پرسش :
آيا ادعاي ابن تيمه درباره بغض صحابه نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السلام) صحيح است؟
پاسخ :
ابن تيميه مى گويد: «بسيارى از صحابه و تابعين، بغض على را داشته، او را سب كرده و با او جنگ نموده اند».
پاسخ: اوّلا اينكه ابن تيميه مي گويد: بسيارى از صحابه و تابعين حضرت علي(عليه السلام) را دشمن داشته و سبّ نموده اند. چرا او اسم اين افراد را نمى برد؟
ثانياً: اگر بعضي از صحابه بغض حضرت على(عليه السلام) را داشته باشند، اين نقص آنان است نه نقصى بر حضرت على(عليه السلام) زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شأن او فرمود: «لا يحبّك إلاّ مؤمن و لايبغضك إلاّ منافق» تو را به جز مؤمن دوست ندارد و نيز به جز منافق تو را دشمن نمى دارد».
مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شأن او نفرمود: «من آذى عليّاً فقد آذاني»؛ « هر كس على را اذيت كند مرا اذيت كرده است».
و مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نفرمود: «من سبّ عليّاً فقد سبّني»؛ « هر كس على را دشنام دهد مرا دشنام داده است».
مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نفرمود: «من أحبّ عليّاً فقد أحبّني، و من أبغض عليّاً فقد أبغضني»؛
«هر كس على را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته و هر كس على را دشمن بدارد به طور حتم مرا دشمن داشته است».
چگونه كسى جرأت دارد كه على(عليه السلام) را دشمن بدارد؛ در حالى كه بخارى به سندش از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه فرمود: «أنت منّي و أنا منك»، تو از من و من از تو هستم».
و نيز بخارى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه خطاب به حضرت علي(عليه السلام) فرمود: «أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي»؛ «آيا راضى نمى شوى كه تو نزد من به منزله هارون نزد موسى باشى، جز آن كه بعد از من نبى نيست».
و نيز در شأن او فرمود: «إنّي دافعٌ و الرّاية غداً إلى رجل يحبّ الله و رسوله و يحبّه الله و رسوله»؛ « هرآينه من فردا پرچم را به دست كسى مى دهم، كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند...».
منبع: علي اصغر رضواني، سلفي گري و پاسخ به شبهات، ص101.
ابن تيميه مى گويد: «بسيارى از صحابه و تابعين، بغض على را داشته، او را سب كرده و با او جنگ نموده اند».
پاسخ: اوّلا اينكه ابن تيميه مي گويد: بسيارى از صحابه و تابعين حضرت علي(عليه السلام) را دشمن داشته و سبّ نموده اند. چرا او اسم اين افراد را نمى برد؟
ثانياً: اگر بعضي از صحابه بغض حضرت على(عليه السلام) را داشته باشند، اين نقص آنان است نه نقصى بر حضرت على(عليه السلام) زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شأن او فرمود: «لا يحبّك إلاّ مؤمن و لايبغضك إلاّ منافق» تو را به جز مؤمن دوست ندارد و نيز به جز منافق تو را دشمن نمى دارد».
مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در شأن او نفرمود: «من آذى عليّاً فقد آذاني»؛ « هر كس على را اذيت كند مرا اذيت كرده است».
و مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نفرمود: «من سبّ عليّاً فقد سبّني»؛ « هر كس على را دشنام دهد مرا دشنام داده است».
مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نفرمود: «من أحبّ عليّاً فقد أحبّني، و من أبغض عليّاً فقد أبغضني»؛
«هر كس على را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته و هر كس على را دشمن بدارد به طور حتم مرا دشمن داشته است».
چگونه كسى جرأت دارد كه على(عليه السلام) را دشمن بدارد؛ در حالى كه بخارى به سندش از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه فرمود: «أنت منّي و أنا منك»، تو از من و من از تو هستم».
و نيز بخارى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه خطاب به حضرت علي(عليه السلام) فرمود: «أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي»؛ «آيا راضى نمى شوى كه تو نزد من به منزله هارون نزد موسى باشى، جز آن كه بعد از من نبى نيست».
و نيز در شأن او فرمود: «إنّي دافعٌ و الرّاية غداً إلى رجل يحبّ الله و رسوله و يحبّه الله و رسوله»؛ « هرآينه من فردا پرچم را به دست كسى مى دهم، كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند...».
منبع: علي اصغر رضواني، سلفي گري و پاسخ به شبهات، ص101.