مقدمه:
ز آنجائی که خداوند سرشت انسان را خداپرست آفریده و خداشناسی و خداگرایی فطری اوست، همچنین آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حیوانیت به بالاترین جایگاه انسانی در أعلی درجه قرب الهی، از سکوی عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع میشود.
لذا بشر در طول تاریخ همواره به دنبال پرستش معبودی بوده، که مظهر و نمود عینی آن عبادت در ادیان الهی در نماز تجلّی یافته است. و نیز چون، ارائه معارف دین اسلام، در زمینه های عقاید، احکام و اخلاق، به زبانی ساده و روان با استناد به آیات و احادیث، ضرورتی انکارناپذیر است.
و در این میان نماز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا حدی که پیامبر (ص) فرمودند: هر که نماز را سبک شمارد، از امت من نیست. بنابراین در نوشته ی حاضر به تبیین حقیقت نماز و فلسفه وجوب این فریضه می پردازیم.
در این تحقیق به دنبال آنیم که ابتدا به معنای لغوی و اصطلاح عرفانی نماز پرداخته و سپس در باب فلسفه و اهمیت این فریضه الهی و تاثیر آن در زندگی انسان ها مطالبی را بیان نماییم.
روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته، و سعی نموده ایم درحد لازم ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم.
در پایان می توان گفت، نماز به عنوان، یگانه سکوی اوج گیری بربلندای معنویت واخلاق فاضله در زندگی انسان موثر بوده و جایگاه و اهمیت غیر قابل انکاری در بسیاری از ابعاد زندگی دارد.
ز آنجائی که خداوند سرشت انسان را خداپرست آفریده و خداشناسی و خداگرایی فطری اوست، همچنین آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حیوانیت به بالاترین جایگاه انسانی در أعلی درجه قرب الهی، از سکوی عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع میشود.
لذا بشر در طول تاریخ همواره به دنبال پرستش معبودی بوده، که مظهر و نمود عینی آن عبادت در ادیان الهی در نماز تجلّی یافته است. و نیز چون، ارائه معارف دین اسلام، در زمینه های عقاید، احکام و اخلاق، به زبانی ساده و روان با استناد به آیات و احادیث، ضرورتی انکارناپذیر است.
و در این میان نماز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا حدی که پیامبر (ص) فرمودند: هر که نماز را سبک شمارد، از امت من نیست. بنابراین در نوشته ی حاضر به تبیین حقیقت نماز و فلسفه وجوب این فریضه می پردازیم.
در این تحقیق به دنبال آنیم که ابتدا به معنای لغوی و اصطلاح عرفانی نماز پرداخته و سپس در باب فلسفه و اهمیت این فریضه الهی و تاثیر آن در زندگی انسان ها مطالبی را بیان نماییم.
روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته، و سعی نموده ایم درحد لازم ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم.
در پایان می توان گفت، نماز به عنوان، یگانه سکوی اوج گیری بربلندای معنویت واخلاق فاضله در زندگی انسان موثر بوده و جایگاه و اهمیت غیر قابل انکاری در بسیاری از ابعاد زندگی دارد.
انسان به عنوان موجودی ذیشعور و خلاق، متناسب با سیر و درجه رشد تکامل خود محتاج دانستن است. این احتیاج او را وادار به طرح پرسش هایی متعدد و متفاوت میکند.
پرسش هایی که میتواند از پیدایش وجود شروع، و تا هدف و انتهای آن ادامه پیدا کند. این پرسش ها عبارتند از: این جهان چیست؟
چگونه میتوان در این جهان جاودان ماند؟ امور مطلوب و پسندیده در این جهان چیست؟ رابطه و نسبت انسان با آنچه وجود دارد، چیست؟ وطن اصلی و نهایی من کجاست؟ تکلیف من در این جهان چیست؟
و ...آگاهی و پاسخ به این سؤالات پایه فرهنگ یعنی نظام نمادین، معانی، اندیشههای منظم و متنوع بشری را در خلال زمان تشکیل میدهد؛ و هر فرهنگی که بتواند زمینه بیشتری جهت طرح این پرسش ها فراهم نموده .
و پاسخ هایی مستدل، قانع کننده و شیوا به آن ها بدهد, از ارجحیت بیشتری برخوردار است؛ لذا ضرورت دارد که آن فرهنگ را پذیرفته و درونی کنیم. اعتقاد ما بر این است که نماز میتواند فرهنگی را ایجاد نماید .
برای طرح این گونه سؤالات، فرهتگی که برای دانستن، علم و یاد گیری ارزش فراوانی قائل است و پاسخ هایی شفاف، مستدل، منسجم و شیوا به سؤالات انسان می دهد.
بنابراین لازم است برای روشن تر شدن ارزش و اهمیت این فرهنگ غنی و پراهمیت به بررسی عمیق تر این فریضه الهی بپردازیم، پیش از ورود به بحث اصلی به بررسی مفهوم و ریشه واژه نماز خواهیم پرداخت.
بر اساس بعضی از کتب تاریخی، برخی از ایرانیان تازه مسلمان در سال های حکومت اعراب بر ایرانیان به جای کلمه«صلاة» از کلمه«نماک» استفاده میکرده اند؛ و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای «الصلوة» کلمه«اَلنِّماک» وبه جای« حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ» جمله «بشتابید به سوی نماک» را به کار می برده اند.(2)
گویی نمازگزار با توجه به مبدأ اعلی در نماز کج رفتاری های نفس را که در اثر توجه به غیرخدا و میل به باطل ایجاد شده است، تعدیل می نماید احتمال دارد که تصلیه از باب تفعیل باشد .
و در این مورد به معنای سلبی آمده باشد(گرچه نادرست) بنابراین معنای تصلیت، سلب حرارت می شود گویی نمازگزار با انجام عمل نماز، حرارت آتش جهنم را از خود دور نموده و از سوزش آن می کاهد.(3)
تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از:
اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات یکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است.
حقیقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادی است.
همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکی و هیکل مادی قالب گیری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهری وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»(4).
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگری است.
هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را میگذارد. در چنین صورتی است که این امر الهی، معراج مؤمنین(5)، روشنگر چهره مسلمین(6)، مقرِّب متقین(7)،
مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(8)، مسوِّد چهره شیاطین(9)، وممیّز مؤمنین از کافرین(10)، قرار می گیرد.
پس نمازی که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکی در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوی ذات باری به این نماز اقبال و توجهی نیست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمی افکند به نمازی که آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(11).
پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگری نماز نیست در نتیجه هم کسانی که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بی خبرند.
از حقیقت نماز غافلند و هم آنان که نماز نمی خوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن رسیده ایم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.
و هرگونه شرکی را از ساحت قدسش به دور می افکند و در پیشگاه خداوند جبار با حالت خواری و بیچارگی و فروتنی و اعتراف می ایستد و چشم پوشی از گناهان گذشته را خواستار می شود و به منظور تعظیم و بزرگداشت .
خدای عز و جل هر روز صورت بر زمین می گذارد تا بدین وسیله همیشه به یاد خدا باشد و آنی خدای را فراموش نکند و نعمت خداوند باعث سرکشی و طغیان او نشود بلکه حالت دل شکستگی و ذلت را از دست نداده، افزایش دین و دنیای خود را طالب و راغب باشد.» ( 12).
نماز موجب مداومت شبانه روزی بر یاد خداست تا بنده سرور خود و تدبیرکننده و آفریننده ی خود را فراموش نکند که اگر فراموش کرد ناسپاسی و گردنکشی آغاز می کند ولی یاد خدا و ایستادن به نماز او را از همه ی گناهان باز می دارد.
آفریده بودن انسان و اعتقاد به این که دست قدرتمند و با حکمتی او را پدید آورده لزوماً بدین معنی است که از آفرینش او هدف و مقصودی بوده است.
این هدف را می توان پیمودن راهی برای رسیدن به سر منزلی دانست طبق نقشه ای دقیق و با وسیله هایی معین. نیک و استعدادهای نهانی انسان و به کارگیری آن دررا نیکی و نیک سازی خود و جهان و انسان ها. پس باید الله را بشناسد و راهی را که او برای تعالی آدمی ارائه داده در پیش گیرد.
انجام کارهایی که انسان را به هدفش نزدیک می کند و ترک کارهای بیهوده فلسفه ی زندگی اوست. دین ضمن آن که هدف و جهت و راه و وسیله را مشخص می کند توش و توان لازم را نیز به انسان می بخشد .
و مهم ترین محموله ی کوله بارراهپیمایان توشه ی یاد خداست. روحیه ی طلب و امید و اطمینان که بال های نیرومند این پروازند، فرآورده و زائیده ی یاد خدا می باشد.
یاد خدا از طرفی هدف را که همانا پیوستن به او (یعنی بی نهایت خوبی و کمال است) همواره مد نظر قرار می دهد و مانع از گم کردن جهت گیری می شود و از طرفی به او قوت قلب و نشاط و اطمینان می بخشد .
و او را از فریفتگی به پدیده ها یا بیم از ناهنجاری ها و ناهمواری ها محافظت می کند. یکی از اعمالی که سرشار از انگیزه ی یاد خداست، نماز است. در لابه لای مشغولیت های فکری که انسان را احاطه کرده، وی خیلی کم و بندرت می تواند به خود و هدف زندگی و گذشت لحظات و ساعات و روزها بیندیشد.
نماز یک زنگ بیدار و یک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه می-دهد و از او تعهد می خواهد. به روز و شبش معنا می دهد و از گذشت لحظه ها حساب می کشد از جانب دیگر فراموش کردن هدف و جهت در زیر فشارهای مادی امری واضح و طبیعی است .
به علاوه زمان کافی برای بررسی تمام خواسته ها و ایده آل های این مکتب (مکتب زندگی سعادت بخش اسلام) در شبانه روز هیچگاه وجود ندارد. نماز چکیده و خلاصه ی اصول این مکتب را در خود دارد و با گفتنی ها و حرکت های حساب شده، نمودار اسلام است.
نماز خلاصه ی اصول مکتب اسلام و روشنگر راه مسلمانی و نشان دهنده ی مسئولیت ها و تکلیف ها و نتیجه ها است.
در آغاز روز، در نیمروز، در هنگام شب مسلمان را طلبیدن و اصول و راه و هدف و نتیجه را به زبان خودش به او فهماندن، او را نیرویی معنوی وادار به عمل کردن...
این است نماز که مؤمن را قدم به قدم و پله پله به قله ی ایمان و عمل کامل نزدیک می سازد و از او عنصری ذی قیمت و مسلمانی درست می سازد.
آری نماز نردبان مؤمن است. بشر، راهی دراز و دشوار در پیش دارد راهی که او را به رستگاری و سعادت می رساند و پیمودن و رسیدن به آن هدف، پدید آمدن و بودن اوست.
ولی آن چه در پیش پای بشر نهاده شده، فقط این راه نیست. کوره راه ها و راه های انحرافی در مسیر اصلی او قرار دارد گاه آن قدر فریبنده و دل انگیز که مسافر راه اصلی را دچار تردید و اشتباه می کنند.
لازمه ی رهایی از چنین تردیدها، همانا حفظ جهت گیری صحیح و مداوم به سوی هدف و مقصود نهایی است یعنی به سوی خدا، و داشتن نقشه ترسیم شده ای از راه و مسیر. نماز، چیزی جز یک توجه مداوم به خدا و هم طرح و نقشه ای اجمالی از راه اصلی نیست.
زیرا نماز، تأمین کننده ارتباط دائمی و تماس همیشگی مؤمن است با خدا و با مجملی از تفکر اسلامی. بدین گونه آشکار می گردد که تقسیم نماز به وقت های پنجگانه، برای چه و دارای چه اندازه اهمیت است، همچنان که تقسیم غذای جسم، به اوقات مختلف شب و روز.
به نظر می رسد که اقامه نماز،چیزی فراتر از «گزاردن نماز» است. یعنی فقط همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند. بلکه این است که در جهت وسعت نماز، به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد.
گویا برپا داشتن نماز آن است که انسان، با کوششی بایسته، جو/و فضای زندگی خود و دیگران را خداجویانه و خدا پرستانه بسازد. مؤمن با اقامه ی نماز ریشه ی تباهی و فساد و گناه را در خود و محیط می سوزاند.
و انگیزه های درونی و بیرونی گناه را خنثی و بی رنگ می-سازد. و فرد و جامعه را از کارهای زشت و منکر باز می دارد. نماز به انسان جایگاه او را یادآوری می کند حد و حدود او را می شناساند.
به او می فهماند که اگر دانا و عالم هستی، اگر دانشمند و فیلسوف هستی، و اگر هر که هستی، باز عبد و بنده ای. مبادا از حریم خویش پا فراتر نهی.
چرا که در نظام تکوین هر معلولی عبد علت خود بوده و هیچ گونه گسستگی در رشته ی علیت راه ندارد و نه علت از اشراف و افاضه باز می ماند و نه معلول از اطاعت و خضوع سر باز می زند.
و این مفهوم را در چندین نوبت از شبانه روز به او یادآوری می کند تا ریشه های تکبر و غرور و سرکشی بخشکد و مجال جلوه گری نیابد.
نعمتهای فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسان شروع میشود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آن ها بهرهمند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که «باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(13)»
اگر اندکی چشم بصیرت گشوده و این نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس او را خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمت ها به شمار میرود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(14)
آنچه در این پژوهش از آثار فردی نماز ذکر میشود ما را به این نکته رهنمون میسازد که نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان است که زبان از شکر این نعمت قاصر و عقل از آوردن نمونهای مانند آن عاجز میماند.اینک به بررسی آثار معنوی و محتوایی نماز میپردازیم.
تاثیر و جایگاه نماز در زندگی انسان
یکی از اعمالی که اخلاق و شخصیت انسان را تحت تأثیر و نفوذ قرار میدهد نماز و مداومت بر این عمل عبادی است(16)
نماز وسیله پرورش فضایل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمان ها دعوت میکند و با فرشتگان هم صدا و هم راز میسازد و او خود را بدون نیاز به هیچ واسطهای در برابر خدا میبیند و با معبود به گفتگو برمیخیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او، مخصوصاً با کمک گرفتن از سورههای مختلف قرآن، بعد از حمد، که بهترین دعوت کننده به سوی نیکی ها و پاکیهاست، اثر قابل ملاحظهای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد(17)
در حقیقتِ قرآن ما به اخلاص در عبادت امر شدهایم آنجا که میفرماید: و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را با اخلاص کامل پرستش کنند.(19) .
نماز به اعمال انسان ارزش و معنا بخشیده و روح اخلاص را در آن زنده میکند، زیرا نماز مجموعهای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه(20)،
در سراسر نماز قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، حتی اگر حرکت یا کلمهای از واجبات یا مستجبات نماز را برای غیر خدا انجام دهیم، نماز باطل میشود و اگر مکان یا زمان و یا حتی قیافه و حالتی که هنگام نماز به خود میگیریم برای غیر او باشد این نماز دارای ارزش نمیباشد(21)
در واقع «عبادت بودن» نماز به این معناست که انسان هیچگونه قصد غیرخدایی نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان همچنان باید ادامه یابد.
و ناگفته پیداست که انسان در لابهلای آن همه زرق و برقها و جاذبههای زیاد اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهی کند و ریسمان معنوی روح خود را با ذات مقدس او گره زند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را بگیرد، ارزش مهمی را به دست آورده(22)
که نامش ملکه اخلاص میباشد و تکرار این عمل در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان پاشیده و روح اخلاص را در او تقویت میکند.
بیجهت نیست که در وصایای امام محمد باقر – علیه السلام – به جابربن یزید جُعفی– آمده است که «الصلاة بیتُ الإخلاص» یعنی «نماز، خانه اخلاص است.( 23) »یعنی پایگاه و مرکز و محل صدور اخلاص به دیگر اعمال «نماز» میباشد.
ذکر بودن یعنی اینکه انسان از یک واقعیتی غافل است اما بعد بوسیلهای از او رفع غفلت میشود که آن به وسیله آگاه کننده و تذکر دهنده را «ذکر» گویند.اولین نکتهای که انسان بوسیله آن متذکر میشود، اولین کلمه واجب نماز یعنی همان «الله اکبر» است(25)
و کسی که خداوند نزدش بزرگ باشد همه چیز را کوچک خواهد دید، همانند کسانی که سوار هواپیما میشوند، همین که به آسمان رفتند، خانههای بزرگ، حتی محلهها و شهرها نزد آنان کوچک است و هرچه بالاتر باشند زمین کوچکتر جلوه خواهد کرد. حضرت امیر المؤمنین – علیه السلام – در نهج البلاغه در بیان صفات متقین میفرماید:
«خدا در جان هایشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند.( 26)
شهید فقید بزرگ مرتضی مطهری نیز در این باره اینگونه می گویند که اصولاً بندگی خدا مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خداست.
و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند. در واقع حقیر را انسان به غلط عظیم میبیند که بندگی میکند.(27).
و زیرا این به معنی آمرزش گناهان، برآوردن حاجات، آباد کردن دنیا و آخرت از یک سو و نزدیکی و تقرب به بارگاه قدس کردگار و محشور شدن با انبیاء و امامان (ع) و برخورداری از لطف و رحمت یزدان و سعادت جاویدان و ابدی و کامروا شدن در دو دنیا از سوی دیگر است(28).
با نگاهی دقیقتر درمییابیم که نماز یگانه عملی است که در نخستین پایه، باعث روی آوردن بنده به سوی کردگار و در مرحله دیگر موجب اقبال ایزد منان به بنده است(29)
که این امر خود باعث باز شدن درهای رحمت و لطف ایزدی و سرازیر شدن رحمت و جلالت او بر بنده میباشد و برای همین اثر معنوی است که اگر انسان به چشم تأمل بنگرد، اشخاصی که با روح و باطن نماز وابستگی پیدا کرده و با آن حقیقت آشنا شدهاند .
موقعی که از نماز فارغ میشوند گویا عرش رحمانی و خصوصیات عالم قدس و ملکوت را سیر کرده و با خاطری مصفا و قلبی پر نور و اندامی با عظمت و جسمی پر از هیبت در نظر جلوهگر میآیند.
مانند آنکه با جسم و روحی کثیف و آلوده به دنیا مشغول نماز گشته و با اندامی منور و قلبی پاک از نماز فارغ میشود و این نیست مگر برای مشمول شدن آنها عظمت و جلالت حضرت کردگار– جل جلاله( 30).
مشروط بر اینکه راز و نیاز و نماز او به درگاه پروردگار از جان و دل او سرچشمه بگیرد و با تمام قلب رو به درگاه پاک او آورد در واقع «یعنی خداوند در درون یک نفر دو قلب قرار نداده(31)».
که آن هم جایگاه خداست.این شخص با اقامه نماز به جهان ماوراء طبیعت راه یافته و خود را در محضر خدا مییابد پس دیگر نمیبایست در برابر بت ها و در برابر انسان هایی همانند خویش و جباران و ستمگران، سر خضوع و تعظیم فرود آورد.
او تنها در برابر ذات اقدس خداوند سر تعظیم خم کرده و تسلیم آفریننده جهان است زیرا که از مرتبه مخلوقات دیگر، گذشته و ارزش این معنا را پیدا کرده که با آفریننده بزرگ جهان، خداوند ازلی و ابدی، ارتباط گیرد و با او سخن بگوید .
و در این حال مییابد که زندگی هدفی بالاتر از خوردن و خوابیدن و لذات این جهان دارد(32) لذا در همه حال تسلیم محض اوست و خود را در محضر او مییابد.
ولی چون نماز، واسطهای است مُقرِّب و مقبول حضرتش، به تبع نماز در منظر کردگار پسندیده آید و در این صورت دعا او به هدف اجابت رسیده و بر اثر مستجاب شدن دعایش در دنیا و عقبی سعادتمند و کامران خواهد بود(33).
و این اثر معنوی که بعد از نماز برای او به جا میماند او را به این نکته هدایت میکند که بعد از فارغ شدن از هر نماز برای خود و دیگران دعا کند و آخرت خویش را از خدا طلب کند و هشدار برای تارکان نماز است که خود را از خیر دنیا و آخرت و اصلاح امور شخصی و اجتماعی محروم نمودهاند(34).
زیرا عمل مانند بخار و دود نیست که از انسان متصاعد شود و خود او باقی باشد بلکه واقعیتی است وابسته به جان آدمی، حقیقتی که منشأ عمل است همواره با صاحب عمل خواهد بود(35) .
همواره اثر از مؤثر ضعیفتر میباشد بنابراین بهتر از هر عمل خیری، انسانی است که آن عمل پسندیده را انجام میدهد حال چگونه ممکن است نماز بالا رود و نمازگزار بالا نرود؟
چون نماز - آن هنگام که با حضور قلب انجام میشود – به آسمان ها راه مییابد و صعود میکند و نمازگزار را نیز آسمانی کرده و او را دارای صفات آسمانیها مینماید.از پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله – در مورد بالا رفتن نماز روایت شده است که:
«هنگامی که نمازگزار نماز را در وقت خودش به جا میآورد نماز بالا میرود، در حالی که نور درخشانی با او همراه است که درهای آسمان را میگشاید تا به عرش میرسد .
پس برای صاحب خود شفاعت کرده و دعا میکند که خدا تو را حفظ کند همانطور که مرا حفظ کردی و وقتی نماز در غیر وقتش به جا آورده میشود چون تاریک است درهای آسمان بسته میماند تا اینکه نماز تباه میگردد.
آنگاه زده میشود به صورت صاحبش و میگوید خدا تو را ضایع کند که مرا ضایع و تباه ساختی.(36) »لذا به جا آوردن شرایط و آداب نماز به نحو شایسته در کیفیت صعود، نتیجه و اثرش نقش به سزایی دارد.
