پرسش :
تورات ميگويد رنگ گاو بنياسرائيل سرخ بود (العدد 19/1-4) در حاليكه قرآن ميگويد، (صفراء فاقع) چرا؟
پاسخ :
اين سوال ممكن است در مقام شبهه بر قرآن كريم ايراد شده باشد ولكن اين شبهه در دو مرحله قابل پاسخ قطعي ميباشد.
مرحله اول: در اين مرحله اشكال و شبهه را از ريشه نفي نموده و آنرا ناشي از اشتباه شبهه كننده ميدانيم. چون آنچه كه به عنوان گاو سرخ در سفر اعداد فصل 19 آمده است هيچ ربطي به داستان گاو بني اسرائيل ندارد بلكه مربوط ميشود به حكمي از احكام نجاست و طهارت كه با كيفيت خاصي بيان شده است، بطوريكه اول اين گاو سرخ با تمام اجزاء خارجي و دروني سوزانده شده و به خاكستر تبديل گرديده و در نتيجه نجاساتي كه در اثر آن ايجاد ميشود راههاي تطهير آنها به صورتهاي مختلف بيان شده است.[1]
بلكه اصلاً داستان گاو بني اسرائيل در تورات موجود در نزد يهوديان و مسيحيان ذكر نشده است. و به همين علت علاّمه طباطبائي ميفرمايد چونكه يهوديان زمان رسول خدا(ص) از اين داستان به خاطر عدم وجود آن در تورات اطلاعي نداشتهاند، در قرآن در آغاز اين داستان يهوديان مخاطب قرار نگرفته و خداوند اول به پيامبر اسلام خطاب نموده و داستان را بيان ميفرمايند.[2]
و داستان گاو بنياسرائيل كه در قرآن كريم آمده است در رابطه با قتلي است كه در ميان طوائف بني اسرائيل واقع شده بود و طوائف و گروههاي بني اسرئيل براي دفع و ردّ اتهام بعد از منازعه و مشاجرههاي زيادي خدمت حضرت موسي(ع) رفتند تا اين مشكل را حل كند. حضرت موسي(ع) وقتي كه از پيدا كردن قاتل از راههاي معمولي مأيوس ميشود راه غير عادي كه راه معجزه باشد، را در پيش ميگيرد و به دستور خداوند به آنان ميگويد كه ماده گاوي را سر ببريد و قسمتي از بدن گاو سر بريده را به مقتول بزنيد تا او زنده شود و قاتلش را نشان بدهد و معضل به پايان برسد.
علاّمه ميفرمايد اين داستان در قرآن كريم بصورت فصل، فصل مقدّم و موخّر شده است. يعني قسمت وسط داستان در اول ذكر شده است و قسمت اول در وسط آن و در آخر هم ذيل داستان آمده است.
[3] و نيز در تفسير قرطبي اين مطلب به نحو ديگري مطرح شده و گفته است كه آيه 72 بقره كه ميفرمايد «بياد بياوريد هنگامي را كه فردي را به قتل رسانديد و سپس درباره او به نزاع پرداختيد . ولي خداوند آنچه را كه شما پنهان ميداريد، آشكار ميسازد» از نظر معني مقدم بر آيات (67) تا (71) كه در مقام بيان خصوصيات و مشخصات گاو و ذبح آن ذكر شدهاند، ميباشد. و از نظر تلاوت مؤخر واقع شده است. [4] بنابراين پس تصور نشود كه آيات (72) و (73) ربطي به گاو بني اسرائيل نداشته و مطلب مستقل ديگري را بيان ميكند.
