پرسش :
آيا پيروان آئين هندو مي توانند به ساير اديان هم ايمان بياورند؟
پاسخ :
دين هندو داراي يك سلسله عقايد فوق العاده گوناگون و اعمال مختلف و متضادي است كه از آن جمله عقيده به وحدت وجود، تعدد الهه، و نيز الحاد و ثنويت و كثرت و امثال آن را مي توان نام برد. يك فرد هندو مي تواند در اعمال و اخلاق ديني خود هم متعصب باشد و هم سهل انگار. هم ممكن است مرتب به معبد برود و خدايان را ستايش كند و هم شايد در تمام عمر پا به معبدي نگذارد و در عين حال هندو هم باشد. تنها چيزي كه بر او واجب است مراعات قواعد نظام طبقاتي ياكاست است. لازم به ذكر است كه آئين هندو هيچگاه تحت قاعده و شريعت يك باني و يك شارع نبوده است بدين جهت هميشه طريق تسامح و تساهل را پيش گرفته و حتي از مبادي اديان ديگر هم اقتباس كرده است تا به صورت يك دين قطعيت يافته و شكل گرفته است.[1]
بايد دانست كه هندوئيسم در عين اين كه مذهبي بسيار كهنه پرست و محافظه كار است، آئيني بسيار بي چار چوب نيز است. پيروان اين مذهب به قدري داراي آزادي در عقيده هستند كه مي توانند علاوه بر اين كه پيرو اديان ديگر دنيا باشد، حتي ميتوانند منكر تعاليم (وداهاي چهار گانه) بشوند. و يا مخالف قدوسيت صنف برهمن باشد. در همان حال باز هندو شمرده مي شوند. به شرطي كه قواعد و اصول اخلاقي و اعمال و سنن موجود در ناحيه موطن خود را رعايت كنند. مخصوصاً در طعام خود از محرمات و مكروهات اجتناب كنند. خلاصه آن كه آزادي شخص هندو محدود به اصلاحاتي است كه تنها مي خواهند در حدود چهار ديوار هندوئيسم به عمل آيد، نه آنكه بخواهند به كلي آن را واژگون سازند. در طول اعصار و قرون، فرقه هاي مختلفة هندو از ريشة اصلي انشعاب يافته و پيرو مبادي و مذاهب ديگر گشته اند. فقط با كساني كه در تحت نفوذ اسلام واقع شدند و گوشت گاو را تناول كردند، مخالفت سخت كرده اند. در قرن 19 يك نوع آزادي فكري خاصي در آن كشور به ظهور رسيد كه معلول و نتيجة تعاليم مبلغان جديد مسيحي و همچنين منفعل از تعليم و تربيت جديد علوم و تاريخ ممالك فرنگستان بود. و مدارس جديد كه به سبك اروپايي تأسيس شد و علوم نوين را تعليم داد، تأثير بسياري در فكر هندوان كرد و نهضتها و حركتهاي ديني گرديد كه بعضي مرتجع و كهنه پرست و بعضي متجدد آزادي خواه بودند.[2]
(برهموسماج) حركتي مذهبي است كه در مذهب هندوئيسم نوين اهميتي بسزا دارد و از حيث عدت و قوت شمارة پيروان و نفوذ آن بسيار مي باشد. اين نهضت جديد در كلكته در سال 1828 م به دست برهمني موسوم به (رام مهان ري) شروع شده، وي كه از مشرب آئين ويشنو و شيواي قديم كاسة فكرش سرشار بود تحصيلاتي ديگر نيز بر آن مزيد كرده از مبادي ساير اديان و ملل مانند بودايي، زرتشتي و اسلام و مسيحيت معلوماتي بسيار حاصل كرد و براي او اين نكته به تحقيق پيوست كه همة اديان امم جهان داراي يك عقيده روحاني مركزي واحد هستند از اين رو مصمم شد كه جمعيتي مذهبي تشكيل دهد كه معتقد به جوهر و مغز اصلي مشترك در همة اديان باشد، ولي مبادي عيسي مسيح را تا حدي پذيرفت و گفت كه همة انبياء رهبران بشر به سعادت و سلامند و بايد پيروان ايشان اجماع كرده، مذهب واحدي را قبول نمايند از اين رو بعضي مبادي و اصول هندوئيسم را كه مباينت صريح با ديگر مذاهب داشت، مثل سلسلة تناسخ و انتقال ارواح و همچنين اتصال روح فردي به روح كلي، و ديگر امور را منكر گشت. در طول اعصار و قرون، مذهب هندو، شاهد پيدايش و ظهور متفكران و مصلحان متعددي شده كه بعضي از اين مردان نيك نهاد خود متفكران فرقه هاي مبتدع بوده اند كه بعدها پيروان و تابعان بسياري پيدا كردند. در ميان تنوع بي سابقه انواع و اقسام اعتقادات و آداب مذهبي كه در دين هندويي وجود دارد، نظام طبقاتي كاست تنها بخشي از اين دين است كه در تمام مراحل تاريخي و متون مقدس متوالي آن از ابتدا حضور داشته است.[3]
