پرسش :
آيا بعد از پيامبراکرم(ص) افرادي بوده اند كه به معراج رفته باشند در غير اين صورت علت آن را توضيح دهيد؟
پاسخ :
معراج در لغت به معناى صعود است و در اصطلاح به معناى سير صعودى انسان مطهر مخلَص در دنيا و از دنيا به عالم اله، اعم از عالم ملكوت و عالم جبروت و عالم لاهوت و البته اين سير با عنايت ويژه خداوند سبحان صورت مىپذيرد نه اين كه انسان بدون آن عنايت چنين حالتى پيدا مىكند. با توجه به اين تعريف در معراج اركانى بنيادى و اصلى وجود دارد:
1. سير كننده (انسان مطهر مخلص)
2. سير در دنيا و از دنيابه عالم اله.
اما انسان سيركننده كيست؟
انسانى صاحب معراج مىشود كه از تمامى رذايل اخلاقى وناپاكىهاى ظاهرى و باطنى مطهر گشته باشد و از مطهرين شناخته شود و بلكه پا را فراتر نهاده و از جميع تعلقات و رنگهاى ماسراى خداوند قهار رهايى يافته و به مقام و رتبه مخلصين دست يافته باشد و داراى كشفها و مكاشفههاى لذتبخش باشد. حال اگر اين طهارت و اخلاص قوىتر و پرفروغتر باشد كشفيات زلالتر و ديدنىتر است و در نتيجه عروج و سير صعودى او در طبيعت و از طبيعت به ماوراى آن عميقتر و ژرفتر است. بنابراين با توجه به اين توضيح، همه انسانها قابليت معراج و سير صعودى را دارند و چون نبىاكرم اسلام مطهرترين و مخلصترين انسان روى زمين بود، معراج او عميقترين و ژرفناكترين معراج بوده است و جانشينان به حق او همانند امام حسين(ع) نيز همچون خود او داراى چنين معراجى بودهاند و پيروان حقيقى او و جانشينانش يعنى عارفان حقيقى نيز به اندازه طهارت و اخلاص خود صاحب معراج بودهاند و هستند. و البته انبياء ديگر همانند حضرت عيسى(ع) نيز صاحب معراج بودهاند، اگر چه به اندازه معراج نبىاكرم اسلام نبوده است. اما اجازه دهيد تا نوع و مرتبه معراج اين پيروان حقيقى را پس از بيان انواع و مراتب معراج مشخص سازيم.
انواع معراج:
معراج بر دو قسم است: معراج جسمانى و معراج روحانى.
معراج جسمانى؛ معراجى است كه انسان با بدن عنصرى خويش در عالم ماده سير دفعى داشته و در يك اندك زماني از نقطهاى به نقطه ديگر سفر كند. خداوند سبحان در بيان معراج جسمانى نبىاكرم(ص) ىفرمايد: «سبحان الذى أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى؛ منزه است خدايى كه شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى سير داده است».
معراج روحانى، معراجى است كه انسان با جان مطهر و بىرنگ تعلق خويش از عالم ماده به در رفته و در ماوراى طبيعت سير مىكند و به عالم مثال راه مىيابد و در اين عالم منظرهاى گوناگونى مىبيند و اعمال تجسم يافتهاى چون زبان دراز (ناشى از غيبت)، گيسوى به بند كشيده (ناشى از ديدن نامحرم) و غيره كه در احاديث معراج از زبان نبىاكرم اسلام ذكر شده را مىنگرد. و پس از عالم مثال و ملكوت در رفته و به عالم عقل و جبروت مىرسد و به همان عالمى كه مرتبهى جبرئيل(ع) است و آن فرشته وحى را با چشم دل مىبيند و سخنان وى را مىشنود و سپس به عالم لاهوت در مىرسد و به مقام قاب قوسين راه يافته و پس از اين مقام نيز عبور كرده به اندكى بيشتر به خداى سبحان نزديك مىشود و به مقام «او ادنى» مىرسد كه البته وصول به مقام «او ادنى» ويژه نبىاكرم اسلام و اوصياى او مىباشد.