در كتب حديثي اين داستان بصورت مفصل بيان شده است. چنانچه از امام رضا(ع) نقل شده كه بعد از اينكه گاو ذبح شد و جسد مقتول به آن زده شد، مقتول زنده گرديده و شهادت داد كه پسر عمويش او را كشته است. [5]بلي در تورات در سفر تثنيه فصل بيست و يكم حكمي آمده است كه تا حدودي ميتواند با اين داستان شباهتي داشته باشد و آن حكم چنين بيان شده است: هر گاه در آن سرزميني كه ربّ معبود تو به تو داده، كشتهاي در محلّهاي يافت شد و معلوم نشد چه كسي او را كشته، ريش سفيدان محل و قاضيان خود را حاضر كن، و بفرست تا در شهرها و روستاهاي پيرامون آن كشته و آن شهري كه به كشته نزديكتر است، به وسيله پير مردان محل، گوسالهاي شخم نكرده را گرفته و به درهّ ناهموار كه هيچ شيار و كشت نشده باشد فرود آورند. و در آنجا گردن گوساله را قطع كنند آنگاه كاهناني كه از دودمان لاوي باشند پيش بروند، چون ربّ كه معبود توست، فرزندان لاوي را براي اين خدمت برگزيده و ايشان بنام ربّ بركت يافتهاند و هر خصومت و زدوخوردي به گفته آنان اصلاح ميشود. آنگاه تمام پيرمردان آن شهر كه نزديك به كشته هستند دست خود را بالاي جسد گوسالة گردن شكسته و در رودخانه افتاده بشويند و فرياد كنند و بگويند: دستهاي ما اين خون را نريخته و ديدگان ما آن را نديده اي ربّ: حزب خودت اسرائيل را كه ندا دادي بيامرز و خون به ناحقي را در وسط حزبت اسرائيل قرار مده،كه اگر اين كار را بكنند خون بر ايشان آمرزيده ميشود. [6] به وضوع پيدا است كه اين قسمت از تورات اولاً حكم كلي را بيان ميكند و ثانياً هيچ مشخصهاي را براي گاو ذكر نميكند و ثالثاً در نهايت مسئله آمرزش بنياسرائيل در اثر انجام اين كار مطرح است.
امّا در قرآن اولاً يك داستان جزئي و قتل واقع شده، در ميان بني اسرائيل مطرح است و ثانياً براي افشاء قاتل، ماده گاوي با رنگ زرد و خصوصياتي كه در قرآن كريم ذكر شده است ذبح ميگردد. تا بعد از زدن جسد به قسمتي از اعضاء بدن گاو، مقتول زنده شده و قاتل خود را افشاء كند.
پس در نتيجه در تورات اصلاً گاو سرخ در مسئله كشف جنايت و يا حتي در مسئله آمرزش اقوام و طوائف بني اسرائيل نسبت به وقوع قتل مشكوك، ذكر نشده است تا با آيه قرآن كه ميفرمايد: گاوي باشد زرد يك دست كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور سازد[7] تعارض داشته باشد.
مرحله دوم: در اين مرحله پاسخ را بر اين فرض قرار ميدهيم كه اگر در تورات در عين واقعه و حل مشكل و افشاء قاتل گاو سرخ ذكر شده بود، چه جوابي براي اين سؤال وجود دارد؟
اين سوال يا از طرف يهودي و مسيحي ايراد ميگردد و يا از طرف يك مسلمان معتقد به قرآن و دين اسلام. اگر از طرف يهودي و مسيحي ايراد گردد در اينصورت چونكه آنان هيچ اعتقادي به قرآن و دين مبين اسلام و حقانيت آن ندارند، پس آنان بر كل قرآن چه بخواهيم و چه نخواهيم اشكال دارند و اشكال خاص از طرف آنان در قالب اين سوال لغو و بي فائده است، فلذا در اين فرض هيچ نيازي به جواب اين سؤال احساس نميشود.