در آئين هندو پيروان اين دين از فرقه ها و مذهبهايي پيروي مي كنند كه از قرن 15 به بعد بوجود آمده اند اين فرقه ها غالباً تحت تأثير اديان ديگر و خصوصاً اسلام قرار گرفته و در واقع مي توان گفت كه اين مذاهب آميخته اي از عقايد هندو و اسلام است اما با هويت هندويي. بنابر اين يك فرد هندويي مي تواند در عقايد خود به هر ديني يا مذهبي كه علاقه دارد معتقد و پيرو آن دين باشد.[4]
خلاصه آن که آئين هندو، آئيني است آميخته از افكار گوناگون و پيچ در پيچ و فاقد سادگي و بساطت در اصول و فروع كه پيروان متفاوت و متناقض در آن بسيار ديده مي شود و هر فرد هندويي در انتخاب هر ديني و مذهبي آزاد است و تنها بايد به نظام اجتماعي كاست و طبقاتي پايبند باشد والاّ به هر عقيده و ديني زندگي كند مي توانند ادامه بدهند تنها بايد هويت هندويي را حفظ کنند. لازم به ذكر است پيروان آئين هندو مانند يك فرد تشنه ميماند كه در برخورد با هر ديني سعي ميكنند تشنگي خود را برطرف نمايند براي اينكه دين هندو براي ارضاي خواسته هاي بشري پيروان خود، قوانين و برنامه هاي پر مغز و ريشه ندارند لذا پيروانش با هر ديني خيلي زود تعامل پيدا مي كنند و سعي مي كنند با آن در آميزند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اديان زندة جهان تأليف رابرت. 1. هيوم.
2ـ آشنايي با تاريخ اديان، تأليف غلامعلي آريا.
3ـ هندوئيسم، تأليف ك. م. سين.
4ـ تاريخ جامع اديان، تأليف جان ناس.
[1] . آريا، غلامعلي، آشنايي با تاريخ اديان، انتشارات پايا، چاپ سوم، 1379، ص 47 و 54.
[2] . جان ناس، تاريخ جامع اديان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ چهارم، 1370، ص 291، 292.
[3] . رابرت ا. هيوم، اديان زندة جهان، ص 55.
[4] . آشنايي با تاريخ اديان، همان، ص62.
( اندیشه قم )
دين هندو داراي يك سلسله عقايد فوق العاده گوناگون و اعمال مختلف و متضادي است كه از آن جمله عقيده به وحدت وجود، تعدد الهه، و نيز الحاد و ثنويت و كثرت و امثال آن را مي توان نام برد. يك فرد هندو مي تواند در اعمال و اخلاق ديني خود هم متعصب باشد و هم سهل انگار. هم ممكن است مرتب به معبد برود و خدايان را ستايش كند و هم شايد در تمام عمر پا به معبدي نگذارد و در عين حال هندو هم باشد. تنها چيزي كه بر او واجب است مراعات قواعد نظام طبقاتي ياكاست است. لازم به ذكر است كه آئين هندو هيچگاه تحت قاعده و شريعت يك باني و يك شارع نبوده است بدين جهت هميشه طريق تسامح و تساهل را پيش گرفته و حتي از مبادي اديان ديگر هم اقتباس كرده است تا به صورت يك دين قطعيت يافته و شكل گرفته است.[1]
بايد دانست كه هندوئيسم در عين اين كه مذهبي بسيار كهنه پرست و محافظه كار است، آئيني بسيار بي چار چوب نيز است. پيروان اين مذهب به قدري داراي آزادي در عقيده هستند كه مي توانند علاوه بر اين كه پيرو اديان ديگر دنيا باشد، حتي ميتوانند منكر تعاليم (وداهاي چهار گانه) بشوند. و يا مخالف قدوسيت صنف برهمن باشد. در همان حال باز هندو شمرده مي شوند. به شرطي كه قواعد و اصول اخلاقي و اعمال و سنن موجود در ناحيه موطن خود را رعايت كنند. مخصوصاً در طعام خود از محرمات و مكروهات اجتناب كنند. خلاصه آن كه آزادي شخص هندو محدود به اصلاحاتي است كه تنها مي خواهند در حدود چهار ديوار هندوئيسم به عمل آيد، نه آنكه بخواهند به كلي آن را واژگون سازند. در طول اعصار و قرون، فرقه هاي مختلفة هندو از ريشة اصلي انشعاب يافته و پيرو مبادي و مذاهب ديگر گشته اند. فقط با كساني كه در تحت نفوذ اسلام واقع شدند و گوشت گاو را تناول كردند، مخالفت سخت كرده اند. در قرن 19 يك نوع آزادي فكري خاصي در آن كشور به ظهور رسيد كه معلول و نتيجة تعاليم مبلغان جديد مسيحي و همچنين منفعل از تعليم و تربيت جديد علوم و تاريخ ممالك فرنگستان بود. و مدارس جديد كه به سبك اروپايي تأسيس شد و علوم نوين را تعليم داد، تأثير بسياري در فكر هندوان كرد و نهضتها و حركتهاي ديني گرديد كه بعضي مرتجع و كهنه پرست و بعضي متجدد آزادي خواه بودند.[2]
