پرسش :
طبق حديثي از امام رضا که فرمودند : هرکس بگويد که من نائب امام زمان هستم دروغگو است . چگونه نيابت آیت الله خامنه ای امکان پذير است؟
پاسخ :
شکي نيست که امام زمان (عج) در زمان غيبت خود نواب خاصهاي داشتند كه مردم به حضور آنها ميرسيدند و سؤالاتي طرح ميكردند و آنان نيز حضوراً به خدمت امام زمان (عج) مشرف ميشدند و جواب را دريافت مينمودند و گاهي نيز اوامر و نواهي را از آن حضرت به مردم ميرسانيدند همچنانكه شيخ طوسي (ره) ميفرمايند؛ (توقيعات صاحب الامر ـ عليهالسّلام ـ توسط او (عثمان بن سعيد و فرزندش محّمد به شيعيان و خواص پدرش ميرسيد. اين توقيعات شامل اوامر و منهيات امام و پاسخ به مسائل شيعيان بود).[1]
بنابر اين هيچ بحثي در وجود عده اي از افراد به عنوان نايب امام زمان در دوران غيبت صغري وجود نداشته است و مهمترين بحثي که در زمينه نيابت امام زمان پيش مي آيد مربوط به کساني است که به عنوان نائب امام زمان در دوران غيبت مطرح مي شوند که در اين زمينه نيز بايد بگوييم که اصل اينکه افرادي به عنوان نائب امام زمان در دوران غيبت معرفي شوند هيچ ايرادي ندارد . به عبارتي پس از پايان دوره غيبت صغري و شروع غيبت كبري نيابت عامه فقهاء از امام زمان (عج) شروع شد و اين نيز با استناد به احاديثي هست كه برخی از آن ها از خود آن حضرت ميباشد كه ذيلاً به برخي از آنان اشاره ميگردد.
1. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم)[2]، اما در حوادثي كه بعداً بوجود ميآيد در مورد آنها به راويان احاديث ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان ميباشم. اين روايت دلالتي تام دارد بر معرفي افرادي به عنوان نائب امام زمان و لزوم رجوع به اين نائبان عام.
2. عن الصادق ـ عليهالسّلام ـ فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ. هر كدام از فقهاء كه از نفس خود حفاظت ميكند و محافظ دينش هست و مخالف هواي نفس خود عمل ميكند و اطاعت امر مولا ميكند بر عوام است كه از وي تقليد كنند.[3]
شايان ذکر است کساني که امام زمان (عج) شيعيان را در دوران غيبت براي تقليد بديشان معرفي مي کند در واقع نائب و جانشين امام زمان در مراجعه شيعيان در زمينه احکام مي باشند و به همين دليل اطلاق نائب بر آنان ايرادي ندارد .
علاوه بر اين روايات که از خود امام زمان (عج) نقل شده است روايات فراواني از ساير معصومان وارد شده است که عده اي را با شرايط معرفي شده در هر روايت ، به عنوان نائب و جانشين امام زمان و کسي که مردم در غياب امام معصوم بايد به او مراجعه نمايند مطرح مي نمايد که برخي از اين روايات از قرار ذيل مي باشد :
1 – امام صادق ع در مقبوله عمر بن حنظله و به منظور تعيين تکليف شيعيان در جايي که به امام معصوم دسترسي ندارند مي فرمايد: «َ انْظُرُوا إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِما...»[4] «هر كس از شما كه راوي حديث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احكام ما را بشناسد ، حکم او را بپذيريد چرا که من او را بر شما حاكم قرار داده ام»
2 – پيامبر (ص) : « اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي.»[5] «خدايا بر جانشينان من رحمت فرست. پرسيدند اي رسول خدا جانشينان شما كيانند؟ فرمود: آنان كه بعد از من ميآيند و حديث و سنّت مرا نقل ميكنند.
حال به لحاظ اينكه بر مبناي نظريه ولايت فقيه كسي ميتواند عهدهدار ولايت بر مسلمين گردد كه داراي شرائط علمي و فقهي و بينش صحيح سياسي و اجتماعي و عدالت و تقوي باشد و چنين فردي بر اساس روايات فوق از طرف امام زمان (عج) نصب عام گرديده لذا اطلاق عنوان نائب الامام بر وي هيچ ايرادي ندارد و بر مبناي روايات صورت مي گيرد .
در اين ميان سوالي پيش مي آيد و آن اينکه در برخي روايات مضاميني وجود دارد که حاکي از اين است که نيابت امام زمان ، با پايان يافتن نيابت علي بن محمد سمري - آخرين نائب دوران غيبت صغرا- به پايان رسيده است . اين در حالي است که منظور از پايان دوره نيابت بر اساس اين روايات ، پايان نيابت خاصه مي باشد و نه نيابت عامه و آنچه که در مورد صحت اطلاق عنوان نائب بر ولي فقيه گفته شد نيابت عامه مي باشد و به همين دليل هيچ تعارضي ميان تکذيب کساني که ادعاي نيابت خاصه مي کنند با صحت اطلاق عنوان نائب امام زمان بر ولايت فقيه به نحو نيابت عامه وجود ندارد .
شايان ذکر است موضوع نيابت ولي فقيه از امام زمان عج مساله اي نيست که مربوط به امروز جامعه اسلامي باشد و يا صرفا صاحب نظران ولايت فقيه در دوران معاصر همچون امام خميني ره آن را مطرح کرده باشند؛ اين موضوع در کلمات فقهاي بزرگ شيعه در طول تاريخ وجود داشته است که به بخشي از آن اشاره مي نماييم :
مرحوم محقق كركى (م: 940) دراين باره مى نويسد: «فقهاى شيعه, اتفاق دارند كه فقيه عادل امامى داراى همه شرايط فتوا, كه از آن به مجتهد در احكام شرعى تعبير مى شود, نايب از امامان معصوم(ع) است در همه امورى كه نيابت در آن دخالت دارد»[6]
وي در ادامه مي فرمايد: دليل بر اين مطلب [ولايت مطلقه فقيه] روايت عمر بن حنظله… و بسيارى از روايات هم معنى با آن است. مراد از روايت عمربن حنظله در اين جا اين است: فقيه با ويژگيهاى معيّن, از سوى امامان(ع) گمارده شده و از سوى آنان در همه امورى كه نيابت در آنها دخالت دارد, نايب است; زيرا امام صادق(ع) مى فرمايد: (فانى جعلته عليكم حاكما)( يعني من فقيه را بر شما حاكم قرار دادم) البتّه اين نيابت, كلى است و همه زمانها را در بر مى گيرد و وقوع آن در زمان امام صادق(ع) به گستره آن خدشه اى وارد نمى كند; زيرا حكم و فرمان آنان يكى است و بر اين مطلب روايات ديگرى نيز دلالت دارند[7].
محقق اردبيلى (م:993) در چندين جا, نيابت عامّه فقيه را از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح مى كند و در موردى مى نويسد: من كونه حكماً, فهم كونه نائبا مناب الامام فى جميع الامور ولعلّه به يشعر قوله عليه السلام (وعلينا ردّ والراد…). يعني از اين كه امام(ع) فقيه را با جمله: (فليرضوا به حكما ًيعني مردم بايد به حكميت او راضي باشند) حاكم قرار داده است, استفاده مى شود كه فقيه در همه امورد, به جاى امام معصوم مى نشيند. جمله: (علينا ردّ يعني بر ما رد كرده است) نيز اشعار به همين مطلب دارد; زيرا ردّ بر فقيه را ردّ بر امامان معصوم عليه السلام دانسته است.[8]
وى, در جاى ديگر, درباره علت گستردگى حوزه اختيار فقيه حاكم مى نويسد: لانّه قائم مقام الامام عليه السلام ونائب عنه. يعني چون حاكم اسلامى, قائم مقامِ امام معصوم(ع) ونايب اوست.[9]
شهيد ثانى, زين الدين بن على العاملى (م:996) در ذيل عبارت محقّق حلّى (ره) مى نويسد: المراد به (من اليه الحكم بحقّ النيابه) الفقيه العدل الامامى الجامع لشرائط الفتوى لانّه نائب الامام ومنصوبه(ع) فيتولى عنه الاتمام لباقى الاصناف مع اعواز نصيبهم كما يجب عليه(ع) ذلك مع حضوره[10]
يعني مراد محقق حلي در مورد نايب امام عليه السلام فقيه عادل شيعي جامع شرايط است؛ زيرا چنين كسي نائب امام است و از سوي او نصب شده كه مردم بايد از او همانطور كه از معصوم تبعيت مي كنند تبعيت نمايند.
بنابر اين ولي فقيه طبق استنباط فقيهان بزرگ شيعه منصوب و نائب امام زمان عليه السلام است؛ آیه الله خامنه ای هیچگاه خودش ادعای نیابت نکرده و نمی کند؛ بلکه جمعی از علما اورا به این منصب (ولایت عامه) منصوب کرده اند بنابراین سخن امام رضا (ع) با کسانی است که خود مدعی نیابت از حضرت باشند وبرای منافع مادی از چنین ادعاهایی کسب درآمد می کنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- ولایت فقیه ؛ آیه الله معرفت.
2- ولایت فقیه ؛ آیه الله جوادی .
پی نوشتها:
[1] . تاريخ عصر غيبت، ص 289.
[2] . كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 493.
[3] . وسائل الشيعه، 30 جلد، ص 131، ج 27.
[4] . وسائل الشيعه، دار الاحياء التراث العربي، بيروت، ج 18، ص 98، ح 1.
[5] . همان، ج 18، ص 65، ح 50.
[6] . رسائل, محقق كركى, انتشارات كتابخانه آيت اللّه نجفى مرعشى ج1ص 142
[7] . محقق كركى رسائل, , ج1 ص 1431
[8] . مقدس اردبيلى, مجمع الفائدة والبرهان, انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ج12 ص 11
[9] . همان ج 8 ص 160
[10] . شهيد ثانى ,مسالك الافهام, قم. دارالهدى, ج 1 ص 54
منبع: اندیشه قم
شکي نيست که امام زمان (عج) در زمان غيبت خود نواب خاصهاي داشتند كه مردم به حضور آنها ميرسيدند و سؤالاتي طرح ميكردند و آنان نيز حضوراً به خدمت امام زمان (عج) مشرف ميشدند و جواب را دريافت مينمودند و گاهي نيز اوامر و نواهي را از آن حضرت به مردم ميرسانيدند همچنانكه شيخ طوسي (ره) ميفرمايند؛ (توقيعات صاحب الامر ـ عليهالسّلام ـ توسط او (عثمان بن سعيد و فرزندش محّمد به شيعيان و خواص پدرش ميرسيد. اين توقيعات شامل اوامر و منهيات امام و پاسخ به مسائل شيعيان بود).[1]
بنابر اين هيچ بحثي در وجود عده اي از افراد به عنوان نايب امام زمان در دوران غيبت صغري وجود نداشته است و مهمترين بحثي که در زمينه نيابت امام زمان پيش مي آيد مربوط به کساني است که به عنوان نائب امام زمان در دوران غيبت مطرح مي شوند که در اين زمينه نيز بايد بگوييم که اصل اينکه افرادي به عنوان نائب امام زمان در دوران غيبت معرفي شوند هيچ ايرادي ندارد . به عبارتي پس از پايان دوره غيبت صغري و شروع غيبت كبري نيابت عامه فقهاء از امام زمان (عج) شروع شد و اين نيز با استناد به احاديثي هست كه برخی از آن ها از خود آن حضرت ميباشد كه ذيلاً به برخي از آنان اشاره ميگردد.
1. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم)[2]، اما در حوادثي كه بعداً بوجود ميآيد در مورد آنها به راويان احاديث ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان ميباشم. اين روايت دلالتي تام دارد بر معرفي افرادي به عنوان نائب امام زمان و لزوم رجوع به اين نائبان عام.
2. عن الصادق ـ عليهالسّلام ـ فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ. هر كدام از فقهاء كه از نفس خود حفاظت ميكند و محافظ دينش هست و مخالف هواي نفس خود عمل ميكند و اطاعت امر مولا ميكند بر عوام است كه از وي تقليد كنند.[3]
شايان ذکر است کساني که امام زمان (عج) شيعيان را در دوران غيبت براي تقليد بديشان معرفي مي کند در واقع نائب و جانشين امام زمان در مراجعه شيعيان در زمينه احکام مي باشند و به همين دليل اطلاق نائب بر آنان ايرادي ندارد .
علاوه بر اين روايات که از خود امام زمان (عج) نقل شده است روايات فراواني از ساير معصومان وارد شده است که عده اي را با شرايط معرفي شده در هر روايت ، به عنوان نائب و جانشين امام زمان و کسي که مردم در غياب امام معصوم بايد به او مراجعه نمايند مطرح مي نمايد که برخي از اين روايات از قرار ذيل مي باشد :
1 – امام صادق ع در مقبوله عمر بن حنظله و به منظور تعيين تکليف شيعيان در جايي که به امام معصوم دسترسي ندارند مي فرمايد: «َ انْظُرُوا إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِما...»[4] «هر كس از شما كه راوي حديث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احكام ما را بشناسد ، حکم او را بپذيريد چرا که من او را بر شما حاكم قرار داده ام»
2 – پيامبر (ص) : « اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي.»[5] «خدايا بر جانشينان من رحمت فرست. پرسيدند اي رسول خدا جانشينان شما كيانند؟ فرمود: آنان كه بعد از من ميآيند و حديث و سنّت مرا نقل ميكنند.
حال به لحاظ اينكه بر مبناي نظريه ولايت فقيه كسي ميتواند عهدهدار ولايت بر مسلمين گردد كه داراي شرائط علمي و فقهي و بينش صحيح سياسي و اجتماعي و عدالت و تقوي باشد و چنين فردي بر اساس روايات فوق از طرف امام زمان (عج) نصب عام گرديده لذا اطلاق عنوان نائب الامام بر وي هيچ ايرادي ندارد و بر مبناي روايات صورت مي گيرد .
در اين ميان سوالي پيش مي آيد و آن اينکه در برخي روايات مضاميني وجود دارد که حاکي از اين است که نيابت امام زمان ، با پايان يافتن نيابت علي بن محمد سمري - آخرين نائب دوران غيبت صغرا- به پايان رسيده است . اين در حالي است که منظور از پايان دوره نيابت بر اساس اين روايات ، پايان نيابت خاصه مي باشد و نه نيابت عامه و آنچه که در مورد صحت اطلاق عنوان نائب بر ولي فقيه گفته شد نيابت عامه مي باشد و به همين دليل هيچ تعارضي ميان تکذيب کساني که ادعاي نيابت خاصه مي کنند با صحت اطلاق عنوان نائب امام زمان بر ولايت فقيه به نحو نيابت عامه وجود ندارد .
شايان ذکر است موضوع نيابت ولي فقيه از امام زمان عج مساله اي نيست که مربوط به امروز جامعه اسلامي باشد و يا صرفا صاحب نظران ولايت فقيه در دوران معاصر همچون امام خميني ره آن را مطرح کرده باشند؛ اين موضوع در کلمات فقهاي بزرگ شيعه در طول تاريخ وجود داشته است که به بخشي از آن اشاره مي نماييم :
مرحوم محقق كركى (م: 940) دراين باره مى نويسد: «فقهاى شيعه, اتفاق دارند كه فقيه عادل امامى داراى همه شرايط فتوا, كه از آن به مجتهد در احكام شرعى تعبير مى شود, نايب از امامان معصوم(ع) است در همه امورى كه نيابت در آن دخالت دارد»[6]
وي در ادامه مي فرمايد: دليل بر اين مطلب [ولايت مطلقه فقيه] روايت عمر بن حنظله… و بسيارى از روايات هم معنى با آن است. مراد از روايت عمربن حنظله در اين جا اين است: فقيه با ويژگيهاى معيّن, از سوى امامان(ع) گمارده شده و از سوى آنان در همه امورى كه نيابت در آنها دخالت دارد, نايب است; زيرا امام صادق(ع) مى فرمايد: (فانى جعلته عليكم حاكما)( يعني من فقيه را بر شما حاكم قرار دادم) البتّه اين نيابت, كلى است و همه زمانها را در بر مى گيرد و وقوع آن در زمان امام صادق(ع) به گستره آن خدشه اى وارد نمى كند; زيرا حكم و فرمان آنان يكى است و بر اين مطلب روايات ديگرى نيز دلالت دارند[7].
