پرسش :
صفت و ویژگی «قوی» برای خدا چه تفاوتی با همین ویژگی در مخلوقات دارد؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
صفت «قوى»، یکی از صفات الهی و به معنای شدّت قدرت و نیرومندی است.
از آنجایی که تمام موجودات در رابطه با قدرت خداوند ایجاد میشوند، روشن است که قدرتى برتر از قدرت حق تعالى نیست.
بنابراین، هر چیزى جز خداوند، که به قدرتمندى توصیف شود، در مقایسه با چیزى است که از او ضعیفتر باشد، امّا همین قوى به نسبت شیء قدرتمند برتر از خود ضعیف به شمار میآید.
بدینسان هر قدرتمندى نسبت به ما فوق، ناتوان است، تا این سلسله به قدرت خداوند منتهى شود، اما خداوند قدرتمندى است که در مقایسه با تمام اشیاء، ناتوانى در آن راه ندارد.
در آیاتی از قرآن کریم و نیز برخی از دعاها و اذکار به ویژگی «قوّت» برای پروردگار اشاره شده است.
پاسخ تفصیلی:
یکی از صفات ثبوتی خداوند، صفت «قَویّ» است که در آیاتی از قرآن بدان اشاره شده[1] و در دعاها و اذکار گوناگون، پروردگار را با این نام میخوانیم.[2]
برای روشن شدن معنای آن، در بخشهای ذیل به آن میپردازیم.
واژهشناسى «قوىّ»
صفت «قوى»، بر وزن فعیل به معناى فاعل از مادّه «قوى» و «قوّه» است که بر شدّت نیرومندی دلالت دارد[3] و خلافِ «ضعیف» است.[4]
صفت «قوىّ»، در قرآن
صفت قوی و الفاظ هممعنای آن؛ مانند «قوّه» در قرآن و حدیث به کار رفته است که در بخشهای ذیل بیان میشود:
الف. در قرآن کریم، خداى سبحان با کلمه «قوى»، و «قوة» وصف شده است؛ مانند:
«إِنَّ اللَّهَ قَوِی شَدیدُ الْعِقاب»؛[5] همانا خدا نیرومندِ سخت کیفر است.
«إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزیزٌ»؛[6] یقیناً خدا نیرومندِ شکستناپذیر است.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین»؛[7] خداوند روزیدهنده و صاحب قوّت و قدرت است.
کلمه «ذو القوة» یکى از اسماء خداى تعالى و به معناى «قوى» است، با این تفاوت که این کلمه از کلمه «قوى» رساتر است. و کلمه «متین» نیز یکى از اسماء خداى تعالى است که به معناى نیرومندى است که هیچ کارى ناتوانش نمیکند. و تعبیر به این سه اسم براى این است که بر انحصار روزى دادن در خداى تعالى دلالت کند، و بفهماند که خدا در رساندن رزق به روزیخواران - با همه کثرتى که دارند- ناتوان و ضعیف نمیشود.[8]
ب. لفظ «قوّه» گاهی در معنای قدرت بکار میرود، چنانکه قرآن میفرماید:
«خُذُوا ما آتَیناکُمْ بِقُوَّةٍ».[9]
و گاهی استعداد و آمادگی که در چیزی است، «قوه» نامیده میشود.
