چهارشنبه، 15 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اينکه مي گوييد نظام ما مقدس است و به خاطر تقدس نظام بايد صبر کنيم يعني چه؟ ما نمي فهميم منشا اين تقدس کجاست؟


پاسخ :
در پاسخ به اين سوال لازم است چند نکته بيان شود :
نخستين نکته اي که بايد در ابتدا مشخص شود اين است که اساساً يک حکومت و يا نظام که ذاتاً امري نامقدس است چگونه صفت تقدس به خود مي گيرد ؟ همچنين پيش از آن بايد اين سوال مورد بررسي قرار گيرد که به طور کلي امور نامقدس چگونه مقدس مي شوند ؟
جهت پاسخ به اين سؤال ابتدا لازم است معناي "مقدس" و ويژگي‌هاي امور مقدس روشن شود. براي "مقدس" معاني متعددي ذكر شده است، بدون اينكه بخواهيم در معركه آزاد دربارة تعريف الفاظ وارد شويم به آنچه مي‌تواند به تعيين موضوع كمك كند اشاره مي‌كنيم.
بايد توجه داشت كه منشاء تقدس امري طبيعي و عادي نيست، بلكه امري متعالي و برتر از عالم طبيعت است. خداپرستان، خدا را منشاء همه تقدس‌ها مي‌دانند، زيرا او متعالي است. چنانكه در آيات كريمه قرآن كريم و روايات اسلامي بر عظمت و تعالي خداوند تأكيد فراوان شده است.
منشاء قدسي به دليل تعالي‌اش واجد دو خصيصه اصلي هيبت و جذابيت است و به همين علت موجب برانگيختن دو واكنش به ظاهر متضاد در انسان مي‌شود از طرفي خوف و خشيت و از طرف ديگر رجاء و شوق. البته اين خوف و خشيت به هيچ وجه به معناي ترس نفرت‌آور نيست، بلكه احساس عظمت و شكوه و جلالي است كه موجب درك كوچكي خود مي‌شود در مثال به مراتب جزئي و كوچك‌تر آن مي‌توان احساسي را كه انسان نسبت به يك استاد فرهيخته و دنيا ديده پيدا مي‌كند به آن تشبيه كرد، به صورتي كه هر اندازه عظمت بيشتري در طرف مقابل يافت شده و فاصله وجودي بيشتري مشاهده و در دل احترام بيشتري به او احساس مي‌كند.
در اينجاست كه اگر از حد عادي و ممكن در عالم طبيعت فراتر رود به حد قداست مي‌رسد. اين اشتياق و جذبه شديد به دليل ادراك نوعي هم سنخي و ملائمت با نفس است. يعني در عمق وجود خود امر مقدسي را مي‌يابيم، بلكه امر مقدس را اصل و حقيقت هستي خويش يافته و به همين دليل شديدترين احساس نزديكي را به آن داريم.
وَ لَقَدْ خَلَقنَا الْاِنسانَ و نَعْلَمُ ما توُسوسُ به نفسُهُ و نَحنُ اَقرَبُ اليه مِنْ حَبْلِ الوَريد[1]
ما كه باشيم اي تو ما را جانِ جان *** تا كه ما باشيم با تو در ميان؟
باد ما و بود ما از داد توست *** هستي ما جمله از ايجاد توست
لذت هستي نمودي نيست را *** عاشق خود كرده بودي نيست را
با توجه به آنچه ذكر شد مي‌توان ويژگي‌هاي امر مقدس را اينچنين برشمرد:
1 . داراي عظمت و تعالي و برتري از عالم طبيعت است و فاصله پرناشدني ميان خالق و مخلوق وجود دارد.
2 . به علت همين تعالي هيبت‌انگيز، موجب پيدايش حالت خوف و خشيت در انسان مي‌شود، به نحوي كه در برابر او نه چون و چرايي روا مي‌دارد و نه نقض فرماني مي‌كند.
3 . اصل و ارزش و حقيقت هستي است به نحوي كه همه حيات را پوشانده و به زندگي معنا مي‌دهد.
