راه هاي مضر و مفيد کنترل خشم

يكي از راه هاي زيان بار براي كنترل خشم، فرونشاندن آن است. اين شيوه در جوامعي متداول است كه بيان آشكار خشم از نظر مردم ناپسند، و روش هاي جرئتمندانه نكوهيده است. در چنين شرايطي، افراد خشم خود را پنهان مي كنند و
دوشنبه، 14 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راه هاي مضر و مفيد کنترل خشم
راه هاي مضر و مفيد کنترل خشم

 

نويسنده: دکتر پروانه محمدخاني




 

راه هاي مضر كنترل خشم كدام اند؟

يكي از راه هاي زيان بار براي كنترل خشم، فرونشاندن آن است. اين شيوه در جوامعي متداول است كه بيان آشكار خشم از نظر مردم ناپسند، و روش هاي جرئتمندانه نكوهيده است. در چنين شرايطي، افراد خشم خود را پنهان مي كنند و سعي مي كنند كه در ظاهر آرام و موردپسند جلوه كنند. اين افراد در صورت ادامه ي استفاده از شيوه ي كنترل خشم، دچار علايمي مثل سردرد، زخم معده، درد قفسه ي سينه و تنگي نفس مي شوند. اين علايم به علايم روان تني معروف هستند، يعني مشكلات جسمي اي كه منشأ رواني دارند. بديهي است كه براي درمان اين علايم راهي جز برطرف كردن عوامل زمينه ساز خشم وجود ندارد.
روش ديگر كنترل خشم واپس راندن خشم است. اين روش با كنترل خشم متفاوت است. كنترل خشم روشي مبتني بر خويشتن داري سنجيده و هوشيارانه است كه در آن فرد از خشم خود آگاه است و تلاش آگاهانه اي براي كنترل آن به خرج مي دهد، در حالي كه در شيوه ي واپس راني، فرد از خشم خود بي خبر است.
براي مثال، ممكن است نوجواني نسبت به برخي رفتارهاي والدين يا خواهر يا برادرش خشمگين باشد، ولي جايز نداند كه خشم خود را آشكار كند و به اين دليل، با روش هاي مختلف تلاش مي كند تا اين خشم را بيرون نريزد. اين مثال تا به اين جا شبيه روش فرونشاني خشم است. اما اگر همين نوجوان مكانيزم هايي مثل تخريب وسايل منزل را به كار گيرد، يا به وسايل خواهر يا برادرش آسيب وارد كند، و حتي از طريق نزديك شدن به آن ها با رفتار خود آن ها را وادار به كارهاي مخرب كند بدون آن كه جاي پايي از خود به جاي بگذارد، در اين صورت گفته مي شود كه او خشم خود را واپس زده است. درواقع اين نوجوان توانسته خشم خود را واپس بزند، ولي خشم واپس زده شده ي او از بين نرفته است، بلكه اين خشم به طريقي بروز كرده كه فرد در معرض عواقب ناخوشايندِ بروز خشمش قرار نگيرد. واپس راني از جمله راه هاي كنترل خشم است كه براساس آن، فرد بيرون ريزي خشم را خطري در راه امنيت خود تلقي مي كند. واپس راني خشم حتي مي تواند منجر به افسردگي نوجوان شود. برخي روان شناسان افسردگي را نتيجه ي خشم درون ريزي شده مي دانند، يا نتيجه ي خشمي مي دانند كه فرد نتوانسته آن را به منبع واقعي اش نسبت دهد و آن را بيرون بريزد، بلكه آن را به درون خود ريخته است.
راه ديگر براي بيان خشم، ابراز آن است. دربرخي از ديدگاه هاي روان درماني، با فرض بر اين كه فرونشاني يا واپس راني خشم، افراد را در معرض ابتلا به مشكلات و علايم روان شناختي قرار مي دهد، در جلسات درماني، مراجعان را تشويق مي كنند تا خشم خود را ابراز دارند. حتي در برخي رويكردها افراد واداشته مي شوند كه مثلاً به بالشتي مشت بكوبند يا عروسكي را پرت كنند يا بزنند.
مطالعات نشان داده اند كه اين روش ها در كوتاه مدت احساس بهتري را براي شخص به ارمغان مي آورند، ولي در درازمدت مشكلات لاينحل باقي مي مانند. ابراز خشم ممكن است حتي به پرخاشگري بدني نيز منتهي شود. بروز خشم به صورت كلامي( فحاشي) نيز از مصاديق بارز ابراز خشم است. حتي به تجربه ديده شده كه افراد پرخاشگر هرچه خشم خود را ابراز مي دارند، نه تنها كاهشي در آن رخ نمي دهد، بلكه قبح رفتار پرخاشگرانه نيز از بين مي رود. اما قانون طلايي اصلاح يا تغيير رفتار مي گويد: « فقط زماني اصلاح و تغيير رفتار ميسر است كه به جاي رفتار ناسالم، رفتار سالم و سازگارانه تقويت شود. »
به همين دليل، در ادامه ي بحث به رفتارهاي سازگار جايگزين براي رفتار پرخاشگرانه يا رفتار منفعلانه مي پردازيم. رفتارهاي سازگارانه ي جايگزين به معناي رفتارهايي است كه در هر زمان فقط يكي از آن دو رفتار بتوانند ارائه شوند. فردي كه شاد است ديگر غمگين نيست. فردي كه آرام است پريشان نيست. همان گونه كه در صفحات قبل ذكر شد، دو حالت متضاد نمي توانند در يك آن حضور داشته باشند. البته به خاطر داشته باشيد منظور ما در اين جا حالتي نيست كه براي توصيف آن به طور مثال مي گويند: فلاني ظاهراً آرام بود، اما در دلش غوغايي برپا بود؛ يا گفته مي شود ظاهراً شادم ولي خون به دل دارم. جرئتمندي رفتاري جايگزين براي پرخاشگري و انفعال است.

