پرسش :
آیا دود کردن اسفند برای جلوگیری از چشم زخم، سند دینی دارد؟
پاسخ :
بیتردید انسانها هم با واقعیات سر و کار دارند و هم با خرافاتی که لباس واقعیت به تن کردهاند. انسان عاقل میکوشد به حقایق دست یابد و بر اساس حقایق زندگی کند و تا میتواند از خرافات دوری گزیند؛ هر چند که کار بسیار سختی است. برخی از واقعیت ها خرافه پنداشته میشوند و برخی از خرافهها در پنداشت مردم از هر واقعیتی واقعیتر هستند. برخی از امور هم معجونی است از خرافه و واقعیت که به تصفیه اساسی نیاز دارند.
یکی از این اموری که در فرهنگ مردم وجود دارد و رواج یافته و از خرافه بی نصیب نمانده، چشم زخم و شور چشمی است؛ یعنی فردی با نگاهی خاص به دیگری آسیب برساند، بدون این که هیچ کار دیگری انجام دهد. در تحقق چشم زخم، دیدن و اعجاب بیننده از حُسن در طرف مقابل، لازم است.
نظر و دیدگاه اسلام در اینباره میتواند سودمند بوده و ابهام زدایی کند.
چشم زخم از منظر قرآن
دو آیه از قرآن را بسیاری از مفسران به چشم زخم ارتباط دادهاند.
1- سوره یوسف آیه 67: در این آیه خداوند میفرماید: « و گفت ای پسران من سفارش میکنم که چون به مصر رسیدید، همه از یک در وارد نشوید؛ بلکه از درهای مختلف در آیید و بدانید که از خدا چیزی شما را بینیاز نتواند کرد که هیچ کس فرمانروای عالم جز خدا نیست. من بر او توکل می کنم و باید صاحبان مقام توکل هم بر او اعتماد کنند.»[1]
یکی از احتمالهایی که در تفسیر این آیه گفته شده، چشم زخم است. از آنجا که برادران یوسف نیکو روی و خوش قامت بودند و تعدادشان نیز بسیار بود پدرشان حضرت یعقوب (ع) ترسید که مردم مصر آنها را چشم بزنند، از این رو به فرزندان خود سفارش کرد که از یک دروازه، وارد نشوند؛ بلکه پراکنده شده و از دروازه های متعدد وارد شوند، تا چشم نخورند.[2]
2- سوره قلم آیه 51: این آیه در فرهنگ عمومی مردم به آیه «اِن یَکاد» شهرت دارد. و پناهگاه آنان برای جلوگیری از چشم زخم است. خداوند در این آیه می فرماید: «ای رسول نزدیک بود که کافران به چشمان بد چشم زخمت زنند که چون آیات قرآن بشنوند و از شدت حسد گویند که همانا آن عجب دیوانه است.»[3]
علامه طباطبایی در تفسیر خود میفرماید: «بسیاری از مفسران «لیزلقونک بابصارهم» را به چشم زخم تفسیر کرده اند. و هیچ دلیل عقلی برای نفی چشم زخم وجود ندارد و چه بسا مواردی وجود دارد که بر چشم زخم قابل انطباق است».[4]
در شأن نزول این آیه در تفاسیر آمده است که گروهی از قریش، افرادی از قبیله بنی اسد را که به چشم زخم و شور چشمی شهرت داشتند، اجیر کردند تا با این وسیله به رسول خدا (ع) آسیبی برسانند. در وصف بدچشمی برخی از افراد بنی اسد آوردهاند که برخی از این قبیله چنان بد چشم بودند، که آنها را زندانی کرده بودند، تا مبادا به دیگران آسیبی بزنند. همین افراد موقعی که پیامبر اکرم (ص) قرآن تلاوت میکرد، نزد پیامبر آمدند و گفتند: «این مرد چقدر فصیح است! و چقدر زیبا سخن می گوید!» ولی خداوند فرستاده خود را از گزند چشم زخم آنها محافظت کرد.[5]
چشم زخم از منظر روایات
روایات درباره چشم زخم کم نیست. این روایات را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
1- روایاتی که در صدد اثبات حقیقت بودن چشم زخم هستند.