اما اگر اين سوال از طرف يك مسلمان معتقد به قرآن و نبوت پيامبر اسلام(ص) كه منفك از اعتقاد به نبوت حضرت موسي(ع) و كتاب توراتي كه بر او نازل شده است نميباشد، طرح گردد، در اين صورت در مقام جواب بيان مطالب زير كفايت ميكند:
از آنجايي كه قرآن معجزة جاويد رسول خدا است و قرآن در آيات متعددي كساني را كه شك در نزول آن از طرف خداوند دارند دعوت به مبارزه و تحّدي نموده است و در حقيقت اين تحّديهاي قرآن يك نوع استدلال است بر اينكه قرآن معجزه است و لفظ به لفظ تمام قرآن كلام خداوند بوده و از هيچ كسي جز خدا چنين كلامي امكان صدور ندارد. و تحّديهاي قرآن چنانچه كه علّامه طباطبائي ميفرمايد به شكلهاي مختلفي صورت گرفته است. مثلاً در يك جا ميفرمايند: اگر انس و جن جمع بشوند مثل اين قرآن را نميتوانند بياورند[8]و اين تحّدي قرآن تحّدي عام از براي هر فرد در هر مكان و هر زمان ميباشد. و انحاء تحّدي و دعوت به مبارزه در قرآن كريم عبارت انداز تحّدي به علم[9]، تحدّي به شخص پيامبر اسلام كه قرآن بر او نازل شده است،[10] تحّدي به اخبار از غيبت [11]، تحّدي به بلاغت [12]، كه بطور مفصل در الميزان توضيح داده شدهاند [13] و معجزه بودن قرآن خودش ملازم با عدم امكان وقوع تحريف در آن ميباشد و خداوند براي تأكيد و تبيين اين مطلب كه قرآن نه از جهت زياد شدن و نه از جهت كم شدن تحريفپذير نبوده ميفرمايد: قرآن كتاب عزيز و شكستناپذير است كه هيچگونه باطلي نه از پيش او و نه از پشت سر به سوي آن نميآيد چونكه از سوي خداوند حكيم نازل شده است[14] و نيز ميفرمايد: ما اين قرآن را نازل كرديم و ما به طور قطع نگهدار آنيم.[15]
پس در اينكه قرآن، كلام خداست و از طرف او بر پيامبر(ص) بدون زياد و كم نازل شده است و تحريفپذير نبوده و هيچ كس قادر بر زياد يا كم كردن آن نيست هيچ شك و ترديدي در نزد معتقدين به قرآن و اسلام اعم از شيعه و سني وجود ندارد.
امّا تورات موجود در پيش يهوديان و مسيحيان ولو آنان معتقداند كه اين تورات را كه مشتمل بر پنج سفر ميباشد حضرت موسي تأليف كرده و لكن با وجود همين وصف تورات مثل قرآن، با تمام الفاظ و كلماتش، كلام خدا نميباشد پس تورات با فرض اينكه تحريف در آن صورت نگرفته باشد كفو قرآن نميتواند قرار بگيرد.
ثانياً به اعتقاد كليه مسلمين و علماء اسلامي تورات دستخوش تحريف قرار گرفته بلكه عدهاي از محققان و دانشمندان ملل مختلف بعد از بررسي و تحقيقهاي جامع به اين نتيجه رسيدهاند كه اسفار تورات قرنها پس از رحلت حضرت موسي(ع) تدوين شده و دچار تحريف و تغيير گرديده است. از آن جمله در قرن هفدهم فيلسوف بزرگ يهودي بنام اسپينوزا، انظار را متوجه تناقضات تورات و نادرستي انتساب آن به زمان حضرت موسي(ع) نمود و بعد از تحقيقات اين نتيجة قطعي را بدست آورد كه تورات كنوني مربوط به يك عصر و تأليف شخصي واحد نيست. مثلاً سفر خروج در قرن نهم قبل از ميلاد و سفر تثنيه در قرن هشتم و هفتم قبل از ميلاد و سفر ادويان در سال 516 م نوشته شده است. [16] علاوه بر اينها، در خود تورات شواهدي در ضمن مطالب خرافي و اباطيل بر تحريف تورات وجود دارد و قرآن كريم نيز آنجا كه ميفرمايد:واي بر كساني كه با دست خود كتاب را مينويسند پس ميگويند دين از جانب خدا است تا از اين راه به مال اندكي دست يابند...[17] ، خبر از تحريف تورات ميدهد.