خداوند سبحان درباره معراج روحانى نبىاكرم(ص) و با اشاره به سه مقام (جبروتى، قاب قوسين، او ادنى) مىفرمايد: «علمه شديد القوى. ذومره فاستوى. و هو بالافق الاعلى. ثم دنا فتدلى. فكان قاب قوسين او ادنى. فأوحى الى عبده ما أوحى. ما كذب الفؤاد ما رأى. افتما رونه لى ما يرى. ولقد رآه نزله اخرى. عند سدره المنتهى. عندها جنه المأوى. اذ يغشى السدرة ما يغشى. مازاغ البصر و ما طغى. لقد رآى من آيات ربه الكبرى؛ او را جبريل همان فرشته بسيار توانا علم آموخته است. همان ملك مقتدرى كه به خلقت كامل جلوه كرد. و آن رسول در افق اعلاى كمال بود. آن گاه نزديك آمد و بر او نازل گرديد. بدان نزديكى كه با او به قدر دو كمان يا نزديكتر از آن شد. پس خدا به بنده خود وحى فرمود آنچه را كه هيچكس درك آن نتواند كرد. آنچه دلش ديد هم حقيقت يافت و كذب و خيال نپنداشت. آيا كافران بر آنچه رسول مشاهده كرد انكار مىكنند. و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است. نزديك سدرة المنتهى. در همان جا كه جنّة المأوى است. آن گاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود، پوشيده بود. ديدهاش منحرف نگشت و از حد در نگذشت. به راستى كه برخى از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد».
بنا بر توضيح گذشته، مراتب معراج نيز مشخص مىشود يعنى ابتدايىترين معراج، معراج جسمانى است و سپس معراج روحانى به عالم مثال و ملكوت است و سپس معراج روحانى به عالم عقل و جبروت است و سپس معراج روحانى به مقام قاب قوسين است و بالاترين درجه معراج، معراج روحانى به مقام او ادنى است.همچنين با توضيح گذشته به امكان وقوع معراج براى غير نبىاكرم اسلام جواب مثبت داده مىشود.
www.payambarazam.ir
معراج در لغت به معناى صعود است و در اصطلاح به معناى سير صعودى انسان مطهر مخلَص در دنيا و از دنيا به عالم اله، اعم از عالم ملكوت و عالم جبروت و عالم لاهوت و البته اين سير با عنايت ويژه خداوند سبحان صورت مىپذيرد نه اين كه انسان بدون آن عنايت چنين حالتى پيدا مىكند. با توجه به اين تعريف در معراج اركانى بنيادى و اصلى وجود دارد:
1. سير كننده (انسان مطهر مخلص)
2. سير در دنيا و از دنيابه عالم اله.
اما انسان سيركننده كيست؟
انسانى صاحب معراج مىشود كه از تمامى رذايل اخلاقى وناپاكىهاى ظاهرى و باطنى مطهر گشته باشد و از مطهرين شناخته شود و بلكه پا را فراتر نهاده و از جميع تعلقات و رنگهاى ماسراى خداوند قهار رهايى يافته و به مقام و رتبه مخلصين دست يافته باشد و داراى كشفها و مكاشفههاى لذتبخش باشد. حال اگر اين طهارت و اخلاص قوىتر و پرفروغتر باشد كشفيات زلالتر و ديدنىتر است و در نتيجه عروج و سير صعودى او در طبيعت و از طبيعت به ماوراى آن عميقتر و ژرفتر است. بنابراين با توجه به اين توضيح، همه انسانها قابليت معراج و سير صعودى را دارند و چون نبىاكرم اسلام مطهرترين و مخلصترين انسان روى زمين بود، معراج او عميقترين و ژرفناكترين معراج بوده است و جانشينان به حق او همانند امام حسين(ع) نيز همچون خود او داراى چنين معراجى بودهاند و پيروان حقيقى او و جانشينانش يعنى عارفان حقيقى نيز به اندازه طهارت و اخلاص خود صاحب معراج بودهاند و هستند. و البته انبياء ديگر همانند حضرت عيسى(ع) نيز صاحب معراج بودهاند، اگر چه به اندازه معراج نبىاكرم اسلام نبوده است. اما اجازه دهيد تا نوع و مرتبه معراج اين پيروان حقيقى را پس از بيان انواع و مراتب معراج مشخص سازيم.
