پرسش :
لازمه ولايت فقيه، «محجوريت مردم» و رشيد ندانستن آنان نیست؟!
پاسخ :
ولايت در قرآن كريم، روايات، و فقه اسلامي بر دو قسم است؛ يكي بر محجورانِ وامانده و ديگري بر جامعه خردمندان؛ و نمونههايي از آن بيان گرديد و گفته شد كه اگر كسي موارد ولاء را در منابع دين، اعم از عقل و نقل و نيز اعم از قرآن و سنت و سيرت معصومين (عليهمالسلام) استقصاء كند، به دو نوع ولاء برخورد ميكند كه يكي ناظر به ولايت بر محجوران است و ديگري ناظر به ولايت بر امّت اسلامي است كه از آن، به عنوان والي مسلمين ياد ميشود. امّا اينكه برخي از معتقدان به ولايت فقيه، به تفاوت اين ولايت با ولايت بر محجوران تصريح نكردهاند، روشن است كه همه مطالب علمي را همگان نميگويند و اينها به تدريج كامل ميشود و پيش از اين، در مجلّه حكومت اسلامي نيز بر تفاوت اين دو تصريح شد(2). و در فصل ششم كتاب بيان گرديد(3) كه مطلب ولايت فقيه، همانند برخي از مطالب محوري فقه، تطوّري داشت و تكامل آن به قيام و اقدام عملي و جهاد و اجتهاد نظري حضرت امام خميني (قدسسرّه) صورت گرفت كه ولايت فقيه را از محدوده غُيَّب و قُصَّرِ دارج و رايجِ «فقه ايستا» توسعه داد و در مدار «فقه پويا» و نيز به بارگاه و جايگاه اصلي خود يعني علم كلام كه عهدهدار مسائل كلان اسلامي است، نائل كرد و حضرت ايشان، بارها بر رشادت مردم مسلمان تأكيد داشتند. در ميان امت رشيد است كه فقه اسلامي، پويا و بالنده ميشود اولا ً؛ و فقيهان نامآور و مجاهدان نستوه پديد ميآيند ثانياً؛ و ولايت بر محجورين از ولايت واليان الهي بر ملت فرزانه تفكيك ميشود ثالثاً؛ و آياتِ ولاء معصومين بر امّت اسلامي، عملا ً تفسير و تبيين ميشود رابعاً، و خود فقيه جامع شرايط، چونان سايرين، تحت ولاء فقاهت و عدالت مكتب الهي قرار ميگيرد خامساً.
(1) ر ك: كتاب ولايت فقيه، ص 125.
(2) مجله حكومت اسلامي؛ سال اول، شماره اول، ص 55.
(3) ر ك: كتاب ولايت فقيه، ص 276، 277، و 278.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 417، 418)
ولايت در قرآن كريم، روايات، و فقه اسلامي بر دو قسم است؛ يكي بر محجورانِ وامانده و ديگري بر جامعه خردمندان؛ و نمونههايي از آن بيان گرديد و گفته شد كه اگر كسي موارد ولاء را در منابع دين، اعم از عقل و نقل و نيز اعم از قرآن و سنت و سيرت معصومين (عليهمالسلام) استقصاء كند، به دو نوع ولاء برخورد ميكند كه يكي ناظر به ولايت بر محجوران است و ديگري ناظر به ولايت بر امّت اسلامي است كه از آن، به عنوان والي مسلمين ياد ميشود. امّا اينكه برخي از معتقدان به ولايت فقيه، به تفاوت اين ولايت با ولايت بر محجوران تصريح نكردهاند، روشن است كه همه مطالب علمي را همگان نميگويند و اينها به تدريج كامل ميشود و پيش از اين، در مجلّه حكومت اسلامي نيز بر تفاوت اين دو تصريح شد(2). و در فصل ششم كتاب بيان گرديد(3) كه مطلب ولايت فقيه، همانند برخي از مطالب محوري فقه، تطوّري داشت و تكامل آن به قيام و اقدام عملي و جهاد و اجتهاد نظري حضرت امام خميني (قدسسرّه) صورت گرفت كه ولايت فقيه را از محدوده غُيَّب و قُصَّرِ دارج و رايجِ «فقه ايستا» توسعه داد و در مدار «فقه پويا» و نيز به بارگاه و جايگاه اصلي خود يعني علم كلام كه عهدهدار مسائل كلان اسلامي است، نائل كرد و حضرت ايشان، بارها بر رشادت مردم مسلمان تأكيد داشتند. در ميان امت رشيد است كه فقه اسلامي، پويا و بالنده ميشود اولا ً؛ و فقيهان نامآور و مجاهدان نستوه پديد ميآيند ثانياً؛ و ولايت بر محجورين از ولايت واليان الهي بر ملت فرزانه تفكيك ميشود ثالثاً؛ و آياتِ ولاء معصومين بر امّت اسلامي، عملا ً تفسير و تبيين ميشود رابعاً، و خود فقيه جامع شرايط، چونان سايرين، تحت ولاء فقاهت و عدالت مكتب الهي قرار ميگيرد خامساً.
(1) ر ك: كتاب ولايت فقيه، ص 125.
(2) مجله حكومت اسلامي؛ سال اول، شماره اول، ص 55.
(3) ر ك: كتاب ولايت فقيه، ص 276، 277، و 278.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 417، 418)