پرسش :
هندوئيسم داراي چه فرقه هايي مي باشد توضيح دهيد؟
پاسخ :
آئين هندو، از حيث قدمت، كهن ترين مذهب زنده جهان است و اكنون بالغ بر پانصد ميليون تن پيرو دارد. اين آيين شارع و پيامبر ويژه اي ندارد و اساساً دين بومي و ارثي است و تاريخ آن مانند پيروانش در طول زمان و اعصار، به گونه اي دستخوش انقلاب و دگرگوني شده و با افسانه هاي گذشتگان و رسوم و عادات نياكاني و قومي در آميخته كه اصول و فروع آن را به آساني از يك ديگر نمي توان تشخيص داد.[1]
آيين هندو فرقه هاي بي شماري دارد و پيروان هر كدام از آنها بر جنبه خاصي از دين تاكيد مي كنند.
اين آيين به سه فرقه اساسي و چندين فرقه فرعي تقسيم مي شود كه به ترتيب به آنها اشاره مي شود.
الف: فرقه هاي اصلي:
1. شيوائيسم: آنان كه علاقه بيشتري به شيوا، نشان مي دهند، آنها را فرقه شيوائيسم مي گويند.[2]
شيوا (siva) نام خدايي است كه به خداي فاني كننده ياد مي شود، مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است. رقص شيوا نقش او را در ايجاد و انهدام نشان مي دهد.[3]
شيوا خداي مذكر است و در كنار آن ( شاكتي ) همسر شيوا، كه دورگاوكالي نيز ناميده مي شود، مظهر قدرت است.[4]
شيوا پرستان، عورت شيوا را نيز مي پرستند وآن را «لينگا» مي نامند. مجسمه هاي لينگا و معابد آن، نيز فراوان است. از همين رو شيوائيسم به دو فرقه فرعي تقسيم مي شود.
1. فرقه شكتي ((sakti كه همسر شيوا را مي پرستند.
2. فرقه لينگا كه آلت تناسلي شيوا را مورد پرستش قرار مي دهند و معتقدند كه آلت تناسلي به عنوان نماد شكوفايي و حيات مورد احترام قرار مي گيرد.[5]
براي آيين شيوا فرقه هاي هم ديگري ذكر كرده اند كه عبارتنداز كاپاليكا، كالاموكا، لاكويشاپاشوپاتا، پراتيا بيجنيا، شيوا سيدانتا، و ويرشيوا.[6]
2. ويشنوئيسم ( (vishnuism
آنان كه وابستگي خود را به ويشنو، نشان مي دهند، آنها را فرقه ويشنوئيسم نام نهاده اند[7]
ويشنو با اشخاص متعددي از خدايان موجود يكي انگاشته شد، و اين درهم آميختن، از او خدايي با اوصاف نيك خواهي پديد آورد كه در انديشه سعادت جهان است و در هنگامه هاي افول اخلاق، در قالب و شكل هاي گوناگون به جهان نزول مي كنند تا عدالت را باز گردانند. آنان معتقدند كه ده تنزل از ويشنو وجود دارد. كه عبارتند از: ماهي، لاك پشت، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، كوتوله ، راماي تبر به دست، كريشنا، راما، بودا، كَلكي.
پرستنده ويشنو را، در صور مختلف پرستش او. وَيشنَوه مي خوانند و كل مذهب ويشنوي را ويشنويزم مي نامند.[8]
لاكشمي يا رادا، همسر ويشنو نيز مورد پرستش قرار مي گيرد و گاهي در آيين هندو پرستش همسران بر پرستش خود شوهران مي چربد.[9]
براي مذهب ويشنو فرقه اي كه از آن منشعب شده باشد، ذكر نشده است.
