پرسش :
درباره اینکه مردگان میشنوند، نظر و دیدگاه علمای اهل تسنن چیست؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
از برخى آیات قرآن و روایات نبوی شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنها از اهل دنیا اثبات میشود. برخی از علمای اهل سنت نیز این موضوع را میپذیرند. اما برخی از وهابیان شنیدن اموات در عالم برزخ را قبول ندارند.
پاسخ تفصیلی:
نخست شواهدی از قرآن و روایات نبوی مبنی بر شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنها از اهل دنیا آورده میشود، سپس عقیده علمای اهل سنت بیان میشود.
شنیدن اموات در عالم برزخ از دیدگاه قرآن
از برخى آیات قرآن میتوان موضوع شنیدن اموات را اثبات نمود:
الف. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی...»؛[1] مسلّماً تو نمیتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى. اگرچه در این آیه شریفه شنیدن را از اموات نفی کرده، ولى در آیه دیگری، شهیدان را میت ندانسته است، آنجا که میفرماید: «[اى پیامبر!] هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند».[2] بنابراین، اولیای الهی و شهدا موضوعاً از آیه بالا خارجاند.
از طرفی، مراد از «موتى» کفّار مردهدلاند که انذار و تبشیر رسول خدا(ص) در آنان تأثیر نداشت.[3] مخاطب پیامبر، زندگانند، آنها که روحى زنده و بیدار و حق طلب دارند، نه مردگان زندهنما که تعصب و لجاجت و استمرار بر گناه، فکر و اندیشه آنها را تعطیل کرده است.[4] از اینرو، از موضوع بحث ما خارج است و دلالت بر نشنیدن اموات مسلمانان ندارد.
بهعلاوه؛ برخی از علمای اهل سنت نیز با آنچه گفته شد، هم عقیدهاند:
1. ابن قیم جوزی شاگرد ابن تیمیه درباره این آیه شریفه میگوید: «و امّا فرموده خداوند "وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ":[5] سیاق آیه دلالت میکند بر اینکه مراد از آن این است که کافر دل مرده را قدرت بر شنواندن او به طورى که از آن نفع ببرد ندارى، همانگونه که مردههاى در قبر چیزى نمیشنوند. و مقصود خداى سبحان این نیست که اصحاب قبور هیچ چیز نمیشنوند. چگونه این مطلب صحیح باشد در حالى که پیامبر(ص) خبر داده که اموات صداى کفش تشییعکنندگان را میشنوند، و نیز خبر داده که کشتههاى بدر کلام و خطابش را شنیدند. و نیز درود فرستادن بر ایشان را به صیغه خطاب که براى حاضرى است که میشنود را مشروع دانسته است. و نیز خبر داده به اینکه هر کس بر برادر مؤمنش سلام کند او جوابش را میدهد.
این آیه نظیر گفته خداوند است که فرمود: "إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرین". و گاهى گفته میشود: نفى شنواندن به انسان گنگ با نفى شنواندن به مردهها دلالت میکند بر اینکه مراد عدم اهلیت هر کدام از آن دو براى شنیدن است، و اینکه قلبهاى آنان چون که مرده و گنگ است بدین جهت شنواندن به آنان ممتنع میباشد؛
لذا به منزله خطاب به مرده و گنگ است. و این کلامى است به حق، ولى شنواندن به روح بعد از مرگ به نحو توبیخ و کوبیدن به جهت تعلق آنها به بدنها در یک وقت خاص را نفى نمیکند، و این غیر از شنواندنى است که نفى شده است.
و حقیقت معنا این است که خداوند میفرماید: "تو نمیتوانى به آنها چیزى را بشنوانى که خدا نخواسته آنرا بشنوند، و تنها کار تو ترساندن است"؛ یعنى خداوند تنها براى تو استطاعت بر انذار را قرار داده و تو را به آن تکلیف کرده است، نه بر شنواندن به کسى که خداوند شنواندن به او را نخواسته است».[6]
2. حسن بن على سقاف شافعى در شرح این آیه شریفه مینویسد: «بدان خداوند تو را رحمت کند که برخى از کسانى که توهم کردهاند مردهها نمیشنوند گمان کردهاند که قول خداوند متعال "وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ" دلیل بر آن است، در حالىکه چنین نیست، بلکه این آیه دلیل بر آن است که کفّارى که اصرار بر باطل دارند هرگز از تذکر و موعظه بعد از آنکه با حال کفر از دنیا رفتند، نفع نمیبرند، همانگونه که مردهها که بر قبرهایشان وارد شدهاند از تذکر و موعظهاى که به آنها میدهى نفع نمیبرند. و خداوند متعال این کفارى که اصرار بر کفر دارند را از این جهت به مردهها تشبیه کرده است. و این مطلبى است که اهل تفسیر بر آن تصریح کرده است».[7]
3. صابونى در تفسیر آیه «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» میگوید: «معناى آیه این است: همانگونه که مردهها بعد از مرگشان و وارد شدن در قبرشان در حالى که کافر بودهاند از هدایت و دعوت به آن نفع نمیبرند، همچنین این مشرکانى که بر آنها شقاوت ثابت شده بهرهاى براى تو در آنها نیست و نمیتوانى آنان را هدایت کنى؛ چرا که "کار تو تنها ترساندن است".[8]
4. طبرى در تفسیر آیه شریفه «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى...» میگوید: «همانا تو اى محمّد! قدرت ندارى که حق را به کسانى که خداوند بر قلبشان مهر زده و میرانده است بفهمانى؛ زیرا خداوند بر قلبشان مهر زده است. "و تو به شخص کر صدایت را نمیشنوانى"؛ و تو قدرت ندارى که صدایت را به کسانى برسانى که خداوند جلوى قدرت سامعهاش را از شنیدن گرفته است. "هنگامى که پشت کنند"؛ هنگامى که آنان پشت کرده و از او اعراض نمایند و گوش به حرفهاى او ندهند؛ زیرا دین کفر بر قلبهاى آنها غلبه کرده و به حرف حق گوش فرانمیدهند و در آن تدبر نکرده و به سخنان گوینده آن التفات نمیکنند، بلکه از آن اعراض کرده و از اعتراف و گوش فرادادن به آن سرباز میزنند».[9]
ب. از آیاتی که نشانگر شنیدن مردگان صالح – که در حقیقت مرده نیستند – میباشد، آیهای است که طی آن، خداوند متعال خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «از رسولانى که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار دادیم؟!».[10] سؤال کردن از انبیاى پیشین فرع بر آن است که سؤال او را بشنوند.[11]
ج. آیات دیگری وجود دارد که ناظر به شنیدن مردگان بیایمان است. خداوند متعال درباره حضرت صالح(ع) و قومش میفرماید: «سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان، [تنها] جسم بیجانشان در خانههاشان باقى مانده بود. [صالح] از آنها روى برتافت و گفت: اى قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهى را انجام دادم، ولى [چه کنم که] شما خیرخواهان را دوست ندارید!».[12]
از اینکه حضرت صالح با قوم خود سخن گفته به دست میآید که اموات در عالم برزخ میشنوند.[13]
شنیدن اموات در عالم برزخ از دیدگاه روایات
از برخى روایات نبوی نیز میتوان موضوع شنیدن اموات را استفاده نمود:
1. انس بن مالک از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: «بنده چون در قبرش گذاشته میشود و اصحاب او پشت کرده و میروند به طورى که صداى کفشهاى آنان را میشنود، دو فرشته نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: دیدگاه تو درباره این مرد [محمّد (ص)] چیست؟».[14]
2. از عایشه نقل شده که گفت: «رسول خدا(ص) هر شبى که نوبت عایشه بود آخر شب به قبرستان بقیع میرفت و میفرمود: «درود بر شما اى خانه قوم مؤمنین، و آمد شما را آنچه که به شما وعده داده شده بود که در آینده به شما خواهد رسید ...».[15]
3. از عایشه نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: «هیچ مردى نیست که به زیارت قبر برادرش برود و نزدش بنشیند جز آنکه نسبت به او انس میگیرد و جواب او را میدهد تا آن شخص از آن مکان برخیزد».[16]
4. طبرانى به سندش از انس بن مالک نقل کرده است: وقتی فاطمه بنت اسد مادر حضرت على(ع) از دنیا رحلت نمود رسول خدا(ص) بر او وارد شد و کنار سر او نشست و فرمود: «رحمت خدا بر تو اى مادرم! تو براى من بعد از مادرم مادرى میکردى؛ به خودت گرسنگى میدادى ولى مرا سیر میکردى، و خودت برهنه بودى ولى مرا میپوشاندى، خودت را از بهترین غذاها محروم میکردى ولى به من آن غذاها را میدادى و قصدت از این کارها رضایت خدا و اجر اخروى بود».[17]
5. در صحیح مسلم نقل شده است: همانا پیامبر(ص) به اهل چاهى که اسمش قلیب بود و در منطقه بدر جمعی از کشتههاى کفار در آن افتاده بودند فرمود: «آیا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده حق یافتید؟! من که آنچه را خدایم برایم وعده کرده بود حق یافتم».[18]
6. بخارى و مسلم از انس نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: «بنده چون در قبرش گذاشته شود و یارانش پشت نمایند و بروند تا اینکه صداى کفش آنها را بشنود دو فرشته آمده و او را مینشانند».[19]
اگر کسى بگوید که این حدیث مربوط به ابتداى دفن او است، محمد عابد سندى انصارى حنفى در جواب آن گفته است:
«اما این ادعا برخلاف ظاهر روایت است. ظاهر روایت میگوید این وضعیت براى مرده، همیشه وجود دارد و آنرا ویژه زمان مشخصى نمیداند. طبق ادله نیز توان شنیدن براى مردگان وجود دارد».[20]
شنیدن اموات در عالم برزخ از دیدگاه اهل سنت
برخى از علماى اهل سنت معتقد به شنیدن اموات در عالم برزخ میباشند:
1. شیخ محمود شلتوت میگوید: «آنچه که از آثار دینى استفاده میشود این است که روح از بدن انسان بیرون میآید و مرگ تحقق مییابد و آن روح داراى ادراک باقى میماند و سلام بر خود را میشنود و کسى را که به زیارت قبرش بیاید میشناسد و لذت نعمت و درد آتش را درک میکند».[21]
2. ابن قیم جوزی میگوید: «پیشینیان بر این مطلب اجماع دارند. و خبرهاى متواتر از آن رسیده که میت زیارت افراد زنده از او را میفهمد و از آن خوشحال میشود».[22]
3. ابن تیمیه میگوید: «امّا اینکه میت صداى قرائتها و دیگر امور را میشنود این امر حق است ... و همچنین طائفهاى از علما از اصحاب احمد این مطلب را ذکر کردهاند، و در اینباره آثارى را یادآور شدهاند که میت از گناهانى که نزد او انجام میگیرد آزار میبیند. و گاهى نیز گفته میشود که میت به آنچه از قرائت [قرآن] و ذکر خدا میشنود متنعم میگردد».[23]
اما با اینکه برخی از علمای اهل سنت شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنان از اهل دنیا را میپذیرند، برخی از وهابیان آنرا نمیپذیرند؛ مانند اینکه بن باز میگوید:
«بیشتر اهل سنت قائل به حیات برزخى در قبر براى امواتاند، ولى این بدان معنا نیست که علم غیب میدانند، یا از امور اهل دنیا اطلاع دارند، بلکه این امور با مرگ از آنها منقطع گردیده است».[24]
«... و امّا اینکه پیامبر(ص) میبیند کسى را که بر او سلام میکند این اصل و مدرکى ندارد، و در آیات و احادیث شاهدى بر آن موجود نیست، همانگونه که پیامبر از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق میافتد اطلاعى ندارد؛ زیرا میت ارتباطش با دنیا قطع میگردد».[25]
خلاصه؛ به عقیده شیعیان و بسیاری از علمای اهل سنت؛ نه فقط پیامبران، بلکه همه مردگان، ادراکى مانند علم و شنیدن دارند. و پس از پژوهش درباره توانایى مردگان براى شنیدن گفتار زندگان و وجود آیات و روایات در اینباره، جاى مخالفت برخی وهابیان با این باور باقى نمیماند.
پی نوشتها:
[1]. نمل، 80.
[2]. آل عمران، 169. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون».
[3]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج 15، ص 390، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 4، ص 167، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 540، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. فاطر، 22.
