پرسش :
چرا كشورهاي غربي با انقلاب ايران دشمني ميكنند و در فكر نابودي نظام اسلامي ايران هستند؟
پاسخ :
پيروزي انقلاب اسلامي ايران حادثه مهم و حيرتانگيزي براي جهان بود، اين حادثه بزرگ از يكسو موج شوق و اميدواري را در ميان مسلمانان و مستضعفين جهان برانگيخت و از سوي ديگر معادلات سياسي استكبار را در ادامه سياست سلطه و تقسيم استعماري جهان به هم زد، و با نفي هرگونه سلطهجويي و سلطهپذيري و بادفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطهگر، سبب كينه و دشمني استكبار جهاني وكشورهاي غربي با آن شد. اگر بخواهيم اشارهاي گذرا به علل کينه ورزي و دشمني كشورهاي غربي با انقلاب اسلامي ايران داشته باشيم ميتوان به چند عامل به عنوان عوامل اصلي دشمني كشورهاي غربي با انقلاب اسلامي اشاره نمود.
1. اسلامي بودن انقلاب و تقابل فرهنگ ديني با فرهنگ غرب: اسلامي بودن انقلاب علت اصلي دشمنيهاي پايان ناپذير قدرت هاي سلطهگر مي باشد. اين انقلاب با ساختار فرهنگ ديني خود فرهنگ استعماري غرب را زير سؤال برد به همين جهت نظام استكباري غرب به نابودي فرهنگ انقلاب و نظام مبتني بر آن همت گماشت. الكساندر هيك، وزير دفاع اسبق آمريكا چنين اظهار نظر نموده كه «به نظر من خطرناكتر و مهمتر ازاين مشكلات بينالمللي، عواقب گسترش بنيادگرايي اسلامي است كه در ايران پا گرفته... اگر اين از كنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناكترين وجه به مخاطره خواهد انداخت»[1] لذا امروز به اعتراف صريح نظريه پردازان غربي درگيري اصلي بين فرهنگ ديني انقلاب و نظام اسلامي با فرهنگ غربي است .
هانتيگتون نظريهپرداز آمريكايي ميگويد: «تقابل اصلي آينده جوامع بشري برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است»[2] فرهنگ اسلامي كه برپايه ارزشهاي انساني ديني و كرامت انسان ها استوار است و سرشار از آموزههاي عدم پذيرش ظلم و مبارزه با آن است در تضاد ذاتي با فرهنگ مادي غرب است. بر اين اساس استكبار جهان عمدهترين مانع نفوذ خود به منظور تجاوز و غارت منابع مادي ملت ما را اعتقادات ديني، ارزشها و فرهنگ اسلامي حاكم برجامعه ميداند و در صدد تضعيف و مقابله با آن برآمده است.
ديويد كيو، مامور سازمان سيا چنين ميگويد: «مهمترين حركت در جهت براندازي جمهوري اسلامي، تغيير فرهنگ جامعه فعلي ايران است و ما مصمم به آن هستيم»[3]
در اين باره مقام معظم رهبري مي فرمايند: « امروز دشمني اردوگاه استكبار با ايران اسلامي به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند كه برجمهوري اسلامي ايران فشار وارد ميكنند و الله آمريكا از هيچ چيز ملت ايران به قدر مسلمان بودن و پايبندي به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست او ميخواهد شما از اين پايبندي دست برداريد»[4]
2. استقلال و عدم وابستگي به قدرت هاي بزرگ: انقلاب اسلامي با شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» اين واقعيت را آشكار ساخت كه نظام جمهوري اسلامي الگوبرداري از شرق و غرب و در نتيجه پيوستگي به اين دو اردوگاه را به شدت نفي مينمايد و خود داراي ارزش و اصول مستقلي است كه تودههاي مردم خواهان آن هستند علت مهم دشمني دو ابرقدرت با نظام نوپاي جمهوري اسلامي هم به همين جهت بود كه الگوي جديدي فرا راه انسان هاي با فكر و آزاده به خصوص مسلمانان قرار داد. نوام چامسكي نويسنده مشهور آمريكايي معتقد است كه دشمنيها، توطئهها و مخالفت هاي آمريكا و كشورهاي غربي عليه ايران به دليل استقلال و تن ندادن اين كشور به سلطه و استعمار غرب است، لذا ميگويد: «تا زماني كه ايران مستقل بماند و در برابر سلطه آمريكا سر تعظيم فرود نياورد دشمنيها و مخالفت هاي آمريكا ادامه خواهد داشت، جمهوري اسلامي ايران از نظر آمريكا غيرقابل پذيرش است، چون از استقلال خود چشمپوشي نمي كند»[5]
مارتين ايندايك، معاون خاورميانهاي وزارت خارجه آمريكا، گستاخانه تاكيد ميكند :«مجازات وتنبيه انقلاب اسلامي ،درس عبرتي براي كشورهايي خواهد بود كه درمسير استقلال و رهايي از سلطه آمريكا گام برميدارند»[6] مرحوم امام(ره) فرمودند: پسند غرب اين است كه ما همه چيزمان را تقديمشان كنيم، بدون چون وچرا اين پسند غرب است.[7]