3. مذهب برهمن:
برهما خداي ايجاد كننده، به معناي قائم با لذات و ازلي و ابدي است. درباره اين خدا (برهما) در نزد هندوان عبادت و تشريفات چنداني معمول نيست، و جز يكي دو معبد در تمام كشور هند، بنام او مشاهده نمي شود، ليكن دو خداي ديگر يعني ويشنو و شيوا در طول سه هزار سال پيوسته مورد ستايش و پرستش عامه هندوان در شمال و جنوب آن كشور قرار گرفته اند.[10]
ب) فرقه هاي فرعي هندوئيسم:
فرقه هاي فرعي بيشماري غير سه از فرقة اصلي در مذهب هندو وجود دارد كه هر كدام براي خود خداي واحدي را پرستش مي كنند و در عين حال به وحدت وجود قائل هستند. و معتقدند كه همه آنها مظاهر خداي عظيم و يگانه اي است كه صور مختلفه از پيكر قدرت واحد غيبي مي باشند و بر اين باورند كه: تمام موجودات و كائنات از افراد بشر گرفته تا قواي طبيعي از جمله تمام حيوانات، نباتات، كوهها، نهرها و درختان، ذراتي هستند كه كالبد عظيم الوهيت جهاني را تشكيل داده اند.[11]
برخي از اين فرقه هاي فرعي عبارت اند از:
1. فرقه گَنِشَه: اين فرقه خداي «گانِشا» كه خداي فيل سر است و پسر پارواتي و نوة شيوا است را مي پرستند. گانشا يكي از پرطرفدارترين خدايان در هندوستان است و تصوير هاي كوچكي از او، بر روي در بسياري از خانه ها به چشم مي خورد. گانشا را رافع موانع مي دانند و از اين رو پيش از انجام هر كاري چيزي را نذر او مي كنند.[12]
2. هنومان: اين فرقه خداي هانومَن را مي پرستند. هانومَن به عنوان مثال اعلاي ايمان و سرسپردگي پرستيده مي شود.
3. موروكان: موروكان خداي است كه با شيوا نسبت دارد در سنت فاميلي جنوب هند، هيچ خدايي محبوبيت موروكان را ندارد. با اين كه موروكان پيشينة غير برهمايي درازي به عنوان خداي جنگ دارد، بعد ها همان «اسكاندا» پسر شيوا شناخته شده است. اعياد بزرگ جنوب هند به ياد اين خدا برگزار مي گردد.[13]
فرقه هايي ديگري كه بنام خدايانشان ناميده مي شوند، در گوشه و كنار هند زندگي مي كنند كه بعضي از آنها عبارت اند از:
ايندرا، يَمه، وارونا، اَگني، سوريا، وايو، سومه، كبرا، كرتي كيا، دَرمه، تامه، سرسوتي، لَكشمي، دِوي يا مَها دِوي، آديتي، سارانيو، پريتوي، راتي، ديتي، ماناسَه.
در پايان جا دارد كه به دو ويژگي آيين هندو اشاره شود كه در ميان ديگر اديان كمتر ديده مي شود: يكي اينكه اين آيين هرگز به فردي خاص منسوب نيست و بنيان گذاري ندارد؛ ويژگي ديگر اين آيين، پذيرندگي بسيار آن است؛ به گونه اي كه توانسته در طول تاريخ طولاني خود انديشه هاي بيگانه زيادي را در خود بياميزد. همين ويژگي باعث گشته كه سرزمين هند سرزمين اديان و فرقه هاي بي شماري باشد كه همگي به صورتي مسالمت آميز در كنار هم زيست كنند.[14]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اساطير هند، باجلان فرخي.
2. دين هندو، ترجمه حسن افشار.
3. تحقيق ماللهند، ابوريحان بيروني.
4. آئين هندو، علي موحديان عطار.
[1] . جلالي نائيني، سيدمحمدرضا، هند در يك نگاه، انتشارات شيرازه، صفحه 73 جلد اول 1375.
[2] . رضايي، عبدالعظيم، تاريخ اديان جهان، انتشارات علمي چ ـ تاريخ، جلد 2 صفحه 210
[3] . توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، انتشارات سمت، چاپ دوم 79، صفحه 39.
[4] . نقوي، دكتر سيد علي محمد، تحقيقاتي دربارة هند، رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در دهلي نو. 1375، جلد 6، بخش اديان، صفحه 60،.
[5] . سليماني اردستاني، عبدالرحيم، سيري در اديان زنده جهان، ناشر آيت عشق، چاپ اول1383، صفحه 58.
[6] . تحقيقاتي درباره هند، جلد 6، بخش اديان، صفحه 64.
[7] . تاريخ اديان جهان جلد2، صفحه210.
[8] . سمن و يتمن، آيين هندو، ترجمه علي موحديان عطار، انتشارات مركز تحقيقات اديان و مذاهب، چاپ اول1382، صفحه 35،.
[9] . تحقيقاتي دربارة هند، بخش اديان ، جلد6، صفحه 60.
[10] . تاريخ اديان جهان، جلد2، صفحه 200.
[11] . تاريخ اديان جهان، جلد 2، صفحه 211.
[12] . سي بل، شاتوك، دين هندو، ترجمة حسن افشار، نشر مركز، چاپ اول 1381، صفحه 67،.
[13] . دُروينكا ايونس، اساطير هند، ترجمه باجلان فرخي، انتشارات ـ، چاپ اول 1373، صفحه 127.
[14] . سيري در اديان زنده جهان، ناشر آيت عشق، چاپ اول 1383، صفحه 67.