[6]. ابن قیم جوزی، محمد بن أبیبکر، الروح فی الکلام على أرواح الأموات و الأحیاء بالدلائل من الکتاب و السنة، ص 45 – 46، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیتا.
[7]. شافعى، حسن بن سقاف، الاغاثة بأدلة الاستغاثه، ص 6، چاپ عمان.
[8]. صابونی، محمد علی، مختصر تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه 22 سوره فاطر، ج 2، ص 145، بیروت، دار القرآن الکریم، چاپ هفتم، 1402ق.
[9]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 9، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[10]. زخرف، 45: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُون».
[11]. سبحانى، جعفر، الالهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 204 – 205، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، چاپ سوم، 1412ق.
[12]. اعراف، 78 و 79: «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ * فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ».
[13]. الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 204.
[14]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه (صحیح البخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 2، ص 90، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[15]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (صحیح مسلم)، محقق، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 2، ص 669، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
[16]. الروح فی الکلام على أرواح الأموات و الأحیاء بالدلائل من الکتاب و السنة، ص 5.
[17]. أبو القاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، ج 1، ص 67، قاهره، دار الحرمین، بیتا.
[18]. المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (صحیح مسلم)، ج 4، ص 2203.
[19]. الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه (صحیح البخاری)، ج 2، ص 90؛ المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (صحیح مسلم)، ج 4، ص 2200.
[20]. سندى، محمد عابد، رد اهل سنت بر وهابیت، توسل در یک نگاه، تعلیق، تحقیق، غاوجى، وهبى سلیمان، ص 18، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، 1390ش.
[21]. شلتوت، شیخ محمد، الفتاوى، ص 19، قاهره، دار الهادى، چاپ هفدهم، 1411ق.
[22]. الروح فی الکلام على أرواح الأموات و الأحیاء بالدلائل من الکتاب و السنة، ص 5.
[23]. ابن تیمیه حرانی، أحمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم، محقق، العقل، ناصر عبد الکریم، ج 2، ص 262 - 263، بیروت، دار عالم الکتب، چاپ هفتم، 1419ق.
[24]. عبد العزیز بن عبد الله بن باز، مجموع فتاوى، ج 2، ص 386، بیجا، بیتا.
[25]. همان، 395.
منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
از برخى آیات قرآن و روایات نبوی شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنها از اهل دنیا اثبات میشود. برخی از علمای اهل سنت نیز این موضوع را میپذیرند. اما برخی از وهابیان شنیدن اموات در عالم برزخ را قبول ندارند.
پاسخ تفصیلی:
نخست شواهدی از قرآن و روایات نبوی مبنی بر شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنها از اهل دنیا آورده میشود، سپس عقیده علمای اهل سنت بیان میشود.
شنیدن اموات در عالم برزخ از دیدگاه قرآن
از برخى آیات قرآن میتوان موضوع شنیدن اموات را اثبات نمود:
الف. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی...»؛[1] مسلّماً تو نمیتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى. اگرچه در این آیه شریفه شنیدن را از اموات نفی کرده، ولى در آیه دیگری، شهیدان را میت ندانسته است، آنجا که میفرماید: «[اى پیامبر!] هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند».[2] بنابراین، اولیای الهی و شهدا موضوعاً از آیه بالا خارجاند.
از طرفی، مراد از «موتى» کفّار مردهدلاند که انذار و تبشیر رسول خدا(ص) در آنان تأثیر نداشت.[3] مخاطب پیامبر، زندگانند، آنها که روحى زنده و بیدار و حق طلب دارند، نه مردگان زندهنما که تعصب و لجاجت و استمرار بر گناه، فکر و اندیشه آنها را تعطیل کرده است.[4] از اینرو، از موضوع بحث ما خارج است و دلالت بر نشنیدن اموات مسلمانان ندارد.
بهعلاوه؛ برخی از علمای اهل سنت نیز با آنچه گفته شد، هم عقیدهاند:
1. ابن قیم جوزی شاگرد ابن تیمیه درباره این آیه شریفه میگوید: «و امّا فرموده خداوند "وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ":[5] سیاق آیه دلالت میکند بر اینکه مراد از آن این است که کافر دل مرده را قدرت بر شنواندن او به طورى که از آن نفع ببرد ندارى، همانگونه که مردههاى در قبر چیزى نمیشنوند. و مقصود خداى سبحان این نیست که اصحاب قبور هیچ چیز نمیشنوند. چگونه این مطلب صحیح باشد در حالى که پیامبر(ص) خبر داده که اموات صداى کفش تشییعکنندگان را میشنوند، و نیز خبر داده که کشتههاى بدر کلام و خطابش را شنیدند. و نیز درود فرستادن بر ایشان را به صیغه خطاب که براى حاضرى است که میشنود را مشروع دانسته است. و نیز خبر داده به اینکه هر کس بر برادر مؤمنش سلام کند او جوابش را میدهد.
این آیه نظیر گفته خداوند است که فرمود: "إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرین". و گاهى گفته میشود: نفى شنواندن به انسان گنگ با نفى شنواندن به مردهها دلالت میکند بر اینکه مراد عدم اهلیت هر کدام از آن دو براى شنیدن است، و اینکه قلبهاى آنان چون که مرده و گنگ است بدین جهت شنواندن به آنان ممتنع میباشد؛
لذا به منزله خطاب به مرده و گنگ است. و این کلامى است به حق، ولى شنواندن به روح بعد از مرگ به نحو توبیخ و کوبیدن به جهت تعلق آنها به بدنها در یک وقت خاص را نفى نمیکند، و این غیر از شنواندنى است که نفى شده است.
و حقیقت معنا این است که خداوند میفرماید: "تو نمیتوانى به آنها چیزى را بشنوانى که خدا نخواسته آنرا بشنوند، و تنها کار تو ترساندن است"؛ یعنى خداوند تنها براى تو استطاعت بر انذار را قرار داده و تو را به آن تکلیف کرده است، نه بر شنواندن به کسى که خداوند شنواندن به او را نخواسته است».[6]
2. حسن بن على سقاف شافعى در شرح این آیه شریفه مینویسد: «بدان خداوند تو را رحمت کند که برخى از کسانى که توهم کردهاند مردهها نمیشنوند گمان کردهاند که قول خداوند متعال "وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ" دلیل بر آن است، در حالىکه چنین نیست، بلکه این آیه دلیل بر آن است که کفّارى که اصرار بر باطل دارند هرگز از تذکر و موعظه بعد از آنکه با حال کفر از دنیا رفتند، نفع نمیبرند، همانگونه که مردهها که بر قبرهایشان وارد شدهاند از تذکر و موعظهاى که به آنها میدهى نفع نمیبرند. و خداوند متعال این کفارى که اصرار بر کفر دارند را از این جهت به مردهها تشبیه کرده است. و این مطلبى است که اهل تفسیر بر آن تصریح کرده است».[7]
3. صابونى در تفسیر آیه «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» میگوید: «معناى آیه این است: همانگونه که مردهها بعد از مرگشان و وارد شدن در قبرشان در حالى که کافر بودهاند از هدایت و دعوت به آن نفع نمیبرند، همچنین این مشرکانى که بر آنها شقاوت ثابت شده بهرهاى براى تو در آنها نیست و نمیتوانى آنان را هدایت کنى؛ چرا که "کار تو تنها ترساندن است".[8]
4. طبرى در تفسیر آیه شریفه «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى...» میگوید: «همانا تو اى محمّد! قدرت ندارى که حق را به کسانى که خداوند بر قلبشان مهر زده و میرانده است بفهمانى؛ زیرا خداوند بر قلبشان مهر زده است. "و تو به شخص کر صدایت را نمیشنوانى"؛ و تو قدرت ندارى که صدایت را به کسانى برسانى که خداوند جلوى قدرت سامعهاش را از شنیدن گرفته است. "هنگامى که پشت کنند"؛ هنگامى که آنان پشت کرده و از او اعراض نمایند و گوش به حرفهاى او ندهند؛ زیرا دین کفر بر قلبهاى آنها غلبه کرده و به حرف حق گوش فرانمیدهند و در آن تدبر نکرده و به سخنان گوینده آن التفات نمیکنند، بلکه از آن اعراض کرده و از اعتراف و گوش فرادادن به آن سرباز میزنند».[9]
ب. از آیاتی که نشانگر شنیدن مردگان صالح – که در حقیقت مرده نیستند – میباشد، آیهای است که طی آن، خداوند متعال خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «از رسولانى که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار دادیم؟!».[10] سؤال کردن از انبیاى پیشین فرع بر آن است که سؤال او را بشنوند.[11]
