پرسش :
خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ قبل از عرب شدن چه قوميتي داشته اند؟
پاسخ :
به نظر مي رسد بهتر است به جاي کلمه «خاندان» از کلمه «اجداد» پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ استفاده شود چرا که اگر ما قريش را خاندان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بدانيم بايد بگوئيم قريش از همان ابتدا عرب بوده اند.
در پاسخ به سوال مذکور بايد اشاره کنيم که اجداد رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ تا حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ همگي عرب بوده اند.
ما ابتدا نسب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را ذکر مي کنيم. سپس در خصوص حضرت ابراهيم و اسماعيل ـ علیهما السلام ـ و اين که آنها چه قوميتي داشته اند. سخن خواهيم گفت.
نسب پيامبر اکرم- صلی الله علیه و آله -تا «عدنان» بدين صورت است:
محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصي بن کلاب بن مرة بن کعب لوي بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزيمة بن مدرکة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان».[1]
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ خود فرمودند: «وقتي نسبت من به عدنان رسيد توقف کنيد».[2]
آن حضرت در مورد نسب خويش تا حضرت اسماعيل- علیه السلام - و ذکر اسامي که نسب شناسان به عنوان اجداد آن حضرت ذکر مي کردند فرمودند: «نسب شناسان نادرست گفته اند. خداوند فرموده است: وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِک کثِيرًا[3]؛ و از آنان طوايف بسياري را هلاک کرديم.[4]
در ميان اجداد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فهر بن مالک بن نضر جد دهم آن حضرت به «قريش» معروف است.[5]
و قبيله قريش منسوب به او مي باشد. از طرفي بايد دانست که حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ از اجداد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مي باشد و نسب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به ايشان مي رسد.[6]
براي روشن تر شدن مطلب لازم است که ابتدا تقسيم بندي که در خصوص اعراب وجود دارد را ذکر کنيم.
اعراب به دو دسته اعراب عاربه (قحطاني، اعراب اصيل) و اعراب مستعربه (عدناني، عرب شده) تقسيم مي شوند. اعراب عاربه نسبشان به يعرب بن قحطان مي رسد و اعراب مستعربه از صلب حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ مي باشند.[7] امّا چرا حضرت اسماعيل- علیه السلام - جد اعراب مستعربه است، اعرابي که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و خاندان آن حضرت نيز از جمله آنها هستند؟ به نظر مي رسد بايد کمي عقب تر برگرديم و به حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ قوميت او و اقدام او در آوردن اسماعيل و مادرش هاجر به مکه اشاره کنيم.
حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ در دهکده «اور» ولادت يافت.[8] «اور» دهکده ای ميان کوفه و بصره امروزي بوده است.[9]
به نظر مي رسد حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ اصالتا «سرياني» بوده و بعدها به زبان «عبراني» نيز تکلم کرده است در روايتي از ابن عباس است که وقتي ابراهيم ـ عليه السلام ـ از آتش (نمرود) بيرون آمد فرار کرد. در اين زمان زبان «سرياني» داشت و چون از نزديک حران از فرات گذشت خداوند زبان وي را دگرگون کرد و آن «زبان» را «عبراني» گفتند.[10] به سبب اين که از فرات عبور کرده بود. نمرود افرادي را به دنبال ابراهيم ـ عليه السلام ـ فرستاد و دستور داد هر کس «سرياني» سخن مي گويد را پيش من بياوريد. مأموران نمرود ابراهيم ـ عليه السلام ـ را ديدند. امّا ابراهيم عبراني سخن مي گفت به همين خاطر او را رها کردند.[11]
سيد نعمت الله جزايري مي نويسد: پنج نفر از انبياء «سرياني» هستند، آدم، شيث، ادريس، نوح و ابراهيم».[12]
مسعودي مي نويسد، حضرت اسماعيل- علیه السلام - در زماني که پدرش او و مادرش هاجر را در مکه سکونت داد همانند پدرش سرياني زبان بود. اسماعيل ـ عليه السلام ـ داماد قبیله جرهم شد و بر لغت آنها سخن گفت.[13]
در روايتي از امام باقر ـ عليه السلام ـ آمده است: «اسماعيل اوّلين کسي است که به زبان عربي تکلم کرد و ابراهيم ـ عليه السلام ـ هنگام ساختن خانه کعبه با زبان عبراني به او مي گفت: اي اسماعيل «هاني ابن» يعني سنگ به من بده و اسماعيل در جواب به عربي مي گفت« يا ابه هاک حجرا» يعني اي پدر سنگ را بگير».[14]
برخي قائلند منظور از اين روايت اين است که اسماعيل ـ عليه السلام ـ اولين نفر از فرزندان ابراهيم ـ عليه السلام ـ است که به خاطر ارتباط با قبیله جرهم زبان عربي را ياد گرفت و با آن تکلم کرد.[15]
ديار بکري در اين رابطه مي نويسد: «مراد اين است که اسماعيل ـ عليه السلام ـ اوّلين کسي است که به عربي فصيح و بليغ سخن گفت، با اين که او اصل اين لغت را از جرهم آموخت".[16]
با توجه به مطالبي که بيان شد چه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ اصالتا سرياني بوده است يا عبراني به هر حال فرزندش اسماعيل- علیه السلام - به خاطر ارتباط با قبيله جرهم و وصلت با آنها زبان عربي را در مکه فرا گرفت. بنابراين اسماعيل- علیه السلام - در واقع عرب نبوده است بلکه او مستعربه (عرب شده) مي باشد.
درنتیجه اگر ما قريش را خاندان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بدانيم، بايد بگوییم اين خاندان از همان ابتدا و بلکه قبل از آن «از زمان اسماعيل» به بعد عرب بوده اند. و اگر اجداد آن حضرت را در نظر داشته باشيم باز هم بايد بگوییم که آنها همگي تا حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ عرب بوده اند. خود اسماعيل ـ عليه السلام ـ نيز زبان عربي را از قبيله جرهم که در مکه سکونت داشتند فرا گرفت، هر چند قبل از آن به زبان سرياني يا عبراني سخن مي گفت. بنابراين اجداد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ قبل از اسماعيل و ابراهيم ـ علیهما السلام ـ و قبل از ايشان عرب نبوده اند. بلکه سرياني يا عبراني بوده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ انبياء، سيد هاشم رسولي محلاتي.
2ـ روش خليل الرحمان، سيد مهدي حائري.
3- سیره صحیح پیامبر(ص) دکترسپهری.
پی نوشتها:
[1]. طبری، محمد بن جرير ، تاريخ الامم و الملوک، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطير، چاپ پنجم، 1375ش، ج3، ص825-826 ؛ ماوردي، علی بن محمد، اعلام النبوه، بيروت، دارو مکتبه الهلال، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص12.
[2]. عاملي، سيد جعفر مرتضي، الصحيح من سيرة النبي الاعظم، بيروت، دارالهادي، چاپ چهارم، 1415ق، ج2، ص63.
[3]. سوره فرقان ، آیه 38.
[4]. ، بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، بيروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ص12.
[5]. مقريزي، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص5؛ حميري، ابوالربيع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص)، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص17.
[6]. آيتي، محمد ابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1378ش، ص1.
[7]. طبري، پیشین، ج1، ص144.
[8]. همان، ج1، ص176.
[9]. همان، «اور» از شهرهاي بابل بوده است.
[10]. برخي قائلند ابراهيم – علیه السلام - اولين کسي است که عبراني سخن گفت. مسعودي، علي بن حسين ، التنبيه و الاشراف، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، تهران، 1365ش، ص75.
[11]. طبري، پیشین، ج1، ص232؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبري، ترجمه مهدوي دامغاني، محمود تهران، نشر فرهنگ و انديشه ، بي تا، ج1، ص33.
[12]. جزايري، سيد نعمت الله، قصص الأنبياء، ترجمه مشايخ، فاطمه، تهران، انتشارات فرجان، چاپ اول، 1381ش، ص14.
[13]. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص45.
[14]. ، طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ترجمه تهران، انتشارات فراهاني، چاپ اول، 1360ش، ج2، ص52 ـ 51.
[15]. طبرسی، همان، ج2، ص51، پاورقي.
[16]. ديار بکري، حسین بن محمد، تاريخ الخميس فی احوال انفس نفیس، بيروت، دارصادر، بي تا، ج1، ص98.
منبع: اندیشه قم
به نظر مي رسد بهتر است به جاي کلمه «خاندان» از کلمه «اجداد» پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ استفاده شود چرا که اگر ما قريش را خاندان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بدانيم بايد بگوئيم قريش از همان ابتدا عرب بوده اند.
در پاسخ به سوال مذکور بايد اشاره کنيم که اجداد رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ تا حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ همگي عرب بوده اند.
ما ابتدا نسب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را ذکر مي کنيم. سپس در خصوص حضرت ابراهيم و اسماعيل ـ علیهما السلام ـ و اين که آنها چه قوميتي داشته اند. سخن خواهيم گفت.
نسب پيامبر اکرم- صلی الله علیه و آله -تا «عدنان» بدين صورت است:
محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصي بن کلاب بن مرة بن کعب لوي بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزيمة بن مدرکة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان».[1]
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ خود فرمودند: «وقتي نسبت من به عدنان رسيد توقف کنيد».[2]
آن حضرت در مورد نسب خويش تا حضرت اسماعيل- علیه السلام - و ذکر اسامي که نسب شناسان به عنوان اجداد آن حضرت ذکر مي کردند فرمودند: «نسب شناسان نادرست گفته اند. خداوند فرموده است: وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِک کثِيرًا[3]؛ و از آنان طوايف بسياري را هلاک کرديم.[4]
در ميان اجداد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فهر بن مالک بن نضر جد دهم آن حضرت به «قريش» معروف است.[5]
و قبيله قريش منسوب به او مي باشد. از طرفي بايد دانست که حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ از اجداد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مي باشد و نسب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به ايشان مي رسد.[6]
براي روشن تر شدن مطلب لازم است که ابتدا تقسيم بندي که در خصوص اعراب وجود دارد را ذکر کنيم.
اعراب به دو دسته اعراب عاربه (قحطاني، اعراب اصيل) و اعراب مستعربه (عدناني، عرب شده) تقسيم مي شوند. اعراب عاربه نسبشان به يعرب بن قحطان مي رسد و اعراب مستعربه از صلب حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ مي باشند.[7] امّا چرا حضرت اسماعيل- علیه السلام - جد اعراب مستعربه است، اعرابي که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و خاندان آن حضرت نيز از جمله آنها هستند؟ به نظر مي رسد بايد کمي عقب تر برگرديم و به حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ قوميت او و اقدام او در آوردن اسماعيل و مادرش هاجر به مکه اشاره کنيم.
حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ در دهکده «اور» ولادت يافت.[8] «اور» دهکده ای ميان کوفه و بصره امروزي بوده است.[9]
به نظر مي رسد حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ اصالتا «سرياني» بوده و بعدها به زبان «عبراني» نيز تکلم کرده است در روايتي از ابن عباس است که وقتي ابراهيم ـ عليه السلام ـ از آتش (نمرود) بيرون آمد فرار کرد. در اين زمان زبان «سرياني» داشت و چون از نزديک حران از فرات گذشت خداوند زبان وي را دگرگون کرد و آن «زبان» را «عبراني» گفتند.[10] به سبب اين که از فرات عبور کرده بود. نمرود افرادي را به دنبال ابراهيم ـ عليه السلام ـ فرستاد و دستور داد هر کس «سرياني» سخن مي گويد را پيش من بياوريد. مأموران نمرود ابراهيم ـ عليه السلام ـ را ديدند. امّا ابراهيم عبراني سخن مي گفت به همين خاطر او را رها کردند.[11]
سيد نعمت الله جزايري مي نويسد: پنج نفر از انبياء «سرياني» هستند، آدم، شيث، ادريس، نوح و ابراهيم».[12]
مسعودي مي نويسد، حضرت اسماعيل- علیه السلام - در زماني که پدرش او و مادرش هاجر را در مکه سکونت داد همانند پدرش سرياني زبان بود. اسماعيل ـ عليه السلام ـ داماد قبیله جرهم شد و بر لغت آنها سخن گفت.[13]
در روايتي از امام باقر ـ عليه السلام ـ آمده است: «اسماعيل اوّلين کسي است که به زبان عربي تکلم کرد و ابراهيم ـ عليه السلام ـ هنگام ساختن خانه کعبه با زبان عبراني به او مي گفت: اي اسماعيل «هاني ابن» يعني سنگ به من بده و اسماعيل در جواب به عربي مي گفت« يا ابه هاک حجرا» يعني اي پدر سنگ را بگير».[14]
برخي قائلند منظور از اين روايت اين است که اسماعيل ـ عليه السلام ـ اولين نفر از فرزندان ابراهيم ـ عليه السلام ـ است که به خاطر ارتباط با قبیله جرهم زبان عربي را ياد گرفت و با آن تکلم کرد.[15]
ديار بکري در اين رابطه مي نويسد: «مراد اين است که اسماعيل ـ عليه السلام ـ اوّلين کسي است که به عربي فصيح و بليغ سخن گفت، با اين که او اصل اين لغت را از جرهم آموخت".[16]
با توجه به مطالبي که بيان شد چه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ اصالتا سرياني بوده است يا عبراني به هر حال فرزندش اسماعيل- علیه السلام - به خاطر ارتباط با قبيله جرهم و وصلت با آنها زبان عربي را در مکه فرا گرفت. بنابراين اسماعيل- علیه السلام - در واقع عرب نبوده است بلکه او مستعربه (عرب شده) مي باشد.
درنتیجه اگر ما قريش را خاندان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بدانيم، بايد بگوییم اين خاندان از همان ابتدا و بلکه قبل از آن «از زمان اسماعيل» به بعد عرب بوده اند. و اگر اجداد آن حضرت را در نظر داشته باشيم باز هم بايد بگوییم که آنها همگي تا حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ عرب بوده اند. خود اسماعيل ـ عليه السلام ـ نيز زبان عربي را از قبيله جرهم که در مکه سکونت داشتند فرا گرفت، هر چند قبل از آن به زبان سرياني يا عبراني سخن مي گفت. بنابراين اجداد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ قبل از اسماعيل و ابراهيم ـ علیهما السلام ـ و قبل از ايشان عرب نبوده اند. بلکه سرياني يا عبراني بوده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ انبياء، سيد هاشم رسولي محلاتي.
2ـ روش خليل الرحمان، سيد مهدي حائري.
3- سیره صحیح پیامبر(ص) دکترسپهری.
پی نوشتها:
[1]. طبری، محمد بن جرير ، تاريخ الامم و الملوک، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطير، چاپ پنجم، 1375ش، ج3، ص825-826 ؛ ماوردي، علی بن محمد، اعلام النبوه، بيروت، دارو مکتبه الهلال، چاپ اول، 1409ق، ج1، ص12.
[2]. عاملي، سيد جعفر مرتضي، الصحيح من سيرة النبي الاعظم، بيروت، دارالهادي، چاپ چهارم، 1415ق، ج2، ص63.
[3]. سوره فرقان ، آیه 38.
[4]. ، بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، بيروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ص12.
[5]. مقريزي، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص5؛ حميري، ابوالربيع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص)، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، 1420ق، ج1، ص17.
[6]. آيتي، محمد ابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1378ش، ص1.
[7]. طبري، پیشین، ج1، ص144.
[8]. همان، ج1، ص176.
[9]. همان، «اور» از شهرهاي بابل بوده است.
[10]. برخي قائلند ابراهيم – علیه السلام - اولين کسي است که عبراني سخن گفت. مسعودي، علي بن حسين ، التنبيه و الاشراف، ترجمه پاينده، ابوالقاسم، تهران، 1365ش، ص75.
[11]. طبري، پیشین، ج1، ص232؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبري، ترجمه مهدوي دامغاني، محمود تهران، نشر فرهنگ و انديشه ، بي تا، ج1، ص33.
[12]. جزايري، سيد نعمت الله، قصص الأنبياء، ترجمه مشايخ، فاطمه، تهران، انتشارات فرجان، چاپ اول، 1381ش، ص14.
[13]. مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص45.
[14]. ، طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ترجمه تهران، انتشارات فراهاني، چاپ اول، 1360ش، ج2، ص52 ـ 51.
[15]. طبرسی، همان، ج2، ص51، پاورقي.
[16]. ديار بکري، حسین بن محمد، تاريخ الخميس فی احوال انفس نفیس، بيروت، دارصادر، بي تا، ج1، ص98.
منبع: اندیشه قم