پرسش :
راهبردها و روشهاي مبارزاتي امام خميني (ره) در دوران ستمشاهي چگونه بود؟
پاسخ :
امام خميني ره در جريان مبارزه، روشهاي مبارزاتي ويژهاي را به نمايش گذارد كه به بخشي از آنها اشاره ميشود:
1. اعتقاد به حركت و بسيج مردم: امام با اعتقاد راسخ به نقش كليهي مردم در سرنگوني نظام ستمشاهي، به طور مستقيم با آنها سخن ميگفت و آنها را به مبارزه تا پيروزي فرا ميخواند. وي و مراجع ديگر با توجه به رابطهي معنوي شيعيان و مرجعيت، آحاد ملت را عليه وضع موجود بسيج ميكردند.
2. برخورد قاطع و اعتماد به نفس كامل: امام خميني (ره) در جريان انقلاب، قطعيتي منحصر به فرد، بر نابودي رژيم و پديد آوردن نظام مبتني بر شعارهاي انقلاب تأكيد ميورزند؛ به گونهاي كه همگان باور داشتند وي به هيچ وجه و با هيچ فشاري كوتاه نميآيد.[1]
اين رفتار الگوي مردم قرار گرفت و امام در جريان انقلاب پيوسته وعدهي پيروزي ميداد، در برابر نغمههاي ناسازگار با مواضع اعلام شده ميايستاد و هشدار ميداد.[2]
3. جذب ارتش: امام خميني باور داشت كه بدنهي ارتش، افسران و درجه داران آن، به مردم مسلمان كشور تعلق دارند. بنابراين از درگيري ملت و ارتش جلوگيري ميكرد و ارتشيان را به سرپيچي از فرمان سران خود و پيوستن به ملت فرا ميخواند. به اين ترتيب، مردم به پاي ارتش گل ميريختند و شعار ارتش برادر ما است را سر ميدادند و ارتشيان نيز گروه گروه پادگانها را ترك ميكردند. سرانجام با پيوستن همافران نيروي هوايي به انقلاب، نهضت به پيروزي نزديك شد.
4. عدم همگرايي با جريان انحرافي: امام خميني (ره) با توجه به عملكرد و گذشتة نيروهاي چپ ميگفت: «ما با ماركسيستها كار نميكنيم. ما به آنها اعتماد نداريم. آنها از پشت به ما خنجر ميزنند. ما اسلام را ميخواهيم. آنها دشمن اسلام هستند.»[3] خيانتهاي حزب توده و وابستگي اين حزب به اتحاد شوروي، وابستگي گروههاي ديگر چپ به بيگانگان و بيگانگي ايدئولوژي و انديشهي آنان با فرهنگ مردم ايران همواره سبب سوء ظن عمومي و طرد آنان از سوي مردم شده است. البته انقلاب آنها را تحمل ميكرد و تا زماني كه عليه مردم دست به اسلحه نبرده بودند و جاسوسي آنان براي بيگانگان فاش نشده بود، به آنها فرصت فعاليت سياسي و فرهنگي داد.
5. شناخت و خنثي سازي توطئهها: امام خميني (ره) در شناخت و خنثي سازي توطئهها بسيار توانا بود. پيام سرنوشتساز وي در برابر نقشة شوم دشمن در 21 بهمن 57 بر درستي اين مطلب گواهي ميدهد. برابر اسناد موجود، در آن روز دولت ساعت منع عبور و مرور را 5/4 بعد از ظهر اعلام كرد تا در خلال آن ارتش در نقاط حساس شهر مستقر شود و با دستگيري و اعدام سران، انقلاب را سركوب كند.[4] اين توطئه با فرمان تاريخي امام خميني (ره)، كه به سرعت به اطلاع مردم تهران رسيد، خنثي شد.
پيام چنين بود: «اعلامية امروز حكومت نظامي خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند.»[5]
6. اولویت کارهای فرهنگی : درمبارزات سیاسی امام بیدارکردن مردم ازلحاظ فرهنگی دراولویت بود ؛ امام مبارزات وتنش های فیزیکی را مورد تاکید قرار نمی داد بلکه خود شخصا با مبارزه ی فرهنگی زمینه های فرهنگی دگرگونی اجتماعی را پیشرو می دانست ؛ تدریس وتربیت شاگرد وبیدارسازی قشرتحصیلکرده ازجمله روشهای فرهنگی آن رهبر بی نظیر تاریخ بود که این شیوه را از رسول الله واهل بیت اقتباس کرده بود ؛
نتيجه اينكه مهمترين و اصليترين روش مبارزاتي امام مبتني بر استراتژي فرهنگي و تبليغي و نيز مبارزهي منفي بوده است، به طوري كه در برابر تمام اعمال و رفتار غير شرعي حكومت و وابستگان آن، به پا ميايستاد و مردم را از مقاصد شوم آنها آگاه ميساخت و گاهي اين مبارزه تبعاتي از جمله مبارزه مسلحانه را نيز به دنبال داشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- داستان انقلاب، محمود طلوعي،
2- انقلاب اسلامي ايران جمعي از نويسندگان (ويراست چهارم)
3- آيين انقلاب اسلامي: گزيدهاي از انديشه و آراء امام خميني(ره)/ موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)
4- رهبري و انقلاب؛ نقش امام خميني در انقلاب اسلامي ايران، حسين حسيني، پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي.
