مبانی ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین

دین، برنامه ی سعادت بخشی که خدا به واسطه ی انبیا برای بشر فرستاده، کاملاً مقوله ای ارتباطی و تبلیغی است؛ زیرا باید در هر زمانی به همه ی مخاطبان آن دین ابلاغ شود، تا حجت خدا بر انسان ها تمام گردد. از این رو همه ی
دوشنبه، 19 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبانی ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین
 مبانی ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین

 

نویسنده: حجت الله بیات




 

چکیده

دین، برنامه ی سعادت بخشی که خدا به واسطه ی انبیا برای بشر فرستاده، کاملاً مقوله ای ارتباطی و تبلیغی است؛ زیرا باید در هر زمانی به همه ی مخاطبان آن دین ابلاغ شود، تا حجت خدا بر انسان ها تمام گردد. از این رو همه ی پیامبران الهی، که مهم ترین مأموریتشان «تبلیغ» دین بوده است، همواره تلاش کرده اند برای ابلاغ دین به مردم، متناسب با موقعیت شان، تمامی امکانات و روش های مقبول و مشروع را برای انجام دادن این رسالت بزرگ به کار گیرند.
با توجه به تحولاتی که امروزه در علم ارتباطات و وسایل تبلیغی رخ داده، موضوع «تبلیغ دین از رسانه های نوین» و دغدغه هایی که در این زمینه پدید آمده، بسیار اهمیت یافته است. زیرا رسانه های نوین، با شتاب رو به گسترش اند و با توجه به ابعاد و توانمندی های مختلفی که در «تولید»، «ذخیره سازی»، «ارسال» و «دریافت» پیام دارند، می توانند در خدمت «تبلیغ» دین قرار گیرند.
با توجه به اینکه دین اسلام، به عنوان خاتم ادیان الهی، آیینی «جهانی» و «جاودانه» و «جامع» است، باید به همین تناسب و با تکیه بر همه امکانات ارتباطی و تبلیغی، گسترش یابد. منابع دینی، اسناد و تجربه تاریخی اسلام، گویای این حقیقت است که از ابتدای ظهور اسلام، تبلیغ همه جانبه آن، به تناسب موقعیت های مختلف، سرلوحه فعالیت های پیامبر خاتم، ائمه اطهار علیهم السلام و پس از ایشان، اندیشمندان مسلمان بوده است.
این مقاله بر آن است که با توجه به لوازم «خاتمیت» دین اسلام، مبانی «کلامی» و «فقهی» لزوم بهره گیری حداکثری از تمام ظرفیت های رسانه های نوین برای تبلیغ و گسترش دین اسلام را بررسی کند.
کلیدواژگان: دین اسلام، خاتمیت، تبلیغ و رسانه.

واژه شناسی تبلیغ

«تبلیغ»، واژه ای عربی است که به صورت لازم و متعدی به کار می رود. «بلغ الامر؛ ای وصل الی غایته، البلوغ و الابلاغ؛ الأنتهاء الی أقصی المقاصد و المنتهی، مکاناً او زماناً او امراً من الأمور المقدّره. البَلاغ؛ الکفایة. بِلاغ؛ اذا اجتهد بالامر و لم یقصر. بلغت النخله و غیرها من الشجر؛ ای حان ادراک ثمرها، شیء بالغ؛ ای جید».(1)
از این معانی به دست می آید که «تبلیغ»، رساندن با نهایتِ تلاش است؛ به گونه ای که معنای مورد نظر، آسان و به خوبی به طرف مقابل منتقل شود و پیام رسانی نتیجه دهد. در برخی روایت ها، به چنین معنایی درباره ی تبلیغ تصریح شده است. امام علی علیه السلام می فرماید: «البلاغه ما سهل علی المنطق و خفّ علی الفطنه.»(2) امام صادق علیه السلام می فرماید: «لست البلاغه بحدة اللسان و لا بکثرة الهذیان و لکنها اصابة المعنی و قصد الحجه».(3)
در انگلیسی، واژه «Communication» به معانی متعدد از جمله به معنای ابلاغ آمده که خود نوعی ارتباط است. واژه «Propaganda» به معنای نهضت تبلیغاتی و تبلیغ؛ و «propagandize» نیز به معنای منتشر کردن عقاید به وسیله ی تبلیغ است. این واژه از کلمه ی «propagant» مشتق شده و به معنای قسمتی از گیاه است که برای قلمه زنی، آماده شده است. از این رو، این واژه، به معنای تکثیر کردن، پرورش دادن، منتشر کردن، انتقال دادن، ترویج دادن، تبلیغ کردن، تولیدمثل، به نسل بعد منتقل کردن، تبشیر کردن و تعمیم دادن، آمده است.(4)
در اصطلاح برای «تبلیغ» از ابعاد گوناگون و در رشته های مختلف، معانی متعددی بیان شده است. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره ی تعریف تبلیغ می نویسد: «تبلیغ که همان شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام به شمار می رود».(5)
از آنجا که در حال حاضر، به کار بردن کلمه های «ارتباط» و «تبلیغ» بدون مضاف الیه ابهام دارد، هنگام استفاده از آنچه ناچاریم آنها را اضافه کنیم تا مقصود را مشخص کند. مانند: «ارتباط عاطفی»، «ارتباط حسی»، «ارتباط تبلیغی» یا «تبلیغ تجاری» و «تبلیغ دینی».
نظر به مفهوم وسیع «ارتباط» و معانی لغوی و اصطلاحی «تبلیغ» و «ارتباط»، منظور ما از تبلیغ دینی، «ارتباط با دیگران با هدف هدایت آنها» است. بنابراین، نسبت میان این دو واژه، عموم، خصوص من وجه است؛ زیرا هر تبلیغی، لزوماً از راه ارتباط با دیگران محقق می شود؛ ولی هر ارتباطی با دیگران، لزوماً تبلیغ نیست.

ارتباط تبلیغی در اسلام

با اینکه بر اساس منابع دینی و ادله عقلی و نقلی، «تبلیغ»(6) یکی از واجبات است، در کتاب های فقهی معمولاً به صورت مستقل درباره ی آن بحث نشده است؛ شاید به این دلیل که اندیشمندان اسلامی، تبلیغ را زیرمجموعه «امر به معروف و نهی از منکر» دانسته اند. از این رو، دلایل وجوب آن را در این باب می توان پیگیری کرد و کتاب فقهی مستقل درباره ی این موضوع وجود ندارد. افزون بر «امر به معروف و نهی از منکر»، (7) واژه های دیگری بر وجوب «تبلیغ» دلالت دارند؛ مانند: تبیین، (8) دعوت، (9) تعلیم(10) و جهاد.(11) واژه های «ذکر»، «تواصی»، «نصح»، «انذار» و «تبشیر» نیز که در کتاب و سنت بارها به کار رفته اند با «تبلیغ» ارتباط مستقیمی دارند و به نوعی شیوه ها و رویکردهای آن را می رسانند.
واژه «هدایت» که در منابع دینی، بسیار استفاده شده است، می تواند هدف و نتیجه تمامی شیوه ها و رویکردها و تلاش های تبلیغی باشد و به معنای خود تبلیغ هم به کار رود؛ چه هدایت را «ارائه ی الطریق» و چه «ایصال الی المطلوب» بدانیم.
اسلام، به ارتباط میان فردی و گروهی با مسلمانان و غیرمسلمانان در منزلت های مختلف اجتماعی عنایتی ویژه دارد و برای حدود ارتباط، ایجاد، تثبیت و توسعه و چگونگی آن دستورها و برنامه های دقیقی عرضه کرده است. از آنجا که عموم دستورهای اسلام، جنبه سیاسی و اجتماعی دارد، می توان آن را شبکه های ارتباطی نامید، به ویژه عبادت هایی چون: حج، نمازهای جمعه و جماعت. از این رو، دین اسلام ماهیتی ارتباطی و تبلیغی دارد.
قرآن کریم فقط برای پیامبر نازل نشده و رشد اسلام هیچ گاه متوقف نگشته و تبلیغ اسلام هرگز ضرورت خود را از دست نداده است و چنین نخواهد شد. اگر فلسفه دین، دادن طرحی برای حرکت رو به کمال و سعادت انسان ها باشد، به یقین این امر، جز با رساندن این طرح به عموم مردم، امکان پذیر نخواهد بود. «این است که تبلیغ، حتی برتر از حکومت، که یک «حکم اولی» است، قرار گیرد. تبلیغ، پدیده ای در کنار آموزش و یا هم عرض «امر به معروف و نهی از منکر» نیست. بلکه روح کلی اسلام است که آموزش و پرورش و امر به معروف و نهی از منکر و حتی جهاد، جلوه های مختلف آن به شمار می روند».(12)
بنابراین با توجه به ویژگی های دین اسلام، تبلیغات آن باید همه جانبه و با تمام ظرفیت صورت گیرد. این تبلیغات، هرگز به یک دایره بسته و در یک قلمرو کوچک محدود نمی شود و دامنه نفوذ آن به همه عرصه های زندگی جامعه گسترش می یابد. در سایه تبلیغات حداکثری و متناسب است که جامعه اسلامی، با ایجاد شبکه های ارتباطی رسمی و غیررسمی، میان مسلمانان و دیگر ملت ها پیوند می زند و از این راه، هدف های جهانی خود را پی می گیرد. با توجه به تحولات پدیدآمده در عرصه ارتباطات و تبلیغات، و ابعاد ارتباطی، فن آوری، هنری استفاده از رسانه های نوین، مبانی ضرورت بهره برداری از آنها را برای تبلیغ دین، بررسی می کنیم.

