناسب از او سوال کنم.
گام دیگر در ارتقای عزت نفس رفتار توأم با احترام و ارزش با خودمان است. با صرف وقت مناسب و احترام قایل شدن برای خودمان احساس ارزشمند و دوست داشتنی بودن در ما تقویت می شود. برای این کار باید:
ـ مراقبت های بهداشتی اولیه را در مورد خود جدی بگیریم. خواب کافی، تغذیه ی مناسب، ورزش منظم و رعایت دیگر مراقبت های اختصاصی مهم است.
ـ برای خودمان لحظاتی شاد و تفریحاتی مطبوع داشته باشیم. مثلاً برنامه ریزی برای تماشای یک فیلم خوب، استراحت کافی، خرید وسایل دوست داشتنی و...
ـ با یادآوری نقاط قوت و دستاوردهای مان احساس ارزشمند بودن و توانمندی را تجربه کنیم.
ـ وقتی آن گونه که می خواسته ایم نبودیم، خود را ببخشیم. به جای این که خود را برای برخی اشتباهات یا کاستی ها مکرراً سرزنش کنیم، با تحلیل موقعیت سعی کنیم اشتباه را تا حد ممکن جبران کنیم و در نهایت از آن به عنوان یک تجربه ی آموزنده استفاده کنیم.
درخواست کمک از افراد مناسب در مواقع ضروری ضمن آن که نیاز به اعتماد به نفس دارد، خود نیز باعث افزایش اعتماد به نفس می شود و می توان آن را تمرین کرد.
منبع مقاله: مهدوی، نیلوفر؛ (1388)، مهارت های زندگی، تهران: نشر قطره، چاپ دوم
/م