پرسش :
در رابطه با سند دعاي عرفه كه پسران غالب اسدي راوي آن هستند، آيا كفايت ميكند؟ آيا ائمه اين دعا را تأييد كردهاند؟
پاسخ :
قبل از بيان پاسخ پرسش، لازم است به سندشناسي توجّه شود.
پسران غالب اسدي کيستند؟ آن چه در كتابهاي رجالي آمده است، پسران غالب بن بشر اسدي كه ابن اثير او را از صحابه دانستهاند[1]، بشر و بشير ميباشند كه دعاي عرفه را از امام حسين ـ عليه السلام ـ نقل كردهاند.
بشر بن غالب الاسدي الكوفي كيست؟ در كتابهاي رجالي نام او آمده است. برخي در مورد او چيزي نگفتهاند و عدّهاي او را مجهول دانستهاند. در تنقيحالمقال آمده است كه: شيخ (ره) او را از اصحاب امام حسين ـ عليه السلام ـ و امام سجاد ـ عليه السلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر اين است كه بشر بن غالب الاسدي الكوفي امامي است اما حال او مجهول است.[2] در اصول كافي هم از او روايت نقل شده است. برخي او را از اصحاب اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ و اصحاب امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) دانسته است[3] و در مورد وثاقت يا عدم وثاقت او ساكت مانده است.
بشير ابن غالب الاسدي الكوفي كيست؟ در مورد شخصيت وي هم كتابهاي رجالي به طور صريح و محكم سخن نگفتهاند. در موسوعه رجاليه آمده است: بشير مشترك است بين رجال حديث؛ ولي هيچ كدام توثيق نشدهاند. همچنين آمده است: از او از امام حسين ـ عليه السلام ـ در كافي روايت نقل شده است. او كسي است كه دعاي عرفه را از امام حسين ـ عليه السلام ـ روايت كرده است.[4] در جاي ديگر آمده: بشير بن غالب الاسدي الكوفي مجهولٌ.[5] عدهاي از رجاليون در مورد وثاقت يا عدم وثاقت او سكوت كردهاند و يا نام او را ذكر نكردهاند.
اما دلالتشناسي: علّامه محمد تقي جعفري در مقدمهي تفسير دعاي بلند عرفه آورده است: مرحوم محدث قمي در مفاتيح آورده است: بشر و بشير فرزندان غالب اسدي نقل كردهاند كه: در آخرين ساعات روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسين ـ عليه السلام ـ بوديم كه آن حضرت با جمعي از خاندان و فرزندان و شيعيان از چادر بيرون آمدند و با نهايت خضوع و خشوع در طرف چپ كوه (جبل الرحمة) ايستاد و روي مبارك را به طرف كعبه گردانيده و دست را مقابل رو برداشتند و اين دعاي بلند عرفه را خواندند. اگر چه بعضي از محدثين بزرگوار، يقين به سنداين نيايش ندارند، ولي طبق اصل معروف: «دلالته تغني عن السند» در اين جا جاري است.
گاهي مفهوم و دلالت و محتواي حديث به قدري با عظمت و مطابق اصول است كه از سند بينياز و احتياجي به آن وجود ندارد. بديهي است كه نظير مضامين اين نيايش در عاليترين درجهي حكمت و عرفان اسلامي را جز انبياي عظام و ائمه معصومين(ع) نميتوانند بيان نمايند.[6] بيشتر دعاهاي موجود، از باب بينظير بودن در مضامين و معنا مورد وثوق قرار ميگيرند.
استاد جوادي آملي در درس خارج فقه، منشور و بخشنامهاي را كه از امام صادق روايت شده، نقل كرده كه دستورالعمل بلند اخلاقي را براي كارگزاران نظام اسلامي بيان ميكند كه بسيار جالب توجه و از مضامين و معناي بلندي برخوردار است.[7] ولي از نظر سند، حديث مرسله است. استاد فرمود: اشكالي ندارد كه از مضامين و معناي بلند آن در عرصههاي اجتماعي و اخلاقي استفاده ببريم[8] و طبق اصل «دلالته تغني عن السند» از آن بهره ببريم. احاديث شريف نبوي(ص)، نهج البلاغه شريف، صحيفه سجاديه و بسياري از دعاها چنين سرنوشتي دارند و طبق اين اصل دلالت مورد پذيرش قرار ميگيرند. بلي در مسايل فقهي و بيان حكم شرعي اثبات سند و سندشناسي بسيار مهم است. تازه در مسايل فقهي هم گاهي روايات مرسله و غير معتبر مؤيد روايات ديگر قرار ميگيرند و از اين حيث مورد استناد و استفاده قرار ميگيرد. مبناها هم در اين راستا مؤثر ميباشد و نسبت به هم فرق ميكنند. آنچه در پايان قابل بيان است اين است كه درست است كه برخي از محدثين بزرگوار و رجاليون يقين برسند اين نيايش ندارند و بر راوي آن اشكال ميكنند و لي دلالت آنطوري است كه بوي عصمت ميدهد و يك مضمون و دلالت بينظير اين گونه، آن هم در قالب نيايش جز در توان معصوم(ع) و انبياء عظام نمي باشد. و وقتي دلالت يك متني اينقدر محكم و قوي و بلند باشد هم مورد تأييد ساير معصومين(ع) قرار ميگيرد و هم عقل برهاني آن را به معصوم ـ عليه السلام ـ مستند ميكند و به معصوم(ع) نسبت ميدهد. اگر طبق اخبار عرض،[9] متن دعاي عرفه بر قرآن شريف هم عرضه شود، يقيناً با روح قرآن همخواني دارد و هماهنگ است و مورد تأييد قرآن شريف ميباشد. بنا بر اين ولو اين كه طبق متني از معصوم (ع) در باره تأييد دعاي عرفه در دست نباشد و ما نيافته باشيم كه دعاي عرفه تأييد ساير ائمه قرار گرفته ولي طبق قاعدة اخبار عرض، عقل برهاني و اصل «دلالته تغني عن السند» اين دعا هم بهطور مستقيم و غير مستقيم انشاء الله مورد تأييد ائمه معصومين(ع) است و ضعف سندي آن موجب خدشه در دلالت آن نمي گردد و مي توان از مضامين آن بهره هاي بزرگ برد.