مبانی کلامی

برای خاتمیت دین اسلام، ادله فراوانی وجود دارد. (13) شهید مطهری معتقد است: «بلوغ عقلی و علمی بشر و طلوع دوره، توانایی وی برای دریافت حقایق کلیه معارف و قوانین الهی بر حفظ مواریث دینی و مبارزه با تحریف ها و بدعت ها، دعوت و تبلیغ و اشاعه دین، زمینه اصلی پایان یافتن پیامبری است».(14) از این رو، باید هدایت انسان از جانب خداوند استمرار یابد تا حجت او بر همه انسان ها تمام گردد. بر این اساس، دین اسلام نمی تواند متوقف و محدود به زمان، مکان و افراد خاصی شود؛ زیرا با روح و خاستگاه اسلام در تعارض است. وقتی از «خاتمیت» اسلام سخن به میان می آید، بنابر ضرورت باید جاودانه، جهانی و جامع باشد. برای روشن شدن مبانی کلامی «ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین» به لوازم خاتمیت اشاره می کنیم.

الف) جهانی بودن اسلام

لازمه خاتمیت اسلام، این است که جهانی باشد و همه انسان ها را خطاب قرار دهد. از آنجا که اسلام ناسخ ادیان گذشته است، خود باید چنین ظرفیت مکانی و خطابی را داشته باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا »(فرقان: 1). امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: منظور از عالمین، انسان ها هستند و خداوند، هر انسانی را عالمی جدا به حساب آورده است.(15)
علامه طباطبایی رحمه الله در این باره می نویسد:
اسلام از نظر اینکه آیینی جهانی ‍[است] و نظر خاصی به جماعتی مخصوص ‍[ندارد] و زمان و مکان معنی ندارد، در تعلیم و تربیت مخصوص خود، «انسان طبیعی» را در نظر گرفته؛ یعنی نظر خود را تنها به ساختمان مخصوص انسانیت معطوف داشته که شرایط یک فرد انسان مادی در آن جمع باشد و مصداق انسان است؛ عرب باشد یا عجم، سیاه یا سفید... «انسان طبیعی» یعنی انسانی که فطرت خدادادی داشته و شعور و اراده او پاک باشد و با اوهام و خرافات لکه دار نشده باشد که ما او را انسان فطری می نامیم.(16)
بنابراین، اسلام به عنوان دین و آیینی اجتماعی و عقیدتی، و رسالت و پیام خدا به انسان ها، باید به گوش همه جهانیان برسد و ابلاغ شود. آیات متعددی از قرآن، گویای جهانی بودن این دین است که هم جنبه زمانی و هم مکانی را شامل می شود.(17) نامه های حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به رؤسای کشورها و مناطق مختلف نیز، جهانی بودن اسلام را می رساند.

ب) جاودانه بودن اسلام

افزون بر جهانی بودن اسلام، جاودانگی آن نیز از لوازم خاتمیتش است؛ زیرا تا روز قیامت، دین دیگری از جانب خداوند نخواهد آمد. در قرآن کریم، آیاتی درباره ی جاودانگی این کتاب الهی و دین اسلام وجود دارد.(18) اسلام با تأیید مجدد شرایع پیامبران پیشین، بر جهان شمولی خویش، به عنوان دین حنیف و ازلی، تأکید، کرده است.(19) همچنین ضمن اعلام ختم نبوت، جاودانگی خویش را نیز اعلام می کند؛ چنان که روایت شده است: «حلال محمد الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه».(20)
سرّ اینکه اسلام یک دین زنده است و می تواند تا قیامت زنده بماند چیست؟ سرّش این است که تعلیمات اسلام در هر قسمتی از قسمت ها، تعلیماتی است که جانشین نمی تواند داشته باشد. برای اینکه اسلام در تعلیمات خود هرگز دنبال هدف های جزئی و موقت برای بشر نرفته. هدف های جزئی و موقت بشر بستگی دارد به زمان و مکان».(21)

ج) اصل تناسب تبلیغی

جهانی و جاودانه بودن اسلام که از لوازم خاتمیت آن هستند، لازمه دیگری نیز به دنبال دارند که به نوعی تضمین کننده و مهم ترین عامل عینیت بخشی به آنهاست؛ و آن اصل «تناسب تبلیغی»(22) است؛ اصلی که گوناگونی معجزه های پیامبران الهی از آن نشئت می گیرد روایت امام هادی علیه السلام گویای جایگاه این اصل مهم است:
قال ابن سکیت: قلت لابی الحسن امام هادی علیه السلام لماذا بعث الله موسی بن عمران بالعصا و یده البیضاء آله السحر؟ و بعث عیسی بآله الطب و بعث محمداً صلی الله علیه و آله و سلم بالاحکام و الخطب؟
فقال ابوالحسن: ان الله لما بعث موسی، کان الغالب علی عصره السحر فاتاهم من عندالله بما لم یکن فی وسعهم مثله و ما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجة علیهم و ان الله بعث عیسی فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطب فاتاهم من عندالله عالم یکن مثله عندهم و ابرأ الاکمه و الابرص باذاله و اثبت به الحجة علیهم و ان الله بعث محمداً فی وقت کان الغالب علی عصره الخطب و الکلام-و اظنه قال الشعر-فاتاهم من عندالله من مواعظه و حکمه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجة علیهم. قال ابن سکیت تالله ما رأیت مثلک قط. فما الحجة علی الخلق الیوم؟ قال: فقال: العقل یعرف به الصادق فیصدقه و الکاذب علی کذبه. قال: فقال ابن سکیت: هذا و الله هو الجواب.(23)
شهید مطهری رحمه الله درباره ی تناسب تبلیغی در دین اسلام، می نویسد: «نوع کتاب بودنِ معجزه خاتم پیامبران، چیزی است متناسب با عصر و زمانش که در عصر پیشرفت علم و دانش و تمدن و فرهنگ است؛ و این پیشرفت ها امکان می دهد که تدریجاً جنبه هایی از اعجاز این کتاب کریم مکشوف گردد که قبلاً مکشوف نبوده است. همچنان که جاودانگی آن متناسب است با جاودانگی پیام و رسالتش که برای همیشه نسخ ناپذیر است».(24)
پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز به تناسب هر زمان، برای تبلیغ دین، از صورت های مختلف ارتباط «فردی» و «گروهی» به بهترین گونه بهره گرفته اند. برای نمونه، به چند مورد از سیره ایشان اشاره می کنیم.

الف) اعزام پیک و مبلّغ:

پیامبر اسلام نمایندگانی برای تبلیغ به مناطق مختلف اعزام می کرد، از جمله علی علیه السلام را به یمن فرستاد. امام حسن عسکری علیه السلام نیز از طریق اعزام پیک، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می کرد و از این رهگذر، مشکلات آنان را برطرف می ساخت.
امام صادق علیه السلام به منظور تبلیغ جریان اصیل امامت، نمایندگانی به مناطق مختلف می فرستاد. از جمله، شخصی از اهل کوفه به نمایندگی امام به خراسان رفت و مردم را به ولایت ایشان دعوت کرد.(25)

ب) ایجاد شبکه ارتباطی:

شبکه ارتباطی امام حسین علیه السلام از مدینه تا مدینه، نمونه ای روشن از نظام ارتباطی در اسلام است. با وجود جوّ خفقان و شرایط بحرانی سال 61هـ.ق، که تمام مناطق استراتژیک جامعه اسلامی در اختیار جبهه باطل بود، امام توانست با اطلاع رسانی به موقع و برای ارتباط دقیق با عناصر مختلف نیروی انسانی و دیگر عوامل، به هدف خود برسد و به اسلام حیاتی دوباره ببخشد.
امام جواد علیه السلام نیز در کنار تمام محدودیت های موجود، با تعیین و نصب نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ می کرد... . کارگزاران امام در بسیاری از استان ها مانند اهواز، همدان، سیستان، بست، ری، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتی یعنی کوفه و قم، پخش شده بودند.(26)

ج) مکاتبه و پیک:

یکی دیگر از راه های ایجاد شبکه ارتباطی تبلیغی، مکاتبه(27) بود که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام از آن به خوبی بهره برده اند. امام حسن عسکری علیه السلام با شیعیان مکاتبه می کرد و از این رهگذر، آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار می داد. نامه امام به ابن بابویه نمونه ای از آن نامه هاست.

یک-رسانه ها و تناسب تبلیغی

شناخت دقیق و همه جانبه اسلام، نوع نگرش ما را در شیوه تبلیغ و نحوه ورود به این عرصه، روشن می سازد. این دقت و جامع نگری سبب می شود که مجتهد در فتواهای خود، لوازم خاتمیت اسلام را به گونه ای در نظر گیرد؛ برای مثال، با اینکه برخی از علما فروختن و در اختیار گذاشتن قرآن را به کافران جایز نمی دانند، نوع نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله به ابعاد مختلف جهان اسلام، سبب شد که ایشان نظری کاملاً متفاوت با دیگران داشته باشند و چنین فتوا دهند:
«القول بلزوم حفظ القرآن و سایر المقدسات (کالکتب المشتمله علی الاخبار و المعارف الالهیه) عن الوصول الی الکفار خلاف مذاق الشارع الاقدس من لزوم تبلیغ الاسلام و بسط الاحکام و لزوم هدایة الناس مع الامکان بایّه وسیله ممکنه».(28)
اکنون که بخش عمده ای از ارتباطات در دنیای امروز از راه رسانه های نوین صورت می گیرد و رسانه ها در چهار مرحله مهم ارتباطی، یعنی «تولید»، «ذخیره سازی»، «ارسال» و «دریافت»، پیام، حضوری جدی و نقشی بسیار مؤثر یافته اند، با توجه به ویژگی های دین اسلام و برای تحقق آرمان های آن، مسلمانان و به ویژه اندیشمندان اسلامی باید برای رساندن پیام اسلام به مخاطبان جهانی، از این رسانه ها بیشترین بهره را ببرند.
دو بعد مهم رسانه های نوین، جنبه ی «ارتباطی» و «بهره مندی» مخاطبان است. پیشرفت رسانه های جدید، تغییری اساسی در فرستادن پیام و استفاده مخاطبان رسانه ای ایجاد کرده است. فراهم شدن امکانات برای پخش گسترده، شیوه های جدید ضبط و نگه داری رسانه های نو، و فراملی شدن پیام رسانی، سبب دسترسی آسان مخاطبان به برنامه های مختلف و بالارفتن قدرت انتخاب آنان شده و بخش عمده ای از فرصتشان را به بهره گیری از برنامه های رسانه ها اختصاص داده است.
در چنین شرایطی، برای ابلاغ پیام های جهانی و جاودانه اسلام، نمی توان فقط به ارتباط های سنتی میان فردی و گروهی اکتفا کرد؛ زیرا ابزارها و شیوه های ارتباطات و تبلیغات، با زمان های گذشته کاملاً متفاوت شده است و اصل تناسب تبلیغی در اسلام، ما را ملزم می کند که از رسانه های نو در تمام فرایندهای پیام رسانی، استفاده کنیم.
شهید مطهری رحمه الله می گوید: «در دنیای اسلام دگرگونی خاصی پیدا می شود. به این معنا که با گرویدن ملل مختلف به اسلام و با بسط دنیای مسلمانان، کم کم شمشیرها کنار گذاشته شد و در عوض کتاب ها به عنوان سلاحی تازه به کار گرفته شدند... . امام صادق علیه السلام در زمان خود همان کار را می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا علی علیه السلام و یا امام حسین علیه السلام می کرد؛ یعنی انجام وظیفه با توجه به شرایط زمان و مکان خود».(29)
از جمع بندی درباره ی لوازم خاتمیت دین اسلام، سیره تبلیغی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و پیشوایان معصوم علیهم السلام و دانشمندان اسلامی، و جایگاه رسانه ها در نظام ارتباطی امروز جهان، به این نتیجه می رسیم که اسلام در هر زمانی، نظام تبلیغی متناسب با شرایط خود را می طلبد. از این رو، مسلمانان در بازار جهانی پیام، باید از تمام ظرفیت های فناوری رسانه، برای پیشبرد اهداف اسلام و رساندن پیام جهانی و جاودانه آن به گوش و جان تشنگان معارف الهی، بهره گیرند.

دو-رسانه ها و جهانی شدن اسلام

ویژگی های دین اسلام، پیچیدگی های نفوذ و انتقال پیام در عصر پیشرفت تکنولوژی ارتباطات، و عدّه و عُدّه جبهه حق در برابر جبهه باطل، اقتضا می کند که تبلیغات اسلامی پیام اسلام را با استفاده از پیشرفته ترین تکنیک ها و دقیق ترین ابزارها و شیوه ها، به گوش جان های تشنه برسد.
امروزه وسایل ارتباط جمعی، در ایجاد و چگونگی ارتباط میان فرهنگی، جایگاهی ویژه دارند. رسانه ها سبب شده اند که انسان ها از جزیره کوچک فرهنگ قومی و دین خاص خویش خارج شوند و نیروی دیگر فرهنگ ها و ادیان را درک کنند. رسانه ها نقش مهمی در جهانی سازی و جهانی شدن ایفا می کنند. مک لوهان، جایگاه سیاسی و جهانی رسانه ها را این گونه بیان می کند:
همین امکان دستیابی به نقاط برخورد تقابل ها در رسانه های الکتریکی است که انسان ها را وادار می کند تا در برابر دنیا و پدیده های آن به صورت یک کل جمعی، واکنش نشان دهند. در حقیقت، باید گفت این سرعت شریک مساعی، به شکل الکتریکی است که یک آگاهی جهانی را در اذهان جای می اندازد و آن را ایجاد می کند. ما امروزه در عصر اطلاعات و ارتباطات زندگی می کنیم؛ زیرا رسانه های الکتریکی می توانند به صورت آنی و مداوم، زمینه ای جهانی پدید آورند که تمامی انسان ها به وسیله ی عملکردهای تقابلی می توانند در آن شرکت داشته باشند.(30)
بنابراین باید از فرصت هایی که رسانه ها برای جهانی شدن دین اسلام ایجاد می کنند، بهره ببریم؛ چنان که اسلام تأکید دارد از تمام توانمندی ها و فرصت ها برای جهانی کردن این دین استفاده کنیم.

د) اسلام، برترین دین

دینی که جاودانه و جهانی است و از جامعیت و کمال برخوردار است، فرهنگ و محتوایش نیز باید از همه آیین ها برتر باشد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرماید: «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»(31) و «الاسلام یزید و لا ینقص»(32) امام علی علیه السلام نیز می فرماید: «لا شرف اعلی من الاسلام».(33)
یکی از لوازم برتری محتوایی اسلام، برتری در کیفیت و قدرت عرضه محتوا و گستره انتشار پیام و نفوذ آن در مخاطب است. اکسیر هنر که از قدرت های نرم به شمار می رود، قدرتی دارد که هرچیز را زیبا و ماندگار و نافذ می کند. از سوی دیگر، آیینی که قرار است جهان بشریت را هدایت کند، احکامش باید به گونه ای جهان شمول باشد که امکان و ظرفیت هدایت همگان فراهم شود. شهید مطهری می فرماید:
بعضی از مردم، استعداد بیان عقلی و عملی ندارند. اگر مسائل علمی برای آنها طرح شود، گیج می شوند. راه هدایت آنها پند و اندرز است یا تمثیل و قصه و حکایت و هر چیزی که دل آنها را نرم کند. باید آنها را هدایت کرد سرو کار موعظه و اندرز با دل است، اما سرو کار حکمت و برهان با مغز و عقل و فکر است. اکثر مردم در مرحله دل و احساساتند، نه مرحله عقل و فکر.(34)
کار هنری، توان اثرگذاری بسیار بالا را بر مخاطبان دارد و پیام را فرازمانی، فرازبانی، فرامکانی و فرافرهنگی می کند. هنر، فهم مطالب را برای مخاطب، سریع تر، آسان تر و عمومی تر، دایره نفوذ پیام را گسترده تر، موضوع را جذاب تر، هزینه ها را کم تر، پیام را ماندگارتر، و مخاب را به محتوای پیام علاقه مندتر می سازد. به این ترتیب، هنر تأثیر بیشتری بر انسان دارد؛ زیرا وی فطرتاً زیباگراست، به زیبایی علاقه نشان می دهد، و عواطفش در برابر زیبایی ها تحریک می گردد. هرچه را هم که انسان زیبا دانست، به آن گرایش می یابد.
از سوی دیگر، یکی از ویژگی های دین اسلام این است که همه ی گرایش های فطری انسان را در نظر گرفته، هیچ کدام را از قلم نینداخته و به هیچ یک سهمی بیشتر از حق طبیعی اش نداده است. بنابراین قوانین و مقررات اسلام، با فطرت و طبیعت و نیازهای واقعی بشر، هماهنگ است. با نگاهی به منابع اسلامی، در می یابیم که باتوجه به ریشه ها و حقیقت زیبایی و هنر، دین جهانی و جامع، باید جامع ترین نگاه را نیز به زیبایی و هنر داشته باشد.
اسلوب آیات قرآن کریم و سیره پیشوایان معصوم، همه گویای این حقیقت است که اسلام به عنصر زیبایی و جمال ظاهری و باطنی توجه ویژه ای دارد. آنان کوشیده اند از توان مندی های مختلف هنری، برای رساندن پیام دینی استفاده کنند. نحوه ی تنظیم آیه ای که صورتی را در ذهن ایجاد می کند، نسبت به آیات پیش و پس از خود، مانند به کار بردن دوربین فیلم برداری و تغییر زاویه آن از نمایی به نمایی دیگر است.
پیامبر اسلام، در دستگاه خود چندین شاعر داشت که آنها را به گفتن شعر اثرگذار و مفید تشویق می کرد. آن حضرت به «حسان» فرمود: «لا تزال مؤیداً بروح القدس ما ذبیت عنا اهل البیت.»(35) رهبر معظم انقلاب در این باره می فرماید:
قبلاً پیامبر اسلام، از همه ی ابزارهای ممکن، برای همین فکری که شما هنرمندان به دنبال آن هستید استفاده کردند و در این راه، از مترقی ترین و فاخرترین نوع هنر که در قرآن متجلی است، بهره جستند. قرآن مایه های هنری شگفت انگیزی دارد که اصلاً برای ما قابل تصور نیست.(36)
هنر ادبیات که بن مایه همه هنرها شناخته شده است، به دلیل نفوذ و اثرگذاری خاصی که دارد، دست کم در چند قالب بسیار کارآمد، از جمله: خطابه، شعر، قصه، تمثیل، تشبیه، موسیقی و ... برای تبلیغ دینی استفاده، و بر آن تأکید شده است. گوستاو لوبون در تاریخ تمدن عرب و اسلام می نویسد:
نفوذ شعر در دماغ عرب تا این اندازه بوده است که شعرای آن دوره، دارای تسلط و اقتدار زیاد بوده اند [و] به وسیله شعرخوانی می توانستند در مردم، حس عداوت و دشمنی ایجاد کنند و آنها را برخلاف فرد یا جماعتی قیام دهند. شعرا می توانستند یک نفر را در جامعه بلند نموده و یا فردی را مخذول و منکوب سازند و در نفوذ آنها همین بس که قریش به «اعشی» صد شتر مجاناً دادند تا قصیده خود را که در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گفته بود انتشار ندهد.(37)
در مقایسه ای میان هنر شعر در صدر اسلام، و هنر هفتم-یعنی سینما و تلویزیون که از ظرفیت تمامی هنرها برای تولید پیام های جذاب و مؤثر بهره می برند-با اندکی تأمل پی می بریم که هنر شعر در عصر جاهلیت و در صدر اسلام، دقیقاً کارکرد امروزی رسانه ها را داشته است؛ زیرا شعر، تمامی عنصرهای جذابیت-جذابیت های کلامی، آهنگی، تصویری و صنایع ادبی-را در خود دارد و با ترکیب آنها، انرژی و توانمندی بسیار زیادی در پیام ایجاد می کند و در دل مخاطب نفوذ می دهد.