4 . به همين علت، تمام خوبي‌ها را دارد و پر جذبه و دلرباست.
5 . در نتيجه دلربائي و زيبائي مطلقش، حالت شوق و رجا را در انسان برمي‌انگيزد و به سوي اوامر و نواهي جذب مي‌كند.[2]
امر مقدس، منشاء تقدس يافتن امور ذاتاً نامقدس مي‌شود. هيچ يك از امور طبيعي و بشري، و به عبارت ديگر هيچ امر مخلوقي، في نفسه، مقدس نيست؛ زيرا نه تعالي و عظمت دارد، نه هستي ذاتي مستقل و نه كمال مطلق است؛ بنابراين هر امر بشري يا طبيعي تقدس يافته، تقدسش از خودش نيست.
فرايند قداست يافتن و قدسي شدن اين امور چگونه است؟ و چگونه امور ذاتاً نامقدس، جذب قداست مي‌كنند؟
از نظر انسان مؤمن، كه جذبة امر مقدس او را فرا گرفته و عشق به‌ آن منبع ازلي وجود او را پر كرده است، هر آنچه به معشوق ازلي تعلق دارد زيبا، كامل، بزرگ و محترم است. ملاك احترام يافتن و كسب قداست، تعلق به امور مقدس يا حضور و تجلي آن است. از اين روست كه براي فرد عاشق، خانه معشوق زيبا و محترم بوده و در و ديوار آن هم دوست‌داشتني است و هر چه نشاني از معشوق متعالي دارد بزرگ و زيبا و محترم است.
از نظر فرد ديندار، همه زمان‌ها و مكان‌ها و اشياء و انسان‌ها، از آنجا كه متعلق به خداوند هستند، نوعي تقدس دارند، اما برخي از آنان به جهت ارتباط خاص، تقدس ويژه‌اي كسب مي‌كنند. زمان‌هايي كه تجلي خاص خداوند در آنها اتفاق افتاده (مانند: شب‌هاي قدر، ماه خدا، عيد فطر و قربان و غيره) و مكان‌هايي كه خداوند در آنها تجلي ويژه‌اي داشته قداست و حرمت بيشتري مي‌يابد (مانند: كوه طور، مكه معظمه، مدينه، كربلا...) و انسان‌هاي برگزيده كه مخاطب خاص الهي بوده و تلاش بيشتري براي دريافت تجليات الهي داشته‌اند (مانند: پيامبران، ائمه اطهار، شهدا، علماء و...) و همين طور متون و كلماتي كه محل تجلي خداوند هستند (مانند آيات قرآن كريم) و يا بر دل اولياء و انبياء تابيده‌اند (مانند احاديث قدسي و كلمات نوراني پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ ) همه و همه قداست و احترام ويژه‌اي خواهند يافت.
بدين ترتيب معلوم مي‌شود كه امور بشري كه في نفسه فاقد تقدس به‌شمار مي‌روند، نيز مي‌توانند قداست يابند.
با توجه به اين موضوع بايد بگوييم که حکومت و نظام حکومتي نيز از جمله اموري مي باشد که ذاتاً نامقدس مي باشد ، اما همين حکومت وقتي به گونه اي طراحي و تدوين شود که با خالق هستي و منشا تقدس همه مقدسات بالعرض ، ارتباط يابد ، رنگ تقدس به خود خواهد گرفت و مقدس خواهد شد .
از طرفي نظام جمهوري اسلامي ، نظامي است که در راستاي حاکميت خداوند متعال بر جهان هستي ، پايه ريزي شده است و تلاش دارد تا بيشترين قرابت را با حکومت ايده آل و مطلوب برقرار نمايد . اين حکومت دقيقاً در راستاي انديشه سياسي اسلام طراحي شده است و به همين دليل منشاء تقدسش نيز ،همان امر مقدسي است که مي تواند امور نامقدس را مقدس نمايد . براي درک اين موضوع مباني نظري حکومت اسلامي را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهيم :
حكومت اسلامي بر اين اصل مهم و اساسي مبتني است؛ "حاكميت مطلق بر انسان و جهان از آن خداست و همو انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم گردانيده است"[3] اين اصول در اصل از آيات متعددي ناشي شده است همچون اين آيه : «ان الحكم الالله» ؛ انعام (6)، آيه 57. «حاكميت نيست مگر از آن خدا».