گذشته از همه انتساب اين دعا به امام حسين ـ عليه السلام ـ داراي شهرت هم هست. ممكن هم است سند يك حديث يا متن در دست باشد ولي متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگار نباشد و مردود شمرده شود. ليكن مضامين دعاي عرفه با روح قرآن و روايات ناسازگار به نظر نمي رسد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ به اهل فن رجوع شود (همانند آية الله زنجاني)
2ـ رجوع به كتابهاي رجالي هم كارگشا و راهگشا است.
پی نوشتها:
[1] . مامقاني، تنقيح المقال في علمالرجال، بيجا، بيتا، ج2، ص365.
[2] . همان، ج1، ص174.
[3] . خويي، سيّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحديث، بيروت، الطبعة الثالثة، 1403ق، ج3، ص320.
[4] . ترابي، علياكبر، الموسوعة الرجاليه الميسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، الطبعة الثالثة، 1424ق، ص62.
[5] . جواهري، محمد، المفيد من معجم الرجال الحديث، قم، محلاتي، الطبعة الاولي، 1417ق، ص86ـ88.
[6] . جعفري، محمد تقي، نيايش امام حسين(ع) صحراي عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش، ص29.
[7] . حر عاملي، وسايل الشيعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155.
[8] . جوادي آملي، عبدالله، خارج فقه ـ مكاسب محرمه، تاريخ 10/8/1380.
[9] . وسائل الشيعه، جوان 18، باب 9، از ابواب صفات قاضي، ص 89.
قبل از بيان پاسخ پرسش، لازم است به سندشناسي توجّه شود.
پسران غالب اسدي کيستند؟ آن چه در كتابهاي رجالي آمده است، پسران غالب بن بشر اسدي كه ابن اثير او را از صحابه دانستهاند[1]، بشر و بشير ميباشند كه دعاي عرفه را از امام حسين ـ عليه السلام ـ نقل كردهاند.
بشر بن غالب الاسدي الكوفي كيست؟ در كتابهاي رجالي نام او آمده است. برخي در مورد او چيزي نگفتهاند و عدّهاي او را مجهول دانستهاند. در تنقيحالمقال آمده است كه: شيخ (ره) او را از اصحاب امام حسين ـ عليه السلام ـ و امام سجاد ـ عليه السلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر اين است كه بشر بن غالب الاسدي الكوفي امامي است اما حال او مجهول است.[2] در اصول كافي هم از او روايت نقل شده است. برخي او را از اصحاب اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ و اصحاب امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) دانسته است[3] و در مورد وثاقت يا عدم وثاقت او ساكت مانده است.
بشير ابن غالب الاسدي الكوفي كيست؟ در مورد شخصيت وي هم كتابهاي رجالي به طور صريح و محكم سخن نگفتهاند. در موسوعه رجاليه آمده است: بشير مشترك است بين رجال حديث؛ ولي هيچ كدام توثيق نشدهاند. همچنين آمده است: از او از امام حسين ـ عليه السلام ـ در كافي روايت نقل شده است. او كسي است كه دعاي عرفه را از امام حسين ـ عليه السلام ـ روايت كرده است.[4] در جاي ديگر آمده: بشير بن غالب الاسدي الكوفي مجهولٌ.[5] عدهاي از رجاليون در مورد وثاقت يا عدم وثاقت او سكوت كردهاند و يا نام او را ذكر نكردهاند.
اما دلالتشناسي: علّامه محمد تقي جعفري در مقدمهي تفسير دعاي بلند عرفه آورده است: مرحوم محدث قمي در مفاتيح آورده است: بشر و بشير فرزندان غالب اسدي نقل كردهاند كه: در آخرين ساعات روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسين ـ عليه السلام ـ بوديم كه آن حضرت با جمعي از خاندان و فرزندان و شيعيان از چادر بيرون آمدند و با نهايت خضوع و خشوع در طرف چپ كوه (جبل الرحمة) ايستاد و روي مبارك را به طرف كعبه گردانيده و دست را مقابل رو برداشتند و اين دعاي بلند عرفه را خواندند. اگر چه بعضي از محدثين بزرگوار، يقين به سنداين نيايش ندارند، ولي طبق اصل معروف: «دلالته تغني عن السند» در اين جا جاري است.