رسول اکرم (ص) می فرماید: «چشم زخم حق است و قله کوه را پایین می آورد»[6] در این روایت علاوه بر این که به واقعی بودن چشم زخم تاکید شده است با کنایه به شدت تأثیر آن نیز اشاره شده است. در بسیاری از این روایات علاوه بر این که به حقیقی بودن چشم زخم تأکید شده به تأثیر شدید آن نیز توجه داده شده است.
در حدیث دیگری رسول خدا (ص) میفرماید: « همانا چشم زخم انسان را داخل قبر می کند و شتر را وارد دیگ می کند».[7]
سیره پیامبر اکرم (ص) نیز گواه این است که ایشان چشم زخم را امری واقعی میدانستند و برای مقابله با آن راهکارهایی را میفرمودند و خود نیز این راهکارها را به کار میبردند.
روایت شده که امام حسن و حسین (ع) در اثر چشم زخم مریض میشوند و پیامبر خدا (ص) برای بهبودی آنها به سفارش جبرئیل (ع) از حرز و دعای خاصی استفاده میکند.[8]
2- روایاتی که راههای مقابله با چشم زخم را بیان کردهاند. برای مقابله و جلوگیری از چشم زخم در روایات به هیچ درمان مادی اشاره نشده است، بلکه در همه آنها به نوعی یاد کردن خدا مفید شناسانده شده است؛ چنان که رسول خدا (ص) میفرماید: « چشم زخم حق است هر کسی از چیزی درباره برادرش به شگفت آمد، باید در آن خدا را یاد کند؛ بی شک اگر خدا را یاد کند، چشم زخم به او آسیبی نخواهد رساند.»[9]
در حدیثی امام صادق (ع) برای در امان ماندن از چشم زخم سفارش میکند که سه بار ذکر « ما شاء الله لا حول و لا قوٌة الٌا بالله العلیٌ العظیم» گفته شود.
پیامبر اکرم (ص) برای درمان بیماری حسن و حسین (ع) که در اثر چشم زخم بیمار شده بودند به توصیه جبرئیل (ع) از این حرز استفاده میکند: « اللٌهمٌ یا ذا السلطان العظیم و المنٌ القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامٌات و الدعوات المستجابات عاف الحسن و الحسین من انفس الجنٌ و اعین الانس».
در احادیث دیگری گفتن « تبارک الله احسن الخالقین اللهم بارک فیه»[10] و تلاوت سورههای حمد، توحید، ناس، فلق و آیة الکرسی توصیه شده است.[11]
اسفند و چشم زخم
اسفند یا اسپند گیاهی است خودرو، که بیشتر در نواحی کویری می روید. جزو گیاهان دارویی به حساب میآید و از قدیم در مناطق مختلف جهان کاربرد طبٌی داشته است.[12]
در روایات «اسفند» که به عربی «حَرمَل» نامیده میشود، برای درمان بیماریهای روحی و جسمی سفارش شده است؛ ولی به طور خاص برای درمان و جلوگیری از چشم زخم سفارش نشده است.
در روایاتی که درباره گیاه اسفند نقل شده است، به جنبه دارویی بودن این گیاه پرداخته شده است. برای درمان برخی بیماریهای روحی؛ مثل ترس، استفاده از این گیاه سودمند دانسته شده است.[13] هم چنین در روایات برای درمان بیماریهای جسمی؛ مانند جذام[14] و تقطیر بول[15] مفید معرفی شده است.
در حدیثی امام علی (ع) میفرماید: « در ریشه اسفند نشره[16] و در تنه آن شفای هفتاد و دو مرض است.»[17]، اما روایت از لحاظ سند معتبر نیست.
