شنبه، 16 اسفند 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا روایت «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» سند معتبر دارد؟ منظور از این که عقول زنان در زیبایی شان است چیست؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
هر چند حدیث فوق، در کتب متعدد حدیثی ذکر شده است، ولی با این حال از احادیث صحیح و یا موثق ارزیابی نمی شود. در اسلام بین زن و مرد در تقرب به خداوند و گوهر انسانی، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر بین زن و مرد تفاوتی از نظر عقلی باشد، در مورد عقل ابزاری است؛ یعنی عقلی که انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ دنیا بچرخد؛ لذا نمی گویند متخصص و أعلم، به خدا نزدیک تر است، ولی می گویند أتقی (با تقواترین) به خدا نزدیک تر است. از طرف دیگر، زن می‏تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار ارائه دهد. چنان که مرد موظف است و می‏تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد. نکته دیگری که از حدیث می توان فهمید؛ این است که عقل ابزاری زن، تحت تأثیر زیبایی او قرار می گیرد، این بدان معنا است که اگر زنی شاغل باشد، قبل از آن همسری دلسوز، مادری مهربان و کدبانویی هنرمند است. و مردی با جمال است که آراسته به علم باشد و با استفاده از تدبیر عاقلانه، عنصری مفید برای خانواده و جامعه اش باشد.

پاسخ تفصیلی:
حدیث شریف «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» در کتب حدیثی متعددی ذکر شده است، [1] از جمله می توان به کتاب معانی الاخبار، تألیف شیخ صدوق، أمالی، تألیف شیخ صدوق، بحارالأنوار، علامه مجلسی، مشکاةالأنوار فی غرر الأخبار، تألیف شیخ طبرسی، اشاره کرد. همچنین حدیث فوق را، مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب ال فوائدالطوسیه تشریح کرده و وجوه مختلف آن را بیان کرده است، اما با این حال حدیث فوق با توجه به این که در سلسله سند آن تعدادی از افراد غیر ثقه حضور دارند، جزو احادیث غیر موثق طبقه بندی می شود.
برای پاسخ به بخش دوم سؤال ذکر چند نکته ضروری است:
مفهوم ظاهری این روایت در نگاه اول آن است که زنان زیبایی ظاهری دارند و عقل در زنان، زیبایی و جمال آنها است، ولی در مردان عقلشان زیبایی آنها است. به بیان دیگر، در ظاهر به زنان تأکید شده است که باید به دنبال زیبایی باشند و مردان به دنبال عقل بروند؛ چرا که زیبایی در مردان این است که عقل داشته باشند. اما به نظر می رسد که این حدیث به معنای عمیق تری اشاره دارد که فراتر از معنای ظاهری آن باشد. شایان توجه است که برای فهم دقیق یک حدیث، باید آیات و روایات دیگر را در کنار یکدیگر قرار داد تا معنای دقیق آن استنباط شود. در غیر این صورت نمی توان یک حدیث را تنها و بدون در نظر گرفتن مقاصد و مبانی آن صرفا ترجمه نمود و معنا کرد؛ زیرا بیان نورانی معصومین برای هدایت و راهنمایی بشر است و در قالب زمان و مکان نمی گنجد و عمدتا فحوای درونی آن اشاره به قواعد انسان سازی دارد که متناسب با زندگی بشر در هر دوره ای می باشد که تمامی زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، را در بر می گیرد؛ بدین جهت معتقدیم که دین اسلام نظامی جامع است که همه اجزای آن با یکدیگر در ارتباط کامل می باشند. یکی از مسائل مهمی که در اسلام به آن بسیار تأکید می شود، برابری زن و مرد در خلقت، همچنین تقرب به خداوند است. از این منظر در اسلام بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد. «روح انسانی از راه تغذیه معنوی که با به جا آوردن تکالیف دینی حاصل می شود، می تواند به قرب الاهی نایل و مظهر اسما و صفات او شود. این توانایی و استعداد به طور مشترک در اختیار زن و مرد نهاده شده و هر دو می توانند به چنین درجه وجودی نایل آیند. قابل تأمل آن که راه رسیدن به این مقام نیز یکی است و آن ایمان و عمل صالح است». [2] بنابراین در خلقت انسان، ارزش و اعتبار و نیز تقرب به خدای متعال هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