انواع معراج:
معراج بر دو قسم است: معراج جسمانى و معراج روحانى.
معراج جسمانى؛ معراجى است كه انسان با بدن عنصرى خويش در عالم ماده سير دفعى داشته و در يك اندك زماني از نقطهاى به نقطه ديگر سفر كند. خداوند سبحان در بيان معراج جسمانى نبىاكرم(ص) ىفرمايد: «سبحان الذى أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى؛ منزه است خدايى كه شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى سير داده است».
معراج روحانى، معراجى است كه انسان با جان مطهر و بىرنگ تعلق خويش از عالم ماده به در رفته و در ماوراى طبيعت سير مىكند و به عالم مثال راه مىيابد و در اين عالم منظرهاى گوناگونى مىبيند و اعمال تجسم يافتهاى چون زبان دراز (ناشى از غيبت)، گيسوى به بند كشيده (ناشى از ديدن نامحرم) و غيره كه در احاديث معراج از زبان نبىاكرم اسلام ذكر شده را مىنگرد. و پس از عالم مثال و ملكوت در رفته و به عالم عقل و جبروت مىرسد و به همان عالمى كه مرتبهى جبرئيل(ع) است و آن فرشته وحى را با چشم دل مىبيند و سخنان وى را مىشنود و سپس به عالم لاهوت در مىرسد و به مقام قاب قوسين راه يافته و پس از اين مقام نيز عبور كرده به اندكى بيشتر به خداى سبحان نزديك مىشود و به مقام «او ادنى» مىرسد كه البته وصول به مقام «او ادنى» ويژه نبىاكرم اسلام و اوصياى او مىباشد.
خداوند سبحان درباره معراج روحانى نبىاكرم(ص) و با اشاره به سه مقام (جبروتى، قاب قوسين، او ادنى) مىفرمايد: «علمه شديد القوى. ذومره فاستوى. و هو بالافق الاعلى. ثم دنا فتدلى. فكان قاب قوسين او ادنى. فأوحى الى عبده ما أوحى. ما كذب الفؤاد ما رأى. افتما رونه لى ما يرى. ولقد رآه نزله اخرى. عند سدره المنتهى. عندها جنه المأوى. اذ يغشى السدرة ما يغشى. مازاغ البصر و ما طغى. لقد رآى من آيات ربه الكبرى؛ او را جبريل همان فرشته بسيار توانا علم آموخته است. همان ملك مقتدرى كه به خلقت كامل جلوه كرد. و آن رسول در افق اعلاى كمال بود. آن گاه نزديك آمد و بر او نازل گرديد. بدان نزديكى كه با او به قدر دو كمان يا نزديكتر از آن شد. پس خدا به بنده خود وحى فرمود آنچه را كه هيچكس درك آن نتواند كرد. آنچه دلش ديد هم حقيقت يافت و كذب و خيال نپنداشت. آيا كافران بر آنچه رسول مشاهده كرد انكار مىكنند. و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است. نزديك سدرة المنتهى. در همان جا كه جنّة المأوى است. آن گاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود، پوشيده بود. ديدهاش منحرف نگشت و از حد در نگذشت. به راستى كه برخى از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد».
بنا بر توضيح گذشته، مراتب معراج نيز مشخص مىشود يعنى ابتدايىترين معراج، معراج جسمانى است و سپس معراج روحانى به عالم مثال و ملكوت است و سپس معراج روحانى به عالم عقل و جبروت است و سپس معراج روحانى به مقام قاب قوسين است و بالاترين درجه معراج، معراج روحانى به مقام او ادنى است.همچنين با توضيح گذشته به امكان وقوع معراج براى غير نبىاكرم اسلام جواب مثبت داده مىشود.
www.payambarazam.ir