پرسش :
نایبان عام امام زمان علیه السلام درعصر غیبت چه وظیفه اى دارند؟
پاسخ :
براى پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید به این مقدمه اشاره شود که هر چند نبوّت با پیامبرى رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خاتمه یافته، ولى ختم نبوت، ختم راهنمایى الهى (وحى) است و نه ختم رهبرى الهى (یعنى امامت)؛ چرا که امامت و نبوت، دو منصب و دوشأن هستند که احیاناً قابل تفکیک اند.[1] و چون اسلام آخرین و کامل ترین دین است، باید همیشه فردى براى هدایت و رهبرى جامعه وجود داشته باشد. بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)این منصب، از سوى خداوند، به امامان معصوم(علیهم السلام) واگذار شده است و چون آخرین امام (علیه السلام) مستور شده و غایب شده اند، براى اداره ى جامعه در دوره ى غیبت، نایبان عامى تعیین شده اند که عهده دار وظیفه ى رهبرى جامعه در این دوره هستند؛ البته، معلوم است که برخى از کمالات و مقامات ائمه ى معصوم(علیهم السلام)قائم به نفس قدسى آنان است، مانند ولایت تکوینى و علم غیب و... این نوع مقامات، نه نیابت بردار است و نه نیاز به این است که در زمان غیبت، در این مناصب هم نیابتى باشد، امّا مناصب دیگر، از قبیل فتوا و بیان احکام الهى و منصب قضا و فصل خصومت و زعامت و رهبرى جامعه و اداره ى امور مملکت اسلامى، قطعاً، از وظایف نایب عام امام زمان(علیه السلام)به شمار مى آید. بنابراین، مى توان گفت، اساسى ترین و مهم ترین ویژگى نایبان عام، جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه ى اطهار(علیهم السلام) است، بدین معنا که چون نایب عام، قائم مقام امام است، پس خود به خود، همه ى رسالت ها و وظایف اجتماعى آنان به وى منتقل مى شود. امام صادق(علیه السلام)در این مورد مى فرماید: «علماء، وارثان انبیایند. این وراثت، براى درهم و دینار نیست، بلکه علم را به ارث گذاشته اند. پس کسى که از آن علم بگیرد، بهره ى فراوانى نصیبش خواهد شد».[2]
به صورت خلاصه مى توان گفت، اهم وظایف نایبان عام، عبارت است از:
1. استخراج و استنباط احکام از منابع
در این مورد قرآن کریم مى فرماید:
(وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛[3] شایسته نیست مومنین همگى کوچ کنند. پس چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند تا در دین آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به قوم خود، آنان را بیم دهند، شاید بترسند و خوددارى کنند؟.
بنابراین، نایبان عام، باید تفقّه در دین داشته باشند و مسائل اعتقادى، اخلاقى، فقهى، مشکلات جارى مردم،... را با رجوع به قرآن و سنّت و ادله ى عقلى، استباط کنند و امّت اسلامى را از قوانین بشرى بى نیاز کنند.
2. حافظ دین بودن
یکى از شرایط نایب عام، حافظ دین بودن است. بنابراین، وى، باید دین را از تحریف منحرفان حفظ کند و با پاسخ دادن به شبهات، از نفوذ عقاید التقاطى و سست شدن احکام الهى، جلوگیرى کند.
3. ولایت و رهبرى
چون دین اسلام، دین جهانى است و احکام آن اعم از اقتصادى، سیاسى، قضایى، و... تا روز قیامت ادامه دارد و لازم الاجراء است. این دوام احکام، نظامى را مى طلبد که تحقّق اهداف و احکام اسلامى را در زمان غیبت کبرا تضمین کند و مسلم است که تحقّق احکام اسلام جز از رهگذر حکومت اسلامى، امکان پذیر نخواهد بود و حکومت اسلامى، در صورتى اسلامى خواهد بود که حاکم و رهبر آن حکومت، از میان فقهاى شایسته و واجد شرایط تعیین گردد. امام حسین(علیه السلام) مى فرماید: «مجارى الامور و الاحکام على أیدى العلماء بالله الامناء على حلاله و حرامه؛[4] جریان امور و احکام، باید به دست علماى دانا به خدا و امناى بر حلال و حرام خدا باشد».
در غیبت کبرا خداوند حکیم، امّت اسلامى را به حال خود رها نکرده و آنان را بدون تکلیف نگذاشته است. این نایبان عام هستند که وظیفه ى اداره و سرپرستى امّت اسلامى را بر عهده دارند و باید به این کار ادامه دهند تا آن را به صاحب الامر(علیه السلام) تحویل دهند.
پی نوشتها:
[1]. مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، ص 8.
[2]. شیخ کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 42.
[3]. توبه: 122.
[4]. ابن شعبه حراّنى، تحف العقول عن آل الرسول، ص 328.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
براى پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید به این مقدمه اشاره شود که هر چند نبوّت با پیامبرى رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خاتمه یافته، ولى ختم نبوت، ختم راهنمایى الهى (وحى) است و نه ختم رهبرى الهى (یعنى امامت)؛ چرا که امامت و نبوت، دو منصب و دوشأن هستند که احیاناً قابل تفکیک اند.[1] و چون اسلام آخرین و کامل ترین دین است، باید همیشه فردى براى هدایت و رهبرى جامعه وجود داشته باشد. بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)این منصب، از سوى خداوند، به امامان معصوم(علیهم السلام) واگذار شده است و چون آخرین امام (علیه السلام) مستور شده و غایب شده اند، براى اداره ى جامعه در دوره ى غیبت، نایبان عامى تعیین شده اند که عهده دار وظیفه ى رهبرى جامعه در این دوره هستند؛ البته، معلوم است که برخى از کمالات و مقامات ائمه ى معصوم(علیهم السلام)قائم به نفس قدسى آنان است، مانند ولایت تکوینى و علم غیب و... این نوع مقامات، نه نیابت بردار است و نه نیاز به این است که در زمان غیبت، در این مناصب هم نیابتى باشد، امّا مناصب دیگر، از قبیل فتوا و بیان احکام الهى و منصب قضا و فصل خصومت و زعامت و رهبرى جامعه و اداره ى امور مملکت اسلامى، قطعاً، از وظایف نایب عام امام زمان(علیه السلام)به شمار مى آید. بنابراین، مى توان گفت، اساسى ترین و مهم ترین ویژگى نایبان عام، جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه ى اطهار(علیهم السلام) است، بدین معنا که چون نایب عام، قائم مقام امام است، پس خود به خود، همه ى رسالت ها و وظایف اجتماعى آنان به وى منتقل مى شود. امام صادق(علیه السلام)در این مورد مى فرماید: «علماء، وارثان انبیایند. این وراثت، براى درهم و دینار نیست، بلکه علم را به ارث گذاشته اند. پس کسى که از آن علم بگیرد، بهره ى فراوانى نصیبش خواهد شد».[2]
به صورت خلاصه مى توان گفت، اهم وظایف نایبان عام، عبارت است از:
1. استخراج و استنباط احکام از منابع
در این مورد قرآن کریم مى فرماید:
(وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛[3] شایسته نیست مومنین همگى کوچ کنند. پس چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند تا در دین آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به قوم خود، آنان را بیم دهند، شاید بترسند و خوددارى کنند؟.
بنابراین، نایبان عام، باید تفقّه در دین داشته باشند و مسائل اعتقادى، اخلاقى، فقهى، مشکلات جارى مردم،... را با رجوع به قرآن و سنّت و ادله ى عقلى، استباط کنند و امّت اسلامى را از قوانین بشرى بى نیاز کنند.
2. حافظ دین بودن
یکى از شرایط نایب عام، حافظ دین بودن است. بنابراین، وى، باید دین را از تحریف منحرفان حفظ کند و با پاسخ دادن به شبهات، از نفوذ عقاید التقاطى و سست شدن احکام الهى، جلوگیرى کند.
3. ولایت و رهبرى
چون دین اسلام، دین جهانى است و احکام آن اعم از اقتصادى، سیاسى، قضایى، و... تا روز قیامت ادامه دارد و لازم الاجراء است. این دوام احکام، نظامى را مى طلبد که تحقّق اهداف و احکام اسلامى را در زمان غیبت کبرا تضمین کند و مسلم است که تحقّق احکام اسلام جز از رهگذر حکومت اسلامى، امکان پذیر نخواهد بود و حکومت اسلامى، در صورتى اسلامى خواهد بود که حاکم و رهبر آن حکومت، از میان فقهاى شایسته و واجد شرایط تعیین گردد. امام حسین(علیه السلام) مى فرماید: «مجارى الامور و الاحکام على أیدى العلماء بالله الامناء على حلاله و حرامه؛[4] جریان امور و احکام، باید به دست علماى دانا به خدا و امناى بر حلال و حرام خدا باشد».
در غیبت کبرا خداوند حکیم، امّت اسلامى را به حال خود رها نکرده و آنان را بدون تکلیف نگذاشته است. این نایبان عام هستند که وظیفه ى اداره و سرپرستى امّت اسلامى را بر عهده دارند و باید به این کار ادامه دهند تا آن را به صاحب الامر(علیه السلام) تحویل دهند.
پی نوشتها:
[1]. مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، ص 8.
[2]. شیخ کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 42.
[3]. توبه: 122.
[4]. ابن شعبه حراّنى، تحف العقول عن آل الرسول، ص 328.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).