پرسش :
مسيحيت جهت جبران چه كمبودي، عهد قديم (تورات) را در كنار عهد جديد خود قرار داده است؟
پاسخ :
تنخ «Tenekh»كتاب مقدس يهوديان است كه شامل تورات، نبييم (كتابهاي انبيا) و كتوبيم (رساله ها) است، بنابراين، كتاب مقدس آنان به سه بخش تقسيم مي شود. تورات، كتابهاي انبياء رساله ها،[1] پس تورات بخشي از كتاب مقدس يهوديان مي باشد. يهوديان و مسيحيان اتفاق نظر دارند كه عهد قديم الهام شده است.[2]
انجيل: مسيحيان اعتقاد ندارند كه عيسي ـ عليه السّلام ـ كتابي به نام انجيل آورده است[3] آنان معتقدند،بعد از عروج عيسي ـ عليه السّلام ـ پيروان وي، اقوال، اعمال و حوادثي را كه براي آن حضرت اتفاق افتاده بود به صورت روايت هاي شفاهي، نقل مي كردند و يك سنت شفاهي در بين آنها، رايج بود[4] تنها در نيمة دوم قرن اول ميلادي بود كه فكر كتابت اين سنت در ميان پيروان مسيحيت، قوت گرفت و عدّه اي به نوشتن اقوال و اعمال عيسي ـ عليه السّلام ـ كه در آن زمان رايج بود و از سوي حواريان و شاگردان آنها نقل مي شد پرداختند.[5]
در ميان مسيحيان اوليه كتاب مقدس مفهومي معادل عهد عتيق داشت و اناجيل و نامة رسولان بتدريج به شكل عهد جديد درآمد، ايرونيموس كه در قرن چهارم ترجمه «ولگانا» را منتشر كرد از نخستين كساني است كه در كنار عهد عتيق، عهد جديد را نيز كتاب مقدس خوانده است.[6] بنابراين مسيحيت خود داراي كتاب آسماني كه از طريق وحي بر عيسي ـ عليه السّلام ـ نازل شده باشد، نيست و لذا اين كمبود را با به رسميت شناختن عهد قديم جبران نموده است. اين در حالي است كه مسيحيان تمام مضامين عهد عتيق را لازم الاجرا نمي دانند زيرا عهد عتيق شامل احكام بسياري است كه مسيحيان به آن عمل نمي كنند. و معتقد به نسخ آنها مي باشند.[7] علاوه بر اينكه اين كتاب (عهد عتيق) به اعتقاد مسيحيان منسوخ شده است اصل آن نيز مورد اشكال و خدشه از طرف برخي از محققين يهودي و مسيحي قرار گرفته است توماس ميشل نويسنده كتاب «كلام مسيحي» مي گويد: در قديم مردم معتقد بودند كه موسي ـ عليه السّلام ـ تورات را نوشته است اما مطالعات جديد كتاب مقدس نشان مي دهد كه پاسخ به مسئله اصل و منشأ تورات از آنچه در ابتدا تصور مي شد، دشوارتر است تورات در طول نسلها پديد آمده است در ابتدا روايتهايي وجود داشته كه قوم يهود آنها را به طور شفاهي به يكديگر منتقل مي كردند سپس روايات مذكور در چند مجموعه نوشته شد كه برخي از آنها در باب تاريخ و برخي ديگر در باب احكام بود سرانجام در قرن پنجم ميلادي اين مجموعه ها در يك كتاب گردآمد.[8]
در نتيجه تورات كتاب مقدس يهوديان كه به عهد عتيق معروف است از اين ديدگاه داراي سند مشخص نمي باشد و معتقدند كه اين كتاب نوشتة موسي نيست بلكه ديگران بعدها آن را به نگارش درآورده اند همچنين محتواي آن نيز مورد اشكال آنها مي باشد و اعتقاد به نسخ آن دارند. در عين حال مسيحيان آن را جزء كتاب مقدس مي دانند و علت اين كار آنها چند چيز مي تواند باشد:
1. عدم برخورداري مسيحيت از كتابي كه از وحي سرچشمه گرفته باشد. چون آنها معتقد نيستند كه اناجيل توسط وحي بر عيسي ـ عليه السّلام ـ نازل شده اند.
2. علت ديگر در پذيرش محتواي اين كتاب توسط مسيحيان اين مي تواند باشد كه آنها همانگونه كه خود مي گويند بعد از عروج عيسي ـ عليه السّلام ـ هيچگونه كتاب يا رساله اي كه عقايد و عمل آنها را منتسب به خدا نمايند در اختيار نداشته اند لذا بالاجبار محتواي تورات كتاب يهوديان را براي اين كمبود به رسميت شناخته اند. و از آن بهره گرفته اند.
3. محتواي اناجيل در حدي نيست كه بتواند جوابگوي آنها در همة زمينه ها باشد. زيرا چهار انجيل كه آنها به رسميت شناخته اند بسياري از مسائل شان مشترك و تكراري مي باشند. بنابراين مسيحيان براي جبران اين كمبود ناگزير به پذيرش تورات به عنوان كتاب مقدس تن در داده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مسيحيت و بدعتها، ترجمه عبدالرحيم سليماني.
2. مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر بوكاي.
[1] . مري جو ويور، درآمدي بر مسيحيت، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان، اول، 1381 ش، ص36.
[2] . همان.
[3] . ميشل، توماس، كلام مسيحي، ص 50.
[4] . همان، ص 43.
[5] . اليسوعي، اورس، تكوين الاناجيل، دارالمشرق، اول، 1990 م، ص30.
[6] . توني، لين، تاريخ تفكر مسيحي، ترجمه روبرت، تهران، انتشارات فروزان، اول، 1380، ص22.
[7] . زيبايي نژاد، محمد رضا، مسيحيت شناسي مقايسه اي، تهران، سروش، اول، 1382، ص123.
[8] . توماس، ميشل، كلام مسيحي، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، اول، 1377، ص32.
( اندیشه قم )
تنخ «Tenekh»كتاب مقدس يهوديان است كه شامل تورات، نبييم (كتابهاي انبيا) و كتوبيم (رساله ها) است، بنابراين، كتاب مقدس آنان به سه بخش تقسيم مي شود. تورات، كتابهاي انبياء رساله ها،[1] پس تورات بخشي از كتاب مقدس يهوديان مي باشد. يهوديان و مسيحيان اتفاق نظر دارند كه عهد قديم الهام شده است.[2]
انجيل: مسيحيان اعتقاد ندارند كه عيسي ـ عليه السّلام ـ كتابي به نام انجيل آورده است[3] آنان معتقدند،بعد از عروج عيسي ـ عليه السّلام ـ پيروان وي، اقوال، اعمال و حوادثي را كه براي آن حضرت اتفاق افتاده بود به صورت روايت هاي شفاهي، نقل مي كردند و يك سنت شفاهي در بين آنها، رايج بود[4] تنها در نيمة دوم قرن اول ميلادي بود كه فكر كتابت اين سنت در ميان پيروان مسيحيت، قوت گرفت و عدّه اي به نوشتن اقوال و اعمال عيسي ـ عليه السّلام ـ كه در آن زمان رايج بود و از سوي حواريان و شاگردان آنها نقل مي شد پرداختند.[5]
در ميان مسيحيان اوليه كتاب مقدس مفهومي معادل عهد عتيق داشت و اناجيل و نامة رسولان بتدريج به شكل عهد جديد درآمد، ايرونيموس كه در قرن چهارم ترجمه «ولگانا» را منتشر كرد از نخستين كساني است كه در كنار عهد عتيق، عهد جديد را نيز كتاب مقدس خوانده است.[6] بنابراين مسيحيت خود داراي كتاب آسماني كه از طريق وحي بر عيسي ـ عليه السّلام ـ نازل شده باشد، نيست و لذا اين كمبود را با به رسميت شناختن عهد قديم جبران نموده است. اين در حالي است كه مسيحيان تمام مضامين عهد عتيق را لازم الاجرا نمي دانند زيرا عهد عتيق شامل احكام بسياري است كه مسيحيان به آن عمل نمي كنند. و معتقد به نسخ آنها مي باشند.[7] علاوه بر اينكه اين كتاب (عهد عتيق) به اعتقاد مسيحيان منسوخ شده است اصل آن نيز مورد اشكال و خدشه از طرف برخي از محققين يهودي و مسيحي قرار گرفته است توماس ميشل نويسنده كتاب «كلام مسيحي» مي گويد: در قديم مردم معتقد بودند كه موسي ـ عليه السّلام ـ تورات را نوشته است اما مطالعات جديد كتاب مقدس نشان مي دهد كه پاسخ به مسئله اصل و منشأ تورات از آنچه در ابتدا تصور مي شد، دشوارتر است تورات در طول نسلها پديد آمده است در ابتدا روايتهايي وجود داشته كه قوم يهود آنها را به طور شفاهي به يكديگر منتقل مي كردند سپس روايات مذكور در چند مجموعه نوشته شد كه برخي از آنها در باب تاريخ و برخي ديگر در باب احكام بود سرانجام در قرن پنجم ميلادي اين مجموعه ها در يك كتاب گردآمد.[8]
در نتيجه تورات كتاب مقدس يهوديان كه به عهد عتيق معروف است از اين ديدگاه داراي سند مشخص نمي باشد و معتقدند كه اين كتاب نوشتة موسي نيست بلكه ديگران بعدها آن را به نگارش درآورده اند همچنين محتواي آن نيز مورد اشكال آنها مي باشد و اعتقاد به نسخ آن دارند. در عين حال مسيحيان آن را جزء كتاب مقدس مي دانند و علت اين كار آنها چند چيز مي تواند باشد:
1. عدم برخورداري مسيحيت از كتابي كه از وحي سرچشمه گرفته باشد. چون آنها معتقد نيستند كه اناجيل توسط وحي بر عيسي ـ عليه السّلام ـ نازل شده اند.
2. علت ديگر در پذيرش محتواي اين كتاب توسط مسيحيان اين مي تواند باشد كه آنها همانگونه كه خود مي گويند بعد از عروج عيسي ـ عليه السّلام ـ هيچگونه كتاب يا رساله اي كه عقايد و عمل آنها را منتسب به خدا نمايند در اختيار نداشته اند لذا بالاجبار محتواي تورات كتاب يهوديان را براي اين كمبود به رسميت شناخته اند. و از آن بهره گرفته اند.
3. محتواي اناجيل در حدي نيست كه بتواند جوابگوي آنها در همة زمينه ها باشد. زيرا چهار انجيل كه آنها به رسميت شناخته اند بسياري از مسائل شان مشترك و تكراري مي باشند. بنابراين مسيحيان براي جبران اين كمبود ناگزير به پذيرش تورات به عنوان كتاب مقدس تن در داده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مسيحيت و بدعتها، ترجمه عبدالرحيم سليماني.
2. مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر بوكاي.
[1] . مري جو ويور، درآمدي بر مسيحيت، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان، اول، 1381 ش، ص36.
[2] . همان.
[3] . ميشل، توماس، كلام مسيحي، ص 50.
[4] . همان، ص 43.
[5] . اليسوعي، اورس، تكوين الاناجيل، دارالمشرق، اول، 1990 م، ص30.
[6] . توني، لين، تاريخ تفكر مسيحي، ترجمه روبرت، تهران، انتشارات فروزان، اول، 1380، ص22.
[7] . زيبايي نژاد، محمد رضا، مسيحيت شناسي مقايسه اي، تهران، سروش، اول، 1382، ص123.
[8] . توماس، ميشل، كلام مسيحي، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، اول، 1377، ص32.
( اندیشه قم )