چه راه هاي سالمي براي مهار خشم وجود دارد؟

روان شناسان در جست و جوي راه هاي مختلفي براي كنترل خشم اند و براي پيدا كردن بهترين شيوه ها، اين راه ها را مورد آزمايش قرار مي دهند. در رويكردهاي رفتاري، روان شناسان از طريق اتخاذ شيوه هاي مبتني بر تحليل رفتاري، براي تغيير پيامدهاي رفتار تلاش مي كنند. آن ها با اعتقاد بر اين اصل كه فرد پرخاشگر با اتخاذ شيوه هاي پرخاشگرانه به آن چه مي خواهد دست مي يابد و به همين دليل استفاده از اين شيوه ها را ادامه مي دهد، توصيه مي كنند كه محيط به گونه اي طراحي شود كه فرد پرخاشگر از طريق رفتارهاي پرخاشگرانه اش به اهداف خود دست نيابد.
تصور كنيد كه نوجواني آموخته تا براي دست يابي به پول توجيبي بيشتر، سروصدا به راه بيندازد و پرخاشگري كند. روان شناسان معتقد به اين تبيين، اظهار مي كنند كه اين نوجوان بار اول كه از طريق به راه انداختن جار و جنجال به خواسته اش دست يافته، عملاً آموخته است كه هر بار پول مي خواهد به همين شيوه عمل كند. حال براي تغيير اين رفتار، آن ها معتقد به كنترل پيامدهاي رفتار پرخاشگرانه اند. يعني هر بار كه نوجوان پرخاشگري كرد بايد از دادن پول به او خودداري كرد و در عوض هر زمان كه نوجوان به شيوه ي سالمي( براي مثال خواهش از والدين يا توافق با آن ها براي گرفتن پول در ازاي كار) درخواست پول كرد، به خواسته اش برسد.
از آن جايي كه معناي روان شناختي خشم، وجود افكاري مبتني بر تهديد قلمروي شخصي، يا به عبارت ديگر، در خطر ديدن امنيت و موقعيت خويش است، روان شناسان شناختي اعتقاد دارند كه فرد بايد به سراغ اين افكار برود و از طريق روش هاي بازسازي شناختي نسبت به افكار خشم برانگيز خود، آگاهي يابد. روان شناسان به افراد آموزش مي دهند كه بر حالات هيجاني خود نظارت داشته باشند و از علايم و مؤلفه هاي جسماني خشم، مثل انقباض هاي عضلاني، احساس گُرگرفتگي و تغيير رنگ چهره، تپش قلب و تشديد ضربان قلب، تند شدن تنفس و تعريق زياد آگاه باشند.
آگاهي و هوشياري نسبت به اين علايم اين مزيت را دارد كه به ما سرنخ هايي مي دهد كه با كمك آن ها به وجود افكار خشم برانگيز پي ببريم. يعني افراد آموزش مي بينند كه چگونه وقتي علايم خشم را تجربه مي كنند به افكاري كه منشأ خشم است، دست يابند. افكاري مثل اين فكر كه در حق من ظلم شده، حقم را ناديده مي گيرند، مرا تحقير مي كنند، مرا قبول ندارند و امثال آن ها. بخشي از وظيفه ي درمانگر كمك به فرد براي تغيير افكار و برداشت هاي او از موقعيت است. درواقع، هدف كمك به فرد براي تغيير ارزيابي اش از موقعيت است كه اين ارزيابي شامل انتظار از خود و ديگران مي شود. تمرين براي نظارت، پايش، يا زيرنظر گرفتن اين افكار به توانايي تشخيص افكار منفي و تحريك كننده مي انجامد. بنابراين چنان چه والدين به فرزندان شان فرصت بيان افكار و نظرات شان را بدهند، خواهند توانست تا به آن ها كمك كنند كه به تصحيح افكار خود بپردازند. براي تسلط بر روي افكار، فنون متعددي وجود دارد. فنوني مثل توقف فكر( يعني فرد بياموزد افكار منفي خود را متوقف كند) ، تمركززدايي( فرد ذهنش را در موقع احساس خشم از موضوع خشم برانگيز به موضوعي خنثي يا حتي مثبت معطوف كند)، پي بردن به خطاي شناختي( خطاهايي مثل پيش داوري منفي، فاجعه سازي، بزرگ نمايي نكات منفي و كوچك نمايي نكات مثبت) ، برداشت مثبت از موقعيت، و بالاخره بررسي شواهدي مؤيد اين كه فكر منفي بي مورد است و بهتر است فكر مثبتي جايگزين آن شود.
علاوه بر فنون شناختي، فنون ديگري نيز براي كاهش نشانگان برانگيختگي جسماني به فرد آموزش داده مي شود. اين فنون به آرامش بخشي عضلاني پيشرفته شهرت دارد. البته فنون ديگري مثل مراقبه، آرامش بخشي كنترل نشانه، و آرامش بخشي خودزاد نيز به كار گرفته مي شوند. فلسفه ي زيربنايي كاربرد فنون آرامش بخشي عضلاني، به اين حقيقت اشاره دارد كه آرامش و خشم يا آرامش و اضطراب دو وضعيت متضاد يك ديگرند.
افراد با پايش خود و با آگاهي از علايم و نشانه هاي بدني حاصل از احساس خشم، و همين طور با پي بردن به افكار منفي مي توانند به كمك فنون آموخته شده، آرامش را به جاي خشم در وجود و ذهن شان مستقر كنند. يكي از مختصات عمده ي آرامش بخشي عضلاني اين است كه ذهن به جاي تمركز بر افكار منفي يا مرور چنين افكاري، بر بدن به عنوان يك موضوع خنثي متمركز شود. در اين روش، فرد با توالي انقباض و انبساط در عضلات و اندام هاي خود ابتدا تفاوت اين دو را تشخيص مي دهد و سپس، به نقش انقباض در افزايش و گسترش خشم پي مي برد؛ آن گاه مي آموزد كه چگونه به جاي خشم آرامش را در بدن استقرار بخشد.
بخش بعدي آموزش يا درمان خشم، آموزش مهارت هاي اجتماعي و آموزش جرئت ورزي است. اين روش را در صفحات بعدي شرح مي دهيم.
آموزش مهارت حل مسئله، نيز روش ديگري است كه به فرد كمك مي كند تا در موقعيت هاي پيچيده كه ويژگي هايي مسئله گونه دارد- يعني زماني كه مشكل نياز به تحليل مسئله مدارانه و تعريف يا صورت بندي دارد- به جاي كلافه شدن به راه حل هاي مختلف پيش رو بينديشد. شايد نياز باشد تا فرد با كسي مشورت كند، شايد بهتر باشد كه از ديگران كمك بگيرد، يا شايد به صلاحش باشد تا شرايط را بپذيرد و با آن كنار بيايد.
به دست آوردن مهارت در حل مسئله، مستلزم انتخاب راه حل مناسب است- راه حل هايي كه به لحاظ زماني، مكاني و اَبزاري مقرون به صرفه باشد. يعني بهترين راه حل ها آن هايي هستند كه اولاً‌ به حل مسئله منتهي شوند، ثانياً مستلزم صرف انرژي و تلاش بسيار نباشند. علاوه بر اين ها و مهم تر اين كه شدني و در دسترس باشند.
كسب مهارت حل مسئله، موجب مي شود تا افراد احساس كنند كه مي توانند از عهده ي مشكلات خود برآيند و زندگي و محيط خود را كنترل كنند.
محققان رابطه ي تنگاتنگي بين مهارت حل مسئله و جرئتمندي از يك سو، و اعتماد به نفس بالا از سوي ديگر، يافته اند. همان گونه كه در صفحات قبل يادآوري شد، افراد داراي مهارت حل مسئله و جرئتمندي به دليل برخورد مناسب با موقعيت و رفتار معطوف به هدف، هيجانات منفي كم تري تجربه مي كنند و به خواسته ها و اهداف شان دست مي يابند.

آيا رابطه اي بين خشم و اعتماد به نفس وجود دارد؟

روان شناسان در مطالعات خود دريافته اند كه افراد انتقادناپذير، يا اساساً افرادي كه زود به خشم مي آيند از اعتماد به نفس پاييني برخوردارند. درواقع اين افراد به اين دليل كه نگرش مثبتي به خود ندارند، چنين مي پندارند كه ديگران نيز آن ها را ارزشمند نمي دانند. شايد برخي از افراد انتظارات بسيار بالايي از خود دارند. شايد فكر مي كنند كه بايد بي نقص و بي عيب باشند. آن ها فكر مي كنند كه نبايد اشتباه كنند يا كسي نبايد از آن ها انتقاد كند و ايراد بگيرد. اين افراد كساني هستند كه تصور غلطي از خود دارند. انسان به معناي موجودي است كه نكات مثبت و منفي دارد. او جمع اضداد است. هيچ كس نه كاملاً خوب است و نه كاملاً بد. هيچ كس كاملاً كامل يا كاملاً ناقص نيست. همه محاسن بزرگ و كوچك دارند، همين طور معايب بزرگ و كوچك دارند. اگر فرد اين اضداد را در كنار هم بپذيرد، در مقابل انتقادها مصون مي ماند. اگر اشتباه كند مي پذيرد كه انسان جايزالخطاست. او مي داند همين طور كه كارهاي خوبي كرده، ممكن است اشتباهاتي هم كرده باشد؛ و مي پذيرد كه اعمالش همه ي شخصيت او را نمي سازد، بلكه فقط اعمالي است كه در موقعيتي خاص از وي سر مي زند، و قابل جبران است؛ بنابراين از خود نيز خشمگين نمي شود.
پس نتيجه مي گيريم كه در روابط بين فردي، خشم بيش از حد به معناي فقدان چنين نگرش منطقي اي به خود است. نگرش منطقي عزت نفس كافي و مناسب را به ارمغان مي آورد.
خشم عبارت است از پاسخ فرد به توهين ها، آزارها، بي عدالتي ها، طرد شدن ها، موردتجاوز و تعرض قرار گرفتن ها. ولي آيا همه ي اين رويدادها واقعاً رخ داده اند يا خير؟ يا فقط برداشت و تفسير فرد از موقعيت هاست كه اين همه رنج را به او تحميل كرده است؟
مطالعات نشان داده اند كه سوءتعبير رويدادها با هيجانات و عواطف منفي رابطه دارد. « غم» نشانه ي از دست دادن يك شي، موقعيت يا شخص با ارزش است. « اضطراب» نشانه ي ترس از باختن شيء، موقعيت يا شخصي است كه براي فرد ارزشمند است. « خشم» هيجاني است كه در روابط بين فردي بروز مي كند و هميشه معطوف به ديگري است؛ براي مثال، معلم به من نمره ي بد داد، پدرم به ناحق از پول هفتگي من كم كرد، مادرم، خواهرم را بيشتر از من دوست دارد. همين مطالعات نشان داده اند كه بازسازي اين افكار تفاوت بين واقعيت ها و سوءبرداشت ما از واقعيت ها را آشكار مي كند و به ما در دست يابي به آرامش كمك مي كند. قطعاً آن چه از اين پس مي آيد و آن چه قبلاً ذكر شد، تا حد زيادي به ما كمك مي كند تا تفاوت بين واقعيت ها و برداشت ما از آن واقعيت ها را به روشني درك كنيم.
تا به اين جا، قوانين و حقوق جرئتمندي را آموختيم؛ به اين نتيجه رسيديم كه مي توانيم اين قوانين را برپا داريم و حقوق خود را احيا كنيم. حال بياييم با فنون دست يابي به اين حقوق آشنا شويم.

جلوه هاي رفتار پرخاشگرانه كدام اند؟

علاوه بر مثال هايي كه در پرسش نامه ارائه شد، مثال ها يا مصاديق بارز رفتار پرخاشگرانه كه توسط روان شناسان شناخته شده اند عبارت اند از:

1- بلندتر از ديگران صحبت كردن
2- فخرفروشي به ديگران
3- فشار آوردن به ديگران
4- قطع كردن حرف ديگران
5- زورگويي به ديگران
6- تحقير و تمسخر ديگران
7- صحبت كردن و عمل كردن به جاي ديگران
8- استفاده از الفاظ يا ژست هاي بدني براي ترساندن ديگران، براي مثال چشم غره رفتن، مشت گره كرده ي خود را به طرف ديگران نشانه رفتن و به هم فشردن دندان ها
9- تله گذاشتن براي ديگران

جلوه هاي رفتار منفعل يا كم رويي كدام اند؟

اگرچه در رفتار منفعل، به نظر مي رسد كه فرد از حق خود مي گذرد ولي در درازمدت چنين فردي احساس مي كند مورد ستم واقع شده و از ديگران عصباني است. افراد منفعل يا كم رو ويژگي هايي از اين دست دارند:

1- داشتن رفتاري كه بيانگر مُحق بودن ديگران است.
2- دوري از تعارض با ديگران و اجتناب از رفتارهايي كه ممكن است ديگران را دلخور و عصباني كند.
3- عزت نفس پايين و عدم احترام به خود.
4- پنهان كاري و در مواردي توسل به فريب ديگران براي اين كه آن ها به احساسات فرد كم رو پي نبرند.
5- گذشتن از حق خود و ترجيح حق ديگران به حق خود.

رفتار جرئتمندانه چه مشخصاتي دارد؟

افراد جرئتمند داراي چنين ويژگي هايي هستند:

1- غالباً از پس كساني كه آن ها را مسخره مي كنند و دست مي اندازند برمي آيند.
2- افراد سرزنش كننده را در حاشيه نگه مي دارند، به عبارتي رفتارشان تابع آن چه افراد سرزنش كننده مي خواهند نيست.
3- بر سر مسائل واقعي تمركز مي كنند نه مسائل خيالي.
4- عقايد ديگران را در نظر دارند.
5- با ديگران ارتباط روشني دارند.
6- موضع خود را حفظ مي كنند.
7- طالب حل تعارض با ديگران اند و در چنين مواقعي، حتي از بيان مشكلات ابا ندارند.
8- پيامد رفتار ديگران را به آن ها گوشزد مي كنند.
9- ديگران را براي مشكلاتي كه خود گرفتار آنند سرزنش نمي كنند.
10- از كوچك نشان دادن خود يا انتقادطلبي يا خشم تلافي جويانه پرهيز مي كنند.
11- صريح و رك گو هستند.
12- خواسته ها و انتظارات شان منطبق بر شرايط و امكانات شان است.
13- قاطعانه صحبت مي كنند و از اين كه درباره ي خود و احساسات شان صحبت كنند هراس ندارند. براي مثال جملاتي مثل آن چه در زير آمده به كار مي برند:
من احساس مي كنم كه...
من فكر مي كنم كه...
به عقيده ي من...
من مي خواهم با تو درباره ي ... صحبت كنم.
من از اين كه تو... ممنون هستم ولي...
من ناراحت مي شوم وقتي تو...

فنون جرئتمندي كدام اند؟

فن پيش نويسي

گاهي ما در موقعيت هايي قرار مي گيريم كه خواسته اي داريم ولي درمي يابيم كه مطرح كردن آن برايمان آسان نيست. گفتيم يكي از ويژگي هاي رفتار جرئتمندانه آن است كه فرد مي تواند خواسته، انتظارات و احساسات خود را بيان كند.
بسياري از افراد در چنين موقعيت هايي يا دست به پرخاشگري مي زنند و به قول معروف دنيا را به هم مي ريزند تا خواسته شان را تحقق بخشند. در نقطه ي مقابل آن ها، كساني هستند كه از خواسته ي خود مي گذرند و عطاي همه را به لقاي شان مي بخشند. روش يا فني كه در اين موقعيت به افراد كمك مي كند فن تهيه ي پيش نويس است. منظور از پيش نويس اين است كه قبل از بيان خواسته از جانب فرد، وي به صورت ذهني و روي كاغذ آن چه را مي خواهد بگويد به صورت سازمان يافته طرح ريزي نمايد. براي تهيه ي اين پيش نويس لازم است كه به چند موضوع پرداخته شود.
موضوع نخست، مرور رويداد است. براي مرور رويداد اين سؤال طرح مي شود:
رويداد: اين موقعيت يا مشكل براي من چه اهميتي دارد؟
موضوع دوم، مرور احساسات فرد توسط خود اوست و در رابطه با آن بايد اين سؤال را مطرح كرد:
احساسات: من چه احساسي درباره ي اين موقعيت يا مشكل دارم؟
موضوع سوم: پرسش درباره ي خواسته ي فرد است. فرد بايد از خود بپرسد كه:
نيازها: مي خواهم چه اتفاقي بيفتد تا اوضاع تغيير كند؟
موضوع چهارم: پرسش درباره ي پيامد تغيير است.
پيامدها: آيا با اين تغيير اوضاع من بهتر مي شود يا به عبارتي، آيا با برآورده شدن خواسته ي من، اوضاع به نفع من است؟
پس از تهيه ي پيش نويس نوبت به اجراي اين مراحل مي رسد. فرد در مرحله ي اول با مشخص كردن موقعيت يا مشكل، به طرف مقابل اجازه مي دهد تا وصف موقعيت را از زبان وي بشنود.
سپس فرد به بيان احساساتش مي پردازد. اين كه درباره ي آن موقعيت چه احساسي دارد. براي مثال، آيا ناراحت است، عصباني، يا مضطرب است.
در بيان نيازها، فرد بايد بداند كه ديگران غيب دان نيستند كه ذهن او را بخوانند، پس بايد ديگران را از طريق بيان نيازهايش در جريان قرار دهد؛ براي مثال بگويد من نياز دارم كه فلان و بهمان كار انجام شود.
در مورد پيامدها، فرد بايد به ديگران بگويد كه تأمين خواسته ي او چه نفعي براي آن ها و خود او دارد.
براي مثال، فرزندتان از يكي از دوستانش عصباني است چون رازي را كه به او گفته براي ديگران بازگو كرده است. او نزد شما مي آيد و اين حادثه را تعريف مي كند، مي توانيد ابتدا از او بپرسيد كه آيا بهتر نيست به جاي عصبانيت، خواسته اش را با دوستش در ميان بگذارد. و به او بگويد كه دوست ندارد ديگر چنين كاري را تكرار كند. چنان چه احساس كرديد فرزندتان براي طرح اين موضوع با دوستش مشكل دارد، بدانيد كه جرئت اين كار را ندارد. ممكن است او با اظهاراتي مثل اين كه « ديگر به او چيزي نمي گويم» يا « ارزشش را ندارد» يا هر توجيه ديگري بخواهد از زير بار طرح اين موضوع شانه خالي كند( اين نمونه اي از رفتار غيرجرئتمندانه است) . شايد هم با او دست به يقه شود و كارشان به درگيري كشيده شود( رفتار پرخاشگرانه) .
هر دوي اين پاسخ ها مبين جرئتمند نبودن فرزندتان است. با او تهيه ي پيش نويس را تمرين كنيد. وقتي اطمينان يافتيد او مي تواند كارش را خوب انجام دهد وي را تشويق كنيد تا اين فن را به اجرا درآورد. سناريوي پيش نويس ممكن است شبيه سناريوي زير باشد.
اسم پسر شما علي و اسم دوستش رضا و اسم كسي كه رضا راز علي را به او گفته محسن است و راز پسر شما اين است كه پدرش به او قول داده كه دوچرخه اي براي او خواهد خريد.
علي: سلام چه طوري؟
رضا: خوبم تو چه طوري؟
علي: ديروز محسن را ديدم. او از من پرسيد آيا من دوچرخه خريدم.
من تعجب كردم كه او از كجا فهميده است كه من مي خواهم دوچرخه بخرم، چون فقط اين را به تو گفته بودم. خيلي از دستت ناراحت شدم( احساسات) .
رضا: خوب من فكركردم محسن هم دوست صميمي توست. فكر نمي كردم تو ناراحت شوي.
علي: درسته او دوست من است ولي من از تو خواسته بودم كه اين حرف را به كسي نزني. درواقع اين براي من مثل يك راز بود كه آن را به تو گفتم و از اين كه آن را به ديگري گفتي ناراحت شدم( احساسات) .
رضا: متأسفم من نمي دانستم اين كار تو را ناراحت مي كند.
علي: من براي دوستي مان ارزش زيادي قايل هستم و فكر مي كردم تو اين راز را نزد خود نگاه مي داري.
رضا: حق با توست؛ من نبايد اين راز را به كسي مي گفتم.
علي: من مي خواهم هميشه دوست باشيم، بنابراين نياز دارم به تو اعتماد كنم( بيان نياز) .
رضا: سعي مي كنم ديگر اين اتفاق تكرار نشود.
علي: قطعاً اگر ما راز يكديگر را فاش نكنيم، دوستي مان حفظ خواهد شد( پيامد) .
به فرزندتان يادآور شويد هميشه نحوه ي برخورد ديگران با فردي كه رفتار جرئتمندانه دارد، منطقي نيست و حتي ممكن است طرف مقابل در برابر رفتار قاطعانه ي فرد جرئتمند، او را مسخره كند. مهم اين است كه اين رفتار سالم، به رغم چنين پاسخ هايي بايد ادامه يابد.