قرآن کریم، نماز را هدایت واقعی و راهنمای حقیقی به شاهراه زندگی انسانی میداند و در توبیخ بت پرستان و نکوهش عبادت و بندگیِ غیر خدا، پس از هدایت فطری به خداپرستی و بعد از نادیده گرفتن دعوت انبیاء الهی و گرفتار گشتن به نوعی ارتجاع و واپس گرایی از زبان پیامبران (ع) «بگو (ای پیغمبر) که ما چرا خدا را رها کرده و چیزی را مانند بتان که هیچ قادر بر نفع و ضرر ما نباشد .
(به خدایی) بخوانیم و باز به خوی جاهلیت بعد از آنکه خدا ما را هدایت نمود برگردیم تا مانند کسی که فریب و اغوای شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است شویم.
آن را یارانی است که شخص را به سوی خود هدایت میکنند بگو هدایت خدا به حقیقت هدایت است و ما مأموریم که تسلیم فرمان خدای جهان باشیم و (به خلق بگوئیم) نماز به پا دارید و از خدا بترسید که به سوی او محشور میشوید.» (37) .
اینکه هدایت واقعی فقط هدایت پروردگار است با آن بیان قاطع و کوبنده در آن شرایط روحی – اضطراب و حیرت – بیانی به موقع و به جاست و موجب پایان پذیری آن و پیدایش آرامش برای اوست.
در آیه بعدی به این نکته اشاره میکند که تسلیم مطلق و بیقید و شرط خدا شدن و اقامه نماز و اتخاذ تقوی و پارسایی تنها راه حیات بخش و انسان ساز است.پس زندگی تحت هدایت پروردگار از آثار اقامه نماز میباشد.
در یک چنین زندگی همه چیز رو به راه و بر وفق مراد دیده میشود، گویندهای که تحت هدایت پروردگار است اندیشه و زبانش هدایت شده کار میکنند، حقایق از دلش جوشیده و بر زبانش جریان مییابد.
نویسندهای که تحت هدایت اوست، امداد او را در مداد خود مییابد و خلاصه به هر کار و به هر جا که روی میکند با درهای باز مواجه شده و الطاف خداوند را آشکار و عیان میبیند برخلاف کسانی که خدا آنان را به خود واگذاشته است.
و به خاطر پشت کردن به دعوت خدا و یارانشان و اعراض از ذکر او و ترک نماز، در معیشت ضنک و زندگانی تنگ به سر میبرند(38)و به هر طرف روی میکنند با درهای بسته روبرو شده و زندگیشان در لذات دنیا خلاصه و از چراغ فروزان و پر فروغ نماز محروم میشوند.
و در این ارتباط به هر اقدامی دست آلودهاند چرا که سلطه خود را در گرو از میان برداشتن این فریضه با عظمت میدانند(39)
پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرمایند : «همواره شیطان از فرزندان آدم در ترس و وحشت است تا آن زمان که او در انجام نمازهای پنجگانه دقت داشته باشد پس آنگاه که آن را تضییع کند شیطان جرأت مییابد و او را به آلودگی و گناهان بزرگ میافکند.(40)»
نمازی که در اول وقت و با حفظ شرایط آن به جا آورده شود و آداب و سنن آن به خوبی ادا گردد، بزرگترین عامل شیطان زدایی بوده و هرگز شیطان نمیتواند بر چنین شخص متعبد و پاک، نفوذ کند.
حتی در دم مرگ که شیاطین برای از بین بردن ایمان و عقیده پاک مؤمنین به سراغشان میآیند ملک الموت از حق آنان دفاع مینماید. »
بنابراین از آن جهت که نماز مزاحم نفوذ و سلطه شیاطین است، آنان نیز به جد با اقامه و بر پایی آن در ستیزند. درک این حساسیت باید درجه اهتمام به این فریضه را افزایش دهد تا در جوامع اسلامی و ملت های مسلمان شاهد این همه شیطان گرایی نبوده و انسان ها تحت لوای خدای رحمان قرار گیرند.
این نحوه ارتباط بین خالق و مخلوق و این سرکشی و طغیان بنده که علی رغم ضعف و نیاز، با خالق مهربان خود به مخالفت برمیخیزد، اگر بدون تدارک و انعطاف ادامه یابد و جبران نشود.
هرگونه امیدی را نسبت به آینده منتفی می نماید و فاصله را، لحظه به لحظه بیشتر میگرداند و انسان را مستحق عقاب و غضب خداوند متعال میسازد. اگرچه انسان، جاهلانه و بی اعتنا، دوری از دریای رحمت حق را انتخاب میکند .
اما هرگز خدای کریم و حلیم که به یکایک بندگان، محبتی فراتر از محبت پدر و مادر به فرزندان دارد به چنین جدایی قهرآمیزی رضایت نمیدهد و او را برای حضور بر سر سفره آشتی فرا میخواند.
و در قالب اذکار نماز به گفتگوی محبت آمیز با خود فرا میخواند(41) و با بیانی سراسر مهر و امید در قرآن میفرماید «و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پا دارید و نیز در ساعت تاریکی شب که البته (خوبی) نیکوکاری های شما، (زشتی و ) بدکاریهایتان را نابود میسازد.
این یادآوری است برای اهل ذکر.( 42) .یاد خدا و ارتباط مستمر با اوست که انسان را از غفلت نجات بخشیده و هر لحظه متوجه خدا میکند و به فرمایش استاد شهید مطهری (ره):
«به هر اندازه که انسان به یاد خدا باشد کمتر معصیت میکند، معصیت کردن و نکردن دایر مدار علم نیست، دایر مدار غفلت و تذکر است، به هر اندازه که انسان غافل باشد یعنی خدا را فراموش کرده باشد بیشتر معصیت میکند و به هر اندازه که خدا بیشتر به یادش بیاید کمتر معصیت میکند.(43 )»
از نظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریک کننده و کدورت آور بر دل آدمی باقی میگذارد و در نتیجه میل و رغبت به کارهای نیک و خدایی کاهش یافته و رغبت به گناهان دیگر افزایش مییابد.
از سوی دیگر عبادت و بندگی و به یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش میدهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون میکند و از میل به شر و فساد و گناه میکاهد، یعنی تیرگیهای ناشی از گناهان را زایل کرده و میل به خیر و نیکی را جایگزین آن میسازد(44).
نماز وسیله شستشوی گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چنانچه در حدیثی نقل شده که پیامبر اکرم (ص) از یاران خود سؤال فرمودند که:
«اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او میماند؟
در پاسخ عرض کردند: نه فرمود: نماز درست مانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نماز میخواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان میرود.»
بنابراین، باید همانگونه که لباس و تن خود را از آلودگیها و ناپاکیها شسته و پاکیزه میکنیم، دل و جان و روح خود را که به هوس های تحریک شده و لجام گسیخته، خود خواهیها و چشم و هم چشمیهای برانگیخته.
غرور ناشی از پیروزی و کامیابی و یا عقده روانی ناشی از شکست و ناکامی و به دنبال آن حسد و کینه و انتقام ... آلوده شده را در چشمه صاف و زلال الهی یعنی نماز شستشو داده و خود را به خدا، سرچشمه پاکی و کمال، نزدیک سازیم(45).
و دو عامل «ایمان» و «تقوی» نیرومندترین موانع در برابر گناه میباشد و این همان نکتهای است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «آنچه را که از کتاب آسمانی قرآن بر تو وحی شد بر خلق تلاوت کن و نماز را (که بزرگ عبادت خداست) .
به جای آر که همانا نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز میدارد و همانا ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه میکنید آگاهست.( 46) .
»آیه شریفه نشانگر این نکته ظریف و انسان ساز است که فرمان نماز و انجام شایسته و بایسته آن لطف و مهر خدا به انسان است چرا که نماز به انسان نیرو و توانی میبخشد که به گناه و زشتی،که نه خرد سالم آن را میپسندد .
و نه دین و آیین آسمان و درست، نزدیک نشود.به بیان برخی از بزرگان و فرزانگان نماز بسان نگهبانی خردمند و مراقبی دلسوز است که با گفتار شایسته و پندآموز خود از انحراف نمازگزار به سوی ظلم و گناه جلوگیری میکند.
زیرا نماز عبادتی است که در تمام حالاتش از قیام و رکوع و سجود و تشهد و سلام و سایر خصوصیات آن انسان را به یاد خدا وادار کرده و از نیت تا سلام به مقام عظمت حضرتش تذکر میدهد.
وقتی تکبیر میگوید خدا را از همه چیز برتر و بالاتر میشمرد سپس به یاد نعمت های او افتاده،حمد و سپاس اوگفته واو را به رحمانیت و رحیمیت می ستاید آنگاه به یاد روز جزای او افتاده، اعتراف بندگی او را کرده و فقط از او یاری میجوید و صراط مستقیم را از او میطلبد.
و از راه کسانی که مورد غضب الهی قرار گرفته و گمراه شده اند به خدا پناه میبرد(47).
لذا در قلب چنین فردی جنبشی به سوی حق و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پدید میآید و اگر شخصی علاوه بر توجه و عمل به آداب ظاهری نماز دارای روح خشوع و خضوع و توجه کامل به حضرت حق شد.
با ادا کردن فریضه نماز، غرق در دریای بی کران ذکر او شده و در این مقام، موجی از معنویت و عظمت و سطوت خالق در قلب او پیدا میشود که سد نیرومندی در برابر گناه محسوب میشود. به خصوص که این عمل چند بار در شبانه روز تکرار میگردد، هنگامی که صبح از خواب برمیخیزد در یاد او غرق میشود.
در وسط روز زمانی که سرگرم زندگی مادی و در اوج گرفتاری های دنیوی است ناگهان، صدای تکبیر موذن را شنیده، برنامه خود را قطع و به درگاه او میشتابد و حتی در پایان روز و آغاز شب، پیش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نیاز کرده و دل را مرکز دریافت انوار او میسازد.
در واقع برتری نماز و ذکر خدا به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب شده و مایه حیات قلوب و بیداری دلهاست.
و به زودی به سرای دیگری که باقی است، منتقل شده و باید حساب تک تک اعمال و افعال خود را پس بدهد خود را به یک دست گیرنده و پناه دهنده محتاج میبیند و چون پناه دهنده و دادرسی جز معبود یکتا نمییابد به سوی نماز حرکت کرده تا خود را به مقام قرب او نزدیکتر کند(48).
و نماز او را برای روز واپسین و جوابگویی در مقابل حضرت حق - جل و أعلی – تمرین میدهد. انسانی که هر روز پنج نوبت در عرصه محشر حضور مییابد و متذکر میشود، دیگر مرگ و انتقال به سرای دیگر برای او تلخ و شکنجهآور نیست .
بلکه نماز، تلخی، تلخترین چیز، یعنی مرگ را به حلاوت تبدیل ساخته و کاری میکند که مرگ برای انسان جشن باشکوهی جلوه کند که به دیدار و ملاقات حضرت محبوب نایل میآید.
از سوی دیگر چنین نمازی که انسان خود را در محضر رب الارباب میبیند چنین باوری را در نمازگزار ایجاد میکند که در قیامت مورد لطف و رحمت الهی قرار خواهد گرفت زیرا که در احادیث آمده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«یعنی هر که بر نماز خود محافظت کند روز قیامت دارای نور و دلیل است و باعث نجات او در روز قیامت میباشد.»(49) و با وجود این اثر معنوی دیگر از مرگ نمیهراسد.
در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند; یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گوید: واى بر آنان(51).رسـول خدا(ص) فرموده است: هرکه عمدا نماز را ترک کند, از اسلام خارج شده و کافر است.).
در جـایـى دیـگر مى فرماید: (مرز بین بنده خدا و کفر, ترک نماز است.)( 52)هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.
اما با این همه باید گفت که بیان جایگاه بلند پایه این فریضه بزرگ الهی؛ اهمیت و ابعاد تاثیر گذاری این عبادت در زتدگی انسان ها در مختصر نوشته ای اینچنینی نمی گنجد. زیرا همانطور که می دانیم، در قرآن بیش از 102مرتبه در مورد وجوب، احکام و آثار نماز سخن به میان آمده و این نشانگر درجه اهمیت آن می باشد.
اما باید گفت که از مطالب نوشته حاضر چنان نماین گشت که، نماز معبر اصلی برای سلوک انسان در راهی است که ادیان الهی در برابر آدمی نهاده اند تا بتواند از آن به هدف و غایت اصلی حیات یعنی رستگاری وخوشبختی دنیا و آخرت دست یابد.
در واقع، نماز اولین قدم سلوک الی الله می باشد. لحظاتی که انسان از دنیای پرغوغا و فریبنده فارغ می شود و به کرانه سراسر آرام و معنوی نماز، گام می گذارد، در حقیقت به فضایی پاک و نورانی وارد شده که همانندی برای آن نیست. نماز، ستایش خدا و تامل در صفات متعالی او است.
نماز اگر با توجه و خشوع خوانده شود، افق دید انسان را از زندگی معمولی فراتر می برد و او را به نیکی ها متمایل می کند. انسان نمازگزار در پیشگاه خدا، پیشانی بر خاک می ساید و با ابراز بندگی به درگاه حق تعالی، عظمت و شکوه او را ارج می نهد.
انسان، نماز را چند بار در شبانه روز تکرار می کند. نمازگزار هنگام صبح، زندگی را با یاد خدا و طلب یاری از او دوباره آغاز می کند. هنگام ظهر، با صدای تکبیر موذن، دور از درگیری ها و مشغله روزانه، برای دقایقی در چشمه سار نماز، روح را شستشو می دهد.
در پایان روز و آغاز شب نیز دل را با این فریضه الهی، مرکز انوار معرفت می سازد تا شب را در آرامشی معنوی و سرشار از رضایت سپری کند.
نماز از آنجا که اولاً سلامت و تعالی اخلاقی و معنوی به افراد جامعه می بخشد و ثانیاً از آن رو که با شکل و محتوای ویژه خود نمازگزار را به انضباط می کشاند و از بیهودگی نجات می دهد.
به حق باید یکی از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعی شناخته شود. اگر نماز با حضور و از سر شوق و در هنگام فضیلت در میان مردمی رواج پیدا کند، فضایلی از این قبیل، دستاوردهای قطعی آن مردم خواهد بود پس از خداوند بزرگ بخواهیم که همه ما را از نمازگزاران واقعی قرار دهد.
* دبیر و کارشناس علوم تربیتی اداره آموزش و پرورش شهرستان پاوه
** دبیر و معاون پرورشی مدرسه راهنمایی شهرستان مریوان
*** دانشجوی دکترای جغرافیای طبیعی دانشگاه اصفهان
پی نوشت:
1.خزائلی، 1384: 338
2. راشدی ، 1384 ،ج 1 : 65 .
3.خمینی، 1359،ج 1: 23.
4.سوره جن(72)، آیه 14
5.پاینده، 1384، حدیث 1878
6.پاینده، 1384، حدیث 1874
7.پاینده، 1384، حدیث 1878
8.طبرسی،1380، ج7 : 447
9.پاینده، 1384، حدیث 1877.
10.پاینده، 1384، ح 1098
11.نراقی،1384: 668
12.خمینی، 1359،ج 1: 30.
13.سوره قریش (106)، آیه 3 تا 5.
14.قرائتی، 1369: 12 و 41 و 42
15.سوره المعارج (70)، آیات 19 تا 22
16.(رضوانطلب، 1381: 43
17.دزفولی، 1387: 23.
18.راشدی، 1384، ج 1: 180.
19.سوره بینه (98)، آیه 5.
20.عزیزی، 1376: 87
21.رساله مرجع، نظر امام خمینی (ره)،1381: 357
22.قرائتی، بی تا: 49 - 48
23.مجلسی، بی تا، ج 82 ص209، ح 19، س 4، ج 78: 183، ح 8
24.عزیزی، 1376: 85
25.حائری شیرازی، 1374، 4 - 3.
26.دشتی، 1379، خطبه 193: 402
27.مطهری، 1377: 97
28.نهاوندی، 1331: 65.
29.حسن راشدی، 1384، ج 2: 201
30.نهاوندی، 1331: 55
31.سوره احزاب (33)، آیه 4
32.جمعی از نویسندگان، 1353، ج 1: 43
33.نهاوندی، 1331: 56
34.وحیدی، 1384: 232
35.جوادی آملی، 1380: 120
36.دیلمی، 1398ه.ق، ج 1 و 2: 190
37.سوره انعام (6)، آیه 72 - 71.
38.راشدی، 1384: 178
39.رضوان طلب، 1381: 81
40. مجلسی، بی تا، ج 82: 202
41.رضوانطلب، 1381: 36 - 35
42.مطهری، 1377: 85.
43.سوره هود (11)، آیه 114
44.مطهری، 1354: 96
45.بهشتی، 1354: 6
46.سوره عنکبوت (29)، آیه 45.
47.صدر السادات دزفولی، 1378: 13.
48.راشدی، 1384، ج 2: 141 - 140
49.متقی هندی،1401 ه.ق ، ج 7، ح 18971
50.مدثر (74) آیه43
51.ماعون (107) آیه4
52.پاینده، 1384، روایت 1098.
کتابنامه:
- بهشتی، سید محمد حسین، (1354)، نماز چیست، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- پاینده، ابوالقاسم(1384)، نهج الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبیا، چاپ دوم.
- جوادی آملی، عبدالله، (1380)، حکمت عبادات، تنظیم حسین شفیعی، قم، اسراء، چاپ چهارم.
- حایری شیرازی، محی الدین، (1374)، نماز، قم و تهران و مشهد، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم.
- خزائلی، محمد، (1384)، احکام قرآن، تهران، انتشارات دنیای دانش، چاپ 1.
- خمینی، روح الله، (1359)، پرواز در ملکوت، جلداول، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان.
- دشتی، محمد، (1379)، ترجمه نهج البلاغه، قم، پارسیان.
- دیلمی،حسن بن محمد، (1398ه.ق)، ارشاد القلوب،بیروت، موسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم.
- راشدی، حسن،(1384) نمازشناسی، جلداول، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ نهم.
- رضوانطلب، محمد رضا ، (1381)، پرستش آگاهانه، تهران و مراکز ستاداقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم.
- صدرالسادات دزفولی، سید کاظم، (1378)، اهمیت نماز و وجوب آن از دیدگاه قرآن و حدیث اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام-، تهران، کتابخانه صدر.
- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن(1380)، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،16جلدی،علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- عزیزی، عباس،(1376)، سلامت روح، نماز و عبادت در تفسیر نمونه، قم، نبوغ، چاپ دوم.- مجلسی، محمد باقر ،(بی تا)، بحارالانوار،110 جلدی، تهران، المکتبه الاسلامیه.
- متقی هندی، علاءالدین علی، (1401ه.ق)، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت، الرساله.
- مطهری، مرتضی، (1354)، سیری در نهج البلاغه، قم، صدرا.
- مطهری، مرتضی، (1377)، گفتارهای معنوی، تهران و قم، صدرا،چاپ هجدهم.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، (1353)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم.
- موسسه مطالعاتی منتظران موعود (عج)، (1381)، رساله توضیح المسایل محشی امام خمینی (ره) شش مرجع، مشهد، بارش.
- فرید نهاوندی، محمد، (1331)، رموز نماز، مشهد، چاپخانه خراسان.
- قرائتی، محسن(1369)، راز نماز، برای جوانان، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی.
- قرائتی، محسن، ( بی تا)، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، بی جا، ستاد اقامه نماز.
- نراقی، احمد، (1384)، معراج السعادة،قم، قائم آل محمد، چاپ دوم.
- وحیدی، محمد، (1384)، دانستنی های لازم از نماز، قم و تهران و مشهد و سراسر کشور، بوستان کتاب، چاپ اول.
- قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای
سوره مبارکه جن(72)، سوره مبارکه قریش (106)، سوره مبارکه المعارج (70)، سوره مبارکه بینه (98)، سوره مبارکه احزاب (33)، سوره مبارکه هود (11)، سوره مبارکه عنکبوت (29)، سوره مبارکه انعام (6)، سوره مبارکه مدثر (74)، سوره مبارکه ماعون (107).
پرسش هایی که میتواند از پیدایش وجود شروع، و تا هدف و انتهای آن ادامه پیدا کند. این پرسش ها عبارتند از: این جهان چیست؟
چگونه میتوان در این جهان جاودان ماند؟ امور مطلوب و پسندیده در این جهان چیست؟ رابطه و نسبت انسان با آنچه وجود دارد، چیست؟ وطن اصلی و نهایی من کجاست؟ تکلیف من در این جهان چیست؟
و ...آگاهی و پاسخ به این سؤالات پایه فرهنگ یعنی نظام نمادین، معانی، اندیشههای منظم و متنوع بشری را در خلال زمان تشکیل میدهد؛ و هر فرهنگی که بتواند زمینه بیشتری جهت طرح این پرسش ها فراهم نموده .
و پاسخ هایی مستدل، قانع کننده و شیوا به آن ها بدهد, از ارجحیت بیشتری برخوردار است؛ لذا ضرورت دارد که آن فرهنگ را پذیرفته و درونی کنیم. اعتقاد ما بر این است که نماز میتواند فرهنگی را ایجاد نماید .
برای طرح این گونه سؤالات، فرهتگی که برای دانستن، علم و یاد گیری ارزش فراوانی قائل است و پاسخ هایی شفاف، مستدل، منسجم و شیوا به سؤالات انسان می دهد.
بنابراین لازم است برای روشن تر شدن ارزش و اهمیت این فرهنگ غنی و پراهمیت به بررسی عمیق تر این فریضه الهی بپردازیم، پیش از ورود به بحث اصلی به بررسی مفهوم و ریشه واژه نماز خواهیم پرداخت.
ریشه واژه نماز
ریشه واژه نماز درفارسی از لفظ پهلوی«نماک» گرفته شده وآن هم به نوبه خود از ریشه باستانی«نِم» ؛ به معنی «خم شدن و تعظیم کردن» مأخوذ است که به تدریج بر معنی «صلاة» یعنی عبادت ویژه ما مسلمانان اطلاق گردیده است.(1)بر اساس بعضی از کتب تاریخی، برخی از ایرانیان تازه مسلمان در سال های حکومت اعراب بر ایرانیان به جای کلمه«صلاة» از کلمه«نماک» استفاده میکرده اند؛ و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای «الصلوة» کلمه«اَلنِّماک» وبه جای« حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ» جمله «بشتابید به سوی نماک» را به کار می برده اند.(2)
ترجمه عرفانی از معنای نماز
بعضی از بزرگان صلاه را از تصلیه مشتق می دانند بدین معنی که چوب های کج را با گرفتن به نزدیکی آتش و رساندن حرارت به آن مستقیم سازند. عرب آن را تصلیه گویند،.گویی نمازگزار با توجه به مبدأ اعلی در نماز کج رفتاری های نفس را که در اثر توجه به غیرخدا و میل به باطل ایجاد شده است، تعدیل می نماید احتمال دارد که تصلیه از باب تفعیل باشد .
و در این مورد به معنای سلبی آمده باشد(گرچه نادرست) بنابراین معنای تصلیت، سلب حرارت می شود گویی نمازگزار با انجام عمل نماز، حرارت آتش جهنم را از خود دور نموده و از سوزش آن می کاهد.(3)
حقیقت و باطن نماز
آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهری که اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری است الهی که تحقق آن همانند سایر امور دارای ظاهر و باطن است که در متون دینی به هر دو جهت آن اشارت رفته است.تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از:
اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات یکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است.
حقیقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادی است.
همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکی و هیکل مادی قالب گیری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهری وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»(4).
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگری است.
هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را میگذارد. در چنین صورتی است که این امر الهی، معراج مؤمنین(5)، روشنگر چهره مسلمین(6)، مقرِّب متقین(7)،
مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(8)، مسوِّد چهره شیاطین(9)، وممیّز مؤمنین از کافرین(10)، قرار می گیرد.
پس نمازی که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکی در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوی ذات باری به این نماز اقبال و توجهی نیست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمی افکند به نمازی که آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(11).
پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگری نماز نیست در نتیجه هم کسانی که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بی خبرند.
از حقیقت نماز غافلند و هم آنان که نماز نمی خوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن رسیده ایم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.
فلسفه ی وجوب نماز
ازامام علی ابن موسی الرضا علیه السلام روایت شده که فرمودند: «علت آن که نماز بر مردم واجب شد آن است که نمازگزار به ربوبیت خداوند متعال اقرار و اعتراف می کند.و هرگونه شرکی را از ساحت قدسش به دور می افکند و در پیشگاه خداوند جبار با حالت خواری و بیچارگی و فروتنی و اعتراف می ایستد و چشم پوشی از گناهان گذشته را خواستار می شود و به منظور تعظیم و بزرگداشت .
خدای عز و جل هر روز صورت بر زمین می گذارد تا بدین وسیله همیشه به یاد خدا باشد و آنی خدای را فراموش نکند و نعمت خداوند باعث سرکشی و طغیان او نشود بلکه حالت دل شکستگی و ذلت را از دست نداده، افزایش دین و دنیای خود را طالب و راغب باشد.» ( 12).
نماز موجب مداومت شبانه روزی بر یاد خداست تا بنده سرور خود و تدبیرکننده و آفریننده ی خود را فراموش نکند که اگر فراموش کرد ناسپاسی و گردنکشی آغاز می کند ولی یاد خدا و ایستادن به نماز او را از همه ی گناهان باز می دارد.
آفریده بودن انسان و اعتقاد به این که دست قدرتمند و با حکمتی او را پدید آورده لزوماً بدین معنی است که از آفرینش او هدف و مقصودی بوده است.
این هدف را می توان پیمودن راهی برای رسیدن به سر منزلی دانست طبق نقشه ای دقیق و با وسیله هایی معین. نیک و استعدادهای نهانی انسان و به کارگیری آن دررا نیکی و نیک سازی خود و جهان و انسان ها. پس باید الله را بشناسد و راهی را که او برای تعالی آدمی ارائه داده در پیش گیرد.
انجام کارهایی که انسان را به هدفش نزدیک می کند و ترک کارهای بیهوده فلسفه ی زندگی اوست. دین ضمن آن که هدف و جهت و راه و وسیله را مشخص می کند توش و توان لازم را نیز به انسان می بخشد .
و مهم ترین محموله ی کوله بارراهپیمایان توشه ی یاد خداست. روحیه ی طلب و امید و اطمینان که بال های نیرومند این پروازند، فرآورده و زائیده ی یاد خدا می باشد.
یاد خدا از طرفی هدف را که همانا پیوستن به او (یعنی بی نهایت خوبی و کمال است) همواره مد نظر قرار می دهد و مانع از گم کردن جهت گیری می شود و از طرفی به او قوت قلب و نشاط و اطمینان می بخشد .
و او را از فریفتگی به پدیده ها یا بیم از ناهنجاری ها و ناهمواری ها محافظت می کند. یکی از اعمالی که سرشار از انگیزه ی یاد خداست، نماز است. در لابه لای مشغولیت های فکری که انسان را احاطه کرده، وی خیلی کم و بندرت می تواند به خود و هدف زندگی و گذشت لحظات و ساعات و روزها بیندیشد.
نماز یک زنگ بیدار و یک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه می-دهد و از او تعهد می خواهد. به روز و شبش معنا می دهد و از گذشت لحظه ها حساب می کشد از جانب دیگر فراموش کردن هدف و جهت در زیر فشارهای مادی امری واضح و طبیعی است .
به علاوه زمان کافی برای بررسی تمام خواسته ها و ایده آل های این مکتب (مکتب زندگی سعادت بخش اسلام) در شبانه روز هیچگاه وجود ندارد. نماز چکیده و خلاصه ی اصول این مکتب را در خود دارد و با گفتنی ها و حرکت های حساب شده، نمودار اسلام است.
نماز خلاصه ی اصول مکتب اسلام و روشنگر راه مسلمانی و نشان دهنده ی مسئولیت ها و تکلیف ها و نتیجه ها است.
در آغاز روز، در نیمروز، در هنگام شب مسلمان را طلبیدن و اصول و راه و هدف و نتیجه را به زبان خودش به او فهماندن، او را نیرویی معنوی وادار به عمل کردن...
این است نماز که مؤمن را قدم به قدم و پله پله به قله ی ایمان و عمل کامل نزدیک می سازد و از او عنصری ذی قیمت و مسلمانی درست می سازد.
آری نماز نردبان مؤمن است. بشر، راهی دراز و دشوار در پیش دارد راهی که او را به رستگاری و سعادت می رساند و پیمودن و رسیدن به آن هدف، پدید آمدن و بودن اوست.
ولی آن چه در پیش پای بشر نهاده شده، فقط این راه نیست. کوره راه ها و راه های انحرافی در مسیر اصلی او قرار دارد گاه آن قدر فریبنده و دل انگیز که مسافر راه اصلی را دچار تردید و اشتباه می کنند.
لازمه ی رهایی از چنین تردیدها، همانا حفظ جهت گیری صحیح و مداوم به سوی هدف و مقصود نهایی است یعنی به سوی خدا، و داشتن نقشه ترسیم شده ای از راه و مسیر. نماز، چیزی جز یک توجه مداوم به خدا و هم طرح و نقشه ای اجمالی از راه اصلی نیست.
زیرا نماز، تأمین کننده ارتباط دائمی و تماس همیشگی مؤمن است با خدا و با مجملی از تفکر اسلامی. بدین گونه آشکار می گردد که تقسیم نماز به وقت های پنجگانه، برای چه و دارای چه اندازه اهمیت است، همچنان که تقسیم غذای جسم، به اوقات مختلف شب و روز.
به نظر می رسد که اقامه نماز،چیزی فراتر از «گزاردن نماز» است. یعنی فقط همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند. بلکه این است که در جهت وسعت نماز، به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد.
گویا برپا داشتن نماز آن است که انسان، با کوششی بایسته، جو/و فضای زندگی خود و دیگران را خداجویانه و خدا پرستانه بسازد. مؤمن با اقامه ی نماز ریشه ی تباهی و فساد و گناه را در خود و محیط می سوزاند.
و انگیزه های درونی و بیرونی گناه را خنثی و بی رنگ می-سازد. و فرد و جامعه را از کارهای زشت و منکر باز می دارد. نماز به انسان جایگاه او را یادآوری می کند حد و حدود او را می شناساند.
به او می فهماند که اگر دانا و عالم هستی، اگر دانشمند و فیلسوف هستی، و اگر هر که هستی، باز عبد و بنده ای. مبادا از حریم خویش پا فراتر نهی.
چرا که در نظام تکوین هر معلولی عبد علت خود بوده و هیچ گونه گسستگی در رشته ی علیت راه ندارد و نه علت از اشراف و افاضه باز می ماند و نه معلول از اطاعت و خضوع سر باز می زند.
و این مفهوم را در چندین نوبت از شبانه روز به او یادآوری می کند تا ریشه های تکبر و غرور و سرکشی بخشکد و مجال جلوه گری نیابد.
آثار معنوی واخلاقی نماز
انسان اسیر محبت و بنده احسان دیگران است، نعمت و نیکی، از هر که باشد، انسان را به مقام سپاس و تشکر میکشد و توجه به نعمتهای بیحساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد میکند.نعمتهای فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسان شروع میشود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آن ها بهرهمند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که «باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(13)»
اگر اندکی چشم بصیرت گشوده و این نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس او را خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمت ها به شمار میرود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(14)
آنچه در این پژوهش از آثار فردی نماز ذکر میشود ما را به این نکته رهنمون میسازد که نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان است که زبان از شکر این نعمت قاصر و عقل از آوردن نمونهای مانند آن عاجز میماند.اینک به بررسی آثار معنوی و محتوایی نماز میپردازیم.
تاثیر و جایگاه نماز در زندگی انسان
1- نماز عامل تأثیرگذار بر اخلاق
بی تردید برخی از پدیدهها تأثیری عمیق در رفتار و شخصیت انسان باقی گذاشته و آینده زندگی انسان را به کلی دگرگون مینماید، هر انسانی به خوبی به خاطر دارد که از چه زمانی و چگونه، سنت و شیوهای را ترک گفته و روش دیگری را پس از مواجهه با خاطرهای برگزیده است.به فرموده قرآن مجید(15)یکی از اعمالی که اخلاق و شخصیت انسان را تحت تأثیر و نفوذ قرار میدهد نماز و مداومت بر این عمل عبادی است(16)
نماز وسیله پرورش فضایل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمان ها دعوت میکند و با فرشتگان هم صدا و هم راز میسازد و او خود را بدون نیاز به هیچ واسطهای در برابر خدا میبیند و با معبود به گفتگو برمیخیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او، مخصوصاً با کمک گرفتن از سورههای مختلف قرآن، بعد از حمد، که بهترین دعوت کننده به سوی نیکی ها و پاکیهاست، اثر قابل ملاحظهای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد(17)
2 – نماز و اخلاص
اگر کسی از مرحله علم و معرفت بگذرد و به مرحله عمل قدم گذارد ولیکن عملش خالص نباشد عبادتش سودی به حال او نخواهد داشت(18)در حقیقتِ قرآن ما به اخلاص در عبادت امر شدهایم آنجا که میفرماید: و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را با اخلاص کامل پرستش کنند.(19) .
نماز به اعمال انسان ارزش و معنا بخشیده و روح اخلاص را در آن زنده میکند، زیرا نماز مجموعهای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه(20)،
در سراسر نماز قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، حتی اگر حرکت یا کلمهای از واجبات یا مستجبات نماز را برای غیر خدا انجام دهیم، نماز باطل میشود و اگر مکان یا زمان و یا حتی قیافه و حالتی که هنگام نماز به خود میگیریم برای غیر او باشد این نماز دارای ارزش نمیباشد(21)
در واقع «عبادت بودن» نماز به این معناست که انسان هیچگونه قصد غیرخدایی نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان همچنان باید ادامه یابد.
و ناگفته پیداست که انسان در لابهلای آن همه زرق و برقها و جاذبههای زیاد اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهی کند و ریسمان معنوی روح خود را با ذات مقدس او گره زند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را بگیرد، ارزش مهمی را به دست آورده(22)
که نامش ملکه اخلاص میباشد و تکرار این عمل در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان پاشیده و روح اخلاص را در او تقویت میکند.
بیجهت نیست که در وصایای امام محمد باقر – علیه السلام – به جابربن یزید جُعفی– آمده است که «الصلاة بیتُ الإخلاص» یعنی «نماز، خانه اخلاص است.( 23) »یعنی پایگاه و مرکز و محل صدور اخلاص به دیگر اعمال «نماز» میباشد.
3 – نماز تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا
روح، اساس، هدف، پایه، مقدمه، نتیجه و بالاخره فلسفه نماز، یاد خداست، «ذکر الله»، ذکری که مقدمه فکر و فکری که انگیزه عمل بوده باشد(24)ذکر بودن یعنی اینکه انسان از یک واقعیتی غافل است اما بعد بوسیلهای از او رفع غفلت میشود که آن به وسیله آگاه کننده و تذکر دهنده را «ذکر» گویند.اولین نکتهای که انسان بوسیله آن متذکر میشود، اولین کلمه واجب نماز یعنی همان «الله اکبر» است(25)
و کسی که خداوند نزدش بزرگ باشد همه چیز را کوچک خواهد دید، همانند کسانی که سوار هواپیما میشوند، همین که به آسمان رفتند، خانههای بزرگ، حتی محلهها و شهرها نزد آنان کوچک است و هرچه بالاتر باشند زمین کوچکتر جلوه خواهد کرد. حضرت امیر المؤمنین – علیه السلام – در نهج البلاغه در بیان صفات متقین میفرماید:
«خدا در جان هایشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند.( 26)
شهید فقید بزرگ مرتضی مطهری نیز در این باره اینگونه می گویند که اصولاً بندگی خدا مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خداست.
و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند. در واقع حقیر را انسان به غلط عظیم میبیند که بندگی میکند.(27).
4 – نماز موجب رویکرد ایزد منان به بنده
خدای متعال، لطف ویژه و اقبال خاصی به نمازگزاران دارد و روی آوردن پروردگار و توجه او به بنده، سبب کمال و سعادت و رستگاری اوست .و زیرا این به معنی آمرزش گناهان، برآوردن حاجات، آباد کردن دنیا و آخرت از یک سو و نزدیکی و تقرب به بارگاه قدس کردگار و محشور شدن با انبیاء و امامان (ع) و برخورداری از لطف و رحمت یزدان و سعادت جاویدان و ابدی و کامروا شدن در دو دنیا از سوی دیگر است(28).
با نگاهی دقیقتر درمییابیم که نماز یگانه عملی است که در نخستین پایه، باعث روی آوردن بنده به سوی کردگار و در مرحله دیگر موجب اقبال ایزد منان به بنده است(29)
که این امر خود باعث باز شدن درهای رحمت و لطف ایزدی و سرازیر شدن رحمت و جلالت او بر بنده میباشد و برای همین اثر معنوی است که اگر انسان به چشم تأمل بنگرد، اشخاصی که با روح و باطن نماز وابستگی پیدا کرده و با آن حقیقت آشنا شدهاند .
موقعی که از نماز فارغ میشوند گویا عرش رحمانی و خصوصیات عالم قدس و ملکوت را سیر کرده و با خاطری مصفا و قلبی پر نور و اندامی با عظمت و جسمی پر از هیبت در نظر جلوهگر میآیند.
مانند آنکه با جسم و روحی کثیف و آلوده به دنیا مشغول نماز گشته و با اندامی منور و قلبی پاک از نماز فارغ میشود و این نیست مگر برای مشمول شدن آنها عظمت و جلالت حضرت کردگار– جل جلاله( 30).
5 – خدایی شدن و تسلیم محض او بودن
نمازگزاری که شبانه روز لااقل پنج بار در برابر ذات مقدس حضرت حق، قرار میگیرد و ارزش سخن گفتن با او را پیدا میکند، تصورات، افکار، کردار و رفتار او، همه خدایی میشود و چیزی برخلاف خواست خدا انجام نمیدهد،مشروط بر اینکه راز و نیاز و نماز او به درگاه پروردگار از جان و دل او سرچشمه بگیرد و با تمام قلب رو به درگاه پاک او آورد در واقع «یعنی خداوند در درون یک نفر دو قلب قرار نداده(31)».
که آن هم جایگاه خداست.این شخص با اقامه نماز به جهان ماوراء طبیعت راه یافته و خود را در محضر خدا مییابد پس دیگر نمیبایست در برابر بت ها و در برابر انسان هایی همانند خویش و جباران و ستمگران، سر خضوع و تعظیم فرود آورد.
او تنها در برابر ذات اقدس خداوند سر تعظیم خم کرده و تسلیم آفریننده جهان است زیرا که از مرتبه مخلوقات دیگر، گذشته و ارزش این معنا را پیدا کرده که با آفریننده بزرگ جهان، خداوند ازلی و ابدی، ارتباط گیرد و با او سخن بگوید .
و در این حال مییابد که زندگی هدفی بالاتر از خوردن و خوابیدن و لذات این جهان دارد(32) لذا در همه حال تسلیم محض اوست و خود را در محضر او مییابد.
6 – استجابت دعا
انسانی که در موقع نماز، دل از همه بریده و روی به درگاه بی نیاز خالق میآورد در نظر خداوند از ارزش خاصی برخوردار است، اگرچه آن شخص معصیت کار بوده و آنچه را مبغوض در نظر کردگار باشد به جای آورد .ولی چون نماز، واسطهای است مُقرِّب و مقبول حضرتش، به تبع نماز در منظر کردگار پسندیده آید و در این صورت دعا او به هدف اجابت رسیده و بر اثر مستجاب شدن دعایش در دنیا و عقبی سعادتمند و کامران خواهد بود(33).
و این اثر معنوی که بعد از نماز برای او به جا میماند او را به این نکته هدایت میکند که بعد از فارغ شدن از هر نماز برای خود و دیگران دعا کند و آخرت خویش را از خدا طلب کند و هشدار برای تارکان نماز است که خود را از خیر دنیا و آخرت و اصلاح امور شخصی و اجتماعی محروم نمودهاند(34).
7 – آسمانی شدن نمازگزار
اگر عمل بالا رفت، عامل نیز بالا میرود، چون عمل از عامل جدا نیست که عمل را در نامهای بنویسند و تنها همان نامه بالا رود، ممکن نیست جان عمل که نیت است از خود انسان جدا باشد .زیرا عمل مانند بخار و دود نیست که از انسان متصاعد شود و خود او باقی باشد بلکه واقعیتی است وابسته به جان آدمی، حقیقتی که منشأ عمل است همواره با صاحب عمل خواهد بود(35) .
همواره اثر از مؤثر ضعیفتر میباشد بنابراین بهتر از هر عمل خیری، انسانی است که آن عمل پسندیده را انجام میدهد حال چگونه ممکن است نماز بالا رود و نمازگزار بالا نرود؟
چون نماز - آن هنگام که با حضور قلب انجام میشود – به آسمان ها راه مییابد و صعود میکند و نمازگزار را نیز آسمانی کرده و او را دارای صفات آسمانیها مینماید.از پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله – در مورد بالا رفتن نماز روایت شده است که:
«هنگامی که نمازگزار نماز را در وقت خودش به جا میآورد نماز بالا میرود، در حالی که نور درخشانی با او همراه است که درهای آسمان را میگشاید تا به عرش میرسد .
پس برای صاحب خود شفاعت کرده و دعا میکند که خدا تو را حفظ کند همانطور که مرا حفظ کردی و وقتی نماز در غیر وقتش به جا آورده میشود چون تاریک است درهای آسمان بسته میماند تا اینکه نماز تباه میگردد.
آنگاه زده میشود به صورت صاحبش و میگوید خدا تو را ضایع کند که مرا ضایع و تباه ساختی.(36) »لذا به جا آوردن شرایط و آداب نماز به نحو شایسته در کیفیت صعود، نتیجه و اثرش نقش به سزایی دارد.
8_ نماز عامل هدایت الهی
انسان درزندگانی خود، به شدت نیازمند هدایت الهی است اگر دست انسان گرفته نشود و در کوره راه های زندگی دنیوی رها شود بیتردید در منجلاب خسران وتباهی از بین خواهد رفت.قرآن کریم، نماز را هدایت واقعی و راهنمای حقیقی به شاهراه زندگی انسانی میداند و در توبیخ بت پرستان و نکوهش عبادت و بندگیِ غیر خدا، پس از هدایت فطری به خداپرستی و بعد از نادیده گرفتن دعوت انبیاء الهی و گرفتار گشتن به نوعی ارتجاع و واپس گرایی از زبان پیامبران (ع) «بگو (ای پیغمبر) که ما چرا خدا را رها کرده و چیزی را مانند بتان که هیچ قادر بر نفع و ضرر ما نباشد .
(به خدایی) بخوانیم و باز به خوی جاهلیت بعد از آنکه خدا ما را هدایت نمود برگردیم تا مانند کسی که فریب و اغوای شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است شویم.
آن را یارانی است که شخص را به سوی خود هدایت میکنند بگو هدایت خدا به حقیقت هدایت است و ما مأموریم که تسلیم فرمان خدای جهان باشیم و (به خلق بگوئیم) نماز به پا دارید و از خدا بترسید که به سوی او محشور میشوید.» (37) .
اینکه هدایت واقعی فقط هدایت پروردگار است با آن بیان قاطع و کوبنده در آن شرایط روحی – اضطراب و حیرت – بیانی به موقع و به جاست و موجب پایان پذیری آن و پیدایش آرامش برای اوست.
در آیه بعدی به این نکته اشاره میکند که تسلیم مطلق و بیقید و شرط خدا شدن و اقامه نماز و اتخاذ تقوی و پارسایی تنها راه حیات بخش و انسان ساز است.پس زندگی تحت هدایت پروردگار از آثار اقامه نماز میباشد.
در یک چنین زندگی همه چیز رو به راه و بر وفق مراد دیده میشود، گویندهای که تحت هدایت پروردگار است اندیشه و زبانش هدایت شده کار میکنند، حقایق از دلش جوشیده و بر زبانش جریان مییابد.
نویسندهای که تحت هدایت اوست، امداد او را در مداد خود مییابد و خلاصه به هر کار و به هر جا که روی میکند با درهای باز مواجه شده و الطاف خداوند را آشکار و عیان میبیند برخلاف کسانی که خدا آنان را به خود واگذاشته است.
و به خاطر پشت کردن به دعوت خدا و یارانشان و اعراض از ذکر او و ترک نماز، در معیشت ضنک و زندگانی تنگ به سر میبرند(38)و به هر طرف روی میکنند با درهای بسته روبرو شده و زندگیشان در لذات دنیا خلاصه و از چراغ فروزان و پر فروغ نماز محروم میشوند.
9 – نماز عامل رهایی از وسوسهها و تجریهای شیطان
علی رغم اهمیت فراوانی که فریضهی مهم نماز در میان عبادات و احکام شرعی دارد اهتمام مسلمین به آن و ابعاد گوناگونش اندک است. ابلیس و تمامی شیطان صفتان در طول تاریخ بر آن بودهاند که صورت و محتوای این عبارت بزرگ را از جوامع اسلامی محو نمایند .و در این ارتباط به هر اقدامی دست آلودهاند چرا که سلطه خود را در گرو از میان برداشتن این فریضه با عظمت میدانند(39)
پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرمایند : «همواره شیطان از فرزندان آدم در ترس و وحشت است تا آن زمان که او در انجام نمازهای پنجگانه دقت داشته باشد پس آنگاه که آن را تضییع کند شیطان جرأت مییابد و او را به آلودگی و گناهان بزرگ میافکند.(40)»
نمازی که در اول وقت و با حفظ شرایط آن به جا آورده شود و آداب و سنن آن به خوبی ادا گردد، بزرگترین عامل شیطان زدایی بوده و هرگز شیطان نمیتواند بر چنین شخص متعبد و پاک، نفوذ کند.
حتی در دم مرگ که شیاطین برای از بین بردن ایمان و عقیده پاک مؤمنین به سراغشان میآیند ملک الموت از حق آنان دفاع مینماید. »
بنابراین از آن جهت که نماز مزاحم نفوذ و سلطه شیاطین است، آنان نیز به جد با اقامه و بر پایی آن در ستیزند. درک این حساسیت باید درجه اهتمام به این فریضه را افزایش دهد تا در جوامع اسلامی و ملت های مسلمان شاهد این همه شیطان گرایی نبوده و انسان ها تحت لوای خدای رحمان قرار گیرند.
10- نماز جبران گناهان گذشته
هجوم و تلاش های شیطان و نفس، وجود جاذبههای گوناگون که برای انسان پدید میآید، موجب بروز اشتباهات و گناهان پیاپی برای او میشود.این نحوه ارتباط بین خالق و مخلوق و این سرکشی و طغیان بنده که علی رغم ضعف و نیاز، با خالق مهربان خود به مخالفت برمیخیزد، اگر بدون تدارک و انعطاف ادامه یابد و جبران نشود.
هرگونه امیدی را نسبت به آینده منتفی می نماید و فاصله را، لحظه به لحظه بیشتر میگرداند و انسان را مستحق عقاب و غضب خداوند متعال میسازد. اگرچه انسان، جاهلانه و بی اعتنا، دوری از دریای رحمت حق را انتخاب میکند .
اما هرگز خدای کریم و حلیم که به یکایک بندگان، محبتی فراتر از محبت پدر و مادر به فرزندان دارد به چنین جدایی قهرآمیزی رضایت نمیدهد و او را برای حضور بر سر سفره آشتی فرا میخواند.
و در قالب اذکار نماز به گفتگوی محبت آمیز با خود فرا میخواند(41) و با بیانی سراسر مهر و امید در قرآن میفرماید «و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پا دارید و نیز در ساعت تاریکی شب که البته (خوبی) نیکوکاری های شما، (زشتی و ) بدکاریهایتان را نابود میسازد.
این یادآوری است برای اهل ذکر.( 42) .یاد خدا و ارتباط مستمر با اوست که انسان را از غفلت نجات بخشیده و هر لحظه متوجه خدا میکند و به فرمایش استاد شهید مطهری (ره):
«به هر اندازه که انسان به یاد خدا باشد کمتر معصیت میکند، معصیت کردن و نکردن دایر مدار علم نیست، دایر مدار غفلت و تذکر است، به هر اندازه که انسان غافل باشد یعنی خدا را فراموش کرده باشد بیشتر معصیت میکند و به هر اندازه که خدا بیشتر به یادش بیاید کمتر معصیت میکند.(43 )»
از نظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریک کننده و کدورت آور بر دل آدمی باقی میگذارد و در نتیجه میل و رغبت به کارهای نیک و خدایی کاهش یافته و رغبت به گناهان دیگر افزایش مییابد.
از سوی دیگر عبادت و بندگی و به یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش میدهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون میکند و از میل به شر و فساد و گناه میکاهد، یعنی تیرگیهای ناشی از گناهان را زایل کرده و میل به خیر و نیکی را جایگزین آن میسازد(44).
نماز وسیله شستشوی گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چنانچه در حدیثی نقل شده که پیامبر اکرم (ص) از یاران خود سؤال فرمودند که:
«اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او میماند؟
در پاسخ عرض کردند: نه فرمود: نماز درست مانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نماز میخواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان میرود.»
بنابراین، باید همانگونه که لباس و تن خود را از آلودگیها و ناپاکیها شسته و پاکیزه میکنیم، دل و جان و روح خود را که به هوس های تحریک شده و لجام گسیخته، خود خواهیها و چشم و هم چشمیهای برانگیخته.
غرور ناشی از پیروزی و کامیابی و یا عقده روانی ناشی از شکست و ناکامی و به دنبال آن حسد و کینه و انتقام ... آلوده شده را در چشمه صاف و زلال الهی یعنی نماز شستشو داده و خود را به خدا، سرچشمه پاکی و کمال، نزدیک سازیم(45).
1- نماز سدی در برابر گناهان آینده
نماز نه تنها در جبران گناه و پوشیده شدن آن نقش دارد بلکه میتوان از آن به عنوان سدی در برابر گناهان آینده نام برد چرا که روح ایمان را در انسان تقویت کرده و نهال تقوی را در دل او پرورش میدهد .و دو عامل «ایمان» و «تقوی» نیرومندترین موانع در برابر گناه میباشد و این همان نکتهای است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «آنچه را که از کتاب آسمانی قرآن بر تو وحی شد بر خلق تلاوت کن و نماز را (که بزرگ عبادت خداست) .
به جای آر که همانا نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز میدارد و همانا ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه میکنید آگاهست.( 46) .
»آیه شریفه نشانگر این نکته ظریف و انسان ساز است که فرمان نماز و انجام شایسته و بایسته آن لطف و مهر خدا به انسان است چرا که نماز به انسان نیرو و توانی میبخشد که به گناه و زشتی،که نه خرد سالم آن را میپسندد .
و نه دین و آیین آسمان و درست، نزدیک نشود.به بیان برخی از بزرگان و فرزانگان نماز بسان نگهبانی خردمند و مراقبی دلسوز است که با گفتار شایسته و پندآموز خود از انحراف نمازگزار به سوی ظلم و گناه جلوگیری میکند.
زیرا نماز عبادتی است که در تمام حالاتش از قیام و رکوع و سجود و تشهد و سلام و سایر خصوصیات آن انسان را به یاد خدا وادار کرده و از نیت تا سلام به مقام عظمت حضرتش تذکر میدهد.
وقتی تکبیر میگوید خدا را از همه چیز برتر و بالاتر میشمرد سپس به یاد نعمت های او افتاده،حمد و سپاس اوگفته واو را به رحمانیت و رحیمیت می ستاید آنگاه به یاد روز جزای او افتاده، اعتراف بندگی او را کرده و فقط از او یاری میجوید و صراط مستقیم را از او میطلبد.
و از راه کسانی که مورد غضب الهی قرار گرفته و گمراه شده اند به خدا پناه میبرد(47).
لذا در قلب چنین فردی جنبشی به سوی حق و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پدید میآید و اگر شخصی علاوه بر توجه و عمل به آداب ظاهری نماز دارای روح خشوع و خضوع و توجه کامل به حضرت حق شد.
با ادا کردن فریضه نماز، غرق در دریای بی کران ذکر او شده و در این مقام، موجی از معنویت و عظمت و سطوت خالق در قلب او پیدا میشود که سد نیرومندی در برابر گناه محسوب میشود. به خصوص که این عمل چند بار در شبانه روز تکرار میگردد، هنگامی که صبح از خواب برمیخیزد در یاد او غرق میشود.
در وسط روز زمانی که سرگرم زندگی مادی و در اوج گرفتاری های دنیوی است ناگهان، صدای تکبیر موذن را شنیده، برنامه خود را قطع و به درگاه او میشتابد و حتی در پایان روز و آغاز شب، پیش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نیاز کرده و دل را مرکز دریافت انوار او میسازد.
در واقع برتری نماز و ذکر خدا به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب شده و مایه حیات قلوب و بیداری دلهاست.
12- نماز شیرین کننده تلخی آزار دهنده مرگ
توجه به مرگ و عوالم بعد از آن و بر پایی قیامت آثار و برکاتی در زندگی انسان دارد که میتواند او را از ورطه نابودی و هلاکت برهاند. وقتی فرد دریابد که دنیا فانی است .و به زودی به سرای دیگری که باقی است، منتقل شده و باید حساب تک تک اعمال و افعال خود را پس بدهد خود را به یک دست گیرنده و پناه دهنده محتاج میبیند و چون پناه دهنده و دادرسی جز معبود یکتا نمییابد به سوی نماز حرکت کرده تا خود را به مقام قرب او نزدیکتر کند(48).
و نماز او را برای روز واپسین و جوابگویی در مقابل حضرت حق - جل و أعلی – تمرین میدهد. انسانی که هر روز پنج نوبت در عرصه محشر حضور مییابد و متذکر میشود، دیگر مرگ و انتقال به سرای دیگر برای او تلخ و شکنجهآور نیست .
بلکه نماز، تلخی، تلخترین چیز، یعنی مرگ را به حلاوت تبدیل ساخته و کاری میکند که مرگ برای انسان جشن باشکوهی جلوه کند که به دیدار و ملاقات حضرت محبوب نایل میآید.
از سوی دیگر چنین نمازی که انسان خود را در محضر رب الارباب میبیند چنین باوری را در نمازگزار ایجاد میکند که در قیامت مورد لطف و رحمت الهی قرار خواهد گرفت زیرا که در احادیث آمده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«یعنی هر که بر نماز خود محافظت کند روز قیامت دارای نور و دلیل است و باعث نجات او در روز قیامت میباشد.»(49) و با وجود این اثر معنوی دیگر از مرگ نمیهراسد.
آثار و عواقب ترک نماز
تـرک نماز در دنیا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قیامت, اهل بهشت از دوزخـیـان مى پرسند: چه چیزى شما را روانه جهنم کرد؟ یکى از پـاسـخ هایشان این است که ما پاى بند به نماز نبودیم.( 50) .در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند; یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گوید: واى بر آنان(51).رسـول خدا(ص) فرموده است: هرکه عمدا نماز را ترک کند, از اسلام خارج شده و کافر است.).
در جـایـى دیـگر مى فرماید: (مرز بین بنده خدا و کفر, ترک نماز است.)( 52)هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.
نتیجه:
در پایان باید خاطر نشان شویم که اگرچه در این نوشتار، سخنان گزیده و پرمغز بسیاری از ائمه معصومین علیهم السلام و نیز متفکران و صاحب نظران دینی، در راه روشن ساختن حقیقت و حکمت نماز، بیان نمودیم.اما با این همه باید گفت که بیان جایگاه بلند پایه این فریضه بزرگ الهی؛ اهمیت و ابعاد تاثیر گذاری این عبادت در زتدگی انسان ها در مختصر نوشته ای اینچنینی نمی گنجد. زیرا همانطور که می دانیم، در قرآن بیش از 102مرتبه در مورد وجوب، احکام و آثار نماز سخن به میان آمده و این نشانگر درجه اهمیت آن می باشد.
اما باید گفت که از مطالب نوشته حاضر چنان نماین گشت که، نماز معبر اصلی برای سلوک انسان در راهی است که ادیان الهی در برابر آدمی نهاده اند تا بتواند از آن به هدف و غایت اصلی حیات یعنی رستگاری وخوشبختی دنیا و آخرت دست یابد.
در واقع، نماز اولین قدم سلوک الی الله می باشد. لحظاتی که انسان از دنیای پرغوغا و فریبنده فارغ می شود و به کرانه سراسر آرام و معنوی نماز، گام می گذارد، در حقیقت به فضایی پاک و نورانی وارد شده که همانندی برای آن نیست. نماز، ستایش خدا و تامل در صفات متعالی او است.
نماز اگر با توجه و خشوع خوانده شود، افق دید انسان را از زندگی معمولی فراتر می برد و او را به نیکی ها متمایل می کند. انسان نمازگزار در پیشگاه خدا، پیشانی بر خاک می ساید و با ابراز بندگی به درگاه حق تعالی، عظمت و شکوه او را ارج می نهد.
انسان، نماز را چند بار در شبانه روز تکرار می کند. نمازگزار هنگام صبح، زندگی را با یاد خدا و طلب یاری از او دوباره آغاز می کند. هنگام ظهر، با صدای تکبیر موذن، دور از درگیری ها و مشغله روزانه، برای دقایقی در چشمه سار نماز، روح را شستشو می دهد.
در پایان روز و آغاز شب نیز دل را با این فریضه الهی، مرکز انوار معرفت می سازد تا شب را در آرامشی معنوی و سرشار از رضایت سپری کند.
نماز از آنجا که اولاً سلامت و تعالی اخلاقی و معنوی به افراد جامعه می بخشد و ثانیاً از آن رو که با شکل و محتوای ویژه خود نمازگزار را به انضباط می کشاند و از بیهودگی نجات می دهد.
به حق باید یکی از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعی شناخته شود. اگر نماز با حضور و از سر شوق و در هنگام فضیلت در میان مردمی رواج پیدا کند، فضایلی از این قبیل، دستاوردهای قطعی آن مردم خواهد بود پس از خداوند بزرگ بخواهیم که همه ما را از نمازگزاران واقعی قرار دهد.
* دبیر و کارشناس علوم تربیتی اداره آموزش و پرورش شهرستان پاوه
** دبیر و معاون پرورشی مدرسه راهنمایی شهرستان مریوان
*** دانشجوی دکترای جغرافیای طبیعی دانشگاه اصفهان
پی نوشت:
1.خزائلی، 1384: 338
2. راشدی ، 1384 ،ج 1 : 65 .
3.خمینی، 1359،ج 1: 23.
4.سوره جن(72)، آیه 14
5.پاینده، 1384، حدیث 1878
6.پاینده، 1384، حدیث 1874
7.پاینده، 1384، حدیث 1878
8.طبرسی،1380، ج7 : 447
9.پاینده، 1384، حدیث 1877.
10.پاینده، 1384، ح 1098
11.نراقی،1384: 668
12.خمینی، 1359،ج 1: 30.
13.سوره قریش (106)، آیه 3 تا 5.
14.قرائتی، 1369: 12 و 41 و 42
15.سوره المعارج (70)، آیات 19 تا 22
16.(رضوانطلب، 1381: 43
17.دزفولی، 1387: 23.
18.راشدی، 1384، ج 1: 180.
19.سوره بینه (98)، آیه 5.
20.عزیزی، 1376: 87
21.رساله مرجع، نظر امام خمینی (ره)،1381: 357
22.قرائتی، بی تا: 49 - 48
23.مجلسی، بی تا، ج 82 ص209، ح 19، س 4، ج 78: 183، ح 8
24.عزیزی، 1376: 85
25.حائری شیرازی، 1374، 4 - 3.
26.دشتی، 1379، خطبه 193: 402
27.مطهری، 1377: 97
28.نهاوندی، 1331: 65.
29.حسن راشدی، 1384، ج 2: 201
30.نهاوندی، 1331: 55
31.سوره احزاب (33)، آیه 4
32.جمعی از نویسندگان، 1353، ج 1: 43
33.نهاوندی، 1331: 56
34.وحیدی، 1384: 232
35.جوادی آملی، 1380: 120
36.دیلمی، 1398ه.ق، ج 1 و 2: 190
37.سوره انعام (6)، آیه 72 - 71.
38.راشدی، 1384: 178
39.رضوان طلب، 1381: 81
40. مجلسی، بی تا، ج 82: 202
41.رضوانطلب، 1381: 36 - 35
42.مطهری، 1377: 85.
43.سوره هود (11)، آیه 114
44.مطهری، 1354: 96
45.بهشتی، 1354: 6
46.سوره عنکبوت (29)، آیه 45.
47.صدر السادات دزفولی، 1378: 13.
48.راشدی، 1384، ج 2: 141 - 140
49.متقی هندی،1401 ه.ق ، ج 7، ح 18971
50.مدثر (74) آیه43
51.ماعون (107) آیه4
52.پاینده، 1384، روایت 1098.
کتابنامه:
- بهشتی، سید محمد حسین، (1354)، نماز چیست، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- پاینده، ابوالقاسم(1384)، نهج الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبیا، چاپ دوم.
- جوادی آملی، عبدالله، (1380)، حکمت عبادات، تنظیم حسین شفیعی، قم، اسراء، چاپ چهارم.
- حایری شیرازی، محی الدین، (1374)، نماز، قم و تهران و مشهد، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم.
- خزائلی، محمد، (1384)، احکام قرآن، تهران، انتشارات دنیای دانش، چاپ 1.
- خمینی، روح الله، (1359)، پرواز در ملکوت، جلداول، تهران، انتشارات نهضت زنان مسلمان.
- دشتی، محمد، (1379)، ترجمه نهج البلاغه، قم، پارسیان.
- دیلمی،حسن بن محمد، (1398ه.ق)، ارشاد القلوب،بیروت، موسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم.
- راشدی، حسن،(1384) نمازشناسی، جلداول، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ نهم.
- رضوانطلب، محمد رضا ، (1381)، پرستش آگاهانه، تهران و مراکز ستاداقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم.
- صدرالسادات دزفولی، سید کاظم، (1378)، اهمیت نماز و وجوب آن از دیدگاه قرآن و حدیث اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام-، تهران، کتابخانه صدر.
- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن(1380)، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،16جلدی،علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- عزیزی، عباس،(1376)، سلامت روح، نماز و عبادت در تفسیر نمونه، قم، نبوغ، چاپ دوم.- مجلسی، محمد باقر ،(بی تا)، بحارالانوار،110 جلدی، تهران، المکتبه الاسلامیه.
- متقی هندی، علاءالدین علی، (1401ه.ق)، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت، الرساله.
- مطهری، مرتضی، (1354)، سیری در نهج البلاغه، قم، صدرا.
- مطهری، مرتضی، (1377)، گفتارهای معنوی، تهران و قم، صدرا،چاپ هجدهم.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، (1353)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم.
- موسسه مطالعاتی منتظران موعود (عج)، (1381)، رساله توضیح المسایل محشی امام خمینی (ره) شش مرجع، مشهد، بارش.
- فرید نهاوندی، محمد، (1331)، رموز نماز، مشهد، چاپخانه خراسان.
- قرائتی، محسن(1369)، راز نماز، برای جوانان، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی.
- قرائتی، محسن، ( بی تا)، یکصد و چهارده نکته درباره نماز، بی جا، ستاد اقامه نماز.
- نراقی، احمد، (1384)، معراج السعادة،قم، قائم آل محمد، چاپ دوم.
- وحیدی، محمد، (1384)، دانستنی های لازم از نماز، قم و تهران و مشهد و سراسر کشور، بوستان کتاب، چاپ اول.
- قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای
سوره مبارکه جن(72)، سوره مبارکه قریش (106)، سوره مبارکه المعارج (70)، سوره مبارکه بینه (98)، سوره مبارکه احزاب (33)، سوره مبارکه هود (11)، سوره مبارکه عنکبوت (29)، سوره مبارکه انعام (6)، سوره مبارکه مدثر (74)، سوره مبارکه ماعون (107).
نویسندگان:
بهروز احمدی*
فیروز احمدی**
عبدالمجید احمدی***
منبع:راسخون
*این مقاله در تاریخ 1401/11/13 بروز رسانی شد.
بهروز احمدی*
فیروز احمدی**
عبدالمجید احمدی***
منبع:راسخون
*این مقاله در تاریخ 1401/11/13 بروز رسانی شد.