پرسش :
چرا ما از علم آمریکا استفاده میکنیم ولی شعار مرگ بر آمریکا سر می دهیم؟
پاسخ :
وقتی حتی علوم مان هم از غربی ها به خصوص امریکا است و اگر این را هم از ما بگیرند و تحریم علمی شویم از خود هیچ علمی نداریم...چرا با آن ها دشمنیم؟
در پاسخ به اين سؤال لازم است به سه نکته عنایت و توجه بیشتری داشته باشيم
اول این که ما می دانيم آمريکایی ها از آن موقعی که مناسباتشان را با کشور ما آغاز کردند با طرح دوستی و کمک به ایران تحت عنوان اصل چهار ترومن به دنبال بسط نفوذ و سیطره خود در ایران بودند برای همین یارگیری و پیدا کردن مدافع و حامی منافع استکباری خود را در دستور کار قرار دادند و این شد که برخی هواخواه آمريکایی ها گشته و به حمایت های آن دولت به عنوان يک دولت مترقی بودند امید بستند آمریکایی ها با یغما بردن سرمایه ها و منابع ایران ، سرمایه های علمی و انسانی ایران را هم جذب مراکز علمی خود کرده و به عبارتی فکر و اندوخته های آنان را برای مقاصد استکباری و استعماری خود بکار گرفتند ولی آمریکایی ها به رغم ادعا و طرح دوستی که داشتند برای رسیدن به منافع و غارت منابع کشورمان و تکمیل سیطره همه جانبه در ایران کودتا کردند و حکومت مستبد و دیکتاتوری چون محمد رضا پهلوی را برای سال ها تثبیت کردند و در لوای همین حکومت و حمایت از آن ، چنبره شرکت های نفتی خود را برای غارت منابع نفتی در ايران حاکم کردند و برای حمایت و مصونیت اتباع متجاوز آمريکایی، کاپیتولاسیون را بر مردم ایران تحمیل نمودند سیطره آمریکایی ها به حدی رسید که شاه یعنی محمد رضا پهلوی بقا سلطنت خود را به اراده سرمداران آمریکایی می دانست البته آمریکایی ها بر خلاف میلشان نتوانستند درمقابل انقلاب و اعتراضات مردم ، سلطنت شاه را حفظ کنند و بعد از پیروزی انقلاب هم دست از دخالت ها و توطئه آفرینی های خود برنداشتند زیرا با انقلاب ایران منافع و منابع حیاتی خود را از دست رفته می دیدند لذا در سفارت خانه خود توطئه هایی چون کودتای نوژه را دنبال کردند به هر حال آمريکایی ها آنقدر دستشان آلوده به جنایت و پلشتی بوده و هست که سزاوار شعار مرگ توسط آزادیخواهان جهان شده اند و سرمداران آمریکايی به خوبی درک کرده اند این چشمه نفرت که در جهان امروز نسبت به آمریکا فراگیر شده است از ايران می جوشد لذا برای نا اميد کردن مردم و تسليم ايران اين تحريم ها را بر ما تحميل کرده اند.
دوم این که برخلاف ذهنیت برخی افراد که معمولاًً به شعارها نگاه غیر منطقی دارند و شعار را از شعور و داشتن پشتوانه منطقی خالی می دانند بايد گفت شعارها می توانند از پشتوانه منطقی برخوردار باشند و همین پشتوانه منطقی است که این شعارها می توانند نقش وکارکردهای مهم و ضروری را ایفا کنند از جمله موارد شعارهایی که دارای منطق است شعار برائت جویانه ای مثل مرگ بر آمریکاست ما مسلمانان باید توجه داشته باشيم برای حفظ هویت مان بايد مرزهای تمایز دهنده خودی از غیرخودی را حفظ کنیم این مرزها هویت ساز هستند اگر این کار را نکنیم دشمنان به راحتی به اردوگاه مسلمانان نفوذ خواهند کرد و هویت مان را مورد تعرض قرار خواهند داد و به آسانی از اردوگاه مسلمانان یارگیری خواهند کرد لذا نمادهای غیریت ساز مثل مرگ بر آمريکا از جمله شعارهايی است که در برابر غربی ها می تواند نقش و کارکرد مؤثری داشته باشد بنابراین ما با اعلام برائت از مستکبران عالم همچون آمریکای جنایت کار، درواقع به مرزهای غیریت ساز که هویت ما را تعریف می کنند تاکید می کنیم و نباید فراموش کنيم که طرف مقابل ما جبهه باطل و دشمن ماست برخی به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و در صدد القای این ذهنیت هستند که دشمن و جبهه مقابل و باطلی وجود ندارد، اتفاقاً نکته اساسی ما در این جاست که چطور می شود با وجود این همه تجاوز و خیانت آمريکایی ها و جنایاتی که آن ها بر بشریت روا داشته اند ما آن ها را دشمن نپنداریم
سوم این که امروزه روابط و مناسبات کشورها در يک گردونه و يک فضای بسته و يکجانبه و يا بلوک بندی شده رقم نمی خورد، امروزه کشورها روابطشان را براساس نیازشان به یکديگر تعیین می کنند و اینطور نیست که کشورها نیازهای علمی ، اقتصادی و .. خود را بايد منحصراً از يک کشور تامین نمایند تا بدین سبب کشوری بتواند همواره اراده خود را به ديگری تحمیل نماید برای همین می توان گفت اخذ علم و دانش بشری ديگر نمی تواند در تصاحب و محصور در يک کشور باشد امروزه در عصر ارتباطات و مناسبات و رقابتهای گوناگون بین کشورها و هم چنین حضور موثر عناصری غیر از حاکمیت ها در عرصه های بین المللی ديگر کمتر جایی برای اعمال حاکمیت و انحصار دانش در دست يک کشور خاصی می ماند، می توان گفت دست يابی دانشمندان ما به دانش هسته ای و ... نشان دهنده این است که محدودیت ها و تحريم ها نمی تواند جلوی کسب دانش ، پیشرفت و تعالی را در ایران بگیرد ، امروزه براساس نیاز کشورها به تعامل و تبادل سرمایه ، دانش و علوم در داخل مرزهای جغرافيايی محصور و مخفی نمی ماند، براساس همین نیازها دانش و علوم روز خرید و فروش می شوند و تحریم ها نمی توانند در اين باره کارساز باشند، مهم این است که در اين بازار متاع دانش چقدر هزینه می کنیم و ما با اين سوداگران چگونه معامله می کنیم و در عرصه علم و دانش نباید توانایی و استعداد بومی را دست کم بگیریم وقتی ما تاکنون علی رغم تحریم ها این پیشرفت های قابلی را داشته ايم و در جهت ارتقای آن می توانيم مراتب بالای آن را با توجه به استعدادهای سرشار ایرانیان به دست آوریم ، افتخار اين نیست که برای گدایي از دنیای غرب ، ارزش ها و هویت انقلابی ملت را هزینه نمائیم.
البته مهمترين نكته در اين پاسخ آن است كه علم و تكنولوژي و ... ارتباطي به دولت آمريكا ندارد. مشكل اصلي نظام جمهوري اسلامي با حاكمان و سياستمداران ظالم است. و علم و توليدات علمي نيز به دولت آمريكا ارتباطي ندارد. ايران با مردم آمريكا مشكلي ندارد.
منبع: اندیشه قم
وقتی حتی علوم مان هم از غربی ها به خصوص امریکا است و اگر این را هم از ما بگیرند و تحریم علمی شویم از خود هیچ علمی نداریم...چرا با آن ها دشمنیم؟
در پاسخ به اين سؤال لازم است به سه نکته عنایت و توجه بیشتری داشته باشيم
اول این که ما می دانيم آمريکایی ها از آن موقعی که مناسباتشان را با کشور ما آغاز کردند با طرح دوستی و کمک به ایران تحت عنوان اصل چهار ترومن به دنبال بسط نفوذ و سیطره خود در ایران بودند برای همین یارگیری و پیدا کردن مدافع و حامی منافع استکباری خود را در دستور کار قرار دادند و این شد که برخی هواخواه آمريکایی ها گشته و به حمایت های آن دولت به عنوان يک دولت مترقی بودند امید بستند آمریکایی ها با یغما بردن سرمایه ها و منابع ایران ، سرمایه های علمی و انسانی ایران را هم جذب مراکز علمی خود کرده و به عبارتی فکر و اندوخته های آنان را برای مقاصد استکباری و استعماری خود بکار گرفتند ولی آمریکایی ها به رغم ادعا و طرح دوستی که داشتند برای رسیدن به منافع و غارت منابع کشورمان و تکمیل سیطره همه جانبه در ایران کودتا کردند و حکومت مستبد و دیکتاتوری چون محمد رضا پهلوی را برای سال ها تثبیت کردند و در لوای همین حکومت و حمایت از آن ، چنبره شرکت های نفتی خود را برای غارت منابع نفتی در ايران حاکم کردند و برای حمایت و مصونیت اتباع متجاوز آمريکایی، کاپیتولاسیون را بر مردم ایران تحمیل نمودند سیطره آمریکایی ها به حدی رسید که شاه یعنی محمد رضا پهلوی بقا سلطنت خود را به اراده سرمداران آمریکایی می دانست البته آمریکایی ها بر خلاف میلشان نتوانستند درمقابل انقلاب و اعتراضات مردم ، سلطنت شاه را حفظ کنند و بعد از پیروزی انقلاب هم دست از دخالت ها و توطئه آفرینی های خود برنداشتند زیرا با انقلاب ایران منافع و منابع حیاتی خود را از دست رفته می دیدند لذا در سفارت خانه خود توطئه هایی چون کودتای نوژه را دنبال کردند به هر حال آمريکایی ها آنقدر دستشان آلوده به جنایت و پلشتی بوده و هست که سزاوار شعار مرگ توسط آزادیخواهان جهان شده اند و سرمداران آمریکايی به خوبی درک کرده اند این چشمه نفرت که در جهان امروز نسبت به آمریکا فراگیر شده است از ايران می جوشد لذا برای نا اميد کردن مردم و تسليم ايران اين تحريم ها را بر ما تحميل کرده اند.
دوم این که برخلاف ذهنیت برخی افراد که معمولاًً به شعارها نگاه غیر منطقی دارند و شعار را از شعور و داشتن پشتوانه منطقی خالی می دانند بايد گفت شعارها می توانند از پشتوانه منطقی برخوردار باشند و همین پشتوانه منطقی است که این شعارها می توانند نقش وکارکردهای مهم و ضروری را ایفا کنند از جمله موارد شعارهایی که دارای منطق است شعار برائت جویانه ای مثل مرگ بر آمریکاست ما مسلمانان باید توجه داشته باشيم برای حفظ هویت مان بايد مرزهای تمایز دهنده خودی از غیرخودی را حفظ کنیم این مرزها هویت ساز هستند اگر این کار را نکنیم دشمنان به راحتی به اردوگاه مسلمانان نفوذ خواهند کرد و هویت مان را مورد تعرض قرار خواهند داد و به آسانی از اردوگاه مسلمانان یارگیری خواهند کرد لذا نمادهای غیریت ساز مثل مرگ بر آمريکا از جمله شعارهايی است که در برابر غربی ها می تواند نقش و کارکرد مؤثری داشته باشد بنابراین ما با اعلام برائت از مستکبران عالم همچون آمریکای جنایت کار، درواقع به مرزهای غیریت ساز که هویت ما را تعریف می کنند تاکید می کنیم و نباید فراموش کنيم که طرف مقابل ما جبهه باطل و دشمن ماست برخی به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و در صدد القای این ذهنیت هستند که دشمن و جبهه مقابل و باطلی وجود ندارد، اتفاقاً نکته اساسی ما در این جاست که چطور می شود با وجود این همه تجاوز و خیانت آمريکایی ها و جنایاتی که آن ها بر بشریت روا داشته اند ما آن ها را دشمن نپنداریم
سوم این که امروزه روابط و مناسبات کشورها در يک گردونه و يک فضای بسته و يکجانبه و يا بلوک بندی شده رقم نمی خورد، امروزه کشورها روابطشان را براساس نیازشان به یکديگر تعیین می کنند و اینطور نیست که کشورها نیازهای علمی ، اقتصادی و .. خود را بايد منحصراً از يک کشور تامین نمایند تا بدین سبب کشوری بتواند همواره اراده خود را به ديگری تحمیل نماید برای همین می توان گفت اخذ علم و دانش بشری ديگر نمی تواند در تصاحب و محصور در يک کشور باشد امروزه در عصر ارتباطات و مناسبات و رقابتهای گوناگون بین کشورها و هم چنین حضور موثر عناصری غیر از حاکمیت ها در عرصه های بین المللی ديگر کمتر جایی برای اعمال حاکمیت و انحصار دانش در دست يک کشور خاصی می ماند، می توان گفت دست يابی دانشمندان ما به دانش هسته ای و ... نشان دهنده این است که محدودیت ها و تحريم ها نمی تواند جلوی کسب دانش ، پیشرفت و تعالی را در ایران بگیرد ، امروزه براساس نیاز کشورها به تعامل و تبادل سرمایه ، دانش و علوم در داخل مرزهای جغرافيايی محصور و مخفی نمی ماند، براساس همین نیازها دانش و علوم روز خرید و فروش می شوند و تحریم ها نمی توانند در اين باره کارساز باشند، مهم این است که در اين بازار متاع دانش چقدر هزینه می کنیم و ما با اين سوداگران چگونه معامله می کنیم و در عرصه علم و دانش نباید توانایی و استعداد بومی را دست کم بگیریم وقتی ما تاکنون علی رغم تحریم ها این پیشرفت های قابلی را داشته ايم و در جهت ارتقای آن می توانيم مراتب بالای آن را با توجه به استعدادهای سرشار ایرانیان به دست آوریم ، افتخار اين نیست که برای گدایي از دنیای غرب ، ارزش ها و هویت انقلابی ملت را هزینه نمائیم.
البته مهمترين نكته در اين پاسخ آن است كه علم و تكنولوژي و ... ارتباطي به دولت آمريكا ندارد. مشكل اصلي نظام جمهوري اسلامي با حاكمان و سياستمداران ظالم است. و علم و توليدات علمي نيز به دولت آمريكا ارتباطي ندارد. ايران با مردم آمريكا مشكلي ندارد.
منبع: اندیشه قم