ج. آیات دیگری وجود دارد که ناظر به شنیدن مردگان بیایمان است. خداوند متعال درباره حضرت صالح(ع) و قومش میفرماید: «سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان، [تنها] جسم بیجانشان در خانههاشان باقى مانده بود. [صالح] از آنها روى برتافت و گفت: اى قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهى را انجام دادم، ولى [چه کنم که] شما خیرخواهان را دوست ندارید!».[12]
از اینکه حضرت صالح با قوم خود سخن گفته به دست میآید که اموات در عالم برزخ میشنوند.[13]
شنیدن اموات در عالم برزخ از دیدگاه روایات
از برخى روایات نبوی نیز میتوان موضوع شنیدن اموات را استفاده نمود:
1. انس بن مالک از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: «بنده چون در قبرش گذاشته میشود و اصحاب او پشت کرده و میروند به طورى که صداى کفشهاى آنان را میشنود، دو فرشته نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: دیدگاه تو درباره این مرد [محمّد (ص)] چیست؟».[14]
2. از عایشه نقل شده که گفت: «رسول خدا(ص) هر شبى که نوبت عایشه بود آخر شب به قبرستان بقیع میرفت و میفرمود: «درود بر شما اى خانه قوم مؤمنین، و آمد شما را آنچه که به شما وعده داده شده بود که در آینده به شما خواهد رسید ...».[15]
3. از عایشه نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: «هیچ مردى نیست که به زیارت قبر برادرش برود و نزدش بنشیند جز آنکه نسبت به او انس میگیرد و جواب او را میدهد تا آن شخص از آن مکان برخیزد».[16]
4. طبرانى به سندش از انس بن مالک نقل کرده است: وقتی فاطمه بنت اسد مادر حضرت على(ع) از دنیا رحلت نمود رسول خدا(ص) بر او وارد شد و کنار سر او نشست و فرمود: «رحمت خدا بر تو اى مادرم! تو براى من بعد از مادرم مادرى میکردى؛ به خودت گرسنگى میدادى ولى مرا سیر میکردى، و خودت برهنه بودى ولى مرا میپوشاندى، خودت را از بهترین غذاها محروم میکردى ولى به من آن غذاها را میدادى و قصدت از این کارها رضایت خدا و اجر اخروى بود».[17]
5. در صحیح مسلم نقل شده است: همانا پیامبر(ص) به اهل چاهى که اسمش قلیب بود و در منطقه بدر جمعی از کشتههاى کفار در آن افتاده بودند فرمود: «آیا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده حق یافتید؟! من که آنچه را خدایم برایم وعده کرده بود حق یافتم».[18]
6. بخارى و مسلم از انس نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: «بنده چون در قبرش گذاشته شود و یارانش پشت نمایند و بروند تا اینکه صداى کفش آنها را بشنود دو فرشته آمده و او را مینشانند».[19]
اگر کسى بگوید که این حدیث مربوط به ابتداى دفن او است، محمد عابد سندى انصارى حنفى در جواب آن گفته است:
«اما این ادعا برخلاف ظاهر روایت است. ظاهر روایت میگوید این وضعیت براى مرده، همیشه وجود دارد و آنرا ویژه زمان مشخصى نمیداند. طبق ادله نیز توان شنیدن براى مردگان وجود دارد».[20]
شنیدن اموات در عالم برزخ از دیدگاه اهل سنت
برخى از علماى اهل سنت معتقد به شنیدن اموات در عالم برزخ میباشند:
1. شیخ محمود شلتوت میگوید: «آنچه که از آثار دینى استفاده میشود این است که روح از بدن انسان بیرون میآید و مرگ تحقق مییابد و آن روح داراى ادراک باقى میماند و سلام بر خود را میشنود و کسى را که به زیارت قبرش بیاید میشناسد و لذت نعمت و درد آتش را درک میکند».[21]
2. ابن قیم جوزی میگوید: «پیشینیان بر این مطلب اجماع دارند. و خبرهاى متواتر از آن رسیده که میت زیارت افراد زنده از او را میفهمد و از آن خوشحال میشود».[22]
3. ابن تیمیه میگوید: «امّا اینکه میت صداى قرائتها و دیگر امور را میشنود این امر حق است ... و همچنین طائفهاى از علما از اصحاب احمد این مطلب را ذکر کردهاند، و در اینباره آثارى را یادآور شدهاند که میت از گناهانى که نزد او انجام میگیرد آزار میبیند. و گاهى نیز گفته میشود که میت به آنچه از قرائت [قرآن] و ذکر خدا میشنود متنعم میگردد».[23]
اما با اینکه برخی از علمای اهل سنت شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنان از اهل دنیا را میپذیرند، برخی از وهابیان آنرا نمیپذیرند؛ مانند اینکه بن باز میگوید:
«بیشتر اهل سنت قائل به حیات برزخى در قبر براى امواتاند، ولى این بدان معنا نیست که علم غیب میدانند، یا از امور اهل دنیا اطلاع دارند، بلکه این امور با مرگ از آنها منقطع گردیده است».[24]
«... و امّا اینکه پیامبر(ص) میبیند کسى را که بر او سلام میکند این اصل و مدرکى ندارد، و در آیات و احادیث شاهدى بر آن موجود نیست، همانگونه که پیامبر از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق میافتد اطلاعى ندارد؛ زیرا میت ارتباطش با دنیا قطع میگردد».[25]
خلاصه؛ به عقیده شیعیان و بسیاری از علمای اهل سنت؛ نه فقط پیامبران، بلکه همه مردگان، ادراکى مانند علم و شنیدن دارند. و پس از پژوهش درباره توانایى مردگان براى شنیدن گفتار زندگان و وجود آیات و روایات در اینباره، جاى مخالفت برخی وهابیان با این باور باقى نمیماند.
پی نوشتها:
[1]. نمل، 80.
[2]. آل عمران، 169. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون».
[3]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج 15، ص 390، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 4، ص 167، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 540، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. فاطر، 22.
[6]. ابن قیم جوزی، محمد بن أبیبکر، الروح فی الکلام على أرواح الأموات و الأحیاء بالدلائل من الکتاب و السنة، ص 45 – 46، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیتا.
[7]. شافعى، حسن بن سقاف، الاغاثة بأدلة الاستغاثه، ص 6، چاپ عمان.
[8]. صابونی، محمد علی، مختصر تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه 22 سوره فاطر، ج 2، ص 145، بیروت، دار القرآن الکریم، چاپ هفتم، 1402ق.
[9]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 9، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[10]. زخرف، 45: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُون».
[11]. سبحانى، جعفر، الالهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 204 – 205، قم، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، چاپ سوم، 1412ق.
[12]. اعراف، 78 و 79: «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ * فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ».
[13]. الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 204.
[14]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه (صحیح البخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 2، ص 90، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[15]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (صحیح مسلم)، محقق، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 2، ص 669، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
[16]. الروح فی الکلام على أرواح الأموات و الأحیاء بالدلائل من الکتاب و السنة، ص 5.
[17]. أبو القاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، ج 1، ص 67، قاهره، دار الحرمین، بیتا.
[18]. المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (صحیح مسلم)، ج 4، ص 2203.
[19]. الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه (صحیح البخاری)، ج 2، ص 90؛ المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله (صحیح مسلم)، ج 4، ص 2200.
[20]. سندى، محمد عابد، رد اهل سنت بر وهابیت، توسل در یک نگاه، تعلیق، تحقیق، غاوجى، وهبى سلیمان، ص 18، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، 1390ش.
[21]. شلتوت، شیخ محمد، الفتاوى، ص 19، قاهره، دار الهادى، چاپ هفدهم، 1411ق.
[22]. الروح فی الکلام على أرواح الأموات و الأحیاء بالدلائل من الکتاب و السنة، ص 5.
[23]. ابن تیمیه حرانی، أحمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم، محقق، العقل، ناصر عبد الکریم، ج 2، ص 262 - 263، بیروت، دار عالم الکتب، چاپ هفتم، 1419ق.
[24]. عبد العزیز بن عبد الله بن باز، مجموع فتاوى، ج 2، ص 386، بیجا، بیتا.
[25]. همان، 395.
منبع: www.islamquest.net