ولی با توجه به موارد استعمال «قوّه» در قرآن میتوان گفت:
قوه مرتبه شدید قدرت و نیرومندی است، خواه قدرت بدنی باشد، چنانکه میفرماید: «قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً»،[10] یا قوّت روحی چنانکه میفرماید: «یا یحْیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ».[11] و یا مقصود نیروهای کمک دهنده چنانکه حضرت لوط آرزو میکند که ای کاش نیرو و قدرتی میداشت تا بدکاران را از عمل زشت باز میداشت: «لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً»[12] و نظیر همین است گفتار وزیران ملکه سبأ که خود را چنین توصیف کردند: «نَحْنُ اُولُوا قُوَّةٍ وَ اُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ»؛[13] ما داراى قدرت و مالک وسایل رزمى سختى هستیم.[14]
معناى نیرومندى خداوند
امام صادق(ع): «پروردگار ما ـ که بزرگ است شکوه او ـ نیرومند نامیده شده است، به دلیل آفرینش بزرگِ نیرومندش که مانند زمین را و آنچه را روى آن است، اعم از کوهها، دریاها، شنها و درختان، آفریده است و آنچه از آفریدههاى جنبنده که بر روى آن است، اعم از انسان و حیوان، و گرداندن بادها و ابر رام شده سنگین بار از آب فراوان و خورشید و ماه و بزرگی آن دو و بزرگىِ فروغ آن دو که دیدگان به آن نمیرسند و پایان آنرا در نمییابند و ستارگان روان و گردش فلک و بزرگی آسمان و آفریدههاى سترگ و آسمان بر افراشته بر فراز ما که در هوا جاى گرفته و زمین گستردهاى که زیر آن است و آنچه از آفریدههاى گران بر آن است ... از اینرو، نیرومند نامیده شده است، نه آن گونه که از آفریدهها میشناسیم و [با دست] سخت و محکم میگیرند و اگر نیرومندى او به نیرومندى آفریدهها میمانست، همانندى بر او واقع میشد و [خدا] تاب افزونى میداشت و آنکه تاب افزونى داشته باشد، ناقص است و آنچه ناقص باشد، تام نیست و آنچه تام نباشد، عاجز و ناتوان است و خداوند متعال به چیزى همانند نمیگردد و تنها به دلیل آفرینش [آفریدههاى] نیرومند، گفتیم که او نیرومند است».[15]
ویژگیهاى نیرومندى خداوند
1. پیامبر خدا(ص): «ستایش، خداى راست که ... احاطه به همه اشیا و چیرگى بر همه چیز و نیرومندى در همه چیز، از آنِ اوست».[16]
2. پیامبر خدا(ص): «خدایا! تو آن زندهاى که نمیمیرى ... و آن نیرومندى که ناتوان نمیشوى و آن بردبارى که شتاب نمیکنى».[17]
3. امام على(ع): «خدایا! من از تو درخواست میکنم ... به نیرویت که با آن، همه چیز را مقهور ساختى و همه چیز به آن، گردن نهاد و همه چیز در برابر آن، رام شد».[18]
4. امام على(ع) ـ در بیان معناى «اللّه اکبر» در اذان ـ : «سخن او(اذانگو) که "الله اکبر"، معانى بسیار دارد؛ ... معنای سوم "الله اکبر"؛ یعنى خدا بر همه چیز توانا است و بر هر چه بخواهد، توان دارد. نیرومند به دلیل تواناییاش و بسیار توانا بر آفریدگانش، و نیرومند به ذات خود است. توانایى او بر همه اشیا استوار است. هر گاه به چیزى حکم کند، تنها میگوید: "باش!"، پس به وجود میآید».[19]
5. امام کاظم(ع): «هر نیرومندى، در برابر نیرومندى خدا، ناتوان است».[20]
با همین نگاه است که در دعاهای مختلفی ذکر «یا قَویّ» آمده است؛[21] مانند: «یَا قَوِیُّ ارْحَمْ ضَعْفِی».[22]
نتیجهگیری
با توجه به قرآن و احادیث:
یک. صفت «قوى» به عنوان صفت ذاتى و صفت فعلى خداوند بکار میرود. قوى بودن خدا به عنوان صفت ذاتى، به معناى ضعیف نبودن اوست و جمله «قَوِی لَا تَضْعُف»؛[23] نیرومندى هستى که ناتوان نمیشوى، به این معنا اشاره دارد.
و نیرومندى خداى متعال، به عنوان صفت فعلى، به معناى آفریدن موجودات نیرومند است و جمله «إِنَّمَا قُلْنَا إِنَّهُ قَوِی لِلْخَلْقِ الْقَوِی»؛[24] (گفتیم او نیرومند است، به دلیل آفریدن [موجودات] نیرومند)، به این معنا اشاره میکند.
