مدیریت خانواده؛ الگوها و مقتضیات (2)

می توان اذعان نمود که ویژگی های مدیریت خانواده متأثر از ویژگی های ماهوی خانواده است. اساس نگرش ها نسبت به خود ودیگران در خانواده شکل می گیرد و اتخاذ دیدگاه افراد نسبت به جهان، چارچوبی را برای آنان تدارک می بیند
سه‌شنبه، 29 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مدیریت خانواده؛ الگوها و مقتضیات (2)
مدیریت خانواده؛ الگوها و مقتضیات(2)

 

نویسنده:دکتر شهلا باقری
استادیار دانشگاه تربیت معلم



 

ویژگی های مدیریت خانواده

می توان اذعان نمود که ویژگی های مدیریت خانواده متأثر از ویژگی های ماهوی خانواده است. اساس نگرش ها نسبت به خود ودیگران در خانواده شکل می گیرد و اتخاذ دیدگاه افراد نسبت به جهان، چارچوبی را برای آنان تدارک می بیند که به کمک آن هر اتفاقی را بتوانند تفسیر کنند. برخی از صاحب نظران، خانواده را به عنوان «نهاد ساخت واقعیت» توصیف می کنند وحتی مدعی هستند که هر خانواده دیدگاه منحصر به فرد خود را نسبت به جهان داراست.(Noller and colleen, 1991,p.83)
برخی از مهم ترین ویژگی های حاکم بر خانواده را می توان به قرار ذیل دانست:
1. ارتباط خانواده با هریک از اعضای آن ارتباط کل با جزء است و یا به شکلی، ارتباط یک مجموعه با واحدی ازآن است. خانواده یک نظام هماهنگ متحد و منسجم است و نظام مندی خود را مرهون قواعد، رویه ها، و قاعده های منظم سازی و اداره ی بهینه آن است. اداره و هدایت بهینه خانواده مرهون مدیریت صحیح و پیروی از اصول مدیریت است. اداره امور مختلف خانواده و برقراری بهینه ارتباطات عاطفی، اجتماعی و مالی اعضای یک خانواده هر چند که از لحاظ تعداد کم باشند، با وجود مدیریت صحیح سر و سامان پیدا کرده و تنظیم و مستحکم می شود. حفاظت از کیان و حریم خانواده، اداره اقتصاد خانواده، رشد معنوی و اخلاقی زن و شوهر، تربیت بدنی و روانی فرزندان و... محتاج وحدت مدیریت در خانواده است.
2. برخی از صاحب نظران مدیریت، این رشته علمی و یا فن را نیازمند منطق کیفی می دانند (پارکینون، 1369، ص 172-180) با چنین دیدی از مدیریت که اساساً با انگیزش و بینش انسان ها و با تضاد و برخورد و همکاری آنها مرتبط دانسته می شود (همان، ص180) وظیفه اصلی مدیر برای رسیدن به هدف ها، تشکیل، تثبیت و تحکیم انگیزه است. بدیهی است مدیر تا خود صاحب انگیزه نباشد، توانایی ایجاد انگیزه در دیگران را ندارد. رفع نیازهای زیستی ضرورت دارد. به علاوه، نیاز به کسب آگاهی ودانش، قدردانی و فرصت ابراز خلاقیت و شکوفا شدن استعدادها و کار، نه تنها انگیزشی عمیق برای کار انسان به شمار می رود، بلکه می تواند در کاهش انتظار و توقع انسان برای رفع نیازهای زیستی اش نیز مؤثر واقع شود. برای انگیزش اعضای خانواده، رشد روانی که دارای جنبه هایی از جمله آگاهی، فهم، شکوفایی و بلوغ می باشد، ضروری است.
3. ساعت حضور و ارتباط در سازمان خانواده، شبانه روزی است؛ ازاین رو، هیچ گونه فعالیت اجتماعی سالم نمی تواند و نباید افراد خانواده را از عضویت و ارتباط سازمانی خانوادگی محروم کند. مدیریت بر چنین سازمانی نیز شبانه روزی و تمام وقت است و تسلطی خاص را به دلیل اتخاذ برنامه ریزی وتصمیم گیری و نظارت در تمام اوقات و لحظات و جغرافیای زمان می طلبد. دوری عضو از خانواده، بیماری و بیکاری او، دلیلی برای خروج وی ازحیطه مدیریت خانواده نیست و از این رو، هرحادثه ای در سازمان های اجتماعی واداری برای افراد خانواده به مدیریت خانواده مربوط و برای او مسئولیت آور است.
4. نزدیک ترین روابط ویژه تشکیلاتی میان اعضا در سازمان خانواده برقرار است که در قالب روابط زن و شوهری، پدری و مادری و غیره با حقوق ویژه ی تعریف شده توسط دین و یا عرف جامعه، برقرار است. روابط نزدیک، چهره به چهره و غیر رسمی، مدیریتی ویژه را
می طلبد که در عین احاطه بر اداره بهینه امور خانواده، مقوم این روابط نزدیک صمیمی و عاطفی باشد و از این رو، شائبه های کسب سود و موقعیت اجتماعی دراین مدیریت کاربرد نداشته و نافی عشق و علاقه و گذشت و ایثارگری به سایران است. 5. خانواده به پایدارترین تشکیلات اجتماعی است که در چهار حالت به ترتیب زیر (از نظراسلام) به حیات سالم خود ادامه می دهد:
الف. خانواده کامل نسبی و رحمی (والدین و فرزندان)؛
ب. خانواده با تأهل مجدد(همراهی فرزند با پدر یا مادر در تأهل مجدد و در صورت جدایی یکی از والدین به واسطه مرگ یا طلاق)؛
ج. خانواده ناقص زن و شوهری و فرزند خواندگی (جدایی پدر و مادر از فرزند به واسطه مرگ یا طلاق، فقر یا فحشاو...)؛
د. خانواده ناقص تک والدینی مشروع (جدایی پدر و مادر از فرزندان به واسطه مرگ یا طلاق و عدم تأهل مجدد).
مدیریت بر چنین تشکیلاتی در جهت حفظ سازمان خانواده و پایداری و بقای آن، مدیریت در شرایط «اقتضایی» و مدیریت در شرایط «بحران» را نیز می طلبد و باید یکی از مهم ترین وجوه اهتمام مدیر، بقای خانواده و تثبیت آن حتی در شرایط اضطراری و یا مرگ اعضا و یا در صورت هرگونه آسیب وارده به خانواده باشد. ازاین رو، شناسایی و شناخت مشکلات و چالش های درونی و بیرونی خانواده و راه برون رفت از مشکلات در کمترین زمان ممکن و یا کمترین عوارض جانبی برای خانواده و اعضای آن در شرایط بحران، از مهم ترین وظایف یک «مدیر خوب» محسوب می شود.
6. مدیریت خانواده نمی تواند به گونه ای عمل کند که مانند مدیریت مؤسسات خصوصی، دولتی و تعاونی سبب ورشکستگی و انحلال سازمان خانواده گردد و یا موجب برکناری مدیرخانواده شود. در مؤسسات خصوصی، دولتی و تعاونی، برکناری مدیر و منحل کردن سازمان با شرایط پیش بینی شده در اساسنامه آن امکان پذیر است، در حالی که این گسیختگی در خانواده (به رغم آنکه در مواردی استثنایی، از طرف شرع اسلام و قانون پیش بینی شده است ) به دلیل آثار بسیار زیان بارآن برای اعضای خانواده و جامعه، جز در موارد بسیار استثنایی نباید صورت پذیرد. مدیران خانواده، اگر از ابتدا اندیشه استحکام ازدواج را پذیرفته باشند، هم در هنگام انتخاب همسر خود بیشتر دقت می کنند و هم مانع اوج گیری روابط پرتنش بین خود می شوند. مدیران معتقد به انحلال ناپذیری خانواده با تکیه بر وجوه مشترک دینی، اخلاقی، رفتاری و پرهیز از انگشت گذاردن بر مسائل مورد اختلاف و عدم طرح نقاط ضعف یکدیگر، امکان رشد و بلوغ روانی بیشتر یکدیگر را فراهم می سازند. در هر حال، مدیران خانواده باید به گونه ای مدیریت کنند که خانواده از هم نگسلد.
7. ماهیت خانواده و مدیریت آن، در تمام مراحل، فداکاری و از خودگذشتگی اعضا را نسبت به هم می طلبد. تشکیل خانواده و مدیریت صحیح آن، با خودبینی و خودخواهی در تضاد است؛ زیرا هدف های مادی و معنوی آن از این راه تأمین نخواهد شد. در واقع، در خانواده، «مدیریت ایثار» لازم است و هر چه مدیریت با چنین نگرشی و رفتاری خانواده را اداره کند، موفق تر خواهد بود.
مدیران خانواده باید عدالتخواه باشند و دادگرانه در امور خانواده داوری و تصمیم گیری کنند، و گرنه خانواده جای آرامش و آسایش و پناهگاه امن نخواهد بود. دادگری مدیریت خانواده، دادگری در جامعه را نیز تأمین خواهد کرد.
مدیریت خانواده به دلیل ماهیت تشکیل خانواده و زندگی مشترک با همسر و پرورش فرزندان و نیزبه دلیل ماهیت این روابط، نمی تواند با نگرش منفی نسبت به زندگی همراه باشد. خانواده با مهر تشکیل می شود و پاک ترین احساسات و بزرگ ترین فداکاری ها در آن نخست از سوی مدیر و سپس از سوی سایراعضای خانواده انجام می گیرد. از سوی دیگر، برای تشکیل و تداوم انگیزش اعضای خانواده که شرط لازم مدیریت بهینه خانواده است، مدیران بدون نگرش خوش بینانه نمی توانند موفق شوند. مدیریت خانواده اگر رشد روانی خود را با بدبینی متوقف کند، نخواهد توانست موجب رشد روانی فرزندان شود و ازاین راه برای آنان، انگیزه انجام درست همه امور زندگی، از آموزش تا کار را ایجاد کند.
مدیریت خانواده دارای عناصر برنامه ریزی، سازمان دهی، هماهنگی، نظارت و کنترل است. تبعیت ازاصول و عناصر و ارکان علم مدیریت برای بهبود و پیشبرد اهداف زندگی خانوادگی امری ضروری تلقی می گردد. مدیریت بهینه بدون برنامه ممکن نیست؛ ولی وجود برنامه، مانع از انعطاف پذیری در عمل و اجرا نمی باشد. به همین دلیل، مدیریت، نظارت و ارزشیابی مداوم را می طلبد. مدیر برای نظارت خویش نیازمند دریافت اطلاعات و آگاهی از چگونگی انجام کار از سوی اعضای خانواده در هر گام است. به این ترتیب، در هر گام با دریافت اطلاعات و آگاهی از نتیجه کار، مدیر قادر خواهد بود مدیریت بهتری را همراه با همکاری و انگیزه بیشتر همسر و فرزندان ارائه دهد. اعمال مدیریت یکدست در خانواده با گفت و گو، مشورت و تغییر رفتارهای خود به طور داوطلبانه به نفع یکدیگر و خانواده و برای خوشبختی خود و خانواده، امکان پذیر خواهد بود.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط