پرسش :
اگر نشانه معجزه، بيمانندي و ناتواني از همانند سازي است، پس بسياري از شاهکارهاي ادبي جهان نيز باید معجزه باشند؟
پاسخ :
دقت در تعريف معجزه و يا بيان معيارهاي ذکر شده براي تفاوت قائل شدن بين معجزه از ساير امور خارق العاده، ما را به پاسخ رهنمون ميسازد.
به طور اختصار اهم ويژگيها و شرايط چيزي که معجزه ناميده ميشود عبارتند از:
1. معجزه عمل خارق العادهاي است که با اسباب و مسببات عادي جهان سازگار نميباشد البته اين مخالفت با نظام عادي جهان به معناي مخالفت با نظام علّي و معلولي نيست.
2. آورنده معجزه بايد در مقام تحدّي باشد و مردم را به مقابله به مثل دعوت کند.
3. اعجاز بايد به گونهاي باشد که ديگران از آوردن نظير آن عاجز باشند و شکست بخورند.[1]
4. آورنده معجزه بايد مدعي مقام نبوت باشد. زيرا به وسيله آن ميخواهد اثبات کند که از جانب خدا مبعوث شد. تا مردم را هدايت کند و اگر غير اين باشد يعني کسي کاري غير عادي و خارق العاده انجام دهد ولي ادعاي نبوت و رسالت نکند، عملش معجزه نخواهد بود.
5. معجزه از قلمرو تعليم و تعلم بيرون است اگر عملي به ظاهر خارق العاده باشد و خيليها نتوانند همانند آن را بياورند اما با اين وجود اين کار را به سبب کار و تلاش علمي و رياضت و ديگر مهارت هاي بشري کسب کند معجزه نخواهد بود.[2]
6. معجزه آن امر خارق العادهاي است که به اذن و رضاي و مشيت خاص الهي تحقق يابد.[3]
حال با توجه به اين شرايط معجزه بررسي کنيم که آيا وجود برخي آثار معنوي و ادبي بزرگ جهاني ميتوانند از قبيل معجزه باشند يا خير، آيا اين قبيل موارد نميتوانند با قرآن معارضه کنند؟ مانند کتاب حافظ و شکسپير و... در پاسخ بايد گفت: اولا: اين نمونههايي که ذکر شد هرگز نميتوان آنها را همسنگ و همتراز قرآن فرض کرد و صرف آنکه همانند آن يافت نميشود، دليل آن نيست که ديگران از آوردن مثل آنها ناتوان و عاجز هستند، بلکه در برخي موارد آثاري از متأخرين و معاصرين و چه بسا در آينده وجود داشتهباشد که از آن نوشتهها برتر و کاملتر و زيباتر خواهد بود.[4]
ثانيا: چنانکه بيان شد يکي از شرائط اعجاز، تحدّي و مبارزه طلبي است تا شاهدي بر صدق ادعاي منصب الهي باشد چنانکه اين امر در قرآن موجود است، لکن در اين موارد و کتب بشري، اين شرط مفقود است؛ لذا چون صاحبان چنين آثاري هيچ ادعايي در اين خصوص نداشتهاند، کسي در صدد معارضه و همانند آوري جدّي در مورد آثارشان بر نيامده است، تا معلوم شود چه کسي در اين هماوردي ادبي پيروز ميشود يا خير؟[5]
ثالثا: در ويژگيها و شرايط اعجاز اشاره شد که اين امر خارق العاده تنها به اذن الهي است و قابل تعليم و تعلم نيست و حال آنکه به خوبي مشاهده ميکنيم که صاحبان اين آثار، شاهکارهاي ادبي خود را مرهون سعي و تلاش مستمر و طاقت فرساي علمي چندين ساله خود هستند و با تحصيل و تعلم و شکوفا کردن ذوق و استعدادهاي سرشارشان توانستهاند اين چنين کارهاي ماندگاري را خلق کنند. و اين در حالي است که مثلا قرآن کريم با آن همه فصاحت و بلاغت خارق العادهاش از کسي صادر شده که به اذعان همه مورخين اُمي بود و هرگز به مکتب و مدرسه نرفته بود و قلمي به دست نگرفته بود.
نتيجه آن که اين قبيل موارد از آثار ادبي بزرگ جهاني اولا گرچه کم نظير هستند اما نميتوان گفت آنها بينظيرند. ثانيا: صاحبان چنين آثاري هرگز ادعاي مقابله به مثل و هماوردي نکردهاند لذا يکي از شرايط اصلي اعجاز را نداشتهاند. ثالثا آنان همه اين آثار شگرف خود را حاصل مجاهدت علمي و درس و بحث فني دانستهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ علوم قرآني، محمد هادي معرفت، موسسه فرهنگي انتشارات التمهيد، 1378ش.
2ـ ايضاح المراد في شرح کشف المراد، علي رباني گلپايگاني، انتشارات مرکز مديريت حوزه علميه.
3ـ قرآن شناسي، مصباح يزدي، محمد تقي، تحقيق محمود رجبي، انتشارات موسسه امام خميني (ره).
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامي، انتشارات طه، چاپ اول، سال 1381ش. ج2، ص39 و 40.
[2]. ر.ک: نصري، عبدالله، کلام 2، ص15، انتشارات متون درسي دانشگاه پيام نور، چاپ هشتم، 1386ش.
[3]. ر.ک: رباني گلپايگاني، علي، کلام تطبيقي، چاپ اول، قم، مرکز جهاني علوم اسلامي، 1385ش. ص41.
[4]. ر.ک، خويي، سيد ابوالقاسم، البيان، في تفسير القرآن، انتشارات اميد، بي جا، 1416ق. ص89.
