پرسش :
فدائيان اسلام که به رهبري شهيد نواب صفوي دست به ترورهاي انقلابي مي زدند فتواي اين کار را چگونه مي گرفتند و حکم اين عمل امروز چيست؟
پاسخ :
سيد مجتبي مير لوحي معروف به نواب صفوي در سال 1303 ش در خانواده اي مذهبي در خاني آباد تهران به دنيا آمد. سنين کودکي را در همان محلّه طي نمود و دوران تحصيل ابتدايي را در «دبستان حکيم نظامي» گذرانيد سپس وارد «دبيرستان صنعتي» شد و پس از آن به نجف رفت پس از چند سال تحصيل و اقامت در نجف از جسارت کسروي به ساحت اولياء دين مطلع شد و بعد از در ميان گذاشتن موضوع برای برخی از علماء نجف و کسب تکليف از آنان به ايران آمد تا با سخنان ضد اسلامي سيد احمد کسروي مقابله و بساط او را جمع کند.
بدین ترتیب برای سفر او به ایران جهت برخورد با کسروی مراجع وعلمای نجف ،کمکهایی اختصاص دادند از جمله آيت الله سيد ابوالقاسم خويي دو دينار، آقاي حاج سيد اسد الله مدني سيزده دينار و يکي ديگر از علماي نجف پنجاه تومان براي خرج سفر ايشان پرداخت کردند.[1]
سرانجام نواب صفوي در 23 ارديبهشت 1324 ش احمد کسروي را در ميدان حشمت الدوله تهران هدف تير قرار داد امّا موفق نشد و بلافاصله دستگير شد، علماي نجف و تهران خواستار آزادي نواب شدند؛ پس از آزادي از زندان در 20 اسفند 1324 کسروي توسط جمعيت فدائيان اسلام به هلاکت می رسد. نواب مجري فرمان استادش آيت الله حاج آقا حسين قمي از علماي نجف بود. آيت الله قمي، کسروي را مرتد شناخته بود و ارتداد وي ضمن بحث هاي گوناگون و تأليفات متعدّد اثبات شده و کسروي حاضر نشد از عملکرد خود اظهار پشيماني کند و تلاش علما و نواب صفوي براي باز گرداندن وي مؤثر نبود؛ بنابراين آيت الله حسين قمي با صراحت حکم ارتداد کسروي را صادر مي کند و علماي ديگري هم در نجف حکم ارتداد او را امضاء کردند که به نام معلوم نيست امّا آمده است که مراجع نجف حکم ارتداد وي را صادر کردند که در اين ميان از حضرت آيت الله علامه اميني و آقا شيخ محمد تهراني ياد شده است.[2]
فدائيان اسلام براي «مبارزه با هر نوع لا مذهبي» در نخستين اقدام خود کسروي را به هلاکت رساند لذا آنها با توجه به حمايت رهبران دينی در دادگاه تبرئه شدند.
آنها پس از این اقدام مهم با حمايت از آيت الله کاشاني به فعاليت هايي مانند حمايت از فلسطين، اعتصاب در بازار بر ضد قوام، تظاهرات در سال 1327 ش بر ضد هژير، به اعدام رزم آرا و.. دست زدند.[3]
فدائيان اسلام معتقد بودند با توجه به شرایط تنها از طريق مبارزه فرهنگي، از قبیل انتخابات و کارهای مطبوعاتي نمي توان به مبارزه با رژيم پهلوي پرداخت چون سلطه آمريکا و انگليس روز به روز بيشتر مي شد و رژيم و عوامل خارجي نهايت تلاش خود را براي انزوا و از ميان برداشتن مذهبيون بکار گرفته بودند و مراکز فساد و فحشا داير ودر حال رشد بود لذا تاريخ گواه اين است که فدائيان اسلام به گونه اي عمل کردند که در سال 1329ش با اعدام انقلابي رزم آرا مانع توفيق استعمار و استبداد در سرکوبي نهضتي شدند که مي خواست دست بيگانه را از ثروت ملّي ايران قطع کند.
نتيجه گيري
جمعيت فدائيان اسلام يکي از مهم ترين تشکل هاي سياسي و مذهبي بود که يک دهه 1334 ـ 1324) فعاليت چشم گيري در تاريخ سياسي ايران داشت و دغدغه آنها اجراي احکام اسلامي در تمامي عرصه ها بود. در دوراني که پهلوي ها و مهره هاي وابسته به اسرائيل، آمريکا و انگليس بر کشور ما مسلط بودند اين گروه هنگام تشخيص ضرورت دست به اعدام انقلابي مي زدند.
