نویسنده: محمدرضا یل
یکی از اتفاقاتی که با انتظار لحظهی تحویل سال عجین شده، شنیدن بیانات رهبر معظم انقلاب و در ادامه، آگاهی از شعار و و نام سال جدید است که توسط ایشان اعلام میگردد.
در باب نامگذاری و تعیین شعار سال توسط رهبر معظم انقلاب باید گفت اعلام شعار سال در چارچوب اصل 110 قانون اساسی و تعیین جهتگیری نظام اسلامی توسط مقام رهبری قابل تفسیر است. قطعاً توجه دادن جامعه به موضوعی کلان، بهنوعی تعیین نقشهی کلی راه برای خواص و ایجاد حساسیت مثبت یا منفی در بین عوام جامعه است که اقدامات همسو در هر سطحی را میطلبد.
طبیعتاً تعیین یک شعار و موضوع مهم در هر سال، معنایی جز اولویتدهی ندارد. رهبری جامعه با توجه به تحلیل شرایط موجود و بررسی آسیبها و نقاط قوت و درک فاصله بین وضعیت امروز و اهداف و آرمانهای مشخصشده در گفتمان انقلاب، سعی میکند در اقدامی کنشی یا واکنشی و همچنین طبق قاعدهی اهم و مهم، توجه جامعه را نسبت به شعار سال جلب کند تا با کمترین انحراف و بیشترین سرعت، مسیر انقلاب به حرکت خود ادامه دهد. در تحلیل چرایی انتخاب شعار هر سال و رفتارشناسی رهبر انقلاب، باید گفت همانگونه که در قبل اشاره شد، به نظر میرسد باید رفتار ایشان را در بین دو قطب سلبی و ایجابی یا واکنشی و کنشی تفسیر نمود. این موضوع نیز وابسته به تحلیل ایشان نسبت به شرایط نظام اسلامی و محیط آن است. البته اگر با رویکرد مدیریتی نیز به تحلیل چرایی انتخاب شعار سال بپردازیم، میتوانیم جهتگیریهای رهبری در نامگذاری سالها را در چارچوب دو رهیافت نرمافزاری و سختافزاری نیز دستهبندی کنیم. به این ترتیب که در پارهای از مواقع، مسائل نرمافزاری انقلاب، همچون اهداف، ارزشها، تئوری و مباحثی از این دست، از اولویت برخوردار میگردد و گاه با توجه به نهادینگی نسبی نرمافزار انقلاب، مسائل سختافزاری، همچون اقتصاد، سیاست، رویههای اجرایی و... اولویتبندی ذهنی ایشان را به خود جلب میکند.
قطعاً توجه دادن جامعه به موضوعی کلان، بهنوعی تعیین نقشهی کلی راه برای خواص و ایجاد حساسیت مثبت یا منفی در بین عوام جامعه است که اقدامات همسو در هر سطحی را میطلبد. اگر دوران زعامت حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای را مورد بررسی قرار دهیم و با تمرکز بر تعیین شعار و نامگذاری سالها به تحلیل موضوع بپردازیم، میتوانیم مصادیق مبانی مطرحشدهی فوق را بهوضوح مشاهده کنیم.
آغاز دوران رهبری ایشان، که از طرفی با از دست دادن رهبر کبیر انقلاب و شرایط پس از جنگ و لزوم بازسازی معنوی و مادی ایران همراه بود، مدیریت خاصی را میطلبید. ایشان در رهیافتی ترکیبی، سعی در بازسازی معنوی و مادی جامعه داشتند که این مهم، جز با اولویتبندیهای دقیق، قابل دستیابی نبود.
پس از گذشت چند سال، در کنار داغ شدن تنور سازندگی کشور، که مورد تأکید ایشان نیز بود، شاهد برخی نشانههای هشدارآمیز از سوی ایشان هستیم که در چارچوب رفتارهای واکنشی و در عین حال نرمافزاری، قابل تبیین است.