یک-جنبه هنری رسانه های نوین

یکی از ابعاد رسانه های نوین، جنبه ی هنری آنهاست. هنر، از مهم ترین سرمایه های رسانه های نوین، به ویژه رسانه های تصویری به شمار می رود. رسانه ها این توانایی را دارند که ضمن استفاده از هنرهای گوناگون، آنها را ترکیب، و انرژی ویژه ای در پیام های تولیدی ایجاد کنند. اینکه هیچ رسانه ای تا تولیدات خود را با هنر درنیامیزد، نمی تواند ادامه حیات دهد، سخنی گزاف نیست؛ چرا که هر رسانه ای برای جذب مخاطب در فضای رقابتی، باید از تمام ظرفیت های هنری برای ایجاد جذابیت بهره گیرد.
اکنون دنیای کفر، از تمامی امکانات مثل فیلم، کارتن، تئاتر، نقاشی، گرافیک و ... در یک کلمه، هنر، برای محکم کردن پایه های کفر خود استفاده می کند؛ در حالی که مسلمانان آن گونه که باید و شاید به این مسائل توجه ندارند و تبلیغات، در سخنرانی خلاصه شده است. امروزه دولت های غربی و سردمداران فاسدشان، با استفاده از وسایل هنری، فکر جوانان ما را می ربایند و عده ای از آنان را شیفته مرام غلط خود کرده اند؛ همان گونه که سامری، دشمن موسی با زر و زیور، گوساله ای ساخت که صدایی شگفت داشت و آن را خدای موسی معرفی کرد و بدین ترتیب پیروان موسی را به انحراف کشاند.(38)
سینما امروز به هنر هفتم معروف است و در توانمندی آن همین بس که از شش هنر دیگر استفاده می کند. از ویژگی های رسانه ها، توانمندی آنها در ترکیب نمادها و بهره گیری فوق العاده از تمامی عناصر جذابیت است. بنابراین، قدرت رسانه ها در به کارگیری هنرهای مختلف، برای جذب و تأثیر مخاطب، بدیهی است. با توجه به دنیای رقابتی و جایگاه رسانه ها در زندگی مردم، آیا می توان از رسانه ها و جنبه هنری آنها برای تبلیغ پیام های دینی غافل بود؟
رمان، ظرفیتی بی پایان برای ترویج آموزه های دینی دارد، به گونه ای که همه موضوع های دینی را می توان در این قالب عرضه کرد و آن را برای تبلیغ به کار گرفت؛ ولی ابتدا باید این برداشت عامیانه را، که رمان فقط وسیله وقت کشی و بطالت است، کنار بگذاریم و این بحث را جدی بگیریم. اگر توانایی ها و قابلیت های این رسانه نیرومند را نیک بشناسیم و از آن به خوبی بهره جوییم، درخواهیم یافت که چرا قرآن کریم تا این اندازه به قصه و داستان اهمیت می دهد و حتی خداوند را قصه گو معرفی می کند.
از نگاه دینی، عالی ترین جلوه های هنری، در نشان دادن احساس عمیق و اصیل مذهبی و عقاید متافیزیکی است که طی تجارب هزاران ساله تاریخ، در شکوفایی استعدادها و احساس های هنری انسان های خداپرست است. البته باید پذیرفت که هنر اگر از چارچوب ارزش های انسانی خارج شود، بسیار خطرآفرین و لغزنده خواهد بود. از این رو، ضمن لزوم انجام دادن کار هنری، کار هنرمندان متعهد، بسیار دشوار و در حکم جهاد است. شهید آوینی ضرورت کار هنری را چنین تبیین می کند:
وظیفه فیلم سازان در این طریق، بسیار دشوار است و مگر وظیفه گردان تخریب بچه های اطلاعات و عملیات و خط شکن ها آسان بود؟ آنها بر تکنولوژی تسلیحاتی غرب غلبه کردند و اینها باید عرصه هنر تکنولوژیک را فتح کنند... فیلم ساز متعهد مسلمان بیش از هر چیز باید به تکنیک متناسب با پیام خودش دست پیدا کند و آنگاه رفته رفته، ذائقه تماشاگران سینما را جهتِ قبول حق، تغییر دهد و راستش این وظیفه اصلی هنر است؛ چه به طور مستقیم، چه غیر مستقیم. و این جمله کوتاهی که از حضرت امام رحمه الله نقل می شود نیز، اشاره به همین مطلب دارد. هنر دمیدن روح تعهد در انسان هاست.(39)

1. مبانی فقهی

شکی نیست که مبانی فقهی اسلام، شاخه ای از مبانی کلامی است و در طول آنها قرار می گیرد. از سوی دیگر، با توجه به اصل تناسب تبلیغی، رسانه ها پیامدهای گوناگونی در عرصه های مختلف زندگی انسان امروزی داشته و دارند. از این رو مسائل مستحدثه فراوانی درباره ی تعامل دین و رسانه پدید آمده و خواهد آمد که نهاد دین، مسئول پاسخ گویی به آنهاست؛ ولی بسیاری از این مسائل، به دلایلی هنوز مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار نگرفته یا پاسخ روشنی به آنها داده نشده است. در اینجا با تکیه بر مبانی فقهی، برخی از ادله ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین را بررسی می کنیم.

الف) اسلام، دینی جامع و کامل

از دیگر لوازم خاتمیت دین، جامعیت و کمال آن است تا بتواند به تناسب، همیشه و همه جا، به نیازهای انسان پاسخ دهد.
حضرت امام خمینی رحمه الله می نویسد: «اسلام مکتبی است برخلاف مکتب های غیرتوحیدی؛ که در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است».(40) بدون شک، فلسفه این جامعیت و کمال، کاربردی شدن دستورها و پاسخ گو بودن به مسائل جدید و نیازمندی های جامعه بشری است.
بنابراین، دینی که داعیه جهان شمولی دارد و همه ی افراد بشر را مخاطب مکتب خود می داند، درباره ی توسعه نیز باید نظری جامع داشته باشد. اسلام، دین خاتم و جهانی است و برای همه مردم در همه زمان ها، اعم از حاضر و غایب و نیز در همه مکان ها، اعم از حاضر و بادی، پیام دارد. این دین، نیازهای بشری را از جهات گوناگون تشریح و اعلام می کند که باید آن نیازها را تأمین کند.

ب) اسلام، دینی پویا و پاسخ گو

دین جهانی و جاودانه، باید ظرفیتی داشته باشد که در هر شرایطی، با حفظ پویایی خود، پاسخ گوی همه نیازهای انسان باشد. این ویژگی، از جامعیت دین مبین اسلام سرچشمه می گیرد. به یقین، در تمامی زمان ها تعریف رابطه احکام ثابت الهی با شرایط متغیر زمانه اهمیتی ویژه داشته و امروزه نیز این تغییرات به خاطر عوض شدن نوع زندگی بشر و پیچیده تر شدن روابط اجتماعی، شکل دیگری به خود گرفته است. بنابراین، ضرورت وجود مکتبی که بتواند در عین حفظ و توسعه جهت گیری کل، این شرایط را به خوبی تبیین، و دستورالعملی خاص برای آن معرفی کند، انکارناپذیر است. همچنین از آنجا که اساس دین خاتم، بر اجتهاد قاعده مند استوار است، هدایت و کنترل تغییرات زمانی و مکانی بر اساس دین، به راحتی امکان دارد؛ بدون آنکه به تحریف دین یا چشم پوشی از زندگی مادی نیازی باشد. شهید مطهری می نویسد: «همه جانبگی، از جمله امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر است. به تعبیر درست تر، از جمله ویژگی های صورت کامل و جامع دین خدا نسبت به صورت های ابتدایی، جامعیت و همه جانبگی است. منابع چهارگانه اسلامی کافی است که علمای امت، نظر اسلام را درباره ی هر موضوعی کشف نمایند. علمای اسلام هیچ موضوعی را به عنوان اینکه بلاتکلیف است تلقی نمی کنند».(41)
باید دانست که همه ی احکام شریعت، منحصر به احکامی نیست که هم اکنون به نام «فقه» در دست ماست. آیه ی شریفه ی «فلولا نفر من کل امه فرقه لیتفقهوا فی الدین...» (توبه: 122). به خوبی تطبیق فقه را بر تمامی دین، می رساند. پس فقه در تفکر شیعی، تمام دین و حوزه های زندگی بشر را دربرمی گیرد.(42) ملاصدرا رحمه الله می نویسد:
هر یک از این الفاظ در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و سادات طریقت علیه السلام به معنی دیگر غیر این معناها که حالا مصطح متأخران گشته اطلاق می کرده اند و اکنون تصرف در آن شده بعضی را به تحریف و بعضی را به تخصیص. از آن جمله لفظ فقه است چنانکه بعضی دانایان تصریح بدان نموده اند که در ازمنه سابقه، لفظ فقه را اطلاق می کرده اند بر علم طریق آخرت و معرفت نفس و دقایق آفات و مکاید... و اکنون پیش طالبان علم این زمان، فقه عبارت است از استحضار مسائل طلاق، عتاق، لعان، بیع و ... و هر که خوض در این مسائل بیشتر می کند و اگرچه از علوم حقیقه هیچ نداند، او را ققیه می دانند.(43)
از این رو، باید از فقه، مفهومی دیگر بیان کنیم و بگوییم: «فقه، فهم کامل و به هم پیوسته دین است؛ به گونه ای که دربردارنده ی امور فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، از روی ادله تفصیلی در هر عصر و زمانی باشد، که مسلماً همین فهم در هر عصری، منظور شارع مقدس است.
استاد مطهری می گوید:
ما همین الان در فقه خودمان مواردی داریم که فقهای ما به طور جزم، به لزوم و وجوب چیزی فتوا داده اند، فقط به دلیل درک ضرورت و اهمیت موضوع؛ یعنی با اینکه دلیل نقلی از آیه و حدیث به طور صریح و کافی نداریم، همچنین اجماع معتبری نیز در کار نیست، فقها از اصل چهارم استنباط، یعنی دلیل مستقل عقلی استفاده کرده اند. فقها در این گونه موارد، از نظر اهمیت موضوع و از نظر آشنایی به روح اسلام که موضوعات مهم را بلاتکلیف نمی گذارد جزم می کنند که حکم الهی در این مورد باید چنین باشد.(44)
با توجه به آنچه درباره ی جامعیت، پویایی و پاسخ گویی اسلام گذشت، اکنون نوبت آن است که مبانی فقهی ضرورت تبلیغ دین از رسانه ها را بررسی کنیم.