[5]. ر.ک: مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسي،انتشارات موسسه امام خميني (ره). ص158 و 159.
منبع: اندیشه قم
دقت در تعريف معجزه و يا بيان معيارهاي ذکر شده براي تفاوت قائل شدن بين معجزه از ساير امور خارق العاده، ما را به پاسخ رهنمون ميسازد.
به طور اختصار اهم ويژگيها و شرايط چيزي که معجزه ناميده ميشود عبارتند از:
1. معجزه عمل خارق العادهاي است که با اسباب و مسببات عادي جهان سازگار نميباشد البته اين مخالفت با نظام عادي جهان به معناي مخالفت با نظام علّي و معلولي نيست.
2. آورنده معجزه بايد در مقام تحدّي باشد و مردم را به مقابله به مثل دعوت کند.
3. اعجاز بايد به گونهاي باشد که ديگران از آوردن نظير آن عاجز باشند و شکست بخورند.[1]
4. آورنده معجزه بايد مدعي مقام نبوت باشد. زيرا به وسيله آن ميخواهد اثبات کند که از جانب خدا مبعوث شد. تا مردم را هدايت کند و اگر غير اين باشد يعني کسي کاري غير عادي و خارق العاده انجام دهد ولي ادعاي نبوت و رسالت نکند، عملش معجزه نخواهد بود.
5. معجزه از قلمرو تعليم و تعلم بيرون است اگر عملي به ظاهر خارق العاده باشد و خيليها نتوانند همانند آن را بياورند اما با اين وجود اين کار را به سبب کار و تلاش علمي و رياضت و ديگر مهارت هاي بشري کسب کند معجزه نخواهد بود.[2]
6. معجزه آن امر خارق العادهاي است که به اذن و رضاي و مشيت خاص الهي تحقق يابد.[3]
حال با توجه به اين شرايط معجزه بررسي کنيم که آيا وجود برخي آثار معنوي و ادبي بزرگ جهاني ميتوانند از قبيل معجزه باشند يا خير، آيا اين قبيل موارد نميتوانند با قرآن معارضه کنند؟ مانند کتاب حافظ و شکسپير و... در پاسخ بايد گفت: اولا: اين نمونههايي که ذکر شد هرگز نميتوان آنها را همسنگ و همتراز قرآن فرض کرد و صرف آنکه همانند آن يافت نميشود، دليل آن نيست که ديگران از آوردن مثل آنها ناتوان و عاجز هستند، بلکه در برخي موارد آثاري از متأخرين و معاصرين و چه بسا در آينده وجود داشتهباشد که از آن نوشتهها برتر و کاملتر و زيباتر خواهد بود.[4]
ثانيا: چنانکه بيان شد يکي از شرائط اعجاز، تحدّي و مبارزه طلبي است تا شاهدي بر صدق ادعاي منصب الهي باشد چنانکه اين امر در قرآن موجود است، لکن در اين موارد و کتب بشري، اين شرط مفقود است؛ لذا چون صاحبان چنين آثاري هيچ ادعايي در اين خصوص نداشتهاند، کسي در صدد معارضه و همانند آوري جدّي در مورد آثارشان بر نيامده است، تا معلوم شود چه کسي در اين هماوردي ادبي پيروز ميشود يا خير؟[5]
ثالثا: در ويژگيها و شرايط اعجاز اشاره شد که اين امر خارق العاده تنها به اذن الهي است و قابل تعليم و تعلم نيست و حال آنکه به خوبي مشاهده ميکنيم که صاحبان اين آثار، شاهکارهاي ادبي خود را مرهون سعي و تلاش مستمر و طاقت فرساي علمي چندين ساله خود هستند و با تحصيل و تعلم و شکوفا کردن ذوق و استعدادهاي سرشارشان توانستهاند اين چنين کارهاي ماندگاري را خلق کنند. و اين در حالي است که مثلا قرآن کريم با آن همه فصاحت و بلاغت خارق العادهاش از کسي صادر شده که به اذعان همه مورخين اُمي بود و هرگز به مکتب و مدرسه نرفته بود و قلمي به دست نگرفته بود.
نتيجه آن که اين قبيل موارد از آثار ادبي بزرگ جهاني اولا گرچه کم نظير هستند اما نميتوان گفت آنها بينظيرند. ثانيا: صاحبان چنين آثاري هرگز ادعاي مقابله به مثل و هماوردي نکردهاند لذا يکي از شرايط اصلي اعجاز را نداشتهاند. ثالثا آنان همه اين آثار شگرف خود را حاصل مجاهدت علمي و درس و بحث فني دانستهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ علوم قرآني، محمد هادي معرفت، موسسه فرهنگي انتشارات التمهيد، 1378ش.
2ـ ايضاح المراد في شرح کشف المراد، علي رباني گلپايگاني، انتشارات مرکز مديريت حوزه علميه.
3ـ قرآن شناسي، مصباح يزدي، محمد تقي، تحقيق محمود رجبي، انتشارات موسسه امام خميني (ره).
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامي، انتشارات طه، چاپ اول، سال 1381ش. ج2، ص39 و 40.
[2]. ر.ک: نصري، عبدالله، کلام 2، ص15، انتشارات متون درسي دانشگاه پيام نور، چاپ هشتم، 1386ش.
[3]. ر.ک: رباني گلپايگاني، علي، کلام تطبيقي، چاپ اول، قم، مرکز جهاني علوم اسلامي، 1385ش. ص41.
[4]. ر.ک، خويي، سيد ابوالقاسم، البيان، في تفسير القرآن، انتشارات اميد، بي جا، 1416ق. ص89.
[5]. ر.ک: مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسي،انتشارات موسسه امام خميني (ره). ص158 و 159.
منبع: اندیشه قم