«عدالت اجتماعی»، در جایگاه یکی از آرمانها و اهداف اسلام و انقلاب اسلامی، مفهومی بود که در سال 73 بهعنوان یکی از مهمترین جهتگیریهای رهبر انقلاب مطرح شد. حرکت در مسیر سازندگی، با وجود توفیقات گسترده و مهم، رگههایی از انحراف را در درون خود و سطح جامعه ایجاد کرده بود که موجبات واکنش و توجه مقام رهبری در ابتدای آن سال را ایجاد نمود. با گذر زمان و ادامهی رویه ادارهی امور حول محور سازندگی بهعنوان اولویت کشور، در ابتدای سال 74 از «وجدان کاری و انضباط اجتماعی» سخن به میان آمد که در چارچوب فوق قابل تفسیر بود. انضباط اقتصادی و مالی و جلوگیری از اسراف و کار سازنده، در کنار صرفهجویی، جهتگیریهایی بود که تا سال 77 ادامه پیدا کرد.
در پارهای از موارد، شاهد ورود مؤلفههای سختافزاری به اولویتبندی رهبر انقلاب هستیم که البته این موضوع نیز با چارچوب کلان موضوعِ عدالت اجتماعی، قابل تطبیق است. به تعبیری، هشدار نسبت به انحراف و صیانت از روح عدالت را میتوان جهتگیری کلان دوران سازندگی دانست. با تغییرات سیاسی بهوجودآمده در مجلس ششم و دولت هفتم و البته تغییر فضای سیاسی و اجتماعی، شاهد تغییر اولویتبندی کلان انقلاب هستیم که از نامگذاری سالها میتوان آن را درک نمود.
نامگذاری سال به نام امام خمینی رحمت الله علیه، امیرالمؤمنین علیه السلام، اقتدار ملی و اشتغالآفرینی، با وجود برخی پارامترهای سختافزاری انقلاب، توجهات جامعه را بیشتر به سمت الگوهای آرمانی و ارزشی جلب میکند. شیوع برخی نظرات روشنفکرمآبانه در باب مبانی دینی و انقلابی در فلسفهی نام هر سال بیتأثیر نبوده است.
البته به نظر میرسد اولویتبندیهای مطرحشده در قالب نامگذاری هر سال، در این دوران، در کنار برخی مواضع نسبت به برخی انحرافات، نوعی رهیافت کنشی را در خود نهفته دارد؛ چراکه ارائهی برخی الگوها ارزشی، نوعی اولویتسازی اجتماعی است که با وجود چارچوبمند کردن فضا، نوعی جهتگیری جدید را ایجاد مینماید که قابل توجه است.
اقتدار ملی و اشتغالآفرینی، عزت و افتخار حسینی، نهضت خدمتگزاری و پاسخگویی سران قوا به ملت، بهترتیب شعار سالهای 80، 81، 82 و 83 را به خود اختصاص داد که دارای رهیافتی کنشمحور در کنار توجه به بُعد سختافزاری انقلاب است؛ لکن با توجه به غلبهی فضای سیاسی و رسانهای در دوران اصلاحات، زنده کردن اولویت اقتصادی و اجرایی کشور و نوعی اقدام پیشدستانه و کنشی قلمداد میگردد که سعی میکند ابعاد اقتصادی و معیشتی در بین برخی جوسازیهای موجود فراموش نشود.
همبستگی ملی و مشارکت عمومی، با توجه به لزوم حضور حداکثری جامعه و اهمیت مسئلهی مذاکرات هستهای و برخی عقبنشینیهای صورتگرفته، بهعنوان شعار سال 84 انتخاب شد که نتیجهی آن نیز به روشنی در فضای کشور و افزایش اقتدار ملی مشاهده گردید. به نظر میرسد بهصورت کلی، در این دوران، با توجه به تحلیل شرایط داخلی و تشدید فشارهای بینالمللی و شروع دور تازهای از سناریوی مبارزه با تروریسم توسط غرب در جهان، پارامترهای کنشی و نرمافزاری، سهم بیشتری در تحلیل نامگذاری سالها به خود اختصاص داده بود.
