در سالهای اخیر، یکی از کلیدواژههای اصلی دغدغهمندان قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را میتوان تولید علوم انسانی بومی دانست؛ بُعدی از علم که شاکلهی هویت و فرهنگ ملل را در بر گرفته و نگاه و نگرش هر مکتب به جهان اطراف را رقم میزند. آنچه امروزه انسان را بیش از پیش به درک اهمیت این موضوع وامیدارد، افشای روزافزون مسمومیت ذاتی علوم انسانی رایج بهعنوان کالایی وارداتی و بومینشده از غرب مستکبر است که آگاهانه و ناآگاهانه اذهان را تصاحب کرده و تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر لایههای مختلف فکر، فرهنگ و دیگر شئون زندگی بشر گذاشته و ما را به بیراههای ناقص از آنچه جهان غرب پیش از ما در آن وادی قدم برداشته رهنمون میشود. نقشهای ناقص از مسیری مسدود که در این روزها بیپردهتر از همیشه، عدم کارآمدی آن را لااقل در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشورهای بهاصطلاح مدرن و پیشرفته، مشاهده میکنیم.
پیرو مباحث مطروحه، علم مدیریت نیز بهعنوان یکی از شاخههای اصلی علوم انسانی از گزند نگاه اومانیستی و صرفاً منفعتگرایانه و مادینگرانهی غرب مصون نمانده و نگاه غیرالهی حاکم بر پارادایمهای این حوزه، روزبهروز ناکارآمدی این ابزار را برای طراحی و تحقق جامعهی آرمانی (حتی با تعریف ناقص ارائهشده از سوی غرب مستکبر) لااقل در بُعد حکومتداری و نظامات اجتماعی، عیان میسازد.
با مد نظر قرار دادن تأثیرپذیری غیرقابلاجتناب علوم انسانی از تحولات عظیم اجتماعی در طول تاریخ بشری، با نگاهی گذرا و مروری اجمالی بر تحولات متأثر این حوزه از رویش و رشد انقلاب عظیم اسلامی در دهههای اخیر، میتوان به سهم این اتفاق بزرگ تاریخی بر تغییر فرهنگ و گفتمان حاکم بر رویکردهای مدیریتی موجود پی برد؛ رویکردی که بهزعم کارشناسان علم مدیریت، معادلات موجود را بر هم زده و به تولد ادبیاتی با عنوان فرهنگ و مدیریت جهادی منتج میگردد.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، فرهنگ و مدیریت جهادی و شاخصههای آن از مفهوم جهاد و نظام ارزشی اسلامی و انقلابی نشئت گرفته و پایهریزی شده است. پیام تاریخی امام خمینی (ره) در 26 خرداد 1358، آغاز حرکتِ شورانگیز جهاد سازندگی و فعالیت مدیریت جهادی در کشور است. فعالیتهای پُرشتاب مردم در جهاد و با مدیریت جهادی، ضمن ارائهی خدمات بسیار ارزنده، اثرات زیادی برجای گذاشت و بهسرعت مشکلاتی را برطرف کرد و نفوذ گسترده و عمیقی به دست آورد که هماینک در سراسر روستاهای کشور اسلامی، روستاییان در همه حال، با لبخند رضایت بر لب، از جهاد سازندگی میگویند. با تحلیل پیامهای امام خمینی (ره) و واقعیت وجودی جهاد سازندگی در سالهای اولیه، متوجه میشویم که کار جهاد سازندگی و مدیریت آن پدیدهای منحصربهفرد، تاریخی و کمسابقه است.
مقام معظم رهبری در خصوص جهاد و نهادهای انقلابی فرمودهاند: «شروع نوآوری و حرکت و حساسیت ورود در میدان ابتکار، نکتهای است که اول در امثال جهاد و نهادهای انقلابی پدید آمد و محور حرکت شد.» (همایش فرهنگ و مدیریت جهادی، 1386)
اهمیت نظام مدیریتی و سازمان اداری و تشکیلاتی جهاد سازندگی، با توجه به کارایی و کارآمد بودن نظام آن، پیوسته مورد تأیید و تأکید مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و خدمات آن در زمانی بسیار کوتاه، باعث فعالیتهای عمرانی شگرفی در روستاها شده است. مدیران این نهاد در دوران سازندگی و دفاع مقدس نیز با بروز خلاقیتها و ابتکارات خود، شاهکارهای عظیمی را خلق کردند که باعث حیرت سایر کشورها، علیالخصوص ابرقدرتهای وقت شد که متأسفانه این تجربهی عظیم و بزرگ انقلاب شکوهمند اسلامی، آنگونه که باید و شاید، تدوین نگردید تا بتوان به ابتکارات و رهیافتهای گوناگون آن از دید علمی و پژوهشی در عرصههای مختلف اشاره نمود. اما آنچه در میان قابل ذکر است اینکه اهمیت عناصر ارزشی جهاد سازندگی به نوع رهبری، اخلاق اسلامی، سادهزیستی، مشارکتپذیری، تصمیمگیری، شبکههای ارتباطی، نوع تشکل و ترکیب نیروی انسانی و پویایی افراد و گروههای تشکیلدهندهی آن برمیگشت.
مدیریت جهادی در واقع سبکی برخاسته از تفکر بومی و متناسب با مقتضیات فرهنگی و اجتماعی ماست که شاید در مکاتب دیگر، مدیریت هم تعالیم مشابهی داشته باشد، لیکن این تعالیم تکنیکی و تجربی است؛ یعنی شیوه و روش و مدل کار است که در جوامع انسانی تفاوت چندانی با هم ندارد، اما هر کدام از این سبکها، کاراییهای مختلفی دارند و شدت و ضعف اثر آنها در فرهنگهای متفاوت، فرق میکند. در فرهنگ ما، روحی حاکم بر این تکنیکهاست که موضوعیت دارد و آن روح حاکم نسخهی بومی ایرانی-اسلامی است که باید بدان توجه نمود و در مقایسات و بررسیها، از این نکته غفلت نکرد.
حال با توجه به مباحث پیشین، میتوان مروری جزئیتر بر مؤلفههای اساسی فرهنگ و مدیریت جهادی داشت.
فرهنگ جهادی
ارائهی تعریفی جامع و مانع، که دربرگیرندهی تمام جنبهها و شاخصهها و معیارهای مترتب بر فرهنگ جهادی باشد، کار راحتی نیست و شاید نتوان به چنین تعریفی هم دست یافت، اما رسیدن به مقصود و ارائهی بیانی گویا از این فرهنگ، با اتکا به معیارها و ویژگیهای مورد انتظار از کار جهادی، که خود نمود روحیه و فرهنگ جهادی است، امکانپذیر است. فرهنگ جهادی همان فرهنگ تحول و آیندهساز است. فرهنگ جهادی همان فرهنگ انتظار است که به دنبال تحول در وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب، در مقابله با حافظان وضع موجود که به یک معنا ضدتحول و ضدانقلاب هستند، قرار میگیرد.فرهنگ جهادی مجموعهای از ویژگیها و ارزشهای مثبت مدیریت و مدیران جهادی برخاسته از رفتار و روابط کارکنان است که بهنوعی نقش الگویی و مثالزدنی برای جامعه، رفتار اداری و رویههای اجرایی و مدیریتی در سایر حوزهها و ارگانها داشته است؛ بهگونهای که یکی از کارکردها و انتظاراتی که از وجود جهاد در اذهان و اندیشهی بخش عمدهای از مسئولین و سیاستگذاران نظام اداری مورد توجه بوده و هست، استفاده از روشهای موفق جهاد در تحقق تحولات اداری است.
در ادامه باید گفت که فرهنگ جهادی یک مفهوم کلی است که از جمله مصادیق آن دینمحوری، ولایتمداری، ایثار و ازخودگذشتگی، مردمگرایی، ارزشمداری، انعطافپذیری، خودباوری، پویایی و مأموریتپذیری است. فرهنگ جهادی پدیدهای اسلامی است که با دو عامل پیدایش زمینهی وجود فقر و محرومیت و وقوع انقلاب عظیم اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، با مأموریت توسعهی منطقهای در حوزهی روستایی و عشایری و با ظهور سربازان حضرت امام راحل، بیش از دو دهه در تاریخ اسلام و ایران، مجدداً فرصت تجلی پیدا کرده است (محمودزاده و دیگران، 1388) و با تأکید بر شاخصههایی از قبیل دینمداری، ولایتمحوری، انعطافپذیری، پویایی، خودباوری، مردمگرایی، نهادینه کردن اخلاق و ارزشهای دینی در محیط کار، نوآوری، برتری داشتن صفت دینی بر سایر وجوه، آرمانگرایی در عین تمایل به واقعیتگرایی و عینیتگرایی، درک دقیق از زمان و مکان، ترکیب عناصر مادی و معنوی فرهنگ، نگاه خاص و حساسیت نسبت به مفاهیم برجسته و مهم دینی همچون شهامت و شهادت و تحولپذیری (مرتضوی و دیگران، 1388)، چارچوبی جدید را در فرهنگ سازمانی ارائه داده است.