5- سير تكويني انقلاب اسلامي جواد منصوري
پی نوشتها:
[1] . در اينجا به ذكر نمونهاي از قاطعيت امام ميپردازيم؛ امام از ملاقات با هر شخصي كه مسئوليت سياسي داشت تا قبل از آنكه از پست استعفا دهد خودداري ميكرد. تقاضاي بختيار به همين دليل رد شد؛ اما سيد جلال تهراني رئيس شوراي سلطنت كه براي ديدار امام به پاريس رفته بود، پس از اينكه به او گفته شد بايد استعفا دهد و شوراي سلطنت را غير قانوني بخواند، چنين كرد و توانست با امام ملاقات كند.
[2] . براي مثال «بازرگان كه از خطر درگيري و كودتاي نظامي ميترسيد در آذر 57 راهي پاريس شد تا امام را به مصالحه راضي كند. او ميگويد: من خطر جنگ داخلي و كشتار بيحساب را براي امام تشريح كردم ولي امام در پاسخ گفت: حركت انقلاب به اوج خود رسيده و آتش انقلاب روشن شده... وقتي من از ايشان پرسيدم آيا شما به پيروزي مردم بيسلاح در برابر ارتش تا دندان مسلح، اطمينان داريد؟ پاسخ داد: بله بهتر است شما به جاي اين حرفها صورتي از اسامي كساني كه ميتوانيم براي تصدّي امور به آنها اعتماد كنيم تهيه نماييد.» داستان انقلاب، محمود طلوعي، نشر علم، ص548.
[3] . آيين انقلاب اسلامي، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص386.
[4] . تاريخ سياسي معاصر ايران، سيد جلال الدين مدني، دفتر انتشارات اسلامي قم، ص467.
[5] . آن روزهاي خدايي، احمد خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، ص12.
منبع: اندیشه قم
امام خميني ره در جريان مبارزه، روشهاي مبارزاتي ويژهاي را به نمايش گذارد كه به بخشي از آنها اشاره ميشود:
1. اعتقاد به حركت و بسيج مردم: امام با اعتقاد راسخ به نقش كليهي مردم در سرنگوني نظام ستمشاهي، به طور مستقيم با آنها سخن ميگفت و آنها را به مبارزه تا پيروزي فرا ميخواند. وي و مراجع ديگر با توجه به رابطهي معنوي شيعيان و مرجعيت، آحاد ملت را عليه وضع موجود بسيج ميكردند.
2. برخورد قاطع و اعتماد به نفس كامل: امام خميني (ره) در جريان انقلاب، قطعيتي منحصر به فرد، بر نابودي رژيم و پديد آوردن نظام مبتني بر شعارهاي انقلاب تأكيد ميورزند؛ به گونهاي كه همگان باور داشتند وي به هيچ وجه و با هيچ فشاري كوتاه نميآيد.[1]
اين رفتار الگوي مردم قرار گرفت و امام در جريان انقلاب پيوسته وعدهي پيروزي ميداد، در برابر نغمههاي ناسازگار با مواضع اعلام شده ميايستاد و هشدار ميداد.[2]
3. جذب ارتش: امام خميني باور داشت كه بدنهي ارتش، افسران و درجه داران آن، به مردم مسلمان كشور تعلق دارند. بنابراين از درگيري ملت و ارتش جلوگيري ميكرد و ارتشيان را به سرپيچي از فرمان سران خود و پيوستن به ملت فرا ميخواند. به اين ترتيب، مردم به پاي ارتش گل ميريختند و شعار ارتش برادر ما است را سر ميدادند و ارتشيان نيز گروه گروه پادگانها را ترك ميكردند. سرانجام با پيوستن همافران نيروي هوايي به انقلاب، نهضت به پيروزي نزديك شد.
4. عدم همگرايي با جريان انحرافي: امام خميني (ره) با توجه به عملكرد و گذشتة نيروهاي چپ ميگفت: «ما با ماركسيستها كار نميكنيم. ما به آنها اعتماد نداريم. آنها از پشت به ما خنجر ميزنند. ما اسلام را ميخواهيم. آنها دشمن اسلام هستند.»[3] خيانتهاي حزب توده و وابستگي اين حزب به اتحاد شوروي، وابستگي گروههاي ديگر چپ به بيگانگان و بيگانگي ايدئولوژي و انديشهي آنان با فرهنگ مردم ايران همواره سبب سوء ظن عمومي و طرد آنان از سوي مردم شده است. البته انقلاب آنها را تحمل ميكرد و تا زماني كه عليه مردم دست به اسلحه نبرده بودند و جاسوسي آنان براي بيگانگان فاش نشده بود، به آنها فرصت فعاليت سياسي و فرهنگي داد.
5. شناخت و خنثي سازي توطئهها: امام خميني (ره) در شناخت و خنثي سازي توطئهها بسيار توانا بود. پيام سرنوشتساز وي در برابر نقشة شوم دشمن در 21 بهمن 57 بر درستي اين مطلب گواهي ميدهد. برابر اسناد موجود، در آن روز دولت ساعت منع عبور و مرور را 5/4 بعد از ظهر اعلام كرد تا در خلال آن ارتش در نقاط حساس شهر مستقر شود و با دستگيري و اعدام سران، انقلاب را سركوب كند.[4] اين توطئه با فرمان تاريخي امام خميني (ره)، كه به سرعت به اطلاع مردم تهران رسيد، خنثي شد.
پيام چنين بود: «اعلامية امروز حكومت نظامي خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند.»[5]
6. اولویت کارهای فرهنگی : درمبارزات سیاسی امام بیدارکردن مردم ازلحاظ فرهنگی دراولویت بود ؛ امام مبارزات وتنش های فیزیکی را مورد تاکید قرار نمی داد بلکه خود شخصا با مبارزه ی فرهنگی زمینه های فرهنگی دگرگونی اجتماعی را پیشرو می دانست ؛ تدریس وتربیت شاگرد وبیدارسازی قشرتحصیلکرده ازجمله روشهای فرهنگی آن رهبر بی نظیر تاریخ بود که این شیوه را از رسول الله واهل بیت اقتباس کرده بود ؛
نتيجه اينكه مهمترين و اصليترين روش مبارزاتي امام مبتني بر استراتژي فرهنگي و تبليغي و نيز مبارزهي منفي بوده است، به طوري كه در برابر تمام اعمال و رفتار غير شرعي حكومت و وابستگان آن، به پا ميايستاد و مردم را از مقاصد شوم آنها آگاه ميساخت و گاهي اين مبارزه تبعاتي از جمله مبارزه مسلحانه را نيز به دنبال داشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- داستان انقلاب، محمود طلوعي،
2- انقلاب اسلامي ايران جمعي از نويسندگان (ويراست چهارم)
3- آيين انقلاب اسلامي: گزيدهاي از انديشه و آراء امام خميني(ره)/ موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)
4- رهبري و انقلاب؛ نقش امام خميني در انقلاب اسلامي ايران، حسين حسيني، پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي.
5- سير تكويني انقلاب اسلامي جواد منصوري
پی نوشتها:
[1] . در اينجا به ذكر نمونهاي از قاطعيت امام ميپردازيم؛ امام از ملاقات با هر شخصي كه مسئوليت سياسي داشت تا قبل از آنكه از پست استعفا دهد خودداري ميكرد. تقاضاي بختيار به همين دليل رد شد؛ اما سيد جلال تهراني رئيس شوراي سلطنت كه براي ديدار امام به پاريس رفته بود، پس از اينكه به او گفته شد بايد استعفا دهد و شوراي سلطنت را غير قانوني بخواند، چنين كرد و توانست با امام ملاقات كند.
[2] . براي مثال «بازرگان كه از خطر درگيري و كودتاي نظامي ميترسيد در آذر 57 راهي پاريس شد تا امام را به مصالحه راضي كند. او ميگويد: من خطر جنگ داخلي و كشتار بيحساب را براي امام تشريح كردم ولي امام در پاسخ گفت: حركت انقلاب به اوج خود رسيده و آتش انقلاب روشن شده... وقتي من از ايشان پرسيدم آيا شما به پيروزي مردم بيسلاح در برابر ارتش تا دندان مسلح، اطمينان داريد؟ پاسخ داد: بله بهتر است شما به جاي اين حرفها صورتي از اسامي كساني كه ميتوانيم براي تصدّي امور به آنها اعتماد كنيم تهيه نماييد.» داستان انقلاب، محمود طلوعي، نشر علم، ص548.
[3] . آيين انقلاب اسلامي، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ص386.
[4] . تاريخ سياسي معاصر ايران، سيد جلال الدين مدني، دفتر انتشارات اسلامي قم، ص467.
[5] . آن روزهاي خدايي، احمد خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، ص12.
منبع: اندیشه قم