در ادامه با نگاهی گذرا به دوران روی کار آمدن دولت نهم، شاهد تغییر در پارامترهای مدیریتی مؤثر در فلسفهی نامگذاری سالها هستیم. به این ترتیب که به غیر از سالهای 85 و 86، که به دلیل شروع موج ضداسلامی و اهانت به پیامبر عظیمالشأن اسلام توسط امپراتوری غرب و برخی فضاسازیهای غلط در داخل و جهان اسلام، بهترتیب سال پیامبر اعظم و همبستگی ملی و انسجام اسلامی لقب گرفتند، اکثر سالها از رهیافتی سختافزاری برخوردار بودند. به این ترتیب که با آرامش فضای سیاسی و تندرویهای ضدارزشی، زمینه برای رشد مادی در راستای دههی پیشرفت و عدالت فراهم شد و اولویتهای سالانه بیشتر بر گرد موضوعات اجرایی و پیشبرنده (کنشی) شکل میگرفت.
نوآوری و شکوفایی، اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادی و حماسهی سیاسی و اقتصادی را باید در چارچوب رهیافت کنشی و سختافزاری ترجمه کرد.
حال با توجه به نامگذاری سال 93 به سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» در راستای تحلیل چرایی این نام باید گفت این نامگذاری از لحاظ پارامترهای مطرح شده با رویکردی بینابینی قابل تحلیل است. ادامه جهتگیریهای اقتصادی در کنار توجه دادن جامعه به مسئله فرهنگ به عنوان زیربنای توسعه تراز انقلاب از طرفی با ادامه رهیافت کنشی و اقتصاد محور و از سویی در واکنش به برخی نگرشهای غلط به مقوله پیشرفت و توسعه قابل تحلیل است.
همچنین توجه به سخت افزار اقتصادی انقلاب و همچنین نرمافزاری به نام فرهنگ میانهروی پارامتریک این نامگذاری را اثبات میکند. به این ترتیب در تحلیل رفتار مقام معظم رهبری باید گفت نامگذاری سال 93 ممزوجی از تمام فاکتورهای مطرح شده است. نکته مهم در این نامگذاری اشاره به متد تحقق شعارها و الویتهای مطرح شده اقتصادی و فرهنگی است. عزم ملی و مدیریت جهادی به عنوان دو وظیفه اساسی مردم و مسئولین در این شعار گنجانده شده است که خود ابتکار جالبی در نامگذاری سالهاست.
منبع مقاله: برهان
در باب نامگذاری و تعیین شعار سال توسط رهبر معظم انقلاب باید گفت اعلام شعار سال در چارچوب اصل 110 قانون اساسی و تعیین جهتگیری نظام اسلامی توسط مقام رهبری قابل تفسیر است. قطعاً توجه دادن جامعه به موضوعی کلان، بهنوعی تعیین نقشهی کلی راه برای خواص و ایجاد حساسیت مثبت یا منفی در بین عوام جامعه است که اقدامات همسو در هر سطحی را میطلبد.
طبیعتاً تعیین یک شعار و موضوع مهم در هر سال، معنایی جز اولویتدهی ندارد. رهبری جامعه با توجه به تحلیل شرایط موجود و بررسی آسیبها و نقاط قوت و درک فاصله بین وضعیت امروز و اهداف و آرمانهای مشخصشده در گفتمان انقلاب، سعی میکند در اقدامی کنشی یا واکنشی و همچنین طبق قاعدهی اهم و مهم، توجه جامعه را نسبت به شعار سال جلب کند تا با کمترین انحراف و بیشترین سرعت، مسیر انقلاب به حرکت خود ادامه دهد. در تحلیل چرایی انتخاب شعار هر سال و رفتارشناسی رهبر انقلاب، باید گفت همانگونه که در قبل اشاره شد، به نظر میرسد باید رفتار ایشان را در بین دو قطب سلبی و ایجابی یا واکنشی و کنشی تفسیر نمود. این موضوع نیز وابسته به تحلیل ایشان نسبت به شرایط نظام اسلامی و محیط آن است. البته اگر با رویکرد مدیریتی نیز به تحلیل چرایی انتخاب شعار سال بپردازیم، میتوانیم جهتگیریهای رهبری در نامگذاری سالها را در چارچوب دو رهیافت نرمافزاری و سختافزاری نیز دستهبندی کنیم. به این ترتیب که در پارهای از مواقع، مسائل نرمافزاری انقلاب، همچون اهداف، ارزشها، تئوری و مباحثی از این دست، از اولویت برخوردار میگردد و گاه با توجه به نهادینگی نسبی نرمافزار انقلاب، مسائل سختافزاری، همچون اقتصاد، سیاست، رویههای اجرایی و... اولویتبندی ذهنی ایشان را به خود جلب میکند.