پس از بررسی ویژگیها و شاخصههای مورد توافق فرهنگ جهادی، میتوان مظاهر آن را در قالبهایی قابل سنجش و مشاهده، از جمله انجام کار با انگیزه و صبغهی الهی، خدمترسانی خالصانه، جرئت و جسارت، ارزشمحوری، اعتصام به حبل متین (همایش پروانهوار گرد محور نهاد ولایت)، خودباوری، آرمانخواهی، عدالتمنشی و عدالتطلبی، ایثار، جهاد درونی (جهاد اکبر و تزکیه)، جهاد برونی با عوامل (جهاد اصغر و مقاومت)، پویایی، تحول و تحرک بیوقفه و مبارزه با سکونی و رخوت، استمرار و تلاش بیوقفه، مردمداری، رجحان خواست مردم بر خود، جوشش درونی، وحدت در اندیشه و عمل (مانند بنیان مرصوص) و تعامل بخشیدن به دانش و ارزش در خدمت به همدیگر، برشمرد.
مدیریت جهادی
مفهوم مدیریت جهادی نیز مانند مفهوم فرهنگ جهادی، چنانچه درخور این کلیدواژه باشد، در مجامع علمی مطرح نشده است و در منابع دانشگاهی، تعریف جامع و معینی بین اندیشمندان ندارد، لیکن در اینجا آنچه بهعنوان مضمونی کلی مورد توافق فعالین این عرصه است، بیان میشود و در ادامه، مؤلفههای متمایزکنندهی این نوع مدیریت از سایر انواع مدیریت، شرح داده میشود تا بدین ترتیب، این مفهوم مشخص گردد.مدیریت جهادی مقولهای است همزاد انقلاب اسلامی که آثار مبارک آن در فرازهایی از دوران دفاع مقدس و خصوصاً نهاد جهاد سازندگی ظهور و بروز پیدا کرده است؛ فرآیندی که از ویژگیهای برجستهی آن، ادای تکلیف و همراستایی با ارادهی الهی در جهت تشکیل، حفظ و تحکیم پایههای حکومتی برآمده از اسلام ناب محمدی (ص) بوده است. مدیریت جهادی، یادگاری است گرانسنگ از دوران دفاع و حماسه که در آن، تهیه و تجهیز سرمایههای انسانی و مادی و برنامهریزی فعالیتها و انجام اقدامات، همه در فضایی برگرفته از آموزههای اصیل دینی صورت میگرفته است و مهمترین ویژگی آن، ذوب ارادهی انسان در ارادهی الهی بوده و البته نماد این امتزاج عاشقانه، فرمانبری آگاهانه از ولی امر یا ولی فقیه زمان است. لذا از مؤلفههای کلیدی مدیریت جهادی، عقل و عشق است. بهعبارتی مدیریت جهادی با بهرهگیری از ابزار علم و فناوری و همجهت با ارادهی الهی و براساس نقشهی الهی، به تمشیت امور میپردازد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تجارب دوران دفاع مقدس و سازندگی روستاها و صدها موفقیت علمی و عملی دیگر در سطح کشور و حتی پیروزی مقاومت حزبالله لبنان در برابر رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی، همه بیانگر کارآمدی مدیریت جهادی در عرصههای سنگین و پیچیده است (عظیمی و حدائق، 1388).
بهزعم کارشناسان، مدیریت جهادی غیر از آن مدیریت علمی نیست که براساس فرمولها و قوانین مطرح در دانش مدیریت پایهریزی شده است. فرق این نوع مدیریت، که از ترکیب اضافی (جهادی یا اسلامی) برخوردار است، با مدیریت مطلق در این است که مبنای آن را نظام ارزشی اسلام میسازد (مرتضوی و عراقی، 1388).
نظام ارزشی اسلام نقش مهمی را در نظریههای علمی مدیریت و نیز در شیوههای عملی آن ایفا میکند. از این رو، در روشهای عملی مدیران مسلمان اثر میگذارد و به حرکت آنها جهت ارزشی میبخشد؛ چنانکه در اقتصاد اسلامی نیز مطلب اینگونه است. در مدیریت اسلامی و جهادی نیز نظام ارزشی اسلام مبنای قوانین علمی مدیریت قرار میگیرد، نه به جای آن. از این رو، مدیریت جهادی و اسلامی بر دو پایهی زیر استوار است:
• دانش مدیریت که برگرفته از علم و مکاتب مدیریت است.