پس بعد از بيان اين مطالب، نتيجه اين ميشود كه بر فرض اينكه اگر در تورات گاو سرخ در رابطه با داستان بر ملاء كردن قاتل ذكر شده بود و بر فرض اينكه در قرآن هم هيچ اشارهاي نسبت به اين داستان وجود نميداشت، ما به حكم عقل نميتوانستيم به آن اعتماد كنيم تا چه رسد كه الآن در قرآن به روشني اين مطلب بيان شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير الميزان، ج اول، ذيل آيه 74، سوره بقره و آيه 25، علامه طباطبائي.
2. تفسير نمونه، ج اول، از ص 206 الي 216، آيت ا... مكارم شيرازي.
3. تفسير قرطبي، ج اول، از ص 444 الي 463، محمد بن احمد قرطبي.
[1] . كتاب مقدس، سفر اعداد، داراكتب المقدس في الشرق الاوسط، بيتا، فصل 19،ص 205.
[2] . طباطبائي، محمد حسين، الميزان، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه، بيتا، ج1، ص200.
[3] . همان، ج1، ص199.
[4] . قرطبي، محمد بن احمد، تفسير قرطبي، تهران، انتشارات ناصر خسرو، اول، 1364ش، ج1، ص445.
[5] . صدوق، محمد بن علي ابن بابويه، عيون اخبار الرضاء، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات،1404ق، ج2، ص16، حديث31.
[6] . كتاب مقدس، سفر تثنيه، دارالكتب المقدس في الشرق الاوسط، بيتا، ص 261، فصل21.
[7] . بقره/69.
[8] . اسراء/88.
[9] . نحل/69 و انعام/59.
[10] . يونس/16.
[11] . هود/49 و روم/2 و 3.
[12] . هود/13 و 14.
[13] . همان، الميزان ج1، ص62 به بعد.
[14] . فصلت/42.
[15] . حجر/9.
[16] . ربّاني گلپايگاني، علي، تاريخ اديان و علم كلام، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، بيتا، ص 58.
[17] . بقره/74.
اين سوال ممكن است در مقام شبهه بر قرآن كريم ايراد شده باشد ولكن اين شبهه در دو مرحله قابل پاسخ قطعي ميباشد.
مرحله اول: در اين مرحله اشكال و شبهه را از ريشه نفي نموده و آنرا ناشي از اشتباه شبهه كننده ميدانيم. چون آنچه كه به عنوان گاو سرخ در سفر اعداد فصل 19 آمده است هيچ ربطي به داستان گاو بني اسرائيل ندارد بلكه مربوط ميشود به حكمي از احكام نجاست و طهارت كه با كيفيت خاصي بيان شده است، بطوريكه اول اين گاو سرخ با تمام اجزاء خارجي و دروني سوزانده شده و به خاكستر تبديل گرديده و در نتيجه نجاساتي كه در اثر آن ايجاد ميشود راههاي تطهير آنها به صورتهاي مختلف بيان شده است.[1]
بلكه اصلاً داستان گاو بني اسرائيل در تورات موجود در نزد يهوديان و مسيحيان ذكر نشده است. و به همين علت علاّمه طباطبائي ميفرمايد چونكه يهوديان زمان رسول خدا(ص) از اين داستان به خاطر عدم وجود آن در تورات اطلاعي نداشتهاند، در قرآن در آغاز اين داستان يهوديان مخاطب قرار نگرفته و خداوند اول به پيامبر اسلام خطاب نموده و داستان را بيان ميفرمايند.[2]
و داستان گاو بنياسرائيل كه در قرآن كريم آمده است در رابطه با قتلي است كه در ميان طوائف بني اسرائيل واقع شده بود و طوائف و گروههاي بني اسرئيل براي دفع و ردّ اتهام بعد از منازعه و مشاجرههاي زيادي خدمت حضرت موسي(ع) رفتند تا اين مشكل را حل كند. حضرت موسي(ع) وقتي كه از پيدا كردن قاتل از راههاي معمولي مأيوس ميشود راه غير عادي كه راه معجزه باشد، را در پيش ميگيرد و به دستور خداوند به آنان ميگويد كه ماده گاوي را سر ببريد و قسمتي از بدن گاو سر بريده را به مقتول بزنيد تا او زنده شود و قاتلش را نشان بدهد و معضل به پايان برسد.