قطعاً توجه دادن جامعه به موضوعی کلان، بهنوعی تعیین نقشهی کلی راه برای خواص و ایجاد حساسیت مثبت یا منفی در بین عوام جامعه است که اقدامات همسو در هر سطحی را میطلبد. اگر دوران زعامت حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای را مورد بررسی قرار دهیم و با تمرکز بر تعیین شعار و نامگذاری سالها به تحلیل موضوع بپردازیم، میتوانیم مصادیق مبانی مطرحشدهی فوق را بهوضوح مشاهده کنیم.
آغاز دوران رهبری ایشان، که از طرفی با از دست دادن رهبر کبیر انقلاب و شرایط پس از جنگ و لزوم بازسازی معنوی و مادی ایران همراه بود، مدیریت خاصی را میطلبید. ایشان در رهیافتی ترکیبی، سعی در بازسازی معنوی و مادی جامعه داشتند که این مهم، جز با اولویتبندیهای دقیق، قابل دستیابی نبود.
پس از گذشت چند سال، در کنار داغ شدن تنور سازندگی کشور، که مورد تأکید ایشان نیز بود، شاهد برخی نشانههای هشدارآمیز از سوی ایشان هستیم که در چارچوب رفتارهای واکنشی و در عین حال نرمافزاری، قابل تبیین است.
«عدالت اجتماعی»، در جایگاه یکی از آرمانها و اهداف اسلام و انقلاب اسلامی، مفهومی بود که در سال 73 بهعنوان یکی از مهمترین جهتگیریهای رهبر انقلاب مطرح شد. حرکت در مسیر سازندگی، با وجود توفیقات گسترده و مهم، رگههایی از انحراف را در درون خود و سطح جامعه ایجاد کرده بود که موجبات واکنش و توجه مقام رهبری در ابتدای آن سال را ایجاد نمود. با گذر زمان و ادامهی رویه ادارهی امور حول محور سازندگی بهعنوان اولویت کشور، در ابتدای سال 74 از «وجدان کاری و انضباط اجتماعی» سخن به میان آمد که در چارچوب فوق قابل تفسیر بود. انضباط اقتصادی و مالی و جلوگیری از اسراف و کار سازنده، در کنار صرفهجویی، جهتگیریهایی بود که تا سال 77 ادامه پیدا کرد.
در پارهای از موارد، شاهد ورود مؤلفههای سختافزاری به اولویتبندی رهبر انقلاب هستیم که البته این موضوع نیز با چارچوب کلان موضوعِ عدالت اجتماعی، قابل تطبیق است. به تعبیری، هشدار نسبت به انحراف و صیانت از روح عدالت را میتوان جهتگیری کلان دوران سازندگی دانست. با تغییرات سیاسی بهوجودآمده در مجلس ششم و دولت هفتم و البته تغییر فضای سیاسی و اجتماعی، شاهد تغییر اولویتبندی کلان انقلاب هستیم که از نامگذاری سالها میتوان آن را درک نمود.
نامگذاری سال به نام امام خمینی رحمت الله علیه، امیرالمؤمنین علیه السلام، اقتدار ملی و اشتغالآفرینی، با وجود برخی پارامترهای سختافزاری انقلاب، توجهات جامعه را بیشتر به سمت الگوهای آرمانی و ارزشی جلب میکند. شیوع برخی نظرات روشنفکرمآبانه در باب مبانی دینی و انقلابی در فلسفهی نام هر سال بیتأثیر نبوده است.
البته به نظر میرسد اولویتبندیهای مطرحشده در قالب نامگذاری هر سال، در این دوران، در کنار برخی مواضع نسبت به برخی انحرافات، نوعی رهیافت کنشی را در خود نهفته دارد؛ چراکه ارائهی برخی الگوها ارزشی، نوعی اولویتسازی اجتماعی است که با وجود چارچوبمند کردن فضا، نوعی جهتگیری جدید را ایجاد مینماید که قابل توجه است.
