چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چگونه مي‌توان سخني يا مطلبي را به اسلام نسبت داد؟


پاسخ :
قرآن كريم، اولين منبع معرفت ديني و بر اساس رهنمود معصومين (عليهم‌السلام) "ثَقَل اكبر" و پشتوانه حجيّت روايات است و سخنان عترت طاهرين كه "ثَقَل اصغر" هستند، در اصل حجيّت و در تأييد محتوا، متكي به قرآن كريم است و بايد بر آن عرضه و با آن ارزيابي شود.
عرضه روايت بر قرآن، چنانكه گذشت، براي آن است كه مضمون آن رو در روي قرآن نبوده، اختلاف تبايني با آن نداشته باشد وگرنه تقييدِ مطلق، تخصيصِ عام، تبيينِ كليّ، تحديد حدود و تفصيل اجمال، مخالفت محسوب نمي‌شود.
روايتي كه با قرآن كريم اختلاف تبايني نداشته باشد در دامنه قرآن قرار مي‌گيرد و حجّت و قابل استناد است. از سوي ديگر، چون رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عهده‌دار تبيين جزئيات و تفصيل كليات شريعت و معلم الهي قرآن كريم است: "وأنزلنا إليك الذكر لتبيّن للنّاس ما نُزّل إليهم"(١) و آن حضرت نيز به موجب حديث متواتر ثقلين همين سِمَتها را به جانشينان خود سپرده است: "... إنّي تارك فيكم ثقلين... وهو كتاب الله... وعترتى أهل بيتى لن يفترقا"(٢)، تبيين حدود و جزئيات معارف و احكام كلي قرآني بر عهده معصومين (عليهم‌السلام) است و سخنان آنان عمومات قرآني را تخصيص و مطلقات آن را تقييد مي‌كند. بنابراين، استناد به قرآن براي معتقد شدن به "اصول اعتقادي" و عمل كردن به "فروع عملي" بدون رجوع به روايات بي‌ارزش است و در حقيقت، سخن "مجموع ثقلين"، سخن اسلام است، نه سخن "يكي از دو ثقل" به تنهايي. بر اساس مباحث گذشته، در تفسير هر يك از آيات قرآني اين مراحل را بايد پيمود:
1 ـ مفاد آيه مورد نظر را با قطع نظر از ساير آيات قرآن بايد فهميد، ولي در اين مرحله نمي‌توان گفت نظر قرآن چنين است، بلكه مي‌توان گفت مفاد اين "آيه" با قطع نظر از آيات ديگر، چنين است.
2 ـ چون آيات قرآن كريم مفسر و مصدق يكديگر است: "وإنّ القرآن لم ينزل ليكذّب بعضه بعضا ولكن نزل يصدّق بعضه بعضا"(٣)، "ينطق بعضُه ببعض ويشهد بعضُه علي بعض"(٤) با استفاده از ساير آيات قرآن بايد آيه مورد نظر تفسير شود. در اين مرحله حاصل معناي آيه را كه ثمره تفسير قرآن به قرآن است، مي‌توان به "قرآن" اسناد داد، ولي قابل اسناد به "اسلام" نيست و به عنوان پيام دين و سخن اسلام تلقّي نمي‌شود و از اين رو، پذيرش و عمل به آن، مصداق "حسبنا كتاب الله" خواهد بود؛ كه چنين گفتار يا رفتاري مخالف سنّت قطعي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است كه قرآن نيز آن را منبع مباني و ادلّه دين قرار داده است.
3 ـ بايد همه رواياتي كه در شأن نزول، تطبيق و يا تفسير آيه مورد بحث آمده و همچنين رواياتي كه به گونه‌اي با معناي آيه مزبور مرتبط است با يكديگر جمع‌بندي شود تا در محدوده سخنان ثَقَل اصغر نيز مقيِّدها مخصِّصها و ساير قراين يافت شده، پيام "ثَقَل اصغر" به روشني دريافت شود.
4 ـ پس از جمع‌بندي روايات مزبورْ حاصل و عصاره آنها را بر قرآن كريم عرضه كنيم تا در صورت نداشتن مخالفت تبايني با قرآن، به عنوان مقيِّد، مخصِّص، قرينه و شارح در دامنه قرآن كريم قرار گيرد.
5 ـ در صورت هماهنگي پيام ثَقَل اصغر با سخن ثَقَل اكبر، جمع‌بندي نهايي كرده، آنگاه اين مجموعه هماهنگ را پيام و سخن اسلام بدانيم.
سرّ اين كه در مراحل پنج‌گانه مزبور ابتدا بحث قرآني و سپس بحث روايي مطرح مي‌شود، همان است كه در تبيين معارف دين، قرآن كريم اولين پايگاه بوده، پشتوانه حجيّت روايات است و با داشتن چنين پايگاهي كه سند و همچنين دلالت آن بر اصول و خطوط كلي دين، هر دو قطعي است، مي‌توان روايات را حجّت دانست و از آن بهره جست وگرنه پيش از دريافت پيام ثَقَل اكبر، تبيين مفهوم آيه به وسيله روايت مستلزم دور است.

١ ـ سوره نحل، آيه 44.
٢ ـ بحار، ج 23، ص 108.
٣ ـ درّ المنثور، ج 2، ص 8.
٤ ـ نهج‌البلاغه، خطبه 133، بند 8.

مأخذ: ( تفسیر تسنيم، ج ١، ص ١٥٩)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.