پرسش :
عناصر محورى ترسيم حقوق زن چيست؟
پاسخ :
منابع غنىّ و قوىِ اصول و مبانىِ حقوق در اسلام، چيزى را حق مىداند كه از ثبات تكوينى سهمى برده باشد و نيز مطابق با واقعيت نظام هستى باشد و چيزى كه نه خود از ثباتِ تكوينى سهم بسزايى دارد و نه پشتوانه تكوينى دارد، بلكه برخاسته از خواستههاى نفسانى است، حق نخواهد بود بلكه باطلى است شبيه حق و ظلمى است در كسوت عدل.
براى ترسيم حقوق زن بررسى دو عنصر محورى لازم مىباشد؛ يكى شناخت اصل انسانيت كه حقيقتِ مشتركِ بين زن و مرد است و ديگر هويت صنفى زن كه واقعيت مختص به اوست. و هيچ مبدأى براى تشخيص صحيح آن حقيقتِ مشترك و اين هويتِ مختص، صالحتر از خداوند كه آفريدگار عالم و آدم است نمىباشد. و خداوند نظر صائب و رأى ثاقب خويش را در چهره وحى آسمانى به خوبى روشن نمود و شرح آن را به عهده صدور مشروح اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام سپرد.
آنچه در تشريح خطوطِ كلّىِ حقّ مشترك و حقّ مختص زن و مرد استنباط مىشود آن است كه چيزى حق مشترك است كه در تعالى روح وارتقاى انسانيتِ مشترك بين زن و مرد مؤثّر باشد و همچنين چيزى حقّ مختص مىباشد كه در پرورش هويتِ مختص زن يا مرد سهم بسزايى داشته باشد. مثلاً علوم و معارف كه در بخش حكمت نظرى پايه كمال انسانيت است، فراگيرى آنها حق مسلّم زن مىباشد چه اين كه تعلّم آنها نيز حق قطعى مرد است و همچنين فضائل اخلاقى كه در بخش حكمت عملى مايه كمال بشريّت مىباشد تخلّق به آنها حق مسلّم هر دو صنفِ ياد شده است.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، ص ٣٣٣.)
منابع غنىّ و قوىِ اصول و مبانىِ حقوق در اسلام، چيزى را حق مىداند كه از ثبات تكوينى سهمى برده باشد و نيز مطابق با واقعيت نظام هستى باشد و چيزى كه نه خود از ثباتِ تكوينى سهم بسزايى دارد و نه پشتوانه تكوينى دارد، بلكه برخاسته از خواستههاى نفسانى است، حق نخواهد بود بلكه باطلى است شبيه حق و ظلمى است در كسوت عدل.
براى ترسيم حقوق زن بررسى دو عنصر محورى لازم مىباشد؛ يكى شناخت اصل انسانيت كه حقيقتِ مشتركِ بين زن و مرد است و ديگر هويت صنفى زن كه واقعيت مختص به اوست. و هيچ مبدأى براى تشخيص صحيح آن حقيقتِ مشترك و اين هويتِ مختص، صالحتر از خداوند كه آفريدگار عالم و آدم است نمىباشد. و خداوند نظر صائب و رأى ثاقب خويش را در چهره وحى آسمانى به خوبى روشن نمود و شرح آن را به عهده صدور مشروح اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام سپرد.
آنچه در تشريح خطوطِ كلّىِ حقّ مشترك و حقّ مختص زن و مرد استنباط مىشود آن است كه چيزى حق مشترك است كه در تعالى روح وارتقاى انسانيتِ مشترك بين زن و مرد مؤثّر باشد و همچنين چيزى حقّ مختص مىباشد كه در پرورش هويتِ مختص زن يا مرد سهم بسزايى داشته باشد. مثلاً علوم و معارف كه در بخش حكمت نظرى پايه كمال انسانيت است، فراگيرى آنها حق مسلّم زن مىباشد چه اين كه تعلّم آنها نيز حق قطعى مرد است و همچنين فضائل اخلاقى كه در بخش حكمت عملى مايه كمال بشريّت مىباشد تخلّق به آنها حق مسلّم هر دو صنفِ ياد شده است.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، ص ٣٣٣.)