پس هيچ كس حق حاكميت و تصرف در شؤون اجتماعى مردم را ندارد؛ مگر آنكه به دليل معتبر شرعى منصوب يا مأذون بودن‏اش از سوى خداوند، ثابت شده باشد. نصب يا اذن الهى، مى‏تواند به صورت مستقيم ياغير مستقيم؛ يعنى، از سوى پيامبر(ص) يا اوصياى او بيان شود. از طرف ديگر، همه مسلمانان، پيامبر اكرم(ص) را منصوب از سوى خداوند مى‏دانند. اين حقيقت را قرآن مجيد در آيات متعدد بيان فرموده است. شمارى از اين آيات عبارت است از:
1. «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم...»؛[4]. «پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است».
2. «اطيعوا الله و اطيعو الرسول و اولى الامر منكم» ؛[5] «خدا را فرمان بريد و از پيامبر و اولى‏الامر اطاعت كنيد».
3. «و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذ قضى الله و رسوله امراً اَن يكون لهم الخيره من امرهم...»؛[6] «هيچ زن و مرد مؤمنى را نسزد كه وقتى خدا و فرستاده‏اش حكمى كنند، در كار خويش اختيارى داشته باشد؛ و هر كه نافرمانى خداى متعال و فرستاده‏اش كند، گمراه شده است».
همچنين شيعه اماميه، بر اساس ادلّه قطعى، ائمه اطهار(ع) را امامان منصوب به نصب خاص، از سوى پروردگار عالم مى‏داند. [7]
افزون بر اين عالمان شيعه، بر اساس ادلّه عقلى و نقلى، فقيهان عادل و با كفايت را منصوب از سوى شارع و نايب امام عصر(ع) در امر حكومت و رهبرى سياسى واجتماعى امت در عصر غيبت مى‏دانند. البته اين مسأله - كه از آن به «ولايت فقيه» تعبير مى‏شود - به عصر غيبت اختصاص ندارد و در عصر حضور و بسط يد معصوم نيز امكان تحقق دارد؛ چنان كه مالك اشتر از سوى اميرمؤمنان(ع)، به ولايت مصر منصوب گرديد.
از طرفي در شرايط حاضر ، نظام جمهوري اسلامي ايران که هم مبتني بر حاکميت الهي بوده و مشروعيت خود را از ذات اقدس اله مي گيرد و هم با خواست ، راي و نظر مردم تحقق عيني پيدا مي کند ، حکومتي است که به جهت اخذ مشروعيت خوش از ناحيه خداوند متعال ، نوعي حکومت و نظام ديني تلقي مي گردد و بدين‎ ترتيب حكومت اسلامي در شكل نظام جمهوري تحقق پيدا مي‎كند. به اين معني كه متكي به آراي ملت و مبتني بر قواعد و موازين اسلامي است[8] و چنين حکومتي با چنين ويژگي هايي تقدس خود را از ناحيه تقدس بخش هستي دريافت مي کند و به همين دليل هيچ ايرادي نداردکه از چنين نظامي با عنوان «نظام مقدس جمهوري اسلامي» ياد شود.

پی نوشتها:
[1] سوره ق، آيه 16. و همانا ما انسان را آفريديم و آنچه را که نفسش او را به آن وسوسه مي کند، مي دانيم و ما از رگ وريدش به او نزديک تريم.
[2] هادي صادقي، درآمدي بركلام جديد، ص 63.
[3] قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل پنجاه و ششم.
[4] احزاب (33)، آيه 6
[5] نساء (4)، آيه 59.
[6] احزاب (33)، آيه 36.
[7] براى آگاهى بيشتر ر.ك: مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن (تفسير موضوعى قرآن)، ج 9؛ امامت در قرآن.
[8] همان، ج 4، ص 169.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.