یک-اسلام و فن آوری رسانه

یکی از ابعاد رسانه، جنبه ی تکنولوژی آن است. در نگره توحیدی، اختراعات بشر از موهبت های الهی است، ولی چگونگی بهره گیری و توسعه آن، به عملکرد انسانی بستگی دارد. درباره ی پیامدهای فن آوری نیز باید بپذیریم که هر تکنولوژی، در کنار پیامدهای مثبت، پیامدهای منفی نیز دارد. این ما هستیم که چگونه با آنها تعامل می کنیم. این فن آوری همچنان که در اختیار دشمنان قرار دارد، باید در اختیار مسلمانان نیز قرار بگیرد؛ به گونه ای که بر آنان چیره شوند؛ زیرا خداوند وعده داده است که در عرصه های مبارزه و نزاع حق و باطل، هر دو طرف را یاری می کند.(45)
مهم ترین عامل عقب ماندگی جوامع اسلامی در دنیای امروز را، باید در شناخت کافی ویژگی ها و ظرفیت های دین اسلام و مقایسه آن با دیگر مکتب ها دانست. این کاستی سبب شده است که برخی از اندیشمندان اسلامی، میان تکنولوژی و دین اسلام، تعارض قائل اند؛ تا جایی که برخی، توسعه و دین را مصداق کامل تقابل دین و دنیا می دانند. تبلیغات دشمن و نگاه حداقلی به دین، در شکل گیری این تفکر بی تأثیر نبوده است. حضرت امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید:
از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً دهه های معاصر، به ویژه پس از پیروزی انقلاب، آشکارا به چشم می خورد تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملت ها، به خصوص ملت فداکار ایران، از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است، نمی توانند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا اینکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه.(46)
اسلام برای بهره برداری و توسعه تکنولوژی، ملاک ها و لوازمی قرار داده است تا سلامت جامعه در عین استفاده از فن آوری های نوین، حفظ شود. «دین اسلام، رفاه، سرعت و تصرف در طبیعت را مادامی که در راستای حیات طیبه اسلامی شکل بگیرد و اصول اعتقادی و پایه های اخلاقی و رفتار دینی را محترم شمرده، بلکه تقویت کند، با آن موافقت دارد، اما رفاه، تجدد و تصرف کور در طبیعت مادی را نمی پذیرد و آن را نفی می کند.»(47) بنابراین، از نظر اسلام، در صورت بهره گیری از هر تکنولوژی، به ویژه فن آوری رسانه، باید ملاک هایی را رعایت کنیم؛ از جمله: بیشتر بودن منافع آن از ضررهایش برای فرد و جامعه، سازگاری آن با اصول اعتقادی و ارزش های دینی، آگاهی کامل از کج-کارکردهای آن، بهره گیری از آن در راستای تعالی روحی انسان و ارتقای جامعه اسلامی، و جبران خلأهایی که تکنولوژی رسانه در روابط فردی و اجتماعی ایجاد می کند.
بر این اساس، هر نوع فن آوری که با این ملاک ها سازگار باشد و انسان نیز در بهره گیری از آنها، ملاک های دینی را بپذیرد و به آنها ملتزم باشد، برای جامعه اسلامی، مفید و کسب آن لازم و واجب است. با توجه به آثار مثبت تکنولوژی از سویی، و پیامدهای نگران کننده آن از سوی دیگر، مسلمانان باید نسبت به پیامدهای مختلف این پدیده کاملاً هوشیار باشند، از تجربه های تلخ و آثار ناهنجار و عمیقش پند بگیرند، و چشم بسته و بدون مطالعه و پیش از تسلط و آگاهی بر ابعاد مختلف تکنولوژی رسانه، هرگز آن را نپذیرند.
خطر تعامل بی محابا با تکنولوژی، چنان است که مک لوهان نیز این مژده را به شرقیان می دهد که از تجربه غرب می توانند پند بگیرند؛ البته اگر هوشیارانه با فن آوری، تعامل داشته باشند. او می نویسد: «به موازات تغییر جهان واقعیات به جهان علمی-تخیلی، شاهد یک دگرگونی دیگری هم در آن هستیم و آن غربی شدن شرق، و شرقی شدن غرب است.» جیمز، درباره ی این حالت رفت و برگشت متقابل، این جمله ناب را می گوید: غرب، شرق را تکان می دهد و بیدارش می سازد و آن وقت شما (غرب) صبحی روشن هستید که شب را در پی خواهید داشت».(48)
در هر صورت، رسانه ها را چه فرصت بدانیم، چه تهدید، ضروری است که نظر اسلام را درباره ی تعامل با آنها جویا شویم تا بتوانیم با آگاهی کامل، آنها را در مسیر تبلیغ ارزش های الهی به کار گیریم. بنابراین با توجه به ویژگی پویایی و پاسخ گویی اسلام در همه ی مسائل، به مبانی ضرورت بهره گیری از رسانه های نوین از نظر اسلام، اشاره می کنیم.

دو-اسلام و اصل عزتمندی

با توجه به آنچه درباره ی ویژگی های اسلام بیان شد، بدیهی است که این دین، به دلیل ظرفیت هایی که دارد، هیچ ذلتی را برای جامعه اسلامی نمی پذیرد و با عزت، بر تمامی افکار و ایده های جهان، فائق خواهد آمد:‌ «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ‌»(توبه: 33). بر این اساس، جامعه اسلامی حتی در سخت ترین شرایط نباید زیر بار ذلت دیگران برود. اسلام بر عزت مسلمانان حتی در امور شخصی نیز تأکید می کند تا این روحیه در میان تک تک مسلمانان، زمینه ساز شکل گیری جامعه ای والا و مقتدر شود و در ابعاد مختلف، در اوج شکوه عزت و شرافت قرار گیرد.
اگر کافران بخواهند از طریق رسانه ها، کمترین برتری بر جامعه اسلامی داشته باشند، اسلام این ذلت را نمی پذیرد؛ چنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»(نساء: 141). بنابراین، مسلمانان افزون بر حفظ شرافت و عزت فردی، باید تلاش کنند که جامعه ای با عزت و مقتدر داشته باشند تا دشمنان چشم طمع به آنان ندوزند. امام صادق علیه السلام می فرماید:‌ «ان الله عزوجل فوض الله اموره کلها و لم یفوض الیه ان یذل نفسه اما تسمع لقول الله عز و جل و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین. فللمؤمن ینبغی ان یکون عزیزاً و لا یکون ذلیلا یعزه بالایمان و الاسلام».(49)
پس برای اینکه در همه زمان ها، مکان ها و عرصه ها، عزت جامعه اسلامی و مسلمانان حفظ شود و استمرار یابد، همه ی لوازم و مقدماتی که این هدف را تأمین می کند بر مسلمانان واجب می شود؛ زیرا قرآن کریم، عزت را از آنِ خداوند و مؤمنان می داند.(50) رسانه ها، هم از جهت سخت افزاری و هم نرم افزاری، مظهر عزت و اقتدارند. از این رو، مسلمانان باید آنها را برای تبلیغات دینی و توزیع و توسعه معارف و ارزش های الهی، توانمندسازی جامعه اسلامی، و حفظ و استمرار برتری اسلام در دنیای امروز، به کار گیرند.

سه-اسلام و اصل قدرتمندی

از آنجا که قدرتمندی از لوازم عزت، اقتدار، و برتری است، جایگاهی ویژه در اسلام دارد. کسب هر نوع قدرت مشروع نیز بر مسلمانان واجب است؛(51) زیرا قدرت، هسته مرکزی هر حاکمیتی به شمار می رود که بدون آن نهاد حاکمیت هرگز نمی تواند به صورت مطلوب استقرار یابد. اسلام همواره بر تولید قدرت از راه های مختلف تأکید دارد.(52) بنابراین، هر آنچه سبب رشد تعالی و قدرتمندی جامعه اسلامی شود، مورد تأیید و تأکید دین اسلام، و استفاده از آن، بر مسلمانان واجب است.
بی شک، در ماهیت هیچ وسیله، ابزار و کالای صنعتی، دینی یا غیردینی بودن تضمین نشده است، بلکه در آن هنگام، که نیازهای اساسی آدمی سبب می شود وی به ابداع و ابتکار صنعتی دست بزند تا بتواند آن نیازها را برطرف سازد، آن صنعت به انگیزگی دین پدید می آید و مصداقی از قدرتمندی است؛ همان گونه که در قرآن کریم آمده است: ‌«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»، به دست آوردن آن بر مسلمانان واجب است. این توانمندی باید در حدی باشد که باعث ارهاب دشمنان گردد. شهید مطهری در این باره می گوید:‌ «در اسلام، این اصل هست که جامعه اسلامی باید قوی ترین جامعه های دنیا باشد که دشمن نتواند به منابعش، به سرمایه هایش، به سرزمین هایش، به مردمش، به فرهنگش طمع بندد. این دیگر اصل نسبی نیست، اصل مطلق است؛ ولی اعمال قدرت یک اصل نسبی است؛ در یک جا باید این کار را کرد، در جای دیگر نه».(53)
با توجه به ویژگی های دین مبین اسلام، امروز قدرت پیام رسانی، از اساسی ترین عوامل اقتدار اجتماعی است و تولید قدرت برای مسلمانان از راه های مشروع، یک ضرورت است. همچنین از آنجا که امروزه رسانه ها افزون بر اینکه خود از مظاهر قدرت به شمار می روند، ابزارهایی کارآمد برای تولید قدرت در زمینه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و حتی نظامی اند، باید مورد توجه و استفاده مسلمانان قرار گیرند.