3. كوتاه شدن دست قدرت هاي بزرگ از منابع ايران: كشور ايران به لحاظ ژئو پلتيك همواره مورد توجه قدرت هاي بزرگ بوده و اهميت به سزايي براي آنها داشته و بر همين اساس همواره مورد طمع جهان خواران بوده است. انقلاب اسلامي دست قدرت هاي بزرگ را از منابع سرشار كشور كوتاه نمود و همين امر سبب دشمني آنان با انقلاب اسلامي گرديد. برژينسكي نظريه پرداز مشهور آمريكايي بر اين اعتقاد است كه: «موقعيت استراتژيك ايران آن چنان براي غرب اهميت دارد كه آمريكا بايستي به هر ترتيب شده و حتي با اقدام نظامي جلو اينكه غرب ايران را از دست بدهد بگيرد.»[8] لذا مقام معظم رهبري مي فرمايند: «روند دشمني ها و كينه ها و توطئه ها از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب آغاز شد و به تدريج با زائل شدن حيرت و گيجي و سردرگمي اي كه سياستمداران دولت هاي ا ستكباري و غارتگران و صهيونيست ها بر اثر پيروزي انقلاب اسلامي ،در اين نقطه حساس جهان بدان دچار شده بودند گسترش و عمق و تنوع يافت. پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتي ناپذير دولت آمريكا و صهيونيست بودند، كه با رژيم پهلوي مطيع ترين متحد و مزدور خود را در منطقه از دست داده و از منافع نامشروع سياسي و اقتصادي خود درايران محروم شده بودند.»[9]
4. حمايت از حقوق مسلمانان و مستضعفين جهان: انقلاب اسلامي ايران با آگاهي هاي عميقي كه در ميان ملتهاي مستضعف جهان، به ويژه دركشورهاي اسلامي به وجود آورد، زمينه تحولات سياسي چشمگيري را فراهم کرد. اين جريان سياسي يك بار ديگر اسلام را به عنوان يك قدرت تعين كننده در جهان مطرح نمود و چشمانداز وحدت بزرگ جهان اسلام و حركت عظيم بازيابي خويشتن خود و گريز از سلطه و ايستادگي در برابر استعمار را در برابر ديدگان مشتاق، امّا مأيوس مسلمانان گشود و موجي از وحشت و اضطراب در دل هاي جهانخواران آفريد. انقلاباسلامي براساس آموزه هاي ديني دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفين را از وظايف خويش برشمرده، لذا در قانون اساسي جمهورياسلامي چنين آمده است: «جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان دركل جامعه بشري را آرمان خود ميداند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان ميشناسد. بنابراين درعين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملت هاي ديگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفين دربرابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت ميكند».[10] بر اين اساس سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر «دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطهگر و روابط صلحآميز متقابل با دول غير محارب استوار شده است.»[11]
اين مواضع با منافع مستكبران سازگاري ندارد، لذا با انقلاب اسلاميايران به مقابله برخاسته و با روش هاي مختلف درصدد نابودي آن برآمدهاند. در اين باره برژينسكي ميگويد: «تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشي از ايران امام خميني(ره) يك مخاطره مستمر براي منافع ما در منطقهاي كه حيات جهان غرب، كاملاً به آن وابسته است ايجاد كرده است، بنيادگرايي اسلامي پديدهاي كه به طور عمده در گزارش ها و بررسيهاي اطلاعاتي ما به آن بيتوجهي شده است، امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهديد ميكند»[12]
5. روحيه استكبارگرايي كشورهاي غربي: در كنار عوامل ياد شده روحيه استكبارگرايي و سلطهگري كشورهاي غربي خصوصاً آمريكا به عنوان عامل مُكمِّل دشمني و خصومت قدرت هاي بزرگ با انقلاباسلامي است، اين روحيه استكبارگري ناشي از فرهنگ استعماري غرب است كه استثمار ساير فرهنگها جزء لاينفكّ آن است؛ در اين زمينه حضرت امام(ره) مي فرمايند: « آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمن اند، چرا كه اسلام و كتاب و سنّت را خار راه خود و مانع چپاولگريشان ميدانند. چرا كه ايران با پيروي ازهمين كتاب و سنّت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پيروز شد»[13]
حضرت امام(ره) هم چنين مي فرمايند: « نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و تا كجا ما را تحمل ميكنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزي جز عدول از همه هويت ها و ارزش هاي معنوي و الهيمان نمي شناسند... آري اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين -عليهم السلام- را با دست هاي خود ويران نمايد آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بيفرهنگ به رسميت بشناسند، ولي در همان حدي كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها وليّ و قيّم باشند، ما جيرهخوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايران اسلامي»[14]
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. حميد نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، 1380.