دو. از آنجایی که تمام موجودات در رابطه با قدرت خداوند ایجاد میشوند، روشن است که قدرتى برتر، از قدرت حق تعالى نیست. بنابراین، هر چیزى جز خداوند، که به قدرتمندى توصیف شود، در مقایسه با چیزى است که از او ضعیفتر باشد. امّا همین قوى به نسبت شیء قدرتمند برتر از خود ضعیف به حساب میآید. بدینسان هر قدرتمندى به نسبت ما فوق ناتوان است، تا این سلسله به قدرت خداوند سبحان منتهى شود. خداوند قدرتمندى است که در مقایسه با تمام اشیاء، ناتوانى در آن راه ندارد.[25]
پی نوشتها:
[1]. بقره، 165؛ ذاریات، 58؛ هود، 66؛ شوری، 19 و ...
[2]. ر.ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 802، تهران، المکتبة الإسلامیة، بیتا؛ ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الاعمال، ج 1، ص 412، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش.
[3]. ر.ک: ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج 5، ص 36، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، مترجم، مهیار، رضا، ص 711، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[4]. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، ج 8، ص 5677، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[5]. انفال، 52.
[6]. حدید، 25.
[7]. ذاریات، 58.
[8]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 389، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[9]. «آنچه را به شما دادهایم به قدرت بگیرید»؛ بقره، 63.
[10]. «گفتند: نیرومندتر از ما کیست؟»؛ فصلت، 15.
[11]. «اى یحیى! کتاب را به جدّ و جهد [اعتقادى و عملى] بگیر»؛ مریم، 12.
[12]. هود، 80.
[13]. نمل، 33.
[14]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 694، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 3، ص 193 – 194، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[16]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 58، مشهد، نشر مرتضى، چاپ اول، 1403ق.
[17]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 436.
[18]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 844.
[19]. شیخ صدوق، محمد بن على، التوحید، ص 238، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[20]. ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 26، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.
[21]. ر.ک: مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 802؛ إقبال الأعمال، ج 1، ص 412.
[22]. بحار الأنوار، ج 91، ص 138.
[23]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 436.
[24]. بحار الانوار، ج 3، ص 194.
[25]. بحرانى، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ترجمه، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، علی اصغر، ج 2، ص 367، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1417ق.
منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
صفت «قوى»، یکی از صفات الهی و به معنای شدّت قدرت و نیرومندی است.
از آنجایی که تمام موجودات در رابطه با قدرت خداوند ایجاد میشوند، روشن است که قدرتى برتر از قدرت حق تعالى نیست.
بنابراین، هر چیزى جز خداوند، که به قدرتمندى توصیف شود، در مقایسه با چیزى است که از او ضعیفتر باشد، امّا همین قوى به نسبت شیء قدرتمند برتر از خود ضعیف به شمار میآید.
بدینسان هر قدرتمندى نسبت به ما فوق، ناتوان است، تا این سلسله به قدرت خداوند منتهى شود، اما خداوند قدرتمندى است که در مقایسه با تمام اشیاء، ناتوانى در آن راه ندارد.
در آیاتی از قرآن کریم و نیز برخی از دعاها و اذکار به ویژگی «قوّت» برای پروردگار اشاره شده است.
پاسخ تفصیلی:
یکی از صفات ثبوتی خداوند، صفت «قَویّ» است که در آیاتی از قرآن بدان اشاره شده[1] و در دعاها و اذکار گوناگون، پروردگار را با این نام میخوانیم.[2]
برای روشن شدن معنای آن، در بخشهای ذیل به آن میپردازیم.
واژهشناسى «قوىّ»
صفت «قوى»، بر وزن فعیل به معناى فاعل از مادّه «قوى» و «قوّه» است که بر شدّت نیرومندی دلالت دارد[3] و خلافِ «ضعیف» است.[4]
صفت «قوىّ»، در قرآن
صفت قوی و الفاظ هممعنای آن؛ مانند «قوّه» در قرآن و حدیث به کار رفته است که در بخشهای ذیل بیان میشود:
الف. در قرآن کریم، خداى سبحان با کلمه «قوى»، و «قوة» وصف شده است؛ مانند:
«إِنَّ اللَّهَ قَوِی شَدیدُ الْعِقاب»؛[5] همانا خدا نیرومندِ سخت کیفر است.
«إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزیزٌ»؛[6] یقیناً خدا نیرومندِ شکستناپذیر است.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین»؛[7] خداوند روزیدهنده و صاحب قوّت و قدرت است.
کلمه «ذو القوة» یکى از اسماء خداى تعالى و به معناى «قوى» است، با این تفاوت که این کلمه از کلمه «قوى» رساتر است. و کلمه «متین» نیز یکى از اسماء خداى تعالى است که به معناى نیرومندى است که هیچ کارى ناتوانش نمیکند. و تعبیر به این سه اسم براى این است که بر انحصار روزى دادن در خداى تعالى دلالت کند، و بفهماند که خدا در رساندن رزق به روزیخواران - با همه کثرتى که دارند- ناتوان و ضعیف نمیشود.[8]
ب. لفظ «قوّه» گاهی در معنای قدرت بکار میرود، چنانکه قرآن میفرماید:
«خُذُوا ما آتَیناکُمْ بِقُوَّةٍ».[9]
و گاهی استعداد و آمادگی که در چیزی است، «قوه» نامیده میشود.
ولی با توجه به موارد استعمال «قوّه» در قرآن میتوان گفت:
قوه مرتبه شدید قدرت و نیرومندی است، خواه قدرت بدنی باشد، چنانکه میفرماید: «قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً»،[10] یا قوّت روحی چنانکه میفرماید: «یا یحْیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ».[11] و یا مقصود نیروهای کمک دهنده چنانکه حضرت لوط آرزو میکند که ای کاش نیرو و قدرتی میداشت تا بدکاران را از عمل زشت باز میداشت: «لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً»[12] و نظیر همین است گفتار وزیران ملکه سبأ که خود را چنین توصیف کردند: «نَحْنُ اُولُوا قُوَّةٍ وَ اُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ»؛[13] ما داراى قدرت و مالک وسایل رزمى سختى هستیم.[14]
معناى نیرومندى خداوند
امام صادق(ع): «پروردگار ما ـ که بزرگ است شکوه او ـ نیرومند نامیده شده است، به دلیل آفرینش بزرگِ نیرومندش که مانند زمین را و آنچه را روى آن است، اعم از کوهها، دریاها، شنها و درختان، آفریده است و آنچه از آفریدههاى جنبنده که بر روى آن است، اعم از انسان و حیوان، و گرداندن بادها و ابر رام شده سنگین بار از آب فراوان و خورشید و ماه و بزرگی آن دو و بزرگىِ فروغ آن دو که دیدگان به آن نمیرسند و پایان آنرا در نمییابند و ستارگان روان و گردش فلک و بزرگی آسمان و آفریدههاى سترگ و آسمان بر افراشته بر فراز ما که در هوا جاى گرفته و زمین گستردهاى که زیر آن است و آنچه از آفریدههاى گران بر آن است ... از اینرو، نیرومند نامیده شده است، نه آن گونه که از آفریدهها میشناسیم و [با دست] سخت و محکم میگیرند و اگر نیرومندى او به نیرومندى آفریدهها میمانست، همانندى بر او واقع میشد و [خدا] تاب افزونى میداشت و آنکه تاب افزونى داشته باشد، ناقص است و آنچه ناقص باشد، تام نیست و آنچه تام نباشد، عاجز و ناتوان است و خداوند متعال به چیزى همانند نمیگردد و تنها به دلیل آفرینش [آفریدههاى] نیرومند، گفتیم که او نیرومند است».[15]
ویژگیهاى نیرومندى خداوند
1. پیامبر خدا(ص): «ستایش، خداى راست که ... احاطه به همه اشیا و چیرگى بر همه چیز و نیرومندى در همه چیز، از آنِ اوست».[16]
2. پیامبر خدا(ص): «خدایا! تو آن زندهاى که نمیمیرى ... و آن نیرومندى که ناتوان نمیشوى و آن بردبارى که شتاب نمیکنى».[17]
3. امام على(ع): «خدایا! من از تو درخواست میکنم ... به نیرویت که با آن، همه چیز را مقهور ساختى و همه چیز به آن، گردن نهاد و همه چیز در برابر آن، رام شد».[18]
4. امام على(ع) ـ در بیان معناى «اللّه اکبر» در اذان ـ : «سخن او(اذانگو) که "الله اکبر"، معانى بسیار دارد؛ ... معنای سوم "الله اکبر"؛ یعنى خدا بر همه چیز توانا است و بر هر چه بخواهد، توان دارد. نیرومند به دلیل تواناییاش و بسیار توانا بر آفریدگانش، و نیرومند به ذات خود است. توانایى او بر همه اشیا استوار است. هر گاه به چیزى حکم کند، تنها میگوید: "باش!"، پس به وجود میآید».[19]
5. امام کاظم(ع): «هر نیرومندى، در برابر نیرومندى خدا، ناتوان است».[20]
با همین نگاه است که در دعاهای مختلفی ذکر «یا قَویّ» آمده است؛[21] مانند: «یَا قَوِیُّ ارْحَمْ ضَعْفِی».[22]
نتیجهگیری
با توجه به قرآن و احادیث:
یک. صفت «قوى» به عنوان صفت ذاتى و صفت فعلى خداوند بکار میرود. قوى بودن خدا به عنوان صفت ذاتى، به معناى ضعیف نبودن اوست و جمله «قَوِی لَا تَضْعُف»؛[23] نیرومندى هستى که ناتوان نمیشوى، به این معنا اشاره دارد.
و نیرومندى خداى متعال، به عنوان صفت فعلى، به معناى آفریدن موجودات نیرومند است و جمله «إِنَّمَا قُلْنَا إِنَّهُ قَوِی لِلْخَلْقِ الْقَوِی»؛[24] (گفتیم او نیرومند است، به دلیل آفریدن [موجودات] نیرومند)، به این معنا اشاره میکند.
دو. از آنجایی که تمام موجودات در رابطه با قدرت خداوند ایجاد میشوند، روشن است که قدرتى برتر، از قدرت حق تعالى نیست. بنابراین، هر چیزى جز خداوند، که به قدرتمندى توصیف شود، در مقایسه با چیزى است که از او ضعیفتر باشد. امّا همین قوى به نسبت شیء قدرتمند برتر از خود ضعیف به حساب میآید. بدینسان هر قدرتمندى به نسبت ما فوق ناتوان است، تا این سلسله به قدرت خداوند سبحان منتهى شود. خداوند قدرتمندى است که در مقایسه با تمام اشیاء، ناتوانى در آن راه ندارد.[25]
پی نوشتها:
[1]. بقره، 165؛ ذاریات، 58؛ هود، 66؛ شوری، 19 و ...
[2]. ر.ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 802، تهران، المکتبة الإسلامیة، بیتا؛ ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الاعمال، ج 1، ص 412، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش.
[3]. ر.ک: ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج 5، ص 36، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، مترجم، مهیار، رضا، ص 711، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[4]. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، ج 8، ص 5677، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[5]. انفال، 52.
[6]. حدید، 25.
[7]. ذاریات، 58.
[8]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 389، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[9]. «آنچه را به شما دادهایم به قدرت بگیرید»؛ بقره، 63.
[10]. «گفتند: نیرومندتر از ما کیست؟»؛ فصلت، 15.
[11]. «اى یحیى! کتاب را به جدّ و جهد [اعتقادى و عملى] بگیر»؛ مریم، 12.
[12]. هود، 80.
[13]. نمل، 33.
[14]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 694، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 3، ص 193 – 194، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[16]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 58، مشهد، نشر مرتضى، چاپ اول، 1403ق.
[17]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 436.
[18]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 844.
[19]. شیخ صدوق، محمد بن على، التوحید، ص 238، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[20]. ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 26، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.
[21]. ر.ک: مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص 802؛ إقبال الأعمال، ج 1، ص 412.
[22]. بحار الأنوار، ج 91، ص 138.
[23]. إقبال الأعمال، ج 1، ص 436.
[24]. بحار الانوار، ج 3، ص 194.
[25]. بحرانى، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ترجمه، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، علی اصغر، ج 2، ص 367، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1417ق.
منبع: www.islamquest.net