پرسش :
از نگاه قرآن و روایات اراده و انگیزه انسان چگونه است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
در قرآن و روایات با نگرشهای مختلفی به اراده و انگیزه و نیّت پرداخته شده است؛ مانند اینکه اراده قوی، عامل صبر و شکیبایی دانسته شده و یا اینکه داشتن انگیزه الهى، موجب رستگارى است. و یا اینکه نیت برتر از عمل است.
پاسخ تفصیلی:
درباره اراده، انگیزه و نیّت در قرآن کریم و روایات با توجه به موضوعات مختلف، مطالب زیادی وجود دارد که در اینباره باید به کتابها و مقالات طولانی مراجعه کرد؛ لذا در اینجا تنها به گوشهای از نگاه قرآن و روایات به اراده و انگیزه اشاره میشود.
الف. اراده در قرآن کریم و روایات
1. اراده انسان، مغلوب اراده پروردگار؛
«فَأَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلینَ»؛[1] آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم!
«وَ لاَ یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ إِنْ کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»؛[2] و اگر بخواهم براى شما خیرخواهى کنم در صورتى که خدا بخواهد شما را [به کیفر گناهانتان] گمراه کند، خیرخواهى من سودى به شما نخواهد داد، او پروردگار شماست و به سویش بازگردانده میشوید.
2. اراده قوى، عامل شکیبایى؛
«...وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛[3] و اگر صبر را پیشه خود سازید و پرهیزکار باشید، این از چیزهایى است که باعث تقویت کارها میگردد.
«... وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛[4] و در برابر مصایبى که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است!
3. عزّت انسانها، با انتخاب و اراده خود آنان؛
«مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیْهِ...»؛[5] کسى که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت براى خداست.
4. امام علی(ع) درباره اراده و تصمیم میفرماید:
«اراده و تصمیم قوى، از دوراندیشى است».[6]
«کارهاى لهو و بیهوده، تصمیمات جدى را تباه میسازد».[7]
«هر گاه اراده با دور اندیشى توأم گردد، سعادت و نیکبختى کامل شود».[8]
«با عزم و اراده به جنگ سستى و بیحالى بروید».[9]
«کسى که عزم و ارادهاش بد باشد تیر [خلافش] به خودش باز گردد».[10]
در روایتی از آنحضرت؛ یکی از نشانههای صبر و شکیبایی، تصمیم بر انجام کارهاى نیک است.[11]
ب. انگیزه در قرآن و روایات
1. داشتن انگیزه الهى، موجب رستگارى؛
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»؛[12] آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز و رستگارند!
2. رعایت انگیزه الهی در انفاق؛
«یا أَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذى کَالَّذى یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْاخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلى شَىْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکافِرینَ وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فاتَتْ اکُلَها ضِعْفَیْنِ فَانْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ»؛[13] اى کسانى که ایمان آوردهاید، صدقههاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارایى است که بر روى آن، خاکى [نشسته] است، و رگبارى به آن رسیده و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان [=ریاکاران] نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمیبرند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمیکند. و مَثَل [صدقات] کسانى که اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق میکنند، همچون مَثَلِ باغى است که بر فراز پشتهاى قرار دارد [که اگر] رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِ ریزى [براى آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.
3. برتری نیت و انگیزه از عمل؛
در فرهنگ روایات به انگیزه و نیّت عمل بهاى اصلى داده شده است. تا آنجا که نیّت مؤمن براى انجام کار خیر با ارزشتر از عمل او شمرده شده است: «نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِه».[14] از بسیارى کارهاى انجام نشده، به خاطر انگیزههاى مثبت ستایش شده و از بسیارى کارهاى انجام گرفته، به خاطر انگیزههاى منفى انتقاد شده است.
اصولاً، ماهیت هر عملى با توجه به نیّت و انگیزهای که فرد در انجام آن داشته است، مشخص میشود. بر اساس نظام اخلاقى اسلام، صرف «حُسن فعلى»، یعنى خوب بودن کار، براى ارزشگذارى اخلاقى آن کافى نیست؛ بلکه «حُسن فاعلى»، یعنى نیّت خوب داشتن در انجام آن، نیز باید به آن ضمیمه شود.
امام صادق(ع) فرمود: «نیّت برتر از عمل است، آگاه باشید که نیت خودِ عمل است». سپس در تأیید این سخن آیهاى از قرآن را ذکر کردند که میفرماید: «قُل کلٌّ یَعمَلُ على شاکِلَتِهِ؛[15] بگو همگان بر اساس شاکله خود رفتار میکنند» و «شاکله» را به «نیت» تعریف کردند.[16] حضرت امام خمینى(ره) در توضیح این حدیث که نیّت و انگیزه را عین عمل معرفى میکند، مبالغهآمیز دانستن این حدیث را نادرست شمرده و میگوید: «این، مبنى بر مبالغه نیست، چنانچه بعضى احتمال دادهاند، بلکه مبنى بر حقیقت است؛ زیرا نیّت، صورت کامله عمل و فصل محصِّل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن است. چنانچه عمل واحد به واسطه نیت، گاهى تعظیم و گاهى توهین است؛ و گاهى تام و گاهى ناقص است؛ و گاهى از سنخ ملکوت اعلى و صورت بهیه جمیله دارد و گاهى از ملکوت اسفل و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز على بن ابیطالب(ع) و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط و صورت ظاهرىِ عمل هیچ تفاوتى ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج الى اللَّه کند و صورتش ملکوت اعلى است؛ و دیگرى با آن عمل به جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت ظلمت شبیه ندارد».[17]
پی نوشتها:
[1]. صافات، 98.
[2]. هود، 34.
[3]. آل عمران، 186.
[4]. لقمان، 17.
[5]. فاطر، 10.
[6]. «مِنَ الْحَزْمِ الْعَزْم»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 74، ص 208، بیروت، دار إحیاء التراث بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. «اللَّهْوُ یُفْسِدُ عَزَائِمَ الْجِدِّ»؛ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 68، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[8]. «إِذَا اقْتَرَنَ الْعَزْمُ بِالْجَزْمِ کَمَلَتِ السَّعَادَة»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 135.
[9]. «ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْمِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائی، سید مهدی، ص 427، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[10]. «مَنْ سَاءَ عَزْمُهُ رَجَعَ عَلَیْهِ سَهْمُه»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 446.
[11]. «أَمَّا عَلَامَةُ الصَّابِرِ فَأَرْبَعَةٌ... وَ الْعَزْمُ فِی أَعْمَالِ الْبِر»؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 20، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[12]. توبه، 20.
[13]. بقره، 264 – 265.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 84، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. اسراء، 84.
[16]. کافی، ج 2، ص 16.
[17]. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص 331، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، چاپ بیستم، 1387ش.
منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
در قرآن و روایات با نگرشهای مختلفی به اراده و انگیزه و نیّت پرداخته شده است؛ مانند اینکه اراده قوی، عامل صبر و شکیبایی دانسته شده و یا اینکه داشتن انگیزه الهى، موجب رستگارى است. و یا اینکه نیت برتر از عمل است.
پاسخ تفصیلی:
درباره اراده، انگیزه و نیّت در قرآن کریم و روایات با توجه به موضوعات مختلف، مطالب زیادی وجود دارد که در اینباره باید به کتابها و مقالات طولانی مراجعه کرد؛ لذا در اینجا تنها به گوشهای از نگاه قرآن و روایات به اراده و انگیزه اشاره میشود.
الف. اراده در قرآن کریم و روایات
1. اراده انسان، مغلوب اراده پروردگار؛
«فَأَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلینَ»؛[1] آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم!
«وَ لاَ یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ إِنْ کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»؛[2] و اگر بخواهم براى شما خیرخواهى کنم در صورتى که خدا بخواهد شما را [به کیفر گناهانتان] گمراه کند، خیرخواهى من سودى به شما نخواهد داد، او پروردگار شماست و به سویش بازگردانده میشوید.
2. اراده قوى، عامل شکیبایى؛
«...وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛[3] و اگر صبر را پیشه خود سازید و پرهیزکار باشید، این از چیزهایى است که باعث تقویت کارها میگردد.
«... وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛[4] و در برابر مصایبى که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است!
3. عزّت انسانها، با انتخاب و اراده خود آنان؛
«مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیْهِ...»؛[5] کسى که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت براى خداست.
4. امام علی(ع) درباره اراده و تصمیم میفرماید:
«اراده و تصمیم قوى، از دوراندیشى است».[6]
«کارهاى لهو و بیهوده، تصمیمات جدى را تباه میسازد».[7]
«هر گاه اراده با دور اندیشى توأم گردد، سعادت و نیکبختى کامل شود».[8]
«با عزم و اراده به جنگ سستى و بیحالى بروید».[9]
«کسى که عزم و ارادهاش بد باشد تیر [خلافش] به خودش باز گردد».[10]
در روایتی از آنحضرت؛ یکی از نشانههای صبر و شکیبایی، تصمیم بر انجام کارهاى نیک است.[11]
ب. انگیزه در قرآن و روایات
1. داشتن انگیزه الهى، موجب رستگارى؛
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»؛[12] آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز و رستگارند!
2. رعایت انگیزه الهی در انفاق؛
«یا أَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذى کَالَّذى یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْاخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلى شَىْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکافِرینَ وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فاتَتْ اکُلَها ضِعْفَیْنِ فَانْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ»؛[13] اى کسانى که ایمان آوردهاید، صدقههاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارایى است که بر روى آن، خاکى [نشسته] است، و رگبارى به آن رسیده و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان [=ریاکاران] نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمیبرند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمیکند. و مَثَل [صدقات] کسانى که اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق میکنند، همچون مَثَلِ باغى است که بر فراز پشتهاى قرار دارد [که اگر] رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِ ریزى [براى آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.
3. برتری نیت و انگیزه از عمل؛
در فرهنگ روایات به انگیزه و نیّت عمل بهاى اصلى داده شده است. تا آنجا که نیّت مؤمن براى انجام کار خیر با ارزشتر از عمل او شمرده شده است: «نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِه».[14] از بسیارى کارهاى انجام نشده، به خاطر انگیزههاى مثبت ستایش شده و از بسیارى کارهاى انجام گرفته، به خاطر انگیزههاى منفى انتقاد شده است.
اصولاً، ماهیت هر عملى با توجه به نیّت و انگیزهای که فرد در انجام آن داشته است، مشخص میشود. بر اساس نظام اخلاقى اسلام، صرف «حُسن فعلى»، یعنى خوب بودن کار، براى ارزشگذارى اخلاقى آن کافى نیست؛ بلکه «حُسن فاعلى»، یعنى نیّت خوب داشتن در انجام آن، نیز باید به آن ضمیمه شود.
امام صادق(ع) فرمود: «نیّت برتر از عمل است، آگاه باشید که نیت خودِ عمل است». سپس در تأیید این سخن آیهاى از قرآن را ذکر کردند که میفرماید: «قُل کلٌّ یَعمَلُ على شاکِلَتِهِ؛[15] بگو همگان بر اساس شاکله خود رفتار میکنند» و «شاکله» را به «نیت» تعریف کردند.[16] حضرت امام خمینى(ره) در توضیح این حدیث که نیّت و انگیزه را عین عمل معرفى میکند، مبالغهآمیز دانستن این حدیث را نادرست شمرده و میگوید: «این، مبنى بر مبالغه نیست، چنانچه بعضى احتمال دادهاند، بلکه مبنى بر حقیقت است؛ زیرا نیّت، صورت کامله عمل و فصل محصِّل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن است. چنانچه عمل واحد به واسطه نیت، گاهى تعظیم و گاهى توهین است؛ و گاهى تام و گاهى ناقص است؛ و گاهى از سنخ ملکوت اعلى و صورت بهیه جمیله دارد و گاهى از ملکوت اسفل و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز على بن ابیطالب(ع) و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط و صورت ظاهرىِ عمل هیچ تفاوتى ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج الى اللَّه کند و صورتش ملکوت اعلى است؛ و دیگرى با آن عمل به جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت ظلمت شبیه ندارد».[17]
پی نوشتها:
[1]. صافات، 98.
[2]. هود، 34.
[3]. آل عمران، 186.
[4]. لقمان، 17.
[5]. فاطر، 10.
[6]. «مِنَ الْحَزْمِ الْعَزْم»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 74، ص 208، بیروت، دار إحیاء التراث بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. «اللَّهْوُ یُفْسِدُ عَزَائِمَ الْجِدِّ»؛ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 68، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[8]. «إِذَا اقْتَرَنَ الْعَزْمُ بِالْجَزْمِ کَمَلَتِ السَّعَادَة»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 135.
[9]. «ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْمِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائی، سید مهدی، ص 427، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[10]. «مَنْ سَاءَ عَزْمُهُ رَجَعَ عَلَیْهِ سَهْمُه»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 446.
[11]. «أَمَّا عَلَامَةُ الصَّابِرِ فَأَرْبَعَةٌ... وَ الْعَزْمُ فِی أَعْمَالِ الْبِر»؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 20، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[12]. توبه، 20.
[13]. بقره، 264 – 265.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 84، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. اسراء، 84.
[16]. کافی، ج 2، ص 16.
[17]. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص 331، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، چاپ بیستم، 1387ش.
منبع: www.islamquest.net