1. با توجه به این که در متن حدیث کلمه عقل ذکر شده است مناسب است تا واژه عقل را واکاوی نماییم. برخی از فلاسفه عقل را به دو قسمت تقسیم می کنند: «عقل نظری و عقل عملی. با یکی از آنها می فهمد و با دیگری انجام می دهد (با عقل نظری می‏فهمد و با عقل عملی کار انجام می‏دهد). یقین، جزم، مظنه( ظن و گمان)، وهم، خیال و مانند آن جزو شؤون و شعب عقل نظری است؛ اما نیت، عزم، اخلاص، اراده، محبت، تولی، تبرّی، تقوا و عدل و مانند آن جزو عقل عملی است که همین (عقل عملی هم) معیار فضیلت در انسان است. [3] پر واضح است عقلی که انسان را به قرب الاهی می رساند و او را برتر از دیگری می کند عقل عملی است، نه آن عقلی که ذهن را انبار محفوظات و دانش می کند. آنچه که پیش خدا ارزش دارد و ملاک فضل و برتری است، عملی است که اخلاص در آن باشد. حال «اگر بین زن و مرد تفاوتی از نظر عقلی باشد در مورد عقل ابزاری است؛ یعنی عقلی که انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ دنیا بچرخد؛ لذا نمی گویند متخصص و أعلم، به خدا نزدیک تر است، ولی می گویند أتقی (با تقواترین) به خدا نزدیک تر است. [4]
بنابراین، اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند، نباید عقل به معنای علم مصطلح را معیار قرار دهد (یعنی عقل نظری را)، بلکه باید عقل عملی را که وسیله قرب انسان و معیار فضیلت است، معیار قرار دهد و در این صورت است که جمال مرد و زن هر دو در عقلی است که: «عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» و در این صورت، هم «جمال الرجال فی عقولهم» و هم «جمال النساء فی عقولهنّ» می‏باشد. [5]
2. این حقیقت را که زیبایی جان آدمی به ایمان است، مکرراً در آیات و روایات ذکر شده است، چنان که خدای سبحان فرمود: «خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دل‏های شما زینت داد». [6] از این آیه «چنین بر می آید که خداوند ایمان را محبوب دلها قرار داده و آن را زیور جان آدمیان ساخته است و چون روح انسانی مجرد است، نه مادّی و ایمان نیز امری است معنوی نه مادی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبایی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آن جا که خصوصیت ذکوریت و انوثیت در حقیقت انسان (که همان جان او است) و ایمان و مانند آن تأثیری ندارد؛ یعنی حقیقت انسان و ایمان و امثال آن نه مؤنث است نه مذکر، بلکه امری مجرد است که در زن و مرد یکسان می‏باشد» پس نمی توان حقیقت ایمان را که به سبب آن هر انسانی نزد خدا برتر می یابد مونث یا مذکر دید. «بنابراین از حدیث شریف علوی که فرمود: «عقول...» می‏توان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در وصف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلکه ممکن است معنای آن دستور، یا وصف سازنده باشد. نه وصف قدح یا نکوهش. یعنی زن موظف است و یا می‏تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد. چنان که مرد موظف است و می‏تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد». [7]
زن عقل خویش را در رفتاری هنرمندانه و زیبا ارائه می دهد که آکنده از محبت، رحمت، صداقت و پاکی است و این مسئله پشتوانه ای ارزشمند برای فضایل اجتماعی خواهد بود که زن از درون خانواده توانسته است با عقلی که در زیبایی و رفتارش گنجانده شده، آن را باز سازی نماید.
«زن تحصیل کرده و آگاه به معارف شهادت و ایثار و نثار توان آن را دارد که در نقش مادری مهربان، فرزندش را تشویق به جهاد کند و در بدرقه او هنگام عزیمت، عقل طریف‏ [8] خود را در جامه هنر ظریف ارائه دهد. یا هنگام استقبال فرزند نستوهش که از میدان رزم، پیروزمندانه برگشت، اندیشه وزین عقلی (خود) را در لباس زیبای شوق و انتظار نشان دهد. چنانکه مردان هنرمند توان مقابل آن را دارند که هنرهای ظریف را در جامه عقل طریف حکایت کنند، خلاصه آن که زن باید طرایف حکمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و مرد باید ظرایف هنر را در طرایف حکمت جلوه گر کند؛ یعنی جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او تجلّی می یابد و این توزیع کار نه نکوهشی برای زن است و نه ستایشی برای مرد، بلکه رهنمود و دستور عملی هر یک از آنها است تا هر کس به کار خاص خویش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستایش گردد و در صورت تمرّد از آن، مستحق نکوهش شود. پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشه‏های درست ظهور می‏نماید و گرنه زن نیز چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و بایسته تقدیر و ثنا است. [9]
3. برداشت دیگری که می توان از حدیث شریف کرد و مرتبط با موارد فوق الذکر است، تأکید بر تفاوت ساختار روحی زن و مرد است که به گونه ای ظریف و زیبا در حدیث بیان شده است؛ زیرا نا آگاهی به این مسئله موجب شده است، تا برخی زن را در مرتبه پایین تری قرار دهند.
استاد مطهری می گوید: «یکی از موضوعاتی که برای من موجب تعجب است این است که بعضی اصرار دارند که تفاوت زن و مرد را در استعدادهای جسمی و روانی به حساب ناقص بودن زن و کامل تر بودن مرد بگذارند، چنین وانمود می کنند که قانون خلقت بنابه مصلحتی زن را ناقص آفریده است». [10]
اما در حقیقت اسلام به واقعیت هایی اشاره می کند که بی توجهی جهان امروز و دیروز به آن موجب شده تا حقوق زن پایمال شود جهان دیروز با ظلم و ستم به زن و قرار دادن زن در عرض چهار پایان، او را جزو اموالی قرار می دادند که به ارث می رسید و هیچ حق و حقوقی نداشت، این مسئله هنوز هم در جوامع عقب مانده در گوشه و کنار جهان وجود دارد. وضعیت زن در جهان پیشرفته و مدرن نیز بهتر از قبل نیست. در جهان امروز به بهانه تساوی حقوق زن و مرد، زن را به میدان کار و اجتماع کشاندند و جمال و زیبایی او را مانند بازار برده فروشان به حراج گزاردند.
زن امروز جمال و زیبایی خود را در اجتماعی عرضه می کند که صرفاً او را به عنوان یک کالای جنسی می بیند و نه مادری که عاشقانه برای تربیت فرزندش می کوشد و با مهربانی آموزه های محبت را در گوش او زمزمه می کند. زن دیگر سازنده خانواده و خانواده پایه های استوار اجتماع نیستند، بلکه آنچه که بر جسته است، هوسرانی ها و مبالغه بیش از متعارف در اطفای شهوات است که البته در این میدان اولین قربانی زن و سپس خانواده است.
مقصود از حدیث شریف عقل زن در جمال و زیبایی او است این است که توجه زن به زیبایی و جمال می تواند در ایجاد خانواده و جلب مرد به کانونی از عشق، محبت و عاطفه مؤثر باشد. این زیبایی عقل و دیگر توانایی های زن را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین نباید زیبایی زن در میدان کار و زار اجتماعی قرار گیرد.
جمال و زیبایی زن در پرتو ارتباط انسانی می تواند کانونی گرم برای خانواده ای باشد که هر یک از افراد آن با سیراب شدن از محبت مادری که عنصر اصلی گرمایش این خانواده پر محبت است، نقشی ماندگار در قالب عالم دین، دانشمند، سربازی فداکار، عارفی سترگ، کارگری شریف، پزشکی حاذق و نویسنده ای خلاق و یا هنرمندی توانمند و یا صنعتگری توانگر باشد، و این حقیقتی غیر قابل انکار است که در پشت سر هر مرد موفقی زنی موفق قرار دارد.
بنابراین زن چندان نباید از هنر و وظیفه اصلی خود غافل باشد و به عرصه کاری که خیلی از آنها ضرورتی برای زن ندارد وارد شود و اگر چنانچه وارد شد بداند که هنر و خلاقیت او در حقیقت ایجاد مودت و رحمت است و آرامش خانواده مدیون خلقت او است. پس آنچه که از این حدیث می توان فهمید این است که عقل ابزاری زن تحت تأثیر زیبایی او قرار می گیرد. این بدان معنا است که اگر زنی شغل هنری مانند مدیر یک شرکت بزرگ، جراح زبردست، سخنرانی توانمند و استادی خردمند و ... هست، قبل از آن همسری دلسوز، مادری مهربان و کدبانویی هنرمند است.
اما مرد خلقش به گونه ای است که در تلاطم زندگی وا جتماع سنگ زیرین آسیاب است. زیبایی مرد در تلاش برای کسب معاش است، و عقلانیت او در نحوه اداره زندگی است. مردی با جمال است که آراسته به علم باشد و با استفاده از تدبیر عاقلانه عنصری مفید برای خانواده و جامعه اش باشد و هر چه عقل و تدبیر او افزون شود جمال او پرفروغ تر خواهد بود.

پی نوشتها:
[1] در کتاب معانی الأخبار سلسله سند چنین آورده شده است: « حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمِ بْنِ الْبَرَاءِ الْجِعَابِیُّ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ الثَّقَفِیُّ أَبُو الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْکَاتِبُ قَالَ حَدَّثَنِی الْمَدَائِنِیُّ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ص عُقُولُ النِّسَاءِ فِی جَمَالِهِنَّ وَ جَمَالُ الرِّجَالِ فِی عُقُولِهِمْ‌«.
[2] جمشیدی، اسدالله، جستاری در هستی شناسی زن، ص 52، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، 1388.
[3] جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جمال و جلال، ص 255، اسراء، قم، چاپ چهارم، 1378
[4] همان.
[5] همان، 258.
[6] حجرات، 24، «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُم».‏
[7] همان، ص 35ـ33.
[8] لطیف و خوش و پسندیده.
[9] همان، ص 35 ـ36.
[10] مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 200، صدرا، چاپ 21، قم، 1374.
منبع: www.islamquest.net


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.