پرسش :
چرا مردم ايران بر عليه عراق که مسلمان هستند , جنگيدند ولي بر عليه کفار اروپا و امریکا و اسرائیل که دستور قرآن است نمي جنگند؟
پاسخ :
آنچه در جنگ تحميلي از سوي نظام جمهوري اسلامي انجام شد، دفاع از سرزمين و کيان نظام اسلامي در برابر تهاجم رژيم بعث و صدام معدوم بود که به اشاره و تحريک نظام استکبار صورت گرفت و مردم ايران بر اساس وظيفه ديني و ملي خويش به دفاع از سرزمين و استقلال خويش پرداختند و در اين راه مشکلات و سختي هاي زيادي را تحمل نموده و جان جوانان عزيز خود را براي حفظ سرزمين و استقلال کشور فدا نمودند.
جنگ مردم ايران نه با مردم عراق بلکه با رژيم بعث و زياده خواهي هاي صدام معدوم بود. در حقيقت آنچه در جنگ تحميلي رخ داد، دفاع جانانه مردم در برابر تجاوز رژيم بعث در لايه ظاهر و مقابله با سلطه جويي استکبار جهاني در لايه باطني بود که تنها به دليل اسلامي بودن و استقلال طلبي و زير بار سلطه نرفتن بر عليه کشور ما تحميل شد.
چارچوب کلي برخورد و رابطه مسلمانان با غير مسلمانان به زيبايي از سوي خداوند متعال در دو آيه از قرآن کريم اين گونه ترسيم شده است. لا ينهاکم الله عن الّذين لم يقاتلوکم في الّدين ولم يخرجوکم من ديارکم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم انّ الله يحبّ المقسطين. انّما ينهاکم الله عن الذين قاتلوکم في الدّين و اخرجوکم من ديارکم و ظاهروا علي اخراجکم ان تولّوهم و من يتولّهم فاولئک هم الظّالمون[1] « خدا شما را از نيکي و رعايت عدالت نسبت به کساني که در امر دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند,نهي نمي کند، چرا که خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد. شما را تنها از دوستي و رابطه با کساني نهي مي کند که در امر دين با شما پيکار کردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند يا به بيرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستي داشته باشد ظالم و ستمگر است».
بر همين اساس «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هر گونه سلطه جويي و سلطه پذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غير محارب استوار شده است».[2]
نبايد تقابل ميان انقلاب اسلامي و آمريکا و ساير قدرت هاي استعماري و رژيم غاصب صهيونيستي را تنها در تقابل نظامي خلاصه نمود و بر اين مبنا چنين نتيجه گرفت که انقلاب اسلامي با نظام استکباري کاري ندارد به راستي چگونه مي توان پذيرفت که انقلاب اسلامي با آمريکا و رژيم صهيونيستي کاري ندارد در حاليکه انقلاب اسلامي امروز دشمن اصلي آمريکا و رژيم صهيونيستي محسوب شده و بيشترين حجم دشمني ها و کينه توزي هاي استکبار جهاني متوجه نظام جمهوري اسلامي است در حقيقت موجوديت نظام جمهوري اسلامي و حرکت با صلابت و مقتدرانه آن، اساس نظام استکباري را به خطر انداخته و فرهنگ ديني انقلاب، فرهنگ غرب را به چالش کشيده است و همانگونه که مقام معظم رهبري فرمودند: «ملت ايران کاري کرده است که قدرتي مثل قدرت امروز امريکا و دستگاه استکباري درمانده است. آن کار اين است که ملت و دولت ايران و نظام جمهوري اسلامي اعلان کرده است که مي خواهد مستقل باشد و در راه آرمان هاي بلند خود، بدون اجازه خواستن از هيچ قدرتي حرکت کند و باقي بماند، همين را اين ها نمي خواهند اينکه کشور، دولت و ملتي در دنيا هست که براي رأي آمريکا، دخالت آمريکا و اراده قاهره اين استبداد بين المللي، وزني قائل نيست، همين براي استکبار، بسيار مهم و سنگين و از آن طرف بسيار لاعلاج است».[3]
همچنين فرمودند: «موضع انقلاب اسلامي موضع هجومي است، هجوم عليه سيستم ظالمانه و ستمگرانه اي که امروز بر دنياي سياست در سراسر عالم و بر زندگي واقعي مردم حاکم است، يعني هجوم بر نظام سلطه... انقلاب اسلامي، فرياد و نهيبي است عليه چنين نظام هاي ظالمانه اي در دنيا. علت اين هم که نظام اسلامي و انقلاب اسلامي در چشم ها و کام هاي ملت ها شيرين بوده و همچنان هست، همين است. اين هم که مي بينيد در دنيا سياست هاي گوناگون با شيوه هاي مختلف مرتب روي جمهوري اسلامي فشار مي آورند تا در قضاياي گوناگون مثلاً در قضيه فلسطين موضع نگيرد، بعضي ساده لوح ها خيال مي کنند که مشکل فقط اين است که جمهوري اسلامي در فلان قضيه موضع تندي دارد، لذا مي گويند شما موضع تند نگيريد، در صورتي که مسأله اين نيست مسأله اين است که مواضع اصولي جمهوري اسلامي، اصل سياست هاي سلطه را در دنيا تهديد و ملت ها را اميدوار مي کند».[4] از اين رو انقلاب اسلامي بر اساس فرهنگ ديني و مباني آن هيچگاه نظام سلطه را نپذيرفته و با آن مخالفت نموده و خود را به ياري مستضعفان و محرومان و ستمديدگان عالم متعهد مي داند و همين حرکت نظام جمهوري اسلامي، بنيان فکري نظام استکباري و موجوديت آن را به خطر انداخته و زير سؤال مي برد و اين بزرگترين ضربه به پيکره نظام سلطه است.
هر چند بر اساس حکم اولي مرزهاي جغرافيايي کشورهاي اسلامي را از يکديگر جدا نمي کند ولي در شرايط کنوني، کشورها موظف به رعايت قوانين بين المللي و مرز هاي شناخته شده هستند و نمي توانند بر خلاف آن عمل نمايند. بر اين اساس جمهوري اسلامي ضمن رعايت قوانين بين المللي و احترام به حقوق کشورها «سعادت انسان در کل جامعه بشري را آرمان خود مي داند و استقلال و آزادي و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي شناسد. بنابر اين در عين خودداري کامل از هر گونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستکبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي کند».[5]
در شرايط کنوني امکان اقدام عملي و برخورد نظامي با کشورهاي متجاوز مانند آمريکا و رژيم صهيونيستي وجود نداشته و با اين اقدام از يک سو موجوديت نظام جمهوري اسلامي بدون به دست آوردن نتيجه و هدفي به خطر افتاده و اين کانون اميد در چشم ملت هاي آزاده جهان نيز از بين خواهد رفت و از سوي ديگر کشور ما به عنوان متجاوز به حقوق ساير کشورها و ناقض حقوق بين المللي معرفي شده که به جايگاه نظام در عرصه جهاني لطمه وارد مي سازد از اين رو بهترين اقدام در شرايط کنوني , راهي است که جمهوري اسلامي پيش گرفته است که به حرکت پرشتاب و پيشرفت علمي خويش ادامه داده و به عنوان کشوري قدرتمند و پيشرفته و الگوي کشورهاي مسلمان و ملت هاي آزاده جهان تبديل گرديده و در عين حال از مظلومين و مستضعفان جهان حمايت نمايد و با اهداف استعماري نظام سلطه به مقابله برخيزد.
پی نوشتها:
[1]. ممتحنه / 8 و 9.
[2]. قانون اساسي، اصل يکصد و پنجاه و دوم.
[3]. پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، بيانات معظم له در ديدار با دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخير لانه جاسوسي آمريکا، 12/8/78.
[4]. پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، بيانات معظم له در ديدار با دانشجويان و دانش آموزان طرح ولايت، 17/5/81.
[5]. قانون اساسي، اصل يکصدو پنجاه و چهارم.
منبع: اندیشه قم
آنچه در جنگ تحميلي از سوي نظام جمهوري اسلامي انجام شد، دفاع از سرزمين و کيان نظام اسلامي در برابر تهاجم رژيم بعث و صدام معدوم بود که به اشاره و تحريک نظام استکبار صورت گرفت و مردم ايران بر اساس وظيفه ديني و ملي خويش به دفاع از سرزمين و استقلال خويش پرداختند و در اين راه مشکلات و سختي هاي زيادي را تحمل نموده و جان جوانان عزيز خود را براي حفظ سرزمين و استقلال کشور فدا نمودند.
جنگ مردم ايران نه با مردم عراق بلکه با رژيم بعث و زياده خواهي هاي صدام معدوم بود. در حقيقت آنچه در جنگ تحميلي رخ داد، دفاع جانانه مردم در برابر تجاوز رژيم بعث در لايه ظاهر و مقابله با سلطه جويي استکبار جهاني در لايه باطني بود که تنها به دليل اسلامي بودن و استقلال طلبي و زير بار سلطه نرفتن بر عليه کشور ما تحميل شد.
چارچوب کلي برخورد و رابطه مسلمانان با غير مسلمانان به زيبايي از سوي خداوند متعال در دو آيه از قرآن کريم اين گونه ترسيم شده است. لا ينهاکم الله عن الّذين لم يقاتلوکم في الّدين ولم يخرجوکم من ديارکم ان تبرّوهم و تقسطوا اليهم انّ الله يحبّ المقسطين. انّما ينهاکم الله عن الذين قاتلوکم في الدّين و اخرجوکم من ديارکم و ظاهروا علي اخراجکم ان تولّوهم و من يتولّهم فاولئک هم الظّالمون[1] « خدا شما را از نيکي و رعايت عدالت نسبت به کساني که در امر دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند,نهي نمي کند، چرا که خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد. شما را تنها از دوستي و رابطه با کساني نهي مي کند که در امر دين با شما پيکار کردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند يا به بيرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستي داشته باشد ظالم و ستمگر است».
بر همين اساس «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هر گونه سلطه جويي و سلطه پذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غير محارب استوار شده است».[2]
نبايد تقابل ميان انقلاب اسلامي و آمريکا و ساير قدرت هاي استعماري و رژيم غاصب صهيونيستي را تنها در تقابل نظامي خلاصه نمود و بر اين مبنا چنين نتيجه گرفت که انقلاب اسلامي با نظام استکباري کاري ندارد به راستي چگونه مي توان پذيرفت که انقلاب اسلامي با آمريکا و رژيم صهيونيستي کاري ندارد در حاليکه انقلاب اسلامي امروز دشمن اصلي آمريکا و رژيم صهيونيستي محسوب شده و بيشترين حجم دشمني ها و کينه توزي هاي استکبار جهاني متوجه نظام جمهوري اسلامي است در حقيقت موجوديت نظام جمهوري اسلامي و حرکت با صلابت و مقتدرانه آن، اساس نظام استکباري را به خطر انداخته و فرهنگ ديني انقلاب، فرهنگ غرب را به چالش کشيده است و همانگونه که مقام معظم رهبري فرمودند: «ملت ايران کاري کرده است که قدرتي مثل قدرت امروز امريکا و دستگاه استکباري درمانده است. آن کار اين است که ملت و دولت ايران و نظام جمهوري اسلامي اعلان کرده است که مي خواهد مستقل باشد و در راه آرمان هاي بلند خود، بدون اجازه خواستن از هيچ قدرتي حرکت کند و باقي بماند، همين را اين ها نمي خواهند اينکه کشور، دولت و ملتي در دنيا هست که براي رأي آمريکا، دخالت آمريکا و اراده قاهره اين استبداد بين المللي، وزني قائل نيست، همين براي استکبار، بسيار مهم و سنگين و از آن طرف بسيار لاعلاج است».[3]
همچنين فرمودند: «موضع انقلاب اسلامي موضع هجومي است، هجوم عليه سيستم ظالمانه و ستمگرانه اي که امروز بر دنياي سياست در سراسر عالم و بر زندگي واقعي مردم حاکم است، يعني هجوم بر نظام سلطه... انقلاب اسلامي، فرياد و نهيبي است عليه چنين نظام هاي ظالمانه اي در دنيا. علت اين هم که نظام اسلامي و انقلاب اسلامي در چشم ها و کام هاي ملت ها شيرين بوده و همچنان هست، همين است. اين هم که مي بينيد در دنيا سياست هاي گوناگون با شيوه هاي مختلف مرتب روي جمهوري اسلامي فشار مي آورند تا در قضاياي گوناگون مثلاً در قضيه فلسطين موضع نگيرد، بعضي ساده لوح ها خيال مي کنند که مشکل فقط اين است که جمهوري اسلامي در فلان قضيه موضع تندي دارد، لذا مي گويند شما موضع تند نگيريد، در صورتي که مسأله اين نيست مسأله اين است که مواضع اصولي جمهوري اسلامي، اصل سياست هاي سلطه را در دنيا تهديد و ملت ها را اميدوار مي کند».[4] از اين رو انقلاب اسلامي بر اساس فرهنگ ديني و مباني آن هيچگاه نظام سلطه را نپذيرفته و با آن مخالفت نموده و خود را به ياري مستضعفان و محرومان و ستمديدگان عالم متعهد مي داند و همين حرکت نظام جمهوري اسلامي، بنيان فکري نظام استکباري و موجوديت آن را به خطر انداخته و زير سؤال مي برد و اين بزرگترين ضربه به پيکره نظام سلطه است.
هر چند بر اساس حکم اولي مرزهاي جغرافيايي کشورهاي اسلامي را از يکديگر جدا نمي کند ولي در شرايط کنوني، کشورها موظف به رعايت قوانين بين المللي و مرز هاي شناخته شده هستند و نمي توانند بر خلاف آن عمل نمايند. بر اين اساس جمهوري اسلامي ضمن رعايت قوانين بين المللي و احترام به حقوق کشورها «سعادت انسان در کل جامعه بشري را آرمان خود مي داند و استقلال و آزادي و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي شناسد. بنابر اين در عين خودداري کامل از هر گونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستکبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي کند».[5]
در شرايط کنوني امکان اقدام عملي و برخورد نظامي با کشورهاي متجاوز مانند آمريکا و رژيم صهيونيستي وجود نداشته و با اين اقدام از يک سو موجوديت نظام جمهوري اسلامي بدون به دست آوردن نتيجه و هدفي به خطر افتاده و اين کانون اميد در چشم ملت هاي آزاده جهان نيز از بين خواهد رفت و از سوي ديگر کشور ما به عنوان متجاوز به حقوق ساير کشورها و ناقض حقوق بين المللي معرفي شده که به جايگاه نظام در عرصه جهاني لطمه وارد مي سازد از اين رو بهترين اقدام در شرايط کنوني , راهي است که جمهوري اسلامي پيش گرفته است که به حرکت پرشتاب و پيشرفت علمي خويش ادامه داده و به عنوان کشوري قدرتمند و پيشرفته و الگوي کشورهاي مسلمان و ملت هاي آزاده جهان تبديل گرديده و در عين حال از مظلومين و مستضعفان جهان حمايت نمايد و با اهداف استعماري نظام سلطه به مقابله برخيزد.
پی نوشتها:
[1]. ممتحنه / 8 و 9.
[2]. قانون اساسي، اصل يکصد و پنجاه و دوم.
[3]. پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، بيانات معظم له در ديدار با دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخير لانه جاسوسي آمريکا، 12/8/78.
[4]. پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، بيانات معظم له در ديدار با دانشجويان و دانش آموزان طرح ولايت، 17/5/81.
[5]. قانون اساسي، اصل يکصدو پنجاه و چهارم.
منبع: اندیشه قم