چهار-اسلام و اصل تعلیم و تعلم

اسلام، در کنار تشویق به تعلیم و تعلم، چگونگی آن و نوع توسعه و موضوعاتش را، به جامعه اسلامی واگذار کرده است تا بر اساس نیازشان، در چارچوب شرع اقدام کنند؛ زیرا عقل می گوید: اگر شارع چیزی را واجب کرده است مقدمات آن نیز واجب است. تمام بخش های علمی مقدمات ذی المقدمه را عقل به عهده دارد. از این رو، امت اسلامی موظف است در توسعه فرهنگی، پس از فراگیری معارف اسلامی، ملت های دیگر را نیز از ره آورد وحی الهی باخبر سازد و جهانی را از نوآوری های قرآن و عترت-که آخرین پیام را برای بشریت آورده اند-آگاه گرداند. این اصل، حاکم بر تمام ابعاد توسعه است.(54)
شکوفایی خیره کننده فرهنگ اسلامی در کمترین زمان، و تشویق های قرآن و عترت و سیره پیشوایان معصوم درباره ی توسعه علمی و فرهنگی، مهم ترین محرک پیشرفت اسلام در جوامع مختلف بوده است. اما اینکه کدام علم باید توسعه یابد، به موقعیت و نیازهای جامعه اسلامی بستگی دارد. دین اسلام به فراگیری علوم سودمند دستور می دهد؛ تا جایی که اگر لازم باشد برای فراگیری آن باید به دورترین نقاط عالم سفر کرد؛ چنان که پیامبر گرامی اسلام می فرماید:‌ «اطلبوا العلم و لو بالصین».(55)
شرایط زندگی انسان، مطابق با روند دنیا تغییر می کند؛ جوامع اسلامی نیز از پیشرفت های علمی و تکنولوژی جدا نیستند و به دلایل مختلف، نمی توان فن آوری جدید را طرد کرد، بلکه باید مطابق با نیاز و ضرورت های جامعه اسلامی، آنها را به دست آورد و برای کسب مهارت لازم برای بهره گیری از آنها کوشید و از آنها در حد توان بهره گرفت. شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد:
باید دید از نظر اسلام چه چیزی لازم و واجب است و به وجوب عینی یا وجوب کفایی و اگر راه انجام آن تکلیف، تحصیل علم و یاد گرفتن است، باید گفت تحصیل آن علم، واجب و لازم است... . فریضه علم از هر جهت تابع میزان احتیاج جامعه است... . اما امروز وضع دنیا عوض شده و احتیاجات جامعه عوض شده، هیچ یک از آن کارها به طرز مناسب با دنیای امروز به شکلی که بتواند با قافله زندگی هماهنگ شود، بدون علم و تحصیل میسر نیست.(56)
بنابراین، باتوجه به کارکردهای اطلاع رسانی و آموزشی رسانه ها، امروزه می توان آنها، علوم مورد نیاز جامعه اسلامی را بدون رنج سفر، به درون خانه ها برد؛ فرهنگ غنی اسلام را در دورترین نقاط عالم منتشر کرد؛ چهره زیبای این دین را به تشنگان حقایق و معرفت نشان داد، و سابقه درخشان مسلمانان را به دنیا معرفی کرد.

پنج-اسلام و اصل دفاع و جهاد

در بحث واژه شناسی «تبلیغ» در متون دینی، به معنای لغوی «جهاد» اشاره کردیم. جهاد در اسلام معنای بسیار وسیعی دارد و همه فعالیت هایی را که در جامعه اسلامی سبب اعتلای مسلمانان شود، در بر می گیرد. «جهاد بذل نفس و مال برای اعتلای کلمه اسلام و اقامه شعایر دین است».(57)
از متون دینی اسلام چنین برمی آید که جهاد دینی، تنها بخشی اندک از منظور شارع مقدس است و آخرین راه در برابر دشمنان، شناخته شده است. بنابراین اهمیت «جهاد فرهنگی» کمتر از «جهاد نظامی» و «جهاد اصغر» نیست و تمام ادله وجوب جهاد-اعم از جهاد اصغر و جهاد اکبر-شامل جهاد فرهنگی نیز می شود؛ افزون بر آن، می توان ادله خاصی نیز برای آن آورد. در روایتی، رسول گرامی اسلام، صدای قلم را عِدل صدای گام های رزمندگان می داند و می فرماید: «ثلاث تخرق الحجب و تنتهی الی ما بین یدی الله صریر اقلام المجاهدین و وطی اقدام المجاهدین و صوت مغازل المحصنات».(58)
بنابراین «جهاد» در اسلام، شامل تمام تلاش ها و کوشش های در راه خدا می شود. یکی از این تلاش ها، تبلیغ دین و دعوت مردم به سوی خداست. جهاد به معنای جنگیدن با دشمن در جبهه های نبرد، تنها یک نوع از جهاد مورد نظر اسلام است؛ در حالی که تأکید اسلام بیشتر بر فعالیت های فرهنگی-تبلیغی است و جنگ با دشمنان را فقط به منظور رفع موانع تجویز می کند، نه سلطه جویی.
در مکتب اسلام، عموم مسلمانان به تلاش دسته جمعی برای دفع مخاطرات اجتماعی از جامعه اسلامی، مکلف گردیده اند. قرآن کریم به مسلمانان می آموزد که هر کس باید به قدر توانایی خود، به تولید قدرت جمعی بپردازد؛ تا جایی که دشمنان از تجاوز و هجوم به مسلمانان، منصرف شوند:‌ «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»(انفال: 60). این آیه که ملاک را «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ» قرار داده است. تمام خطرهای عمومی داخلی و خارجی، در همه ی زمینه ها را شامل می شود؛ به ویژه خطرهایی که ما در این عصر به دلیل تهاجم فرهنگی با آن روبه رو هستیم و شرایط با گذشته، کاملاً متفاوت شده است.
با توجه به صورت های مختلف دفاع و تهاجم-که امروز رسانه ها مهم ترین ابزار آن به شمار می روند-طبیعی است که باید متناسب با هر عصری، لوازم دفاع و نبرد در چنین جبهه هایی فراهم گردد. این نبرد مانند هر نبرد و کارزار دیگری، دارای انگیزه، میدان، سلاح، شعار، و رجزخوانی است؛ اهداف، مسائل، و وسائل ویژه خود را دارد؛ و مانند دیگر جنگ ها و جبهه ها، به تدارک ابزار دفاعی و طرح نقشه های کوتاه مدت و بلندمدت و تک ها و پاتک های تاکتیکی و استراتژیکی نیازمند است.
رسانه ها و پیامدهای آنها در جوامع بشری، مفاهیم جنگ، امنیت و دفاع را دگرگون کرده اند. مسئله امنیت در برابر مخاطرات همگانی، در قرن های پیش، بیشتر جنبه ی نظامی داشت. چنین تهدیدهایی هنوز وجود دارند و به کلی منتفی نشده اند، ولی اهمیت آنها در مقایسه با دیگر مخاطرات همگانی، کاهش یافته است.
در دهه ی نود این قرن، با گسترش تکنولوژی ارتباطات و ماهواره ها و کامپیوترها و شبکه هایی مانند اینترنت، کانون مخاطرات اجتماعی در جوامع، به امور فرهنگی و هویت پایدار تاریخی و انسانی و دینی منتقل شده است. آنچه اکنون جوامع مختلف، به ویژه جوامع دینی نظیر جامعه اسلامی ایران را تهدید می کند، مخاطرات و تهاجم فرهنگی است. در گذشته، اگر سلاح هایی را برای کشتار مردم می ساختند، امروزه رسانه ها به صورت سلاح هایی طراحی شده اند که انسان ها را زنده نگه دارد، ولی اندک اندک جنگ بدون کشتار، به درون تفکر آموزه ای آنها راه می یابد.(59)