محقق اردبيلى (م:993) در چندين جا, نيابت عامّه فقيه را از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح مى كند و در موردى مى نويسد: من كونه حكماً, فهم كونه نائبا مناب الامام فى جميع الامور ولعلّه به يشعر قوله عليه السلام (وعلينا ردّ والراد…). يعني از اين كه امام(ع) فقيه را با جمله: (فليرضوا به حكما ًيعني مردم بايد به حكميت او راضي باشند) حاكم قرار داده است, استفاده مى شود كه فقيه در همه امورد, به جاى امام معصوم مى نشيند. جمله: (علينا ردّ يعني بر ما رد كرده است) نيز اشعار به همين مطلب دارد; زيرا ردّ بر فقيه را ردّ بر امامان معصوم عليه السلام دانسته است.[8]
وى, در جاى ديگر, درباره علت گستردگى حوزه اختيار فقيه حاكم مى نويسد: لانّه قائم مقام الامام عليه السلام ونائب عنه. يعني چون حاكم اسلامى, قائم مقامِ امام معصوم(ع) ونايب اوست.[9]
شهيد ثانى, زين الدين بن على العاملى (م:996) در ذيل عبارت محقّق حلّى (ره) مى نويسد: المراد به (من اليه الحكم بحقّ النيابه) الفقيه العدل الامامى الجامع لشرائط الفتوى لانّه نائب الامام ومنصوبه(ع) فيتولى عنه الاتمام لباقى الاصناف مع اعواز نصيبهم كما يجب عليه(ع) ذلك مع حضوره[10]
يعني مراد محقق حلي در مورد نايب امام عليه السلام فقيه عادل شيعي جامع شرايط است؛ زيرا چنين كسي نائب امام است و از سوي او نصب شده كه مردم بايد از او همانطور كه از معصوم تبعيت مي كنند تبعيت نمايند.
بنابر اين ولي فقيه طبق استنباط فقيهان بزرگ شيعه منصوب و نائب امام زمان عليه السلام است؛ آیه الله خامنه ای هیچگاه خودش ادعای نیابت نکرده و نمی کند؛ بلکه جمعی از علما اورا به این منصب (ولایت عامه) منصوب کرده اند بنابراین سخن امام رضا (ع) با کسانی است که خود مدعی نیابت از حضرت باشند وبرای منافع مادی از چنین ادعاهایی کسب درآمد می کنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- ولایت فقیه ؛ آیه الله معرفت.
2- ولایت فقیه ؛ آیه الله جوادی .
پی نوشتها:
[1] . تاريخ عصر غيبت، ص 289.
[2] . كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 493.
[3] . وسائل الشيعه، 30 جلد، ص 131، ج 27.
[4] . وسائل الشيعه، دار الاحياء التراث العربي، بيروت، ج 18، ص 98، ح 1.
[5] . همان، ج 18، ص 65، ح 50.
[6] . رسائل, محقق كركى, انتشارات كتابخانه آيت اللّه نجفى مرعشى ج1ص 142
[7] . محقق كركى رسائل, , ج1 ص 1431
[8] . مقدس اردبيلى, مجمع الفائدة والبرهان, انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ج12 ص 11
[9] . همان ج 8 ص 160
[10] . شهيد ثانى ,مسالك الافهام, قم. دارالهدى, ج 1 ص 54
منبع: اندیشه قم