نواب در مورد اعدام احمد کسروي مجري فرمان آيت الله آ قا سيد حسين طباطبائي و آيت الله سيد محمد تقي خوانساري بود.
البته لازم به ذکر است که امروزه ولايت فقيه زعامت و سرپرستي جامعه اسلامي را به عهده دارند همه بايد تابع ولايت و مقررات نظام جمهوري اسلامي باشند و صدور و اجراي احکام بر عهده مقامات قضايي جمهوري اسلامي است و وظايف مردم در باب امر به معروف و نهي از منکر فقط تذکرّ لساني است و هر گونه برخورد فيزيکي و خارج از چارچوب قوانين جمهوري اسلامي خلاف شرع است.
با توجه به اين که امروزه، در کشوري زندگي مي کنيم که بر اساس قوانين اسلام اداره مي شود و در رأس حکومت ولي فقيه با تدبير و تيزبيني بر جريانات سياسي و اجتماعي اشراف و نظارت دارند و ارکان حکومت اسلامي قوه قضائيه، مجلس و دولت زير نظر ايشان فعاليت مي کنند بنابراين واجب است هر گونه حکمي اعم از بازداشت، حدود، تعزيرات و... از طريق قانون جمهوري اسلامي (با حکم صادره از سوي قوه قضائيه) اعمال و اجرا شود و هر گونه عملکردی که خارج از چارچوب قانون باشد مردود، خلاف شرع و غير قابل دفاع است.
مام محمد باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «هر ملّتي که در قلمرو اسلام به حاکميت امام عادل و پيشواي الهي تن دهند، قطعا مورد عفو و رحمت قرار خواهند گرفت».[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کتاب هاي شبنم سرخ، محمد حسين فکور.
2ـ فدائيان اسلام، ابراهيم عباسي، فصل نامه تاريخ و فرهنگ معاصر ويژه نامه نواب صفوي.
پی نوشتها:
[1]. خسرو شاهي، سيد هادي، فدائيان اسلام ـ تاريخ و عملکرد انديشه، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1379ش، ص36ـ37.
[2]. سيد کباري، سيد علي رضا، ديدار با ابرابر، تهران، چاپ اول، 1372ش، ص52 الي 122.
[3]. يرواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه کاظم فيروزمند، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1378ش، ص232.
[4]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، ج27، ص193.
منبع: اندیشه قم
سيد مجتبي مير لوحي معروف به نواب صفوي در سال 1303 ش در خانواده اي مذهبي در خاني آباد تهران به دنيا آمد. سنين کودکي را در همان محلّه طي نمود و دوران تحصيل ابتدايي را در «دبستان حکيم نظامي» گذرانيد سپس وارد «دبيرستان صنعتي» شد و پس از آن به نجف رفت پس از چند سال تحصيل و اقامت در نجف از جسارت کسروي به ساحت اولياء دين مطلع شد و بعد از در ميان گذاشتن موضوع برای برخی از علماء نجف و کسب تکليف از آنان به ايران آمد تا با سخنان ضد اسلامي سيد احمد کسروي مقابله و بساط او را جمع کند.
بدین ترتیب برای سفر او به ایران جهت برخورد با کسروی مراجع وعلمای نجف ،کمکهایی اختصاص دادند از جمله آيت الله سيد ابوالقاسم خويي دو دينار، آقاي حاج سيد اسد الله مدني سيزده دينار و يکي ديگر از علماي نجف پنجاه تومان براي خرج سفر ايشان پرداخت کردند.[1]
سرانجام نواب صفوي در 23 ارديبهشت 1324 ش احمد کسروي را در ميدان حشمت الدوله تهران هدف تير قرار داد امّا موفق نشد و بلافاصله دستگير شد، علماي نجف و تهران خواستار آزادي نواب شدند؛ پس از آزادي از زندان در 20 اسفند 1324 کسروي توسط جمعيت فدائيان اسلام به هلاکت می رسد. نواب مجري فرمان استادش آيت الله حاج آقا حسين قمي از علماي نجف بود. آيت الله قمي، کسروي را مرتد شناخته بود و ارتداد وي ضمن بحث هاي گوناگون و تأليفات متعدّد اثبات شده و کسروي حاضر نشد از عملکرد خود اظهار پشيماني کند و تلاش علما و نواب صفوي براي باز گرداندن وي مؤثر نبود؛ بنابراين آيت الله حسين قمي با صراحت حکم ارتداد کسروي را صادر مي کند و علماي ديگري هم در نجف حکم ارتداد او را امضاء کردند که به نام معلوم نيست امّا آمده است که مراجع نجف حکم ارتداد وي را صادر کردند که در اين ميان از حضرت آيت الله علامه اميني و آقا شيخ محمد تهراني ياد شده است.[2]
فدائيان اسلام براي «مبارزه با هر نوع لا مذهبي» در نخستين اقدام خود کسروي را به هلاکت رساند لذا آنها با توجه به حمايت رهبران دينی در دادگاه تبرئه شدند.
آنها پس از این اقدام مهم با حمايت از آيت الله کاشاني به فعاليت هايي مانند حمايت از فلسطين، اعتصاب در بازار بر ضد قوام، تظاهرات در سال 1327 ش بر ضد هژير، به اعدام رزم آرا و.. دست زدند.[3]
فدائيان اسلام معتقد بودند با توجه به شرایط تنها از طريق مبارزه فرهنگي، از قبیل انتخابات و کارهای مطبوعاتي نمي توان به مبارزه با رژيم پهلوي پرداخت چون سلطه آمريکا و انگليس روز به روز بيشتر مي شد و رژيم و عوامل خارجي نهايت تلاش خود را براي انزوا و از ميان برداشتن مذهبيون بکار گرفته بودند و مراکز فساد و فحشا داير ودر حال رشد بود لذا تاريخ گواه اين است که فدائيان اسلام به گونه اي عمل کردند که در سال 1329ش با اعدام انقلابي رزم آرا مانع توفيق استعمار و استبداد در سرکوبي نهضتي شدند که مي خواست دست بيگانه را از ثروت ملّي ايران قطع کند.
نتيجه گيري
جمعيت فدائيان اسلام يکي از مهم ترين تشکل هاي سياسي و مذهبي بود که يک دهه 1334 ـ 1324) فعاليت چشم گيري در تاريخ سياسي ايران داشت و دغدغه آنها اجراي احکام اسلامي در تمامي عرصه ها بود. در دوراني که پهلوي ها و مهره هاي وابسته به اسرائيل، آمريکا و انگليس بر کشور ما مسلط بودند اين گروه هنگام تشخيص ضرورت دست به اعدام انقلابي مي زدند.
نواب در مورد اعدام احمد کسروي مجري فرمان آيت الله آ قا سيد حسين طباطبائي و آيت الله سيد محمد تقي خوانساري بود.
البته لازم به ذکر است که امروزه ولايت فقيه زعامت و سرپرستي جامعه اسلامي را به عهده دارند همه بايد تابع ولايت و مقررات نظام جمهوري اسلامي باشند و صدور و اجراي احکام بر عهده مقامات قضايي جمهوري اسلامي است و وظايف مردم در باب امر به معروف و نهي از منکر فقط تذکرّ لساني است و هر گونه برخورد فيزيکي و خارج از چارچوب قوانين جمهوري اسلامي خلاف شرع است.
با توجه به اين که امروزه، در کشوري زندگي مي کنيم که بر اساس قوانين اسلام اداره مي شود و در رأس حکومت ولي فقيه با تدبير و تيزبيني بر جريانات سياسي و اجتماعي اشراف و نظارت دارند و ارکان حکومت اسلامي قوه قضائيه، مجلس و دولت زير نظر ايشان فعاليت مي کنند بنابراين واجب است هر گونه حکمي اعم از بازداشت، حدود، تعزيرات و... از طريق قانون جمهوري اسلامي (با حکم صادره از سوي قوه قضائيه) اعمال و اجرا شود و هر گونه عملکردی که خارج از چارچوب قانون باشد مردود، خلاف شرع و غير قابل دفاع است.
مام محمد باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «هر ملّتي که در قلمرو اسلام به حاکميت امام عادل و پيشواي الهي تن دهند، قطعا مورد عفو و رحمت قرار خواهند گرفت».[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کتاب هاي شبنم سرخ، محمد حسين فکور.
2ـ فدائيان اسلام، ابراهيم عباسي، فصل نامه تاريخ و فرهنگ معاصر ويژه نامه نواب صفوي.
پی نوشتها:
[1]. خسرو شاهي، سيد هادي، فدائيان اسلام ـ تاريخ و عملکرد انديشه، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1379ش، ص36ـ37.
[2]. سيد کباري، سيد علي رضا، ديدار با ابرابر، تهران، چاپ اول، 1372ش، ص52 الي 122.
[3]. يرواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، ترجمه کاظم فيروزمند، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1378ش، ص232.
[4]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، ج27، ص193.
منبع: اندیشه قم