گاهي مفهوم و دلالت و محتواي حديث به قدري با عظمت و مطابق اصول است كه از سند بينياز و احتياجي به آن وجود ندارد. بديهي است كه نظير مضامين اين نيايش در عاليترين درجهي حكمت و عرفان اسلامي را جز انبياي عظام و ائمه معصومين(ع) نميتوانند بيان نمايند.[6] بيشتر دعاهاي موجود، از باب بينظير بودن در مضامين و معنا مورد وثوق قرار ميگيرند.
استاد جوادي آملي در درس خارج فقه، منشور و بخشنامهاي را كه از امام صادق روايت شده، نقل كرده كه دستورالعمل بلند اخلاقي را براي كارگزاران نظام اسلامي بيان ميكند كه بسيار جالب توجه و از مضامين و معناي بلندي برخوردار است.[7] ولي از نظر سند، حديث مرسله است. استاد فرمود: اشكالي ندارد كه از مضامين و معناي بلند آن در عرصههاي اجتماعي و اخلاقي استفاده ببريم[8] و طبق اصل «دلالته تغني عن السند» از آن بهره ببريم. احاديث شريف نبوي(ص)، نهج البلاغه شريف، صحيفه سجاديه و بسياري از دعاها چنين سرنوشتي دارند و طبق اين اصل دلالت مورد پذيرش قرار ميگيرند. بلي در مسايل فقهي و بيان حكم شرعي اثبات سند و سندشناسي بسيار مهم است. تازه در مسايل فقهي هم گاهي روايات مرسله و غير معتبر مؤيد روايات ديگر قرار ميگيرند و از اين حيث مورد استناد و استفاده قرار ميگيرد. مبناها هم در اين راستا مؤثر ميباشد و نسبت به هم فرق ميكنند. آنچه در پايان قابل بيان است اين است كه درست است كه برخي از محدثين بزرگوار و رجاليون يقين برسند اين نيايش ندارند و بر راوي آن اشكال ميكنند و لي دلالت آنطوري است كه بوي عصمت ميدهد و يك مضمون و دلالت بينظير اين گونه، آن هم در قالب نيايش جز در توان معصوم(ع) و انبياء عظام نمي باشد. و وقتي دلالت يك متني اينقدر محكم و قوي و بلند باشد هم مورد تأييد ساير معصومين(ع) قرار ميگيرد و هم عقل برهاني آن را به معصوم ـ عليه السلام ـ مستند ميكند و به معصوم(ع) نسبت ميدهد. اگر طبق اخبار عرض،[9] متن دعاي عرفه بر قرآن شريف هم عرضه شود، يقيناً با روح قرآن همخواني دارد و هماهنگ است و مورد تأييد قرآن شريف ميباشد. بنا بر اين ولو اين كه طبق متني از معصوم (ع) در باره تأييد دعاي عرفه در دست نباشد و ما نيافته باشيم كه دعاي عرفه تأييد ساير ائمه قرار گرفته ولي طبق قاعدة اخبار عرض، عقل برهاني و اصل «دلالته تغني عن السند» اين دعا هم بهطور مستقيم و غير مستقيم انشاء الله مورد تأييد ائمه معصومين(ع) است و ضعف سندي آن موجب خدشه در دلالت آن نمي گردد و مي توان از مضامين آن بهره هاي بزرگ برد.
گذشته از همه انتساب اين دعا به امام حسين ـ عليه السلام ـ داراي شهرت هم هست. ممكن هم است سند يك حديث يا متن در دست باشد ولي متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگار نباشد و مردود شمرده شود. ليكن مضامين دعاي عرفه با روح قرآن و روايات ناسازگار به نظر نمي رسد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ به اهل فن رجوع شود (همانند آية الله زنجاني)
2ـ رجوع به كتابهاي رجالي هم كارگشا و راهگشا است.
پی نوشتها:
[1] . مامقاني، تنقيح المقال في علمالرجال، بيجا، بيتا، ج2، ص365.
[2] . همان، ج1، ص174.
[3] . خويي، سيّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحديث، بيروت، الطبعة الثالثة، 1403ق، ج3، ص320.
[4] . ترابي، علياكبر، الموسوعة الرجاليه الميسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، الطبعة الثالثة، 1424ق، ص62.
[5] . جواهري، محمد، المفيد من معجم الرجال الحديث، قم، محلاتي، الطبعة الاولي، 1417ق، ص86ـ88.
[6] . جعفري، محمد تقي، نيايش امام حسين(ع) صحراي عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش، ص29.
[7] . حر عاملي، وسايل الشيعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155.
[8] . جوادي آملي، عبدالله، خارج فقه ـ مكاسب محرمه، تاريخ 10/8/1380.
[9] . وسائل الشيعه، جوان 18، باب 9، از ابواب صفات قاضي، ص 89.