پرسش :
چگونه ميتوان خرافات دين را بازشناسي كرد؟ نمونههايي را به عنوان مثال ذکر کنيد؟
پاسخ :
درباره دين اسلام، اين نكته به خوبي روشن است كه اين دين كاملترين دين الهي است و نه تنها خرافات در آن وجود ندارد، بلكه هرگز نميتواند در آن نفوذ كند، چون اسلام ديني است كه با پيام مشخص، احكام و دستورات مشخص به وسيله قرآن و روايات معتبر پيامش را به جهانيان ابلاغ نموده و تا ابد پاسخ گوي همة نيازهاي زندگي بشر است. بنابراين در اين دين هرگز خرافات وجود ندارد. امّا ممكن است برخي امور به نام دين در ميان متدينين وجود داشته باشد و به اسم دين بدان عمل كنند كه ربطي به دين ندارد و ساحت قدسي دين از آن منزه است.
راههاي مختلف و متعددی براي بازشناسي دين از خرافات وجود دارد. به عنوان مثال عقل ناب و بدور از هرگونه شائبة وهمي، خيالي، ذهنيت، رسومات اجتماعي و الزامات ديگر، ميتواند باورهاي دين را از باورهاي خرافي كه ربطي به دين ندارد، تشخيص دهد. گرچه اين مسأله كار همه كس نيست و تنها دين شناسان و علماي بزرگ كه عمري را در راه شناخت دين صرف كرده و منابع شناخت دين را عقل، قرآن و سنّت ميدانند ميتوانند به كمك عقل دين را از خرافات بازشناسند.
و يا مثلاً اگر در روايتي مسألهاي مطرح شده كه معلوم نيست روح دين با آن موافق است يا نه؟! بايد براي شناخت محتواي آن روايت به علوم مربوطه مانند رجال كه دربارة راويان حديث بحث ميكند و علم درايه و حديث شناسي، مراجعه نمود تا معلوم گردد كه آن مسأله ربطي به دين دارد يا ندارد.
يكي از بهترين راههاي شناخت دين و درك باورهاي راستين ديني از خرافات، خود قرآن كريم است كه به عنوان زندهترين سند احكام ديني به همان صورت كه بر پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده است به طور كامل و بدون كم و كاست در اختيار مسلمانان است لذا خداوند فرمود: قد جاءكم من الله نورٌ و كتاب مبين[1] قطعاً براي شما از جانب خدا روشنايي و كتاب روشنگر آمده است. و چون ويژگي نور آن است كه خود روشن است و ديگران را روشن ميكند، لذا هر كاري را بايد بر اصول مسلّم قرآن عرضه نمود، اگر با آن مطابقت كرد آن عمل دستور دين است و بايد به آن ملتزم بود و بدان عمل كرد و اگر مخالف بود، معلوم است كه بدعت و يا خرافات است و ناآگاهان آن را به دين وصل كردهاند. پس يكي از بهترين راههاي شناخت چهرة واقعي دين عرضه كردن اعمال متدينين به قرآن كريم است. برخي از كارشناسان بزرگ معارف قرآني در اين باره ميگويند: آراء و عقايدي كه انسان پيدا ميكند از دو قسم بيرون نيست، يا نظري است، مثل مسايل فراطبيعي و يا عملي است كه با عمل بدون واسطه ارتباط دارد، مثل مسايلي كه سزاوار است انجام داده شود يا سزاوار است انجام داده نشود. در قسم اول بايد از علم و يقين پيروي كرد، و در قسم دوم بايد از چيزي كه انسان را به خير و صلاح و سعادت ميرساند، پيروي نمود، و از چيزي كه انسان را گرفتار شقاوت ميكند، دوري كند. پس اگر كسي اعتقاد به چيزي پيدا كند كه علم ندارد و نميداند، واقعاً حق است و يا اعتقاد به چيزي پيدا كند كه نميداند خير است و بايد عمل كرد و يا شرّ است و بايد اجتناب نمود، اين گونه عقايد خرافي خواهد بود. و قرآن كريم پيامش آن است كه بايد از آنچه خداوند نازل نموده پيروي كرد و از اعتقادي كه تكيه گاه و مستند علمي ندارد دوری کرد، و در بخش عمل دستور داده كه بايد سعي نمود تا رضا و خواست خدا را تأمين كرد، اگر در كاري كه مورد علاقه انسان است و انسان دوست دارد آن را انجام دهد، رضاي خدا را ديد و فهميد كه اين كار مطابق خواست الهي است، آن را انجام دهد كه سعادت دنيا و آخرت در آن است و اگر ديد كه در انجام آن عمل رضاي خدا وجود ندارد، بايد ترك كند، گرچه علاقه به انجام آن داشته باشد و براي چنين عملي پاداش بزرگي وجود دارد.[2]
بنابراين اگر اعمال و رفتار مردم در راستاي تأمين رضا و خواست خداوند است و پشتوانه علمي هم دارد، يعني با دلايل عقلي و نقلي همراه است، آن عمل جزء دين است و بايد به حساب دين گذاشت. گرچه فلسفه و اسرار آن گونه اعمال براي ما قابل درك نباشد. امّا اگر كارها جنبه رسومات اجتماعي دارد و هيچ دليلي از قرآن و سنّت و عقل آن را تأييد نميكند آن كار خرافي خواهد بود.
يكي از امور خرافي كه نوعاً عدهاي از مردم بدان گرفتار هستند و به تدريج گسترش پيدا ميكند آن است كه احياناً گفته ميشود مسلمان بايد عقيده خود را درست کند و عقيدهاش پاك باشد، عمل كردن مهم نيست. اين حرف جزء مسايل بسيار خرافي و خطرناك و برخلاف ضروريات احكام قرآن است، زيرا در قرآن هر جا سخن از ايمان و اعتقاد آمده عمل صالح در كنار آن مطرح شده است، مثلاً در سورة مباركه عصر ميفرمايد:
و العصر، انّ الانسان لفي خسر، الّا الذين آمنوا و عملوا الصالحات قسم به عصر كه همه انسانها در زياناند، مگر كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده است.
از اينجا معلوم ميشود كه اعتقاد بدون عمل كارساز نبوده، و ارزش اعتقاد ديني، عمل به آن اعتقاد است. شهيد مطهري در نقد اين پندار كه عمل مهم نيست، می گوید : ما امروز وقتي نگاه ميكنيم ميبينيم خودمان دنبال بهانههايي هستيم، بلكه بهشت را با يك بهانه درست كنيم، ميگوييم بهشت را به بها نميدهند به بهانه ميدهند. واي به حال ملتي كه اين جور فكر كند، واي به حال ملتي كه پايه سعادت خود را بر وهم و خيال بگذارد.
درپایان باید گفت باشناخت درست از اصول ومبانی دین ومسائل واحکام آن از طریق دین شناسان واقعی به راحتی میتوان خرافات دین رابازشناسی کرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مطهري، مرتضي، عدل الهي.
2. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار 17، حماسه حسيني.
3. علامه جعفري، فلسفه دين.
پی نوشتها:
[1] . مائده/ 15.
[2] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، نشر دار الكتب الاسلاميه، ج 1، ص 428.
منبع: اندیشه قم
درباره دين اسلام، اين نكته به خوبي روشن است كه اين دين كاملترين دين الهي است و نه تنها خرافات در آن وجود ندارد، بلكه هرگز نميتواند در آن نفوذ كند، چون اسلام ديني است كه با پيام مشخص، احكام و دستورات مشخص به وسيله قرآن و روايات معتبر پيامش را به جهانيان ابلاغ نموده و تا ابد پاسخ گوي همة نيازهاي زندگي بشر است. بنابراين در اين دين هرگز خرافات وجود ندارد. امّا ممكن است برخي امور به نام دين در ميان متدينين وجود داشته باشد و به اسم دين بدان عمل كنند كه ربطي به دين ندارد و ساحت قدسي دين از آن منزه است.
راههاي مختلف و متعددی براي بازشناسي دين از خرافات وجود دارد. به عنوان مثال عقل ناب و بدور از هرگونه شائبة وهمي، خيالي، ذهنيت، رسومات اجتماعي و الزامات ديگر، ميتواند باورهاي دين را از باورهاي خرافي كه ربطي به دين ندارد، تشخيص دهد. گرچه اين مسأله كار همه كس نيست و تنها دين شناسان و علماي بزرگ كه عمري را در راه شناخت دين صرف كرده و منابع شناخت دين را عقل، قرآن و سنّت ميدانند ميتوانند به كمك عقل دين را از خرافات بازشناسند.
و يا مثلاً اگر در روايتي مسألهاي مطرح شده كه معلوم نيست روح دين با آن موافق است يا نه؟! بايد براي شناخت محتواي آن روايت به علوم مربوطه مانند رجال كه دربارة راويان حديث بحث ميكند و علم درايه و حديث شناسي، مراجعه نمود تا معلوم گردد كه آن مسأله ربطي به دين دارد يا ندارد.
يكي از بهترين راههاي شناخت دين و درك باورهاي راستين ديني از خرافات، خود قرآن كريم است كه به عنوان زندهترين سند احكام ديني به همان صورت كه بر پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده است به طور كامل و بدون كم و كاست در اختيار مسلمانان است لذا خداوند فرمود: قد جاءكم من الله نورٌ و كتاب مبين[1] قطعاً براي شما از جانب خدا روشنايي و كتاب روشنگر آمده است. و چون ويژگي نور آن است كه خود روشن است و ديگران را روشن ميكند، لذا هر كاري را بايد بر اصول مسلّم قرآن عرضه نمود، اگر با آن مطابقت كرد آن عمل دستور دين است و بايد به آن ملتزم بود و بدان عمل كرد و اگر مخالف بود، معلوم است كه بدعت و يا خرافات است و ناآگاهان آن را به دين وصل كردهاند. پس يكي از بهترين راههاي شناخت چهرة واقعي دين عرضه كردن اعمال متدينين به قرآن كريم است. برخي از كارشناسان بزرگ معارف قرآني در اين باره ميگويند: آراء و عقايدي كه انسان پيدا ميكند از دو قسم بيرون نيست، يا نظري است، مثل مسايل فراطبيعي و يا عملي است كه با عمل بدون واسطه ارتباط دارد، مثل مسايلي كه سزاوار است انجام داده شود يا سزاوار است انجام داده نشود. در قسم اول بايد از علم و يقين پيروي كرد، و در قسم دوم بايد از چيزي كه انسان را به خير و صلاح و سعادت ميرساند، پيروي نمود، و از چيزي كه انسان را گرفتار شقاوت ميكند، دوري كند. پس اگر كسي اعتقاد به چيزي پيدا كند كه علم ندارد و نميداند، واقعاً حق است و يا اعتقاد به چيزي پيدا كند كه نميداند خير است و بايد عمل كرد و يا شرّ است و بايد اجتناب نمود، اين گونه عقايد خرافي خواهد بود. و قرآن كريم پيامش آن است كه بايد از آنچه خداوند نازل نموده پيروي كرد و از اعتقادي كه تكيه گاه و مستند علمي ندارد دوری کرد، و در بخش عمل دستور داده كه بايد سعي نمود تا رضا و خواست خدا را تأمين كرد، اگر در كاري كه مورد علاقه انسان است و انسان دوست دارد آن را انجام دهد، رضاي خدا را ديد و فهميد كه اين كار مطابق خواست الهي است، آن را انجام دهد كه سعادت دنيا و آخرت در آن است و اگر ديد كه در انجام آن عمل رضاي خدا وجود ندارد، بايد ترك كند، گرچه علاقه به انجام آن داشته باشد و براي چنين عملي پاداش بزرگي وجود دارد.[2]
بنابراين اگر اعمال و رفتار مردم در راستاي تأمين رضا و خواست خداوند است و پشتوانه علمي هم دارد، يعني با دلايل عقلي و نقلي همراه است، آن عمل جزء دين است و بايد به حساب دين گذاشت. گرچه فلسفه و اسرار آن گونه اعمال براي ما قابل درك نباشد. امّا اگر كارها جنبه رسومات اجتماعي دارد و هيچ دليلي از قرآن و سنّت و عقل آن را تأييد نميكند آن كار خرافي خواهد بود.
يكي از امور خرافي كه نوعاً عدهاي از مردم بدان گرفتار هستند و به تدريج گسترش پيدا ميكند آن است كه احياناً گفته ميشود مسلمان بايد عقيده خود را درست کند و عقيدهاش پاك باشد، عمل كردن مهم نيست. اين حرف جزء مسايل بسيار خرافي و خطرناك و برخلاف ضروريات احكام قرآن است، زيرا در قرآن هر جا سخن از ايمان و اعتقاد آمده عمل صالح در كنار آن مطرح شده است، مثلاً در سورة مباركه عصر ميفرمايد:
و العصر، انّ الانسان لفي خسر، الّا الذين آمنوا و عملوا الصالحات قسم به عصر كه همه انسانها در زياناند، مگر كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده است.
از اينجا معلوم ميشود كه اعتقاد بدون عمل كارساز نبوده، و ارزش اعتقاد ديني، عمل به آن اعتقاد است. شهيد مطهري در نقد اين پندار كه عمل مهم نيست، می گوید : ما امروز وقتي نگاه ميكنيم ميبينيم خودمان دنبال بهانههايي هستيم، بلكه بهشت را با يك بهانه درست كنيم، ميگوييم بهشت را به بها نميدهند به بهانه ميدهند. واي به حال ملتي كه اين جور فكر كند، واي به حال ملتي كه پايه سعادت خود را بر وهم و خيال بگذارد.
درپایان باید گفت باشناخت درست از اصول ومبانی دین ومسائل واحکام آن از طریق دین شناسان واقعی به راحتی میتوان خرافات دین رابازشناسی کرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مطهري، مرتضي، عدل الهي.
2. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار 17، حماسه حسيني.
3. علامه جعفري، فلسفه دين.
پی نوشتها:
[1] . مائده/ 15.
[2] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، نشر دار الكتب الاسلاميه، ج 1، ص 428.
منبع: اندیشه قم