( اندیشه قم )
آئين هندو، از حيث قدمت، كهن ترين مذهب زنده جهان است و اكنون بالغ بر پانصد ميليون تن پيرو دارد. اين آيين شارع و پيامبر ويژه اي ندارد و اساساً دين بومي و ارثي است و تاريخ آن مانند پيروانش در طول زمان و اعصار، به گونه اي دستخوش انقلاب و دگرگوني شده و با افسانه هاي گذشتگان و رسوم و عادات نياكاني و قومي در آميخته كه اصول و فروع آن را به آساني از يك ديگر نمي توان تشخيص داد.[1]
آيين هندو فرقه هاي بي شماري دارد و پيروان هر كدام از آنها بر جنبه خاصي از دين تاكيد مي كنند.
اين آيين به سه فرقه اساسي و چندين فرقه فرعي تقسيم مي شود كه به ترتيب به آنها اشاره مي شود.
الف: فرقه هاي اصلي:
1. شيوائيسم: آنان كه علاقه بيشتري به شيوا، نشان مي دهند، آنها را فرقه شيوائيسم مي گويند.[2]
شيوا (siva) نام خدايي است كه به خداي فاني كننده ياد مي شود، مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است. رقص شيوا نقش او را در ايجاد و انهدام نشان مي دهد.[3]
شيوا خداي مذكر است و در كنار آن ( شاكتي ) همسر شيوا، كه دورگاوكالي نيز ناميده مي شود، مظهر قدرت است.[4]
شيوا پرستان، عورت شيوا را نيز مي پرستند وآن را «لينگا» مي نامند. مجسمه هاي لينگا و معابد آن، نيز فراوان است. از همين رو شيوائيسم به دو فرقه فرعي تقسيم مي شود.
1. فرقه شكتي ((sakti كه همسر شيوا را مي پرستند.
2. فرقه لينگا كه آلت تناسلي شيوا را مورد پرستش قرار مي دهند و معتقدند كه آلت تناسلي به عنوان نماد شكوفايي و حيات مورد احترام قرار مي گيرد.[5]
براي آيين شيوا فرقه هاي هم ديگري ذكر كرده اند كه عبارتنداز كاپاليكا، كالاموكا، لاكويشاپاشوپاتا، پراتيا بيجنيا، شيوا سيدانتا، و ويرشيوا.[6]
2. ويشنوئيسم ( (vishnuism
آنان كه وابستگي خود را به ويشنو، نشان مي دهند، آنها را فرقه ويشنوئيسم نام نهاده اند[7]
ويشنو با اشخاص متعددي از خدايان موجود يكي انگاشته شد، و اين درهم آميختن، از او خدايي با اوصاف نيك خواهي پديد آورد كه در انديشه سعادت جهان است و در هنگامه هاي افول اخلاق، در قالب و شكل هاي گوناگون به جهان نزول مي كنند تا عدالت را باز گردانند. آنان معتقدند كه ده تنزل از ويشنو وجود دارد. كه عبارتند از: ماهي، لاك پشت، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، كوتوله ، راماي تبر به دست، كريشنا، راما، بودا، كَلكي.
پرستنده ويشنو را، در صور مختلف پرستش او. وَيشنَوه مي خوانند و كل مذهب ويشنوي را ويشنويزم مي نامند.[8]
لاكشمي يا رادا، همسر ويشنو نيز مورد پرستش قرار مي گيرد و گاهي در آيين هندو پرستش همسران بر پرستش خود شوهران مي چربد.[9]
براي مذهب ويشنو فرقه اي كه از آن منشعب شده باشد، ذكر نشده است.
