پرسش :
راجع به سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي می خواستم بدانم؟
پاسخ :
در بين سال هاي 1349 تا 1357ش، هفت گروه مبارز با نظرات و ديدگاههاي نزديک به هم در نقاط مختلف کشور و به طور همزمان در حال مبارزه عليه رژيم شاه بودند. اين هفت گروه عبارت بودند از:
امت واحده، توحيد بدر، توحيدي صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدين.
از بين اين گروهها منصورون، موحدين و توحيدي صف به صورت بارز، خط مشي مبارزه مسلحانه را دنبال مي کردند.[1]
بيشتر اعضاي اين گروهها، جوانان مسلمان و پرشوري بودند که برخاسته از طبقات مختلف مردم از جمله دانشجويان، دانش آموزان و کارگران بودند.
گستره فعاليت اين گروهها، از زندان رژيم شاه (امت واحده) تا خارج از کشور (توحيدي فلق) و از تهران و اطراف آن (فلاح و بدر) تا استان هاي جنوبي خوزستان و کرمان (موحدين) و يا اصفهان و تهران (صف) را در بر مي گرفت، بيشتر اين گروهها داراي ايدئولوژي اسلامي و از نزديک در ارتباط با رهبري نهضت اسلامي يعني امام خميني (ره) بودند.
اين گروه ها وجوه مشترکي مانند اعتقاد به تشکيل حکومت اسلامي، رهبري امام خميني (ره) مبارزه مسلحانه عليه رژيم شاه، و مخالفت با سازمان مجاهدين خلق به دليل گرايش مجاهدين خلق به مارکسيسم را در خود داشتند امّا تأکيد امام خميني (ره) پس از پيروزي انقلاب مبني بر وحدت گروه هاي مبارز سبب گرديد که اين هفت گروه به علاوه اعضاي فعال مسلمان جدا شده از سازمان مجاهدين خلق، در هفتم فروردين 1358ش سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تشکيل دهند.[2]
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، از جمله اولين گروه هاي سازمان يافته پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. برخي از اعضاي اين سازمان در تشکيل سپاه و کميته انقلاب اسلامي، مبارزه با گروهک فرقان، مبارزه با ضد انقلاب و همکاري در جهت افشاء و خنثي سازي توطئه کودتاي نوژه نقش موثري داشتند، اين سازمان در ادامه فعاليت هاي خود براي اين که در دراز مدت ارتباط مستقيم با امام(ره) امکان پذير نبود، از ايشان درخواست کرد که نماينده اي در سازمان تعيين کند تا ضمن نظارت بر سازمان، مسائل آن را نيز به امام (ره) منتقل کند.[3] و براي فعاليت هاي سازمان مشروعيّت ديني اطمينان حاصل شود.
امام خميني (ره) هم طبق درخواست، آيت الله حسين راستي کاشاني را به عنوان نماينده خود در سازمان منصوب کردند و اعضاء سازمان در مواردي چون عدم خلع سلاح در فضاي توطئه هاي گروهک ها از رهنمودهاي نماينده امام(ره) بهره بردند و براي همين جهت فعاليت و عملکرد آنان در آن بحبوحه براي متدينين مشروعيت داشت و به آن اطمينان حاصل مي گشت.
در گذر زمان در سازمان اختلافاتي به وجود آمد که از جمله آن، اختلاف درباره حدود وظايف و اختيارات نماينده امام(ره) بود بدين معني که عده اي تشکيلات سازماني را محور مي دانستند و تصميمات سازماني مي توانست بر رهنمودهاي نماينده منصوب امام(ره) ترجيح پيدا کند و عده اي ديگر رهنمودهاي نماينده منصوب امام(ره) را ترجيح مي دادند در نتيجه براي اين اختلافات سه ديدگاه در سازمان به وجود آمد:[4]
1. ديدگاه به اصطلاح چپ سازمان که معتقد به ارجحيت تصميمات حزبي و سازماني بر نظرات و رهنمودهاي نماينده امام (ره) بودند که شامل افرادي چون بهزاد نبوي، محسن آرمين، مصطفي تاج زاده، هاشم آغاجري و محمد سلامتي بودند که در واقع مخالفان نماينده امام (ره) نيز بودند.
2. ديدگاه راست يا موافقان آيت الله راستي کاشاني که معتقد به ارجحيت نظرات و رهنمودهاي ايشان بر تصميمات سازماني بودند و از جمله اين افراد مي توان از آقايان محمد باقر ذوالقدر، حسين فدايي و علي عسگري نام برد.
