پرسش :
آیا کفویت و تساوی در ویژگی های ظاهری مانند تساوی در سنّ و اندام، در رفاقت و دوستی شرط است؟
پاسخ :
شرح پرسش:
یکی از سخنرانان می گفت: دو دوست و رفیق باید با هم کفویت داشته باشند و حتی غیر از هماهنگ بودن اعتقاداتشان، باید در ظاهر نیز، هم کفو باشند؛ یعنی از لحاظ سنّی به هم نزدیک بوده و از لحاظ جثّه و اندام نیز نزدیک به هم باشند، (نه اینکه یکی کوچک و نحیف و دیگری بزرگ و تنومند باشد)، یکی از لحاظ چهره بچه سال و دیگری مانند یک مرد کامل باشد و خلاصه در جمیع امور به هم بخورند؛ زیرا در غیر این صورت جامعه درباره آنها بد قضاوت خواهد کرد .آیا این مطالب صحیح می باشد؟
پاسخ اجمالی:
آنچه در اسلام برای دوست یابی در مرحله اول مطرح بوده و مهم است، ویژگیهای ظاهری و مادّی دوست و رفیق نیست، بلکه ویژگی های معنوی دارای اهمیت است؛ هر چند دسته ای از ویژگیهای ظاهری و مادّی در برخی موارد باید رعایت شود؛ مانند دوستی با کسی که انسان را در جامعه در معرض تهمت قرار می دهد.
برخی از این ویژگیها عبارت اند از: ایمان، برآوردن نیازهای مادی و معنوی، تذکّر عیب ها به دوست خود و... .
پاسخ تفصیلی:
دوست، همدم تنهاییهاى انسان، شریک غمها و شادیها، بازوى یارى رسان در نیازمندیها، تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است، اما از آن جایی که دوستان هر کس، یکی از مواردی بوده که مبناى قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت انسان است، و تأثیر پذیری انسان از دوستان، در سنین مختلف، بسیار است؛ از این رو، دقّت در گزینش دوست، به سلامت اخلاقى و رفتارى انسان کمک مى کند. به فرموده امام علی (ع): «دوست، همچون وصله جامعه است، پس آن را همشکل و همسان خود برگزین». [1]
ارتباط قلبى و درونى میان انسانها، به پیوندهاى اجتماعى و بیرونى مى انجامد. روابط اجتماعی نیز، در روحیات و اخلاق افراد، اثر مى گذارد. آنان که به تعالی فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل شخصیت خویش علاقه مندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، معیارهاى مکتبى را لحاظ کنند و به آنچه از دوست مى گیرند، اهتمام ورزند. بنابراین، آنچه در اسلام برای گزینش دوست در مرحله اول مهم است، ویژگیهای ظاهری و مادّی دوست و رفیق نیست، بلکه ویژگیهای معنوی است.
در این جا، نمونه هایی از ویژگیهای معنوی دوست و رفیق بیان میشود:
1. ایمان، بهترین زیر بنای دوستی است: یگانه چیزى که اصالت و استوارى دارد، ایمان به اعتقادات و اصول دینی است . اگر رفاقت و دوستى انسان، با دیگران، به جهت پیوندشان با خدا باشد، گسسته نمى شود؛ زیرا بر پایهای محکم بنا شده است و این ویژگى آیین جاویدان اسلام است که زیر بناى همه چیز را ایمان قرار داده است و در این مکتب اصیل و ارزنده، دوستى و دشمنى هایى که بر پایه ایمان استوار است و فقط براى خدا باشد ، نیرومندترین ارتباط بین آفریننده جهان و آفریدگان به شمار مى آید .
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها، مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودّت با کافران، مشرکان و منافقان بر حذر می دارد؛ مانند: «افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد (و پیوند او به کلّى از خدا گسسته مىشود) مگر این که از آنها بپرهیزید...». [2]
2. یک دوست شایسته باید عاقل و اهل خردمندی باشد: عقل و خرد، نیرویی است که انسان به وسیله آن حقایق عالم را درک می کند. از آن جا که عقل، مشعل فروزان زندگی است و سعادت آدمی در سایه تدبیر و اندیشه است، دین اسلام یکی از شرایط رفاقت و دوستی را مسئله عقل و خرد دانسته و تأکید نموده که با صاحبان عقل و اندیشمندان با وفا دوستی داشته باشد.