فن تكرار

اين فن نيز در مورد موقعيت هايي كاربرد دارد كه فرد براي طرح درخواست خود از كسي، مشكل دارد. در چنين وضعيتي، فن تكرار كمك مي كند تا فرد درخواستش را با آرامش بيان كند و تا زماني كه به خواسته اش نرسيده آن را تكرار كند. همين طور، وقتي كسي مي خواهد در مقابل خواسته ي شخص ديگري از خود مقاومت نشان دهد، مي تواند از اين فن استفاده كند. مطالعات نشان داده اند كه فقدان مهارت در استفاده از اين فن، نوجوانان را در تله هايي گير مي اندازد كه حاصلش تن دادن به خواسته هاي ديگران است. حال اگر خواسته ي ديگران ناسالم، نامعقول و مضر باشد، آسيب هايي جدي در انتظار فرد خواهد بود. نمونه ي آن نوجواناني هستند كه در تله ي خواسته ي دوستان شان براي رفتن به مهماني هاي زيان بار، يا مصرف مواد، يا حتي تن دادن به روابط جنسي مضر گير مي افتند. پس لازم است كه اين فن را با نوجوانان تان تمرين كنيد تا آن ها را براي چنين موقعيت هايي بيمه كرده باشيد. اما قبل از آن، از ظرفيت پافشاري آن ها در مقابل ديگران اطمينان حاصل كنيد. اين فن مستلزم تكرار بدون تغيير جملاتي است كه خواسته ي شخص را منعكس مي كند. با به كارگيري اين فن، ديگران پي مي برند كه فرد صاحب فن، بر خواسته ي خود پابرجاست و از تحقق آن اطمينان دارد. همين طور آن ها پي مي برند كه با انسان آسيب پذير سست عنصري سروكار ندارند.
سناريوي زير و نحوه ي اجراي آن، مثالي براي كاربرد اين فن است. اين سناريو را هم با فرزندتان تمرين كنيد. سناريو به اين شكل است كه هم كلاسي پسرتان با اصرار از او مي خواهد تا به جاي ماندن در منزل و خواندن درس براي امتحان فردا، به او بپيوندد و براي خريد شلوار جين با او به يكي از مراكز خريد برود. پسرتان نگران است و فكر مي كند كه ماندن در منزل و خواندن درس هايش به نفع اوست، ولي نمي داند كه چگونه خواسته ي دوستش را رد كند( چه بسيار خواسته هايي كه نوجوانان قادر به رد آن ها نيستند و سرانجام همين خواسته ها موجب بدبختي آن ها مي شود) .
نام پسر شما علي و نام دوستش رضاست. نمايش را با او اجرا كنيد تا فن را ياد بگيرد.
تلفن زنگ مي زند.
رضا: الو خوبي علي.
علي: خوبم تو چطوري؟
رضا: من خوبم ولي خوب تر خواهم بود اگر تو با من براي خريد شلوار جين بيرون بيايي.
علي: دوست داشتم كه همراهت باشم، ولي مي داني كه فردا امتحان دارم.
رضا: ولي من تنها هستم و مي خواهم با تو بروم.
علي: آره، راست مي گويي؛ من هم دوست داشتم با تو بيايم ولي مي داني كه امتحان دارم و بايد به درس و مشقم بپردازم.
رضا: چه بي معرفتي، من تو را به همه ترجيح مي دهم.
علي: مي دانم من هم تو را دوست دارم، ولي مي داني كه فردا امتحان دارم و بايد درسم را بخوانم.
رضا: خوب مي تواني برگردي و در ساعات باقي مانده درست را بخواني.
علي: آره ولي من براي خواندن درسم به زمان كافي احتياج دارم.
رضا: پس مرا تنها مي گذاري.
علي: متأسفم، ولي بايد درسم را بخوانم.
به فرزندتان بياموزيد كه واكنش اوليه ي افراد در مقابل رفتار جرئتمندانه ممكن است به صورت رنجش يا حتي قهر بروز كند، ولي به زودي، افراد جرئتمند بيشتر از قبل مورد احترام همين افراد قرار مي گيرند.

فن مبهم سازي

مدتي است كه پي برده ايد فرزندتان به محض انتقاد يا اظهارنظر ديگران، مي خواهد تغييري در خود يا اوضاع و احوالش ايجاد كند. به قول معروف؛ او با هر سازي مي رقصد. احساس مي كنيد كه اين وضعيت ناشي از اين واقعيت است كه او نمي تواند در مقابل انتقاد و القاي ديگران استقامت داشته باشد. بنابراين، خود را به شكل و شرايطي درمي آورد كه انتقاد كسي متوجه او نباشد. اين انعطاف پذيري افراطي نمونه اي از ماجرايي است كه در مورد ملا و خرش رخ داده است. حكايت از اين قرار است كه ملانصرالدين خري داشت؛ شخصي به او رسيد. نگاهي به او كرد و گفت: « ملا اين چه رسمي است كه تو خر داري و پياده در كنار آن مي روي» . ملا تصميم گرفت تا سوار بر خر به راه خود ادامه دهد. كمي كه رفت، شخص ديگري به او رسيد و گفت« ملا خجالت نمي كشي كه بر پشت اين حيوان بيچاره و نحيف نشسته اي» . ملا پياده شد و انديشيد كه اين بار او خر را به كول گيرد و به راه خود ادامه دهد. اما باز هم از انتقاد ديگران مصون نماند. البته تمرين اين فن به معناي دفاعي شدن و عدم پذيرش جنبه هاي منطقي انتقاد ديگران نيست. اين فن فقط براي مواقعي كاربرد دارد كه فرد به طور كامل با پيشنهاد ديگري موافق نيست، اما بخش منطقي آن را مي پذيرد و تصديق مي كند. در اين فن تن صدا آرام است و حالت دفاعي وجود ندارد. زماني كه افراد بياموزند كه با جنبه هاي غيرمنطقي انتقاد ديگران به خوبي مقابله نمايند، ديگران بعدها كمتر تمايل خواهند داشت از آن ها انتقاد كنند. اين فن فرد را قادر مي كند تا به جاي خشمگين شدن از انتقاد ديگران (پرخاشگرها) ، يا تن دادن به انتقاد و خواسته ي آن ها پاسخ مناسبي داشته باشد.
وقتي به اين نتيجه رسيديد كه فرزندتان در مقابل انتقاد ديگران خشمگين مي شود يا به آن تن مي دهد، اين فن را با سناريوي زير با او تمرين كنيد.
اين سناريو براي موقعيتي تنظيم شده كه با فرزندي سروكار داريد كه به محض انتقاد ديگران به شما فشار مي آورد تا به هر وسيله اي شده پيشنهاد ديگران را اعمال نمايد.
رضا: علي اين شلوار جين قديمي نشده؟ الان شلوار فاق كوتاه مده.
علي: ممكنه حق با تو باشه‌. شلوار فاق كوتاه مده.
رضا: فكر مي كنم خط ريشت را بلند كني بهتر است.
علي: راست مي گويي خط ريش بلند بهتره.
رضا: دست بندهاي چرمي خيلي مد شده نمي خواهي داشته باشي.
علي: آره مد شده.
رضا: تو بايد از اين جذاب تر باشي.
علي: راست مي گي من بايد جذاب تر باشم.
با تمرين سناريوي بالا او مي آموزد و مهارت پيدا مي كند كه چگونه وقتي مورد انتقاد قرار مي گيرد تسليم ديگران نشود، بلكه با جملاتي مبهم با بخش هايي از گفته هاي طرف مقابل موافقت كند و بدون آن كه تغييري در شيوه ي عملكرد خود ايجاد كند از آن بگذرد.

فن تشنج زدايي

وقتي رفتار جرئتمندانه ي فرد در شخص مقابل خشم يا دلخوري، برانگيخته باشد، مي تواند به كمك اين فن از مواجه شدن با احساس طرف مقابل طفره برود و فرصتي براي خود ايجاد كند. اگرچه لازم است فرد پذيرش احساسات ديگران را داشته باشد، ولي نبايد بازيچه شود. اين فن فرد را قادر مي كند تا بحث و گفت و گو در مورد موضوعي را كه طرف مقابل مطرح مي كند، به بعد موكول نمايد. با اين جمله كه:
« من مي فهمم كه تو عصباني هستي ولي اجازه بده كه درباره ي اين موضوع در فرصت ديگري صحبت كنيم. »
رضا: من خيلي ناراحت شدم كه تو آن روز با من به خريد نيامدي.
علي: بگذريم، يك وقت ديگر در اين مورد صحبت مي كنيم. خب، اوضاع و احوالت چه طور است؟
رضا: گفتم خيلي از دستت دلخورم.
علي: بگذارش براي بعد، خوب از امتحانات چه خبر.
رضا: اي بابا ول كن، بهتره تو بگي نمره ات چند شد.
علي: بد نشد، خوب شد.
رضا: خدا را شكر.

فن تغيير محتوا به فرايند

در بسياري از روابط بين فردي، افراد به ويژه نوجوانان، در فرايندي درگير مي شوند كه نهايتاً آن ها را به احساس عدم كنترل و در نتيجه تسليم مي كشاند. يكي از اين روابط وقتي است كه آن ها احساس مي كنند بيان احساس و خواسته شان توسط فرد مقابل به شوخي يا مضحكه گرفته مي شود يا اين كه به خواسته شان توجهي نمي شود. در چنين شرايطي قوانين مربوط به رفتار جرئتمندانه، فني را در اختيار افراد قرار مي دهد تا مانع پيشرفت اين روند شوند. اين فن تغيير محتوا به فرايند نام دارد. براي مثال، شايد شما هم در مواردي سنگ صبور فرزندتان بوده ايد و او براي شما از رفتار يكي از دوستان يا هم كلاسي هايش صحبت كرده كه موجب ناراحتي اش شده است. ممكن است شما به او گفته باشيد كه چرا در اين باره با دوستش صحبت نكرده و تلاش نكرده تا او را متوجه رفتارش كند. لابد در موارد بسياري شنيده ايد كه فرزندتان گفته: چرا، گفتم ولي او حرف مرا به شوخي گرفت يا مسخره ام كرد يا حتي حرف توي حرفم آورد و موضوع را عوض كرد. در مواردي هم در چنين موقعيتي كار به نزاع بين او و دوستش كشيده شده و شايد هم اگر فرزند شما آدم كم رويي بوده، در نهايت سكوت كرده است. در چنين مواقعي روش مقابله، همان فن تغيير محتوا به فرايند است كه لازم است تمرين شود. در اين فن بر اين تأكيد مي شود كه چنان چه فرد خواسته اش را به زبان مي آورد و طرف مقابل حرف را عوض مي كند، او با ادامه ي گفت و گو جريان را به گونه اي هدايت كند تا سرانجام، طرف مقابل را متوجه حرف و خواسته ي خود بنمايد. سناريوي زير را تمرين كنيد. در صورت امكان آخرين موردي را كه فرزندتان دچار مشكل شده بيشتر تمرين كنيد.
علي: قرار بود كتاب مرا ديروز به من برگرداني چون مي دانستي كه بايد آن را بخوانم.
رضا: بله قربان چشم.
علي: مي دانم دوست داري شوخي كني، ولي موضوع را عوض نكن.
رضا: موضوع از چه قرار بود.
علي: اين كه بايد به موقع كتابم را به من برمي گرداني. ممنوت مي شوم هر موقع قراري گذاشتيم آن را جدي بگيري.
رضا: خب فكر كردم تو مي تواني كتاب حسين را از او بگيري.
علي: داري موضوع را به بيراهه مي بري، گفتم قرار بود كتابم را به من برگرداني و هرموقع ما قرار مي گذاريم تو بايد به آن پاي بند باشي. من واقعاً در اين مواقع ناراحت مي شوم( تغيير از محتوا به بيان احساسات).
رضا: خوب حرف تو اين است كه بايد كتاب تو را برمي گرداندم و بايد از اين به بعد سر قولم باشم.
علي: درست است، خوب فهميدي كه من چه مي گويم.

