پرسش :
چرا حکومت شاهنشاهی را 2500 ساله می نامند؟ مگر از چه زمانی شروع شده و اوّلین پادشاه که بوده است؟
پاسخ :
مملکتی را که ما امروز ایران می نامیم، طیّ قرون متمادی، جزء قسمتی از آسیای وسطی بود که آن را فلات ایران می گفتند. این فلات علاوه بر ایران کنونی، شامل قسمت هایی چند نیز بوده که بر اثر بروز بعضی وقایع ناگوار تاریخی از آن مجزّی شد. دامنه این سرزمین وسیع از سلسله جبال زاگرس در شمال غربی تا رشته جبال سلیمان در مشرق امتداد دارد و از شمال به قفقاز و دریای خزر و تمام امتداد آمودریا تا سرچشمه آن رودخانه و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود می شود و به این ترتیب، بین رودهای حاصلخیز فرات و دجله از یک طرف و از طرف دیگر رودخانه سند، فلات مرتفعی به شکل مثلث وجود دارد که از اطراف، توسّط کوه ها و ارتفاعات بزرگ محاصره شده است. وسعت فلات ایران دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع است. نیمه اعظم آن که یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع است، ایران کنونی را تشکیل می دهد.[1]
ایران از آغاز تا به امروز دوران های فراوان به خود دیده گاهی در فراز و گاهی نیز در نشیب بوده است. به طور کلی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام حکومتی ایران سلطنتی بوده است و از آغاز تا پیروزی انقلاب، سلسله های مختلفی در این سرزمین با تمدني کهن و درخشان حکمرانی کرده اند. امام خميني(ره) با انقلاب بزرگ خود ايران را از سلطه استبداد آزاد کرد.
کسانی که نظام شاهنشاهی ایران را 2500 ساله می نامند، مبنای محاسبه آن ها، تاجگذاری کوروش هخامنشی در سال 550 قبل از میلاد می باشد.[2] این گروه از مورخان، کوروش را بنیانگذار اصلی نظام شاهنشاهی در ایران می دانند و شاهان قبل از کوروش را به آن اندازه از اعتبار ـ به لحاظ وسعت قلمرو ـ نمی دانند که آغاز قدرت رسیدن به آنان را مبنای نظام شاهنشاهی ایران قلمداد نمایند. در حالی که درست نیست چون قبل از هخامنشیان مادها بر ایران حکومت داشتند. بنابر این به نظر مي رسد حکومت 2500 ساله ازنظر تاریخی وآنچه واقع شده درست نباشد؛ چون بعضی ها تاریخ شاهنشاهی ایران را پنج هزار ساله و بعضی ها نیز ده هزار ساله می دانند، لذا چون دیدگاه 2500 ساله معارض دارد و برای همه اهل نظر اتفاقی نیست مردود است ؛ ازاینرو لازم به ذکر است که شاهنشاهی 2500 ساله را خاندان پهلوی که فاقد اصالت خانوادگی بودند ، جهت ساخت سابقه ودیرینه برای خود و نيز با هدف برجسته کردن مسائل ملي گرايانه مطرح کردند وپیش از آن سابقه ی تاریخی ندارد؛ رضا خان از سربازان قزاق بود که توسط استعمارگران خصوصاً انگلیس شناسایی وبرای جایگزین شدن به جای احمد شاه قاجار که وابسته به روس بود مطرح گردید ؛ ازاینرو استعمارانگلیس در به قدرت رسیدن رضا خان نقش اساسی را داشتند؛ در دورة حکومت رضا خان وفرزندش ایران توسط استعمارگران غارت گردید، آثار علمی و فرهنگی به یغما رفت و سال ها از نظر توسعه و علم عقب مانده و وابسته گردید، رضا خان و پسرش محمدرضا چون دچار بحران مشروعیت برای حکومت خود بودند؛ سعی داشتند خود را پهلوی و منتسب به پارتیان که سلسله ای از شاهان ایران بودند نموده و برای پنهان کردن نقش استعمارگران در به قدرت رساندن خود، حکومت خود را به سلسله پادشاهی ایران باستان متصل کرده وبرای خود ریشه وبنیان تاریخی دست وپا نمایند واندیشه فره ایزدی که درایران باستان بود وشاه را سایه خدا میدانست را برای محکم کردن پایه های قدرت خود نوسازی کنند، از این روی کارهایی دراین راستا انجام دادند ؛ مانند تغییر تاریخ هجری قمری رسمی ایران که مربوط به فرهنگ اسلام بود، برگزاری جشنهای 2500 ساله و جعل تاریخ 2500 ساله که مبدأ تاریخ هجری اسلامی را تغییر و آن را به مبداء شاهنشاهی تبديل نمودند که بی درنگ با اعتراض علمای اسلام مواجه و به شکست انجاميد، از این روی در حقیقت نمی توان برای این تاریخ یک اساس استوار پیدا کرد این تاریخ توسط رضا خان و پسرش مطرح شد و فاقد هر گونه وجاهتي بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاریخ پنج هزار ساله ایران، تالیف دکتر صدیق صفی زاده.
2ـ تاریخ ده هزار ساله ایران، تالیف عبد العظیم رضایی.
3ـ گنجینه تاریخ ایران، تالیف عبد العظیم رضایی.
پی نوشتها:
[1] . عباس، پرویز، تاریخ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران، انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، چاپ اول، 1343 هـ.ش، ج اول، ص 5 و6.
[2] . میر خلف زاده، حسین، سیر در تاریخ شاهنشاهی ایران، انتشارات اقبال، 2535، شاهنشاهی، چاپ اول، ج1، ص 5.
منبع: اندیشه قم
مملکتی را که ما امروز ایران می نامیم، طیّ قرون متمادی، جزء قسمتی از آسیای وسطی بود که آن را فلات ایران می گفتند. این فلات علاوه بر ایران کنونی، شامل قسمت هایی چند نیز بوده که بر اثر بروز بعضی وقایع ناگوار تاریخی از آن مجزّی شد. دامنه این سرزمین وسیع از سلسله جبال زاگرس در شمال غربی تا رشته جبال سلیمان در مشرق امتداد دارد و از شمال به قفقاز و دریای خزر و تمام امتداد آمودریا تا سرچشمه آن رودخانه و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود می شود و به این ترتیب، بین رودهای حاصلخیز فرات و دجله از یک طرف و از طرف دیگر رودخانه سند، فلات مرتفعی به شکل مثلث وجود دارد که از اطراف، توسّط کوه ها و ارتفاعات بزرگ محاصره شده است. وسعت فلات ایران دو میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع است. نیمه اعظم آن که یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع است، ایران کنونی را تشکیل می دهد.[1]
ایران از آغاز تا به امروز دوران های فراوان به خود دیده گاهی در فراز و گاهی نیز در نشیب بوده است. به طور کلی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام حکومتی ایران سلطنتی بوده است و از آغاز تا پیروزی انقلاب، سلسله های مختلفی در این سرزمین با تمدني کهن و درخشان حکمرانی کرده اند. امام خميني(ره) با انقلاب بزرگ خود ايران را از سلطه استبداد آزاد کرد.
کسانی که نظام شاهنشاهی ایران را 2500 ساله می نامند، مبنای محاسبه آن ها، تاجگذاری کوروش هخامنشی در سال 550 قبل از میلاد می باشد.[2] این گروه از مورخان، کوروش را بنیانگذار اصلی نظام شاهنشاهی در ایران می دانند و شاهان قبل از کوروش را به آن اندازه از اعتبار ـ به لحاظ وسعت قلمرو ـ نمی دانند که آغاز قدرت رسیدن به آنان را مبنای نظام شاهنشاهی ایران قلمداد نمایند. در حالی که درست نیست چون قبل از هخامنشیان مادها بر ایران حکومت داشتند. بنابر این به نظر مي رسد حکومت 2500 ساله ازنظر تاریخی وآنچه واقع شده درست نباشد؛ چون بعضی ها تاریخ شاهنشاهی ایران را پنج هزار ساله و بعضی ها نیز ده هزار ساله می دانند، لذا چون دیدگاه 2500 ساله معارض دارد و برای همه اهل نظر اتفاقی نیست مردود است ؛ ازاینرو لازم به ذکر است که شاهنشاهی 2500 ساله را خاندان پهلوی که فاقد اصالت خانوادگی بودند ، جهت ساخت سابقه ودیرینه برای خود و نيز با هدف برجسته کردن مسائل ملي گرايانه مطرح کردند وپیش از آن سابقه ی تاریخی ندارد؛ رضا خان از سربازان قزاق بود که توسط استعمارگران خصوصاً انگلیس شناسایی وبرای جایگزین شدن به جای احمد شاه قاجار که وابسته به روس بود مطرح گردید ؛ ازاینرو استعمارانگلیس در به قدرت رسیدن رضا خان نقش اساسی را داشتند؛ در دورة حکومت رضا خان وفرزندش ایران توسط استعمارگران غارت گردید، آثار علمی و فرهنگی به یغما رفت و سال ها از نظر توسعه و علم عقب مانده و وابسته گردید، رضا خان و پسرش محمدرضا چون دچار بحران مشروعیت برای حکومت خود بودند؛ سعی داشتند خود را پهلوی و منتسب به پارتیان که سلسله ای از شاهان ایران بودند نموده و برای پنهان کردن نقش استعمارگران در به قدرت رساندن خود، حکومت خود را به سلسله پادشاهی ایران باستان متصل کرده وبرای خود ریشه وبنیان تاریخی دست وپا نمایند واندیشه فره ایزدی که درایران باستان بود وشاه را سایه خدا میدانست را برای محکم کردن پایه های قدرت خود نوسازی کنند، از این روی کارهایی دراین راستا انجام دادند ؛ مانند تغییر تاریخ هجری قمری رسمی ایران که مربوط به فرهنگ اسلام بود، برگزاری جشنهای 2500 ساله و جعل تاریخ 2500 ساله که مبدأ تاریخ هجری اسلامی را تغییر و آن را به مبداء شاهنشاهی تبديل نمودند که بی درنگ با اعتراض علمای اسلام مواجه و به شکست انجاميد، از این روی در حقیقت نمی توان برای این تاریخ یک اساس استوار پیدا کرد این تاریخ توسط رضا خان و پسرش مطرح شد و فاقد هر گونه وجاهتي بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاریخ پنج هزار ساله ایران، تالیف دکتر صدیق صفی زاده.
2ـ تاریخ ده هزار ساله ایران، تالیف عبد العظیم رضایی.
3ـ گنجینه تاریخ ایران، تالیف عبد العظیم رضایی.
پی نوشتها:
[1] . عباس، پرویز، تاریخ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران، انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، چاپ اول، 1343 هـ.ش، ج اول، ص 5 و6.
[2] . میر خلف زاده، حسین، سیر در تاریخ شاهنشاهی ایران، انتشارات اقبال، 2535، شاهنشاهی، چاپ اول، ج1، ص 5.
منبع: اندیشه قم