در روایتی از امام علی (ع) می خوانیم: «منعی ندارد که با شخص خردمند همنشین شوى، اگر چه کرم (جوانمردى وجود و بخشش) او را نپسندى [و از این ناحیه سودی از او نبرى]، ولى از خرد او سود ببر، و از اخلاق بدش بپرهیز، و هیچ گاه همنشینى با شخص کریم را از دست مده اگر چه از خرد او سودى نبرى، ولى با خرد خود از کرم او سود ببر، و بگریز هر چه میتوانى از همنشینى با شخص پست و بىخرد [که نه کریم است و نه عاقل]». [3]
حضرتش همچنین می فرماید: «همنشینی با دوست عاقل، سبب زنده بودن روح است». [4]
اما رفیق و دوست جاهل همچون زهری است که وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار می رساند.
امام صادق (ع) فرمود:«کسى که از همنشینى و دوستی با احمق پرهیز نکند، تحت تأثیر کارهاى احمقانه وى واقع مىشود و خیلى زود به اخلاق ناپسندش متخلّق میگردد». [5]
3. یک دوست شایسته، دوستی است که عیبهای ما را به ما هدیه دهد: در اسلام آنگونه از دوستى ها ارزشمند است که اشعه تابناک آن بر شئون زندگى فردى و اجتماعى فرد پرتو افکند، و دست یابى به تکامل را رهنمون سازد. کسى که عیب های انسان را مى بیند و به او براى اصلاح آن، تذکّر نمى دهد، یک دوست شایسته نیست، بلکه دوست خوب، در نگاه روایات، دوستی است که چون آینه، عیبها را به ما نشان داده تا ما به اصلاح آنها بپردازیم؛ چرا که او به درستی و سعادت دوست خویش علاقهمند است و به انگیزه خیرخواهى، عیب او را بر وى ارائه مى کند و او را آگاه مى سازد که تا او خود را اصلاح نماید.
در قرآن کریم آمده است: «مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف، و نهى از منکر مىکنند نماز را برپا مىدارند و زکات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىکنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار مىدهد خداوند توانا و حکیم است». [6]
امام صادق (ع) فرمودند: «بهترین برادرانم آن کسى است که عیبها و نقائصم را به من هدیه کنند». [7]
4. یک دوست خوب، در راه برطرف کردن نیازمندی های مادی و معنوی برادر دینی خود قدم برداشته و تا بتواند آن را بر آورده می کند:
امام حسن مجتبی (ع) در این باره، چنین سفارش فرموده است : با کسى همنشینى و دوستى کن که:
1. هرگاه با او همنشین شدى، مایه آراستگى تو باشد؛
2. هر گاه خدمت او کردى، [آبروى] تو را حفظ کند؛
3. هرگاه از او یارى خواستى کمکت کند؛
4. اگر سخن [حق و درستی] گفتى، تو را تصدیق کند؛
5. اگر [بر دشمن] حمله بردى، [قدرت] تو را تقویت کند؛
6. اگر دستت را به فضل و نیکى دراز کردى، او هم دست، پیش آورد [و تو را یاری نماید]؛
7. اگر در تو، [و زندگیت] رخنه اى پدید آمد، آن را برطرف سازد؛
8. اگر از تو نیکى دید، آن را در شمار و حساب آورد؛
9. اگر چیزى از او خواستی، به تو بدهد؛
10. اگر تو ساکت بودی [و چیزی نخواستی] او آغاز کند [و نیازت را برطرف سازد]. [8]
این برخی از ویژگیهای مهمّ فردی بود که یک دوست و رفیق باید داشته باشد؛ اما در دوست یابی باید به معیارها و ویژگی های اجتماعی توجه داشته و نگاه عرف یک جامعه نیز باید در همنشینی و معاشرت در قالب رفاقت و دوستی در نظر گرفته شود؛ در این جا به برخی از این امور اشاره می شود:
یک. سنّ دو رفیق و دوست
درباره سنّ دو رفیق باید دو نکته را در نظر داشت:
1. اگر سنّ کسی که می خواهد با او دوست شود، بزرگ تر از او است می تواند از تجربیات و معنویات او به عنوان یک برادر دینی و دوست بزرگ تر استفاده کرده و احترام او را نگه دارد، و برخی از رفتارهایی که با هم سالان خود دارد، با او نداشته باشد. پس نباید کاری را در این معاشرت و دوستی انجام دهد که مردم او را در این همنشینی سرزنش نمایند.
2. آنچه در بالا گفته شد ممکن است درباره دو فردی که از جهت سنّی هم کفو و همسان هستند، نیز باید رعایت شود؛ زیرا جایگاه افراد مهم بوده و احترام آنها باید حفظ شود.
دو. باید در اجتماع سابقه کسی که با او طرح دوستی ریخته می شود، در نظر گرفته شود؛ برای نمونه، شخصی که از جهت اجتماعی جایگاه مثبت و آبرومندی دارد، با کسی که در جامعه دارای شخصیّت مثبت و آبرومندی نبوده، دوستی و رفاقت ننماید؛ اگر چه در هدایت برخی از انسان ها باید محبت داشت و مهربانی کرد، ولی رسالت هدایت دیگران و امر به معروف و نهی از منکر وابسته به عنوان خاصّ رفاقت و دوستی نیست.
سه. در مواردی که دوستی دو نفر به حدّی باشد که جامعه نگاهی ابهام آمیز به آن داشته باشد، باید از آن دوری کرده و خود را در معرض تهمت قرار ندهد؛ چنان چه امام علی (ع) می فرماید:«از مکانهاى تهمت آمیز، و جاهایى که مردم به آن بدگمانند بپرهیز، زیرا همنشین بد انسان را گول مىزند». [9]
پی نوشتها:
[1] تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص 423، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1366 ش.
[2] آل عمران، 28.
[3] الکافی، ج 2، ص 638، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[4] غررالحکم، ص 429، ح 9771.
[5] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 336، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 ق.
[6] توبه، 71.
[7] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 639.
[8] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 139، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[9] عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعة، ج 12، ص 36، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق.
منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
یکی از سخنرانان می گفت: دو دوست و رفیق باید با هم کفویت داشته باشند و حتی غیر از هماهنگ بودن اعتقاداتشان، باید در ظاهر نیز، هم کفو باشند؛ یعنی از لحاظ سنّی به هم نزدیک بوده و از لحاظ جثّه و اندام نیز نزدیک به هم باشند، (نه اینکه یکی کوچک و نحیف و دیگری بزرگ و تنومند باشد)، یکی از لحاظ چهره بچه سال و دیگری مانند یک مرد کامل باشد و خلاصه در جمیع امور به هم بخورند؛ زیرا در غیر این صورت جامعه درباره آنها بد قضاوت خواهد کرد .آیا این مطالب صحیح می باشد؟
پاسخ اجمالی:
آنچه در اسلام برای دوست یابی در مرحله اول مطرح بوده و مهم است، ویژگیهای ظاهری و مادّی دوست و رفیق نیست، بلکه ویژگی های معنوی دارای اهمیت است؛ هر چند دسته ای از ویژگیهای ظاهری و مادّی در برخی موارد باید رعایت شود؛ مانند دوستی با کسی که انسان را در جامعه در معرض تهمت قرار می دهد.
برخی از این ویژگیها عبارت اند از: ایمان، برآوردن نیازهای مادی و معنوی، تذکّر عیب ها به دوست خود و... .
پاسخ تفصیلی:
دوست، همدم تنهاییهاى انسان، شریک غمها و شادیها، بازوى یارى رسان در نیازمندیها، تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است، اما از آن جایی که دوستان هر کس، یکی از مواردی بوده که مبناى قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت انسان است، و تأثیر پذیری انسان از دوستان، در سنین مختلف، بسیار است؛ از این رو، دقّت در گزینش دوست، به سلامت اخلاقى و رفتارى انسان کمک مى کند. به فرموده امام علی (ع): «دوست، همچون وصله جامعه است، پس آن را همشکل و همسان خود برگزین». [1]
ارتباط قلبى و درونى میان انسانها، به پیوندهاى اجتماعى و بیرونى مى انجامد. روابط اجتماعی نیز، در روحیات و اخلاق افراد، اثر مى گذارد. آنان که به تعالی فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل شخصیت خویش علاقه مندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، معیارهاى مکتبى را لحاظ کنند و به آنچه از دوست مى گیرند، اهتمام ورزند. بنابراین، آنچه در اسلام برای گزینش دوست در مرحله اول مهم است، ویژگیهای ظاهری و مادّی دوست و رفیق نیست، بلکه ویژگیهای معنوی است.
در این جا، نمونه هایی از ویژگیهای معنوی دوست و رفیق بیان میشود:
1. ایمان، بهترین زیر بنای دوستی است: یگانه چیزى که اصالت و استوارى دارد، ایمان به اعتقادات و اصول دینی است . اگر رفاقت و دوستى انسان، با دیگران، به جهت پیوندشان با خدا باشد، گسسته نمى شود؛ زیرا بر پایهای محکم بنا شده است و این ویژگى آیین جاویدان اسلام است که زیر بناى همه چیز را ایمان قرار داده است و در این مکتب اصیل و ارزنده، دوستى و دشمنى هایى که بر پایه ایمان استوار است و فقط براى خدا باشد ، نیرومندترین ارتباط بین آفریننده جهان و آفریدگان به شمار مى آید .
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها، مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودّت با کافران، مشرکان و منافقان بر حذر می دارد؛ مانند: «افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد (و پیوند او به کلّى از خدا گسسته مىشود) مگر این که از آنها بپرهیزید...». [2]
2. یک دوست شایسته باید عاقل و اهل خردمندی باشد: عقل و خرد، نیرویی است که انسان به وسیله آن حقایق عالم را درک می کند. از آن جا که عقل، مشعل فروزان زندگی است و سعادت آدمی در سایه تدبیر و اندیشه است، دین اسلام یکی از شرایط رفاقت و دوستی را مسئله عقل و خرد دانسته و تأکید نموده که با صاحبان عقل و اندیشمندان با وفا دوستی داشته باشد.
در روایتی از امام علی (ع) می خوانیم: «منعی ندارد که با شخص خردمند همنشین شوى، اگر چه کرم (جوانمردى وجود و بخشش) او را نپسندى [و از این ناحیه سودی از او نبرى]، ولى از خرد او سود ببر، و از اخلاق بدش بپرهیز، و هیچ گاه همنشینى با شخص کریم را از دست مده اگر چه از خرد او سودى نبرى، ولى با خرد خود از کرم او سود ببر، و بگریز هر چه میتوانى از همنشینى با شخص پست و بىخرد [که نه کریم است و نه عاقل]». [3]
حضرتش همچنین می فرماید: «همنشینی با دوست عاقل، سبب زنده بودن روح است». [4]
اما رفیق و دوست جاهل همچون زهری است که وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار می رساند.
امام صادق (ع) فرمود:«کسى که از همنشینى و دوستی با احمق پرهیز نکند، تحت تأثیر کارهاى احمقانه وى واقع مىشود و خیلى زود به اخلاق ناپسندش متخلّق میگردد». [5]
3. یک دوست شایسته، دوستی است که عیبهای ما را به ما هدیه دهد: در اسلام آنگونه از دوستى ها ارزشمند است که اشعه تابناک آن بر شئون زندگى فردى و اجتماعى فرد پرتو افکند، و دست یابى به تکامل را رهنمون سازد. کسى که عیب های انسان را مى بیند و به او براى اصلاح آن، تذکّر نمى دهد، یک دوست شایسته نیست، بلکه دوست خوب، در نگاه روایات، دوستی است که چون آینه، عیبها را به ما نشان داده تا ما به اصلاح آنها بپردازیم؛ چرا که او به درستی و سعادت دوست خویش علاقهمند است و به انگیزه خیرخواهى، عیب او را بر وى ارائه مى کند و او را آگاه مى سازد که تا او خود را اصلاح نماید.
در قرآن کریم آمده است: «مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف، و نهى از منکر مىکنند نماز را برپا مىدارند و زکات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىکنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار مىدهد خداوند توانا و حکیم است». [6]
امام صادق (ع) فرمودند: «بهترین برادرانم آن کسى است که عیبها و نقائصم را به من هدیه کنند». [7]
4. یک دوست خوب، در راه برطرف کردن نیازمندی های مادی و معنوی برادر دینی خود قدم برداشته و تا بتواند آن را بر آورده می کند:
امام حسن مجتبی (ع) در این باره، چنین سفارش فرموده است : با کسى همنشینى و دوستى کن که:
1. هرگاه با او همنشین شدى، مایه آراستگى تو باشد؛
2. هر گاه خدمت او کردى، [آبروى] تو را حفظ کند؛
3. هرگاه از او یارى خواستى کمکت کند؛
4. اگر سخن [حق و درستی] گفتى، تو را تصدیق کند؛
5. اگر [بر دشمن] حمله بردى، [قدرت] تو را تقویت کند؛
6. اگر دستت را به فضل و نیکى دراز کردى، او هم دست، پیش آورد [و تو را یاری نماید]؛
7. اگر در تو، [و زندگیت] رخنه اى پدید آمد، آن را برطرف سازد؛
8. اگر از تو نیکى دید، آن را در شمار و حساب آورد؛
9. اگر چیزى از او خواستی، به تو بدهد؛
10. اگر تو ساکت بودی [و چیزی نخواستی] او آغاز کند [و نیازت را برطرف سازد]. [8]
این برخی از ویژگیهای مهمّ فردی بود که یک دوست و رفیق باید داشته باشد؛ اما در دوست یابی باید به معیارها و ویژگی های اجتماعی توجه داشته و نگاه عرف یک جامعه نیز باید در همنشینی و معاشرت در قالب رفاقت و دوستی در نظر گرفته شود؛ در این جا به برخی از این امور اشاره می شود:
یک. سنّ دو رفیق و دوست
درباره سنّ دو رفیق باید دو نکته را در نظر داشت:
1. اگر سنّ کسی که می خواهد با او دوست شود، بزرگ تر از او است می تواند از تجربیات و معنویات او به عنوان یک برادر دینی و دوست بزرگ تر استفاده کرده و احترام او را نگه دارد، و برخی از رفتارهایی که با هم سالان خود دارد، با او نداشته باشد. پس نباید کاری را در این معاشرت و دوستی انجام دهد که مردم او را در این همنشینی سرزنش نمایند.
2. آنچه در بالا گفته شد ممکن است درباره دو فردی که از جهت سنّی هم کفو و همسان هستند، نیز باید رعایت شود؛ زیرا جایگاه افراد مهم بوده و احترام آنها باید حفظ شود.
دو. باید در اجتماع سابقه کسی که با او طرح دوستی ریخته می شود، در نظر گرفته شود؛ برای نمونه، شخصی که از جهت اجتماعی جایگاه مثبت و آبرومندی دارد، با کسی که در جامعه دارای شخصیّت مثبت و آبرومندی نبوده، دوستی و رفاقت ننماید؛ اگر چه در هدایت برخی از انسان ها باید محبت داشت و مهربانی کرد، ولی رسالت هدایت دیگران و امر به معروف و نهی از منکر وابسته به عنوان خاصّ رفاقت و دوستی نیست.
سه. در مواردی که دوستی دو نفر به حدّی باشد که جامعه نگاهی ابهام آمیز به آن داشته باشد، باید از آن دوری کرده و خود را در معرض تهمت قرار ندهد؛ چنان چه امام علی (ع) می فرماید:«از مکانهاى تهمت آمیز، و جاهایى که مردم به آن بدگمانند بپرهیز، زیرا همنشین بد انسان را گول مىزند». [9]
پی نوشتها:
[1] تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص 423، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1366 ش.
[2] آل عمران، 28.
[3] الکافی، ج 2، ص 638، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[4] غررالحکم، ص 429، ح 9771.
[5] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 336، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 ق.
[6] توبه، 71.
[7] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 639.
[8] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 139، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[9] عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعة، ج 12، ص 36، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق.
منبع: www.islamquest.net