پرسش :
به چه كساني مرجئه مي گويند، شعوبيه سني است يا شيعه؟ آيا نهضت سنباد در ايران ضد اسلامي بوده است؟
پاسخ :
بعد از شهادت امام علي ـ عليه السّلام ـ گروهي در دوره حكومت بني اميه بوجود آمدند كه به آنها سواد اعظم ميگفتند. آنها در مقابل خوارج بودند: نه امامت علي و نه خلافت معاويه را پذيرفته بودند، كلمة مرجئه از ارجاء به معني تأخير انداختن و اميد بخشيدن آمده است. اين گروه عقيده دارند كه عقايد باطني مردم بر ما روشن نيست و مسلمان واقعي معلوم نيست. لذا بايد به ظاهر همه را مسلمان بدانيم و ثواب و عقاب را به تأخير بيندازيم، تا در روز قيامت روشن شود كه چه كسي مؤمن واقعي است. مرجئه تحت حمايت حكومت بني اميه بودند و از نظر عقيدتي مقابل فرقه شيعه اثني عشري هستند، شهرستاني آنها را به چهار گروه تقسيم كرده است: مرجئه خوارج، مرجئه قدريه، مرجئه جبريه و مرجئة خالص. اين فرقهها انشعاباتي نيز دارند كه در اينجا از ذكر آنها پرهيز ميشود.
شعوبيه به گروهي گفته ميشود كه طرفدار برتري عجم، بر عرب هستند، و علت پيدايش اين فكر طرز برخورد بني اميه و خلفاي ديگر با ايرانيان و عجم بوده است، كه كاملاً تبعيض آميزبود، تمام مشاغل بزرگ و با شرافت به عرب اختصاص يافت و از بيت المال حق و سهم بسزايي بردند و شغلهاي پست به عجم داده ميشد، اين نوع عملكرد بني اميه، منجر به اين فكر شد كه عدهاي در مقابل اين افكار واكنش نشان دادند كه بيشتر آنها ايراني بودند. و در مقابل، طرفداران بني اميه به تأليف كتاب و سرودن اشعاري در برتري عجم بر عرب پرداختند، در دوره بني عباس با توجه به تكيه بني عباس در قيامها و دعوتهاي خود بر قوم ايراني، اين انديشه رشد چشمگيري در مقابل بني اميه نمود، بنابراين شعوبيه را ميتوان يك نهضت ضد اموي و ضد تبعيض نژادي دانست، كه در مقابل عمل خلفا و بني اميه بوجود آمدند و از اينرو آنها را ميتوان مسلمانان مخالف بني اميه دانست، اگر چه برخي خواستهاند، آنها را نهضتهاي اسلامي جلوه دهند امّا چنين نيست، آنها به خاطر ظلمي كه در حق آنها از طرف بني اميه و خلافت انجام گرفت، عكس العمل نشان داده و يك نهضت ملي اسلامي ضد اموي تشكيل دادند. بني عباس نيز با توجه به اين زمينهها بود كه توانست تمام ايرانيان را در برابر امويان بسيج نموده و حكومت آنها را منقرض نمايد. بنابراين ميتوان گفت كه شعوبيان گرايشات شيعي بيشتر داشتند تا سنّي چون به خاندان پيامبر علاقه زياد داشتند، اگر چه برخي از رهبران شعوبيه احساسات عميق ملي ضد عربي و احتمالاً ضداسلامي داشتند، امّا نميتوان تمام شعوبيان را ضداسلام معرفي كرد[1]، در بيان تفاوت اسلام با عرب بايد گفت كه هرگز اسلام مساوي با عربيت و عربيت مساوي با اسلام نيست. زيرا خيلي از رفتارها و هنجارهاي اسلام با باورهاي عرب جاهلي مخالف است و با آن به مبارزه برخواسته است، بنابراين نميتوان گفت به صرف اينكه شعوبيه ضدعرب بودند ضداسلام هم محسوب ميشوند. آغاز اين مخالفت و برتري عجم برعرب از زمان امويان در حكومت هشام بن عبدالملك (105 ـ 125) كه اسماعيل بن سار مفاخر ايرانيان را در حضور او شمرد، بوده است.[2] بهترين كتابي كه درباره شعوبيه ميتوان بدان مراجعه كرد «شعوبيه» نوشته استاد جلال همايي (ره) است كه سالها پيش تجديد چاپ شده است.
شورش سنباد در آغاز براي انتقام خون ابومسلم خراساني سردار كارآمد و لايق بني عباس بود، ابومسلم ايراني و اهل خراسان بود و نقش بسيار برجستهاي، در پيروزي بني عباس در مقابل بني اميه داشت. امّا بعد از استقرار خلافت بني عباس او بدست عباسيان كشته شد و افرادي چون سنباد و غير آن به خونخواهي ابومسلم قيام كردند كه در بين اين قيامها شيعيان نيز شركت داشتند. سنباد با شعارهاي مليگرايي و برتري عجم بر عرب سپاه انبوهي را گردآورده بود و در باطن كاملاً مخالف با اسلام بود و در پشت پرده خونخواهي ابومسلم قصد نابودي اسلام و بني عباس را داشت[3]، بنابراين نهضت سنباد ملي بوده و خود سنباد باطناً مقاصد ضداسلامي داشت. ولي در سپاه او از شيعيان و مذهبيان مخالف خلافت بني عباس زياد بودند كه به اهداف ضدشيعي بني عباس پي برده بودند، و براي انتقال خلافت از آل عباس به آل علي و آل محمد قيام ميكردند.[4]
[1] . همايي، شعوبيه، ص 101.
[2] . همايي، جلال، شعوبيه، اصفهان، چاپ انتشارات صائب، 1363، ص 65 و 101.
[3] . نظام الملك، سيرالملوك، ص 258 و تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 368 و تاريخنامه طبري، ج 2، ص 1093.
[4] . خضري، سيد احمد، تاريخ خلافت عباسي، تهران، سمت، 1378، ص 25.
( اندیشه قم )
بعد از شهادت امام علي ـ عليه السّلام ـ گروهي در دوره حكومت بني اميه بوجود آمدند كه به آنها سواد اعظم ميگفتند. آنها در مقابل خوارج بودند: نه امامت علي و نه خلافت معاويه را پذيرفته بودند، كلمة مرجئه از ارجاء به معني تأخير انداختن و اميد بخشيدن آمده است. اين گروه عقيده دارند كه عقايد باطني مردم بر ما روشن نيست و مسلمان واقعي معلوم نيست. لذا بايد به ظاهر همه را مسلمان بدانيم و ثواب و عقاب را به تأخير بيندازيم، تا در روز قيامت روشن شود كه چه كسي مؤمن واقعي است. مرجئه تحت حمايت حكومت بني اميه بودند و از نظر عقيدتي مقابل فرقه شيعه اثني عشري هستند، شهرستاني آنها را به چهار گروه تقسيم كرده است: مرجئه خوارج، مرجئه قدريه، مرجئه جبريه و مرجئة خالص. اين فرقهها انشعاباتي نيز دارند كه در اينجا از ذكر آنها پرهيز ميشود.
شعوبيه به گروهي گفته ميشود كه طرفدار برتري عجم، بر عرب هستند، و علت پيدايش اين فكر طرز برخورد بني اميه و خلفاي ديگر با ايرانيان و عجم بوده است، كه كاملاً تبعيض آميزبود، تمام مشاغل بزرگ و با شرافت به عرب اختصاص يافت و از بيت المال حق و سهم بسزايي بردند و شغلهاي پست به عجم داده ميشد، اين نوع عملكرد بني اميه، منجر به اين فكر شد كه عدهاي در مقابل اين افكار واكنش نشان دادند كه بيشتر آنها ايراني بودند. و در مقابل، طرفداران بني اميه به تأليف كتاب و سرودن اشعاري در برتري عجم بر عرب پرداختند، در دوره بني عباس با توجه به تكيه بني عباس در قيامها و دعوتهاي خود بر قوم ايراني، اين انديشه رشد چشمگيري در مقابل بني اميه نمود، بنابراين شعوبيه را ميتوان يك نهضت ضد اموي و ضد تبعيض نژادي دانست، كه در مقابل عمل خلفا و بني اميه بوجود آمدند و از اينرو آنها را ميتوان مسلمانان مخالف بني اميه دانست، اگر چه برخي خواستهاند، آنها را نهضتهاي اسلامي جلوه دهند امّا چنين نيست، آنها به خاطر ظلمي كه در حق آنها از طرف بني اميه و خلافت انجام گرفت، عكس العمل نشان داده و يك نهضت ملي اسلامي ضد اموي تشكيل دادند. بني عباس نيز با توجه به اين زمينهها بود كه توانست تمام ايرانيان را در برابر امويان بسيج نموده و حكومت آنها را منقرض نمايد. بنابراين ميتوان گفت كه شعوبيان گرايشات شيعي بيشتر داشتند تا سنّي چون به خاندان پيامبر علاقه زياد داشتند، اگر چه برخي از رهبران شعوبيه احساسات عميق ملي ضد عربي و احتمالاً ضداسلامي داشتند، امّا نميتوان تمام شعوبيان را ضداسلام معرفي كرد[1]، در بيان تفاوت اسلام با عرب بايد گفت كه هرگز اسلام مساوي با عربيت و عربيت مساوي با اسلام نيست. زيرا خيلي از رفتارها و هنجارهاي اسلام با باورهاي عرب جاهلي مخالف است و با آن به مبارزه برخواسته است، بنابراين نميتوان گفت به صرف اينكه شعوبيه ضدعرب بودند ضداسلام هم محسوب ميشوند. آغاز اين مخالفت و برتري عجم برعرب از زمان امويان در حكومت هشام بن عبدالملك (105 ـ 125) كه اسماعيل بن سار مفاخر ايرانيان را در حضور او شمرد، بوده است.[2] بهترين كتابي كه درباره شعوبيه ميتوان بدان مراجعه كرد «شعوبيه» نوشته استاد جلال همايي (ره) است كه سالها پيش تجديد چاپ شده است.
شورش سنباد در آغاز براي انتقام خون ابومسلم خراساني سردار كارآمد و لايق بني عباس بود، ابومسلم ايراني و اهل خراسان بود و نقش بسيار برجستهاي، در پيروزي بني عباس در مقابل بني اميه داشت. امّا بعد از استقرار خلافت بني عباس او بدست عباسيان كشته شد و افرادي چون سنباد و غير آن به خونخواهي ابومسلم قيام كردند كه در بين اين قيامها شيعيان نيز شركت داشتند. سنباد با شعارهاي مليگرايي و برتري عجم بر عرب سپاه انبوهي را گردآورده بود و در باطن كاملاً مخالف با اسلام بود و در پشت پرده خونخواهي ابومسلم قصد نابودي اسلام و بني عباس را داشت[3]، بنابراين نهضت سنباد ملي بوده و خود سنباد باطناً مقاصد ضداسلامي داشت. ولي در سپاه او از شيعيان و مذهبيان مخالف خلافت بني عباس زياد بودند كه به اهداف ضدشيعي بني عباس پي برده بودند، و براي انتقال خلافت از آل عباس به آل علي و آل محمد قيام ميكردند.[4]
[1] . همايي، شعوبيه، ص 101.
[2] . همايي، جلال، شعوبيه، اصفهان، چاپ انتشارات صائب، 1363، ص 65 و 101.
[3] . نظام الملك، سيرالملوك، ص 258 و تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 368 و تاريخنامه طبري، ج 2، ص 1093.
[4] . خضري، سيد احمد، تاريخ خلافت عباسي، تهران، سمت، 1378، ص 25.
( اندیشه قم )