علاّمه ميفرمايد اين داستان در قرآن كريم بصورت فصل، فصل مقدّم و موخّر شده است. يعني قسمت وسط داستان در اول ذكر شده است و قسمت اول در وسط آن و در آخر هم ذيل داستان آمده است.
[3] و نيز در تفسير قرطبي اين مطلب به نحو ديگري مطرح شده و گفته است كه آيه 72 بقره كه ميفرمايد «بياد بياوريد هنگامي را كه فردي را به قتل رسانديد و سپس درباره او به نزاع پرداختيد . ولي خداوند آنچه را كه شما پنهان ميداريد، آشكار ميسازد» از نظر معني مقدم بر آيات (67) تا (71) كه در مقام بيان خصوصيات و مشخصات گاو و ذبح آن ذكر شدهاند، ميباشد. و از نظر تلاوت مؤخر واقع شده است. [4] بنابراين پس تصور نشود كه آيات (72) و (73) ربطي به گاو بني اسرائيل نداشته و مطلب مستقل ديگري را بيان ميكند.
در كتب حديثي اين داستان بصورت مفصل بيان شده است. چنانچه از امام رضا(ع) نقل شده كه بعد از اينكه گاو ذبح شد و جسد مقتول به آن زده شد، مقتول زنده گرديده و شهادت داد كه پسر عمويش او را كشته است. [5]بلي در تورات در سفر تثنيه فصل بيست و يكم حكمي آمده است كه تا حدودي ميتواند با اين داستان شباهتي داشته باشد و آن حكم چنين بيان شده است: هر گاه در آن سرزميني كه ربّ معبود تو به تو داده، كشتهاي در محلّهاي يافت شد و معلوم نشد چه كسي او را كشته، ريش سفيدان محل و قاضيان خود را حاضر كن، و بفرست تا در شهرها و روستاهاي پيرامون آن كشته و آن شهري كه به كشته نزديكتر است، به وسيله پير مردان محل، گوسالهاي شخم نكرده را گرفته و به درهّ ناهموار كه هيچ شيار و كشت نشده باشد فرود آورند. و در آنجا گردن گوساله را قطع كنند آنگاه كاهناني كه از دودمان لاوي باشند پيش بروند، چون ربّ كه معبود توست، فرزندان لاوي را براي اين خدمت برگزيده و ايشان بنام ربّ بركت يافتهاند و هر خصومت و زدوخوردي به گفته آنان اصلاح ميشود. آنگاه تمام پيرمردان آن شهر كه نزديك به كشته هستند دست خود را بالاي جسد گوسالة گردن شكسته و در رودخانه افتاده بشويند و فرياد كنند و بگويند: دستهاي ما اين خون را نريخته و ديدگان ما آن را نديده اي ربّ: حزب خودت اسرائيل را كه ندا دادي بيامرز و خون به ناحقي را در وسط حزبت اسرائيل قرار مده،كه اگر اين كار را بكنند خون بر ايشان آمرزيده ميشود. [6] به وضوع پيدا است كه اين قسمت از تورات اولاً حكم كلي را بيان ميكند و ثانياً هيچ مشخصهاي را براي گاو ذكر نميكند و ثالثاً در نهايت مسئله آمرزش بنياسرائيل در اثر انجام اين كار مطرح است.
امّا در قرآن اولاً يك داستان جزئي و قتل واقع شده، در ميان بني اسرائيل مطرح است و ثانياً براي افشاء قاتل، ماده گاوي با رنگ زرد و خصوصياتي كه در قرآن كريم ذكر شده است ذبح ميگردد. تا بعد از زدن جسد به قسمتي از اعضاء بدن گاو، مقتول زنده شده و قاتل خود را افشاء كند.