• نظام ارزشی اسلامی که مبنای قوانین مدیریت و اساس شیوههای علمی مدیریت مدیران قرار میگیرد. (ابراهیمیفر، 1386)
«اساس مدیریت در نظام جهادی بر پایهی رهبری و هدایت انسانها بهسوی وظایف خودشان و بهسوی سازندگی پایهگذاری شده است.» مدیران در جهاد وظیفهی هدایت، رهبری و نقش سوق دادن انگیزهها را برای کار و تلاش داشته و اهم تلاش خود را بر این گذاشتهاند که با امر رهبری و اطاعت از رهبری، در تمام صحنههای حساس انقلاب حضور به هم رسانند و بهعنوان بازوی انقلاب ایفای نقش کنند.» (موحد، 1386)
در واقع مدیریت جهادی مصداق مدیریتی است که در آن، فرهنگ سازمانی در راستای تحقق اهداف سازمان شکل پیدا کرده است و اهداف سازمان نیز در جهت نیازها و ارزشهای محیطی قرار دارند. فلذا ارزشهای محیطی بهعنوان تقویتکنندهی اصلی ارزشهای سازمانی عمل میکنند که آن هم به نوبهی خود، مجدداً به تحقق اهداف سازمانی کمک میکند. در یک جمله میتوان عنوان داشت: مدیریت جهادی، مدیریت مبتنی بر فرهنگ جهادی است.
بر این مبنا، مؤلفههای اصلی مدیریت جهادی را میتوان ارزشمداری، مردمگرایی، پویایی، خودباوری، نوآوری، استمرار، انعطافپذیری، ولایتمحوری، دینمحوری و فرهنگ خاص سازمانی عنوان داشت (ایروانی، 1388).
ویژگیهای مدیریت جهادی
برای تبیین ویژگیهای مدیریت جهادی، سعی میشود از مدل خاصی استفاده گردد. در این مدل، سه حوزهی ادراکی شناختهشده، که بهترتیب اولویت، بر یکدیگر اثر گذاشته و نهایتاً رفتار فرد را شکل میدهند، معرفی میگردد:الف) حوزهی تمایلات و گرایشها: ایمان و اعتقاد به آخرت، تقوا، عدالت، نوعدوستی، آیندهنگری، تکاملگرایی، تمایل به علم و پژوهش، اعتقاد به مشارکت، اعتقاد به ولایت فقیه، گرایش به نظم و قانون و...
ب) حوزهی افکار و ذهنیات: هوش بالا، جامعنگری و نگرش سیستمی، وجود نظام فکری، ژرفنگری و عمیقبینی امور، عرضهی افکار، همفکری و مشورت و...
ج) حوزهی رفتار و عینیات: تواضع و فروتنی متعادل، اعتمادبهنفس، سرعت عمل، عیبپوشی، پایبندی به ضوابط به جای روابط، عمل به وعدههای خود، سعهی صدر، نظم در کارها، خلاقیت و ابتکار، ارتباط ساده و صریح، خوشرویی، وقار و متانت، پیشگامی در خودشناسی، توان ادارهی امور سازمانی.
مدیریت جهادی واجد خصوصیات و ویژگیهایی است که میتواند در موفقیت سازمانها نقش اساسی ایفا نماید. این ویژگیها در بطن دستورها، توصیهها، نظرها و شیوههای به کار گرفتهشده توسط پیشوایان دین حضور و وجود عینی داشته است، ولی برای استفاده از آن در سطوح سازمانی و کاربردی کردن آنها در سازمانها، نیاز به کار پیشگامانه و دور از هراس و خودکمبینی صاحبنظران و عالمان مدیریت و همچنین پژوهش مستمر در این جهت دارد.
بهعنوان مثال، ساختار تشکیلاتی گستردهی جهاد و دامنهی وسیع فعالیتها و برنامههای این نهاد، سبک مدیریتی خاصی را به نام «مدیریت جهادی» در این مجموعه ایجاد نموده است. این نهاد به لحاظ معیارهای علمی مدیریت و نیز ویژگیهای دینی و ارزشی ممتاز، از تواناییهای خاصی برخوردار است که عبارتاند از:
1. تصمیمگیری مشارکتی توسط افرادی که به موضوع تصمیم ارتباط دارند.
2. سبک خاص رهبری بهطور عمده جنبهی هدایتی و تفویضی دارد و نه دستوری و تحکم.
3. انعطافپذیری سازمانی بهنحوی که همواره ساختار و نیروی انسانی، متناسب با وظایف و مأموریتهای جدید متحول شوند.
4. برخورداری از نیروی انسانی متعهد، متخصص و باانگیزه که همواره در یک فرآیند رشد و ارتقای علمی و تجربی قرار گرفتهاند.
5. فضای باز سازمانی برای ابراز نظرات و دیدگاهها و برخورد آرا، زمینهی بروز خلاقیتها و ابتکارات را در جهاد فراهم ساخته است. (بیدخوری، 1386)
در بررسی ویژگیهای منحصربهفرد مدیریت جهادی، که نقطهی اصلی تمایز این سبک و فرهنگ با نمونهی غیراسلامی آن است، میتوان با مد نظر قرار دادن شعارهای پیشکسوتان این عرصه در نهاد مقدس جهاد سازندگی، ویژگیهای ذیل را نیز بهعنوان مبنای فعالیت در نظر گرفت:
1. ارائهی خدمات بیمنت و عاشقانه.
2. توجه به مشارکت مردمی در انجام امور (سازماندهی نیروهای مردمی).
3. بهرهگیری حداکثری از امکانات موجود تحت اختیار در جهت انجام مأموریتهای محوله بدون گله و شکایت.
4. اعتماد متقابل به اعضاء و نیروهای مردمی.
5. گسستن قیدوبندهای اداری و تشریفات مربوط به نظام اداری.
6. بیتوجهی به امور مادی (حقوق، رفاه، مقام و...) جهادگران حتی در زمانی که وجهی به آنها پرداخت میشد، از آن به تعبیر کمکهزینه یاد مینمودند، نه حقوق.
7. بیتوجهی به زمان در انجام مأموریتهای محوله (کار شبانهروزی).
8. انجام امور بهعنوان تکلیف و تلقی کار بهعنوان عبادت.
9. ایجاد گفتمان مشترک با بهرهگیری از خدمات ارائهشده.
10. تقویت بنیانهای فرهنگی و توجه به این امور در انجام مأموریتها.
11. الهام و اتصال به ولایت از طریق نمایندهی محترم ولی فقیه و انجام وظایف متناسب با تأمین نظر معظمله و هدایت امور در مسیر صحیح و صواب.
12. تصمیمسازی و تصمیمگیری در مدیریت جهادی با رویکرد «همه با هم» شکل گرفت.
13. جهاد مظهر تفکر «کار نشد ندارد» است.
14. جهاد مصداق تلاش برای رسیدن به هدف است.
15. در قاموس جهاد مشکلات و تنگناها جایگاهی ندارد. (تشویقی، 1388)
حرف آخر
در پایان، با مد نظر قرار دادن عینیت و جاری بودن این مفاهیم در سیر و سلوک مدیران تربیتیافته در دامان نهادهای انقلابی و مسبوق بودن این مفاهیم در وادی عمل نسبت وادی نظر، با مرور ویژگیهای مدیران جهادی (بهعنوان افرادی که توانستند این مفاهیم کیفی و نظری را بهصورت عملیاتی به عرصهی اجتماع وارد نمایند و از آنها برای پیشبرد اهداف متعالی انقلاب اسلامی استفاده کنند)، میتوان اهم ویژگیهای یک مدیر جهادی را چنین عنوان نمود: اخلاص نیت، داشتن تعهد به هدف و ارزشها و مکتب، در خدمت انقلاب بودن، سادگی و بیآلایشی، پرهیز از تشریفات و تجملات، احساس تعلق به مردم و مردمی بودن، برخورداری از روحیه و ارزش خدمت داوطلبانه، اولویت خدمتگزاری قشر مستضعف و محروم، ترویج ارزشهای انسانی و اسلامی در محیط کار، حفظ و توجه به کرامت انسانها، برخورداری از روحیهی اعتمادبهنفس، ابتکار، خلاقیت و... با انگیزه و احساس وظیفهی الهی، مؤمن و متعهد، با روحیهی انقلابی، اعتقاد به ولایت فقیه و حساسیت به پاسداری و حراست از ارزشهای انقلاب، برخورداری از روحیه و رابطهی اعتماد متقابل با نیروها، وجود عامل انگیزه و نشاط در محیط کار، وجود روابط صمیمانه و عاطفی، غیررسمی و برادرانه، احترام متقابل بین نیروها در محیط کار، طراحی و پیادهسازی مدل آموزش تخصصی، تکنیکی و تجهیز نیروی انسانی، مسئولیتپذیری منابع انسانی نسبت به کار و نه فقط مسئول بالاتر.منبع مقاله :
برهان
/ج