اول-اسلام و جهاد تدافعی

دفاع و جهاد در هر زمان و مکانی، باید متناسب با موقعیت و شرایط آن، همه موارد را دربر گیرد و بتواند تمام تحولات و حوادثی را که در آینده نیز رخ می دهد، به خوبی پاسخ دهد. ضرورت این فراگیری، از آن روست که مبارزه دشمنان با اسلام، چندگونه است؛ مبارزه نظامی، فرهنگی، فکری، عقیدتی، مالی و اقتصادی. بنابراین، دفاع از اسلام و جامعه اسلامی و حدود و حقوق مسلمانان نیز صورت های گوناگون به خود می گیرد که باید در برابر هر نوع مبارزه، به مبارزه مشابه آن دست زد؛ مبارزه ای که خود مکلف تشخیص دهد مفید است.(60)
به سخن دیگر، تحولات-به نوعی-به مبارزه با وضع موجود برمی خیزند. اگر کسی و مکتبی بخواهد در این مبارزه پیروز گردد، باید مانند یک جنگ، دشمن، منطقه نفوذ دشمن، نقاط آسیب پذیر، نقاط قوت، نقاط تدارکاتی، کیفیت سنگرگیری و نوع اسلحه دشمن، همچنین کیفیت یاری رسانی بیگانگان به دشمن، همه را به خوبی بشناسد و چون طبیعت تحول، همراه با نوآوری و نوگستری است باید شما نیز به اسلحه نو، فکر نو، شناخت نو، شعور نو، هنر نو، فرهنگ نو، و زبان نو مسلح شوید، تا بتوانید اصالت های اعتقادی و اخلاقی کهن را پاس دارید.(61)
در آیه ی 60 سوره ی انفال، برای نمونه به یکی از مصداق های آمادگی دفاعی، متناسب با آن زمان اشاره شده است. در فقه اسلامی و اصطلاح قرآنی، نگه داشتن نیرو برای دفاع از دارالاسلام را «رابطه» می نامند. «رباط»، مکانی است یا دژ و قلعه ای است که در آن سپاه می ماند؛ و «ربیط»، اسبی است که در جایی نگه می دارند و او را آب و خوراک می دهند تا به موقع از آن استفاده شود. «عموم ادله در این مورد، مبرهن می دارد که عمومات جهاد، به استناد عرف، تمام و مصادیق او را اعم از تبلیغات زبانی، قلمی، فداکاری جانی و مالی را دربر می گیرد و این مصادیق را واجب می کند و نمی توان حکم جهاد و مرابطه را محدود به مصادیقی کرد که در زمان شارع معمول بوده».(62)
بنابراین، جهاد با کافران، منحصر به انجام دادن یک رشته عملیات نظامی و پیکار تسلیحاتی نیست، بلکه چون این جهاد، امری الهی و دارای اهداف و جوانب مختلف است، به شیوه های متفاوتی می تواند صورت گیرد. جهاد ممکن است مبارزه ای آزادی بخش و در جهت دفاع از مظلوم و برانداختن ظالم، یا برای دفاع از آزادی و حقوق بشر باشد؛ همچنین ممکن است جهادی فرسایشی و به منظور شکستن قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انجام شود. از این رو، ادله وجوب جهاد، همه اقسام آن را شامل می شود.
موضوع تهاجم فرهنگی و جنگ، مسئله جدیدی نیست. در طول تاریخ اسلام، این نوع نبردها سابقه داشته و چه بسا تکرار شده است. پس از رحلت رسول گرامی اسلام، «منع حدیث» و ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامی، نمونه هایی از تهاجم فرهنگی در آن زمان است. آن حضرت، با دقت تمام و برنامه ریزی دقیق، در برابر توطئه های نظامی و فرهنگی دشمنان، به دفاع از کیان اسلام و فرهنگ اسلامی برمی خاست.
ما اکنون در این زمان که دست ابرقدرت ها را از کشور خود کوتاه کردیم، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به ابرقدرت های بزرگ هستیم؛ چه که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرت ها به این جمهوری اسلامی نو پا نزده و نمی زنند... . می دانید که امروز جهان روی تبلیغات می چرخد. در مقابل همه تبلیغاتی که از سوی دشمن می شود، از هر جور تبلیغی که می شود جواب بدهید و آشنا کنید ممالک دیگر را، کشورهای دیگر را به آن چیزی که در ایران هست... آشنا کنید مردم را به اسلام و نهضت اسلام.(63)

دوم-اسلام و جهاد تولیدی

با توجه به ویژگی های اسلام، نقش جهاد تدافعی، بیشتر در پیشگیری و برطرف کردن موانع در مسیر گسترش اسلام است و معمولاً جنبه ی سلبی دارد. این نوع جهاد فرهنگی تنها بخشی از وظیفه دین و متولیان آن است و باید آن را از فروعات «نهی از منکر» دانست؛ زیرا حرکتی سلبی است. بخش مهمی از جهاد فرهنگی، پاسخ گویی به شبهات و دفاع از ارزش های اسلامی است و فقط با حرکت سلبی محقق نمی شود، بلکه حتماً به تلاش و تولید نیاز دارد.
روشن است که با توجه به ویژگی رسانه ها، تحریم، راه منطقی و معقولی نیست و پذیرش و آزادی کامل نیز با فرهنگ اسلامی سازگاری ندارد. بنابراین، برخی استفاده طبق ضوابط را بهترین راه، دانسته اند، (64) ولی این راه نیز نمی تواند ما را از دستبرد به فرهنگ اصیل اسلامی، کاملاً مصون دارد؛ زیرا تولیدات رسانه های غرب، بیشتر بر اساس تفکر لیبرالی است و به هیچ وجه با فرهنگ اسلامی و اهداف و ارزش های آن سازگاری ندارد.
پس کشورهای اسلامی در کنار دفاع از ارزش های اسلامی، برای تعامل و تفاهم فعال و سازنده با دیگر فرهنگ ها و استفاده از تولیدات رسانه مؤثر و مفید آنها نیز باید چاره ای بیندیشد. این راه چاره، تولید آثار فاخر رسانه ای مبتنی بر فرهنگ اصیل اسلامی و عرضه آن در بازارهای جهانی است؛ در حالی که فقر این تولیدات کاملاً محسوس است. بنابراین، باتوجه به ویژگی های دین اسلام، دو وظیفه سنگین بر عهده دانشمندان دینی است: اول: اصل دفاع همه جانبه از کیان فرهنگ اسلامی، و دوم؛ تولید و عرضه ارزش های اسلامی به جهانیان و اصل دعوت.
با توجه به نقش بسیار اثرگذار رسانه ها در تولید پیام، مهم ترین جنبه جهاد در عصر رسانه ها، شناساندن چهره زیبای دین اسلام است که مطابق با فطرت آدمی است. این مهم، تنها با تولید محتوا و برنامه هایی محقق می شود که می تواند معرف اسلام ناب باشند. این بخش را باید از فروعات «امر به معروف» دانست؛ زیرا حرکتی ایجابی و تولیدی است و باید متناسب با هر موقعیتی انجام شود. بنابراین، «جهاد تولیدی» عبارت است از:
تولید محتوا و برنامه های مناسب هر عصر، که بر اساس دعوت اسلامی، امر به معروف، تبلیغ، تعلیم، اعلان و ... شکل می گیرد و در کنار معرفی اسلامی و تبلیغ آن، در برابر شبهه ها و جنگ های روانی و تهاجم فرهنگی قد علَم می کند. این نوع جهاد، شامل تولیدات نرم افزاری و سخت افزاری می شود. لوازم نیز به عنوان مقدمه واجب، واجب می شوند.
افزون بر شمول عمومات وجوب جهاد، می توان مبانی فقهی دیگری به صورت مستقل برای وجوب جهاد تولیدی بیان کرد. این نوع جهاد، علاوه بر تولید محتوا و تولید و توسعه تجهیزات مورد نیاز، بر تبلیغ رسانه ای نیز دلالت دارد. برخی از این ادله عبارتند از:

اصل امر به معروف و نهی از منکر:

در بحث لغت شناسی، به رابطه این اصل با تبلیغ و دیگر واژه های مرتبط اشاره کردیم. ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر، شامل تبلیغ رسانه ای، به ویژه تولیدات برنامه های مناسب رسانه ای نیز می شود.

اصل دعوت اسلامی:

اصل دیگری در سیاست خارجی اسلام، به عنوان «دعوت» مطرح است که هم مرتبه زمانی، هم در تربیت ارزشی، از اصول دیگر برتر است و شاید به دلیل کثرت ظهورش، گاه از آن غفلت می شود؛ در حالی که این اصل، جوهره ی سیاست خارجی اسلام است و در فقه جایگاهی والا دارد و وجوب آن از ضروریات است. نخستین وظیفه ی اجتماعی هر پیامبری پس از رسالت نیز تبلیغ و دعوت است و تا تشکیل امت واحده و فراتر از آن، ادامه پیدا می کند.
اصل «دعوت»، یک امر حیاتی و دائمی برای تداوم اسلام است و غفلت از آن، «دارالاسلام» را با خطر نابودی روبه رو خواهد کرد و عقوبت اخروی نیز در انتظار خواهد بود؛ زیرا دعوت، اگرچه در فقه واجب کفایی است، به هر صورت امری تکلیفی است؛ به ویژه امروزه که مخاطب دعوت، از نظر کمیت نفوس، بیش از گذشته است و به لحاظ کیفیت پذیرش حقیقت، تشنه تر از گذشته اند، و «دعوت» هم از قلم و سخن فرا رفته است.(65)

اصل نفی سبیل:

اصل دیگر در سیاست خارجی اسلام، نفی سبیل است که هم منصوص است (66) و هم مطابق با سنت قطعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. عنوان هایی که در فقه- با توجه به نفی سبیل-مطرح اند عبارتند از: عدم جواز ولایت غیرمسلم بر مسلم، عدم جواز استشاره از غیرمسلم در امور مسلمین، سقوط حق قصاص غیر مسلم، عدم جواز تجویز غیرمسلم با زن مسلمان یا مرد مسلمان با زن غیرکتابی (با اختلاف نظر)، عدم ثبوت حق شفعه برای غیرمسلمان، عدم ممنوعیت اعتماد و اطمینان به کافران، عدم جواز سلطه سیاسی غیرمسلم بر مسلم، و عدم جواز استقراض های خارجی با شرایط خلاف مصلحت مسلمین.