(برهموسماج) حركتي مذهبي است كه در مذهب هندوئيسم نوين اهميتي بسزا دارد و از حيث عدت و قوت شمارة پيروان و نفوذ آن بسيار مي باشد. اين نهضت جديد در كلكته در سال 1828 م به دست برهمني موسوم به (رام مهان ري) شروع شده، وي كه از مشرب آئين ويشنو و شيواي قديم كاسة فكرش سرشار بود تحصيلاتي ديگر نيز بر آن مزيد كرده از مبادي ساير اديان و ملل مانند بودايي، زرتشتي و اسلام و مسيحيت معلوماتي بسيار حاصل كرد و براي او اين نكته به تحقيق پيوست كه همة اديان امم جهان داراي يك عقيده روحاني مركزي واحد هستند از اين رو مصمم شد كه جمعيتي مذهبي تشكيل دهد كه معتقد به جوهر و مغز اصلي مشترك در همة اديان باشد، ولي مبادي عيسي مسيح را تا حدي پذيرفت و گفت كه همة انبياء رهبران بشر به سعادت و سلامند و بايد پيروان ايشان اجماع كرده، مذهب واحدي را قبول نمايند از اين رو بعضي مبادي و اصول هندوئيسم را كه مباينت صريح با ديگر مذاهب داشت، مثل سلسلة تناسخ و انتقال ارواح و همچنين اتصال روح فردي به روح كلي، و ديگر امور را منكر گشت. در طول اعصار و قرون، مذهب هندو، شاهد پيدايش و ظهور متفكران و مصلحان متعددي شده كه بعضي از اين مردان نيك نهاد خود متفكران فرقه هاي مبتدع بوده اند كه بعدها پيروان و تابعان بسياري پيدا كردند. در ميان تنوع بي سابقه انواع و اقسام اعتقادات و آداب مذهبي كه در دين هندويي وجود دارد، نظام طبقاتي كاست تنها بخشي از اين دين است كه در تمام مراحل تاريخي و متون مقدس متوالي آن از ابتدا حضور داشته است.[3]
در آئين هندو پيروان اين دين از فرقه ها و مذهبهايي پيروي مي كنند كه از قرن 15 به بعد بوجود آمده اند اين فرقه ها غالباً تحت تأثير اديان ديگر و خصوصاً اسلام قرار گرفته و در واقع مي توان گفت كه اين مذاهب آميخته اي از عقايد هندو و اسلام است اما با هويت هندويي. بنابر اين يك فرد هندويي مي تواند در عقايد خود به هر ديني يا مذهبي كه علاقه دارد معتقد و پيرو آن دين باشد.[4]
خلاصه آن که آئين هندو، آئيني است آميخته از افكار گوناگون و پيچ در پيچ و فاقد سادگي و بساطت در اصول و فروع كه پيروان متفاوت و متناقض در آن بسيار ديده مي شود و هر فرد هندويي در انتخاب هر ديني و مذهبي آزاد است و تنها بايد به نظام اجتماعي كاست و طبقاتي پايبند باشد والاّ به هر عقيده و ديني زندگي كند مي توانند ادامه بدهند تنها بايد هويت هندويي را حفظ کنند. لازم به ذكر است پيروان آئين هندو مانند يك فرد تشنه ميماند كه در برخورد با هر ديني سعي ميكنند تشنگي خود را برطرف نمايند براي اينكه دين هندو براي ارضاي خواسته هاي بشري پيروان خود، قوانين و برنامه هاي پر مغز و ريشه ندارند لذا پيروانش با هر ديني خيلي زود تعامل پيدا مي كنند و سعي مي كنند با آن در آميزند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اديان زندة جهان تأليف رابرت. 1. هيوم.
2ـ آشنايي با تاريخ اديان، تأليف غلامعلي آريا.
3ـ هندوئيسم، تأليف ك. م. سين.
4ـ تاريخ جامع اديان، تأليف جان ناس.
[1] . آريا، غلامعلي، آشنايي با تاريخ اديان، انتشارات پايا، چاپ سوم، 1379، ص 47 و 54.
[2] . جان ناس، تاريخ جامع اديان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ چهارم، 1370، ص 291، 292.
[3] . رابرت ا. هيوم، اديان زندة جهان، ص 55.
[4] . آشنايي با تاريخ اديان، همان، ص62.
( اندیشه قم )