پرسش :
آیاجريان آخرين خطابه پیامبر -صلی الله علیه وآله- و اين كه اگر كسي بر گردن من حقي دارد بيايد و قصاص كند، با عصمت ایشان منافاتی ندارد؟
پاسخ :
اعتقاد به عصمت انبياء الهي ـ عليهم السلام از گناهان عمدي و سهوي، يکي ازعقايد قطعي و معروف شيعه است که ائمه اطهار ع آن را به پيروانشان تعليم دادهاند. شيعيان اثنيعشري معتقدند که پيامبران از آغاز تولد تا پايان عمر، از همه گناهان اعم از کبيره و صغيره، معصومند و حتي از روي سهو و نسيان هم گناهي از ايشان سر نميزند، منظور از عصمت تنها عدم ارتکاب گناه نيست، زيرا ممکن است يک فرد عادي هم مرتکب گناه نشود، بلکه منظور اين است که شخص، داراي ملکه نفساني نيرومندي باشد که در سختترين شرايط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد. ملکهاي که از آگاهي کامل و دائم به زشتي گناه و اراده قوي بر مهار کردن تمايلات نفساني، حاصل ميگردد.
پس لازمه عصمت ترک اعمالي است که بر او حرام باشد، منظور از گناه که شخص معصوم، مصونيت از ارتکاب آن دارد، عملي است که در زبان فقه حرام ناميده ميشود، اما واژه گناه و معادلهاي آن مانند (ذنب) و (عصيان) که کاربرد وسيعتري دارد و شامل (ترک اولي) هم ميشود، انجام دادن چنين گناهاني منافاتي با عصمت ندارد.[1]
با توجه به مقدمهاي که ارائه گرديد، هم اکنون در پاسخ پرسش فوق بايد گفت: عصمت پيامبر اکرم با آخرين خطبه آن حضرت که طي آن خود را در معرض قصاص قرار داد و از مردم درخواست نمود که هر کس حقي يا مظلمهاي به گردن او دارد بيايد قصاص کند، به هيچ وجه تهافت و ناسازگاري ندارد، زيرا معناي اين که کسي خود را در معرض قصاص قرار داده و درخواست قصاص نمايد، الزاماً اين نيست که شخص درخواست کننده قصاص که خود را در معرض آن قرار داده، حقي را ضايع نموده و يا گناهي را مرتکب شده است تا زمينه اين توهم فراهم شود که اين رويداد با عصمت منافات دارد، بلکه شخص معصوم و مصون از گناه ميتواند به انگيزه تربيت و آموزش مردم و تواضع و بهاء دادن به حقوق مردم و به منظور نمايش گذاشتن مصونيت و عصمت خويش و تفهيم و تثبيت آن به عنوان شرط لازم و غير قابل چشم پوشي و مسامحه در رهبري الهي و ديني و استمرار آن در رهبران آينده است. اسلام، و تشويق و ترغيب آنان از اين طريق به پاکي و پاکدامني، به عنوان پيشوا و مقتداي اسوه، به چنين اقدامي دست زده و بدين وسيله به امت اعلام نمايد که خداوند از حقوق مردم به هيچ وجه نخواهد گذشت، جز با اداي حقوق آنان، بنابراين مواظب گفتار و کردار خود باشيد.
روي همين جهت بود که بلال مؤذن پيامبر اکرم ص بي اختيار در کوچههاي مدينه فرياد ميزد که: کيست که قصاصش را در دنيا پيش از قيامت بپردازد؟ اين محمد ص است که قصاصش را پيش از قيامت ميپردازد، در جريان اين آموزه نبوي و بهانه قصاص خواهي بود که فرصت مناسبي به سواده دست داد و لبانش را روي شکم پيامبر اکرم گذاشته و آن را بوسيده و از دعاي خير آن حضرت به اين مضمون که خدايا تو نيز از سواده پسر قيس بگذر، بهرهمند گرديد.
بنابراين بايد گفت معناي درخواست قصاص رسول اکرم ص از مردم، اين نيست که آن حضرت گناهي مرتکب شده و مظلمهاي از جانب مردم به گردن وي آمد، بلکه اين درخواست صرفاً به منظور آموزش و توجه دادن امت به اين مطلب است که حقوق مردم جز با اداي آن و يا جلب رضايت آنان قابل بخشش نيست. روي اين اساس هيچ گونه منافاتي با عصمت آن حضرت ندارد.
پی نوشتها:
[1]. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد (سه جلدي)، تهران، شرکت چاپ و نشر بين الملل، 1385ش، ص197.
منبع: اندیشه قم
اعتقاد به عصمت انبياء الهي ـ عليهم السلام از گناهان عمدي و سهوي، يکي ازعقايد قطعي و معروف شيعه است که ائمه اطهار ع آن را به پيروانشان تعليم دادهاند. شيعيان اثنيعشري معتقدند که پيامبران از آغاز تولد تا پايان عمر، از همه گناهان اعم از کبيره و صغيره، معصومند و حتي از روي سهو و نسيان هم گناهي از ايشان سر نميزند، منظور از عصمت تنها عدم ارتکاب گناه نيست، زيرا ممکن است يک فرد عادي هم مرتکب گناه نشود، بلکه منظور اين است که شخص، داراي ملکه نفساني نيرومندي باشد که در سختترين شرايط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد. ملکهاي که از آگاهي کامل و دائم به زشتي گناه و اراده قوي بر مهار کردن تمايلات نفساني، حاصل ميگردد.
پس لازمه عصمت ترک اعمالي است که بر او حرام باشد، منظور از گناه که شخص معصوم، مصونيت از ارتکاب آن دارد، عملي است که در زبان فقه حرام ناميده ميشود، اما واژه گناه و معادلهاي آن مانند (ذنب) و (عصيان) که کاربرد وسيعتري دارد و شامل (ترک اولي) هم ميشود، انجام دادن چنين گناهاني منافاتي با عصمت ندارد.[1]
با توجه به مقدمهاي که ارائه گرديد، هم اکنون در پاسخ پرسش فوق بايد گفت: عصمت پيامبر اکرم با آخرين خطبه آن حضرت که طي آن خود را در معرض قصاص قرار داد و از مردم درخواست نمود که هر کس حقي يا مظلمهاي به گردن او دارد بيايد قصاص کند، به هيچ وجه تهافت و ناسازگاري ندارد، زيرا معناي اين که کسي خود را در معرض قصاص قرار داده و درخواست قصاص نمايد، الزاماً اين نيست که شخص درخواست کننده قصاص که خود را در معرض آن قرار داده، حقي را ضايع نموده و يا گناهي را مرتکب شده است تا زمينه اين توهم فراهم شود که اين رويداد با عصمت منافات دارد، بلکه شخص معصوم و مصون از گناه ميتواند به انگيزه تربيت و آموزش مردم و تواضع و بهاء دادن به حقوق مردم و به منظور نمايش گذاشتن مصونيت و عصمت خويش و تفهيم و تثبيت آن به عنوان شرط لازم و غير قابل چشم پوشي و مسامحه در رهبري الهي و ديني و استمرار آن در رهبران آينده است. اسلام، و تشويق و ترغيب آنان از اين طريق به پاکي و پاکدامني، به عنوان پيشوا و مقتداي اسوه، به چنين اقدامي دست زده و بدين وسيله به امت اعلام نمايد که خداوند از حقوق مردم به هيچ وجه نخواهد گذشت، جز با اداي حقوق آنان، بنابراين مواظب گفتار و کردار خود باشيد.
روي همين جهت بود که بلال مؤذن پيامبر اکرم ص بي اختيار در کوچههاي مدينه فرياد ميزد که: کيست که قصاصش را در دنيا پيش از قيامت بپردازد؟ اين محمد ص است که قصاصش را پيش از قيامت ميپردازد، در جريان اين آموزه نبوي و بهانه قصاص خواهي بود که فرصت مناسبي به سواده دست داد و لبانش را روي شکم پيامبر اکرم گذاشته و آن را بوسيده و از دعاي خير آن حضرت به اين مضمون که خدايا تو نيز از سواده پسر قيس بگذر، بهرهمند گرديد.
بنابراين بايد گفت معناي درخواست قصاص رسول اکرم ص از مردم، اين نيست که آن حضرت گناهي مرتکب شده و مظلمهاي از جانب مردم به گردن وي آمد، بلکه اين درخواست صرفاً به منظور آموزش و توجه دادن امت به اين مطلب است که حقوق مردم جز با اداي آن و يا جلب رضايت آنان قابل بخشش نيست. روي اين اساس هيچ گونه منافاتي با عصمت آن حضرت ندارد.
پی نوشتها:
[1]. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد (سه جلدي)، تهران، شرکت چاپ و نشر بين الملل، 1385ش، ص197.
منبع: اندیشه قم