3. مذهب برهمن:
برهما خداي ايجاد كننده، به معناي قائم با لذات و ازلي و ابدي است. درباره اين خدا (برهما) در نزد هندوان عبادت و تشريفات چنداني معمول نيست، و جز يكي دو معبد در تمام كشور هند، بنام او مشاهده نمي شود، ليكن دو خداي ديگر يعني ويشنو و شيوا در طول سه هزار سال پيوسته مورد ستايش و پرستش عامه هندوان در شمال و جنوب آن كشور قرار گرفته اند.[10]
ب) فرقه هاي فرعي هندوئيسم:
فرقه هاي فرعي بيشماري غير سه از فرقة اصلي در مذهب هندو وجود دارد كه هر كدام براي خود خداي واحدي را پرستش مي كنند و در عين حال به وحدت وجود قائل هستند. و معتقدند كه همه آنها مظاهر خداي عظيم و يگانه اي است كه صور مختلفه از پيكر قدرت واحد غيبي مي باشند و بر اين باورند كه: تمام موجودات و كائنات از افراد بشر گرفته تا قواي طبيعي از جمله تمام حيوانات، نباتات، كوهها، نهرها و درختان، ذراتي هستند كه كالبد عظيم الوهيت جهاني را تشكيل داده اند.[11]
برخي از اين فرقه هاي فرعي عبارت اند از:
1. فرقه گَنِشَه: اين فرقه خداي «گانِشا» كه خداي فيل سر است و پسر پارواتي و نوة شيوا است را مي پرستند. گانشا يكي از پرطرفدارترين خدايان در هندوستان است و تصوير هاي كوچكي از او، بر روي در بسياري از خانه ها به چشم مي خورد. گانشا را رافع موانع مي دانند و از اين رو پيش از انجام هر كاري چيزي را نذر او مي كنند.[12]
2. هنومان: اين فرقه خداي هانومَن را مي پرستند. هانومَن به عنوان مثال اعلاي ايمان و سرسپردگي پرستيده مي شود.
3. موروكان: موروكان خداي است كه با شيوا نسبت دارد در سنت فاميلي جنوب هند، هيچ خدايي محبوبيت موروكان را ندارد. با اين كه موروكان پيشينة غير برهمايي درازي به عنوان خداي جنگ دارد، بعد ها همان «اسكاندا» پسر شيوا شناخته شده است. اعياد بزرگ جنوب هند به ياد اين خدا برگزار مي گردد.[13]
فرقه هايي ديگري كه بنام خدايانشان ناميده مي شوند، در گوشه و كنار هند زندگي مي كنند كه بعضي از آنها عبارت اند از:
ايندرا، يَمه، وارونا، اَگني، سوريا، وايو، سومه، كبرا، كرتي كيا، دَرمه، تامه، سرسوتي، لَكشمي، دِوي يا مَها دِوي، آديتي، سارانيو، پريتوي، راتي، ديتي، ماناسَه.
در پايان جا دارد كه به دو ويژگي آيين هندو اشاره شود كه در ميان ديگر اديان كمتر ديده مي شود: يكي اينكه اين آيين هرگز به فردي خاص منسوب نيست و بنيان گذاري ندارد؛ ويژگي ديگر اين آيين، پذيرندگي بسيار آن است؛ به گونه اي كه توانسته در طول تاريخ طولاني خود انديشه هاي بيگانه زيادي را در خود بياميزد. همين ويژگي باعث گشته كه سرزمين هند سرزمين اديان و فرقه هاي بي شماري باشد كه همگي به صورتي مسالمت آميز در كنار هم زيست كنند.[14]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اساطير هند، باجلان فرخي.
2. دين هندو، ترجمه حسن افشار.
3. تحقيق ماللهند، ابوريحان بيروني.
4. آئين هندو، علي موحديان عطار.
[1] . جلالي نائيني، سيدمحمدرضا، هند در يك نگاه، انتشارات شيرازه، صفحه 73 جلد اول 1375.
[2] . رضايي، عبدالعظيم، تاريخ اديان جهان، انتشارات علمي چ ـ تاريخ، جلد 2 صفحه 210
[3] . توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، انتشارات سمت، چاپ دوم 79، صفحه 39.
[4] . نقوي، دكتر سيد علي محمد، تحقيقاتي دربارة هند، رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در دهلي نو. 1375، جلد 6، بخش اديان، صفحه 60،.
[5] . سليماني اردستاني، عبدالرحيم، سيري در اديان زنده جهان، ناشر آيت عشق، چاپ اول1383، صفحه 58.
[6] . تحقيقاتي درباره هند، جلد 6، بخش اديان، صفحه 64.
[7] . تاريخ اديان جهان جلد2، صفحه210.
[8] . سمن و يتمن، آيين هندو، ترجمه علي موحديان عطار، انتشارات مركز تحقيقات اديان و مذاهب، چاپ اول1382، صفحه 35،.
[9] . تحقيقاتي دربارة هند، بخش اديان ، جلد6، صفحه 60.
[10] . تاريخ اديان جهان، جلد2، صفحه 200.
[11] . تاريخ اديان جهان، جلد 2، صفحه 211.
[12] . سي بل، شاتوك، دين هندو، ترجمة حسن افشار، نشر مركز، چاپ اول 1381، صفحه 67،.
[13] . دُروينكا ايونس، اساطير هند، ترجمه باجلان فرخي، انتشارات ـ، چاپ اول 1373، صفحه 127.
[14] . سيري در اديان زنده جهان، ناشر آيت عشق، چاپ اول 1383، صفحه 67.
( اندیشه قم )