شنبه، 18 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا سطح باور و عمل ديني مردم نسبت به پيش از انقلاب افزايش پيدا كرده يا كاهش؟ توضيح دهيد؟


پاسخ :
مخالفت ها و اعتراضات روحانيت و مردم متدين به رهبري حضرت امام خميني (ره) در مقابل اَعمال ظالمانه و خلاف شرع حكومت پهلوي و عدم توجه حكام طاغوت به خواست مردم و سركوب آنان، منجر به پديد آمدن انقلاب اسلامي شد.[1] هر چند اين مشيت الهي بود كه در يك سرزمين با اكثريت شيعه، حكومت اسلامي با خواست مردم بوجود بيايد و آغازگر اين حركت انجام تكليف ديني « امر به معروف و نهي از منكر» بود. پس انقلاب هدف نبود[2]، بلكه اجرا و تحقق احكام الهي مدنظر بود كه در نهايت نهال انقلاب که حاصل خون بيش از شصت هزار شهيد و صدهزار زخمي و معلول و... به ثمر نشست.[3] با وجود دستاوردهاي انقلاب كه بر اثر زحمات و ايثارگري هاي ملت مبارز ايران به دست آمده است و نيز از آن جهت كه باور و اعتقاد يك امر فردي و دروني است و به راحتي قابل ارزيابي و سنجش نيست،‌از اين رو بايد اين گونه سؤال مطرح شود كه چه كنيم تا اعتقاد و عمل ديني مردم بيشتر شود؟ وقتي مي توان دو چيز را مورد سنجش و مقايسه قرار داد كه هر دو داراي شرايط يكساني باشند در حالي كه شرايط و موقعيت مردم، قبل از انقلاب و زمان حاضر فرق دارد و نمي توان آن دو را به آساني مقايسه كرد. براي روشن شدن مطلب، نمايي از اين دو عصر كه يكي به پايان رسيده و ديگري در ميانه راه است را به طور اختصار بيان مي كنيم، البته چون عامل مهم در ميزان اعتقاد و عمل ديني مردم به خصوص قشر جوان، دوري از فساد و لاابالي گري است و آن نقش مهمي را در دوري از دين دارد، بيشتر به اين بُعد مي پردازيم.

الف) زمان قبل از انقلاب
قبل از انقلاب حكومت غير ديني و دست نشانده اي در رأس امور بود و از آنجايي كه مي ديد مسائل ديني مانعي در راه سلطه گري و استبداد خود است، به دنبال رواج فرهنگ ابتذال و بي قيدي و گام برداشتن به سوي سکولاريزه كردن ايران بود، چون تمدن را در جدايي دين از سياست و رواج فرهنگ منحط غرب مي دانست. البته در آن زمان امكانات ارتباطي به اين حد گسترده نبود و خانواده ها بيشتر سنّتي و مقيّد به چارچوب خانواده بودند. حضور زن ها و دختران، در جامعه خيلي محدود بود و حتي خيلي ها مانع تحصيل دخترانشان در مدارس مي شدند،‌زيرا به مراكز تحصيل اعتماد نداشتند. به خاطر ظاهر و علني بودن مفاسد در جامعه و غالب مراكز تفريحي مثل پارك ها و سينماها، مردم از آنها دوري مي كردند، به همين خاطر قشر جوان از آسيب و گزند آفات ديني و اعتقادي مصون مي ماند و اين بيشتر بخاطر محدوديت ها بود نه اعتقاد قوي و محكم؛ هر چند كه مظاهر فساد مجاز به كار بودند. در بسياري از مناطق روستايي برق نبود و وسائل ارتباطي و فرهنگي محدود بودند،‌لذا جوانان و نوجوانان، كمتر دچار شبهه و تزلزل در اعتقادات مي شدند و بعضاً به تبعيت از پدر و مادر فرائض ديني را انجام مي دادند. از سويي، به خاطر اين كه حكومت در دست نيروهاي مذهبي نبود، آنان فرصت بيشتري براي رسيدگي به امور فرهنگي داشتند. در آن دوران پسران از سنين نوجواني به دنبال حرفه و كاري مي رفتند و آناني هم كه به تحصيل مي پرداختند، اوقات فراغت خود را به كار مي پرداختند، زيرا مانند امروز كارها صنعتي نشده بود. جوانان در اَوان جواني با كمترين وسائل زندگي، ازدواج مي كردند، زيرا سطح توقعات و امكانات كم بود. خلاصه اينها موانعي بود كه نمي گذاشت جوانان اوقات بيكاري پيدا كنند تا آزاد باشند و برخي به تفريحات ناسالم بپردازند كه موجب دوري از مذهب و دين شود؛ هر چند كه رژيم منحوس پهلوي نهايت تلاش خود را در رواج فساد و فحشا كه از بين برنده اعتقادات ديني است مي كرد برای همين مراکز فساد و فحشا کم نبود و بالتبع جوانان هم گرفتار آن مي شدند.

ب) بعد از انقلاب
بعد از انقلاب اسلامي حكومت، به دست نيروهاي انقلابي افتاد كه كارهاي اجرايي،‌فرصت زيادي از آنان مي گرفت و به خاطر اين كه خط مشي اين نظام براي ابرقدرتها روشن شده بود؛ دشمنان خارجي و داخلي تعدادي از تئوريسين ها و انديشمندان مهم مانند شهيدان مطهري، بهشتي و مفتح را به شهادت رساندند. اين در حالي بود كه بايد همه چيز تغيير و تحول مي يافت: قانون اساسي، مجلس،‌قوه قضاييه، صدا و سيما و ساير نهادها، در ضمن اين كه هنوز مدت كوتاهي از تحقق انقلاب اسلامي نگذشته بود كه جنگ ويرانگر به ما تحميل شد و در طول آن بسياري از نيروهاي مخلص، وفادار و مذهبي را از ما گرفت و فرصت و مجال كافي را براي تحول فرهنگي از بين برد. نيز تهاجم فرهنگي از سوي دشمنان خارجي نظام نسبت به نسل جوان، بسيار گسترده شد و ته مانده هاي رژيم سابق نيز در ابقاي فرهنگ فاسد و منحط رژيم سابق كه مدت هاي مديدي، تأثير سوء گذاشته بود، بي تأثير نبودند. پس هر چند كه حكومت، اسلامي شد، امّا اين گونه نبود كه موانعي در راه انقلاب و تحول فرهنگي نباشد، بلكه شكل مشكلات به گونه اي ديگر و با جلوه های ديگر بروز کرد
معيار در ميزان اعتقاد و عمل ديني
با وجود اين مسائل و موانع در راه رسيدن به آمال بنيانگذاران حكومت اسلامي، در ايران، اگر كمي دقت كنيم مي بينيم كه در ورطه عمل، در موارد امتحانات و ابتلائات، مردم بعد از انقلاب، هر روز بهتر از ديروز و سرافرازتر عمل كردند. شاهد بر اين مدعا:‌ 1. حمايت هاي جدي مالي و جاني مردم در طول هشت سال دفاع مقدس، حضور در راهپيمايي ها و انتخابات عمومي، گسترش و نشر انقلاب اسلامي به ساير ممالك و.. است كه همگي نشانه باور و اعتقاد محكم ديني مردم مي باشد كه به منصّه ظهور در عملكرد ديني آنان رسيده است،
2. در بررسي ها و مصاحبه هايي كه صورت گرفته و در برخي از مجلات و كتب بيان شده است با اين مطلب مهم و باارزش روبه رو مي شويم كه مصاحبه شوندگان غالباً نسبت به مسائل فرهنگي و رشد ارزش ها و باورهاي ديني حساس هستند كه همين احساس مسئوليت و روح تعهّد اجتماعي و تكليف ديني كه از اظهارنظرها به چشم مي خورد خود بهترين گواه رشد ارزشها و باورهاي اعتقادي مردم است زيرا كثرت بيان مردم در امري نشان دهنده اهميت آن موضوع براي مردم است و همين وجود نقدها و پيشنهادهاي مردمي كه از سر دلسوزي و خيرخواهي جهت گسترش اخلاق و فضائل معنوي است بيانگر رشد و گسترش اين موضوع نزد مردم است.[4]
3. انقلاب اسلامي ايران، قطعاً در متوقف ساختن حركت سريع جامعه ما در سراشيبي انحطاط و سقوط فرهنگي و پيش رفت در جريان ابتذال فرهنگي نقش انكارناپذيري داشته است، هر چند توفيقات آن در تحول و اصلاح فرهنگي و سير صعودي تحول ارزشها مورد نقد است و عدم رضايت عمومي در اين زمينه حاكي از حساسيت جامعه نسبت به مسائل فرهنگي است كه اين خود ارزش فرهنگي بسيار مهمي تلقي مي شود.
4. براي تحقق هر امري پيش نيازهايي لازم است براي رشد باور و عمل ديني هم پيش نيازهايي نياز است مثل سابقه تاريخي و فرهنگي غني، آزادي در عمل و بيان ديني و جمعيتي روشن بين و... به هر حال اگر كمي تأمل كنيم مي بينيم اين زمينه ها و فاكتورهاي لازم براي گسترش اعتقاد و عمل ديني در بعد از انقلاب مسلماً بيشتر از قبل از انقلاب است زيرا مردم ما به خصوص قشر جوان، روشن بين تر و با آزادي و بينشي بيشتر به انجام اعمال ديني مي پردازند كه اين نشانه قوت و عمق اين امر در نفوس و قلوب مردم دارد و ارزش و اهميت آن از جمع كثيري از اعتقادات و باورهاي سطحي بيشتر است و به دست اين ياوران خالص دين است كه حركت هاي عظيم صورت مي گيرد. البته بايد اين سرمايه ها به خوبي هدايت و بهره برداري شوند تا نتيجه مطلوب حاصل گردد.
5. از مصاديق عيني كه هر كس با دقت و تأمل مي تواند به آنها پي برد و شواهد مسلمي بر رشد اعتقاد و عمل ديني استاز جمله حضور مستمر و رو به ازدياد مردم در نمازهاي جمعه و جماعات، مراسم احياء شب های قدر ، حضور در هيئات مذهبي، عضويت در بسيج و مراكز اسلامي و احساس همبستگي با مردم مظلوم مسلمان در سرتاسر جهان مثل فلسطين و... ولايت مداري حضور زنان مسلمان در موقعيت ها و مسئوليت های كارساز جامعه ، توسلات و شركت در زيارت ائمة معصومين چه در ايران و چه در كشورهاي اسلامي و نيز زيارت خانة خدا، داشتن روحية جهاد و شهادت و رشد آن به ويژه ميان نسل جوان.
6. وقتي مردم داخل يا خارج از كشور به خصوص مسلمانان،‌مثل مسلمانان مظلوم فلسطين و... نياز به كمك داشته اند مردم ما صميمانه از جان و دل كمك كرده اند. همان مردمي كه برخي ساده باوران، گمان مي كردند كه ريشه هاي اعتقادي در آنان ضعيف شده است، در حالی آنان به برادران و خواهران مسلمان رنجديده خود در اقصی نقاط دنيا حتي بالاتر از تكليف ديني خود كمك كرده اند.

نتيجه
ما در اول راهيم،‌آن تصويري كه از جامعه اسلامي در ذهن ماست با وضع كنوني، فاصلة‌ زيادي دارد. ما توانستيم حصاري را بشكنيم و مانع را از سر راه حركت به سمت دولت اسلامي و جامعه اسلامي و دنياي اسلامي برداريم آنچه را كه مي توانيم بين خودمان و خدا بگوييم، اين است كه ما تلاش كرديم و مردم ما صادقانه حركت كردند و امام ما خوب رهبري كرد و پيش برد، امّا آنچه انجام گرفته است، نسبت به آنچه كه بعداً بايد طي كنيم، مطمئناً خيلي كم است اولين و مهم ترين كاري كه پيش روي ما قرار دارد، تحول معنوي و روحي انسان ها است. ما متأثر از تربيتهاي طولاني غير اسلامي هستيم. آنچه كه هيجان عظيم انقلاب و دوران جنگ انجام داده البته معجزه آسا بود، اما تا اين پديده عمق پيدا بكند و تا وقتي كه اعماق ضمير را متحول نمايد، كار زيادي لازم است.[5]
در پايان ما معتقديم كه حركت جامعه و انسان ها به سوي استقلال هر چه بيشتر فكري، و آزادي بيشتر از جبر محيط طبيعي و محيط اجتماعي و وابستگي بيشتر به معنويت و ايمان دينی است و آينده بشريت آينده جامعه توحيدي، هم به مفهوم فكري و هم به مفهوم اجتماعي است.[6]

امام باقر ـ عليه السّلام ـ : فانّ‌ اليوم غنيمةٌ و غدا‌ لا تدري لمن هو
امروز را مغتنم بدار كه غنيمت است، ولي فردا را چه مي داني كه از آن كيست؟
تحف العقول، ص 299.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شاكرين، حميد رضا، پرسش ها و پاسخ ها، دفتر هشتم، انتشارات پارسايان، قم: پاييز 82.
2. ذوعلم، علي؛ انقلاب و ارزش ها در پرتو انقلاب اسلامي در ايران؛ مركز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و انديشه.

پی نوشتها:
[1] . مقدمه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران؛ طليعه نهضت: اعتراض در هم كوبنده امام خميني به توطئه آمريكايي «انقلاب سفيد... عامل حركت يك پارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظيم و خونبار امت اسلامي در خردادماه 42 كه در حقيقت نقطه آغاز شكوفايي اين قيام شكوهمند و گسترده بود...
[2] . البته همان گونه كه در مقدمه قانون اساسي،‌بخش حكومت اسلامي آمده است: «طرح حكومت اسلامي بر پاية ولايت فقيه... از سوي امام خميني ارائه شد.
[3] . مقدمه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، بهايي كه ملت پرداخت.
[4] . ذوعلم،‌علي؛‌انقلاب و ارزشها در پرتو انقلاب اسلامي در ايران، مركز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي، چاپ اول تابستان 79، ص 245 (با دخل و تصرف).
[5] . حديث ولايت (مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري)، ج 9،ص 248.
[6] . مطهري، مرتضي، پيرامون جمهوري اسلامي، چاپ ششم بهار 1370، انتشارات صدرا، ص 21.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.