پرسش :
بدبینی در قرآن به چه معنا است؟ علت، آثار و راه علاج آن چیست؟ افراد بدبین چه ویژگی هایی دارند؟
پاسخ :
شرح پرسش:
1- کلمه بدبین (مثلا در قرآن) به چه معنا است؟ علت بدبینی چیست ؟ چرا انسانی بدبین می شود؟ 2- راه درمان بدبینی چیست؟ 3- آیا بدبینی همان سوءظن است؟ 4- نظر قرآن در مورد بدبینان چیست؟ و چه طور باید با آنان برخورد نمود؟ 5- اگر مرض بدبینی درمان شد برای مبتلا نشدن مجدد آن چه کاری لازم است ؟ 6- آیا انسان بدبین نسبت به همه افراد بدبین است یا نسبت به افراد خاصی؟ حال اگر جواب افراد خاص است مثلا چه افرادی (آیا در مورد کسانی که خیلی دوستشان دارد....)؟. 7- برای اینکه به آن مبتلا نگردیم باید چه کار کرد؟ 8- آثار بدبینی چیست؟ 9- ضررها و ضربه هایی که به شخص بدبین وارد می گردد بیشتر از چه جنبه ای است (روحی و...) و اگر ممکن است از همه جنبه ها برایم موضوع را باز کنید؟ 10- اگر کسی خود را در مورد بدبینی نسبت به دیگران اصلاح نکند و همین روند را ادامه دهد چه ضررهایی به دیگران وارد می کند؟ 11- آیا ضرر و ضربه هایی که به خودش وارد می کند بیشتر است یا ضرر و ضربه هایی که به دیگران و یا جامعه وارد می کند؟ 12- آیا برای کسانی که خود را اصلاح نکنند عذابی (اخروی) در پیش است؟ 13- آیا کسانی که به این صفت بد مبتلا هستند با اینکه خودشان از داشتن آن رنج می برند عذاب خواهندشد؟ 14-آیا به غیر از عذاب اخروی عذاب دنیوی هم دارد؟ 15- شخص بدبین چه جایگاهی در جامعه دارد؟ 16- آیا هم نشینی با شخص بدبین تأثیری در ما دارد؟ یعنی این امکان است ما هم بدبین شویم؟ 17- بدبینان بیشتر جوانان هستند یا نه همه قشر ها را شامل می شود در واقع منظورم این است که آیا داشتن این صفت بد در یک دوره سنی است یا نه داشتن آن در همه گروه های سنی یکسان است و محدود به سن نیست؟ 18- نظر روان شناسان نسبت به بدبینان چیست؟
پاسخ اجمالی:
بدبینی یک حالت درونی و از صفات بسیار بدی است که از زوایای متعدد قابل بحث است؛ زیرا آثار منفی فردی و اجتماعی، روحی و جسمی، اخروی و دنیوی زیادی دارد. در منابع اسلامی ضمن بیان آثار و علل بدبینی، راه هایی برای درمان آن ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی:
بدبینی و بدگمانی که در منابع اسلامی از آن به سوء ظن تعبیر شده یک حالت درونی است که موجب عدم اعتماد شخص به دیگران و اطرافیانش می شود، از این رو نسبت به حوادث، وقایع، افراد و کارهای آنان با دید منفی نگریسته و آنها را به صورت نادرست تفسیر می کند. بدبینی "سوء ظن" یکی از گناهانی است که در مقابل آن خوش بینی (حسن ظن) می باشد که از صفات خوب است.
در یک تقسیم بندی سوء ظن را نسبت به متعلق آن به چهار قسم می توان تقسیم نمود:
1. سوء ظن به خدا
2- سوء ظن به خود
3- سوء ظن به دشمنان
4- سوء ظن به نزدیکان، دوستان، مؤمنان و...
1. سوء ظن به خدا: سوء ظن به خدا یعنى بدگمانی نسبت به خداوند در مورد موجودات و انسان ها؛ نظیر ناامیدى از رحمت خداوند که این کار امری ناپسند و حرام است. خدای متعال در قرآن می فرماید: «لا تیأسوا من روح الله انه لاییأس من روح الله الّا القوم الکافرون».[1] چنین سوء ظنی کاملاً بی جا بوده و از گناهان بزرگ است؛ مؤمن با آن سعه رحمت و مغفرت الاهی نباید مأیوس از رحمت و مغفرت و عفو الاهى باشد و لو با گناه جن و انس باشد.[2]
کارهایی؛ نظیر گناه زیاد، جهل و عدم شناخت خداوند، بخل و ... موجب می شود تا انسان به خداوند بدگمان شود. در روایتی آمده است که بخل موجب سوء ظن به خداوند مى گردد.[3]
با آشنایی و شناخت از اموری که موجب سوء ظن به خداوند می شوند، باید با برطرف نمودن آن اسباب، موجبات خوش بینی را فراهم نمود. امام رضا (ع) فرمود: به خداوند حسن ظن پیدا کنید؛ زیرا خداوند مىفرماید: من به حسن ظن توجه دارم، اگر او خیر در نظر بگیرد به خیر خواهد رسید و اگر سوء ظن داشته باشد باز هم به آن خواهد رسید.[4]
2. سوء ظن به خود: خوش بینی زیاد و بی مورد به خود، موجب تنزل و رکود و موجب بی مهری دیگران نسبت به ما خواهد شد، امام رضا (ع) فرمود: "ر کس از نفس خود راضی باشد افراد ناراضی از او زیاد خواهند شد".[5] هم چنان که سوءظن به خویشتن در صورت عدم افراط موجب تکامل آدمى است، امام على (ع) مى فرماید: "یکی از صفات متقین سوء ظن داشتن به خود است".[6]
3. سوء ظن به دشمن: چنین سوء ظنی یکی از امور پسندیده و ممدوح است و باعث می شود تا انسان لحظه ای از مکر و حیله دشمنان غافل نماند. چه بسا ممکن است دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صلح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما در صدد مکر و ضربه زدن باشد. براین اساس نباید به سخنان و حرکات او خوش بین بود. حضرت علی (ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می فرماید: "مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند پس دور اندیش باش و حسن ظن خود را متهم کن".[7]
4. سوء ظن به نزدیکان، دوستان، مؤمنان و ...: اما سوء ظن به نزدیکان، دوستان ، مؤمنان و... که ظاهراً سؤال شما نیز ناظر به این مسئله است، از منابع و متون اسلامی به دست می آید که چنین چیزی به جامعه و محیطی که ما در آن زندگی می کنیم، وابستگی زیادی دارد.
الف. اگر در محیطی زندگی می کنیم که اکثر مردم آن اهل گناه و معصیت هستند و در آن جامعه عدالت جایش را به بی عدالتی و ستم داده و هر کس تنها به فکر دنیای خود است، بدیهی است که در چنین جامعه ای اصل بر عدم اعتماد و بدگمانی است؛ از این رو است که می بینیم امام هادی (ع) می فرماید: "ر گاه روزگاری بود که در آن بیداد بر دادگری غالب شد نباید به کسی گمان نیک برد، مگر این که خوبی او بر تو معلوم شود".[8]
ب. اما اگر در یک جامعه ای زندگی می کنیم که اساس آن بر عدالت استوار است و انسان های مؤمنی در آن زندگی می کنند، در چنین جامعه ای باید خوش گمان بود و از بدگمانی دوری جست؛ چون در جامعه ای که بر اساس اعتماد بنا شده باید اعتماد نمود. خداوند در این زمینه می فرمایند: "ای اهل ایمان از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که ظن و برخی پندارها معصیت است...".[9] امام هادی (ع) می فرماید: "ر گاه روزگاری بود که عدالت در آن بر ستم غالب شد، حرام است به کسی گمان بد ببری، مگر این که بدی او بر تو معلوم شود".[10] از نظر اسلام آبروی شخص مسلمان دارای احترام و ارزش خاصی است و خداوند برای حفظ و آبروی مسلمان، سوء ظن را نهی نموده است. مفسران گفته اند که مراد اجتناب از ظن که در قرآن آمده است، بدگمانی نسبت به مسلمان است.[11] بنابر این شخص مسلمان باید اعمال دیگران را حمل بر درستی و صحت نماید، هرچند در ظاهر نادرست به نظر رسد و حملش بر کارهای درست دشوار باشد.
در روایتی پیامبر (ص) می فرمایند: "برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی و اگر نیافتی عذری بتراش".[12]
علت بدبینی چیست؟
برای بدبینی علت های مختلفی بیان شده است از جمله:
1. آلودگی درون و بیرون: افرادی که خود آلوده اند دیگران را مانند خود می بینند.
2. همنشینی با بدان: وقتی که انسان با افراد فاسد نشست و برخاست داشت طبیعی است که نسبت به همه افراد بدبین شود؛ چون تصور می کند معاشران او نمونه هایی از مردم اند. در حدیثی امام علی (ع) می فرماید: "منشینی با بدان سبب بدگمانی به نیکان می شود".[13]
3. زندگی در محیط های فاسد.
4. عقده حقارت. کسی که گرفتار خود کم بینی است و یا از سوی دیگران مورد تحقیر واقع گشته است، چنین شخصی سعی می کند دیگران را هم در محیط فکر خود حقیر و پست و آلوده و گنه کار حساب کند تا از عقده خود بکاهد و آرامش کاذبی به خود بدهد.
بعضی از راه های درمان بدبینی
1. تقویت عقل و خرد: بدبینی از آثار کمبود عقل و خرد است که هر چیزی را نادیده قبول می کند. امام علی (ع) می فرمایند گمان درست از ویژگی های خردمند است.[میزان الحکم/ج7/ص3392]
2. دوری از تکبر و غرور
3. حمل بر صحت کردن: انسان بدبین باید اصل را بر کرامت انسان ها بگذارد.
آیا بدبینی همان سوء ظن است؟
بدبینی ترجمه فارسی سوء ظن است و فرقی بین آنها نیست.
نظر قرآن در مورد بدبینان چیست؟
قرآن به این مسئله اشاره نموده و آن را از گناهان به حساب آورده است. قرآن می فرماید: "اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمان ها گناه است".[14]
اگر بدگمانی درمان شد برای این که دو باره به آن مبتلا نگردیم چه کار لازم است انجام دهیم؟
پس از دوری از این خصلت بد طبعا همان اموری را که موجب ریشه کن شدن این حالت شده، باید تثبیت و تقویت نمود تا منجر به برگشت دوباره آن نشود.
آیا شخص بدبین به همه افراد بدبین است؟ یا به افراد خاصی؟
برای این مورد یک قاعده و قانون کلی وجود ندارد؛ زیرا این بستگی به افراد بدبین، مقدار و درجه بدبینی و ریشه آن دارد. بعضی وقت ها انسان به خاطر برخی از امور مثل دشمنی به فرد خاص، حسادت به او و ... به همان شخص بدبین است و نسبت به دیگران این حالت را ندارد و گاهی نیز نزدیک بودن به فردی باعث بدبینی او می شود که بر خلاف میلش عمل کنند او بدبین می شود. از کسی انتظار احسان دارد به او احسان نمی کند این کار را حمل بر بخل یا غرض می کند. اما گاهی نیز این صفت بد در کسی ریشه دوانده و جزء ذاتش شده، چنین شخصی به همه مردم، حتی همسر، فرزند، رفیق و ... بدبین است. امام صادق (ع) می فرماید: "بیش از دو سوم مردم به این گناه مبتلا هستند".[15]
آیا بدبینی عقاب دارد؟
تصورات و خطورات ذهنی انسان گناه محسوب نمی شود، اما آنچه که از آن نهی شده است این است که انسان نسبت به کسی گمان بد کند و فکرش به آن اعتماد کند و قلبش به آن مایل شود و طبعاً در عمل ظاهر گردد.[16] بنابراین سوء ظن دارای سه مرحله است. 1. قلبی، 2. زبانی، 3. عملی. آنچه از آن در قلب خطور می کند، مشمول تکلیف نیست؛ چون از اختیار خارج است، ولی آنچه از آن نهی شده است مربوط به زبان و عمل است.[17]
این گناه ممکن است برای تمام افراد بشر در تمام مراحل سنی پیش بیاید. توضیح این که مراد از "اجتناب از ظن" (که در سوره حجرات از آن نهی شده) اجتناب از خود ظن و گمان نیست؛ چون ظن، خود نوعى ادراک نفسانى است، و در دل باز است، ناگهان ظنى در آن وارد مىشود و آدمى نمىتواند براى نفس و دل خود درى بسازد، تا از ورود ظن بد جلوگیرى کند، پس نهى کردن از خود ظن صحیح نیست. مگر آن که از پارهاى مقدمات اختیارى آن نهى کند. پس منظور آیه شریفه نهى از پذیرفتن ظن بد است، مىخواهد بفرماید: اگر در باره کسى ظن بدى به دلت وارد شد آن را نپذیر و به آن ترتیب اثر نده. بنابراین، پس این که فرمود بعضى از ظنها گناه است، باز خود ظن را نمىگوید؛ (چون ظن به تنهایى چه خوبش و چه بدش گناه نیست، براى این که گفتیم اختیارى نیست)، بلکه ترتیب اثر دادن به آن است که در بعضى موارد گناه است؛ مثل این که نزد تو از کسى بدگویى کنند، و تو دچار سوء ظن به او شوى و این سوء ظن را بپذیرى، و در مقام ترتیب اثر دادن بر آمده او را توهین کنى، و یا همان نسبت را که شنیدهاى به او بدهى و یا اثر عملى دیگرى بر گمانت بار کنى که همه اینها آثارى است بد و گناه و حرام.[18] و چنین شخص مستحق عذاب اخروی است.
آثار بدبینی:
بدبینی و سوء ظن آثاری دارد که برخی از آنها عبارت اند از:
1. زوال امنیت: شخص بدبین به حریم شخصیت مسلمانان تجاوز می کند.
2. کنجکاوی در امور دیگران: شخص بدبین برای پیدا کردن شاهدهایی بر بدگمانی خود با تجسس از مسلمانان سلب آزادی می کند.
3. ابتلا به غیبت برادران مؤمن:[19] چون نسبت به کسى سوء ظن پیدا کرده است، غیبت را تجویز مىکند.[20]
4. از بین رفتن عبادات: حضرت علی (ع) می فرماید: بپرهیز از آن که گمان را بدگردانی؛ زیرا به راستی بدگمانی عبادت را از بین می برد و گناه را بزرگ می کند".[21]
5. از دست دادن دوستان و تنهایی و انزوا: امام علی (ع) می فرماید: "ر که بدگمانی بر او چیره شود جای آشتی با هیچ دوستی را باقی نمی گذارد".[22]
6. موجب ترس و بخل و حرص می شود: پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: "اى على ترس و بخل و حرص غرائزى هستند که از سوء ظن تولد پیدا مىکنند".[23]
پی نوشتها:
[1] یوسف ، 87.
[2] طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 416 و 417، ناشر انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش.
[3] عطاردى، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر، بحار الانوار، ج 1، ص 550، ناشر انتشارات عطارد، تهران، چاپ اول ، 1378 ش .
[4] همان، ج 2، ص 65.
[5]علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 69، ص 317، «من رضى عن نفسه کثر الساخطون علیه».
[6] نهج البلاغه، خ 193، «فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون اذا زکى احدهم خاف مما یقال له».
[7]نهج البلاغه، نامه 53.
[8] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 7، ص 3401.
[9]حجرات،12، "یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن إثم".
[10]میزان الحکمة، ج 7، ص 3401.
[11]به تفاسیر قرآن در ذیل آیه 12 سوره حجرات مراجعه نمایید.
[12]میزان الحکمة، ج 12، عن رسول الله (ص) قال: "اطلب لاخیک عذرا فانلم تجد له عذرا فالتمس له عذرا".
[13]بحارالانوار، ج 71، ص 197،مؤسسة الوفاء بیروت، 1404 ق. الامام علی (ع) قال: "مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخیار".
[14]حجرات، 12.
[15]کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 412، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش. قال صادق (ع): یا اسحاق کم تری اهل هذا الآیة، "ان عطوا منها رضوا و ان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون"، قال ثم قال هم اکثر من ثلثی الناس.
[16]فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 5، ص 268.
[17]طبرسی، فضل بن الحسن، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن ، ج 23، ص 218 و 219، ناشر انتشارات فراهانى، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[18] ترجمه المیزان، ج 18، ص 483.
[19] دستغیب ،سید عبدالحسین، قلب سلیم، ج2، ص 183و 184و 185.
[20] مصطفوى، حسن، ترجمه مصطفوى، متن، ص 207، ناشر انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[21]شرح غرر الحکم، ج 2، ص 308، الامام علی (ع) قال: "ایاک ان تبسی الظن فان سوء الظن تفسد العباده و یعظم الوزر".
[22]شرح غرر الحکم، ج 5، ص 406، الامام علی (ع) قال: "من غلب علیه سوء الظن لم یترک بینه و بین خلیل صلحا".
[23] عطاردى، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر، بحار الانوار، ج 2، ص 73.
منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
1- کلمه بدبین (مثلا در قرآن) به چه معنا است؟ علت بدبینی چیست ؟ چرا انسانی بدبین می شود؟ 2- راه درمان بدبینی چیست؟ 3- آیا بدبینی همان سوءظن است؟ 4- نظر قرآن در مورد بدبینان چیست؟ و چه طور باید با آنان برخورد نمود؟ 5- اگر مرض بدبینی درمان شد برای مبتلا نشدن مجدد آن چه کاری لازم است ؟ 6- آیا انسان بدبین نسبت به همه افراد بدبین است یا نسبت به افراد خاصی؟ حال اگر جواب افراد خاص است مثلا چه افرادی (آیا در مورد کسانی که خیلی دوستشان دارد....)؟. 7- برای اینکه به آن مبتلا نگردیم باید چه کار کرد؟ 8- آثار بدبینی چیست؟ 9- ضررها و ضربه هایی که به شخص بدبین وارد می گردد بیشتر از چه جنبه ای است (روحی و...) و اگر ممکن است از همه جنبه ها برایم موضوع را باز کنید؟ 10- اگر کسی خود را در مورد بدبینی نسبت به دیگران اصلاح نکند و همین روند را ادامه دهد چه ضررهایی به دیگران وارد می کند؟ 11- آیا ضرر و ضربه هایی که به خودش وارد می کند بیشتر است یا ضرر و ضربه هایی که به دیگران و یا جامعه وارد می کند؟ 12- آیا برای کسانی که خود را اصلاح نکنند عذابی (اخروی) در پیش است؟ 13- آیا کسانی که به این صفت بد مبتلا هستند با اینکه خودشان از داشتن آن رنج می برند عذاب خواهندشد؟ 14-آیا به غیر از عذاب اخروی عذاب دنیوی هم دارد؟ 15- شخص بدبین چه جایگاهی در جامعه دارد؟ 16- آیا هم نشینی با شخص بدبین تأثیری در ما دارد؟ یعنی این امکان است ما هم بدبین شویم؟ 17- بدبینان بیشتر جوانان هستند یا نه همه قشر ها را شامل می شود در واقع منظورم این است که آیا داشتن این صفت بد در یک دوره سنی است یا نه داشتن آن در همه گروه های سنی یکسان است و محدود به سن نیست؟ 18- نظر روان شناسان نسبت به بدبینان چیست؟
پاسخ اجمالی:
بدبینی یک حالت درونی و از صفات بسیار بدی است که از زوایای متعدد قابل بحث است؛ زیرا آثار منفی فردی و اجتماعی، روحی و جسمی، اخروی و دنیوی زیادی دارد. در منابع اسلامی ضمن بیان آثار و علل بدبینی، راه هایی برای درمان آن ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی:
بدبینی و بدگمانی که در منابع اسلامی از آن به سوء ظن تعبیر شده یک حالت درونی است که موجب عدم اعتماد شخص به دیگران و اطرافیانش می شود، از این رو نسبت به حوادث، وقایع، افراد و کارهای آنان با دید منفی نگریسته و آنها را به صورت نادرست تفسیر می کند. بدبینی "سوء ظن" یکی از گناهانی است که در مقابل آن خوش بینی (حسن ظن) می باشد که از صفات خوب است.
در یک تقسیم بندی سوء ظن را نسبت به متعلق آن به چهار قسم می توان تقسیم نمود:
1. سوء ظن به خدا
2- سوء ظن به خود
3- سوء ظن به دشمنان
4- سوء ظن به نزدیکان، دوستان، مؤمنان و...
1. سوء ظن به خدا: سوء ظن به خدا یعنى بدگمانی نسبت به خداوند در مورد موجودات و انسان ها؛ نظیر ناامیدى از رحمت خداوند که این کار امری ناپسند و حرام است. خدای متعال در قرآن می فرماید: «لا تیأسوا من روح الله انه لاییأس من روح الله الّا القوم الکافرون».[1] چنین سوء ظنی کاملاً بی جا بوده و از گناهان بزرگ است؛ مؤمن با آن سعه رحمت و مغفرت الاهی نباید مأیوس از رحمت و مغفرت و عفو الاهى باشد و لو با گناه جن و انس باشد.[2]
کارهایی؛ نظیر گناه زیاد، جهل و عدم شناخت خداوند، بخل و ... موجب می شود تا انسان به خداوند بدگمان شود. در روایتی آمده است که بخل موجب سوء ظن به خداوند مى گردد.[3]
با آشنایی و شناخت از اموری که موجب سوء ظن به خداوند می شوند، باید با برطرف نمودن آن اسباب، موجبات خوش بینی را فراهم نمود. امام رضا (ع) فرمود: به خداوند حسن ظن پیدا کنید؛ زیرا خداوند مىفرماید: من به حسن ظن توجه دارم، اگر او خیر در نظر بگیرد به خیر خواهد رسید و اگر سوء ظن داشته باشد باز هم به آن خواهد رسید.[4]
2. سوء ظن به خود: خوش بینی زیاد و بی مورد به خود، موجب تنزل و رکود و موجب بی مهری دیگران نسبت به ما خواهد شد، امام رضا (ع) فرمود: "ر کس از نفس خود راضی باشد افراد ناراضی از او زیاد خواهند شد".[5] هم چنان که سوءظن به خویشتن در صورت عدم افراط موجب تکامل آدمى است، امام على (ع) مى فرماید: "یکی از صفات متقین سوء ظن داشتن به خود است".[6]
3. سوء ظن به دشمن: چنین سوء ظنی یکی از امور پسندیده و ممدوح است و باعث می شود تا انسان لحظه ای از مکر و حیله دشمنان غافل نماند. چه بسا ممکن است دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صلح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما در صدد مکر و ضربه زدن باشد. براین اساس نباید به سخنان و حرکات او خوش بین بود. حضرت علی (ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می فرماید: "مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند پس دور اندیش باش و حسن ظن خود را متهم کن".[7]
4. سوء ظن به نزدیکان، دوستان، مؤمنان و ...: اما سوء ظن به نزدیکان، دوستان ، مؤمنان و... که ظاهراً سؤال شما نیز ناظر به این مسئله است، از منابع و متون اسلامی به دست می آید که چنین چیزی به جامعه و محیطی که ما در آن زندگی می کنیم، وابستگی زیادی دارد.
الف. اگر در محیطی زندگی می کنیم که اکثر مردم آن اهل گناه و معصیت هستند و در آن جامعه عدالت جایش را به بی عدالتی و ستم داده و هر کس تنها به فکر دنیای خود است، بدیهی است که در چنین جامعه ای اصل بر عدم اعتماد و بدگمانی است؛ از این رو است که می بینیم امام هادی (ع) می فرماید: "ر گاه روزگاری بود که در آن بیداد بر دادگری غالب شد نباید به کسی گمان نیک برد، مگر این که خوبی او بر تو معلوم شود".[8]
ب. اما اگر در یک جامعه ای زندگی می کنیم که اساس آن بر عدالت استوار است و انسان های مؤمنی در آن زندگی می کنند، در چنین جامعه ای باید خوش گمان بود و از بدگمانی دوری جست؛ چون در جامعه ای که بر اساس اعتماد بنا شده باید اعتماد نمود. خداوند در این زمینه می فرمایند: "ای اهل ایمان از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که ظن و برخی پندارها معصیت است...".[9] امام هادی (ع) می فرماید: "ر گاه روزگاری بود که عدالت در آن بر ستم غالب شد، حرام است به کسی گمان بد ببری، مگر این که بدی او بر تو معلوم شود".[10] از نظر اسلام آبروی شخص مسلمان دارای احترام و ارزش خاصی است و خداوند برای حفظ و آبروی مسلمان، سوء ظن را نهی نموده است. مفسران گفته اند که مراد اجتناب از ظن که در قرآن آمده است، بدگمانی نسبت به مسلمان است.[11] بنابر این شخص مسلمان باید اعمال دیگران را حمل بر درستی و صحت نماید، هرچند در ظاهر نادرست به نظر رسد و حملش بر کارهای درست دشوار باشد.
در روایتی پیامبر (ص) می فرمایند: "برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی و اگر نیافتی عذری بتراش".[12]
علت بدبینی چیست؟
برای بدبینی علت های مختلفی بیان شده است از جمله:
1. آلودگی درون و بیرون: افرادی که خود آلوده اند دیگران را مانند خود می بینند.
2. همنشینی با بدان: وقتی که انسان با افراد فاسد نشست و برخاست داشت طبیعی است که نسبت به همه افراد بدبین شود؛ چون تصور می کند معاشران او نمونه هایی از مردم اند. در حدیثی امام علی (ع) می فرماید: "منشینی با بدان سبب بدگمانی به نیکان می شود".[13]
3. زندگی در محیط های فاسد.
4. عقده حقارت. کسی که گرفتار خود کم بینی است و یا از سوی دیگران مورد تحقیر واقع گشته است، چنین شخصی سعی می کند دیگران را هم در محیط فکر خود حقیر و پست و آلوده و گنه کار حساب کند تا از عقده خود بکاهد و آرامش کاذبی به خود بدهد.
بعضی از راه های درمان بدبینی
1. تقویت عقل و خرد: بدبینی از آثار کمبود عقل و خرد است که هر چیزی را نادیده قبول می کند. امام علی (ع) می فرمایند گمان درست از ویژگی های خردمند است.[میزان الحکم/ج7/ص3392]
2. دوری از تکبر و غرور
3. حمل بر صحت کردن: انسان بدبین باید اصل را بر کرامت انسان ها بگذارد.
آیا بدبینی همان سوء ظن است؟
بدبینی ترجمه فارسی سوء ظن است و فرقی بین آنها نیست.
نظر قرآن در مورد بدبینان چیست؟
قرآن به این مسئله اشاره نموده و آن را از گناهان به حساب آورده است. قرآن می فرماید: "اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمان ها گناه است".[14]
اگر بدگمانی درمان شد برای این که دو باره به آن مبتلا نگردیم چه کار لازم است انجام دهیم؟
پس از دوری از این خصلت بد طبعا همان اموری را که موجب ریشه کن شدن این حالت شده، باید تثبیت و تقویت نمود تا منجر به برگشت دوباره آن نشود.
آیا شخص بدبین به همه افراد بدبین است؟ یا به افراد خاصی؟
برای این مورد یک قاعده و قانون کلی وجود ندارد؛ زیرا این بستگی به افراد بدبین، مقدار و درجه بدبینی و ریشه آن دارد. بعضی وقت ها انسان به خاطر برخی از امور مثل دشمنی به فرد خاص، حسادت به او و ... به همان شخص بدبین است و نسبت به دیگران این حالت را ندارد و گاهی نیز نزدیک بودن به فردی باعث بدبینی او می شود که بر خلاف میلش عمل کنند او بدبین می شود. از کسی انتظار احسان دارد به او احسان نمی کند این کار را حمل بر بخل یا غرض می کند. اما گاهی نیز این صفت بد در کسی ریشه دوانده و جزء ذاتش شده، چنین شخصی به همه مردم، حتی همسر، فرزند، رفیق و ... بدبین است. امام صادق (ع) می فرماید: "بیش از دو سوم مردم به این گناه مبتلا هستند".[15]
آیا بدبینی عقاب دارد؟
تصورات و خطورات ذهنی انسان گناه محسوب نمی شود، اما آنچه که از آن نهی شده است این است که انسان نسبت به کسی گمان بد کند و فکرش به آن اعتماد کند و قلبش به آن مایل شود و طبعاً در عمل ظاهر گردد.[16] بنابراین سوء ظن دارای سه مرحله است. 1. قلبی، 2. زبانی، 3. عملی. آنچه از آن در قلب خطور می کند، مشمول تکلیف نیست؛ چون از اختیار خارج است، ولی آنچه از آن نهی شده است مربوط به زبان و عمل است.[17]
این گناه ممکن است برای تمام افراد بشر در تمام مراحل سنی پیش بیاید. توضیح این که مراد از "اجتناب از ظن" (که در سوره حجرات از آن نهی شده) اجتناب از خود ظن و گمان نیست؛ چون ظن، خود نوعى ادراک نفسانى است، و در دل باز است، ناگهان ظنى در آن وارد مىشود و آدمى نمىتواند براى نفس و دل خود درى بسازد، تا از ورود ظن بد جلوگیرى کند، پس نهى کردن از خود ظن صحیح نیست. مگر آن که از پارهاى مقدمات اختیارى آن نهى کند. پس منظور آیه شریفه نهى از پذیرفتن ظن بد است، مىخواهد بفرماید: اگر در باره کسى ظن بدى به دلت وارد شد آن را نپذیر و به آن ترتیب اثر نده. بنابراین، پس این که فرمود بعضى از ظنها گناه است، باز خود ظن را نمىگوید؛ (چون ظن به تنهایى چه خوبش و چه بدش گناه نیست، براى این که گفتیم اختیارى نیست)، بلکه ترتیب اثر دادن به آن است که در بعضى موارد گناه است؛ مثل این که نزد تو از کسى بدگویى کنند، و تو دچار سوء ظن به او شوى و این سوء ظن را بپذیرى، و در مقام ترتیب اثر دادن بر آمده او را توهین کنى، و یا همان نسبت را که شنیدهاى به او بدهى و یا اثر عملى دیگرى بر گمانت بار کنى که همه اینها آثارى است بد و گناه و حرام.[18] و چنین شخص مستحق عذاب اخروی است.
آثار بدبینی:
بدبینی و سوء ظن آثاری دارد که برخی از آنها عبارت اند از:
1. زوال امنیت: شخص بدبین به حریم شخصیت مسلمانان تجاوز می کند.
2. کنجکاوی در امور دیگران: شخص بدبین برای پیدا کردن شاهدهایی بر بدگمانی خود با تجسس از مسلمانان سلب آزادی می کند.
3. ابتلا به غیبت برادران مؤمن:[19] چون نسبت به کسى سوء ظن پیدا کرده است، غیبت را تجویز مىکند.[20]
4. از بین رفتن عبادات: حضرت علی (ع) می فرماید: بپرهیز از آن که گمان را بدگردانی؛ زیرا به راستی بدگمانی عبادت را از بین می برد و گناه را بزرگ می کند".[21]
5. از دست دادن دوستان و تنهایی و انزوا: امام علی (ع) می فرماید: "ر که بدگمانی بر او چیره شود جای آشتی با هیچ دوستی را باقی نمی گذارد".[22]
6. موجب ترس و بخل و حرص می شود: پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: "اى على ترس و بخل و حرص غرائزى هستند که از سوء ظن تولد پیدا مىکنند".[23]
پی نوشتها:
[1] یوسف ، 87.
[2] طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 416 و 417، ناشر انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش.
[3] عطاردى، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر، بحار الانوار، ج 1، ص 550، ناشر انتشارات عطارد، تهران، چاپ اول ، 1378 ش .
[4] همان، ج 2، ص 65.
[5]علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 69، ص 317، «من رضى عن نفسه کثر الساخطون علیه».
[6] نهج البلاغه، خ 193، «فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون اذا زکى احدهم خاف مما یقال له».
[7]نهج البلاغه، نامه 53.
[8] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 7، ص 3401.
[9]حجرات،12، "یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن إثم".
[10]میزان الحکمة، ج 7، ص 3401.
[11]به تفاسیر قرآن در ذیل آیه 12 سوره حجرات مراجعه نمایید.
[12]میزان الحکمة، ج 12، عن رسول الله (ص) قال: "اطلب لاخیک عذرا فانلم تجد له عذرا فالتمس له عذرا".
[13]بحارالانوار، ج 71، ص 197،مؤسسة الوفاء بیروت، 1404 ق. الامام علی (ع) قال: "مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخیار".
[14]حجرات، 12.
[15]کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 412، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش. قال صادق (ع): یا اسحاق کم تری اهل هذا الآیة، "ان عطوا منها رضوا و ان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون"، قال ثم قال هم اکثر من ثلثی الناس.
[16]فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 5، ص 268.
[17]طبرسی، فضل بن الحسن، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن ، ج 23، ص 218 و 219، ناشر انتشارات فراهانى، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[18] ترجمه المیزان، ج 18، ص 483.
[19] دستغیب ،سید عبدالحسین، قلب سلیم، ج2، ص 183و 184و 185.
[20] مصطفوى، حسن، ترجمه مصطفوى، متن، ص 207، ناشر انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[21]شرح غرر الحکم، ج 2، ص 308، الامام علی (ع) قال: "ایاک ان تبسی الظن فان سوء الظن تفسد العباده و یعظم الوزر".
[22]شرح غرر الحکم، ج 5، ص 406، الامام علی (ع) قال: "من غلب علیه سوء الظن لم یترک بینه و بین خلیل صلحا".
[23] عطاردى، عزیز الله، ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر، بحار الانوار، ج 2، ص 73.
منبع: www.islamquest.net