3. ديدگاه ميانه و بي طرف که معتقد بودند موضع گيري هاي دو طرف تا حدودي خصمانه است البته اين اختلافات در سازمان پررنگ تر گرديد و براي همين در سال 1361ش، شوراي مرکزي سازمان منحل گرديد و شورايي موقت به رياست نماينده امام (ره) تشکيل گرديد و امام خميني (ره) طي نامه اي از اعضاي سازمان خواست که با آيت الله راستي کاشاني همکاري کرده و يا استعفا دهند. در نتيجه 37 نفر از جناح چپ سازمان در دي ماه 1361ش استعفا دادند و جريان فقاهتي و اعضاي باقي مانده تشکيلات سازمان را تا سال 1365ش استمرار دادند و سرانجام آيت الله راستي کاشاني با استعفاء خود، انحلال سازمان از امام(ره) را درخواست کردند که ايشان هم موافقت کردند.
پس از پايان جنگ و دفاع مقدس در سال 1370ش اعضاي مستعفي سازمان قبلي، شامل بهزاد نبوي، محمد سلامتي، محسن آرمين، سيد مصطفي تاج زاده، هاشم آقاجري و... اقدام به تأسيس سازمان جديدي با عنوان «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران» کردند که در واقع يک کلمه ايران را به عنوان سازمان قبلي اضافه کرده و به طور رسمي از وزارت کشور اجازه فعاليت گرفتند. دبير کل اين سازمان، محمد سلامتي است و از آن تاريخ به بعد اين سازمان با حاکميت جناح چپ و يا اصلاح طلبانه و با استراتژي جديد به کار خود ادامه داد.[5] آنان يک نشريه هفتگي سياسي اجتماعي به نام «عصر ما» را هم انتشار دادند که در اوايل سال 1381ش به علت تحريف سخنان جانشين فرمانده کل سپاه و... به شش ماه محروميت از انتشار محکوم گرديد.[6] گفتني است اين سازمان با حاکميت چپ از سيد محمدخاتمي حمايت کرده و در جريان اصلاح طلبان قرار گرفتند اين سازمان هم چنين پس از انحلال نهضت آزادي و محکوميت اعضاي نهضت آزادي رأي دادگاه را محکوم کرده و از آنان حمايت کرد.[7]
اين سازمان هم چنين از سخنان اهانت آميز هاشم آقاجري که مردم متدين و مقلد مراجع عظام را ميمون خوانده بود حمايت همه جانبه اي کرد، هاشم آقاجري که در تاريخ 19/3/1381 در خانه معلمان همدان به سخنراني پرداخت تصريح داشت که در اسلام چيزي به عنوان روحاني وجود ندارد و همان طوري که اشاره کرديم مقلدين مراجع ديني را به ميمون تعبير کرده بود و با حمايت سازمان از ايشان و سخنانش بود که جامعه مدرسين حوزه علميه قم با انتشار بيانه اي عدم مشروعيت اين سازمان را اعلام داشت.[8]
يکي ديگر از مقاطع مهم فعاليت اين سازمان ، در جريان فتنه پس از انتخابات رياست جمهوري دهم بود که برخي اعضاي ارشد اين سازمان فعالانه در آن نقش داشته و به همين دليل نيز دستگير و محاکمه شدند و اين سازمان نيز در سال 89 به دنبال درخواست کميسيون ماده ده احزاب از دادگاه ، غير قانوني اعلام شده و انحلال آن اعلام گرديد .
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کتاب جريان ها و سازمان هاي مذهبي سياسي ايران از آقاي رسول جعفريان که مرکز اسناد انقلاب اسلامي آن را انتشار داده و هم چنين به کتاب مجاهدين انقلاب اسلامي در گذر زمان، جامعه مدرسين حوزه علميه قم مراجعه نمائيد.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عباس شادلو، احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص243.
[2]. مجاهدين انقلاب اسلامي در گذر زمان، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص8.
[3]. همان، ص 9 ـ 10.
[4]. عباس شادلو، احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص244.
[5]. احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص246؛ مجاهدين انقلاب در گذر زمان، ص17.
[6]. احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص247.
[7]. صبح صادق، 21/5/1381ش، شماره 63، ص7.
[8]. «بازتاب مواضع مجاهدين سکولار» خبرنامه سياسي ـ فرهنگي ـ جامعه مدرسين حوزه علميه قم، شماره 767، ص29.
