پرسش :
ناووسيه و واقفيه چه كساني هستند و داراي چه عقايدي مي باشند؟
پاسخ :
ناووسيه عنوان مشهور فرقه اي است از شيعه، كه تابعين عجلان و عبدالله بن ناووس بصري هستند و امام صادق (ع) را امام حي و غايب از انظار مي دانند و مهدي منتظر و قائم آل محمد (عج) مي شمارند و به عقيده اينها امام زنده هست.
استاد علامه سبحاني در كتاب الملل و النحل و اصول الحديث و احكامه مي فرمايند.
اينها تابعين مردي از اهل بصره مي باشند و معتقد به امامت امام جعفر صادق (ع) هستند و مي گويند او زنده هست و مهدي منتظر مي باشد و روايت كرده اند كه امام فرموده: اگر كسي آمد به شما خبر داد كه من امام جعفر صادق را غسل دادم و كفن كردم او را تصديق نكنيد زيرا «فان صاحبكم صاحب السيف...[1] در ملل و نحل دارد علت «ناووسيه» ناميدن اين فرقه بخاطر رئيس آنها است كه بنام عجلان بن ناووس از اهل بصره مي باشد. در كتاب الملل و النحل شهرستاني هم تقريباً نظير اين مطالب را نقل كرده و علت تسميه به ناووسيه را گفته، شايد از قريه ناووس بوده اند، به اين جهت ناووسيه گفته اند.[2]
و اما واقفيه در اصطلاح علماي كلام و رجال، نام فرقه اي است كه در امامت حضرت امام موسي بن جعفر توقف كرده اند، بدين معني كه امامت را در آن بزرگوار ختم و آن حضرت را خاتم الائمه و امام حي، غايب، مهدي منتظر مي دانند و يا بزعم بعضي از ايشان آن حضرت مرده و لكن در آخر الزمان مبعوث خواهد شد و پنج امام بعد او را در دعوي امامت به ضلالت دانسته و بزعم بعضي ايشان اصلا دعوي امامت نكرده اندو همه شان خلفاي حضرت امام موسي كاظم (ع) بوده اند. و جمعي از ايشان حبس آن حضرت را نيز اساساً منكرند و به مجرد خيال و حس ظاهري حل كرده و گويند خودش غايب بوده است...[3]
در كتاب الملل و النحل آية الله سبحاني مي فرمايد: طائفه اي كه در امامت امام موسي كاظم (ع) توقف كرده و به امامت فرزندش امام رضا قائل نيستند، اين گروه را واقفيه گويند.[4]
عقايد واقفيه:
علامه سبحاني در الملل و النحل مي فرمايند: علت اساسي فكر توقف بين عده اي از شيعه اين بود، چون تحت سلطه حكومت اموي و عباسي بودند، اگر تقيه نمي كردند از بين رفته بوند و در پناه تقيه محفوظ ماندند، حتي در برهه اي از زمان زنديق و ملحد بودن خطرش كمتر از تشيع بود، اينها باعث شد كه شيعه به گروههاي مختلف منشعب شود در صورتي كه با هم اختلافي در اصول و فروع نداشتند مگر در امامت.[5]
شهرستاني در الملل و النحل دارد بعد از شهادت امام موسي بن جعفر(ع) در بغداد شيعه اختلاف كردند عده اي در موت امام توقف كردند، به اينها ممطورة مي گويند وعده اي بطور جزم به موت امام يقين كردند به اينها قطعيه مي گويند.
و گروه سوم گفتند نه مرده بلكه غايب شده بعد از غيبت ظهور مي نمايد به اين گروه واقفيه اطلاق شده است[6] از اين نقلها استفاده مي شود كه عقايد اينها همان عقايد شيعه مي باشد و از فرق شيعه هستند جز در امامت و رهبري امت اسلامي.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ريحانة الادب، تأليف استاد ميرزا محمد علي مدرس، ج5 و 6، از انتشارات خيام.
2. لغت نامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، ج26، تهران 1341.
3. ترجمه الملل و النحل شهرستاني ج 1، ص 17 ـ 18، چاپ سوم، سال 1362، ناشر اقبال.
4. ابو منصور عبدالقاهر البغدادي، ترجمه للفرق بين للفرق، مترجم دكتر مشكور، ص 33.
[1] . اصول الحديث و احكامه، چاپ جامعه مدرسين، ص188، و ملل و نحل هم چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج7.
[2] . شهرستاني، الملل و النحل، لبنان، دار المعرفة، ج1، ص166ـ167، ترجمه الملل و النحل شهرستاني، مترجم مصطفي خالقداد هاشمي، ج1، ص 17.
[3] . مدرس، محمد علي، ريحانة الادب، ج5ـ6، ص296.
[4] . الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج8، ص379.
[5] . سبحاني، الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج8، ص38.
[6] . شهرستاني، الملل و النحل، ص169، ج1.
( اندیشه قم )
ناووسيه عنوان مشهور فرقه اي است از شيعه، كه تابعين عجلان و عبدالله بن ناووس بصري هستند و امام صادق (ع) را امام حي و غايب از انظار مي دانند و مهدي منتظر و قائم آل محمد (عج) مي شمارند و به عقيده اينها امام زنده هست.
استاد علامه سبحاني در كتاب الملل و النحل و اصول الحديث و احكامه مي فرمايند.
اينها تابعين مردي از اهل بصره مي باشند و معتقد به امامت امام جعفر صادق (ع) هستند و مي گويند او زنده هست و مهدي منتظر مي باشد و روايت كرده اند كه امام فرموده: اگر كسي آمد به شما خبر داد كه من امام جعفر صادق را غسل دادم و كفن كردم او را تصديق نكنيد زيرا «فان صاحبكم صاحب السيف...[1] در ملل و نحل دارد علت «ناووسيه» ناميدن اين فرقه بخاطر رئيس آنها است كه بنام عجلان بن ناووس از اهل بصره مي باشد. در كتاب الملل و النحل شهرستاني هم تقريباً نظير اين مطالب را نقل كرده و علت تسميه به ناووسيه را گفته، شايد از قريه ناووس بوده اند، به اين جهت ناووسيه گفته اند.[2]
و اما واقفيه در اصطلاح علماي كلام و رجال، نام فرقه اي است كه در امامت حضرت امام موسي بن جعفر توقف كرده اند، بدين معني كه امامت را در آن بزرگوار ختم و آن حضرت را خاتم الائمه و امام حي، غايب، مهدي منتظر مي دانند و يا بزعم بعضي از ايشان آن حضرت مرده و لكن در آخر الزمان مبعوث خواهد شد و پنج امام بعد او را در دعوي امامت به ضلالت دانسته و بزعم بعضي ايشان اصلا دعوي امامت نكرده اندو همه شان خلفاي حضرت امام موسي كاظم (ع) بوده اند. و جمعي از ايشان حبس آن حضرت را نيز اساساً منكرند و به مجرد خيال و حس ظاهري حل كرده و گويند خودش غايب بوده است...[3]
در كتاب الملل و النحل آية الله سبحاني مي فرمايد: طائفه اي كه در امامت امام موسي كاظم (ع) توقف كرده و به امامت فرزندش امام رضا قائل نيستند، اين گروه را واقفيه گويند.[4]
عقايد واقفيه:
علامه سبحاني در الملل و النحل مي فرمايند: علت اساسي فكر توقف بين عده اي از شيعه اين بود، چون تحت سلطه حكومت اموي و عباسي بودند، اگر تقيه نمي كردند از بين رفته بوند و در پناه تقيه محفوظ ماندند، حتي در برهه اي از زمان زنديق و ملحد بودن خطرش كمتر از تشيع بود، اينها باعث شد كه شيعه به گروههاي مختلف منشعب شود در صورتي كه با هم اختلافي در اصول و فروع نداشتند مگر در امامت.[5]
شهرستاني در الملل و النحل دارد بعد از شهادت امام موسي بن جعفر(ع) در بغداد شيعه اختلاف كردند عده اي در موت امام توقف كردند، به اينها ممطورة مي گويند وعده اي بطور جزم به موت امام يقين كردند به اينها قطعيه مي گويند.
و گروه سوم گفتند نه مرده بلكه غايب شده بعد از غيبت ظهور مي نمايد به اين گروه واقفيه اطلاق شده است[6] از اين نقلها استفاده مي شود كه عقايد اينها همان عقايد شيعه مي باشد و از فرق شيعه هستند جز در امامت و رهبري امت اسلامي.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ريحانة الادب، تأليف استاد ميرزا محمد علي مدرس، ج5 و 6، از انتشارات خيام.
2. لغت نامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، ج26، تهران 1341.
3. ترجمه الملل و النحل شهرستاني ج 1، ص 17 ـ 18، چاپ سوم، سال 1362، ناشر اقبال.
4. ابو منصور عبدالقاهر البغدادي، ترجمه للفرق بين للفرق، مترجم دكتر مشكور، ص 33.
[1] . اصول الحديث و احكامه، چاپ جامعه مدرسين، ص188، و ملل و نحل هم چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج7.
[2] . شهرستاني، الملل و النحل، لبنان، دار المعرفة، ج1، ص166ـ167، ترجمه الملل و النحل شهرستاني، مترجم مصطفي خالقداد هاشمي، ج1، ص 17.
[3] . مدرس، محمد علي، ريحانة الادب، ج5ـ6، ص296.
[4] . الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج8، ص379.
[5] . سبحاني، الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج8، ص38.
[6] . شهرستاني، الملل و النحل، ص169، ج1.
( اندیشه قم )