اصل مقابله به مثل:

قرآن کریم بر این اصل صراحت دارد و می فرماید: «فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم»(بقره: 194). مقام معظم رهبری نیز می فرماید: «نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل می شود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد؛ اینجا تفنگ قلم است».(67)
از آنچه یاد شد نتیجه می گیریم که ادله وجوب دفاع و جهاد در منابع اسلامی، افزون بر ضرورت جهاد اصغر و جهاد اکبر، دفاع و جهاد فرهنگی را نیز شامل می شود. از آنجا که عرصه تولید و عرضه پیام در عرصه رسانه، به شدت رقابتی شده است و همه رسانه ها به دنبال مخاطبان حداکثری هستند، یکی از مصداق های جهاد فرهنگی که متناسب با عصر رسانه هاست، تولیدات فاخر رسانه ای و دفاع از حریم اعتقادات مسلمانان است.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج2، ص 895.
2. عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح 1881.
3. علی نمازی شاهرودی، مستدرک سفینه البحار، ج1، ص 417.
4. عباس آریان پور کاشانی، فرهنگ کامل انگلیسی-فارسی، ج4، ص 4340.
5. روح الله موسوی خمینی، صحیفه نور، ج11، ص 678، نامه مورخ 1368/1/14.
6. نک: مائده: 67.
7. دو کلمه «امر» و «نهی» در اینجا به معنای واداشتن و بازداشتن از مؤثرترین راه است. بایدها و نبایدها، ص 175.
8. نک: نحل: 44.
9. نک: احزاب: 461؛ نحل: 125.
10. نک: جمعه: 20.
11. راغب اصفهانی کلمه جهد و اجتهاد را چنین معنا می کند: «الاجتهاد اخذ النفس ببذل الطاقه و تحمل المشقه»؛ و جهاد و مجاهده را این گونه معنا می کند: «الجهاد و المجاهده استفراغ الوسع فی مدافعه ی العدو». آنگاه جهاد را به سه نوع «جهاد با دشمن ظاهر»، «جهاد با شیطان»، و «جهاد با نفس» تقسیم می کند و برای تأیید این معانی آیاتی را می آورد که همه معانی یادشده را در خود جمع کرده اند. سپس روایاتی را از پیامبرگرامی اسلام نقل، و به روایتی از آن حضرت استشهاد می کند که فرمود: «جاهدوالکفار بایدیکم و السنتکم.» سپس جهاد را به دو نوع «یدی» و «لسانی» تقسیم می کند. نک: (حسین بن محمد، مفردات راغب، تهران، نشر الکتاب، 1363).
12. محسن خندان، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، ص 93.
13. نک: احزاب: 40.
14. عبدالکریم موگهی، تبلیغ در آثار شهید مطهری، ص 193.
15. نک: جعفر سبحانی و رضا استادی، خاتمیت، ص 33؛ حسین بن محمد، مفردات راغب.
16. محمدحسین طباطبایی، خلاصه تعالیم اسلام، صص 63 و 64.
17. انعام: 19؛ قلم: 52؛ ص:87؛ مدثر:36.
18. طارق:14؛ اسراء:105؛ یونس: 32؛ سجده: 42.
19. سیدحسین هنر و شهاب الدین عباسی، آرمان ها و واقعیت های اسلام، ص 103.
20. خاتمیت، ص 149.
21. همان، ص 73.
22. اصل تناسب، ابعاد گوناگونی دارد، ولی برای رعایت اختصار، باید در جای دیگری به آن بپردازیم. اصل تناسب از جهت هماهنگی پیام، ابزارها، قالب ها و شیوه های تبلیغی با وضعیت مخاطب است و می تواند به عنوان بهترین راه برای ایجاد مشابهت معنایی میان مبلغ و مخاطب، مورد توجه باشد. این تناسب باید در ابعادی چون زمان، مکان، جنس، سن، سواد، فرهنگ، زبان، نیاز، استعداد و ... مخاطب لحاظ گردد. روایت امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود:‌ «انا معاشر الانبیا لا تکلم الناس الا بقدر عقولهم.» نیز لزوم رعایت اصل تناسب تبلیغی را می رساند. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص 27، ح 15).
23. اصول کافی، ج1، ص 28، ح20.
24. مرتضی مطهری، وحی و نبوت، صص 57 و 58.
25. نک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 378.
26. همان، صص 559 و 560.
27. نک: علی احمدی میانجی مکاتیب الرسول. در این کتاب، تمام نامه های پیامبراسلام به افراد مختلف و سران ممالک گوناگون، گردآوری شده است.
28. روح الله موسوی خمینی، کتاب البیع، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1373، ج2، ص 544.
29. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، صص 180-184.
30. مارشال مک لوهان، برای درک رسانه، ص 289.
31. علاء الدین متقی هندی، کنزالعمال، ح 246.
32. همان، ح 245.
33. نهج البلاغه، حکمت 371.
34. مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 198.
35. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج2، ص 34.
36. مقام معظم رهبری، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 325.
37. گوستاو لوبون، تاریخ تمدن عرب و اسلام، ترجمه: سیدمحمدنقی فخر داعی گیلانی، ص 572.
38. نک: محسن قرائتی، قرآن و تبلیغ، ص 197.
39. سیدمرتضی آوینی، آیینه جادو، صص 17-21.
40. فروغ سادات رحیم پور، نبوت از دیدگاه امام خمینی، ص 224.
41. وحی و نبوت، ص 116.
42. نک: احمد آذری قمی، ولایت فقیه، ص 5.
43. ملاصدرا، رساله سه اصل، صص 77 و 78.
44. ده گفتار، ص 122.
45. نک: اسراء: 20.
46. وصیت نامه امام خمینی، ص 20.
47. سیدعباس موسوی، فلسفه قدرت، ص 305.
48. کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ص 39.
49. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص 157، احادیث متعددی در این باره آمده است.
50. نک: نساء: 129؛ فاطر: 10؛ منافقون: 80.
51. نک: انفال: 60.
52. نک: انفال: 60؛ از آنجا که وحدت علم و تولید و ... از قدرت های نرم به شمار می روند و آیه شامل همه موارد می شود.
53. مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص 98.
54. عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین، صص 217 و 218.
55. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج1،‌صص 177-180.
56. ده گفتار، صص 167 و 168.
57. محمد مکی عاملی، شرح اللمعه الدمشقیه، ج2، ص 379.
58. نک: نوری همدانی، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، ص 38، در بیش از یک صفحه پاورقی، اسناد این حدیث آمده است.
59. نک: الوین تافلر، جنگ و ضد جنگ، ترجمه: شهین دخت خوارزمی، ص 187.
60. نک: محمدرضا حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، ص 11.
61. نک: محمدرضا حکیمی، سپیده باوران، ص 31.
62. محمدکریم اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص 324.
63. صحیفه نور، ج13، ص 16.
64. نک: پیتر برگر، ذهن بی خانمان، ترجمه: محمد ساوجی، ص 3.
65. نک: اعراف: 158.
66. نساء: 41؛ مائده: 51.
67. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 15.

فهرست منابع :
*قرآن کریم
*نهج البلاغه
1. آریان پور کاشانی، عباس، فرهنگ کامل انگلیسی-فارسی، چاپ هفتم، امیرکبیر، 1375.
2. آوینی، سیدمرتضی، آینه جادو، اول، کانون فرهنگی هنری ایثارگران، 1373.
3. آیت الله سبحانی و آیت الله استادی، خاتمیت، سیدالشهدا، 1369.
4. احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، مؤسسه دارالحدیث الثقافیه، 1999 م.
5. اشراق، محمدکریم، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368.
6. امینی نجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، بیروت 1397 هـ.ق.
7. برگر، پیتر، ذهن بی خانمان، محمد ساوجی، نشر نی، 1381.
8. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، مؤسسه تحقیقاتی تعلیماتی امام صادق، 1379.
9. تافلر، الوین، جنگ و ضد جنگ، ترجمه: شهین دخت خوارزمی، چاپ دوم، سیمرغ، 1375.
10. تبلیغات اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، اول سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.
11. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378.
12. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، سوم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1416هـ.ق.
13. حکیمی، محمدرضا، بیدارگران اقالیم قبله، نشر فرهنگ اسلامی، 1356.
14. حکیمی، محمدرضا، سپیده باوران، نشر فرهنگ اسلامی.
15. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بی تا.
16. غضنفری، کامران، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، اول، مرکز مطالعات و پژوهش اسلامی دانشجویان، 1381.
17. قرائتی، محسن، قرآن و تبلیغ، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1372.
18. کتاب البیع، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1379.
19. کلینی رازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، بی تا.
20. گوستاو، لوبون، تاریخ تمدن عرب و اسلام، سید محمدنقی فخر داعی گیلانی، چهارم، بی نا، 1334.
21. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 هـ.ق.
22. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا چاپ دوازدهم، 1375.
23. مطهری، مرتضی، ده گفتار، یازدهم، صدرا، 1375.
24. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، تهران، صدرا، چاپ نهم، 1375.
25. مقام معظم رهبری، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، 1375.
26. مک لوهان، مارشال، برای درک رسانه، ترجمه: سعید آذری، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1377.
27. مکی عاملی، محمدبن جمال الدین، شرح اللمعه الدمشقیه، چاپ دوم، داوودی، 1398 هـ.ق.
28. ملاصدرا، رساله سه اصل، سیدحسین نصر، انتشارات روزنه.
29. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1368.
30. موسوی، سیدعباس، فلسفه قدرت، چاپ اول، سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1379.
31. موگهی، عبدالکریم، تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1376.
32. نصر، سیدحسین و شهاب الدین عباسی، آرمان ها و واقعیت های اسلام، سهروردی، چاپ اول، 1383.
33. نوری همدانی، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، محمد محمدی اشتهاردی، چهارم، 1373.
34. وصیت نامه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم، 1377.
35. هندی برهان، علاء الدین متقی بن حسام الدین، کنزالعمال، مؤسسه الرساله، 1409 هـ.ق.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1390)، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی «دین و رسانه» «رسانه دینی، دین رسانه ای»، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط