جنبه هايي از تفاوت رفتار کلامي زن و مرد در ايران

همچنان که اشاره شد وظيفه ي جامعه شناسي زبان تبيين اين گونه گوني هاي زباني، برحسب عوامل اجتماعي از قبيل سن، جنسيت، وضعيت اجتماعي-اقتصادي و زمينه ي تحصيلي گويشوران است. آن دسته از قواعد زبان شناسي که تبيين
يکشنبه، 15 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنبه هايي از تفاوت رفتار کلامي زن و مرد در ايران
جنبه هايي از تفاوت رفتار کلامي زن و مرد در ايران

 

نويسنده: عباس امام (1)




 

1. مقدمه

در جامعه ي انساني، زبان توسط همه ي اعضاي جامعه به شيوه ي کاملاً مشابهي استفاده نمي شود. در واقع، استفاده کنندگان از زبان بر اساس برخي عوامل اجتماعي، زبان را به گونه اي مورد دخل و تصرف قرار مي دهند تا نيازهاي گوناگون آنان را تأمين کند. پس از انجام اين گونه دخل و تصرف ها، مجموعه اي از صورت هاي مختلف يک زبان واحد به وجود مي آيد که با يکديگر متفاوت، امّا داراي هسته اي مشترک هستند. مي دانيم که اين صورت هاي متفاوت از يک زبان واحد را در زبان شناسي (يا جامعه شناسي زبان) با عنوان گونه هاي زباني نام مي برند و نيز مي دانيم که اين گونه ها از چند جنبه با يکديگر تفاوت دارند، از جمله تلفظ (موضوع مطالعه ي واج شناسي)، دستور زبان (موضوع مطالعه ي نحو) يا گزينش واژه (موضوع مطالعه ي واژگان شناسي). به اعتقاد زبان شناسان، خاستگاه اين گونه هاي زباني ممکن است ريشه در منطقه ي جغرافيايي محلّ اقامت گويشور داشته باشد؛ مانند گونه ي فارسي مورد تکلّم در اصفهان يا گونه ي فارسي مورد استفاه ي اهالي شيراز و يا همدان، که در علم زبان شناسي به گويش يا لهجه(2) و يا گونه ي منطقه اي موسوم اند. البته ممکن است علّت پيدايش گونه هاي زباني، طبقه ي اجتماعي يا زمينه ي تحصيلاتي گويشوران باشد، مانند گونه ي فارسي مورد تکلّم روحانيان شيعه يا گونه ي فارسي مورد استفاده ي افراد بيسواد و يا کم سواد معروف به جاهل و داش مشدي؛ و مي دانيم که اين نوع گونه هاي زباني را در اصطلاح لهجه ي اجتماعي(3) يا گونه ي اجتماعي مي نامند. علاوه بر اين، کاربرد گونه هاي زباني ممکن است به واسطه ي ميزان رسميت موقعيت خاص به کارگيري زبان باشد، مثل گونه ي فارسي مصطلح در برنامه هاي جدّي و رسمي راديو و تلويزيون (موسوم به فارسي معيار) يا فارسي مورد استفاده ي مردم کوچه و بازار (فارسي محاوره اي). مطالعه ي چنين تفاوت هايي در استفاده از زبان، موضوع تحقيق شاخه اي از علم زبان شناسي به نام جامعه شناسي زبان(4) است و کار اين رشته از زبان شناسي (بنا به تعريف فرهنگ زبان شناسي کاربردي لانگمن1987) عبارت است از «مطالعه ي زبان در ارتباط با عوامل اجتماعي نظير طبقه ي اجتماعي، سطح تحصيلات و نوع تحصيلات، سن، جنسيّت، خاستگاه قومي و...».

2. روش تحقيق در جامعه شناسي زبان

همچنان که اشاره شد وظيفه ي جامعه شناسي زبان تبيين اين گونه گوني هاي زباني، برحسب عوامل اجتماعي از قبيل سن، جنسيت، وضعيت اجتماعي-اقتصادي و زمينه ي تحصيلي گويشوران است. آن دسته از قواعد زبان شناسي که تبيين کننده ي اين گونه گوني ها در کاربرد زبان مي باشند، در جامعه شناسي زبان اصطلاحاً قواعد متغيّر(5) ناميده مي شوند. در واقع، جامعه شناسان زبان از اين قواعد متغيّر استفاده مي کنند تا ببينند که آيا هر يک از اين گونه هاي زباني، با توجه به نظام مند بودن قالب و کاربرد آن، توسط گويشوران يکدست(6) تلقي مي شوند يا خير. براي مثال، بر طبق نوشته ي فرهنگ زبان شناسي کاربردي لانگمن، دو قاعده ي متغير به شرح زير را مي توان در مورد واج شناسي زبان انگليسي بيان کرد:
1- متغيّر "ng"، مثلاً در دو واژه ي "coming" و "working"، ترکيبي آوايي است که در گفتار رسمي و همراه با دقتِ گويشور به صورت [iƞ]، مانند working coming [k ʌ miƞ] و [w3:kƞ] ظاهر مي شود؛ امّا در گفتار غيررسمي و محلّي به صورت [k ʌ mn] و [w3:kn] متجلّي مي گردد.
2- شاخص صورت هاي فعل، مثلاً در مورد صيغه ي سوم شخص مفرد در زمان حال ساده (نظير (He works here)، يک متغيّر محسوب مي گردد؛ چرا که در برخي گونه هاي اخير زبان انگليسي همين شاخص از پايان فعل سوم شخص مفرد حذف مي گردد [He work here].
به هر حال، قبل از بيان هرگونه قاعده ي متغيري که از ديدگاه جامعه شناسي زبان داري اعتبار باشد، لازم است مراحل زير را دقيقاً پشت سر گذاشت:

1- گردآوري اطلاعات
2- گزينش گويشور يا آگاهيگر(7)
3- بررسي متغيرهاي اجتماعي دخيل

و از همين ديدگاه است که ترادگيل (1974 : 33) جامعه شناسي زبان را به شرح زير تعريف مي کند:
جامعه شناسي زبان عبارت است از مطالعه ي زبان در چهارچوب بافت اجتماعي (خواه اين مطالعه با تأکيد بر مسائل جامعه شناسي، مردم شناسي و جغرافيايي باشد و خواه جز آن). و اين گونه مطالعات نوعاً تلاش در جهت يافتن پاسخ هايي براي پرسش هايي است که از نظر زبان شناسان داراي اهميّت مي باشند؛ پرسش هايي از اين دست که، مثلاً چگونه مي توانيم برداشت هاي خود در مورد ماهيّت زبان را رشد دهيم؟ يا کيفيّت و علّت تحوّلات زباني به چه صورتي است؟
بنابراين، مقاله ي حاضر نيز خواهد کوشيد تا کمابيش در همين راستا، با به کارگيري شيوه ي پژوهشي مشابهي، برخي جنبه هاي تفاوت رفتار کلامي گويشوران زن و مرد فارسي زبان را مورد کنکاش قرار دهد.

3. تفاوت جنسيّت و رفتار کلامي

زن و مرد نه تنها از نظر خصوصيات جسمي يا نحوه ي استفاده از پوشاک با هم تفاوت هايي دارند، بلکه رفتار کلامي ايشان نيز از پاره اي جهات متفاوت است. به نظر مي رسد تفاوت(هاي) رفتار کلامي زن و مرد عمدتاً تابع موقعيّت اجتماعي (از جمله موقعيت خانوادگي فرد، زمينه ي تحصيلي و نيز سن و طبقه ي اجتماعي) آنها باشد. در واقع، اين تفاوت ها باعث ايجاد ويژگي هايي بارز در رفتار کلامي آنان مي شود، که مردم عادي به زبان غيرفني به اين دو شيوه ي گفتار اصطلاحاً مردانه يا زنانه مي گويند.
برخلاف تصور، زبان هايي که گفتار جنس مؤنث و مذکر (يا زن و مرد) در آنها داراي تفاوت هاي جزئي و عمده باشد، آنچنان هم کم نيستند (هاس1964) بنا به گفته ي همان پژوهشگر، ادوارد ساپير(1929) زبان شناس و مردم شناس معروف آمريکايي، شواهدي را منتشر کرده است که بر اساس آن، چنين تفاوت هايي در زبان يانا(8) (از زبان هاي اقوام سرخ پوست ساکن ايالت کاليفرنيا در آمريکا) يافت شده اند. همچنين پژوهشگر ديگري به نام جِنِس(1932) از وجود تفاوت هاي مشابهي در زبان هاي اقوام بدوي ساکن کانادا سخن گفته است. بر اساس گزارش هاي موجود در کتب و مقالات زبان شناسي و مردم شناسي، اين پديده در بسياري از مناطق جهان (از آمريکاي شمالي گرفته تا آمريکاي جنوبي، و از اروپا گرفته تا آسيا) مشاهده شده است. تفاوت هايي که مشاهده گرديده هم در واژگان بوده است - مثلاً برخي واژه ها فقط توسط زن ها کاربرد داشته - و هم در دستور زبان و نحو - مثلاً در کاربرد صورت هاي متفاوت فعل، ضماير، صورت هاي ندايي و جز آن. در مورد حد و حدود اين تفاوت ها نيز گفته شده است که:
1- در پاره اي موارد، تفاوت ها بسيار جزئي اند و قابل توجه نيستند: مثلاً در همراهي حرکات بدني و حالات مختلف صورت با گفتار، يا توليد واکه ها(9) در بسياري از لهجه هاي انگليسي آمريکايي که در گفتار زنان نسبت به گفتار مردان داراي برجستگي کم تري هستند.
2- در پاره اي ديگر از موارد، تفاوت ها بسيار گسترده و قابل توجه اند و گاه حتّي به صورتي فعال به اطفال خردسال آموزش داده مي شوند...، براي مثال در يکي از زبان هاي سرخپوستي آمريکا انسدادي هاي دنداني کامي شده(10) در گفتار مردان مشابه با انسدادي هاي نرمکامي کامي شده(11) در گفتار زنان است. (ترادگيل1974: 84)
حال بگذاريد از خود بپرسيم چرا زن و مرد به صورت هاي متفاوتي سخن مي گويند؟ يا اين تفاوت هاي کلامي و گفتاري چگونه ايجاد مي شوند؟ به طور مثال، علّت چيست که يک مرد ايراني فارسي زبان مي تواند در موقعيت هاي رسمي با عنوان بنده (مثلاً در جمله ي «بنده اين را نمي پذيرم») به خود اشاره کند، در صورتي که معمولاً به ندرت يک خانم ايراني فارسي زبان با اين عنوان (بنده) به خود اشاره مي کند؟ يا به عکس، علّت چيست که وقتي خانمي ايراني به هنگام خشم يا تعجّب، عبارت «اوا خاک عالم» را سر مي دهد کاملاً طبيعي به نظر مي آيد، ولي اگر همان عبارت از يک آقا شنيده شود فوراً افراد پيرامون او، وي را به عنوان فردي «زن صفت» يا به عبارت عاميانه «اوا خواهر» انگشت نشان مي کنند؟ به راستي اين گونه تفاوت هاي گفتاري و کلامي را چگونه مي توان توجيه کرد؟
بر همين سياق، بايد پرسيد چرا مثلاً خانم هاي ايراني شهرنشين عموماً به اين نکته معروف هستند که در مقايسه با آقايان، بيشتر از آن دسته صورت هاي زباني استفاده مي کنند که رابطه ي تنگاتنگي با صورت هاي زباني موجود در فارسي معيار (يا مثلاً فارسي تهراني) دارند؟ و يا چرا مردم عموماً بر اين باورند که خانم ها در هنگام به کارگيري زبان در موقعيّت هاي رسمي کمابيش دقت و صحّت بيشتري (نسبت به آقايان) از خود نشان مي دهند؟
نکته ي جالب اينجا است که ترادگيل (1974) نيز در مورد دليل (يا دلايل) تمايزهاي موجود در گفتار زن و مرد در جوامع غربي مسائل هاي مشابهي را مطرح کرده است. از اين جالب تر توجيه او است مبني بر اينکه: ما نمي توانيم علل پيدايش گونه هاي متفاوت کلامي در زبان زن و مرد را، دقيقاً همانند وجود گويش هاي مختلف طبقاتي، قومي و جغرافيايي توجيه کنيم. به نظر مي رسد که اين گفته به نوعي رد کردن (يا دست کم انگاشتن) رهيافت جامعه شناختي زبان براي بررسي اين موضوع است. ولي دنباله ي سخن ترادگيل مؤيد چنين استنتاجي نيست، چرا که با تعبير جامعه شناختي (که ظاهراً مغايرتي با رهيافت جامعه شناختي زبان ندارد) توضيحات او چنين است:
... گونه هاي زباني جغرافيايي، قومي و طبقاتي (دست کم تا حدودي) حاصل فاصله ي اجتماعي(12) هستند، در حالي که گونه هاي زباني مورد استفاده ي زن و مرد نتيجه ي تفاوت اجتماعي(13) هستند.(ص95)
[تأکيد از ما است]
و به همين دليل، اين رهيافت او صحيح به نظر مي رسد، چرا که گونه هاي متفاوت کلامي در زن و مرد صرفاً به اين دليل ايجاد شده اند که زبان اصولاً پديده اي است اجتماعي که ارتباط تنگاتنگي با نگرش هاي اجتماع (اجتماعي) دارد. در اين زمينه نيز بهتر است باز هم سخنان ترادگيل(1974) را مرور کنيم:
زن و مرد به لحاظ اجتماعي داراي منزلت اجتماعي متفاوت هستند، چراکه جامعه نقش هاي اجتماعي متفاوتي را براي ايشان تعيين کرده است و در نتيجه الگوهاي رفتاري متفاوتي را نيز از ايشان انتظار دارد. زبان صرفاً بازتاب اين واقعيت اجتماعي است... . به طور کلّي، اين نکته بازتاب اين واقعيّت است که هميشه از زنان رفتار اجتماعي درست تري انتظار مي رود، به طوري که يکي از خانم هايي که به لهجه ي نروژي(14) سخن مي گفت، وقتي در يکي از مصاحبه ها، از وي سؤال شد چرا کلمه ي "egg" را به صورت [gξ] ادا مي کند، در حالي که برادرش همان کلمه را [g] تلفظ مي کند؟ در پاسخ گفت براي يک خانم زشته که بگه [g].(ص94)
[تأکيد از ما است]
بنابراين، شايد بتوان از ديدگاه جامعه شناسي زبان به اين نتيجه ي مناسب رسيد که، از آنجا که جامعه از زن و مرد نقش اجتماعي و رفتار اجتماعي متفاوتي را انتظار دارد؛ لذا هم زن و هم مرد، هر دو به ناچار برحسب جنسيّت خود رفتار کلامي مناسب جنس خود را برمي گزينند و به کار مي گيرند و انواع متفاوت و گوناگون فشارهاي اجتماعي بر هر دو جنس، اين نوع هنجارگرايي رفتاري-کلامي را تقويت و تشديد مي کند.

4. تحليل داده ها و نتايج

يک نوع از اين تفاوت هاي کلامي را مي توان در منابعي يافت که به تعبير پژوهشگران، منابع ثانويه نام دارندو به خلاف منابع اوّليه در جامعه شناسي زبان، که عبارت است از مطالب زنده و غالباً ضبط شده بر روي نوار کاست يا ويدئو، اين منابع رمان ها و داستان هاي کوتاه را شامل مي شود که در آنها شخصيت هاي داستاني (چه زن و مرد) به صورت محاوره، در مقابل اشخاصي از جنس خود و يا جنس مخالف، واکنش کلامي نشان مي دهند. به منظور گردآوري اطلاعات لازم در اين خصوص، تصميم گرفته شد تا مجموعه اي از آثار داستاني (رماني و داستان کوتاه) نوشته ي داستان نويسان ايراني به عنوان منابع ثانويه انتخاب شوند.(15) آثار برگزيده عبارت بودند از:

1- علويه خانم، نوشته ي صادق هدايت
2- سه تار و پنج داستان، هردو نوشته ي جلال آل احمد
3- دختر رعيت، نوشته ي به آذين
4- به کي سلام کنم، نوشته ي سيمين دانشور
5- حوض سلطون و باغ انگور، هردو نوشته ي محسن مخمل باف

از آثار بالا فقط مورد(4) به دست يک زن نوشته شده است، امّا در تمامي موارد ديگر نيز زنان (از نظر گفتاري و کلامي) به صورتي فعال درگير هستند. به طور مثال، در مورد(1) شخصيّت محوري داستان زني است از طبقات پايين جامعه، و در مورد(2)، راوي برخي از داستان هاي کوتاه در آن دو مجموعه ي داستان، شخصيت هاي زن هستند. حتي در مورد(5)، در هر دو داستان، راوي يک زن است: در مورد حوض سلطون، راوي اوّل شخص مفرد و در مورد باغ انگور، راوي سوم شخص مفرد است.
تا آنجا که به تفاوت رفتار کلامي زن و مرد در اين آثار داستاني برمي گردد، پژوهش نگارنده متوجّه هيچ گونه تمايز واج شناختي بارزي بين گفتار زن و مرد ايراني نشد (اگرچه يادآوري گردد که داده هاي ما منحصر به داده هاي مکتوب بود)، امّا در زمينه ي تمايزهاي واژگاني، اين نکته آشکار شد که گزينش واژگان(16) داراي اهميت خاصي است و همين مسئله باعث مي شود تا هر يک از دو جنس مخالف، از برخي واژه ها و ترکيبات خاص استفاده کنند و از اين رهگذر به زنانه يا مردانه رفتار کردن در گفتار شناخته شوند. براي مثال، برخي اقلام واژگاني که در جمله هاي زير مشخص شده است، در ذهن شنونده يا خواننده اين نکته را تداعي مي کند که بي ترديد گوينده ي آن يک زن است.

الف- طاهر، الهي که گور به گور شي. قنبر، الهي که جز جيگر بزني (مورد 5، ص19)
ب- نذر حضرت رقيه کردم که تا فردا صبح يه فرجي بشه (مورد5، ص45)
ج- خواستم بزنم به سينه م نفرينش کنم. (مورد5، ص93)
د- ويارم که شد دلم ذغال اخته مي خواست. (مورد5، ص108)
هـ- حالا چشم شيطون کور، گوش شيطون کر، به اندازه ي يه پيراهن بدنش گوشت گرفته (مورد1، ص21)
و- از دست شما جوون مرگ شدم. (مورد1، ص57)

در سطح گفتمان(17) نيز وقوع هر يک از عبارات برجسته شده ي فوق شاخص زن بودن گوينده است، چرا که جامعه صرفاً از يک زن انتظار بيان چنين تعبيرهايي را دارد.
دومين مورد ويژگي خاص گفتار زنانه در عبارت هاي تعجبي يافت مي شود که زنان ايراني نوعاً در هنگام خشم يا تعجب اقدام به اداي، بعضاً ناگهاني و ناخودآگاه، آنها مي کنند، مانند:

الف- اوا صغرا خانوم، خاک بر سرم (مورد2، ص28)
ب- روم سياه، فاطمه خانوم (مورد2، ص32)
ج- واي، الهي خدا مرگم بده. (مورد5، ص20)
د- اوا، خاک عالم. (مورد5، صص65، 87 و مورد4، ص252)

از سوي ديگر، رفتار کلامي مردها در جامعه اي مردسالار، نظير جامعه ي ما، همواره با خصوصيت خشونت (از نظر انتخاب اقلام واژگاني) شناخته شده است، و نوعاً اين گونه تعبيرات بيشتر از مردها انتظار مي رفته است تا زن ها. مواردي از تعبيرات آشکارا خشن مردانه را در مثال هاي زير مي توان مشاهده کرد:

الف- ننه سگ دزد! اينجا هم زبون درازي مي کني؟ (مورد3، ص113)
ب- که حالا قلدر هم شدي پدر سوخته!
هر ... دلت مي خواهد بخور! (مورد3، ص69)
ج- ممد آقا، شکمشو سفره مي کنم. (مورد2، ص60)

براي ارزيابي قابليت اعتماد برخي نظرات فوق الذکر در مورد تندي و خشونت رفتار کلامي مردان ايراني، تصميم بر اين شد تا پژوهشي اوّليه در اين زمينه صورت گيرد. اين کار به يقين مستلزم ابزار پژوهشي مناسبي بود تا از طريق آن، اطلاعات لازم را به دست آورد و به علّت نبودن يک طرح پژوهشي معتبرتر، تصميم گرفته شد تا به عنوان ابزار پژوهشي، پرسشنامه اي تهيه شود. پرسشنامه تنظيم شد و هفت موقعيّت گوناگون در آن گنجانده و بعد از هر موقعيت، يک پرسش قرار داده شد، تا بعداً از افراد آزمون پذير تقاضا شود جواب خود به هر موقعيتي فرضي را به صورت کتبي در جلوي آن بنويسند.(18) افراد آزمون پذير عبارت بودند از گروهي 40نفره از دنشجويان (پسر و دختر و زن و مرد) دانشکده ي ادبيات (رشته هاي زبان و ادبيات فارسي و تاريخ) دانشگاه شهيد چمران اهواز، که ظاهراً از طبقه ي متوسط بودند و به لحاظ سني بين سنين20-40 قرار داشتند.
پس از توزيع پرسشنامه ها و دريافت پاسخ هاي دانشجويان، نوبت تجزيه و تحليل پاسخ ها برحسب بار اخلاقي مورد مشاهده در پاسخ ها بود. براي اين منظور، به صورت مقايسه اي، به تند و خشن ترين پاسخ حداکثر 4 امتياز و به پاسخ هاي ضعيف تر يا غيرخشن تر به ترتيب امتيازهايي کم تر تا حدود صفر داده شد.
در پاسخ هاي مربوط به موارد1، 2 و5، از نظر ميزان خشونت واژگاني افراد آزمون پذير، تفاوتي بين خانم ها و آقايان مشاهده نگرديد، امّا در مورد موقعيت هاي3، 4، 6 و7، مشاهده شد که آقايان از نظر واکنش کلامي خشن تر نسبت به خانم ها پيشي گرفته اند و در مجموع پاسخ هاي به دست آمده در مورد هفت موقعيّت مختلف، خشونت واژگاني آقايان نسبت به خانم ها (طبق جدول زير) 35% در مقابل 22% بود.