2. حميد دهقان، انقلاب اسلامي نقطه عطفي درتاريخ، انتشارات مدين 1382.
پی نوشتها:
[1] . روزنامه اطلاعات 1/12/61
[2] . نفوذ واستحاله، تهران، معاونت سياسي نمايندگي ولي فقيه درقرارگاه ثارلله، 1378، ص 27.
[3] . نگارش، حميد، هويت ديني و انقطاع فرهنگي نمايندگي ولي فقيه در سپاه،1380، ص 184.
[4] . فرهنگ تهاجم فرهنگي سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي 1375،ص 119، روزنامه جمهوري اسلامي 13/2/69.
[5] . رسالت، 27/2/80
[6] .كيهان، 26/1/78.
[7] . صحيفه نور، ج10، ص 193.
[8] اطلاعات، 28/1/62.
[9] ويژگيهاي انقلاب اسلامي درآينهي نگاه مقام معظم رهبري، تهران: مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، 1380، ص 143و 144.
[10] .قانون اساسي، اصل 154.
[11] . همان، اصل 152.
[12] . داودي، محسن، ستيز غرب با آنچه بنيادگرايي اسلامي مينامد، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1368،ص 70.
[13] . صحيفه نور، ج 19، ص 46.
[14] . صحيفه نور، ج20، ص 237 و 238.
منبع: اندیشه قم
پيروزي انقلاب اسلامي ايران حادثه مهم و حيرتانگيزي براي جهان بود، اين حادثه بزرگ از يكسو موج شوق و اميدواري را در ميان مسلمانان و مستضعفين جهان برانگيخت و از سوي ديگر معادلات سياسي استكبار را در ادامه سياست سلطه و تقسيم استعماري جهان به هم زد، و با نفي هرگونه سلطهجويي و سلطهپذيري و بادفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطهگر، سبب كينه و دشمني استكبار جهاني وكشورهاي غربي با آن شد. اگر بخواهيم اشارهاي گذرا به علل کينه ورزي و دشمني كشورهاي غربي با انقلاب اسلامي ايران داشته باشيم ميتوان به چند عامل به عنوان عوامل اصلي دشمني كشورهاي غربي با انقلاب اسلامي اشاره نمود.
1. اسلامي بودن انقلاب و تقابل فرهنگ ديني با فرهنگ غرب: اسلامي بودن انقلاب علت اصلي دشمنيهاي پايان ناپذير قدرت هاي سلطهگر مي باشد. اين انقلاب با ساختار فرهنگ ديني خود فرهنگ استعماري غرب را زير سؤال برد به همين جهت نظام استكباري غرب به نابودي فرهنگ انقلاب و نظام مبتني بر آن همت گماشت. الكساندر هيك، وزير دفاع اسبق آمريكا چنين اظهار نظر نموده كه «به نظر من خطرناكتر و مهمتر ازاين مشكلات بينالمللي، عواقب گسترش بنيادگرايي اسلامي است كه در ايران پا گرفته... اگر اين از كنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناكترين وجه به مخاطره خواهد انداخت»[1] لذا امروز به اعتراف صريح نظريه پردازان غربي درگيري اصلي بين فرهنگ ديني انقلاب و نظام اسلامي با فرهنگ غربي است .
هانتيگتون نظريهپرداز آمريكايي ميگويد: «تقابل اصلي آينده جوامع بشري برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است»[2] فرهنگ اسلامي كه برپايه ارزشهاي انساني ديني و كرامت انسان ها استوار است و سرشار از آموزههاي عدم پذيرش ظلم و مبارزه با آن است در تضاد ذاتي با فرهنگ مادي غرب است. بر اين اساس استكبار جهان عمدهترين مانع نفوذ خود به منظور تجاوز و غارت منابع مادي ملت ما را اعتقادات ديني، ارزشها و فرهنگ اسلامي حاكم برجامعه ميداند و در صدد تضعيف و مقابله با آن برآمده است.
ديويد كيو، مامور سازمان سيا چنين ميگويد: «مهمترين حركت در جهت براندازي جمهوري اسلامي، تغيير فرهنگ جامعه فعلي ايران است و ما مصمم به آن هستيم»[3]
در اين باره مقام معظم رهبري مي فرمايند: « امروز دشمني اردوگاه استكبار با ايران اسلامي به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند كه برجمهوري اسلامي ايران فشار وارد ميكنند و الله آمريكا از هيچ چيز ملت ايران به قدر مسلمان بودن و پايبندي به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست او ميخواهد شما از اين پايبندي دست برداريد»[4]
2. استقلال و عدم وابستگي به قدرت هاي بزرگ: انقلاب اسلامي با شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» اين واقعيت را آشكار ساخت كه نظام جمهوري اسلامي الگوبرداري از شرق و غرب و در نتيجه پيوستگي به اين دو اردوگاه را به شدت نفي مينمايد و خود داراي ارزش و اصول مستقلي است كه تودههاي مردم خواهان آن هستند علت مهم دشمني دو ابرقدرت با نظام نوپاي جمهوري اسلامي هم به همين جهت بود كه الگوي جديدي فرا راه انسان هاي با فكر و آزاده به خصوص مسلمانان قرار داد. نوام چامسكي نويسنده مشهور آمريكايي معتقد است كه دشمنيها، توطئهها و مخالفت هاي آمريكا و كشورهاي غربي عليه ايران به دليل استقلال و تن ندادن اين كشور به سلطه و استعمار غرب است، لذا ميگويد: «تا زماني كه ايران مستقل بماند و در برابر سلطه آمريكا سر تعظيم فرود نياورد دشمنيها و مخالفت هاي آمريكا ادامه خواهد داشت، جمهوري اسلامي ايران از نظر آمريكا غيرقابل پذيرش است، چون از استقلال خود چشمپوشي نمي كند»[5]
مارتين ايندايك، معاون خاورميانهاي وزارت خارجه آمريكا، گستاخانه تاكيد ميكند :«مجازات وتنبيه انقلاب اسلامي ،درس عبرتي براي كشورهايي خواهد بود كه درمسير استقلال و رهايي از سلطه آمريكا گام برميدارند»[6] مرحوم امام(ره) فرمودند: پسند غرب اين است كه ما همه چيزمان را تقديمشان كنيم، بدون چون وچرا اين پسند غرب است.[7]
3. كوتاه شدن دست قدرت هاي بزرگ از منابع ايران: كشور ايران به لحاظ ژئو پلتيك همواره مورد توجه قدرت هاي بزرگ بوده و اهميت به سزايي براي آنها داشته و بر همين اساس همواره مورد طمع جهان خواران بوده است. انقلاب اسلامي دست قدرت هاي بزرگ را از منابع سرشار كشور كوتاه نمود و همين امر سبب دشمني آنان با انقلاب اسلامي گرديد. برژينسكي نظريه پرداز مشهور آمريكايي بر اين اعتقاد است كه: «موقعيت استراتژيك ايران آن چنان براي غرب اهميت دارد كه آمريكا بايستي به هر ترتيب شده و حتي با اقدام نظامي جلو اينكه غرب ايران را از دست بدهد بگيرد.»[8] لذا مقام معظم رهبري مي فرمايند: «روند دشمني ها و كينه ها و توطئه ها از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب آغاز شد و به تدريج با زائل شدن حيرت و گيجي و سردرگمي اي كه سياستمداران دولت هاي ا ستكباري و غارتگران و صهيونيست ها بر اثر پيروزي انقلاب اسلامي ،در اين نقطه حساس جهان بدان دچار شده بودند گسترش و عمق و تنوع يافت. پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتي ناپذير دولت آمريكا و صهيونيست بودند، كه با رژيم پهلوي مطيع ترين متحد و مزدور خود را در منطقه از دست داده و از منافع نامشروع سياسي و اقتصادي خود درايران محروم شده بودند.»[9]
4. حمايت از حقوق مسلمانان و مستضعفين جهان: انقلاب اسلامي ايران با آگاهي هاي عميقي كه در ميان ملتهاي مستضعف جهان، به ويژه دركشورهاي اسلامي به وجود آورد، زمينه تحولات سياسي چشمگيري را فراهم کرد. اين جريان سياسي يك بار ديگر اسلام را به عنوان يك قدرت تعين كننده در جهان مطرح نمود و چشمانداز وحدت بزرگ جهان اسلام و حركت عظيم بازيابي خويشتن خود و گريز از سلطه و ايستادگي در برابر استعمار را در برابر ديدگان مشتاق، امّا مأيوس مسلمانان گشود و موجي از وحشت و اضطراب در دل هاي جهانخواران آفريد. انقلاباسلامي براساس آموزه هاي ديني دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفين را از وظايف خويش برشمرده، لذا در قانون اساسي جمهورياسلامي چنين آمده است: «جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان دركل جامعه بشري را آرمان خود ميداند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان ميشناسد. بنابراين درعين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملت هاي ديگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفين دربرابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت ميكند».[10] بر اين اساس سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر «دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطهگر و روابط صلحآميز متقابل با دول غير محارب استوار شده است.»[11]
اين مواضع با منافع مستكبران سازگاري ندارد، لذا با انقلاب اسلاميايران به مقابله برخاسته و با روش هاي مختلف درصدد نابودي آن برآمدهاند. در اين باره برژينسكي ميگويد: «تجديد حيات اسلام بنيادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشي از ايران امام خميني(ره) يك مخاطره مستمر براي منافع ما در منطقهاي كه حيات جهان غرب، كاملاً به آن وابسته است ايجاد كرده است، بنيادگرايي اسلامي پديدهاي كه به طور عمده در گزارش ها و بررسيهاي اطلاعاتي ما به آن بيتوجهي شده است، امروزه آشكارا نظم و ثبات موجود را تهديد ميكند»[12]
5. روحيه استكبارگرايي كشورهاي غربي: در كنار عوامل ياد شده روحيه استكبارگرايي و سلطهگري كشورهاي غربي خصوصاً آمريكا به عنوان عامل مُكمِّل دشمني و خصومت قدرت هاي بزرگ با انقلاباسلامي است، اين روحيه استكبارگري ناشي از فرهنگ استعماري غرب است كه استثمار ساير فرهنگها جزء لاينفكّ آن است؛ در اين زمينه حضرت امام(ره) مي فرمايند: « آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمن اند، چرا كه اسلام و كتاب و سنّت را خار راه خود و مانع چپاولگريشان ميدانند. چرا كه ايران با پيروي ازهمين كتاب و سنّت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پيروز شد»[13]
حضرت امام(ره) هم چنين مي فرمايند: « نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و تا كجا ما را تحمل ميكنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزي جز عدول از همه هويت ها و ارزش هاي معنوي و الهيمان نمي شناسند... آري اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين -عليهم السلام- را با دست هاي خود ويران نمايد آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بيفرهنگ به رسميت بشناسند، ولي در همان حدي كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها وليّ و قيّم باشند، ما جيرهخوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايران اسلامي»[14]
معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. حميد نگارش، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، نمايندگي ولي فقيه در سپاه، 1380.
2. حميد دهقان، انقلاب اسلامي نقطه عطفي درتاريخ، انتشارات مدين 1382.
پی نوشتها:
[1] . روزنامه اطلاعات 1/12/61
[2] . نفوذ واستحاله، تهران، معاونت سياسي نمايندگي ولي فقيه درقرارگاه ثارلله، 1378، ص 27.
[3] . نگارش، حميد، هويت ديني و انقطاع فرهنگي نمايندگي ولي فقيه در سپاه،1380، ص 184.
[4] . فرهنگ تهاجم فرهنگي سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي 1375،ص 119، روزنامه جمهوري اسلامي 13/2/69.
[5] . رسالت، 27/2/80
[6] .كيهان، 26/1/78.
[7] . صحيفه نور، ج10، ص 193.
[8] اطلاعات، 28/1/62.
[9] ويژگيهاي انقلاب اسلامي درآينهي نگاه مقام معظم رهبري، تهران: مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، 1380، ص 143و 144.
[10] .قانون اساسي، اصل 154.
[11] . همان، اصل 152.
[12] . داودي، محسن، ستيز غرب با آنچه بنيادگرايي اسلامي مينامد، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1368،ص 70.
[13] . صحيفه نور، ج 19، ص 46.
[14] . صحيفه نور، ج20، ص 237 و 238.
منبع: اندیشه قم