پس در نتيجه در تورات اصلاً گاو سرخ در مسئله كشف جنايت و يا حتي در مسئله آمرزش اقوام و طوائف بني اسرائيل نسبت به وقوع قتل مشكوك، ذكر نشده است تا با آيه قرآن كه ميفرمايد: گاوي باشد زرد يك دست كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور سازد[7] تعارض داشته باشد.
مرحله دوم: در اين مرحله پاسخ را بر اين فرض قرار ميدهيم كه اگر در تورات در عين واقعه و حل مشكل و افشاء قاتل گاو سرخ ذكر شده بود، چه جوابي براي اين سؤال وجود دارد؟
اين سوال يا از طرف يهودي و مسيحي ايراد ميگردد و يا از طرف يك مسلمان معتقد به قرآن و دين اسلام. اگر از طرف يهودي و مسيحي ايراد گردد در اينصورت چونكه آنان هيچ اعتقادي به قرآن و دين مبين اسلام و حقانيت آن ندارند، پس آنان بر كل قرآن چه بخواهيم و چه نخواهيم اشكال دارند و اشكال خاص از طرف آنان در قالب اين سوال لغو و بي فائده است، فلذا در اين فرض هيچ نيازي به جواب اين سؤال احساس نميشود.
اما اگر اين سوال از طرف يك مسلمان معتقد به قرآن و نبوت پيامبر اسلام(ص) كه منفك از اعتقاد به نبوت حضرت موسي(ع) و كتاب توراتي كه بر او نازل شده است نميباشد، طرح گردد، در اين صورت در مقام جواب بيان مطالب زير كفايت ميكند:
از آنجايي كه قرآن معجزة جاويد رسول خدا است و قرآن در آيات متعددي كساني را كه شك در نزول آن از طرف خداوند دارند دعوت به مبارزه و تحّدي نموده است و در حقيقت اين تحّديهاي قرآن يك نوع استدلال است بر اينكه قرآن معجزه است و لفظ به لفظ تمام قرآن كلام خداوند بوده و از هيچ كسي جز خدا چنين كلامي امكان صدور ندارد. و تحّديهاي قرآن چنانچه كه علّامه طباطبائي ميفرمايد به شكلهاي مختلفي صورت گرفته است. مثلاً در يك جا ميفرمايند: اگر انس و جن جمع بشوند مثل اين قرآن را نميتوانند بياورند[8]و اين تحّدي قرآن تحّدي عام از براي هر فرد در هر مكان و هر زمان ميباشد. و انحاء تحّدي و دعوت به مبارزه در قرآن كريم عبارت انداز تحّدي به علم[9]، تحدّي به شخص پيامبر اسلام كه قرآن بر او نازل شده است،[10] تحّدي به اخبار از غيبت [11]، تحّدي به بلاغت [12]، كه بطور مفصل در الميزان توضيح داده شدهاند [13] و معجزه بودن قرآن خودش ملازم با عدم امكان وقوع تحريف در آن ميباشد و خداوند براي تأكيد و تبيين اين مطلب كه قرآن نه از جهت زياد شدن و نه از جهت كم شدن تحريفپذير نبوده ميفرمايد: قرآن كتاب عزيز و شكستناپذير است كه هيچگونه باطلي نه از پيش او و نه از پشت سر به سوي آن نميآيد چونكه از سوي خداوند حكيم نازل شده است[14] و نيز ميفرمايد: ما اين قرآن را نازل كرديم و ما به طور قطع نگهدار آنيم.[15]
پس در اينكه قرآن، كلام خداست و از طرف او بر پيامبر(ص) بدون زياد و كم نازل شده است و تحريفپذير نبوده و هيچ كس قادر بر زياد يا كم كردن آن نيست هيچ شك و ترديدي در نزد معتقدين به قرآن و اسلام اعم از شيعه و سني وجود ندارد.