 

مرد

زن

1-

40%

40%

2-

10%

10%

3-

40%

10%

4-

20%

40%

5-

40%

40%

6-

40%

20%

7-

60%

20%

 

ميانگين 35%

ميانگين 22%

جدول: درصد تفاوت خشونت واژگاني بين مردها و زن ها
لذا، ادعايي که قبلاً در مورد خشونت رفتار کلامي مردها (بالأخص در گزينش واژگاني) صورت گرفت، بدين ترتيب به صورت عملي و تجربي به اثبات رسيد؛ امّا از نظر نحوي، پژوهش فعلي موفق به تعيين هيچ گونه تفاوت نحوي خاصي بين گفته هاي زنان و مردان ايراني نگرديد. در نتيجه، شايد درست باشد که ادعا کنيم تفاوت هاي رفتار کلامي بين مردها و زن هاي ايراني عمدتاً تفاوت واژگاني است.

پي‌نوشت‌ها:

1-دانشگاه شهيد چمران اهواز.
2- dialect
3- sociolect
4- sociolinguistics
5- variable rules
6- autonomous
7- informant
8- Yana
9- vowels
10- palatalized dental stops
11- palatalized velar stops
12- social distance
13- social difference
14- Norwegian
15- نگارنده ي اين سطور به علّت برخي مشکلات اجرايي در زمينه ي گردآوري اطلاعات از منابع دست اوّل (با همان تعريف فوق الذکر) از اين کار صرف نظر کرد. هر چند صادقانه اذعان دارم که شايد بهترين راه دستيابي به نظريه اي درست و فراگير در اين زمينه، به دست گرفتن ضبط صوت (و در مرحله اي پيشرفته تر دوربين ويدئو) و رفتن در جمع زنان، مردان، دختران و پسران براي کسب اطلاعات حقيقيِ شفاهي در اين مورد است و اميدوارم که در آينده افرادي با فراهم آوردن امکانات لازم و ضروريِ چنين کاري، به صورتي گروهي اقدام به اين کار بنمايند. لايوف، ترادگيل و ديگران نيز در همين راستا حرکت کرده اند: تکيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف ***مگر اسباب بزرگي همه آماده کني
16- lexical choices
17- discourse
18- نسخه اي از پرسشنامه ضميمه اين مقاله است.

کتابنامه:
فارسي:
آل احمد، جلال. 1336. زن زيادي. تهران: رواق.
____ . 1349. سه تار. تهران: اميرکبير.
____ . 1356. پنج داستان. تهران: رواق.
به آذين، م. 1. 1342. دختر رعيت. تهران: نيل.
دانشور، سيمين. 1359. به کي سلام کنم؟. تهران: خوارزمي.
مخملباف، محسن. 1368. باغ بلور. تهران: نشر ني.
____ . 1368. حوض سلطون. تهران: مرکز فرهنگي-هنري اقبال.
هدايت، صادق. 1342. علويه خانم و ولنگاري. تهران: اميرکبير.
انگليسي:
Haas. M. R. 1964. "Men's and women's speech in Koasati", in Dell Hymes (ed.), Language in Culture and society. Harper International Edition Publishers.
Richards. J. et all. 1987. Longman dictionary of applied linguistics. London: Longman Group Limited.
Trudgill. P. 1974. Sociolinguistics: an introduction. London: Penguin Books.


جنس:
□زن □مرد
تحصيلات:
□ زيرديپلم □ ديپلم □ دانشگاهي
1- فرض کنيد در خيابان شخصي با بي توجهي به شما تنه مي زند و شما شديداً عصباني مي شويد، در اين صورت عصبانيت خود را با چه کلماتي بيان مي کنيد؟ اگر آدم صبوري باشيم با عفو و گذشت از او مي گذريم و مي گوييم: الله اکبر، لااله الاالله، ولي در غير اين صورت با اين عبارات: هي، آقا حواست کجاست؟ حاجي چه خبره؟ آقا نگاه جلويت کن و راه برو.
2- فرض کنيد در اداره اي هستيد که بعد از 2ساعت معطلي و دوندگي در آن اداره، مسئول آن قسمت کار شما را به طور مناسب انجام نداده ولي با اين وجود شما را نيز مقصر مي داند در صورتي که شما مي دانيد او مقصر است. در اين صورت با چه کلماتي او را مورد خطاب قرار مي دهيد؟ بله- آقا اگر پسر فلاني بود، کارش را انجام مي دادي؟ اگر لازم باشد تا بروم تلفني بزنم تا درست شود؟ انقلاب شده که مردم به کارهاشون برسن، امّا حالا شما اين طور برخورد مي کنيد.
3- وقتي فرزند شما (برادر کوچک تر يا خواهر کوچک تر شما) بعد از چندين بار تذکّر و هشدار شما با توپ فوتبال شيشه پنجره را مي شکند و شما از دست او فوق العاده عصباني مي شويد، عکس العمل خود را با چه کلماتي ادا مي کنيد؟ بچه ي شيطان گفتم اين کار را نکن. زهرمار با اين رفتارت. چي اشکال نداره- با کتک او را از خانه خارج مي کنيم.
4- احمد با اتومبيل در خيابان رانندگي مي کند که يک اتومبيل ديگر به رانندگي يک خانم به او برخورد مي کند. خانم مقصر است. احمد با عصبانيّت برمي گردد و به او مي گويد: «خانم مگر کوري که چراغ قرمز را نمي بيني؟ انگار روي باد هوا سوار شده!» اگر شما به جاي احمد آن قدر عصباني شده بوديد چه حرف هايي به آن زن مي زديد؟ خانم حواست کجاست، با چشم هاي پشت عينک دوديت کجا را مي بيني، آي خانم معلومه که تو خونه سر زور هستي، والّا خودسرانه به خيابان نمي آمدي.
5- فرض کنيد در يک جلسه دوستانه مادر يا پدرتان هم حضور دارد، بعد مادرتان (يا پدرتان) با اشاره به يکي از دوستانتان، به شما مي گويد: «مادر، (پدر) اين دوستت چقدر قيافه اش زشت شده؟!» و با اين گفته ي خود باعث آزردگي شما مي شود؛ در اين صورت شما با چه کلماتي با مادر (يا پدر) خود برخورد مي کنيد؟ آخه اين هم طرز برخورد است، آبروي آدم را جلو مردم مي بريد، هنوز مثل هزار سال پيشها فکر مي کنيد، هرچه باشد او هم آدم است خوب نيست در خانه خودش آدم آبروي کس را ببرد.
6- فرض کنيد در حضور جمعيت بزرگي ايستاده ايد و صحبت مي کنيد و بعد کسي از ميان جمعيت بلند شده و خطاب به شما مي گويد: «بشين بابا اين قدر روده درازي نکن سرمون رفت!». در اين صورت عکس العمل خود را با چه کلماتي بيان مي کنيد؟ اينش به تو ربط ندارد، سرت درد مي کند تشريف ببر بيرون، تحملش را نداري سرت را به ديوار بزن، به تو چه مربوط است.
7- چرا هر يک از ما به عنوان پسر يا دختر، يا زن و مرد بايستي به طريقي حرف بزنيم که خصوصيات حرف زدن ما با شيوه ي حرف زدن جنس مخالف تداعي نشود؟ براي شناخت و اينکه خصوصاً مردها اين را ننگ مي دانند که صدايشان مانند زن باشد، يا زماني که صدايشان بم است، کم تر در اجتماع ها صحبت مي کنند، شرم دارند.

منبع مقاله:
مدرسي، يحيي، دبيرمقدم، محمد؛ (1376)، مجموعه مقاله هاي سومين کنفرانس زبان شناسي، تهران: دانشگاه علامه طباطبايي، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط