پرسش :
چرا امام علي(ع) بعد از جريان غصب خلافت قيام نفرمود؟
پاسخ :
بسيارى سؤال مى كنند با اين كه «على»(عليه السلام) براى خلافت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از همه شايسته تر بود و افزون بر اين پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بارها بر جانشينى و خلافت او تأكيد فرمود، چرا آن حضرت براى گرفتن اين حقّ مسلّم خويش كه در واقع حقّ امّت اسلامى بود بپانخاست و قدرت نمايى نكرد؛ بلكه سكوت فرمود و ميدان به دست ديگران افتاد؟
پاسخ اين سؤال به وضوح در عبارت كوتاه و پر معناى خطبه پنجم آمده است؛ و در واقع چند دليل براى عدم قيام خود ذكر فرموده است:
نخست اين كه كسانى كه به او پيشنهاد قيام كرده اند مانند «ابوسفيان» به يقين حسن نيّت نداشته اند و يا ـ مانند عبّاس ـ تحت تأثير كسانى بود كه حسن نيّت نداشتند؛ و لذا امام آنان را در اين خطبه، فتنه جو و برترى طلب خوانده است.
ديگر اين كه حضرت به خوبى مى ديد كه در مسير خود تقريباً تنهاست و جز يارانى اندك كسى را ندارد؛ به همين دليل در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه نيز امام با صراحت مى گويد: «تنها ياوران من اهل بيت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بيفكنم»!
از همه اينها گذشته، حكومت و زمامدارى مردم براى امام يك هدف نبود؛ چرا كه او آن را آبى متعفّن و لقمه اى گلوگير مى داند؛ بلكه وسيله اى براى احقاق حق و اجراى عدالت و يا دفع باطل مى دانست. ولى هنگامى كه مى بيند اين قيام به اين هدف منتهى نمى شود، بلكه ايجاد خلاف ميان صفوف مسلمين مى كند و ممكن است منافقان كه منتظر بودند از آب گِل آلود ماهى بگيرند، برخيزند و اساس اسلام را به خطر بيندازند، چاره اى جز سكوت نمى بيند.
«ابن ابى الحديد» مى گويد: روايت شده است كه روزى «فاطمه» (عليها السلام) امام(عليه السلام) را به قيام ترغيب كرد و در همان حال صداى مؤذّن برخاست (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) امام(عليه السلام) رو به همسر گراميش فاطمه(عليها السلام) كرد، فرمود: «اَيَسُرُّكِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الاَرْضِ»؛ (آيا دوست دارى اين صدا از روى زمين برچيده شود)؟ عرض كرد: نه فرمود: پس مطلب همان است كه من مى گويم (بايد سكوت و تحمّل كرد).
از همه اينها گذشته هر كار ـ مخصوصاً قيامهاى مهم اجتماعى سياسى ـ نياز به فراهم شدن شرايط دارد و بايد زمينه هاى آن فراهم گردد و در غير اين صورت نتيجه اى جز ناكامى و شكست و اتلاف نيروها نخواهد داشت و مانند آن است كه ميوه نارسيده را از درخت بچينند يا بذر در شوره زار بريزند. امام كه از اين واقعيّتها با خبر بود، وظيفه الهى خود را در اين ديد كه سكوت را بر قيام ترجيح دهد.
منبع: پيام امام علي(عليه السلام)، جلد1، ص 441و442
بسيارى سؤال مى كنند با اين كه «على»(عليه السلام) براى خلافت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از همه شايسته تر بود و افزون بر اين پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بارها بر جانشينى و خلافت او تأكيد فرمود، چرا آن حضرت براى گرفتن اين حقّ مسلّم خويش كه در واقع حقّ امّت اسلامى بود بپانخاست و قدرت نمايى نكرد؛ بلكه سكوت فرمود و ميدان به دست ديگران افتاد؟
پاسخ اين سؤال به وضوح در عبارت كوتاه و پر معناى خطبه پنجم آمده است؛ و در واقع چند دليل براى عدم قيام خود ذكر فرموده است:
نخست اين كه كسانى كه به او پيشنهاد قيام كرده اند مانند «ابوسفيان» به يقين حسن نيّت نداشته اند و يا ـ مانند عبّاس ـ تحت تأثير كسانى بود كه حسن نيّت نداشتند؛ و لذا امام آنان را در اين خطبه، فتنه جو و برترى طلب خوانده است.
ديگر اين كه حضرت به خوبى مى ديد كه در مسير خود تقريباً تنهاست و جز يارانى اندك كسى را ندارد؛ به همين دليل در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه نيز امام با صراحت مى گويد: «تنها ياوران من اهل بيت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بيفكنم»!
از همه اينها گذشته، حكومت و زمامدارى مردم براى امام يك هدف نبود؛ چرا كه او آن را آبى متعفّن و لقمه اى گلوگير مى داند؛ بلكه وسيله اى براى احقاق حق و اجراى عدالت و يا دفع باطل مى دانست. ولى هنگامى كه مى بيند اين قيام به اين هدف منتهى نمى شود، بلكه ايجاد خلاف ميان صفوف مسلمين مى كند و ممكن است منافقان كه منتظر بودند از آب گِل آلود ماهى بگيرند، برخيزند و اساس اسلام را به خطر بيندازند، چاره اى جز سكوت نمى بيند.
«ابن ابى الحديد» مى گويد: روايت شده است كه روزى «فاطمه» (عليها السلام) امام(عليه السلام) را به قيام ترغيب كرد و در همان حال صداى مؤذّن برخاست (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) امام(عليه السلام) رو به همسر گراميش فاطمه(عليها السلام) كرد، فرمود: «اَيَسُرُّكِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الاَرْضِ»؛ (آيا دوست دارى اين صدا از روى زمين برچيده شود)؟ عرض كرد: نه فرمود: پس مطلب همان است كه من مى گويم (بايد سكوت و تحمّل كرد).
از همه اينها گذشته هر كار ـ مخصوصاً قيامهاى مهم اجتماعى سياسى ـ نياز به فراهم شدن شرايط دارد و بايد زمينه هاى آن فراهم گردد و در غير اين صورت نتيجه اى جز ناكامى و شكست و اتلاف نيروها نخواهد داشت و مانند آن است كه ميوه نارسيده را از درخت بچينند يا بذر در شوره زار بريزند. امام كه از اين واقعيّتها با خبر بود، وظيفه الهى خود را در اين ديد كه سكوت را بر قيام ترجيح دهد.
منبع: پيام امام علي(عليه السلام)، جلد1، ص 441و442