پرسش :
حكومتى كه بر اساس فقه اداره شود قادر بر ادارهٔ جامعه نيست و فضاى حقوق بشر را تنگ مىكند.
پاسخ :
حكومت تنها بر اساس فقه نيست، بله، آنچه كه مورد نياز روزانهٔ مردم در مرحلهٔ قانونشناسى، اجرا و قضا مىباشد را، فقه جوابگو است. اما پايگاه و پشتيبان آن، فلسفه، كلام، تفسير و اخلاق است يعنى بحثهاى خداشناسى، جهانشناسى و انسانشناسى ـ كه فقه دربارهٔ روابط بين آنها فتوا مىدهد ـ را بايد در حكمتِ به معناى اعم و كلام هموار كرد. در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران هم آمده كه نظام جمهورى اسلامى بر پايهٔ «لا إله إلاّ الله» استوار است. بر پايهٔ اين بينش دانسته مىشود كه انسان «حىّ متأله» است و در فقه براى افعالِ او فتوا صادر مىشود و معلوم است كه فقه اسلامى با آن خاستگاه وسيع، جوابگوى نيازهاى حيات فردى و اجتماعى انسان خواهد بود. بر پايهٔ اين تفكر، اسلامى كردن دانشگاهها صرفاً به چند نماز جماعت و برپايى مراسم مذهبى نيست، اين برنامهها جاهاى ديگر هم هست. عمده آن است كه متون درسى آموزشهاى عالى، اسلامى شود. به اينكه مثلاً در زمينشناسى گفته شود اين زمين را كى ايجاد كرده و چگونه؟ چنين زمينشناسىاى مىشود تفسير بسيارى از آيات و روايات و همچنين هواشناسى و ... پس بايد اوّل نگاه «هو الأوّل و الآخر»(1) داشت و آنگاه به سراغ مباحث بعدى رفت. آنچه هم اكنون در متون درسى مشهود است همان يك سير افقى است كه در علوم وجود دارد و جارى است؛ در اسرار خلقت و حيات وحش هم همين است. اين مقدار به تنهايى مايه اسلامى شدن علوم نمىشود. قرآن هنگام طرح مسايل علمى «از كجا» و «از كى» را بيان مىكند و همه چيز را به حقتعالى ربط مىدهد. اگر اين نگاه در متون درسى دانشگاهها وارد شود آنگاه مىتوان دانشگاهها را اسلامى كرد.
(1) سورهٔ حديد، آيهٔ 3.
مأخذ: (فصلنامه حكومت اسلامى، شماره 21، ص 65)
حكومت تنها بر اساس فقه نيست، بله، آنچه كه مورد نياز روزانهٔ مردم در مرحلهٔ قانونشناسى، اجرا و قضا مىباشد را، فقه جوابگو است. اما پايگاه و پشتيبان آن، فلسفه، كلام، تفسير و اخلاق است يعنى بحثهاى خداشناسى، جهانشناسى و انسانشناسى ـ كه فقه دربارهٔ روابط بين آنها فتوا مىدهد ـ را بايد در حكمتِ به معناى اعم و كلام هموار كرد. در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران هم آمده كه نظام جمهورى اسلامى بر پايهٔ «لا إله إلاّ الله» استوار است. بر پايهٔ اين بينش دانسته مىشود كه انسان «حىّ متأله» است و در فقه براى افعالِ او فتوا صادر مىشود و معلوم است كه فقه اسلامى با آن خاستگاه وسيع، جوابگوى نيازهاى حيات فردى و اجتماعى انسان خواهد بود. بر پايهٔ اين تفكر، اسلامى كردن دانشگاهها صرفاً به چند نماز جماعت و برپايى مراسم مذهبى نيست، اين برنامهها جاهاى ديگر هم هست. عمده آن است كه متون درسى آموزشهاى عالى، اسلامى شود. به اينكه مثلاً در زمينشناسى گفته شود اين زمين را كى ايجاد كرده و چگونه؟ چنين زمينشناسىاى مىشود تفسير بسيارى از آيات و روايات و همچنين هواشناسى و ... پس بايد اوّل نگاه «هو الأوّل و الآخر»(1) داشت و آنگاه به سراغ مباحث بعدى رفت. آنچه هم اكنون در متون درسى مشهود است همان يك سير افقى است كه در علوم وجود دارد و جارى است؛ در اسرار خلقت و حيات وحش هم همين است. اين مقدار به تنهايى مايه اسلامى شدن علوم نمىشود. قرآن هنگام طرح مسايل علمى «از كجا» و «از كى» را بيان مىكند و همه چيز را به حقتعالى ربط مىدهد. اگر اين نگاه در متون درسى دانشگاهها وارد شود آنگاه مىتوان دانشگاهها را اسلامى كرد.
(1) سورهٔ حديد، آيهٔ 3.
مأخذ: (فصلنامه حكومت اسلامى، شماره 21، ص 65)