منبع: اندیشه قم
در بين سال هاي 1349 تا 1357ش، هفت گروه مبارز با نظرات و ديدگاههاي نزديک به هم در نقاط مختلف کشور و به طور همزمان در حال مبارزه عليه رژيم شاه بودند. اين هفت گروه عبارت بودند از:
امت واحده، توحيد بدر، توحيدي صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدين.
از بين اين گروهها منصورون، موحدين و توحيدي صف به صورت بارز، خط مشي مبارزه مسلحانه را دنبال مي کردند.[1]
بيشتر اعضاي اين گروهها، جوانان مسلمان و پرشوري بودند که برخاسته از طبقات مختلف مردم از جمله دانشجويان، دانش آموزان و کارگران بودند.
گستره فعاليت اين گروهها، از زندان رژيم شاه (امت واحده) تا خارج از کشور (توحيدي فلق) و از تهران و اطراف آن (فلاح و بدر) تا استان هاي جنوبي خوزستان و کرمان (موحدين) و يا اصفهان و تهران (صف) را در بر مي گرفت، بيشتر اين گروهها داراي ايدئولوژي اسلامي و از نزديک در ارتباط با رهبري نهضت اسلامي يعني امام خميني (ره) بودند.
اين گروه ها وجوه مشترکي مانند اعتقاد به تشکيل حکومت اسلامي، رهبري امام خميني (ره) مبارزه مسلحانه عليه رژيم شاه، و مخالفت با سازمان مجاهدين خلق به دليل گرايش مجاهدين خلق به مارکسيسم را در خود داشتند امّا تأکيد امام خميني (ره) پس از پيروزي انقلاب مبني بر وحدت گروه هاي مبارز سبب گرديد که اين هفت گروه به علاوه اعضاي فعال مسلمان جدا شده از سازمان مجاهدين خلق، در هفتم فروردين 1358ش سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تشکيل دهند.[2]
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، از جمله اولين گروه هاي سازمان يافته پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. برخي از اعضاي اين سازمان در تشکيل سپاه و کميته انقلاب اسلامي، مبارزه با گروهک فرقان، مبارزه با ضد انقلاب و همکاري در جهت افشاء و خنثي سازي توطئه کودتاي نوژه نقش موثري داشتند، اين سازمان در ادامه فعاليت هاي خود براي اين که در دراز مدت ارتباط مستقيم با امام(ره) امکان پذير نبود، از ايشان درخواست کرد که نماينده اي در سازمان تعيين کند تا ضمن نظارت بر سازمان، مسائل آن را نيز به امام (ره) منتقل کند.[3] و براي فعاليت هاي سازمان مشروعيّت ديني اطمينان حاصل شود.
امام خميني (ره) هم طبق درخواست، آيت الله حسين راستي کاشاني را به عنوان نماينده خود در سازمان منصوب کردند و اعضاء سازمان در مواردي چون عدم خلع سلاح در فضاي توطئه هاي گروهک ها از رهنمودهاي نماينده امام(ره) بهره بردند و براي همين جهت فعاليت و عملکرد آنان در آن بحبوحه براي متدينين مشروعيت داشت و به آن اطمينان حاصل مي گشت.
در گذر زمان در سازمان اختلافاتي به وجود آمد که از جمله آن، اختلاف درباره حدود وظايف و اختيارات نماينده امام(ره) بود بدين معني که عده اي تشکيلات سازماني را محور مي دانستند و تصميمات سازماني مي توانست بر رهنمودهاي نماينده منصوب امام(ره) ترجيح پيدا کند و عده اي ديگر رهنمودهاي نماينده منصوب امام(ره) را ترجيح مي دادند در نتيجه براي اين اختلافات سه ديدگاه در سازمان به وجود آمد:[4]
1. ديدگاه به اصطلاح چپ سازمان که معتقد به ارجحيت تصميمات حزبي و سازماني بر نظرات و رهنمودهاي نماينده امام (ره) بودند که شامل افرادي چون بهزاد نبوي، محسن آرمين، مصطفي تاج زاده، هاشم آغاجري و محمد سلامتي بودند که در واقع مخالفان نماينده امام (ره) نيز بودند.
2. ديدگاه راست يا موافقان آيت الله راستي کاشاني که معتقد به ارجحيت نظرات و رهنمودهاي ايشان بر تصميمات سازماني بودند و از جمله اين افراد مي توان از آقايان محمد باقر ذوالقدر، حسين فدايي و علي عسگري نام برد.
3. ديدگاه ميانه و بي طرف که معتقد بودند موضع گيري هاي دو طرف تا حدودي خصمانه است البته اين اختلافات در سازمان پررنگ تر گرديد و براي همين در سال 1361ش، شوراي مرکزي سازمان منحل گرديد و شورايي موقت به رياست نماينده امام (ره) تشکيل گرديد و امام خميني (ره) طي نامه اي از اعضاي سازمان خواست که با آيت الله راستي کاشاني همکاري کرده و يا استعفا دهند. در نتيجه 37 نفر از جناح چپ سازمان در دي ماه 1361ش استعفا دادند و جريان فقاهتي و اعضاي باقي مانده تشکيلات سازمان را تا سال 1365ش استمرار دادند و سرانجام آيت الله راستي کاشاني با استعفاء خود، انحلال سازمان از امام(ره) را درخواست کردند که ايشان هم موافقت کردند.
پس از پايان جنگ و دفاع مقدس در سال 1370ش اعضاي مستعفي سازمان قبلي، شامل بهزاد نبوي، محمد سلامتي، محسن آرمين، سيد مصطفي تاج زاده، هاشم آقاجري و... اقدام به تأسيس سازمان جديدي با عنوان «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران» کردند که در واقع يک کلمه ايران را به عنوان سازمان قبلي اضافه کرده و به طور رسمي از وزارت کشور اجازه فعاليت گرفتند. دبير کل اين سازمان، محمد سلامتي است و از آن تاريخ به بعد اين سازمان با حاکميت جناح چپ و يا اصلاح طلبانه و با استراتژي جديد به کار خود ادامه داد.[5] آنان يک نشريه هفتگي سياسي اجتماعي به نام «عصر ما» را هم انتشار دادند که در اوايل سال 1381ش به علت تحريف سخنان جانشين فرمانده کل سپاه و... به شش ماه محروميت از انتشار محکوم گرديد.[6] گفتني است اين سازمان با حاکميت چپ از سيد محمدخاتمي حمايت کرده و در جريان اصلاح طلبان قرار گرفتند اين سازمان هم چنين پس از انحلال نهضت آزادي و محکوميت اعضاي نهضت آزادي رأي دادگاه را محکوم کرده و از آنان حمايت کرد.[7]
اين سازمان هم چنين از سخنان اهانت آميز هاشم آقاجري که مردم متدين و مقلد مراجع عظام را ميمون خوانده بود حمايت همه جانبه اي کرد، هاشم آقاجري که در تاريخ 19/3/1381 در خانه معلمان همدان به سخنراني پرداخت تصريح داشت که در اسلام چيزي به عنوان روحاني وجود ندارد و همان طوري که اشاره کرديم مقلدين مراجع ديني را به ميمون تعبير کرده بود و با حمايت سازمان از ايشان و سخنانش بود که جامعه مدرسين حوزه علميه قم با انتشار بيانه اي عدم مشروعيت اين سازمان را اعلام داشت.[8]
يکي ديگر از مقاطع مهم فعاليت اين سازمان ، در جريان فتنه پس از انتخابات رياست جمهوري دهم بود که برخي اعضاي ارشد اين سازمان فعالانه در آن نقش داشته و به همين دليل نيز دستگير و محاکمه شدند و اين سازمان نيز در سال 89 به دنبال درخواست کميسيون ماده ده احزاب از دادگاه ، غير قانوني اعلام شده و انحلال آن اعلام گرديد .
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کتاب جريان ها و سازمان هاي مذهبي سياسي ايران از آقاي رسول جعفريان که مرکز اسناد انقلاب اسلامي آن را انتشار داده و هم چنين به کتاب مجاهدين انقلاب اسلامي در گذر زمان، جامعه مدرسين حوزه علميه قم مراجعه نمائيد.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: عباس شادلو، احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص243.
[2]. مجاهدين انقلاب اسلامي در گذر زمان، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص8.
[3]. همان، ص 9 ـ 10.
[4]. عباس شادلو، احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص244.
[5]. احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص246؛ مجاهدين انقلاب در گذر زمان، ص17.
[6]. احزاب و جناح هاي سياسي ايران امروز، ص247.
[7]. صبح صادق، 21/5/1381ش، شماره 63، ص7.
[8]. «بازتاب مواضع مجاهدين سکولار» خبرنامه سياسي ـ فرهنگي ـ جامعه مدرسين حوزه علميه قم، شماره 767، ص29.
منبع: اندیشه قم