پرسش :
اين می گويند آيت الله طالقاني از مجاهدين خلق حمايت مي كرد، درست است؟
پاسخ :
در پاسخ به اين سؤال بايد متذكر شويم كه آيت الله طالقاني از مجاهدين خلق (منافقين) حمايت نمي كرد بلكه ايشان در جهت تعديل آنان تلاش مي کرد و راه ايشان كاملا از هم جدا بود به گونه اي که در پاره اي مواقع اين تضادها و جدايي ها خود را نشان مي داد از جمله اين موارد موقعي است كه مسأله تغيير ايدئولوژي سازمان علني مي شود . در آن زمان بسياري از زندانيان مسلمان و علماء و شخصيت هاي حاضر در زندان تصميم مي گيرند كه مرزهاي خودشان را با ماركسيسم مشخص كنند لذا آقايان طالقاني، مهدوي كني، رباني شيرازي، انواري و هاشمي رفسنجاني طي اطلاعيه اي آن ها را نجس اعلام مي کنند . منافقين در اين مقطع برخورد بسيار اهانت آميزي با مرحوم طالقاني داشتند تا جايي كه علنا اعلام كردند كه اين صداي ساواك است كه از حلقوم طالقاني بلند شده است و بعد به حربه ديگري متوسل شدند و گفتند كه امضاي آقاي طالقاني پاي اعلاميه جعلي است كه اين شايعه آن ها موجب ناراحتي ايشان شد[1] و فرمودند: كه اين ها به من خيانت كردند ايشان درباره اعلاميه نيز گفتند اين فتواي شرعي من است[2] . در واقع بايد گفت منافقين پس از نه شنيدن از حضرت امام (ره) سعي در انتساب خودشان به مرحوم طالقاني داشتند، مرحوم آقاي طالقاني از روحانيون برجسته و مبارزي بود كه شجاعت قابل تقديري داشت و از همين روي مورد توجه و علاقه نسل جوان بود آن مرحوم يك ويژگي بارز داشت و آن ارادت شديد به حضرت امام بود. سخن معروف ايشان در تير ماه 58 در ميدان بهارستان به ياد مانده است كه فرمودند: من هرگاه نا اميد مي شوم مي روم خدمت امام (ره) و از قدرت ايمان و توكل ايشان نيرو مي گيرم . امّا منافقين سعي مي كردند كه مرحوم طالقاني را به عنوان پدر خطاب كنند و از ايشان يك قطب سياسي در برابر امام بسازند و اين سخنان آيه الله طالقاني آب سردي بود كه روي سر اين ها ريخته مي شد . شاهد ديگري که بر جدا بودن خط راه مرحوم طالقاني از منافقين مي توان ذکر کرد يكي از خطبه هاي جمعه اي است كه ايشان شديدا به منافقين حمله نموده و تهديد مي كند كه ماهيّت آن ها را افشا خواهد كرد.
در حقيقت ايشان در آن خطبه، دقيقا مرز آن ها را از مرز انقلاب و نظام اسلامي جدا كرد[3] . در مجموع مرحوم آيت الله طالقاني به شدت با منافقين مخالف بودند و با جريان هاي چپ و ماركسيستي مبارزه مي كردند و به اعتقاد ايشان اين جريان ها به نوعي مزاحم مبارزات اصيل مردم ايران بودند و اين در خطبه هاي نماز جمعه و ديگر بيانات ايشان و حركت هاي مبارزاتي ايشان كاملاً آشكار بود و به همين دليل از سوي منافقين هم تهديد مي شدند با اين حال جريان هاي مختلف همچون منافقين و نهضت آزادي براي كسب وجهه به دنبال اين بودند كه همچنان از شخصيت هاي بزرگ سوء استفاده كنند و آنان را به خودشان منتسب نمايند يا خود را به آن بزرگان انتساب دهند و اين در حالي بود که آيت الله طالقاني بارها مي گفتند كه من دقيقا رهبري امام را تأييد مي كنم و پيرو ايشان هستم و نسبت هايي كه به من مي دهند دروغ است . ايشان در خطبه هاي نماز جمعه تأکيد داشتند که هر کسي بخواهد به اين انقلاب لطمه بزند يا در مقابل انقلاب بايستد، قطعاً نابود خواهد شد . در خاتمه به جاست نقل قولي از آقاي جواد منصوري داشته باشيم و آن اين است كه محمد رضا سعادتي از سران مجاهدين خلق در زندان اوين در آبان 57 به مرحوم طالقاني پيغام داده بود كه اگر بيرون رفتيد به آقاي خميني پيغام دهيد كه دولت تشكيل ندهد ما خودمان اعضاي دولت را مشخص كرده ايم كشور را اداره خواهيم كرد و ما هستيم كه صلاحيت اداره كشور را داريم و اگر شما دولت تشكيل دهيد شكست خواهيد خورد! مرحوم طالقاني هم پاسخ داده بودند كه شما چه هستيد كه مي خواهيد در مقابل شخصيت عظيم امام بايستيد؟ مجاهدين خلق يا همان منافقين اصلاً انتظار چنين پاسخي را از مرحوم آيت الله طالقاني نداشتند[4] .
پی نوشتها:
[1]. بادامچيان، اسد الله، اباذر امام (ويژه نامه يادمان آيت الله طالقاني، رسالت، شهريور 1380، ص7).
[2]. شريعتمداري، حسين، يادمان ابوذر (ويژه نامه بزرگداشت آيه الله طالقاني، رسالت، شهريور 79، ص9).
[3]. همان.
[4]. ر.ك: به مصاحبه جواد منصوري، منشور 74، ضميمه روز نامه رسالت، 20 شهريور 1384، ص15.
منبع: اندیشه قم
در پاسخ به اين سؤال بايد متذكر شويم كه آيت الله طالقاني از مجاهدين خلق (منافقين) حمايت نمي كرد بلكه ايشان در جهت تعديل آنان تلاش مي کرد و راه ايشان كاملا از هم جدا بود به گونه اي که در پاره اي مواقع اين تضادها و جدايي ها خود را نشان مي داد از جمله اين موارد موقعي است كه مسأله تغيير ايدئولوژي سازمان علني مي شود . در آن زمان بسياري از زندانيان مسلمان و علماء و شخصيت هاي حاضر در زندان تصميم مي گيرند كه مرزهاي خودشان را با ماركسيسم مشخص كنند لذا آقايان طالقاني، مهدوي كني، رباني شيرازي، انواري و هاشمي رفسنجاني طي اطلاعيه اي آن ها را نجس اعلام مي کنند . منافقين در اين مقطع برخورد بسيار اهانت آميزي با مرحوم طالقاني داشتند تا جايي كه علنا اعلام كردند كه اين صداي ساواك است كه از حلقوم طالقاني بلند شده است و بعد به حربه ديگري متوسل شدند و گفتند كه امضاي آقاي طالقاني پاي اعلاميه جعلي است كه اين شايعه آن ها موجب ناراحتي ايشان شد[1] و فرمودند: كه اين ها به من خيانت كردند ايشان درباره اعلاميه نيز گفتند اين فتواي شرعي من است[2] . در واقع بايد گفت منافقين پس از نه شنيدن از حضرت امام (ره) سعي در انتساب خودشان به مرحوم طالقاني داشتند، مرحوم آقاي طالقاني از روحانيون برجسته و مبارزي بود كه شجاعت قابل تقديري داشت و از همين روي مورد توجه و علاقه نسل جوان بود آن مرحوم يك ويژگي بارز داشت و آن ارادت شديد به حضرت امام بود. سخن معروف ايشان در تير ماه 58 در ميدان بهارستان به ياد مانده است كه فرمودند: من هرگاه نا اميد مي شوم مي روم خدمت امام (ره) و از قدرت ايمان و توكل ايشان نيرو مي گيرم . امّا منافقين سعي مي كردند كه مرحوم طالقاني را به عنوان پدر خطاب كنند و از ايشان يك قطب سياسي در برابر امام بسازند و اين سخنان آيه الله طالقاني آب سردي بود كه روي سر اين ها ريخته مي شد . شاهد ديگري که بر جدا بودن خط راه مرحوم طالقاني از منافقين مي توان ذکر کرد يكي از خطبه هاي جمعه اي است كه ايشان شديدا به منافقين حمله نموده و تهديد مي كند كه ماهيّت آن ها را افشا خواهد كرد.
در حقيقت ايشان در آن خطبه، دقيقا مرز آن ها را از مرز انقلاب و نظام اسلامي جدا كرد[3] . در مجموع مرحوم آيت الله طالقاني به شدت با منافقين مخالف بودند و با جريان هاي چپ و ماركسيستي مبارزه مي كردند و به اعتقاد ايشان اين جريان ها به نوعي مزاحم مبارزات اصيل مردم ايران بودند و اين در خطبه هاي نماز جمعه و ديگر بيانات ايشان و حركت هاي مبارزاتي ايشان كاملاً آشكار بود و به همين دليل از سوي منافقين هم تهديد مي شدند با اين حال جريان هاي مختلف همچون منافقين و نهضت آزادي براي كسب وجهه به دنبال اين بودند كه همچنان از شخصيت هاي بزرگ سوء استفاده كنند و آنان را به خودشان منتسب نمايند يا خود را به آن بزرگان انتساب دهند و اين در حالي بود که آيت الله طالقاني بارها مي گفتند كه من دقيقا رهبري امام را تأييد مي كنم و پيرو ايشان هستم و نسبت هايي كه به من مي دهند دروغ است . ايشان در خطبه هاي نماز جمعه تأکيد داشتند که هر کسي بخواهد به اين انقلاب لطمه بزند يا در مقابل انقلاب بايستد، قطعاً نابود خواهد شد . در خاتمه به جاست نقل قولي از آقاي جواد منصوري داشته باشيم و آن اين است كه محمد رضا سعادتي از سران مجاهدين خلق در زندان اوين در آبان 57 به مرحوم طالقاني پيغام داده بود كه اگر بيرون رفتيد به آقاي خميني پيغام دهيد كه دولت تشكيل ندهد ما خودمان اعضاي دولت را مشخص كرده ايم كشور را اداره خواهيم كرد و ما هستيم كه صلاحيت اداره كشور را داريم و اگر شما دولت تشكيل دهيد شكست خواهيد خورد! مرحوم طالقاني هم پاسخ داده بودند كه شما چه هستيد كه مي خواهيد در مقابل شخصيت عظيم امام بايستيد؟ مجاهدين خلق يا همان منافقين اصلاً انتظار چنين پاسخي را از مرحوم آيت الله طالقاني نداشتند[4] .
پی نوشتها:
[1]. بادامچيان، اسد الله، اباذر امام (ويژه نامه يادمان آيت الله طالقاني، رسالت، شهريور 1380، ص7).
[2]. شريعتمداري، حسين، يادمان ابوذر (ويژه نامه بزرگداشت آيه الله طالقاني، رسالت، شهريور 79، ص9).
[3]. همان.
[4]. ر.ك: به مصاحبه جواد منصوري، منشور 74، ضميمه روز نامه رسالت، 20 شهريور 1384، ص15.
منبع: اندیشه قم