اقتدار ملی و اشتغالآفرینی، عزت و افتخار حسینی، نهضت خدمتگزاری و پاسخگویی سران قوا به ملت، بهترتیب شعار سالهای 80، 81، 82 و 83 را به خود اختصاص داد که دارای رهیافتی کنشمحور در کنار توجه به بُعد سختافزاری انقلاب است؛ لکن با توجه به غلبهی فضای سیاسی و رسانهای در دوران اصلاحات، زنده کردن اولویت اقتصادی و اجرایی کشور و نوعی اقدام پیشدستانه و کنشی قلمداد میگردد که سعی میکند ابعاد اقتصادی و معیشتی در بین برخی جوسازیهای موجود فراموش نشود.
همبستگی ملی و مشارکت عمومی، با توجه به لزوم حضور حداکثری جامعه و اهمیت مسئلهی مذاکرات هستهای و برخی عقبنشینیهای صورتگرفته، بهعنوان شعار سال 84 انتخاب شد که نتیجهی آن نیز به روشنی در فضای کشور و افزایش اقتدار ملی مشاهده گردید. به نظر میرسد بهصورت کلی، در این دوران، با توجه به تحلیل شرایط داخلی و تشدید فشارهای بینالمللی و شروع دور تازهای از سناریوی مبارزه با تروریسم توسط غرب در جهان، پارامترهای کنشی و نرمافزاری، سهم بیشتری در تحلیل نامگذاری سالها به خود اختصاص داده بود.
در ادامه با نگاهی گذرا به دوران روی کار آمدن دولت نهم، شاهد تغییر در پارامترهای مدیریتی مؤثر در فلسفهی نامگذاری سالها هستیم. به این ترتیب که به غیر از سالهای 85 و 86، که به دلیل شروع موج ضداسلامی و اهانت به پیامبر عظیمالشأن اسلام توسط امپراتوری غرب و برخی فضاسازیهای غلط در داخل و جهان اسلام، بهترتیب سال پیامبر اعظم و همبستگی ملی و انسجام اسلامی لقب گرفتند، اکثر سالها از رهیافتی سختافزاری برخوردار بودند. به این ترتیب که با آرامش فضای سیاسی و تندرویهای ضدارزشی، زمینه برای رشد مادی در راستای دههی پیشرفت و عدالت فراهم شد و اولویتهای سالانه بیشتر بر گرد موضوعات اجرایی و پیشبرنده (کنشی) شکل میگرفت.
نوآوری و شکوفایی، اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادی و حماسهی سیاسی و اقتصادی را باید در چارچوب رهیافت کنشی و سختافزاری ترجمه کرد.
حال با توجه به نامگذاری سال 93 به سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» در راستای تحلیل چرایی این نام باید گفت این نامگذاری از لحاظ پارامترهای مطرح شده با رویکردی بینابینی قابل تحلیل است. ادامه جهتگیریهای اقتصادی در کنار توجه دادن جامعه به مسئله فرهنگ به عنوان زیربنای توسعه تراز انقلاب از طرفی با ادامه رهیافت کنشی و اقتصاد محور و از سویی در واکنش به برخی نگرشهای غلط به مقوله پیشرفت و توسعه قابل تحلیل است.
همچنین توجه به سخت افزار اقتصادی انقلاب و همچنین نرمافزاری به نام فرهنگ میانهروی پارامتریک این نامگذاری را اثبات میکند. به این ترتیب در تحلیل رفتار مقام معظم رهبری باید گفت نامگذاری سال 93 ممزوجی از تمام فاکتورهای مطرح شده است. نکته مهم در این نامگذاری اشاره به متد تحقق شعارها و الویتهای مطرح شده اقتصادی و فرهنگی است. عزم ملی و مدیریت جهادی به عنوان دو وظیفه اساسی مردم و مسئولین در این شعار گنجانده شده است که خود ابتکار جالبی در نامگذاری سالهاست.
منبع مقاله: برهان