عوامل کنترل غريزه جنسي در دوران کودکي
آشنايي با نيازها و چگونگي ارضاي صحيح آن ها از عوامل مؤثر در کنترل فردي غريزه جنسي مي باشد و تربيت و جهت دهي صحيح آن ها بايد از کودکي آغاز شده و به تدريج متناسب با نياز تکامل يابد.شکوفايي نيازهاي مختلف در اوقات متفاوت حاصل مي شود. در اين ميان نياز جنسي در سنين نوجواني و جواني به شکوفايي مي رسد و در اين دوران بيشترين نياز به کنترل آن ديده مي شود، ولي نمي توان از نهفتگي آن در دوران کودکي صرف نظر نمود.
براي پيش گيري، توجه به اين دوران نيز داراي جايگاه خاصّي مي باشد، لذا در ابتدا به عوامل کنترل اين غريزه در دوران کودکي نظر افکنده، سپس به دوران نوجواني و جواني که اوج آن است پرداخته و روش هاي مقابله با آن را بررسي مي نماييم.
تربيت مطابق با هويت جنسي
کودک از بدو تولّد نسبت به محيط اطراف شناخت پيدا مي کند و رفتار اطرافيان در اين شناخت مؤثر است. چنانچه رفتار اطرافيان مناسب جنس کودک بوده و مطابق فرهنگ صورت پذيرد، رفتارهاي بعدي کودک را به گونه اي صحيح شکل خواهد داد.به عنوان مثال پوشش دخترانه براي دختران و لباس پسرانه براي پسران، رفتاري متناسب با جنس آنان بوده و هويت جنسي آنان را شکل مي دهد.
هويت جنسي مبني بر اين که کودک خود را به عنوان زن يا مرد بشناسد، تأثير بسزايي در رفتارهاي آينده او خواهد داشت، چرا که محيط، از هر جنس رفتار متناسب با همان جنس را طلب مي کند. (1)
رهنمودهاي اسلام بر اين نکته تأکيد دارد که پرورش کودک بر طبق ويژگي هاي جنسي او صورت پذيرد تا زمينه ي رشد و کمال وي فراهم آيد.
کودک به تدريج آنچه را دين و جامعه براي او مناسب مي داند، از محيط اطراف خود مي آموزد و در صدد پذيرش آن ها بر مي آيد.
چنانچه آموزه هاي دين و جامعه همراه باشد و خانواده نيز بر همين آموزه ها باور داشته و تأکيد بورزد، کودک با کم ترين تعارض، مسائل را آموخته و در صدد پذيرش و ايفاي نقش، طبق آن ها بر مي آيد، ولي چنانچه تعارضاتي در اين زمينه بين خانواده و جامعه وجود داشته باشد، تربيت با مشکلاتي همراه خواهد شد.
آموزه هاي ديني در تربيت جنسي کودکان
دين اسلام بر اصل تربيت تأکيد بسيار دارد و تربيت فرد را از زمان تولّد مورد دقّت قرار مي دهد و حتي بر عوامل مؤثر در جنين (2) و قبل از آن نيز هشدار مي دهد، (3) اما آنچه در اين جا مدّنظر است تربيت صحيح جنسي کودک بر اساس مسائل ديني است.مهم ترين دوران تربيت، زمان کودکي است که در محيط خانه صورت مي پذيرد. چنانچه مراقبت هاي لازم در منزل و محيط بيرون صورت پذيرد، کودک ضمن آشنايي تدريجي با هويّت جنسي خود، آشنايي اجمالي به مسائل جنسي پيدا مي نمايد، ولي بايد توجه داشت از بيدارسازي و تحريک غريزه جنسي در کودک پرهيز شود.
الف) پرهيز از بيدارسازي غريزه جنسي
اسلام خواستار تعديل در مسائل جنسي است و آگاه سازي کودکان در اين زمينه را توجيه نمي نمايد؛ هر چند مکاتبي که تحت نفوذ فرويديسم قرار گرفته اند، آموزش جنسي کودکان را جزو برنامه هاي آموزشي خود قرار مي دهند و برخي ديگر، در مقابل اين گروه به سختي با هرگونه آشنايي کودکان مقابله نموده و مسائل جنسي را در نظر کودکان امري زشت معرفي مي نمايند که اين مطلب نيز در آينده فرزندان را دچار مشکلات جنسي مي نمايد.توصيه ي اسلام در رابطه با مسائل جنسي، عدم مواجهه ي کودکان با اين گونه مسائل است تا هيچ گونه سؤال يا مشکلي در اذهان آن ها ايجاد نشود.
راهکار قرآن: در قرآن کريم به صراحت ارتباط و خلوت زناشويي زن و شوهر مطرح گرديده و در مورد کيفيت ارتباط و رفت و آمد فرزندان در اين زمينه دستورهاي مقدماتي براي جلوگيري از انحرافات کودکان داده شده است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَحينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِن الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلاَ عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الآيَاتِ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكِيمٌ»؛
اي کساني که ايمان آورده ايد! بايد غلام و کنيزهاي شما و کساني از شما که به [سن] بلوغ نرسيده اند سه بار [در شبانه روز] از شما کسب اجازه کنند؛ پيش از نماز بامداد و نيم روز که جامه هاي خود را بيرون مي آوريد و پس از نماز شامگاهان. [اين] سه هنگام برهنگي شماست؛ نه بر شما و نه بر آنان گناهي نيست که غير از اين [سه هنگام] گرد يک ديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد]. خداوند آيات خود را اين گونه براي شما بيان مي کند، و خدا داناي سنجيده کار است. (4)
در اين آيه ي شريفه سه وقت مخصوص براي خلوت زن و شوهر بيان شده و رفت و آمد کودکان در اين اوقات (5) محدود گرديده، به گونه اي که در صورت نياز بايد با اجازه به اتاق والدين خود وارد شوند.
در آيه ي شريفه کسب اجازه از والدين بر کودکان واجب شده است. اين نشان گر اين مطلب است که بر والدين لازم است که از کودکي اين گونه مسائل را به فرزندان خود بياموزند و به آن ها بفهمانند که نبايد بدون اجازه در اين اوقات وارد اتاق والدين شد، چرا که وقت درآوردن لباس معمولي و در بر کردن لباس خواب بوده و ممکن است کودکان با صحنه هاي نامناسب روبه رو شوند و چنانچه به دليل وابستگي فرزندان به والدين، کودکان خواستار ورود به اتاق والدين شوند، حتماً از قبل اجازه بگيرند.
اين آيه ي شريفه نهايت دقّت والدين را به امور جنسي از ابتداي تولّد مي رساند؛ زماني که هنوز هيچ تکليفي بر کودک بار نشده و متوجّه مسائل پيرامون خود نمي باشد، چرا که اين مسائل درضمير ناخودآگاه کودک ضبط گرديده و در آينده با مواجهه با مسائل گوناگون تداعي معاني گرديده و موجبات انحرافات آتي او را فراهم مي سازد.
راهکار روايات: عواملي موجب تحريک و بيدارسازي غريزه جنسي پيش از موعد در کودکان مي گردد که بايد از آن ها پرهيز نمود تا کودک در مسير طبيعي خود رشد و نمو پيدا کند.
يکي از عوامل محرّک غريزه ي جنسي، تماس جنسي و احساس لذّت جنسي در کودکان مي باشد که ممکن است از طريق بوسيدن و يا تماس آلت جنسي و يا حتي تماس بدني ايجاد شود.
براي پيش گيري از ايجاد لذّت هاي جنسي در کودکان بايد ارتباط آنان با نامحرم محدود گرديده و از تماس هاي لذّت بخش جنسي پرهيز نمود. اين نحوه ارتباط مي تواند با بزرگ سال يا کوچک سال صورت پذيرد.
امام صادق عليه السلام در اين رابطه به مردي که دختر بچه نامحرم شش ساله اي را نگهداري مي کرد، سفارش نمود: که او را در دامن خود قرار ندهد و او را نبوسد. (6) و اين حاکي از آن است که ارتباط دختر بچه با مرد نامحرم، برانگيزاننده ي لذّت هاي جنسي در کودک است.
تحريک هاي جنسي گاه کودک را به سمت لذّت هاي جنسي سوق مي دهد، لذا در روايات نه تنها از بوسيدن کودکان توسط افراد نامحرم نهي شده است، نسبت به بوسيدن نامحرمان توسط کودکان هشدار داده شده است، (7) البته در روايات اين نهي از لحاظ سني براي دختران مقدم بر پسران نقل شده است و اين امر شايد به علت بلوغ جنسي زودتر دختران نسبت به پسران باشد.
شايد به نظر برسد تنها تماس نامحرم با کودک موجب تحريکات جنسي مي گردد، ولي از برخي روايات برمي آيد که حتّي تماس هم جنس نيز ممکن است در کودک ايجاد شهوت نمايد، لذا تماس نامشروع مادر با بدن دخترش ( خصوصاً عورت جنسي ) از وقتي که به سن شش سالگي رسيد، نوعي از زنا محسوب مي گردد. (8)
مسئله ديگر که بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله خواب کودکان و قرار نگرفتن آن ها در يک رختخواب است. چرا که بسياري از مسائل تا زماني که کودکان به خواب نرفته اند ممکن است، در زير يک بستر روي دهد؛ مثلاً تماس هاي تصادفي و يا وجود زمينه هاي قبلي ممکن است کم کم موجبات انحرافات جنسي را فراهم آورد، لذا شايسته است از سنين کودکي بسترهاي کودکان از يک ديگر جدا باشد و چنانچه بسترهاي کودکان يکي است بهتر است از سنين شش، (9) هفت (10) سالگي و حدّاکثر تا ده (11) سالگي از هم جدا گردند وگرنه با رسيدن به بلوغ جنسي موجبات تحريک در آن ها فراهم مي آيد.
تشخيص زمان جداسازي بسترها به عهده والدين است که بر اساس شناخت ايشان نسبت به کودک و جنسيت کودکان و عوامل محرک تغيير مي نمايد.
پدر و مادر بايد رفتارهاي فرزندان را زير نظر داشته و نسبت به اعمال و رفتار آن ها دقّت کافي از خود نشان دهند و با برخوردهاي مناسب زمينه تربيت صحيح جنسي آن ها را فراهم آورند و در صورت مشاهده ي انحرافاتِ هر چند کوچک با مراجعه به افراد داراي تخصص از رهنمودهاي ايشان براي رفع مشکلات بهره گيرند.
ب) آشنايي اجمالي با مسائل جنسي
آشنايي تدريجي جنسيت در کودک سؤالاتي را در ذهن او به وجود مي آورد؛ به خصوص در صورتي که متوجه تفاوت جنسي خود با جنس مخالف شود.در مقابلِ سؤالات جنسي کودک نمي توان بي توجّه بود يا به آن ها پاسخ بي ربط داد، چرا که در آينده صحّت و سقم اين پاسخ ها در سير مسائل جنسي مؤثّر است. پاسخ هاي بي ربط پدر و مادر، موجب سردرگمي طفل گرديده و در آينده نيز با دريافت پاسخ صحيح موجب بي اعتمادي نسبت به والدين خواهد شد. کودکان را بايد به صورت تدريجي و خيلي آرام با مسائل جنسي همراه با حجب و حيا آشنا نموده و در اين رابطه از جادّه ي شرم و حيا خارج نشد. (12)
الگوي جامع، در اين زمينه نحوه ي عمل کرد قرآن کريم و روايات مي باشد که در عين بيان مطالب مهم و اصلي از جادّه حقيقت فراتر نرفته و مسائل را بدون تحريک جنسي بيان مي دارد؛ مثلاً در مورد زشتي آشکار شدن عورت به داستان آدم عليه السلام و حوا اشاره مي نمايد: «بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا»؛ (13) بدي هاي [برهنگي هاي] آن ها برايشان آشکار شد. تلويحاً آشکار شدن عورت جنسي را براي انسان نازيبا جلوه مي دهد و يا نزديکي و انعقاد نطفه و وضع حمل را به شکلي ساده و ابتدايي بدون باز کردن مسئله بيان مي دارد: «فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا»؛ (14) چون آدم، همسر خود را در آغوش گرفت، همسر آدم احساس حملي خفيف نمود و با آن مدتي سر کرد و همين که سنگين شد، به درگاه خدا نيايش کردند.
هم چنين مسائل ديگري را با بيان داستان هاي آموزنده از قبيل عدم انحراف حضرت يوسف عليه السلام در لحظات بحراني نوجواني، پاکي حضرت مريم عليها السلام، کيفيّت حاملگي مريم و وضع حمل ايشان و ساير موارد، (15) درس هاي خوبي براي کيفيت برخورد و بيان مسائل جنسي با کودکان است.
يکي ديگر از راه هاي آشنا کردن کودکان با مسائل جنسي کمک گرفتن از احکام ديني براي آموزش مسائل جنسي بدون تحريک کودک مي باشد. در اين زمينه مي توان به تدريج کودک را با جنسيّت خود آشنا کرده و تفاوت او را با جنس مخالف به صورت نه چندان صريح بيان نمود و احکام اسلام در مورد روابط محرم و نامحرم، زن و شوهر، چگونگي روابط فرزند با والدين، غسل و تيمم را به تدريج براي کودکاني که نزديک سن بلوغ هستند، بيان نمود تا هم زمينه اي براي آگاه سازي آن ها فراهم گردد، و هم کودک از راه هاي صحيح به مسائل مورد نياز دست پيدا کند.
با توجه با اين که حس کنجکاوي در کودکان آن ها را به دنبال اين مسائل مي کشاند، مي توان با آموزش احکام و کتاب هاي اسلامي او را به تدريج به آشنايي کامل در نوجواني سوق داد؛ بدون اين که انحرافي دامن گير او شود.
شناخت عوامل کنترل در نوجواني و بزرگ سالي
کنترل در دوران نوجواني و جواني و بعد از آن، نيازمند آشنايي با عوامل متعددي است که هر کدام در جايگاه خود مهم و حساس مي باشد. عدم آگاهي فرد و اطرافيان نسبت به هر يک از اين امور مي تواند در همان زمان يا در زمان بعد مشکلاتي را به وجود آورده و گاهي صدمات جبران ناپذيري را در پي داشته باشد.بنابراين شناخت حالات نوجوان و جوان، آشنايي با نحوه ي برخورد با آنان، کيفيت آموزش هاي مختلف و ... همه از لوازمي است که براي کنترل اين غريزه، لازم به نظر مي رسد.
شناخت حالات جسمي و روحي نوجوان و جوان
دوران نوجواني به دليل تغييرات هورموني با تغييرات جسمي و حالات گوناگون همراه مي باشد. در اين دوره غرايز انساني به حدّ شکوفايي رسيده و عواطف انساني در حدّ اعلا بروز مي نمايند. چنانچه نوجوان تحت تأثير غرايز و عواطف بوده و عاملي براي مهار او وجود نداشته باشد، احساساتش او را به هر سوي کشانده و او را دچار مسائل بحراني مي نمايند، لذا در روايات اين دوره به شعبه اي از جنون (16) نام گذاري شده است. ولي چنانچه نوجوان تحت تأثير مسائل اخلاقي از طريق تعقّل، مهار غرايز و عواطف را در دست بگيرد، مي تواند از اين مرحله بحراني به سلامت گذر کرده، در همان دوران و پس از آن، از ثمرات مطلوب اين دوره بهره مند گردد. (17)کسب فضيلت هاي اخلاقي، متأثّر از تربيت خانوادگي و اجتماعي است و چنانچه اين روحيّه در نوجوان تقويت شود، آمادگي نوجوانان براي پذيرش فضيلت هاي اخلاقي، موجب تجلي اخلاق و معنويّت در ايشان خواهد شد. (18)
دوران نوجواني به دليل دگرگوني ها و تغييراتي که در آن حاصل مي گردد، يکي از مشکل ترين دوران هاي تربيتي است و تربيت جنسي در اين دوران از حساسيّت ويژه اي برخوردار است. (19)
آماده سازي نوجوان براي پذيرش و گذر از اين مرحله، نيازمند آگاه سازي و برخورد صحيح با او مي باشد تا ضمن دريافت علت هر چيز، نحوه ي برخورد با مشکلات را دريافته و راحت تر با مسائل کنار آيد.
آگاهي نوجوان از عوارض بلوغ
سنين نوجواني توأم با تغييرات مداوم و پرتحرک است و اين تغييرات، نوجوان را با مسائل جديد روبه رو مي سازد.نوجوان در اين سن بايد از تغييرات جسمي و فيزيولوژيکي بدن خود آگاه باشد تا در برخورد با مسائل گوناگون دچار سردرگمي و تحير نگردد. چنانچه نوجوان از تغييرات هورموني و عوارض جسمي و روحي آن با اطلاع باشد و ضمن آمادگي با احتلام ( در پسران ) و قاعدگي ( در دختران ) رو به رو شود، نه تنها دچار نگراني نمي شود، بلکه از اين که در دنياي جديدي گام نهاده است، احساس نشاط و غرور مي نمايد.
اولين وظيفه در اين زمينه، بر عهده ي والدين مي باشد که با اطلاعات صحيح، نوجوان را آگاه ساخته و با در اختيار گذاشتن کتاب هاي آموزنده و مطلوب، به خصوص کتاب هاي احکام ضمن آشنا ساختن با پديده بلوغ او را متوجه احکام شرعي خود سازند.
احکام بلوغ جنسي
اسلام اين وظيفه را در مورد جوانان گوشزد مي نمايد که قبل از اين که ديگران مسائل را به نوجوانان شما بياموزند، خودتان نسبت به آن مبادرت ورزيد، (20) چرا که ممکن است آموزش ديگران در اين زمينه مطابق با تربيت صحيح اسلامي نباشد.اسلام اولين احتلام يا قاعدگي را توأم با احکام دين نموده است. از امام صادق عليه السلام، نقل شده که فرمود:
بر پسر واجب ( لازم ) است وقتي که اولين احتلام را ديد، روزه بگيرد و بر دختر هم واجب ( لازم ) است که به محض مشاهده نخستين قاعدگي روزه بگيرد. (21)
اگر اين روايت را ناظر به غير ماه رمضان بدانيم و آن را مستند به همان سال تکليف نکنيم، مستحب بودن روزه براي نوجوان در اين زمان فهميده مي شود وگرنه رسيدن او به سن بلوغ و واجب شدن روزه ي ماه رمضان از آن برداشت مي شود.
اين توصيه براي توأم ساختن بلوغ جنسي با معنويت است تا نوجوان ضمن احساس بزرگي، مسائل جنسي را جدا از حکمت پروردگار نديده، بلکه آن را گامي براي رشد خود در نظر بگيرد.
دختر نوجوان بايد صفات خون حيض و استحاضه و ساير خون ها و احکام مربوط به آن را از رساله ي مرجع تقليد خود مطالعه نموده و هنگام پاک شدن، غسل هاي مربوط به آن را انجام دهد. (22)
پسر نوجوان نيز با احکام جنابت آشنا شده و در صورت احتلام پس از طهارتِ بدن غسل جنابت به جا آورد. (23)
شناختن انواع آب هاي خارج شده از نوجوان در حالت شهوت و غير آن نيز از ديگر مواردي است که دانستن آن لازم بوده و تکليف نوجوان را در موارد مختلف معين مي سازد. (24)
بحران بلوغ هنگامي که با احکام ديني تعيين مسير نمايد، ناخودآگاه جوان را در مسير بندگي کشانده و ايمان و اعتقاد، او را از بحران هاي فساد اخلاقي نجات مي بخشد.
آموزه هاي در هنگام بلوغ نوجوان و بزرگ سالي
الف) هويت يابي:
روح و بدن انسان داراي ارزش و قداست خاصي است. چنانچه اين بينش از ابتدا در انسان وجود داشته باشد، با تمام قوا سعي در حفظ سلامت بدن و قداست روح خواهد نمود.چنانچه اين تفکر در نوجوان وجود داشته باشد، تغييرات و هيجانات ناشي از بلوغ نزد او طبيعي تلقي گرديده و با پذيرش حالات نوجواني سعي در کنترل آن ها خواهد نمود.
شناخت کرامت ذاتي و ارزش وجودي از مهم ترين سرمايه هاي هر فرد است که او را در هويّت يابي و شناخت ارزش خود ياري رسانده و از تجاوز به حريم ديگران محفوظ مي دارد. حضرت علي عليه السلام فرمود:
قَبيحٌ بِذِي العَقلِ أنْ يَکُونَ بَهيمَةً وَ قَد أمْکَنَهُ أنْ يَکُونَ إنساناً؛
براي خردمند زشت است که هم چون حيوان باشد با اين که براي او ممکن است انسان باشد. (25)
اطرافيان بايد در ايجاد و حفظ اين باور، نوجوان را ياري رسانده و او را انساني مستقل همراه با اراده دروني قلمداد نمايند تا او با کمک عوامل دروني، خويشتن خويش را حفظ نموه و ضمن احساس استقلال درون خود، احساس سربلندي و افتخار نمايند.
هويت، تصويري است که فرد از خويشتن دارد که ممکن است با تصوراتي که ديگران از او دارند مطابق باشد يا با آن تفاوت داشته باشد. نوجواناني که هويّت موفق دارند با مشکلات به صورت منطقي برخورد نموده و بر اساس احساس ارزش مندي و عزت نفس از عهده ي حل مسائل به خوبي بر مي آيند و نوجواناني که هويّت موفق نداشته، احساس شکست، تنهايي و بي کسي مي نمايند که ممکن است به طرف بزه کاري کشيده شوند. (26)
اغلب جلوه نمايي هاي دختران ناشي از عدم شناخت واقعي زن ناشي مي شود (27) و غالب دوستي هاي دختران و پسران که منشأ انحرافات بعدي است بدين دليل صورت مي گيرد که هر کدام خود را انساني توانا و مقتدر نشان دهند.
«نياز به احساس هويّت و شناخت خود و حفظ تعادل رواني و عاطفي در مقابل عوامل فشارهاي دروني و بيروني از نيازهاي اساسي مي باشد». (28) هنگامي که نوجوان هويت واقعي خود را شناخت، در مي يابد که بازگشت هر آنچه انجام مي دهد به سوي خود اوست، لذا در تعيين مسير و کيفيت اعمال خود دقت و توجه بيشتري از خود نشان مي دهد.
خداوند متعال مي فرمايد:
«مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْهَا»؛ (29)
هر کس به راه آمده به سود خود به راه آمده و هر کس بيراهه رفته، تنها به زيان خود بيراهه رفته است.
ب) تقويت ايمان و اخلاق:
روحيه ي کمال طلبي در نوجوانان، موجب سوق ايشان به سوي رشد و کمال مي شود.آمادگي نوجوان براي پذيرش فضيلت هاي انساني و ارزش هاي اخلاقي و معنوي، موجب تجلّي روح عرفان و معنويّت در آنان شده و ايشان را به کسب صفات پسنديده و اخلاق حميده سوق مي دهد. البته در اين زمينه، ريشه هاي پرورش در کودکي، محيط خانواده و اجتماع مؤثر است.
چنانچه خانواده، محيط کسب اخلاق و رفتار صحيح بر اساس موازين شرعي و اسلامي باشد و بذر ايمان را در دل کودک کاشته و نهال آن را در نوجواني آبياري نمايد، نوجوان را در برابر لغزش ها حفظ نموده و او را در کوران حوادث ياري خواهد نمود، لذا سزاوار است در اين زمينه با تشويق از طريق عبادت، نماز، دعا و فهماندن معاني والاي آن، لذت ارتباط با خدا را به نوجوان چشاند.
نوجوان به دليل غرور جواني، چنانچه در مسير بندگي قرار گيرد، به شدت با آنچه با اعتقادات او در تضاد است مبارزه مي نمايد و اين از خصوصيّات نيکوي جواني است که خداوند به واسطه ي آن به ملائکه عرش مباهات مي ورزد:
قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
إنَّ اللهَ تَعالي يُباهِي بِالشَّابِ العابِدِ المَلائِکَةَ يَقُولُ: اُنظُروا إلي عَبديِ تَرَکَ شَهوَتَهُ مِن أجلي؛
همانا خداي تعالي به وسيله جوان عابد خود به فرشتگان مباهات مي کند و به آنان مي فرمايد: به بنده من بنگريد! او به خاطر من شهوت خود را رها کرده است. (30)
رفتار اطرافيان با نوجوان براي تقويت ايمان او بايد توأم با احترام باشد و گرنه به جاي تقويت ايمان در نوجوان، در او ايجاد حساسيّت نموده و موجبات دوري و تنفّر او را ايجاد مي نمايد.
اسلام در اين رابطه از زبان پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله توصيه مي نمايد:
أُوصيکُم بِالشُّبّانِ خَيراً فَإنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً؛
به شما سفارش مي کنم، نسبت به جوانان نيکي کنيد، زيرا آنان نازک دل هستند. (31)
بايد توجه داشت، ايجاد روحيه ي ايمان در نوجوان توسط خود او صورت مي گيرد و خداست که درون وجود او را مملو از عشق و ايمان قرار مي دهد و پدر و مادر تنها نقش زمينه سازي دارند. پس براي بازداري نوجوان حتي الامکان نبايد از شيوه هاي بازدارنده استفاده نمود، بلکه بايد زمينه هاي انحراف را کاهش داد. تأکيد روايات بر آموزش سوره ي نور و عدم آموزش سوره ي يوسف عليه السلام (32) نيز از همين باب است.
چنانچه ايمان قلبي نوجوان مستحکم شد، عقل او که رهنماي باطني اوست، احساسات او را کنترل نموده و از تمايلات سرکش جلوگيري مي نمايد.
ج) تعديل شرم و تقويت حيا:
يکي از خصوصيات دوره نوجواني، کم رويي و شرم و حيايي است که در نهاد او نهفته است. دو نوع شرم و حيا در روايات بيان شده اند:قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
اَلْحَيَاءُ حَيَاءَانِ: حَياءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ، فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَياءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ؛ (33)
حياء دو نوع است: يکي حياي عقل است و ديگري حياي حماقت، حياي عقل از روي علم است، ولي حياي حماقت از روي جهالت است.
شرم و خجالت، حالتي هيجاني است که فرد به صورت غير ارادي از انجام عملي يا بيان عقيده اي و يا حضور در جمع خودداري مي کند و او را به صورت فردي منزوي و کناره گير بار مي آورد، ولي صفت حيا، حالتي ارادي است که فرد در عين حالي که بر کار خويش مسلط است به دليل عفت ورزي، از برخي امور خودداري مي ورزد. (34)
خداوند اين حالت را در دختران حضرت شعيب عليه السلام هنگام برخورد با حضرت موسي عليه السلام که مردي جوان بود، به عنوان يک حالت پسنديده بيان مي دارد: «تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ»؛ (35) در حالي که با حيا قدم بر مي داشت؛ يعني عفت و نجابت او از طرز راه رفتنش پيدا بود.
حيا در تربيت اسلامي نقشي سازنده دارد، ولي شرم مي تواند مضرّ بوده و گاه به حالت ضد شرم تبديل شود.
اهميت اين مسئله بر روان کاوان غيرمسلمان نيز روشن گرديده است و خود به اين مسئله اذعان دارند که از بين رفتن شرم و حياي جوانان به معضل جوامع آنان تبديل گرديده است.
روان شناس روسي مي گويد:
کم رويي خصوصيت مهمي از سيماي اخلاقي انسان است و عبارت از مهارت در نگهداري خويشتن در اجتماع به صورت شايسته، متواضع، خوددار و متحمّل است. کم رويي پايه ي عفّت و پاکدامني است و در گفتار و کردار و طرز لباس پوشيدن و رفتار و حرکات انسان ظاهر مي شود. (36) وجود نوجوان آکنده از مسائل جنسي مي باشد و اين امر او را به طرف ارضاي غرايز سوق مي دهد. يکي از عواملي که او را در حفظ تقوا ياري مي نمايد، حجب و حيا بر اساس معارف ديني است که او را از لغزش ها مصون و محفوظ نگه مي دارد.
امام محمد باقر عليه السلام فرمود:
طبيعت بشر با شهوت و ميل و حرص و ترس و خشم و لذت آميخته شده است، جز آن که در بين مردم کساني هستند که اين پيوند و کشش طبيعي را با نيروي تقوا و حيا و تنزّه مهار کرده اند. (37)
حيا در افراد يکي از عوامل حفظ شخصيت مي باشد و اين حالت در نوجوان به مقدار زيادي از آسيب پذيري او مي کاهد؛ خصوصاً در مورد دختران که ممکن است براي يافتن شخصيت کاذب در صدد خودنمايي برآمده و بدون توجه به روحيات مردان، گرفتار معضلاتي گردند که گاه دامنه ي آن تمامي زندگاني آن ها را تحت تأثير نامطلوب قرار دهد.
توأم بودن شرم و حيا و حفظ آن دو، همراه با تعادل، موجب شکوفايي شخصيّت مي گردد. چنانچه فرد براي پي بردن به مسائل مورد نياز ( جسمي و جنسي ) شرم را کنار نهاده و به سؤال، مطالعه و بررسي از راه صحيح بپردازد، نه تنها با حيا و عفت او منافاتي ندارد، بلکه دين اسلام کساني را که در مسائل ديني تحقيق و سؤال نمي کنند، نکوهش نموده است (38) ولي در معاشرت و برخورد پسر و دختر، شرم و حيا يکي از عوامل بازدارنده طبيعي انسان در برابر گناهان و آلودگي هاست. (39)
شرم و حياي زن به طور طبيعي در مراحل رشد کاهش مي يابد که در هر مرحله موجب بروز يک سري استعدادهاي او مي گردد. چنانچه اين مراحل با سير طبيعي خود طي شود شکوفايي زن را در بر خواهد داشت.
امام صادق عليه السلام مي فرمود:
حيا داراي ده بهره و سهم است که نُه سهم آن در زنان و يک سهم در مردان است. از آن نُه سهم زنان، چون ايشان عادت زنانه شوند يک سهم از بين مي رود. چون ازدواج کند يک سهم و چون باردار شود سهم ديگر از حياي او زدوده مي شود. با تولد فرزند سهم ديگر آن از بين مي رود و آن گاه فقط پنج سهم براي او باقي مي ماند ... اگر پاکدامني ورزد آن پنج سهم برايش باقي مي ماند. (40)
حکمت از بين رفتن تدريجي حيا در زن شايد بدين جهت باشد که تمايلات در وجود آدمي نهفته است و تا زمينه ي شکوفايي پيش نيايد، شناخته و شکوفا نمي شود، ولي در رشد تدريجي دختر که با بلوغ جنسي و عادت ماهانه آغاز شده و سپس با ازدواج و همسرداري و آن گاه زايمان و فرزندداري ادامه مي يابد، به تدريج و هر يک از اين مراحل يکي از استعدادهاي زن شکوفا شده و به مرحله ي بهره برداري مي رسد، ولي چنانچه دختران به دلايل انحرافي زودتر از موعد معيّن، با استعدادها و نيروي زنانه خود آشنا شوند، ممکن است پرده ي حيا در آنان دريده شده و دچار لغزش و عواقب شوم آن شوند، حال آن که با فرارسيدن زمان مناسب ازدواج، دختر در زماني با امتيازات زنانه آشنا مي شود که امکان ارضاي مشروع آن هموار است و اسباب رشد و تعالي خود را فراهم مي آورد. (41)
صحّت اين موضوع را مي توان در دختران فريب خورده و مورد اغفال واقع شده، يافت.
د) مهار غريزه ي جنسي:
ترشح هورمون هاي جنسي، موجب کشش جنسي در انسان مي گردد و در سنين جواني به دليل ترشح زياد اين هورمون، بيشترين تحرّک جنسي در نوجوانان و جوانان وجود دارد و با توجه به اين که معمولاً راه ارضاي مشروع در اين سنين وجود ندارد، بايد در حد امکان از محرّکات جنسي پرهيز نمود.وجود نوجوان پر از تحرّک و انرژي است و هيجانات دروني، خود به خود گاه موجبات تحريک نوجوان را فراهم مي آورد، لذا علاوه بر پرهيز از اين محرکات عوامل بازدارنده اي براي آرامش جنسي نياز است که نوجوان با آشنايي با اين موارد مي تواند تا اندازه اي کنترل دروني خود را به عهده بگيرد.
حضرت علي عليه السلام فرمود:
اَلشَّرُ کائِنٌ في طَبيعَةِ کَلِّ أحَدٍ فَإنْ غَلَبَهُ صاحِبُهُ بَطَنَ و إنْ لَمْ يَغْلِبْ ظَهَرَ؛
شر و بدي به طور طبيعي در سرشت هر انساني وجود دارد. اگر آدمي بر آن غلبه کند تمايلات بد در پس پرده پنهان خواهد ماند و اگر بر طبيعت خود غلبه نکند، بدي ها آشکار خواهند گشت. (42)
پي نوشت ها :
1. ناصر بي ريا و همکاران، روان شناسي رشد (2)، ص 999- 1005.
2. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «السعيدُ مَن سَعَدَ في بطنِ اُمِهِ و الشقيُ مَن بطنِ اُمِهِ». (اسماعيل حقي بروسوي، تفسير روح البيان، ج 1، ص 104).
3. ر. ک: حسين مظاهري، تربيت فرزند از نظر اسلام، ص 43- 77.
4. نور، آيه 58، ترجمه محمد مهدي فولادوند.
5. قبل از نماز صبح، وقت برخاستن از بستر است و در آوردن لباس شب و پوشيدن لباس روز. ظهر، وقت درآوردن لباس براي خواب قيلوله است و بعد از نماز عشاء، وقت برهنه شدن از لباس روز و برکردن لباس شب است. (محمود بن عمر زمخشري، تفسير کشاف، ج 3، ص 253) و ممکن است برخي از اندام پوشيده نباشد. (حسن طبرسي، مجمع البيان، ج 4، ص 154) و يا احتمال نمايان شدن عورت است. (احمد المصطفي المراغي، تفسير مراغي، مجلد 6- ج 18، ص 131؛ اسماعيل حقي بروسوي، تفسير روح البيان، ج 6، ص 175- 176؛ فيض کاشاني، تفسير صافي، ج 5، ص 256- 157 و ميرزامحمد شهيدي، تفسير کنزالدقائق، ج 7، ص 114).
6. عن الصادق عليه السلام سأله أحمد بن النعمان فقال: جويرة ليس بيني و بينها رَحِمٌ و لها ستُّ سنين؟ قال: «فَلا تَضَعها فِي حِجْرِکَ، وَ لا تَقَّبَّلها». (بحارالانوار، ج 23، ص 96، حديث 53).
7. عن الصادق عليه السلام: «إذَا بَلَغَتِ الْجَاريَةُ سِتَّ سِنينَ فَلا تَقَبِّلها، والغلامُ لا يُقَبِّل المرأةَ إذَا جازَ سَبْعَ سنينَ». (بحارالانوار، ج 23، ص 96، حديث 51).
8. قال علي عليه السلام: «مباشرةُ المرأةِ ابْنَتَها إذا بَلغَت ستَّ سنينَ شعبةٌ من الزني». (بحارالانوار، ج 23، ص 96، حديث 52).
9. رويَ أنَّه يُفْرِقُ بين الصبيان في المضاجع لستِّ سنينَ. (بحارالانوار، ج 23، ص 104، حديث 55 و وسائل الشيعه، ج 15 (ج 7)، ص 183، حديث 3).
10. قال النبي صلي الله عليه و آله: «فَرِّقوا بينَ اولادِکم في المضاجع إذا بَلَغوا سبعَ سنين». (بحارالانوار، ج 23، ص 96)
11. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «الصبّي والصبّي و الصبيّة والصبيّة، يُفّرقُ بيهنهم في المضاجع لعشر سنين». وسايل الشيعه، ج 7 (15)، ص 182، ح 2).
12. احمد بهشتي، خانواده در قرآن، ص 254- 255.
13. اعراف، آيه 22.
14. اعراف، آيه 189.
15. ر. ک: احمد بهشتي، خانواده در قرآن، ص 253- 257.
16. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «الشبابُ شعبةٌ من الجنون». (شيخ صدوق)، من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 377.
17. قال علي عليه السلام: «شيئان لا يَعرِف فَضَلهما إلّا مَن فَقَدهما؛ الشبابُ و العافيةُ؛ ارزش دو چيز شناخته نمي شود مگر بعد از اين که از دست رفتند؛ يکي جواني و ديگري سلامتي») غررالحکم، ص 449.
18. محمد خداياري فرد، مسائل نوجوان و جوان، ص 15- 16.
19. تربيت جنسي با آموزش جنسي که در کتاب هاي پزشکي تحت عنوان «تربيت جنسي» صورت مي پذيرد، متفاوت بوده و گستره وسيع تري دارد. ر. ک: و. د. کوچکتف و و. ک. لاپيک، روان شناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، ص 6.
20. عن أبي عبدالله عليه السلام قال: «بادِروا أحداثَکم بالحديثِ قبلَ أن تسبِقّکم إليهِمُ المرجِثّه». (وسائل الشيعه، مجلد 15، (ج7)، ص 196، حديث 1).
21. عن أبي عبدالله عليه السلام: «عَلَي الصَّبِيِّ إذَا احْتَلَمَ الصّيَامُ، وَ عَلَي الْمَرْأةِ إذَا حَاضَتِ الصِّيَام». (شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 122).
22. رساله مراجع تقليد عظام و امام خميني قدس سره، تحرير الوسيله (همراه با ترجمه قاضي زاده اسلامي)، احکام حيض، ج 1، ص 77- 98. احکام استحاضه ص 99- 106.
23. همان و تحرير الوسيله، ج 1، ص 63- 68.
24. منتخبي از فتاواي امام خميني، رساله آموزشي، تنظيم از رضا قربانيان، درس 9 (بول و مني نجس و ساير آب ها پاکند).
25. ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 306.
26. محمد رضا قره بيگلو و حسين کريميان، روان شناسي و مسائل نوجوانان و جوانان، ص 24.
27. خداوند خطاب به زنان مي فرمايد: «وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ »؛ مانند روزگار جاهليت زينت هاي خود را آشکار نکنيد. (احزاب، آيه 33). اين آيه نشان گر آن است که خودنمايي از جهل ناشي مي شود و چنانچه جهل از بين برود، خودنمايي نيز محو مي شود.
28. محمد خداياري فرد، مسائل نوجوانان و جوانان، ص 35.
29. اسراء، آيه 15.
30. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 5، ص 9.
31. اسماعيل حقي بروسوي، تفسير روح البيان، ج 7، ص 57، ذيل آيه 54 روم.
32. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «حقُ الولدِ علي والدِهِ إذا کان ذکراً أن يَستَفِزِّهُ أمُّه، و يستحسنُ اسمَهُ، و يُعَلّمَهُ کتابُ اللهِ و يُطَهِرِّهُ و يُعَلِّمَهُ السباحةَ، و إذا کانت اُنثي أن يَستَفِزَّهُ أمُّها و يَستحْسنُ اسمَها و يُعَلِّمَها سورةً النورِ و لا يُعَلِّمَها سورةُ يوسفِ و لا يُنَزِّلُها الغرفَ و يُعَجِّلُ سراحَها إلي بيتِ زوجِها». (وسائل الشيعه، مجلد 15 (ج 7)، ص 199، حديث 7).
33. وسائل الشيعه، مجلد 8 (ج 5)، ص 518، باب 111.
34. علي اصغر احمدي، تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران، ص 32.
35. قصص، آيه 25.
36. ود. د. کوچکتف و و.م. لاپيک، روان شناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان. ص 34 (با اندکي تلخيص).
37. «إنّ طبائعَ الناسِ مرکّبةٌ علي الشهوةِ و الرغبةِ و الحرصِ و الرّهبةِ و الغضبِ و اللّذةِ إلّا أنّ في الناس مَن ذَمّ هذه الخلال بالتقوي و الحياءِ الاتّقاء». (حاج ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 212- 213).
38. عَنْ أبِي عَبْدِاللهِ عليه السلام قال: «مَنْ رََقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُه؛ کسي که از سؤال کردن خجالت بکشد، علمش ناچيز خواهد بود». (بحارالانوار، ج 68، ص 330).
39. حضرت علي عليه السلام فرمود: «إنّ الحياءَ و العفّةَ مِن خلائقِ الإيمانِ و إنّهما لَسجّيةُ الأحرارِ و شيمةُ الأبرارِ؛ حيا و عفت جزء طبيعت ايمان هستند و آن دو خصوصيت آزادگان و خوي نيکان است». (غررالحکم، ص 257، حديث 5442).
40. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 103، ص 244- 245.
41. يوسف غلامي، جلوه نمايي زنان و نگاه مردان، ص 69- 71.
42. غرر الحکم، ص 105.
هاشمي، ريحانه؛ هاشمي زاده، محمد حسن؛ (1389)، شيوه هاي کنترل غريزه جنسي از نگاه اسلام، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول