پرسش :
آيا شهيد يا مؤمن در اين دنيا ميتوانند مشكل كسي را حل كنند؟ در آخرت چطور؟ آيا در قرآن و احاديث به آن اشاره شده است؟
پاسخ :
"ولا تَحسَبَنّ الّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ اَمواتاً بَلْ اَحياءٌ عِنْدَ رَبّهم يُرْزَقُون" "هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپندار، بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند"(1).
در اسلام، واژهها و كلماتي است كه از قداست خاصي برخوردار است )البته بديهي است كه كلمه از آن جهت كه لفظ است، قداستي ندارد، بلكه قداست را از معني خود كسب ميكند(، اگر كسي با مفاهيم اسلامي آشنا باشد و در عرف خاص اسلامي اين كلمه را تلقي كند، احساس ميكند كه هالهاي از نور اين كلمه را فرا گرفته است و آن، كلمه "شهيد" است، اين كلمه در همه عرفها توأم با قداست و عظمت است، و در اسلام با معيارهاي خاص خود از عظمت مضاعفي برخوردار است.
مَثَل شهيد، مَثَل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده، بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند، آري، شهدا، شمع محفل بشريتند(2).
در آيه 35 سوره مائده ميخوانيم:
"يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللَّه و ابتغوا اليه الوسيله..." "اي كساني كه ايمان آوردهايد، پرهيزگاري پيشه كنيد و وسيلهاي براي تقرّب به خدا انتخاب نماييد..."
موضوع مهمي كه در اين آيه بايد مورد بحث قرار گيرد، دستوري است كه درباره انتخاب "وسيله" در اين آيه به افراد با ايمان داده شده است.
"وسيله" در اصل به معني تقرب جستن و يا چيزي كه باعث تقرب به ديگري از روي علاقه و رغبت ميشود، ميباشد. بنابراين "وسيله" در آيه فوق معني بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار ميشود، شامل ميگردد، كه از جمله آنها توسل به پيامبر، امامان و بندگان صالح خداوند است. و آثار آن علاوه بر قيامت در همين دنيا نيز به وضوح روشن است كه ثمرات توسل به ائمه معصومينعليهم السلام و صلحا و شهدا، مشهور و معروف است، كه در كتب مربوطه به آن اشاره شده است(3).
بعلاوه، واسطه شدن در آمرزش گناه نزد خداوند، مقام برجستهاي است كه خداوند به پيامبر و علما و شهدا داده است، در حديث است كه خداوند شفاعت سه طبقه را در قيامت قبول ميكنند، يكي، طبقه انبياء، بعد از آنها، طبقه علما، سپس فرمود: "ثم الشهداء" طبقه ديگري كه در قيامت براي شفاعت ظهور ميكند، طبقه شهداء هستند.
اين شفاعت، شفاعت هدايت است، ظهور و تجسم حقايقي است كه در دنيا، وقوع يافته است، بعد از انبيا و اوصياء و علمايي كه پيرو واقعي آنها بودند، شهدا هستند، كه گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهي نجات داده و به شاهراه روشن هدايت رساندهاند.
اميرالمؤمنينعليه السلام ميفرمايد:
"خدا شهدا را در قيامت با بهاء و جلالي و با عظمت و نورانيتي وارد ميكند كه اگر انبياء از مقابل اينها بگذرند، و سوار باشند به احترام اينها، پياده ميشوند"، اينقدر خدا شهيد را با جلالت وارد عرصه قيامت ميكند.(4)
همچنين در حديث ديگري از رسول گرامي اسلامصلي الله عليه وآله ميخوانيم كه:
"يشفع الشهيد في سبعين انساناً من اهل بيته" "شهيد درباره هفتاد نفر از خويشاوندانش شفاعت ميكند".(5)
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- ترجمه تفسير نمونه، ج 25 ص 259.
2 - ترجمه ميزان الحكمه، محمدي ري شهري.
3- قيام و انقلاب مهدي، شهيد انسان و سرنوشت، شهيد مرتضي مطهري.
پی نوشتها:
1- آل عمران / 169.
2- مطهري، مرتضي، كتاب شهيد، انتشارات صدرا، 1361، ص 75 و 76.
3- ر.ك: آيت اللّه مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 4، ص 363، ج 8، ص 72.
4- مرتضي مطهري، كتاب شهيد، انتشارات صدرا، ص 76.
5- مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1366، ج 25، ص 259 به نقل از سنن ابي داود، ج 2 ص 15.
منبع: اندیشه قم
"ولا تَحسَبَنّ الّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ اَمواتاً بَلْ اَحياءٌ عِنْدَ رَبّهم يُرْزَقُون" "هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپندار، بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند"(1).
در اسلام، واژهها و كلماتي است كه از قداست خاصي برخوردار است )البته بديهي است كه كلمه از آن جهت كه لفظ است، قداستي ندارد، بلكه قداست را از معني خود كسب ميكند(، اگر كسي با مفاهيم اسلامي آشنا باشد و در عرف خاص اسلامي اين كلمه را تلقي كند، احساس ميكند كه هالهاي از نور اين كلمه را فرا گرفته است و آن، كلمه "شهيد" است، اين كلمه در همه عرفها توأم با قداست و عظمت است، و در اسلام با معيارهاي خاص خود از عظمت مضاعفي برخوردار است.
مَثَل شهيد، مَثَل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده، بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند، آري، شهدا، شمع محفل بشريتند(2).
در آيه 35 سوره مائده ميخوانيم:
"يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللَّه و ابتغوا اليه الوسيله..." "اي كساني كه ايمان آوردهايد، پرهيزگاري پيشه كنيد و وسيلهاي براي تقرّب به خدا انتخاب نماييد..."
موضوع مهمي كه در اين آيه بايد مورد بحث قرار گيرد، دستوري است كه درباره انتخاب "وسيله" در اين آيه به افراد با ايمان داده شده است.
"وسيله" در اصل به معني تقرب جستن و يا چيزي كه باعث تقرب به ديگري از روي علاقه و رغبت ميشود، ميباشد. بنابراين "وسيله" در آيه فوق معني بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار ميشود، شامل ميگردد، كه از جمله آنها توسل به پيامبر، امامان و بندگان صالح خداوند است. و آثار آن علاوه بر قيامت در همين دنيا نيز به وضوح روشن است كه ثمرات توسل به ائمه معصومينعليهم السلام و صلحا و شهدا، مشهور و معروف است، كه در كتب مربوطه به آن اشاره شده است(3).
بعلاوه، واسطه شدن در آمرزش گناه نزد خداوند، مقام برجستهاي است كه خداوند به پيامبر و علما و شهدا داده است، در حديث است كه خداوند شفاعت سه طبقه را در قيامت قبول ميكنند، يكي، طبقه انبياء، بعد از آنها، طبقه علما، سپس فرمود: "ثم الشهداء" طبقه ديگري كه در قيامت براي شفاعت ظهور ميكند، طبقه شهداء هستند.
اين شفاعت، شفاعت هدايت است، ظهور و تجسم حقايقي است كه در دنيا، وقوع يافته است، بعد از انبيا و اوصياء و علمايي كه پيرو واقعي آنها بودند، شهدا هستند، كه گروه گروه مردم را از ظلمات گمراهي نجات داده و به شاهراه روشن هدايت رساندهاند.
اميرالمؤمنينعليه السلام ميفرمايد:
"خدا شهدا را در قيامت با بهاء و جلالي و با عظمت و نورانيتي وارد ميكند كه اگر انبياء از مقابل اينها بگذرند، و سوار باشند به احترام اينها، پياده ميشوند"، اينقدر خدا شهيد را با جلالت وارد عرصه قيامت ميكند.(4)
همچنين در حديث ديگري از رسول گرامي اسلامصلي الله عليه وآله ميخوانيم كه:
"يشفع الشهيد في سبعين انساناً من اهل بيته" "شهيد درباره هفتاد نفر از خويشاوندانش شفاعت ميكند".(5)
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- ترجمه تفسير نمونه، ج 25 ص 259.
2 - ترجمه ميزان الحكمه، محمدي ري شهري.
3- قيام و انقلاب مهدي، شهيد انسان و سرنوشت، شهيد مرتضي مطهري.
پی نوشتها:
1- آل عمران / 169.
2- مطهري، مرتضي، كتاب شهيد، انتشارات صدرا، 1361، ص 75 و 76.
3- ر.ك: آيت اللّه مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 4، ص 363، ج 8، ص 72.
4- مرتضي مطهري، كتاب شهيد، انتشارات صدرا، ص 76.
5- مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1366، ج 25، ص 259 به نقل از سنن ابي داود، ج 2 ص 15.
منبع: اندیشه قم