ناشناس
چگونگی ایجاد انگیزه برای مطالعه را خواهانم"
من مشکلی در تحصیل برایم پیش اومده که اگه کمک کنید ممنون میشم
من تا دو سال پیش هم هوش خوبی داشتم هم انگیزه بسیار خوبی برای درس خواندن
اما الان یکی دوسالی میشه که دیگه دوس ندارم درس بخونم و همین باعث شده که میانگین نمراتی که قبلا نزدیک بیست بوده الان بشه نزدیک هجده ونیم
من تا وقتی که کلاس هفتم بودم(الان نهمم)از درس خواندن لذت می بردم و برام شده بود تفریح اما الان مخصوصا الان که ترم دوم شروع شد (چون من قصد داشتم میانگین نمرات ترم اولم حد اقل نوزده بشه چون یکی از مدارسی که سال آینده قصد داشتم برم معدل زیر نوزده قبول نمی کنه اما شد هجده و هشتاد و اون نمراتی که از دست دادم کاملا مفت از دست دادم چون روزی که امتحان فیزیک داشتیم اصلا نتونستم خوب تمرین کنم واسه همین علوم شد شونزده و فارسی به خاطر چندتا منفی شدم هفده درحالی که به راحتیمی تونستم بیست بشم )واسه همینه دیگه الان انگیزم خیلی خیلی کم شده مطمءنا اگر به این روند ادامه پیدا کنه حتما به مشکل می خورم
اگه بتونید کمک کنید واقعا ممنون می شم
و این مشکل حتی بعضی مواقع خیلی اذیت و استرسیم میکنه چون نمراتی که از دست دادم کاملا مفت بود و این باعث می شه بعضی مواقع عذاب وجدان بگیرم
تا چند ماه پیش من جزو شاگرد اول های کلاس حساب می شدم اما الان یه جورایی کم کم دارم میرم به سمت شاگرد تنبل های کلاس اگه می شه کمک کنید لا اقل این ترم دوم بتونم جبران کنم چون امسال انتخاب رشته دارم
مشاور: اقای رضوانی
باسمه تعالی پرسشگر گرامی سلام از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی سپاسگزاریم اینطور که معلومه یکی دوسالی است که تغییراتی در زندگی و تحصیل شما ایجاد شده است و الان از وضعیت فعلی خودتون راضی نیستین و تحت فشار روانی قرار گرفتین و شرایط سختی رو تجربه می کنین. از طرفی نگرانی های آینده هم هست. گاهی چند اتفاق ساده باعث می شود که انسان نمراتش پایین بیاید و معدلش کم شود و این باعث می شود که یک مقدار حالش گرفته شود و انگیزه اش کم شود و بعد که انگیزه اش کم شد و یک مقدار از درس دور شد، باعث می شود که نمرات پایین تر بیاید و ناراحتی و فشار روحی بیشتر می شود و بعد از آن انگیزه کمتر می شود. کم کم درس خواندن لذت خودش را از دست می دهد و بعد از آن از درس دورتر می شویم و نمرات پایین تر می آید و نا امیدی بیشتر می شود. گاهی کارهای انسان مانند یک دومینو به هم مربوط می شود. و افتادن پی در پی این دومینو ها باعث ایجاد لرزش (همان استرس) در زندگی انسان می شود. بنابراین شما دو راه اصلی در پیش رو دارید و انتخاب هر کدام از این دو راه با شماست: راه اول: شما می توانید همینطور بنشینید و با نا امیدی به افتادن قطعات دومینوهای زندگی خود نگاه کنید و برای قطعاتی که می افتد عذاب وجدان بگیرید و عزاداری کنید. باز هم دومینوی بعدی و استرس بعدی و باز هم عذاب وجدان و غمگینی و همینطور و همینطور اگر این راه حل را انتخاب کردید، تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که هیچ کاری نکنید، تنها عذاب وجدان بگیرید و غصه بخورید و هیچ تغییری ایجاد نکنید ولی دومینوها کار خودشان را انجام می دهند. راه دوم: شما یک راه دیگر هم دارید و آن این است که همین الان جلوی افتادن اولین دومینویی را که می توانید، بگیرید. این دومینو می تواند امتحان فردا باشد. یا آمادگی برای پرسش کلاسی فردا. یا خاموش کردن تلوزیون و مطالعه درس های امروز و فردا. همین کافی است شما جلوی افتادن چند دومینو را بگیرید. این کار باعث می شود لرزشی که در اثر افتادن دومینو ها در زندگی شما ایجاد شده، کم تر و کم تر شود و آنوقت دیگر دومینوها خود بخود نمی افتند. این یعنی کم شدن استرس ها و لذت بخش تر شدن زندگی. اگر این راه دوم را انتخاب کردید، خواندن نکات زیر به شما کمک می کند: توجه داشته باشید که شما در مقطع مهمی از زندگی قرار گرفته اید. دوران نوجوانی یکی از بحرانی ترین، حساس ترین و پر تلاطم ترین دوران زندگی هر فرد به شمار می آید؛ به شکلی که روانشناسان آن را دوره عاطفه پرستی، احساس گرایی و دوران فشار نامیده اند. تغییرات ناگهانی همه جانبه نوجوان و جوان را محتاج آگاهی بیشتر و همراهی فردی دیگر می نماید که می تواند یکی از والدین، مربیان و یا یک مشاور و روانشناس باشد.(1) یکی از سختی های دوران نوجوانی، شروع بحران هویت در این دوران است. در ذهن نوجوان این پرسش اساسی ایجاد می شود که "من کیستم؟؟؟؟؟" این پرسش را که چند سال ادامه خواهد یافت "جستجوی هویت" یا بحران هویت می نامند. نوجوانی که با این پرسش اساسی روبروست می داند که بزودی باید مسوولیت زندگی خویش را شخصاً برعهده گیرد و از خود می پرسد: باید چگونه زندگی کنم؟ چه هدفی را باید دنبال کنم؟ چه شغلی راباید انتخاب کنم؟ در ارتباط باجنس مخالف وزندگی خانوادگی آینده چه خواهم کرد؟ با کدام باورها و ارزشها بایدزندگی کنم؟ پاسخ به این پرسشها آسان نیست و معمولاً با مقداری تشویش نیز همراه است. پس بسیاری از حالت های سختی که با آن مواجه می شوی، طبیعی است و نشان دهنده این است که داری به سرعت بزرگ می شوی. آنقدر سریع که گاهی به سختی می افتی. باید بدانی که اکثر نوجوانان این حالت ها را تجربه می کنند. ولی آنچه مهم است این است که بتوانی این سختی های طبیعی را به صورت طبیعی پشت سر بگذاری. گاهی انسان در مسیر زندگی با سختی هایی روبرو می شود بعضی از افراد با آگاهی نسبت به این سختی ها، آنها را به سلامت پشت سر می گذارند و حتی این سختی ها باعث رشدشان می شود و بعضی از افراد، در مواجهه با مشکلات دستپاچه می شوند و خود را می بازند و با کارهای انحرافی و غلط خود را سعی می کنند صورت مسأله را پاک کنند. اگر آرامشت بیشتر باشه، میتونی بهتر عملی کنی. در این مورد چند نکته رو برات بیان می کنم: 1- یک مورد از کارهای هنری-مهارتی که باهاش حال می کنی رو انتخاب کن و حتما در روز یا در هفته براش وقت بگذار. انجام کارهای لذت بخش مورد علاقه، خیلی به آدم آرامش می ده. مانند نقاشی، خطاطی، برنامه نویسی، کار باچوب یا سفال، کارهای الکترونیکی و... 2- یک ورزش برای خودت انتخاب کن. یک ورزش خوب و مورد علاقه، شروع کن و به صورت جدی دنبالش کن. 3- اگر با خانوادت مثلا پدر و مادرت یا خواهر و برادرت مشکلی داری، سعی کن این مشکل رو برطرف کنی. اگر نمیشه در این زمینه با مشاور صحبت کن یا با خانواده برین پیش یک مشاور خوب و مشکلتون رو برطرف کنین. بالاخره لازمه که برای بهتر شدن ارتباطت با خانوادت اولش یک مقدار کوتاه بیایی تا کم کم اوضاع بهتر بشه. مطمئن باش اینطوری زودتر و بهتر به خواسته هات می رسی. 4- چند تا دوست خوب برای خودت انتخاب کن. خودت انتخاب کن ولی با فکر و بینش و دقت. بعدش با هماهنگی با خانواده با دوستانت برنامه های تفریحی سالم بزار. مثلا فعالیت توی بسیج، شرکت تو اردوها، شرکت توی جلسات خوب، شرکت توی هیئت های خوب، گرفتن مسوولیت و... 5-سعی کن حداقل یک وعده از نمازها رو توی مسجد به جماعت بخونی، اینکار نشاط معنوی شما رو بیشتر می کنه و بهت آرامش می ده. 6- تکرار ذکر «لا إله إلّا الله» و « لا حول و لا قوه الا بالله» به شما کمک می کنه. این کارها باعث میشه اعتماد به نفست زیاد بشه و اضطرابت کاهش پیدا کنه. اگر وقتت رو با برنامه ریزی و کارهای خوب و مفید و دوست داشتنی پرکنی، این فکرها کمتر فرصت می کنن بیان تو ذهنت. 7- تنظیم برنامه خواب بسیار مهم است. شما سعی کنید حداقل یک ساعت قبل از نیمه شب خواب باشید. یعنی حدود ساعت ده و نیم و صبح زود از خواب بیدار شوید. اگر عادت خوابیدن شما طور دیگری است، سعی کنید آن را به تدریج اصلاح کنید. اگر خواب بعد از ظهر، باعث بی خوابی شب شما می شود. سعی کنید خواب بعد از ظهر را کم یا حذف کنید. شما می توانید دقایق قبل از خواب را با چند دقیقه تلاوت قرآن و مطالعه کتب جذاب و مورد علاقه تان تبدیل به لحظاتی دلچسب کنید. کتب داستانی یا دفاع مقدس و خاطرات شهدا، یا رمانهای مفید نوجوان یا کتب علمی مورد علاقه... 8-در مورد انجام واجبات و ترک محرمات، سعی کن طبق دین عمل کنی. احکام شرعی خودت رو سوال کن و طبق جواب عمل کن. هر سوالی که داشتی می تونی از کارشناسان همین مرکز بپرسی. برای سوالات اعتقادی و شبهات و تردید هایی هم که در ذهنت پیش میاد از کارشناسان اخلاق و عقاید کمک بگیر. 9-با مراجعه به کارشناس تغذیه الگوی تغذیه خود را اصلاح کن. از غذاهای سریع، کارخانه ای و تنقلات غیر سالم پرهیز کن. 10- اگر احساس می کنی که اوضاع واقعا به هم ریخته است و نمی توانی از کنار این مشکلات عبور کنی، لازم است به یک متخصص روانشناسی بالینی در یک مرکز معتبر مراجعه کنید تا با کمک او خطاهای شناختی احتمالی خود را شناسایی و اصلاح کنید. 11-یک مشاور خوب برای خودتان انتخاب کنید. اگر اهل مطالعه هستی، این کتاب را تهیه کن و بخوان. امیدوارم کمکت کنه؛ عنوان کتاب: نوجوانها سخت نگیرید باور کنید که مهم نیست، نوشته: ریچارد کارلسون؛ ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر تهران نگران نباش! اوضاع خیلی خوبتر خواهد شد! تا پایان مشکل ما را در کنار خود بدانید و با ما در ارتباط باشید. پی نوشت ها: 1-همراه با نوجوان؛ نوشته ابراهیم اخوی
بیشتر بخوانید: