پرسش :
در آيهي 53 سورهاحزاب، چرا خداوند متعال اجازهي ازدواج با زنان پيامبراکرم را پس از آن حضرت نمي دهد؟
پاسخ :
اين پرسش حتي ميتواند فراتر از اين هم مطرح شود؛ زيرا اين آيهي كريمه، حرام بودن ازدواج با همسران پيامبر را منحصر به بعد از وفات آن حضرت ننموده، بلكه اين بعديّت كه در آيه مطرح شده، ميتواند در مورد زناني باشد، كه احياناً حضرت طلاق داده باشند، نيز صادق است، بنابراين هيچ كس نمي تواند حتي با همسراني كه پيامبر آنها را طلاق دهد، ازدواج كند.[1]
خداوند متعال پس از آنكه اعلام كرد هيچ كس پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ حق ازدواج با همسران ايشان را ندارد، سبب آن را چنين بيان فرمود كه: {Qإنّ ذلكم كان عند الله عظيماًQ}. يعني: حقيقتاً اين كار، نزد خداوند (گناه) بسيار بزرگي است. براي آنكه اين جمله بهتر روشن شود؛ آيهي ديگري را كه در آن، شبيه همين جمله به كار رفته مورد بررسي قرار ميدهيم:
در سورهي نور آيهي 15 ميفرمايد: آنگاه كه آن سخن را (تهمت و بهتاني كه زديد) از دهان يكديگر مي گرفتيد، و چيزي بر زبان ميرانديد كه در بارهي آن هيچ نميدانستيد، ميپنداشتيد كه كاري خُرد و كوچك و بي اهميت است و حال آنكه، در نزد خداوند كاري بزرگ بود. (كه بايستي به آن اهميت مي داديد و آن را گناه سبك و كوچك نميشمرديد): {Qتحسبونه هيّناً و هو عندالله عظيمُQ}. اتفاقاً اين آيهي شريفه هم دربارهي بهتاني كه به يكي از زنانِ پيامبر زده شد، نازل گرديده است.[2]
از همين جا روشن ميشود كه نكاح با زنان پيامبر، همانند بهتان عمل ميباشد.
پيامبر اسلام، آن قدر نزد خداوند، با عظمت است و آن قدر مقام رسالت او نزد خداوند با اهميت و پرارزش است و آن قدر آبرو و كرامت او نزد خداوند، ارج دارد كه خداوند متعال، كوچكترين بيحرمتي به آن حضرت را بي حرمتي به خود ميداند و آن را گناهي بزرگ ميشمارد . وقتي ازدواج فرزند با زنِ پدر (پس از پدر) حرام بوده و خداوند متعال آن را به شدت تحريم فرموده است.[3] چه جاي تعجب دارد كه به خاطر عظمت شخصيت پيامبر نزد خداوند، ازدواج با زنان ايشان را تحريم كند! در اينجا ممكن است پرسش ديگري مطرح شود: خداي متعال چگونه همسران پيامبر را كه بعضي از آنها هنگام وفات او، نسبتاً جوان بودند از حق شوهر كردن محروم ساخته است؟ در پاسخ ميگوييم: افتخارات بزرگ، مسئوليتهاي بزرگ هم به دنبال دارد؛ داشتن افتخار همسري پيامبر، نياز به فداكاري بزرگ هم دارد.
و البته خداي متعال براي تحكيم پايههاي اين حكم قاطع و نيز براي جبران اين محروميت و به عنوان پاداش در برابر اين فداكاري، به همسران پيامبر، لقب ام المؤمنين[4] داد (يعني مادر مؤمنان). به همين دليل، زنان پيامبر، پس از آن حضرت، در ميان مردم، محترم ميزيستند و راضي بودند و آن محروميت را در برابر اين افتخار، ناچيز ميشمردند.[5]
رواياتي كه شأن نزول آيه را مطرح ميكند، مؤيد (اين مطلب) ميباشد. در يكي از آن روايات آمده است كه: بعضي از كوتهفكران، سوگند خورده بودند كه براي هتك حرمت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و براي انتقام از ايشان، بعد از وي با همسران او ازدواج كنند. و در روايت ديگري آمده است: اگر مردي با زني ازدواج كند، پس از او، آن زن بر پسر آن مرد حلال نيست و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از لحاظ حرمت و احترام و وجوب نگاه داشتن حريم آن حضرت بر ديگران اعظم و بزرگتر از پدرانشان است.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمّد حسين الطباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (بيروت مؤسسة الاعلي للمطبوعات، چ سوّم، 1393 هـ .) ج 16، ص 340، 337.
2. الشيخ ابي علي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن (بيروت، دارالمعرفة، چ دوّم، 1408 هـ .) ج 8، 7، ص 583، 573.
3. الشيخ الطوسي، التبيان في تفسير القرآن، (بيروت، دار احياء التراث العربي)، ج 8، 353، 359.
پی نوشتها:
[1]. واعظ كاشفي، حسين، تفسير مواهب عليه، تهران، انتشارات اقبال، چاپ اول، 1317ه ش، ج3، ص488.
[2]. حسيني همداني، محمد، انوار درخشان در تفسير قرآن، تهران، كتابفروشي لطفي، 1380ه ق، ج11، ص341.
[3] . نساء/22.
[4]. احزاب/6.
[5]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتاب السلاميه، 1353ه ش، ج 17، ص 404.
[6]. حسيني بحراني، سيدهاشم، البرهان في تفسير القرآن، قم، نشر مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، چاپ دوم، 1375ه ق، ج 3، ص 334، روايت 5.
منبع: اندیشه قم
اين پرسش حتي ميتواند فراتر از اين هم مطرح شود؛ زيرا اين آيهي كريمه، حرام بودن ازدواج با همسران پيامبر را منحصر به بعد از وفات آن حضرت ننموده، بلكه اين بعديّت كه در آيه مطرح شده، ميتواند در مورد زناني باشد، كه احياناً حضرت طلاق داده باشند، نيز صادق است، بنابراين هيچ كس نمي تواند حتي با همسراني كه پيامبر آنها را طلاق دهد، ازدواج كند.[1]
خداوند متعال پس از آنكه اعلام كرد هيچ كس پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ حق ازدواج با همسران ايشان را ندارد، سبب آن را چنين بيان فرمود كه: {Qإنّ ذلكم كان عند الله عظيماًQ}. يعني: حقيقتاً اين كار، نزد خداوند (گناه) بسيار بزرگي است. براي آنكه اين جمله بهتر روشن شود؛ آيهي ديگري را كه در آن، شبيه همين جمله به كار رفته مورد بررسي قرار ميدهيم:
در سورهي نور آيهي 15 ميفرمايد: آنگاه كه آن سخن را (تهمت و بهتاني كه زديد) از دهان يكديگر مي گرفتيد، و چيزي بر زبان ميرانديد كه در بارهي آن هيچ نميدانستيد، ميپنداشتيد كه كاري خُرد و كوچك و بي اهميت است و حال آنكه، در نزد خداوند كاري بزرگ بود. (كه بايستي به آن اهميت مي داديد و آن را گناه سبك و كوچك نميشمرديد): {Qتحسبونه هيّناً و هو عندالله عظيمُQ}. اتفاقاً اين آيهي شريفه هم دربارهي بهتاني كه به يكي از زنانِ پيامبر زده شد، نازل گرديده است.[2]
از همين جا روشن ميشود كه نكاح با زنان پيامبر، همانند بهتان عمل ميباشد.
پيامبر اسلام، آن قدر نزد خداوند، با عظمت است و آن قدر مقام رسالت او نزد خداوند با اهميت و پرارزش است و آن قدر آبرو و كرامت او نزد خداوند، ارج دارد كه خداوند متعال، كوچكترين بيحرمتي به آن حضرت را بي حرمتي به خود ميداند و آن را گناهي بزرگ ميشمارد . وقتي ازدواج فرزند با زنِ پدر (پس از پدر) حرام بوده و خداوند متعال آن را به شدت تحريم فرموده است.[3] چه جاي تعجب دارد كه به خاطر عظمت شخصيت پيامبر نزد خداوند، ازدواج با زنان ايشان را تحريم كند! در اينجا ممكن است پرسش ديگري مطرح شود: خداي متعال چگونه همسران پيامبر را كه بعضي از آنها هنگام وفات او، نسبتاً جوان بودند از حق شوهر كردن محروم ساخته است؟ در پاسخ ميگوييم: افتخارات بزرگ، مسئوليتهاي بزرگ هم به دنبال دارد؛ داشتن افتخار همسري پيامبر، نياز به فداكاري بزرگ هم دارد.
و البته خداي متعال براي تحكيم پايههاي اين حكم قاطع و نيز براي جبران اين محروميت و به عنوان پاداش در برابر اين فداكاري، به همسران پيامبر، لقب ام المؤمنين[4] داد (يعني مادر مؤمنان). به همين دليل، زنان پيامبر، پس از آن حضرت، در ميان مردم، محترم ميزيستند و راضي بودند و آن محروميت را در برابر اين افتخار، ناچيز ميشمردند.[5]
رواياتي كه شأن نزول آيه را مطرح ميكند، مؤيد (اين مطلب) ميباشد. در يكي از آن روايات آمده است كه: بعضي از كوتهفكران، سوگند خورده بودند كه براي هتك حرمت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و براي انتقام از ايشان، بعد از وي با همسران او ازدواج كنند. و در روايت ديگري آمده است: اگر مردي با زني ازدواج كند، پس از او، آن زن بر پسر آن مرد حلال نيست و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ از لحاظ حرمت و احترام و وجوب نگاه داشتن حريم آن حضرت بر ديگران اعظم و بزرگتر از پدرانشان است.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمّد حسين الطباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، (بيروت مؤسسة الاعلي للمطبوعات، چ سوّم، 1393 هـ .) ج 16، ص 340، 337.
2. الشيخ ابي علي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن (بيروت، دارالمعرفة، چ دوّم، 1408 هـ .) ج 8، 7، ص 583، 573.
3. الشيخ الطوسي، التبيان في تفسير القرآن، (بيروت، دار احياء التراث العربي)، ج 8، 353، 359.
پی نوشتها:
[1]. واعظ كاشفي، حسين، تفسير مواهب عليه، تهران، انتشارات اقبال، چاپ اول، 1317ه ش، ج3، ص488.
[2]. حسيني همداني، محمد، انوار درخشان در تفسير قرآن، تهران، كتابفروشي لطفي، 1380ه ق، ج11، ص341.
[3] . نساء/22.
[4]. احزاب/6.
[5]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتاب السلاميه، 1353ه ش، ج 17، ص 404.
[6]. حسيني بحراني، سيدهاشم، البرهان في تفسير القرآن، قم، نشر مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، چاپ دوم، 1375ه ق، ج 3، ص 334، روايت 5.
منبع: اندیشه قم