امّا تورات موجود در پيش يهوديان و مسيحيان ولو آنان معتقداند كه اين تورات را كه مشتمل بر پنج سفر ميباشد حضرت موسي تأليف كرده و لكن با وجود همين وصف تورات مثل قرآن، با تمام الفاظ و كلماتش، كلام خدا نميباشد پس تورات با فرض اينكه تحريف در آن صورت نگرفته باشد كفو قرآن نميتواند قرار بگيرد.
ثانياً به اعتقاد كليه مسلمين و علماء اسلامي تورات دستخوش تحريف قرار گرفته بلكه عدهاي از محققان و دانشمندان ملل مختلف بعد از بررسي و تحقيقهاي جامع به اين نتيجه رسيدهاند كه اسفار تورات قرنها پس از رحلت حضرت موسي(ع) تدوين شده و دچار تحريف و تغيير گرديده است. از آن جمله در قرن هفدهم فيلسوف بزرگ يهودي بنام اسپينوزا، انظار را متوجه تناقضات تورات و نادرستي انتساب آن به زمان حضرت موسي(ع) نمود و بعد از تحقيقات اين نتيجة قطعي را بدست آورد كه تورات كنوني مربوط به يك عصر و تأليف شخصي واحد نيست. مثلاً سفر خروج در قرن نهم قبل از ميلاد و سفر تثنيه در قرن هشتم و هفتم قبل از ميلاد و سفر ادويان در سال 516 م نوشته شده است. [16] علاوه بر اينها، در خود تورات شواهدي در ضمن مطالب خرافي و اباطيل بر تحريف تورات وجود دارد و قرآن كريم نيز آنجا كه ميفرمايد:واي بر كساني كه با دست خود كتاب را مينويسند پس ميگويند دين از جانب خدا است تا از اين راه به مال اندكي دست يابند...[17] ، خبر از تحريف تورات ميدهد.
پس بعد از بيان اين مطالب، نتيجه اين ميشود كه بر فرض اينكه اگر در تورات گاو سرخ در رابطه با داستان بر ملاء كردن قاتل ذكر شده بود و بر فرض اينكه در قرآن هم هيچ اشارهاي نسبت به اين داستان وجود نميداشت، ما به حكم عقل نميتوانستيم به آن اعتماد كنيم تا چه رسد كه الآن در قرآن به روشني اين مطلب بيان شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير الميزان، ج اول، ذيل آيه 74، سوره بقره و آيه 25، علامه طباطبائي.
2. تفسير نمونه، ج اول، از ص 206 الي 216، آيت ا... مكارم شيرازي.
3. تفسير قرطبي، ج اول، از ص 444 الي 463، محمد بن احمد قرطبي.
[1] . كتاب مقدس، سفر اعداد، داراكتب المقدس في الشرق الاوسط، بيتا، فصل 19،ص 205.
[2] . طباطبائي، محمد حسين، الميزان، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه، بيتا، ج1، ص200.
[3] . همان، ج1، ص199.
[4] . قرطبي، محمد بن احمد، تفسير قرطبي، تهران، انتشارات ناصر خسرو، اول، 1364ش، ج1، ص445.
[5] . صدوق، محمد بن علي ابن بابويه، عيون اخبار الرضاء، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات،1404ق، ج2، ص16، حديث31.
[6] . كتاب مقدس، سفر تثنيه، دارالكتب المقدس في الشرق الاوسط، بيتا، ص 261، فصل21.
[7] . بقره/69.
[8] . اسراء/88.
[9] . نحل/69 و انعام/59.
[10] . يونس/16.
[11] . هود/49 و روم/2 و 3.
[12] . هود/13 و 14.
[13] . همان، الميزان ج1، ص62 به بعد.
[14] . فصلت/42.
[15] . حجر/9.
[16] . ربّاني گلپايگاني، علي، تاريخ اديان و علم كلام، انتشارات موسسه امام صادق(ع)، بيتا، ص 58.
[17] . بقره/74.