نتیجه این که روایتی که در آن اسفند به طور مستقیم برای جلوگیری یا درمان چشم زخم مؤثر قلمداد شده باشد، وجود ندارد.
پینوشتها:
[1]. ترجمه الهی قمشه ای، مهدی، چاپ دوم، لقاء، 1381ش.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، ج3 ، ص 248، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379 ق.
[3]. ترجمه الهی قمشهای.
[4]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 50، چاپ پنجم، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ش.
[5]. کاشانی، فتح الله ، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 9، ص 390، چاپ دوم، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1344 ش؛ قمی، عباس، سفینة البحار، ج 6، ص 590، چاپ دوم، دار الاسوه، ایران، 1416 ق.
[6]. شریف رضی، المجازات النبویة، ص 367، منشورات مکتبة بصیرتی، قم، بی تا.
[7]. مجیدی، غلام حسین، نهج الفصاحة، ج 2، ص 704، چاپ اول، مؤسسة انصاریان، قم، 1379 ه. ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 60، ص 39، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه. ق.
[8]. بحارالانوار، ج 92، ص 132، و ج 60، ص 18.
[9]. بحارالانوار، ج 60، ص 25.
[10]. نهج الفصاحة، ج 2، ص 701 ؛ نسائی، السنن الکبری، ج 6، ص 256، چاپ اول، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق.
[11]. بحار الانوار، ج 60، ص 25.
[12]. نک: کتابخانه دیجیتالی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
[13]. بحارالانوار، ج 59، ص 234.
[14]. بحارالانوار، ج 59، ص 234.
[15]. بحارالانوار، ج 59، ص 188؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج 16، ص 446، چاپ مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ه. ق.
[16] یعنی دور کردن حسد.
[17]. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، ص 244، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، بی تا؛ تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 2، ص 150، چاپ دارالمعارف، مصر، 1385 ه. ق؛ مستدرک الوسائل، ج 16، ص 460.
منبع: اسلام کوئست
بیتردید انسانها هم با واقعیات سر و کار دارند و هم با خرافاتی که لباس واقعیت به تن کردهاند. انسان عاقل میکوشد به حقایق دست یابد و بر اساس حقایق زندگی کند و تا میتواند از خرافات دوری گزیند؛ هر چند که کار بسیار سختی است. برخی از واقعیت ها خرافه پنداشته میشوند و برخی از خرافهها در پنداشت مردم از هر واقعیتی واقعیتر هستند. برخی از امور هم معجونی است از خرافه و واقعیت که به تصفیه اساسی نیاز دارند.
یکی از این اموری که در فرهنگ مردم وجود دارد و رواج یافته و از خرافه بی نصیب نمانده، چشم زخم و شور چشمی است؛ یعنی فردی با نگاهی خاص به دیگری آسیب برساند، بدون این که هیچ کار دیگری انجام دهد. در تحقق چشم زخم، دیدن و اعجاب بیننده از حُسن در طرف مقابل، لازم است.
نظر و دیدگاه اسلام در اینباره میتواند سودمند بوده و ابهام زدایی کند.
چشم زخم از منظر قرآن
دو آیه از قرآن را بسیاری از مفسران به چشم زخم ارتباط دادهاند.
1- سوره یوسف آیه 67: در این آیه خداوند میفرماید: « و گفت ای پسران من سفارش میکنم که چون به مصر رسیدید، همه از یک در وارد نشوید؛ بلکه از درهای مختلف در آیید و بدانید که از خدا چیزی شما را بینیاز نتواند کرد که هیچ کس فرمانروای عالم جز خدا نیست. من بر او توکل می کنم و باید صاحبان مقام توکل هم بر او اعتماد کنند.»[1]
یکی از احتمالهایی که در تفسیر این آیه گفته شده، چشم زخم است. از آنجا که برادران یوسف نیکو روی و خوش قامت بودند و تعدادشان نیز بسیار بود پدرشان حضرت یعقوب (ع) ترسید که مردم مصر آنها را چشم بزنند، از این رو به فرزندان خود سفارش کرد که از یک دروازه، وارد نشوند؛ بلکه پراکنده شده و از دروازه های متعدد وارد شوند، تا چشم نخورند.[2]
2- سوره قلم آیه 51: این آیه در فرهنگ عمومی مردم به آیه «اِن یَکاد» شهرت دارد. و پناهگاه آنان برای جلوگیری از چشم زخم است. خداوند در این آیه می فرماید: «ای رسول نزدیک بود که کافران به چشمان بد چشم زخمت زنند که چون آیات قرآن بشنوند و از شدت حسد گویند که همانا آن عجب دیوانه است.»[3]
علامه طباطبایی در تفسیر خود میفرماید: «بسیاری از مفسران «لیزلقونک بابصارهم» را به چشم زخم تفسیر کرده اند. و هیچ دلیل عقلی برای نفی چشم زخم وجود ندارد و چه بسا مواردی وجود دارد که بر چشم زخم قابل انطباق است».[4]
در شأن نزول این آیه در تفاسیر آمده است که گروهی از قریش، افرادی از قبیله بنی اسد را که به چشم زخم و شور چشمی شهرت داشتند، اجیر کردند تا با این وسیله به رسول خدا (ع) آسیبی برسانند. در وصف بدچشمی برخی از افراد بنی اسد آوردهاند که برخی از این قبیله چنان بد چشم بودند، که آنها را زندانی کرده بودند، تا مبادا به دیگران آسیبی بزنند. همین افراد موقعی که پیامبر اکرم (ص) قرآن تلاوت میکرد، نزد پیامبر آمدند و گفتند: «این مرد چقدر فصیح است! و چقدر زیبا سخن می گوید!» ولی خداوند فرستاده خود را از گزند چشم زخم آنها محافظت کرد.[5]
چشم زخم از منظر روایات
روایات درباره چشم زخم کم نیست. این روایات را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
1- روایاتی که در صدد اثبات حقیقت بودن چشم زخم هستند.
رسول اکرم (ص) می فرماید: «چشم زخم حق است و قله کوه را پایین می آورد»[6] در این روایت علاوه بر این که به واقعی بودن چشم زخم تاکید شده است با کنایه به شدت تأثیر آن نیز اشاره شده است. در بسیاری از این روایات علاوه بر این که به حقیقی بودن چشم زخم تأکید شده به تأثیر شدید آن نیز توجه داده شده است.
در حدیث دیگری رسول خدا (ص) میفرماید: « همانا چشم زخم انسان را داخل قبر می کند و شتر را وارد دیگ می کند».[7]
سیره پیامبر اکرم (ص) نیز گواه این است که ایشان چشم زخم را امری واقعی میدانستند و برای مقابله با آن راهکارهایی را میفرمودند و خود نیز این راهکارها را به کار میبردند.
روایت شده که امام حسن و حسین (ع) در اثر چشم زخم مریض میشوند و پیامبر خدا (ص) برای بهبودی آنها به سفارش جبرئیل (ع) از حرز و دعای خاصی استفاده میکند.[8]
2- روایاتی که راههای مقابله با چشم زخم را بیان کردهاند. برای مقابله و جلوگیری از چشم زخم در روایات به هیچ درمان مادی اشاره نشده است، بلکه در همه آنها به نوعی یاد کردن خدا مفید شناسانده شده است؛ چنان که رسول خدا (ص) میفرماید: « چشم زخم حق است هر کسی از چیزی درباره برادرش به شگفت آمد، باید در آن خدا را یاد کند؛ بی شک اگر خدا را یاد کند، چشم زخم به او آسیبی نخواهد رساند.»[9]
در حدیثی امام صادق (ع) برای در امان ماندن از چشم زخم سفارش میکند که سه بار ذکر « ما شاء الله لا حول و لا قوٌة الٌا بالله العلیٌ العظیم» گفته شود.
پیامبر اکرم (ص) برای درمان بیماری حسن و حسین (ع) که در اثر چشم زخم بیمار شده بودند به توصیه جبرئیل (ع) از این حرز استفاده میکند: « اللٌهمٌ یا ذا السلطان العظیم و المنٌ القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامٌات و الدعوات المستجابات عاف الحسن و الحسین من انفس الجنٌ و اعین الانس».
در احادیث دیگری گفتن « تبارک الله احسن الخالقین اللهم بارک فیه»[10] و تلاوت سورههای حمد، توحید، ناس، فلق و آیة الکرسی توصیه شده است.[11]
اسفند و چشم زخم
اسفند یا اسپند گیاهی است خودرو، که بیشتر در نواحی کویری می روید. جزو گیاهان دارویی به حساب میآید و از قدیم در مناطق مختلف جهان کاربرد طبٌی داشته است.[12]
در روایات «اسفند» که به عربی «حَرمَل» نامیده میشود، برای درمان بیماریهای روحی و جسمی سفارش شده است؛ ولی به طور خاص برای درمان و جلوگیری از چشم زخم سفارش نشده است.
در روایاتی که درباره گیاه اسفند نقل شده است، به جنبه دارویی بودن این گیاه پرداخته شده است. برای درمان برخی بیماریهای روحی؛ مثل ترس، استفاده از این گیاه سودمند دانسته شده است.[13] هم چنین در روایات برای درمان بیماریهای جسمی؛ مانند جذام[14] و تقطیر بول[15] مفید معرفی شده است.
در حدیثی امام علی (ع) میفرماید: « در ریشه اسفند نشره[16] و در تنه آن شفای هفتاد و دو مرض است.»[17]، اما روایت از لحاظ سند معتبر نیست.
نتیجه این که روایتی که در آن اسفند به طور مستقیم برای جلوگیری یا درمان چشم زخم مؤثر قلمداد شده باشد، وجود ندارد.
پینوشتها:
[1]. ترجمه الهی قمشه ای، مهدی، چاپ دوم، لقاء، 1381ش.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، ج3 ، ص 248، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379 ق.
[3]. ترجمه الهی قمشهای.
[4]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 50، چاپ پنجم، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ش.
[5]. کاشانی، فتح الله ، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 9، ص 390، چاپ دوم، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1344 ش؛ قمی، عباس، سفینة البحار، ج 6، ص 590، چاپ دوم، دار الاسوه، ایران، 1416 ق.
[6]. شریف رضی، المجازات النبویة، ص 367، منشورات مکتبة بصیرتی، قم، بی تا.
[7]. مجیدی، غلام حسین، نهج الفصاحة، ج 2، ص 704، چاپ اول، مؤسسة انصاریان، قم، 1379 ه. ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 60، ص 39، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه. ق.
[8]. بحارالانوار، ج 92، ص 132، و ج 60، ص 18.
[9]. بحارالانوار، ج 60، ص 25.
[10]. نهج الفصاحة، ج 2، ص 701 ؛ نسائی، السنن الکبری، ج 6، ص 256، چاپ اول، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق.
[11]. بحار الانوار، ج 60، ص 25.
[12]. نک: کتابخانه دیجیتالی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
[13]. بحارالانوار، ج 59، ص 234.
[14]. بحارالانوار، ج 59، ص 234.
[15]. بحارالانوار، ج 59، ص 188؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج 16، ص 446، چاپ مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ه. ق.
[16] یعنی دور کردن حسد.
[17]. کوفی، محمد بن محمد، الجعفریات، ص 244، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، بی تا؛ تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 2، ص 150، چاپ دارالمعارف، مصر، 1385 ه. ق؛ مستدرک الوسائل، ج 16، ص 460.
منبع: اسلام کوئست