فن نه گفتن

به نظر مي رسد كه بسياري از مردم از اين كه با خواسته ي ديگران مخالفت كنند، يا به عبارت ديگر به ديگران جواب منفي بدهند، يا نه بگويند، مشكل دارند. ترس از اين كه ديگران را ناراحت كنيم يا آن هايي كه از ما نه مي شنوند را از خود دلخور كنيم يا توسط آن ها طرد شويم، باعث مي شود كه در نه گفتن دچار ترديد و ناتواني شويم.
فقدان اين مهارت يا ضعف در كاربرد اين فن مي تواند به ضد فن تبديل شود؛ يعني اين كه چون نمي توانيم به ديگران نه بگوييم، به خواسته ي آن ها تن درمي دهيم و درنهايت گرفتار پيامدهاي ناگواري مي شويم كه دامنه ي آن بسيار گسترده است. روان شناسان دريافته اند نوجواناني كه از طريق دوستان شان به موقعيت هاي خطرناك مثل بي بندوباري جنسي، سوء مصرف مواد و حتي فروش مواد، و كارهايي از اين قبيل كشانده مي شوند، كساني هستند كه استفاده از فن« نه گفتن» را نمي دانند.
احتمالاً شما تاكنون به كمك پرسش نامه اي كه پيش تر آمد و با تكيه بر تجارب خود پي برده ايد كه ضعف فرزند كم رو يا منفعل يا نوجوان پرخاشگرتان چيست. گفتيم اين دو سبك پاسخ گفتن بيانگر فقدان جرئتمندي است. جرئتمندي به معناي تسليم و به معناي قيل و قال راه انداختن نيست. جرئتمندي يعني رفتاري مؤثر كه در آن حقوق فرد و ديگران تحقق مي يابد.
روان شناسان براي توانمند شدن افراد در « نه گفتن» به اصولي دست يافته اند. اين اصول عبارت اند از:

1- حرف خود را صادقانه و رو راست، بدون گستاخي بيان كنيد و« نه» بگوييد.
2- براي « نه گفتن» دليل و بهانه نياوريد. اين حق شماست كه وقتي چيزي مغاير با خواسته ي شماست و با آن مخالفت داريد، « نه» بگوييد. درنگ نكنيد، اين خواسته ي شماست.
3- راست گو بودن و صداقت داشتن بهتر از خشم، عصبانيت و گستاخي است.

افراد ممكن است نگران باشند كه ديگران در مقابل نه گفتن آن ها چه فكر مي كنند و چه عكس العملي از خود نشان مي دهند. با مرور قوانين مربوط به جرئتمندي كه پيش تر گفتيم با چنين نگراني هايي مقابله كنيد. مطمئن باشيد ديگران هم درنهايت، از كسي كه رفتار غيرصادقانه و فريب كارانه دارد بيشتر آسيب مي بينند، تا افرادي كه صادقانه رفتار مي كنند.
براي نه گفتن چهار مرحله وجود دارد:

1- از طريق تكرار حرف هاي طرف مقابل پي ببريد كه منظور او را درست فهميده ايد.
2- علت رد تقاضاي او را توضيح دهيد.
3- نه بگوييد.
4- درصورت امكان، پيشنهاد مناسب و جايگزيني را مطرح كنيد و روي آن به توافق برسد.

سناريو زير را تمرين كنيد:
علي: من درك مي كنم كه دوست داشتي امروز را با من به خريد بروي( گام اول) ولي من فردا امتحان دارم و قصد دارم درسم را مرور كنم و كمي هم استراحت كنم( گام دوم) براي همين امروز نمي توانم با تو به خريد بيايم( گام سوم) اگر خواستي مي توانيم روز ديگري اين كار را بكنيم( گام چهارم) . فراموش نكنيد كه تمام پرسش ها يا موقعيت هايي كه در پرسش نامه ي جرئتمندي در صفحات اول كتاب خوانديد، سناريوهايي مناسب براي تمرين با فرزندتان است. در كنار اين سناريوها، كه فرصت هاي خوبي براي تمرين جرئتمندي هستند، از رويدادهاي روزمره براي تمرين استفاده كنيد.

واكنش معمول ديگران در مقابل جرئتمندي چگونه است؟

وقتي كه افراد فنون جرئتمندي را به كار مي گيرند، در درازمدت مردم درمي يابند كه اين افراد را بپذيرند و تكليف شان در مقابل آن ها روشن است. اما تا آن زمان، ممكن است جرئتمندي در اطرافيان واكنش هايي موقتي برانگيزد. اين واكنش ها مي تواند به صورت يكي از موارد زير رخ دهد. به عبارت ديگر، ممكن است مردم در مقابل پاسخ هاي جرئتمندانه ي شما، واكنش هاي زير را از خود نشان دهند:

1- تغيير موضوع بحث.
2- نشان دادن واكنش شديد هيجاني مثل خشم يا عصبانيت.
3- شوخي كردن و مسخره بازي درآوردن.
4- تلاش براي ايجاد احساس گناه در فرد جرئتمند.
5- سرزنش فرد جرئتمند و زير سؤال بردن رفتار او.

فرزند خود را از احتمال وقوع هريك از واكنش هاي ذكر شده آگاه كنيد و با او براي برخورد صحيح با هريك تمرين كنيد و آن ها را تشويق كنيد كه در هر شرايطي هم چنان جرئتمند رفتار كنند.

توصيه هاي كلي

1- محتواي كتاب را چند بار بخوانيد. تمرينات آن را با فرزندتان تكرار كنيد.
2- بعد از يك يا چند هفته مجدداً به كمك پرسش نامه، او را مورد ارزيابي قرار دهيد.
3- بار ديگر براساس مواردي كه به نظر مي رسد در آن به قدر كافي مهارت كسب نشده، تمرينات را ادامه دهيد.

منبع مقاله:
محمدخاني، پروانه، (1388) فرزندان خجالتي يا پرخاشگر، تهران: نشر قطره، چاپ اول.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط